جامعه و حوزه علمیه به مبانی اندیشه‌‌های امام نیاز فراوان دارد

۱۹ بهمن ۱۴۰۱

۱۶:۴۱

۶۱۳

خلاصه خبر :
بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی در مراسم رونمايی از كتاب خطابات قانونيه در حرم امام خمینی(ره)
آخرین رویداد ها

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ

ایام مبارک دهه فجر پیرزی انقلاب بزرگ اسلامی به رهبری امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع اجداده) را حضور شما سروران و بزرگواران و به همه ملت عظیم الشأن ایران تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

موضوع جلسه مربوط به یکی از نظریه‌های بسیار اساسی و کلیدی امام(رضوان الله تعالی علیه) است که برای تبيين این نظریه‌ باید سمینارها و همایش‌ها برگزار و کتاب‌ها و مقالات فراوان تدوین شود. بحمدالله برخی از اساتید حوزه این نظریه را در مباحث خارج اصول‌شان مورد بحث قرار داده و خوشوقتانه تاكنون سه مجموعه مدون در این زمینه تقریر و تحریر شده است.

نظریه «خطابات قانونيه» بسیار نظریه‌ی مهمی است و حاکی از نبوغ بسیار عمیق و احاطه وسیع امام به مباحث فقهی، ‌اصولی و تفسیری است. این نظریه از آنگونه مباحثي‌ نیست که در یک دایره‌ی محدود تأثیرگذار باشد بلکه مبنايي است كه همه‌ی فقه  را متحول كرده و در مبانی مهم اصولی مشهور نيز تحول ایجاد می‌کند، به نظر می‌رسد با این نظریه تفسیر قرآن هم شکل دیگری پیدا می‌کند که شواهد و مستنداتش را باید در جای خودش مطرح کرد.

واقعاً ابتکارات اصولی امام به مراتب از معاصرین و اقران‌شان بیشتر است و این یک كوتاهي بزرگ است كه حق علمی امام در حوزه‌های علمیه و مراکز علمی تضییع گرديده و به آن توجه نشده است. اگر ابتكارات امام را از اول تعریف علم اصول گرفته تا پایان تعادل و تراجیح استخراج کنیم بيش از ابتكارات بزرگان درجه اول نجف و قم در عصر خودش مي‌باشد، با اینکه آنها هم در قله قرار داشته و حق علمی فراوانی بر همه دارند. اما ابتکارات اصولی امام فراوان است و اساساً این یک قصه‌ی پر غصه‌ای است که حق علمی مکتب قم مغفول واقع شده است.

همین قضیه در مورد ابتكارات و ابداعات مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و آيت الله العظمي حائری مؤسس حوزه هم صدق مي‌كند. البته نسبت به امام خميني(رضوان الله تعالی علیه) جنبه‌ی بسیار بی‌نظیر رهبری و هدایت سیاسی و اندیشه‌های سیاسی ايشان مي‌تواند يك عامل مهم در تحت الشعاع قرار گرفتن جهات علمي ايشان باشد، اما بالأخره نباید از این مسئله غفلت کرد و مسئولان حوزه، مراکز علمی و دانشگاهی، حوزه‌های ایران و خارج ایران، بايد به دنبال تبيين ابداعات و ابتكارات علمي این شخصیت بزرگ بی‌نظیر سیاسی در عالم روحانیت باشند.

اما آنچه که در اين مجلس تأکید بر آن بی‌مناسبت نیست، نظریه‌ ناب امام در باب حکومت است كه در آن اساساً اسلام را مساوق با حکومت قرار داده و به نظر من اين نظريه تفوق بر نظریه‌ی خطابات قانونیه دارد، چون خطابات قانونیه بالاخره جزئی از متون دین و مربوط به اجزاء دین است، اما نظريه «الاسلام هو الحکومة»، یک نگاه وسیع‌تر، گسترده‌تر و بيان عینیّت اسلام و حکومت است.

ایشان در صدد بود این ذهنیت را از مسلمانان و متدینین معاصر دور کنند که هدف خدای تبارک و تعالی از ارسال این همه نبي و پيامبر در طول تاریخ فقط برای بيان یک سري احکام جزئی به بشر بود كه بشر هم بخواهد به آن عمل کند یا نکند، بلكه افزون بر بيان و ابلاغ احكام هدف از ارسال هر پیامبری حکومت و اقامه دين بوده و دین اسلام هم که جامع‌ترین ادیان است تشريع نشده مگر براي حكومت. امام می‌فرمایند احكام مطلوبات بالعرض است و اين از چیزهایی که هنوز من هم نمی‌توانم بگویم کُنه مراد امام از اين جمله برای ما روشن شده است. بله یک نتیجه‌ی قهری این سخن آن است که هیچ حکمی از فروع مثل نماز، روزه، حج و ... نمی‌تواند با حكومت مزاحمت کند، نه اینکه بگوئیم تزاحم پیدا می‌کند و حکومت مقدم است، اصلاً قابلیت ندارد چون در عرض حکومت نیست، به هر حال نظریه‌ی حكومت اسلامي و خطابات قانونيه دو نظریه‌ی بسیار ریشه‌ای و عمیق امام در کنار آن ابداعات و ابتکاراتی است که در اثناء مباحث اصولی و فقهی بيان فرموده‌اند.

کتاب البیع امام مشحون از نظریات عمیق و جدید است، حرفهای نو و جدید در کتاب البیع بسیار فراوان است منتهی متأسفانه هنوز به صورت خام باقی مانده و تحقیق نشده كه باید مورد توجه محققين واقع شود.

در مورد نظریه‌ی خطابات قانونیه به تعبير بنده این فکر برای امام به وجود آمد که به چه ملاکی می‌گوئیم عاجز مکلف بر خطاب است.

چرا ما خدای تبارک و تعالی را تنزل بدهیم به یک مخاطِب و مخاطَب و بعد هم مسئله‌ی بعث را مطرح کنیم، این تقریباً یک اصل موضوعی مسلم در کلمات اصولیین گذشته است که امر برای بعث و تحریک است و بعد هم می‌گویند بعث و تحریک در جایی است که انبعاث ممکن باشد آنگاه در اين قضیه گیر می‌کنند که عاجز کسی است که قدرت انجام تكليف را ندارد پس انبعاث از او ممکن نیست، يا عاصی یعنی کسی که خدا می‌داند تكليفش را انجام نمی‌دهد پس اگر تکلیف متوجه اين دو کند لغویت لازم می‌آید، يا بالاتر از اين مي‌گوييم همه کفار مکلفند، در فقه ما بر اين مطلب ادعای اجماع شده، که «الکفار مکلفون بالفروع کما أنّهم مکلفون بالاصول»، کفار مكلف به نماز و روزه و تمام تكاليفي هستند كه مسلمین مكلف به آن مي‌باشند. فقط چند نفر مثل مرحوم آیت الله العظمی خوئی و شاید دو سه نفر قبل از ایشان از ارکان فقها مثل مرحوم فیض قائل به عدم اشتراك كفار در فروع هستند.

آقایان فقها تمسک به اطلاق ادله كرده و می‌گویند وقتی خدا فرمود «أقیموا الصلاة» این اطلاق دارد و اختصاص به مؤمنین ندارد، «لله علی الناس حجّ البیت من استطاع اليه سبيلا»، «لله علی الناس»، کلمه «آمنوا» ندارد كه مختص به مؤمنين باشد. آنگاه در کنار اين حكم كه می‌فرمایند کفار مکلف به فروع هستند اين مطلب را هم ذكر مي‌كنند كه اگر همین کافر نماز خواند نمازش باطل است، اگر روزه گرفت باطل است، این مشكل چگونه با روش اصولی گذشتگان قابل حل است؟ گاهی چنين تعبیر می‌کنند که اينجا یک مشکله‌ی عقلی وجود دارد. پنج شش راه برای حل آن ذکر شده اما به نظر ما بهترین راه حل همين «خطابات قانونیه» است.

در خطابات قانونیه اشخاص مدّ نظر و مخاطَب نیستند، درست است خطاب «اقیموا» و خطاب «و علیکم» دارد، ولی اساس آن اشخاص نیست بلكه اساس جعل قانون است.

بعید هم نمی‌دانم كه يكي از مباني خطابات قانونیه همان نظريه «الاسلام هو الحکومة» باشد.

امام(قدس سره) چنين استدلال می‌فرمایند كه در همه مجالس قانونگذاري دنیا، عقلا به هنگام جعل قانون نگاه به زید، عمرو، بکر و افراد و اشخاص نمي‌كنند بلكه يك قانون کلی براي همه افراد جعل می‌شود، فرض کنید وقتي قانوني مي‌گذارنند كه در کشور باید این مطلب رعایت شود، ديگر توجه نمي‌كنند به اینکه این شخص قدرت دارد یا ندارد، این شخص آن قانون را قبول دارد یا ندارد! آن را انجام می‌دهد یا نمی‌دهد!

خدای تبارک و تعالی هم در قانونگذاری یک روش جدید انتخاب نکرده، به همان روش عقلا به‌صورت كلي قانون وضع کرده است.

قبل از امام، مشهور قائل بودند به اینکه احکام برای اطفال به نحو انشائی جعل شده و وقتی بالغ شود به فعليت مي‌رسد. امام در مقام اشكال به اين قول مشهور از یک دلیل فلسفی استفاده مي‌كنند ولو خودشان مکرر به شاگردانشان توصيه مي‌فرمودند مباحث فلسفی را در فقه و اصول نیاورید، فقه و اصول جای براهین فلسفی نیست و در موارد زیادی هم می‌فرمایند که اینجا آقایان بین معقول و غیر معقول خلط نموده و نباید این کار را مي‌كردند. اما همین جا خودشان بحث تغییر اراده‌ی الهی را مطرح كرده و می‌فرمایند اين سخن كه خطاب «اقیموا الصلاة» يا «کتب علیکم الصیام» در حق اطفال به نحو انشائی است و هنگام بلوغ بر او فعلي مي‌شود مستلزم تغییر در اراده‌ی الهی است و تغییر در اراده الهی هم محال است!

ما بايد بگوئیم قانونی را كه خداوند در این شریعت جعل کرده، کاری به اشخاص ندارد، این يك قانون است و هر بشری هم مشمول این قانون است چه صبی باشد يا بالغ، عاقل باشد يا دیوانه، عاجز باشد یا قادر،‌ مورد ابتلاء فرد باشد یا نباشد این يك قانون كلي برای همه است.

یکی از آثار مهم این نظریه پاسخ به بسياري از سؤالات است كه تاكنون قابل جواب نبوده مثل اينكه مي‌پرسند خدا مي‌فرمايد «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»، يا «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» افرادي حتي در مسجد نماز می‌خوانند اما متأسفانه اهل فحشا و منکر هم هستند، چطور اين دو قابل جمع است؟ اصولیین می‌گویند ملاکات در خود افعال مکلفین است اما امام این را قبول ندارد و می‌فرماید ملاک در جعل قانون است، در الخمر حرام، ملاک حرمت در کلی‌ حكم است خواه براي این آدمی که شراب می‌خورد مسکر باشد یا نباشد، وقتی دین برای زن و مرد حكم ارث را مطرح می‌کند، ديگر اين مسئله‌ كه زن پول دارد یا ندارد، ثروتمند است یا نه، شاغل است یا نه مطرح نیست.

متأسفانه یک عده روی عدم دقت در مبناي فقهی امام در مورد تأثير عنصر زمان و مکان كه از ابتکارات بسیار خوب ايشان بود، می‌گویند قرآن اگر فرموده «فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ» اين حكم برای شرایط آن زمان بوده که مرد کار می‌کرده و وظيفه نان‌آوري داشته و زن در خانه بوده، اما حال که اینطور نیست و زنان خارج از خانه اشتغال و درآمدزايي دارند دست از این آیه برداریم و بعد هم به فرمايش امام استناد مي‌كنند که امام فرموده زمان و مکان در اجتهاد دخالت دارد.

اگر امام اين سخن بديع را بيان فرمودند، در كنارش خطابات قانونيه را نيز فرموده‌اند كه احكام به عنوان قانون جعل  شده‌اند. یعنی اساساً این نظریه‌ی امام همان حَلالُ مُحَمَدٍ حَلالٌ إلَی یَوْمَ الْقِیَامَة است. یعنی قانونی است که تا قیامت برجاست، وقتی خدای تبارک و تعالی حكم قصاص يا ديه را بيان مي‌فرمايد ديگر نمی‌گویند مقتول مجتهد بوده یا بی‌سواد؟ ثروتمند بوده یا فقیر؟ خداوند قانون جعل کرده و در قانون كلي، خصوصیات افراد لحاظ نمی‌شود، نظريه مبتكرانه خطابات قانونيه محصول آن نبوغ و پركاري امام در مباحث ديني است. مجرد نبوغ و استعداد هم آدم را به این نظریات نمی‌رساند، بلکه علاوه بر نبوغ، پرکاری، احاطه و به روز بودن لازم است.

یادی کنم از مرحوم حجت الاسلام و المسملین حاج احمد آقا(قدس سره) وقتی که بعد از ارتحال امام یک همایشی گرفتند تحت عنوان «نقش عنصر زمان و مكان در اجتهاد از منظر امام»، همان روز اول يكي از شخصيت‌هايي كه به رحمت خدا رفته است شروع کرد به بيان نظریه امام. بعد از جلسه خدمت حاج احمد آقا عرض کردم حیف، این حرفهایی که ایشان زد هيچ ربطي به نظریه امام ندارد.

خلاصه آنكه خطابات قانونيه مي‌گويد خطاباتي كه شارع بيان فرموده به نحو قانون و كلي است و در آن خصوصيات افراد اصلاً مد نظر نيست، اگر يك مجتهدي فردي را به قتل رساند ولي‌ دم مي‌تواند او را قصاص كند، هرچند بگويند اين فرد مجتهد است! هر كه مي‌خواهد باشد، قصاص يك قانون است و خطابات هم بر پايه ملاكات قانوني جعل شده و اصلاً با خطابات فردي و شخصي برابري نمي‌كند و در يك وادي ديگري قرار دارد.

من همين‌‌جا اجازه مي‌خواهم نسبت به فرمايشات برادرمان جناب آقاي مقدم كه مطالب خوبي را بيان فرمودند و همين‌طور برادر بزرگوار جناب آقاي صالحي عرض كنم كه من فكر نمي‌كنم نظريه‌ي خطابات قانونيه در مقابل ديدگاه مولا و  عبد بودن در فقه باشد! امام به همين فقه موجود بسيار معتقد بود چون فقهي كه مي‌گويد «‌يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» فقهي كه مي‌گويد «مَا جَعَلَ عَلَيكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ»، و اين قدر براي بشر كرامت قائل است، درست نيست كه ما بگوئيم فقه موجود ما فقه مولا و عبد بوده، اصلاً نظريه‌ي امام ربطي به اين مسئله ندارد و شواهد فراواني هم بر آن وجود دارد.

البته اين نكته قابل توجه است كه بايد مواظب باشيم مباحث را با هم خلط نكنيم. هر چند فقه براي بشر قائل به كرامت است اما بايد بدانيم كرامت ملاك در احكام نيست. در هر صورت تقاضا مي‌كنم نسبت به اين تعبير تأمل بفرمائيد و نمي‌توان آن را به امام نسبت داد. من يقين دارم به كار بردن چنين نسبت و تعبيري در مورد اين نظريه مورد پسند و رضايت امام نيست.

مطلب دوم اين است كه در اين مجلس جا دارد يادي كنيم از شهيد بزرگوار مرحوم آيت الله حاج آقا مصطفي خميني(رضوان الله عليه). آن فقيه و آن اصولي كم‌نظير، آن فيلسوف و مفسر كم‌نظير. زماني كه مرحوم والد ما در سال 52 در يزد تبعيد بودند، يك روزي طلبه‌اي خدمت ايشان رسيد. آن زمان هم امام و هم بسياري از شاگردان ايشان و بزرگان حوزه در قيد حيات بودند. آن طلبه پرسيد اگر خداي نكرده آقاي خميني به رحمت خدا روند چه كسي صلاحيت تقليد و مرجعيت دارد؟ ايشان بلافاصله و بدون هيچ تأملي فرمودند حاج آقا مصطفي!

يكي از منابع فهم عميق مطالب امام كتاب‌هاي حاج آقا مصطفي است كه بسيار دقيق و عميق مسائل را مطرح فرموده‌اند. باز از سخنرانان جلسه خواهش مي‌كنم اين جمله را كه در نجف بعضی شبهات برای حاج آقا مصطفی بوده لعل امام استحضار نداشتند، تکرار نکنند چون اینطور نبود! حاج آقا مصطفی خیلی بحاث بود و با امام خیلی بحث می‌کرد. ایشان نظریه‌ی امام را تحکیم کرد و شبهات زیادی را پیرامون اين نظریه جواب داد و اضافاتی بر آن ذكر كرد. مثل مسئله‌‌ی انحلال حکمی. در جایی که امام این انحلال را انکار می‌کند می‌فرماید امام انحلال حقیقی را انکار کرده ولی انحلال حکمی را قبول دارد. خیلی هم محکم می‌گوید ولو اینکه در هیچ کدام از تقریرات امام و منابعش وجود ندارد.

ايشان حق بزرگی بر تحکیم نظریات فقهی، اصولی و فلسفی امام دارد، همان‌طور که مرحوم حاج احمد آقا توفیق بزرگی در تحکیم مبانی سیاسی امام داشتند، رضوان خدا بر هر دو باد.

امروز هم خوشبخت هستیم که در احفاد امام این مسیر علمی به قوّت دنبال می‌شود و به نظرم یکی از اجر و پاداش‌هايي كه خدا به امام داده همين است كه امروز در بیت امام (بدون مبالغه) شخصیت‌های علمی صاحب نظر، به لطف خدا حضور دارند که در رأس‌شان برادر بزرگوارمان آیت الله حاج سید حسن خمینی(حفظه الله) است. من بسیار خوشحال شدم وقتی ایشان خطابات قانونیه را در مباحث خارج اصول‌شان به بحث گذاشتند. انصاف این است که آن را با رفع برخي ابهامات چند مرحله جلوتر بردند و از این جهت ما بسیار خوشحالیم و خدای تبارک و تعالی را شاکریم.

تقاضایم این است که بیت امام قبل از هر چیز ديگري به نظریات علمی امام در فقه و اصول، خصوصاً نظریات فقهی که مبنای انقلاب است، بیشتر اهمیت بدهند چون جامعه‌ی ما و حوزه‌های علمیه امروز به مباني انديشه‌هاي امام نیاز فراوان دارد. شاگردان امام از جمله مرحوم والد ما که شدیداً به این نظریه‌ی خطابات قانونیه معتقد بود می‌فرمود اگر امام بخواهد تحریر الوسیله را از اول با توجه به نظریه‌ی خطابات قانونیه‌اش بنویسد و فتوا بدهد بسیاری از فتاوایشان تغییر پیدا می‌کند.

امیدواریم که خداوند امام و فرزندان و شاگردانشان را در اعلی علیین قرار بدهد و میراث علمی و سیاسی ایشان به قوت باقی بماند و این انقلاب در پرتو هدایت‌های رهبری معظم انقلاب مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای(دام‌ظله) مسير نوراني خود را به قوت ادامه داده و استمرار پیدا کند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



برچسب ها :

فاضل لنکرانی امام خمینی سید مصطفی خمینی خطابات قانونیه نظریه خطابات قانونیه رونمایی از کتاب خطابات قانونیه ابتکار اصولی امام خمینی(ره) مبانی و اندیشه های امام خمینی سید حسن خمینی