از اصالت شيعه ؛ گفتاري درباره امام جعفر صادق (ع) [روزنامه اعتماد ملي، پنجشنبه 2 آبان]
۱۰ اسفند ۱۳۹۰
۱۶:۱۷
۳,۲۰۱
خلاصه خبر :
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
محمدجواد فاضل لنکراني
اصالت و ابقاي تفکر شيعي دو هدف مهمي بود که امام صادق(ره) براي حفظ تفکر شيعي دنبال فرمودند. در مورد اصالت يک تفکر بايد گفت، اگر تفکري بر پايه عقل سليم باشد طبيعي است که اين تفکر از اصالتي برخوردار است. تفکراتي که ناشي از هوي و هوس يا سياسي کاري يا مربوط به برخي از مطامع انساني باشد، ارزش و اصالتي نخواهد داشت. ارزش يک تفکر در اين است که بر پايههاي صحيح و محکمي بنا شده باشد.
امام صادق(ع) به خوبي در دوره حيات خودشان اثبات کردند که تفکر اسلام ناب بر اساس منطق و عقل استوار است و ما در ميان مکاتبي که در عصر امام صادق(ع) بودند يا بعدها به وجودآمدند، اين جهت گيري را به اين وضوح نمي بينيم، حديثي است از آن حضرت که «خداوند ثواب اعمال انسانها را درعالم آخرت بر اساس عقل آنها ميدهد» اما حضرت چه هدفي را از اين روايت دنبال فرموده اند؟
اساسا آن تعداد روايتي که از امام صادق(ع) پيرامون مسأله عقل رسيده است، در هيچ يک از کتب روايي ملاحظه نمي شود. برخي از اين روايات آن قدر ارزشمند هستند که بايد کتابها پيرامون همان يک روايت نوشته شود، مانند اين روايت: «ان الله عزوجل خلق العقل هو اول خلق من الروحانيين العرش من نوره» حضرت مي فرمايند، خداوند عقل را از نور خودش خلق کرد و آن را برهمه مخلوقان خويش برتري داد.
پاسخ به سؤالاتي نظير اينکه حقيقت عقل چيست يا عقل چگونه خلق شد و... فقط در کلمات ائمه اطهار(ع) و خصوصا در کلام امام صادق(ع) ديده ميشود.
در روايت ديگري حضرت به «هشام» فرمودند: «ان لله علي الناس حجتين، حجة ظاهرة وحجة باطنة فاما الظاهرة الرسل و الانبياء و الائمه فاما الباطنة فالعقول» يعني خداوند براي هر بشر 2 حجت و 2 راهنما را دليل قرار داده است، يکي دليل بيروني مثل انبياء ائمه و... ديگري دليل دروني که در درون هر شخصي موجود است و آن عبارت از عقل است.
بنابراين يکي از ملاکهاي ارزش يک تفکر، عقل است و مکتبي که به تعقل ارزشي ندهد محل توجه نيست و ما ميبينيم که در مکتب شيعه و انديشههاي امام صادق(ع) نسبت به اين معني بسيار توجه داشته اند.
نکته ديگر اينکه اگر مکتبي به علم بها داد، باز آن مکتب از ارزش بالايي برخوردار خواهد بود. مکتبي که جامعه و مردم را به جهل و جهالت ترغيب کند، هيچ ارزشي نخواهد داشت و اساسا يکي از راه هاي محک زدن صحت يک فکر اين است که ببينيم تا چه حد اين فکر با علم و حقيقت آشنا و نزديک است. ما روايات متعددي نيز از امام صادق(ع) در باب ترغيب به کسب علم داريم. در کنار همين امر، مکتب شيعه هميشه مردم را به تفقه در دين خدا ترغيب کرده است و اين امر ميسر نمي شود جز اينکه ائمه طاهرين خودشان مطمئن بوده اند که اين دين بر اساس موازين صحيح عقلي و علمي استوراست.
بنابراين ميتوان گفت ارزش و اصالت فکري امام صادق(ع) در پرتو بها دادن به علم است. نکته ديگر اين است که حضرت امام صادق(ع) مناظرات فراواني با صاحبان مذاهب و افکار داشتند و اين بايد براي روحانيون و دانشمندان زمان ما الگو و درسي باشد تا به اين مسأله بيشتر بها داده شود. اين مناظرات در کتب ما ثبت شده و از اهميت بسيار بالايي برخوردار است و من توصيه ميکنم جوانان و دانشجويان ما شرح مناظرات امام صادق(ع) را بخوانند.
لذا مجموع اين امور، يعني بها دادن به عقل و علم و گشودن باب مناظره و بحث و گفت و گو درانديشه جعفري بسيار محل توجه است، همچنين در بعد تربيتي، آنچه از امام صادق(ع) به عنوان ادعيه رسيده است اهميت بسزايي دارد، همان طور که قبلا صحيفه سجاديه داشتيم، شايد به همان اندازه بلکه بيش از آن صحيفه صادقيه داريم؛ يعني دعاهايي که آن حضرت به وسيله آنها جامعه و مؤمنان را آموزش ميدادند که از اين راه و اينگونه خداوند را مناجات کنند.
خالي از لطف نيست اشاره کوتاهي کنم به فقهي که از امام صادق(ع) امروزه در اختيار بزرگان ما است. شايد بيشترين احاديث فقهي در ميان ائمه طاهرين(ع) از آن حضرت رسيده است «اربعمأة» از کتب اصولي است که اصحاب آن حضرت از قول ايشان نوشته اند. گرچه برخي مانند شيخ مفيد ميگويند اينها از زمان اميرالمؤمنين(ع) ثبت شده ، اما مشهور اين است که 400 نفر از اصحاب معتبر امام صادق(ع) احاديث آن حضرت را ثبت مي کردند و سپس آنها را بر امام عرضه مي داشتند.
امام مردم را به همين « اصول اربعمأة» يا «400 گانه» ارجاع ميدادند تا به آنها عمل کنند و اين اصول «اربعمآة» منشايي شد براي اينکه بعدها کتب اربعه روايي ما يعني «کافي» «من لايحضره الفقيه»، «تهذيب» و «استبصار» توليد شود؛ اين کتب اربعه امروز منبع فقه شيعه در کنار قرآن کريم و ساير ادله فقهي است.
بعضي از اصحاب امام صادق(ع) حدود 30 هزار حديث از آن حضرت نقل کرده اند که در کتب رجال موجود است. ادعاي ما اين است، امروز اگر شيعه و فقهاي شيعه قدرت پاسخگويي به مسائل جديد جامعه بشري را دارند، اين به برکت فقهي است که توسط امام صادق عليه السلام در اختيار ما قرار گرفته است انصافا رواياتي که از آن امام بزرگوار به ما رسيده باعث جامعيت فقه شيعه شده است. اگر منصف باشيم، متوجه ميشويم فقه شيعه به هيچ وجه در جهت گرفتار کردن مردم نيست بلکه به دنبال باز کردن راههاي روشن و راحت براي زندگي بشر است و اينها همه در پرتو روايات و فقهي است که از امام صادق(ع) در اختيار ما قرار گرفته است.