مصاحبه آیة الله فاضل لنکرانی(دامظله) پیرامون شناخت حادثه عاشورا وکیفیت عزاداری بر امام حسین(ع)
۲۵ آبان ۱۳۹۱
۱۸:۲۵
۳,۸۲۵
خلاصه خبر :
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
سوال: منابع تاریخی معتبر و غیر قابل خدشه یا کمتر مخدوش در زمینه قیام امام حسین(ع) کدام هستند؟
جواب: حادثه عاشورا در کتب تاریخی به سه نحو آمده است؛ یک قسم به صورت عام که همة حوادث تاریخ را نقل نموده است، از جمله قضایای عاشورا را، نظیر تاریخ طبری و تاریخ ابن اثیر؛ قسم دوم کتابهایی که در خصوص زندگی ابا عبدالله الحسین(ع) به رشته تحریر درآمده است و قسم سوم کتابهایی است که در خصوص حادثه روز عاشورا و وقایع مربوط به آن در قبل و بعد از آن به رشته تحریر در آمده است.
از قدیم مقتلهای فراوانی نوشته شده است که برخی از آنها به صورت مختصر و برخی مفصل و در برخی اساس حوادث و ذکر برخی از انصار امام حسین(ع) آمده است و برخی به صورت عمده اهتمام فراوانی به ثبت اسامی انصار حسین(ع) دادهاند، مانند مقتل فضیل بن عمر رسانی در قرن دوم که مقتلی را نوشت به نام «تسمیة من قتل مع الحسین(ع)».
به طور کلی اگر بخواهیم منبع و مقتلی را که با دقت و به صورت مستند جزئیات حادثه را بیان نموده ذکر کنیم، مىتوانیم آن چه را که مرحوم شیخ مفید(ره) در کتاب ارشاد نوشته و تاریخ معتبری است و به فارسی هم ترجمه شده است ذکر کنیم و همچنین از کتاب خاتم المحدثین مرحوم شیخ عباس قمى(ره) به نام «نفس المهموم» یاد کنیم و البته برخی از کتابهای مقتل به صورت مختصر هم وجود دارد، مانند لهوف سید بن طاوس و همین طور مرحوم محدث قمی کتاب دیگری را هم تحریر نمودهاند به نام «نفثة المصدور فیما یتجدد به حزن یوم العاشور» که تکمیل کتاب نفس المهموم است.
سوال: بیان تواریخ یا مقاتل مشکوک در زمینه عاشورا چه حکم شرعی دارد؟
جواب: این سؤال را از دو جهت میتوان مورد بحث قرار داد هم از جهت فقهی و هم از جهت آثار مترتبه بر آن. اما از جهت فقهی این بحث مطرح است که آیا مطلبی را که انسان به صحت آن اعتماد و یقین ندارد میتواند نقل نماید و یا در مداحی و مرثیه از آن استفاده کند؟
روشن است که پاسخ این سؤال منفی است، یعنی در دین اسلام انسان حق
ندارد مطلبی را که در آن تردید دارد و یا فقط از کسی شنیده است به مجرد شنیدن نقل
نماید. در برخی از روایات وارد شده است که چنان چه انسان چیزی را بشنود و به مجرد
شنیدن آن را برای دیگران نقل کند و خود نداند که آیا این مطلب صحیح است یا خیر، این
از موارد کذب و دروغ محسوب میشود: «کفی بالمرء کذباً اَنْ یحدّث بکلّ ما سمع».
از این جهت لازم است که گوینده یا مداح و ذاکر ابا عبدالله مطالبی را که اعتماد به صحت آن دارد ذکر کند. به عبارت دیگر نسبت به ائمه معصومین(ع) همان طوری که نمیتوانیم کلامی را بدون استناد و مدرک به آنان نسبت دهیم همچنین نمیتوانیم افعالی را بدون دلیل و به صورت شک به آنان نسبت دهیم. اگر بخواهیم بگوییم حضرت در روز عاشورا این عمل را انجام داد، نمیتوانیم بدون مدرک آن را بگوییم و الا از مصادیق و موارد کذب و چه بسا افتراء شود.
از این جهت است که بزرگان ما همیشه در نقل مطالب و حوادث،
مدرک و مستند آن را ذکر مینمودند. و حتی برخی از بزرگان مصیبت را از روی کتابهای
مقتل میخواندند. و اما از نظر آثاری که بر آن مترتب میشود باید توجه نمود با قطع
نظر از کذب بودن ممکن است یک مطلبی اساس بسیاری از سنتها و اعمال و حتی تأثیرگذار
در فرهنگ یک جامعه باشد. یک مطلب و نقل یک عمل و یک حادثه ممکن است شکل فرهنگی
جامعه را تحت تأثیر قرار دهد و اگر عواقب آن به صورت منفی و خدای ناکرده در مسیری
برخلاف مسیر و هدف اساسی دین باشد تمام آنها بر ذمه گوینده است.
یک خطیب و کسی که اهل منبر است و یک ذاکر حسین(ع) باید بداند که کلام و ذکر او ممکن است در نسلهای متعددی تأثیرگذار باشد و همه مسؤولیتهای آن به عهده او است.
باید این نکته را تذکر دهیم که تحریف در حوادثی که با دین ارتباط مستقیم دارد مانند حادثه عاشورا همان آثار زیان باری را دارد که تحریف در اصل دین دارد. روشن است که تحریف در اصل دین از نظر حکم فقهی و به ادله اربعه یک امر حرام و ممنوع است و عنوان بدعت را دارد، حال حوادثی که ریشه دینی دارد و یک پایهها و اصول محکم دینی اساس آن را تشکیل میدهد، چنان چه تحریفی در آنها صورت گیرد، قطعاً همان حکم تحریف در اصل دین را خواهد داشت.
برخی از مادحین اهل بیت یا اهل سخن چه بسا برای جذب بیشتر مردم و توجه عمیق تر و
تهیج بیشتر احساسات آنان ممکن است تفسیرهایی را از حادثه عاشورا بنمایند یا نسبت به
بعضی از فرازهای روز عاشورا به عنوان زبان حال یا عناوین دیگر تحلیلهایی بنمایند.
به نظر ما، چنین امری هم صحیح نیست؛ باید حادثه عاشورا را به همان نحوی که واقع شده
است بدون هیچ کم و کاستی و بدون هیچ اضافه و پیرایشی بیان نماییم.
چه بسا تحلیلهایی که جنبه ذوقی و شخصی دارد و هیچ شاهد و مستندی بر آن وجود ندارد، تأثیر فراوان و درازمدتی در مردم داشته باشد و در عین حال، از اموری باشد که مشکل آفرین هم باشد. آری این معنی صحیح و لازم است که باید درسها و عبرتها و رازهای عاشورا را آشکار کنیم.
سوال: بیان مطالب سخیف و دون شأن ائمه معصومین(ع) به ویژه در قالب مداحی و عرض ارادت به ساحت امامان و خاندان پاکشان، نظیر این که گفته میشود: «دوست دختر من رقیه است»، «کاپیتان حسین» (با استناد به حدیث إن الحسین مصباح الهدی و سفينة النجاة) و... یا متهم کردن ابا عبدالله(ع) به تقلب در ادعای تعویض شمشیر حضرت ابوالفضل(ع) یا درمانده و ذلیل جلوه دادن ایشان مثل آنچه درباره بیماری امام سجاد(ع) یا درماندگی حضرت زینب(س) گفته میشود و نظیر اینها چه حکمی دارد؟
جواب: افتخار مذهب شیعه آن است که ائمه طاهرین(ع) در همه شؤون انسان، برای ما الگو
هستند. از مسئله بسیار مهم توحید و عقاید گرفته تا کوچک ترین حادثه زندگى، آنان
الگو هستند همان طوری که قرآن پیامبر اکرم(ص) را الگو و اسوه برای همه معرفی نموده
است: «ولکم فی رسول الله أسوةٌ حسنة»، همین طور کسانی که اوصیاء آن حضرت هستند به
عنوان الگو هستند. از این جهت حفظ حرمت این انوار الهی بر همه واجب است، یعنی همان
طوری که هتک دین و به سخریه گرفتن دین و آثار ظواهر دین حرام است، همین طور هتک
حرمت ائمه معصومین(ع) یکی از محرمات مهمه است.
ائمه ما(ع) سفارش اکید فرمودهاند بر
اینکه «کونوا لنا زیناً ولا تکونوا علینا شیناً»؛ شیعه همیشه باید زینت آنان باشد
و نباید با حرکات و رفتار و گفتار ناشایست دیگران را از مذهب اهل بیت(ع) دور کند.
هتک ائمه طاهرین هتک پیامبر(ص) است که از اعظم کبائر است، باید از جملات و تعبیراتی
که در بین اهل فسق و فجور رائج است خودداری نماییم. هیچ گاه در برخورد با ائمه
طاهرین و خصوصاً حادثه عاشورا نباید از تعابیر ناشایست که مناسبت انسانهای معمولی
نیز نیست، استفاده کرد.
در سیره ائمه معصومین(ع) اصل حکمت به صورت بسیار درخشنده وجود دارد، همه امور آنان
و همه گفتارشان بر این اساس بوده است.
اساساً کشته شدن ابا عبدالله الحسین(ع) و اسارت اهل بیت بر اساس حکمتی بود که آن حضرت آن را دریافته بود و چه بسا دیگران از آن بیاطلاع بودند. بنابراین اصل نمیتوان اعمالی را که حتی در انسانهای عادی مستبعد است را به آنان نسبت دهیم. به عنوان مثال نسبت دادن ذلت و خواری به حضرت زینب(س) که الگوی عزت و شجاعت و صبر و مقاومت و تسلیم در برابر رضای خداوند بودند، از مواردی است که خواسته یا ناخواسته موجب هتک مقام این بزرگواران میشود و حتماً باید از این گونه مطالب خودداری شود و به جای آن کلام این بانوی بزرگوار که در مجلس یزید با کمال سربلندی فرمود: «ما رأیت إلا جمیلاً»، یعنی چیزی جز زیبایی ندیدم که اشاره به عزت شهادت و افتخار دفاع از حق و دین خداست به عنوان بیت الغزل عزاداری و بیان عزت اهل بیت ترویج و تبلیغ شود.
سؤال: بیان عباراتی که مستلزم نفی توحید است، مثل اینکه گفته میشود: «لا اله الا...» (به جای نقطهچین اسامی امام حسین(ع)، حضرت ابوالفضل(ع)، حضرت زهرا(س)، حضرت زینب(س) میآید) چه حکم شرعی دارد؟
جواب: روشن است که از نظر فقهی چنان چه کسی چنین عباراتی را با توجه به معنای آن و از روی اختیار و اراده بگوید شرک واقعی است. باید توجه داشت که به کار بردن چنین تعابیری با قطع نظر از این که انسان را از وادی توحید خارج و به وادی شرک داخل میکند و با قطع نظر از این که خود آن بزرگواران راضی به چنین امری نیستند و همیشه از این گروه که در تاریخ شیعه به عنوان غلات معروف هستند تبرّی میجستند، باید توجه داشت چنین تعابیری دین و مذهب اهل بیت را متهم به شرک میکند.
به عبارت دیگر چنین کلمات و تعابیری نه تنها خود گوینده را در وادی شرک داخل، بلکه اساس مذهب را متهم به شرک میکند. کسانی که چنین عبارتهایی را به کار میبرند، در پیشگاه امام زمان(ع) چه جوابی دارد؟ کسانی که این گونه تحریفها را در اساس دین که عبارت از توحید است به کار میبرند، چه جوابی در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی دارند؟ این دین و مذهب که به صورت امانت در اختیار ما قرار داده شده است و با خون ابا عبدالله الحسین(ع) باقی مانده چنین اشخاصی با چنین تعابیری تیشه به اصل آن میزنند و آیا میتوان آنان را پیرو اباعبدالله و حضرت فاطمه و زینب(علیهم السلام) دانست؟
سوال: وظیفه مراجع، روحانیون و علما در قبال تحریف و تخفیف وقایع و تواریخ مذهبی مثل آنچه که در سخنرانیها یا مداحیها درباره حادثه عظیم کربلا صورت میگیرد چیست؟
جواب: وظیفه بزرگان دین و روحانیت معظم آن است که در مقابل هرگونه انحراف و بدعتی
ایستادگی کنند. یکی از وظایفی که در اسلام بر دوش علما و بزرگان قرار داده شده است
آن است که هنگامی که بدعتی را در جامعه ملاحظه کردند از علم و دانایی خود استفاده
کنند و در مقابل آن بایستند.
باید روشنگری نمایند و به مردم عزیز ابلاغ کنند و به آنان آگاهی دهند. خوشبختانه درمورد همین تحریفهایی که در مورد حادثه عاشورا اتفاق افتاده است بزرگانی مانند شهید مطهری روشنگری نموده در زمان ما نسبت به برخی از تعابیر هنگامی که از مراجع بزرگ تقلید مانند حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی و سایر مراجع عظام سؤالاتی شده همه در پاسخهای محکم چنین تذکرهایی را دادهاند و تصریح فرمودهاند که برخی از این عبارتها از مصادیق واضح شرک است.
حتی در یکی از استفتاءاتی که از معظم له شده است و گفته شده برخی میگویند در جریان عاشورا و حادثه عاشورا نباید فقه را داخل کرد و از دایره فقه خارج است فرمودهاند: هیچ امری از امور عالم از دایره فقه خارج نیست چطور میتوان گفت که امام حسین(ع) برای احیاء امر به معروف و نهی از منکر که دو اصل از فروع دین است قیام کرد آنوقت بگوییم حادثه عاشورا ربطی به احکام فقهی ندارد. چطور میتوان گفت این حادثه جدای از فقه است با این که اساس آن مبارزه با ظلم و فساد بوده است که یکی از مسائل مسلم در فقه است.
آیا مگر امام حسین نفرمود: «إنما خرجت لطلب الاصلاح فی أمة جدی» و آیا طلب اصلاح غیر از دستورات پیامبر و همان حلال و حرام است که پیامبر فرمود؟
سوال: وظیفه مردم در برابر تحریفات یا بیان مقاتل ساختگی و دون شأن معصوم چیست؟
جواب: مردم عزیز باید توجه کنند که از سخنرانان معتبر، یعنی کسانی که اطلاعات صحیح
و دقیق و کامل دینی دارند استفاده کنند و همین طور از ذاکرینی استفاده کنند که
اشعار دقیق و مصائب صحیح را به کار گیرد.
چطور مردم برای معالجه نمودن یک کسالت جزئی در مورد دکتر متخصص تحقیق مینمایند، پس باید برای تغذیه روحی و تهذیب نفس و تکامل و عروج دادن روح و فکر از کسانی استفاده کنند که اطمینان به صلاحیت آنان داشته باشند.
ما به مردم عزیز توصیه میکنیم همان طوری که پیشینیان مقید بودند که از سخنران و یا ذاکر و مداح مستند قول او را میپرسیدند، اکنون هم از هر سخنرانی مدرک و مستند را مطالبه نمایند. میتوانیم بگوییم یکی از معیارهای صحیح برای تشخیص خطیب توانا از غیر آن، همین امر است، یعنی کسی که کلام خود را به صورت مستند و همراه با مدرک آن بیان میکند، این چنین شخصی قابل اعتماد است و خطیبی است توانا.
سوال: نغمهسرایی درباره مصائب اهل بیت(ع) با الحان مشکوک به غنا در مجالس عزاداری چه حکمی دارد؟
جواب: همان طوری که قبلاً گفتیم در مراسم عزاداری باید ملاکات فقهی را مدنظر قرار
دهیم و هیچگاه از دایره فقه خارج نشویم. در فقه اسلام، خواندن قرآن به صورت غنا و
یا همراه با ادوات موسیقی حرام و غیر جایز است، بلکه حرمت آن اشدّ است.
نغمهسرایان ابا عبدالله الحسین(ع) باید سعی نمایند که صوت و صدای آنان به صورت غنا نباشد که در این صورت مرتکب حرام شدهاند.
البته در موردی که شک داشته باشیم که صدایی عنوان غنا دارد یا نه، خواندن و شنیدن آن اشکالی ندارد، اما باتوجه به شأن و منزلت چنین مراسمی و این که باید سعی کنیم به صورتی برگزار شود که کاملاً مورد رضایت خداوند تبارک و تعالی باشد، باید از الحان مشکوک هم خودداری نماییم.
نکته قابل توجه آن است که ذکر حادثه عاشورا حتی به صورت عادی و بدون این که تکیه بر صوت داشته باشد خود جانگداز است. مردم عزیزی که تا نام امام حسین(ع) را میشنوند آن حادثه را تصویر میکنند و از خود بیخود میشوند دیگر نیازی ندارند که از صداهای مشکوک برای تحریک آنان استفاده کرد.
سوال: بهترین صورت عزاداری برای اهل بیت(ع) به ویژه برای مصائب امام حسین(ع) و خاندانش باتوجه به سنت ائمه معصومین(ع) در این زمینه چیست؟
جواب: همانطوری که بزرگان ما فرمودهاند، عزاداری باید به همان نحو سنتی باشد. در
این شیوه تکیه اساسی بر بیان زندگی ائمه معصومین و بیان دستورات آنان و اهمیت دادن
آنان به دین و احکام دین بوده است عزاداری در صورتی چهره واقعی خود را پیدا میکند
که عزادار و سوگوار را متوجه اهداف اصلی حادثه عاشورا کند.
با هر یک از امور گریستن
و گریاندن و سینه زدن و زنجیرزنی به بُعد خاصی از این اهداف توجه میشود باید در
این امر مهم از افراط و تفریط خودداری نمود. لازم است طبق دستورات خود ائمه(ع) که
نسبت به گریستن و بکاء اهمیت میدادند توجه نموده و در کنار آن به ظلمستیزی و
مقابله با کسانی که در صدد هدم دین هستند تأکید نمود.
باید به مردم گفت یکی از واجبات برای انسان مؤمن، حفظ دین است و در زمانی که احساس کند دین در خطر است برای بقاء آن باید جان خود را تسلیم نماید. به هر صورت باید عزاداری جهتدار باشد و در کنار عزاداری بلکه در متن آن شعرها و شعارها از تبیین اهداف عاشورا غفلت نشود، و اینکه امامان معصوم(ع) تأکید بر حفظ عزاداری و بیان واقعه عاشورا و گریستن بر امام حسین(ع) و اصحاب و اولاد آن حضرت داشتهاند به جهت آن بوده است که اهداف این قیام مقدس باقی بماند، چرا که در این صورت است که مردم با تمسک به کشتی نجات وسیله هدایت خود را فراهم کردهاند.
سؤال: نظر حضرتعالی درباره حدیث منتسب به حضرت زهرا(س) مبنی بر «الیوم رفع القلم» که زمینه ارتکاب انواع فعل حرام را در قالب جشن موسوم به «عید الزهرا» فراهم میسازد، چیست؟
جواب: چنین حدیثی در چنین موردی به هیچ وجه نداریم و هیچ یک از بزرگان چنین مطلبی را نفرمودهاند و اساساً بر طبق حدیث مشهور که «حلال محمد حلال إلی یوم القیامة و حرامه حرام إلی یوم القیامة» هیچ کدام از دستورات الهی نه قابل تغییر است و نه قابل تعطیل. بنابراین چنین نسبتی اولاً افتراء به دین است و ثانیاً حضرت زهرا(س) قطعاً از آن مبرّا است. پیروان و محبان فاطمه(س) باید اعمالی که موجب خشنودی آن حضرت است را انجام دهند و چطور گناه میتواند خشنودی آن حضرت را فراهم نماید؟
سوال: نظر حضرت تعالی درباره این سخن که «خون امام حسین(ع) کفاره گناهان ما شیعیان است» چیست؟
جواب: به طور کلی میتوانیم بگوییم که شهادت امام حسین(ع) دارای برکات فراوانی است،
علاوه بر این که عزاداری و گریستن و حضور در مجالس آن حضرت ثواب فراوانی بر طبق
روایات دارد، همچنین موجب نجات انسان از عذاب جهنم و آگاهی آنان به حقیقت و معارف
دین میشود. مردم متوجه میشوند آن حضرت برای اقامه نماز و سایر احکام دین کشته شد
و الگویی میشود برای همه دینداران.
شیعه واقعی در اثر اطلاع بر این امور است که
میتواند به دستورات اسلام عمل نماید و خود از مصادیق نمازگزاران واقعی شود. اگر
کسی بگوید که مثلاً شیعه هرکاری را میخواهد انجام دهد، مثلاً نعوذ بالله نماز
نخواند و محرمات را مرتکب شود و درعوض خون امام حسین(ع) موجب نجات او است، این همان
برداشت غلطی است که مسیحیت در مورد حضرت عیسى(ع) دارند که میگویند او بر صلیب رفت
تا گناهان مردم آمرزیده شود.
به هرحال ما معتقدیم بر حسب روایات که شیعه در اثر ارتباط قوی با جریان عاشورا و اباعبدالله میتواند خود را از عذاب جهنم دور کند و نجات دهد، به این معنی که با گریستن در مصیبت آن حضرت و عمل نمودن به آنچه که آن حضرت برای آن شهید شد، قطعاً از اهل نجات خواهد بود. البته بررسی مفصل این بحث و احادیثی که در این زمینه وارد شده، نیاز به مجال وسیعی دارد.