گفتگوي حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) درباره مرجعیت شیعه 95/3/5
۱۸ خرداد ۱۳۹۵
۱۷:۵۹
۴,۴۶۲
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
حضرت آيت الله حاج شيخ محمد جواد فاضل لنکراني(دامت برکاته) در ديدار با استاد مطالعات اسلامي و شيعه شناسي دانشگاه آروس دانمارک؛ خانم دکتر الويرا کُربو به سؤالات ايشان در رابطه با مرجعيت شيعه و فعاليت وکلاء و دفاتر مراجع در زمان حيات و پس از ارتحال آنها پاسخ گفتند.
معظم له در پاسخ به اين سؤال که در صورت فوت يک مرجع تقليد، دفاتر ايشان چه ويژگيهايي بايد داشته باشد تا بتوانند به فعاليت خود ادامه دهند فرمودند:
مراجع شیعه از حیث دایرهی مقلدین و نيز خدمات علمی و اجتماعی که به جامعه ارائه ميدهند متفاوتند، در تاریخ ملاحظه کنيد بسیاری از مراجع شیعه بعد از فوتشان تقریباً همه امورشان تعطيل میشود ولی عده کمي از مراجع بخاطر برخي ويژگيها فعاليتهايشان ادامه مييابد.
ويژگي مهم آنها این است که در بيت یا دفتر آن مرجع افراد واجد صلاحیت علمی و اجتماعی براي جايگزيني و استمرار بخشيدن به فعاليتهاي ايشان وجود داشته تا هم پاسخگوی سؤالات مقلدینی باشند که بر تقليد خود از مرجع باقي ميمانند، و هم فعاليتهاي او را تداوم بخشند نظير پدر ما مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی.
نمیدانم شما از اطلاعیهی جامعه مدرسین که در سال 1373 صادر نمودند چقدر خبر دارید؟ در آن اطلاعیه که بعد از فوت آیت الله العظمی اراکی صادر شد هفت نفر به جامعه شیعه معرفی گرديد. پدر من با اینکه سنّش کمتر از بسیاری از آقايان بود اما بیشترین آراء را کسب کرده، لذا اسمش را به عنوان نفر اول نوشته بودند، نفر دوم آیت الله بهجت بود، نفر سوم مقام معظم رهبری، نفر چهارم آیت الله تبریزی، تا نفر هفتم که آیت الله مکارم بود.
قطع نظر از این اعلامیه، ايشان شاگردان زیادی در داخل و خارج ایران داشتند، بسیاری از امام جمعهها و مسئولین روحاني از شاگردان ایشان بودند و بخش بسيار وسیعی از مردم از ایشان تقلید ميکردند، هم در داخل ایران مقلدین زیادی داشتند و هم در خارج ایران. طبعاً یک چنین مرجعی که از دنیا میرود، بالأخره عده زیادی از مقلدین بر تقلید خودشان از آن مرجع باقی میمانند، حالا اگر شرایطی در بیت و دفتر آن مرجع وجود داشته باشد که اقل آن شرايط حضور یک مجتهد جامع الشرایط است که بتواند هم جواب مسائل شرعی مردم را بدهد، خصوصاً آنها که بر تقليد باقی ماندهاند و هم اين که دفتر و مراکز مرتبط با دفتر را اداره کند، فعاليت دفتر ادامه پيدا ميکند. الآن که از فوت ايشان نُه سال ميگذرد، دفاتر ايشان در قم، تهران، کرج، مشهد هنوز مورد مراجعه مردم و مقلدين ايشان است.
مطلب ديگر نسبت به مرجعي که از دنيا ميرود اين است که اگر ايشان وصيّاي را معين کند و بگويد فلاني وصيّ من در این مسائل است، مثلاً مرحوم والد ما وصیّت کرد اموالی را که از بیت المال و وجوهات شرعیه در اختیار ایشان بوده و هیچ کدام قابل ارث رسیدن به ورثه نیست، وصی من ـ که من را معین کردند ـ یا صرف شهریه در حوزهی علمیه کند و یا براي مرکز فقهی ائمه اطهار(عليهم السلام) هزينه کند که اولین مرکز تخصصی فقه و اجتهاد و فعاليتش تربیت مجتهدین است، لذا ما بعد از فوت ایشان برای اولین بار در تاریخ مرجعیت شیعه به مدت چهار سال شهريه ایشان را به طلبهها دادیم. قبل از اين مورد هم امام خمینی(رضوان الله علیه) وصیت کرده بود پولهایی که نزد ایشان باقي مانده زیر نظر والد ما که آن زمان رئیس شورای مدیریت حوزه بودند شهریه داده شود و والد ما 27 ماه شهریهی امام را دادند.
پس جهت باقی ماندن این دفاتر اولاً پاسخگویی به سؤالات شرعی مؤمنینی است که بر تقلید از آن مرجع باقی ماندهاند.
دوم اینکه این اموال باید به مصرف صحیح خود برسد که بحمدالله این کار هم در اینجا انجام شد.
اما جهت سوم این است که بعضی از مراجع از جمله مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(رضوان الله تعالی علیه) مراکز علمی را در حوزه ایجاد کردند مثل مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام)، این مرکز فقهی از سال 1376 يعني نوزده سال پیش تأسیس شده، کار این مرکز تربیت فقها و مجتهدین و پژوهش در مسائل فقهي مورد نیاز نظام اسلامي است. برای اولین بار در حوزه علمیه قم ما شاخههایی از فقه را در این مرکز تحت عناوين فقه پزشکی، فقه زنان، فقه کودک، فقه سیاسی، فقه بین الملل، فقه رسانه، فقه هنر، فقه امنيت، فقه قضا و حقوق بشر اسلامي مورد پژوهش قرار دادهايم.
ایشان چنين مرکزی را تأسیس کرده و در حال به ثمر رسیدن بود که به رحمت خدا رفت، شعبههايی هم در قم، مشهد، تهران، افغانستان و لندن دارد. پس باید این دفاتر فعال باشند به شرط اینکه تحت اشراف يک مجتهد صاحب نظر باشند، ایشان در وصیت نامه خود اسم من را آورده، و نوشته است «چون از نزدیک اجتهاد ایشان برایم مسلم است همه این امور را در اختیار ایشان قرار دادم که بعد از فوت من آن را اداره کند»، لذا توجه به این جهت هم مسئله مهمی است. الآن در مرکز فقهی قم بیش از 500 طلبه و در هر يک از مرکز فقهی مشهد، تهران و افغانستان 150 طلبه و در مجموع بيش از هزار طلبه در این مراکز حضور دارند که خودم آن را بر طبق برنامههایی که ايشان قرار داده اداره ميکنم.
چهارمین مسئله اینکه یکی از توفیقاتی که خدا به برخي از مراجع تقليد ميدهد اين است که تألیفات علمي زیادی داشتند از جمله آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رضوان الله علیه که بیش از صد اثر علمی دارد، ایشان در وصیتنامهاش نوشته که این کتابها باید چاپ شده و در اختیار اهل علم قرار داده شود که بحمد الله ما اینها را چاپ کرده و در اختیار اهلش قرار دادهایم.
خدمات زیادی هم به نوع مردم، حوزههای علمیه، اساتید و طلاب انجام شد. ولي این چهار محور علت اساسی برای باقی ماندن یک بیت است.
ممکن است یک مرجعی تألیفی نداشته باشد، ممکن است در زمان خودش هر چه اموال بوده تقسیم کرده و چیزی از آن باقی نمانده باشد، مقلدین زیادی نداشته باشد و مرکز علمی يا فرد واجد صلاحيت براي ادامه فعاليتش نداشته باشد، در اينصورت وجهی ندارد که بیتش باز باشد و کارهای او را ادامه بدهد.
سوال: آيا بعد از فوت يک مرجع تقليد، ميتواند تقليد از او ادامه يابد؟
ج: تقریباً 99 درصد از مراجع بقاء بر میّت را جایز میدانند، در ميان آنان بیش از 50 درصد بقاء را واجب میدانند. بنابراين بعد از فوت یک مرجع مقلّدين او ميتوانند بر تقليد خود باقي بمانند و لازم نيست سراغ يک مجتهد خاص رفته و از او اجازه بگيرد چون همه اجازه بقاء را ميدهند، البته اگر مسئله جديدي براي مقلّدين بهوجود آيد بايد سراغ يک مجتهد زنده بروند.
سؤال: در اين دفتر چگونه به سوالهاي مقلدين پاسخ داده ميشود؟
ج: آنها که بر تقليد آقا باقي ماندهاند اگر مسئله جديدي داشته باشند نظر خودم را ميپرسند و من نظر خود را برايشان ميگويم و در مسائلي که نظر مرحوم والد سؤال ميشود فتواي ايشان را بيان ميکنيم.
معمولاً مرجع تقلید کسی را وصیّ خودش قرار میدهد که مجتهد باشد چون وصي او میخواهد در اموال و وجوهات شرعیه تصرف کند. بعد از فوت آقا خیلی از مقلدین ایشان از من خواستند که رساله بدهم حتی اینجا هم زیاد آمدند، ولی نپذیرفتم منتها اگر سؤالات جدید داشته باشند هم در سایت و هم در دفتر جواب ميدهم.
سؤال: چرا رساله نميدهيد؟
ج: اساتید ما الحمدلله زنده هستند. به احترام اين بزرگان رساله چاپ نکردهايم. بعد از فوت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، بسياري از مقلدین امام از مرحوم والد ما خواستند که رساله بدهد، ایشان فرمودند تا آيت الله گلپایگانی و اراکی زندهاند سراغ اینها بروید لذا جامعه مدرسین هم که اطلاعیه داد آيت الله اراکی و آيت الله گلپایگانی را معرفي کردند. بعد از فوت آن دو بزرگوار هفت نفر را انتخاب کردند که پدر ما اولین نفر از آنها بود. پدرم تا آقای اراکی زنده بود رساله عملیه نداد.
سؤال: مردم وجوهات شرعيه را چگونه به اين دفاتر ميپردازند؟
نسبت به اخذ وجوهات شرعی؛ دو نظریه در بين فقهای شیعه وجود دارد، یک نظریه که تقریباً 95 درصد از علما قائل به آن هستند اين است که خُمس را باید به یک مجتهد جامع الشرایط داد تا آن را به مصرف صحیح برساند. مرحوم سید یزدی در عروه اين نظر را دارد و افراد زیادی هم که حاشیه بر عروه زدهاند اکثراً همین نظر را قبول کردهاند.
نظر دوم که طرفدار آن اندک و نادر هستند اين است که خمس را بايد به خود مرجع تقليد داد. در اين مسئله مقلدين مرجعي که از دنيا رفته بايد ببينند نظر ايشان چيست؟ اگر فتوايش نظر اول باشد آن مقلد همانطور که در زمان حيات مرجعش ميتوانست خمس خود را به غير آن مرجع بدهد بعد از مُردن او هم ميتواند به مجتهد جامع الشرايط بدهد، اما اگر فتوايش اين است که بايد به مرجع تقليد خود بدهد بايد رجوع کند به مجتهدي که با اجازهي او باقي بماند، و مسائل جديدش را از او بپرسد و پولش را به او بدهد.
سوال: آيا افرادي که وکالت از مراجع در گرفتن وجوهات دارند، بعد از فوت مرجع ميتوانند وجوهات دريافت کنند؟
ج: همه فقها معتقدند که با فوت موکل، وکالت باطل میشود، نه فقط در این مسئله که مرجع تقلید به کسی وکالت میدهد، بلکه در تمام مسائل. مثلا اگر کسی به شما وکالت داده که خانهاش را بفروشید، چنانچه به شما خبر دهند که موکل مُرد، اینجا وکالت شما باطل میشود، در مسائل شرعی هم همینطور است مرجع وکالت داده که مقلدین میتوانند وجوهات را به وکلاي من با شرایطی که تعيين نمودهام بدهند حال اگر مرجع از دنیا رفت همه وکالتها باطل میشود و طبق آن وکالت کسی نمیتواند عمل کند، اما در مورد اخذ وجوهات اين دفتر ما میگوئیم کسی که باقی بر تقليد از آقاست، نظر ایشان این است که اگر وجوهات را به یک مجتهد جامع الشرایط بدهید کافی است، و الآن ما هزار طلبه در مراکز فقهي باقيمانده از ايشان داریم که این وجوهات در اين مراکز مصرف میشود، حال اختیار با مقلدين ايشان است اگر خواست وجوهاتش را اینجا میدهد و اگر نه به مجتهد دیگر میدهد.
یک مطلبی که مورد اتفاق همه فقها است؛ حتی آنهایی هم که میگویند وجوهات را باید به مرجع تقلید داد قائل به یک تبصره و استثنا هستند و آن اینکه اگر وجوهات را به یک مجتهدی بدهند که این مجتهد آنرا در همان موردي مصرف ميکند که آن مرجع تقليد قبول دارد کافي است.
به تعبير ديگر موارد مصرفي وجود دارد که مورد اجماع و اتفاق نظر تمام فقها است مثل پرداخت خمس براي شهريه طلاب. اما در ساخت مساجد اين اتفاق نظر نيست. يک مرجع تقلید میگوید با خمس نمیشود مسجد ساخت و دیگری میگوید میشود. حال آن استثنا و تبصره این است که اگر وجوهات را به مجتهدي بدهند که همان مصرفی را دارد که آن مرجع تقلید دارد اين کفايت ميکند چون همان مرجع تقلید هم این را قبول دارد.
سؤال: در خارج از ايران نيز مراکز فقهي شما فعاليت دارند؟
ج: بله، شعبه لندن ما در زمينه آموزش فعال نیست، و فعلاً در زمينه ترجمه فعاليت مينمايد کتابهایی را به انگلیسی ترجمه کردهایم و برای شما هم میآوریم؛ در حال برنامهريزي هستيم تا ان شاء الله در آینده حوزه آموزشي هم فعال شود.
در افغانستان براساس ضرورتی که وجود داشت و ما میدیدیم نیاز شدید به تقویت حوزههای علمیه آنجاست. آقا فرمودند شعبهای داير کنیم و الآن در کابل ساختمان خوبی داریم و طلاب ممتازي مشغول تحصيل هستند.
آيت الله فاضل: تحقیق راجع به مرجعیت را خودتان انتخاب کردید یا دانشگاه به شما داده؟
ج: خود من. وقتی من خواستم پایان نامه دکترا بنويسم با استادم صحبت کردم و اين موضوع را انتخاب کردم.
آيت الله فاضل: توصيه من این است که راجع به مرجعیت خیلی عمیق کار کنید، هنوز کار عمیقی در دنیای غرب نسبت به اين موضوع نشده هرچند ما معتقدیم که اصلا شیعه هنوز در غرب معرفی نشده، غرب هر چه دیده از سنيها و از اسلام اهل سنت دیده هنوز با شیعه و مرجعیت شیعه آنطور که واقعیّت دارد آشنا نيست. من یک نکته به شما بگویم و آن اینکه در بين مراجع بزرگ شیعه هیچ کدام فعالیت برای مرجع شدن نکردند، بلکه شرایط طوری ايجاد شد که مجبور به پذيرش مرجعيت شدند. خودِ پدر ما اصلاً هیچ برنامهریزی برای اینکه مرجع تقلید بشود نکرد ولی از او خواستند.
حوزهی علمیه، جامعه مدرسين و مردم آمدند از ایشان خواستند و ایشان را مجبور به این کار کردند و این مسئلهی بسيار مهمی است که مرجعيت شیعه مثل ساير مناصب رسمی نيست که در کشورهای دیگر و حتی واتیکان مرسوم است. اصلاً چنین چیزی نیست. ما مجتهدین بزرگی داشتیم که اصلاً مرجع نشدند و از دنیا رفتند! لذا خواهشم این است که راجع به مرجعیت و سطح زندگی مراجع تحقيق کنيد.
حتماً در تحقیقاتتان راجع به زندگی شخصی پدر ما بررسي کردهايد. پدرم وقتی از دنیا رفت از نظر مال دنيا هیچ چیز نداشت حتی یک خانهی شخصی نداشت. اینها نکاتی است که شما باید در تحقیقات خود بیاورید، این در حالی بود که ایشان در هر ماه بیش از یک میلیارد و نیم وجوهات در اختیارش بود و این را به حوزههای علميه ایران و غیر ایران میداد ولی ایشان هیچ خانه شخصی برای خودش نداشت و زندگیشان بسیار ساده بود.
رهبر انقلاب ما امام خميني هم وقتی از دنیا رفت خانهای که در جماران زندگي ميکرد مال شخصی ایشان نبود، اجاره بود.
نکته دیگر اینکه یک مرجع تقلید سالهاي زيادي باید از جهت علمی زحمت بکشد و هنگامي که به سنّی میرسد که باید بازنشست شود تازه اول کارش میشود یعنی از سن 60 سال به بالا بیشترین دوران کاری زندگی مراجع شروع میشود، تدريس، تأليف، ملاقاتهای با مردم، گروهها، اینها جهاتی است که در تحقيق خود حتماً به آن توجه کنید.
راجع به وکلا هم؛ اولاً بدانید که مرجع تقلید به هر کسی وکالت نمیدهد! به افرادی وکالت میدهند که تأثیرگذار در مسائل دینی و مادّی مردم هستند. فعاليت اجتماعي دارند، مدرسه میسازند، بیمارستان میسازند، به فقرا کمک میکنند در کنار اين خدمات عهدهدار مسائل دینی مردم هم هستند، نماز جمعه و جماعت، مجالس عزاداری و مجالس مختلف، اینطور نیست که هر کسي نزد مرجع تقلید رفته و در خواست وکالت کند، نه! کسی که در بین مردم به عنوان محور دینی مطرح باشد صلاحيت اخذ وکالت دارد.
امیدوارم مطالبی که گفته شد برایتان مفید باشد.