کسی که می‌گوید در مکتب اهل‌بیت چيزي به نام حکومت اسلامی نداریم، ولایت را درست نفهمیده است

۱۴ دی ۱۳۹۵

۱۸:۰۴

۳,۴۴۰

خلاصه خبر :
حضرت آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در دیدار با طلاب و فضلاي آبادان که در تاريخ 95/10/14 برگزار شد، طلاب را به اهتمام جدي نسبت به تحصيل و تهذيب و بصيرت فراخواندند.
آخرین رویداد ها

 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
 

در ابتداي کلام، ياد و خاطره عالمان بزرگي که منشأ خدمات بزرگی برای حوزه‌ی علميه آبادان بوده‌اند خصوصاً در ايام دفاع مقدس که افتخارات کم نظیری برای روحانیت به ارمغان آوردند، را گرامی می‌داریم؛ مرحوم آیت الله جمی، آیت الله دهدشتی، آیت الله مکی و بزرگان ديگري که خدمات فراوانی در این زمینه داشتند. امیدواریم بزرگواراني که اکنون متصدي اداره‌ي امور حوزه آنجا و از چهره‌های برجسته و ارزشمند هستند بتوانند بهتر از گذشتگان این حوزه را رونق ببخشند و ما شاهد حضور طلاب ارزشمند و علمای بزرگ در حوزه آبادان باشیم.

در این مجال خیلی کم به بيان یکی دو نکته اکتفاء می‌کنم.

اولین نکته این است که هر چه زمان پیش می‌رود و از عمر انقلاب اسلامي مي‌گذرد ضرورت درس خواندن قوی و غنی و عمیق برای ما بیشتر روشن می‌شود، اگر در دهه اول انقلاب بزرگان حوزه به این جهت توجه فرموده بودند امروز حوزه وجهه دیگری داشت ولی دوران جنگ و دفاع مقدس بود و نهادهاي انقلابي نوپا بودند و حضور روحانيت در سنگر حمايت و دفاع از نظام اسلامي يک ضرورت بود. با اين حال در همان ايام هم تا یک اندازه‌ی توانستند به ساماندهي حوزه بپردازند.

مرحوم والد ما فرمودند همان اوایل انقلاب به جماران رفته بودیم آقای بهشتی از من گلایه کردند گفتند آقای فاضل شما در قم مانده و مشغول درس و بحث هستيد. چرا به تهران نمی‌آيید به ما کمک کنید و ما امروز نياز به کمک داریم، من به ایشان گفتم درست است ولی شما هم از یک چیز غافل می‌شوید و آن آینده حوزه‌ی قم است، اگر ما در حوزه‌ فضلای عمیق و انقلابی نداشته باشیم انقلاب روی دوش چه کسانی قرار می‌گیرد؟!

امروز شرایط طوری است که یک طلبه باید چنان برنامه‌ریزی کند که بتواند از ثانیه‌های عمرش برای آگاهی از متون علمی، فقهی، اصولی، تفسیری، اعتقادی استفاده کند. اولاً توصيه من همیشه به فضلایی که در مدارس حوزه تحصيل مي‌کنند اين است در کنار رعايت ضوابط تلاش کنيد خود را در برنامه مدرسه محصور درس نکنید. درس‌هاي صبح و عصر مدرسه را شرکت کنيد و در بقیه ساعاتي که در اختیار خودتان هست به مطالعات عميق بپردازيد.

در اين سني که شما داريد لااقل در 24 ساعت باید 20 ساعت کار علمی عمیق کنید، نه اینکه با تمسک به روايت بگوييم امام(علیه السلام) فرموده ساعات زندگی را سه قسمت کنید، 8 ساعت درس بخوانيم و بقيه اوقات را صرف امور ديگر کنيم. آن روایت در جای خودش هست، اما امروز اسلام و مکتب تشيع نیاز به عالمان، فقها، مفسران، متکلمان و فلاسفه قوی دارد تا از همه دین بتوانیم دفاع کنیم.

شما می‌بینید در اين فضاي مجازي قرآن را نقد می‌کنند چه کسی‌ می‌‌تواند جواب نقد قرآن را بدهد؟ کسی که ادبیاتش قوی باشد، فقهش قوی باشد، اصولش قوی باشد. گاهی اوقات طلبه‌ای که رسائل و مکاسب را تمام کرده و می‌گوید من می‌خواهم به تفسیر بپردازم، سراغ تفسیر رفته و درس خارج فقه و اصول هم نمی‌آید، این فرد اشتباه می‌کند. من بارها گفته‌ام اگر یک نفر اصول قوی نداشته باشد نمی‌تواند مفسر قرآن باشد. بنابراين عمیق درس بخوانید. معناي این فرمایش رهبری معظم انقلاب(دام ظله) در مورد «تحول در حوزه» چیست؟ یک معنای روشن آن درس خواندن عمیق است. اگر عمیق درس نخوانیم چگونه می‌توانیم تحول ایجاد کنیم و پاسخ شبهات را بدهیم؟ اگر عمیق درس نخوانیم چگونه می‌توانیم نقشه تمدن امت اسلامی را ترسيم و پایه‌‌‌ریزی کنیم؟

این ایام مصادف با ايام وحدت حوزه و دانشگاه هم هست، اگر عمیق درس نخوانیم نمی‌توانیم با دانشگاه ارتباط داشته باشیم. امروز با این سرعتی که علم در حال پيشرفت است و ‌دانشگاه‌ها هم به موازات آن جلو می‌روند چه کسی می‌تواند با این مجامع علمی و دانشگاها ارتباط داشته باشد؟ کسی که عمیق درس خوانده باشد.

 

 

حفظ انقلاب


ممکن است سؤال کنيد چطور عمیق درس بخوانیم؟ گاهی اوقات 20 ـ 30 سال از عمر یک طلبه در حوزه گذشته، اما هنوز روش مطالعه را بلد نیست! اینکه چطور مطالعه کند، چه کتابی را مطالعه کند؟ براي کدام کتاب اولویت قائل شود، همه اینها را باید با استفاده از مدير و اساتيد حوزه خود مشخص کرده و با یک برنامه خوب پیش بروید.

نکته دوم؛ راجع به مسائل اخلاقی و تهذیب نفس است. يک طلبه، هر چه از نظر علمي درجه بالايي داشته و حافظ همه متون باشد، صاحب نظر در فقه و فلسفه و... باشد، اما از جهت اخلاق و تهذيب نفس کار نکرده باشد، این به درد دین و جامعه نمی‌خورد. خیلی بی‌پرده بگويم در زمان ما اسباب مضادّ با تهذیب فراوان شده، از این تلویزیونی که در خانه من و شما وجود دارد تا گوشی‌های همراه و جلسات و ارتباطات بي‌فايده، همگي انسان را در مسائل غیر تهذیبی، احاطه کرده است. لذا بايد از نفس خود مراقبت کنيم، بايد ارتباطمان با قرآن و نوافل بيشتر باشد.

البته برخي از علماي قديم مي‌فرمودند طلبه بايد به جاي نوافل، سراغ علم برود، «تَفَکُّرُ سَاعَةٍ خَیرٌ مِن عِبَادَةِ سَبعِینَ سَنَة»، هر چند این روایات را باید در جای خودش درست معنا نمود، اين روايات نمي‌گويد مستحبات و نوافل را کنار بگذار و پنج دقیقه روی دین فکر کن، بلکه در مقام مقايسه فضيلت نوافل با تفکري است که انسان را رشد بدهد و به خدا نزديک کند. قطعاً این نوافل، انس با قرآن، مراقبت از زبان، مراقبت در رفتار و از امور بسار ضروری است.

بنابر این مسئله‌ی تهذیب نفس و اخلاق، بسیار مهم است. شما در سنی هستید که به بهترین نحو می‌توانید با مراقبت هرچه بيشتر، نفس خود را پاک‌تر و زلال‌تر نماييد، تا إفاضه‌ی علم از ناحیه‌ی خدا به آن بیشتر گردد؛ «‌العِلمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللهُ فِي قَلْبِ مَن یَشَاءُ»، باید قلب ما مصداق «مَن یَشَاء» قرار گيرد. مشيت خدا به قلب آلوده تعلق پیدا نمی‌کند، قلبی که آکنده از منیّت و دنیاطلبی است و می‌خواهد درس بخواند تا به مقام برسد، اين قلب که من یشاء نمی‌شود. قلب زلال و قلب مملو از تواضع در پیشگاه خداوند، تکریم بندگان خدا و بزرگان قابليت دريافت فيوضات الهي را پيدا مي‌کند.

یکی از چیزهایی که در حوزه‌های ما کم‌کم به فراموشی سپرده می‌شود «تکریم بزرگان» است. شما روایات رساله‌ی حقوقیه امام سجاد(علیه السلام) را ببینید، مي‌فرمايد از حقوق عالم این است که مجلس او را تعظیم و تکریم کنید، يا اگر کسی از استاد سؤال کرد زودتر از استاد جواب ندهيد.

متأسفانه این مسائل در زمان ما خیلی کمرنگ شده، یک طلبه‌ای که تازه وارد حوزه شده اینقدر به خودش جرأت می‌دهد که می‌گوید این مرجع تقلید اشتباه کرد، آن مرجع تقلید نفهمید، مرحوم شيخ انصاري يا ملاصدرا نفهمیده، حال بگذریم از عوارض وضعی که برای اینگونه حرف‌ها وجود دارد که داستان‌های زیادی از این قضیه در سينه دارم. یک بُعد از تهذيب نفس، تکریم بزرگان حوزه و فقها در طول تاريخ است. همه اینها بر ما حق دارند و بايد تکريم‌شان کنيم. ما وقتی کتاب لمعه را باز مي‌کنيم تمام علمای قبل از شهید و بعد از شهید بر ما حق دارند، این حق را باید رعایت کنیم.

نکته سوم اينکه؛ امروز یکی از سیاستهای مهم دشمن، جدا کردن مردم از روحانیّت است، به انحاء و اقسام تلاش مي‌کند تا بين مردم و روحانيت فاصله ايجاد کند، به بهانه‌های اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، حتي با جعلیّات و افتراءات، لذا ما باید خیلی مراقبت کنیم.

امروز رفتار يک طلبه در جامعه و مردم باید خیلی حساب شده باشد، منبر او و مطالبی که بیان می‌کند خیلی حساب شده باشد. البته خدا به آنها مهلت نمی‌دهد و نمی‌گذارد این نقشه‌ها ادامه پیدا کند ولی براي خنثي شدن چنین نقشه‌هايی ما باید ارتباطات خود را با مردم قوی‌تر کنیم.

مردم از ما چه می‌خواهند؟ مردم در درجه‌ی اول از ما صداقت در دین می‌خواهند، مي‌خواهند بدانند خدا چه گفته است. یک وقت نیايیم مطلبی را که خدا نگفته به اسم خدا به مردم بگويیم، یک چیزی بگوييم و مردم هم فکر کنند که دین این مسئله را گفته و بعد هم معلوم شود این روحانی برای اینکه در بين مردم حرفش جا بیفتد خداي ناکرده این حرف را زده است. نگاهی به علما و بزرگان گذشته بيندازيم که مردم از نگاه کردن به علما ياد خدا و آخرت مي‌افتادند، بايد ما نيز چنين چهره‌هايي را به مردم ارائه دهيم. البته نه به صورت مصنوعي. هميشه در رفتار وگفتار خود به خدا پناه ببريم و واقعاً آنچه خدا می خواهد برای مردم بگويیم.

هنگام اختلاف بین دو خانواده اگر یک روحانی واسطه قرار گرفت غير از آنچه که خدا فرموده کلمه‌اي کم و زياد نکند، چه رسد به اينکه اختلافي در جامعه باشد.

يکي از راه‌های جدا شدن مردم از يک روحانی همین است که برای دنیاطلبی خود يا حفظ مقام و منصب، از گروه يا اشخاصي حمايت کند. فکر نکنيم که مردم اين مسائل را نمی‌فهمند، خوب هم می‌فهمند که چه کسی برای دنیای خودش حرف می‌زند و چه کسی برای خدا حرف می‌زند. بايد این جهات را رعایت کنیم. سر و کار ما همیشه با مردم است. قبل از انقلاب هم اينطور بوده و بعد از انقلاب هم هزار برابر شده. ما نسبت به مردم وظیفه داریم. اگر درس می‌خوانیم، درس می‌گويیم و خود را تهذیب می‌کنیم نه فقط برای خود، بلکه براي اين است که وجود مؤثري در جامعه باشيم و بتوانيم اين گرفتاری‌ها، نابسامانی‌ها و این هجمه‌هاي فرهنگی و دینی را برطرف نماييم.

جامعه‌ی ما امروز با بحران دینی مواجه است. مسیحیت تلاش فراوان می‌کند تا جوانان ما را از دامن اسلام منحرف کند. بهائيت و وهابيت و فرقه‌هاي انحرافي نو ظهور همين‌طور. ما با يک بحران اخلاقي و فرهنگي جدي مواجه هستيم. لذا فعاليت حوزه‌ها بايد خيلي قوي‌تر و عمیق‌تر از گذشته باشد تا إن شاء‌الله بتوانیم وظیفه‌ای را که خدا بر دوش ما قرار داده درست انجام دهیم.

مطلب چهارم؛ حفظ نظام و انقلاب است. بالأخره شما که در آبادان هستيد و ديگر مردم مرزنشين ما چه در جنوب، چه در غرب، بيشتر به ارزش انقلاب توجه مي‌نماييد. شما و مردم آن خطّه در ايام دفاع مقدس در کوران جنگ و قبل از آن در معرض توطئه ضد انقلاب قرار گرفتيد و ضربه‌های اولیه و مهم به شهرهای شما وارد شد، شهدای زیادی را تقدیم اسلام و انقلاب کردید، همه ما وظیفه داریم اين انقلاب را حفظ کنیم، ‌نه از باب اینکه یک حکومت آخوندی و روحانيت در رأس این حکومت است، بلکه از اين جهت که امروز اسلام و مکتب اهل‌بیت به میدان آمده است.

این وظیفه‌ی ما را بیشتر می‌کند. بايد از آنچه که ممکن است به حفظ اسلام و انقلاب ضربه بزند خودداری کنیم و هر آنچه که موجب تقویت این نظام و انقلاب است رعايت نماييم. اين معناي بصيرت است. قبلا هم گفته‌ام در ذيل آيه شريفه «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا»، اين روایت معتبر وارد شده «يَعْنِي بِهِ وَلَايَةَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ(ع)»؛ يعني ولايت اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) ذکر خداست و هر کس از ولايت حضرت علي(عليه السلام) روي بگرداند گرفتار معيشت ضنک و سخت مي‌شود.

بنابراين ریشه‌ی بصیرت در فهم ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) است. انسان اگر ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) را خوب فهمید قطعاً بصیرت دارد. کسی که می‌گوید در مکتب اهل‌بیت چيزي به نام حکومت اسلامی نداریم، ولایت را درست نفهمیده است.

امام خميني(رضوان الله تعالی علیه) در يک سخنراني، بسيار دقيق و عمیق، حقیقت غدیر را بیان کرده و فرمودند حقیقت غدیر به این نبود که پیامبر فقط بفرماید جانشين بعد چه کسي است، بلکه در غدير مسئله‌ی ولايت و حکومت مطرح شد. امیرالمؤمنین(عليه السلام) به عنوان ولی و سرپرست جامعه اسلامی معرفي شد. این تفسیر جدید و عميقي از غدیر بود که امام مطرح کردند و با صدها دلیل، این فرمایش امام ثابت می‌شود. هر چه انسان ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) را بهتر، دقیق‌تر و عمیق‌تر بفهمد، بصیرتش بیشتر می‌‌شود، با فهم عمیق ولایت ائمه معصومین است که ما به مسئله ولایت فقیه مي‌رسيم.

اين بصیرت ما را وادار می‌کند به اینکه توطئه‌های دشمن را بفهمیم. يکي از اين توطئه‌ها جدا کردن مردم از روحانیت است، بدانیم دشمن دنبال ضربه زدن به نظام است، آن فردي که مي‌گويد این کشور دشمن ندارد، کسي نمي‌خواهد اين نظام را از بين ببرد، بلکه دنبال اين هستند که يک مقدار منافعشان را بيشتر کنند، چنين فردي بصيرت ندارد.

امروز دشمنان اين نظام خيلي روشن ثابت کرده‌اند و حتي گاهي بر زبان آورده‌اند که درصدد هستند ريشه اين نظام را بزنند. بصيرت با شعار ايجاد نمي‌شود. متأسفانه خیلی‌ها شعار بصیرت می‌دهند، اما خلاف بصیرت عمل می‌کنند. بايد باور داشت دشمنان اهلبيت دنبال این هستند که این نظام از بین برود. بصیرت آن است که ببينيم دشمن چه اهدافی در سر مي‌پروراند و آن را در چه ابعادی، در مسائل اقتصادی و اخلاقی، فرهنگی و... دنبال مي‌کند و راه مواجهه با آن را به خوبي پيدا کنيم.

امیدواریم به برکت خون شهدا و مجاهدت‌های بزرگان انقلابمان، خداوند فهم حقیقت دین و توفیق دفاع از مکتب اهل‌بیت و حمایت از نظام و انقلاب را به همه‌ی ما هر چه بیشتر عنایت بفرماید.

خداوند حوزه‌های علمیه را هر چه بیشتر پر رونق، علمی‌تر، قوی‌تر و شاداب‌تر بفرماید.

 

 

 

 

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

 

برچسب ها :

تهذيب نفس حوزه انقلابي تحول در حوزه بصيرت حفظ انقلاب دشمن تحصيل طلاب آبادان تعمق در تحصيل تکريم بزرگان جدايي مردم از روحانيت صداقت در دين