تمام بحثها، چه بحثهای اصولی و چه بحثهای فقهی، باید عمیق خوانده شود
۱۱ بهمن ۱۳۹۵
۱۷:۳۱
۳,۶۵۳
خلاصه خبر :
در خاتمه لازم ميدانم نکتهاي را متذکر شوم. اساتيد ما ميفرمودند: «تحصيل علم زحمت دارد. عدهاي براي فرار از درس، خود را در وادي مقدسي قرار داده و شروع به چله نشینی و گفتن اذکار ميکنند و سراغ درس و بحث نمیروند و آن را کنار میگذارند چون واقعاً زحمت دارد».
شما بینید ما چند روز است که در حال بحث در اين چند روايت هستیم؟! مگر میشود همینطور با یک کلمه بگوئیم واجب کفایی است و بحث را تمام کنیم. ما باید در قیامت جواب بدهیم ببینیم آیا دلیلی براي اين حکم داریم یا نه؟ اشکالی در آن وجود دارد یا نه؟
متأسفانه زمانهی ما اینطور شده که یک عده برای فرار از درس، دنبال طرح این کلام نادرست افتادهاند که این مباحث زائد است. کجای آن زائد هست؟ زائد یعنی چه؟
یک وقت یک بحثی است که همه اتفاق نظر دارند که ثمره ندارد، آن قابل حذف است. ولی اگر یک بحثی ثمره دارد منتهی نسبت به ثمره آن اختلافنظر است، یک فقیهی میگوید از این ثمره استفاده میکنیم و در فقه و فتاوایم میآورم و یک فقیه میگوید من این ثمره را قبول ندارم، آیا بحثي که در ثمرهاش اختلافنظر است، باید بگوئیم زائد است؟!
البته یک خلطی هم شده، که امروز دنیای اسلام یک ضرورتهایی دارد که حوزه باید به آن توجه کند، اين حرف درست است.
امروز شبهات فراوانی مثل سیل به سمت اعتقادات و احکام سرازير ميکنند. در همین سازمان ملل روزی نیست که به بهانهی حقوق بشر، یکی از احکام اسلام را مورد اشکال قرار ندهند؟ دائماً کار میکنند. ما باید بیدار باشیم. بتوانیم اين شبهات را بفهمیم و دنبال جوابش باشیم.
تحول در حوزه هم یک بُعدش همین است، ولی این جهت هم بدون درس خواندن عمیق ميسّر نمیشود. اگر یک کسی واقعاً این مباحث را عمیق کار نکند، اگر اصول را با همین بحثهایی که خیال میکنند زائد است عميق کار نکنند، نميتوانند به اين شبهات پاسخ مستدل بدهند.
گفتند يک آقايي که امسال میخواهد درس خارج شروع کند، گفته بحث استصحاب، بحث زائدی است!! آيا استصحاب بحث زائد است؟! استصحابی که مرحوم شیخ از آن اين همه فروع فراوان استفاده کرده، بهطوري که اگر آنها را جمعآوري کنند خودش یک رساله عملیه میشود؟ چرا ما همینطوری بگوئیم اینها زائد است؟ متأسفانه اين ايّام، ذهن خیلی از طلاب عزیز ما را به بهانهی یک فرمایش بسیار ریشهای و اصیل که رهبری فرمودند مشوه ميکنند، در حاليکه با اين روش، کلام ايشان را هم خراب میکنند.
تحولی که رهبری فرمود چه ربطی به این حرفهای بیاساس دارد؟ تحول یعنی عمیق درس بخوانید، عمیق شبهات را بفهمید، عمیق جواب بدهید، این معنای تحول است. اما اگر بگوييم تحول يعني این اصول را به بهانه اینکه زوائد هستند، مختصر کنيم، پس فردا در مورد فقه هم همين را خواهيد گفت، وقتي به باب حج ميرسيد میگويید چه لزومی دارد اینقدر بحث کنیم که کفایی است يا نه؟!
پس بياييد به يکباره باب اجتهاد را ببندید و خیال خودتان را راحت کنید، بگوئید چه نیازی به اجتهاد داریم؟ بروید اخباری مسلک شوید؟! این روایات را بخوانید معناي هر کدام را فهمیدید که فهمیدید و اگر نفهمیدید هم که نفهمیدید.
اجتهاد خیلی زحمت دارد و باید براي آن زحمت کشید. این تعبیری که از بعضی بزرگان نقل شده که این مباحث اصولي گاهي اوقات برای هنرنمایی است، من واقعاً هر چه فکر کردم گفتم این تعبیر إن شاء الله از ايشان صادر نشده باشد چون این خودش یک افتراء است.
آيا مرحوم محقق اصفهانی خواسته هنرنمایی کند که این همه دقت کرده؟ يا مرحوم سید در حاشیهی بر مکاسب و نيز این همه حواشی و بحثها، آيا اینها بیکار بودند که بخواهند هنرنمایی کنند؟ آنها این هنر را داشتند که بخواهند حکم خدا را پیدا کنند، اینقدر علیه حاشیه مرحوم اصفهانی بر کفایه گفتند که امروز در حوزه ما به حاشیه اصفهانی توجه نمیشود نه در کفایه و نه در مکاسب!
من نسبت به خودم عرض کنم که ريشه تحقيقي برخی از مسائل مستحدثهی اين زمان را در همین حاشیه اصفهانی در کفایه و مکاسب پیدا کردهام. چرا فضلا را از این سفرهی عمیقی که علمای بزرگمان براي ما باقی گذاشتهاند محروم ميکنيم، به بهانهی اینکه اینها هنرنمایی است؟ البته علم هنر بزرگی است و این خودش بالاترین هنر است، اما هنرنمایی تعبیری است که بار مسئولیت شرعی دارد، هر کس هم که فرموده باشد.
بحثها را عمیق بخوانید، عمیق کار کنید، اگر کسی به یک طلبهای که تازه رسائل میخواند بگوید این کتاب به درد نمیخورد، خب اگر این کتاب را نخواند چه چیزی را بخواند؟ بالأخره این بحث خبر واحد به این جامعيتي که در کتاب رسائل آمده کجا وجود دارد؟ اينکه ما بیايیم این بحث را ساندویچی و خلاصه کنیم، ساندویچی کردن یعنی دقتهايش را کنار بگذارید، وقتی ما دقایق را کنار گذاشتیم، همین اشکالی که شما الآن خیال میکنید و میگويید حوزهی ما حوزه راکد و مقلد است، با این روش شما صد سال بعد همه حوزهی ما برای همیشه مقلد شده و باب اجتهاد بسته میشود! لذا بحثها، چه بحثهای اصولی و چه بحثهای فقهی، باید عمیق خوانده شود.
البته نسبت به مباحثی که ثمرات بیشتری دارد بايد بیشتر کار شود. ولی اين مطلب را عرض میکنم بنده از همان اوايلي که در بحث خارج شرکت ميکردم به آن رسیدهام نه اینکه الآن رسیده باشم، واقعاً دیدم نسبت به هر بحث اصولی یک خلأی در فقه بوده که فقهاء آن را مطرح کردهاند. همینطوری ننشستهاند به خیال خودشان بگویند یک موضوعي درست کنیم و بحث کنیم ، بلکه یک نياز و ضرورتی در کار بوده که گره فقهی آن را اين مباحث باز میکند.