پیروی از هوای نفس منشأ انحرافات در دین

۱۱ دی ۱۳۹۸

۱۵:۰۶

۱,۹۲۲

خلاصه خبر :
بیانات حضرت آيت الله فاضل لنکرانی(دامت بركاته) در درس خارج اصول
آخرین رویداد ها

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين و صلی الله علی سيدنا محمد و آله الطاهرين

در آیه شریفه 119 سوره مبارکه انعام خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: «وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ»، در آیه قبل هم فرموده: «فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ» از گوشت حیوانی که موقع ذبح نام خدا بر او برده می‌شود بخورید و استفاده کنید، حال می‌فرماید: «وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ» چرا گاهی اجتناب می‌کنید از خوردن حیوانی که در هنگام ذبح اسم خدا بر او برده شده، در حالی که خدای تبارک و تعالی حکم خوردنی‌های حرام را در غیر مورد اضطرار برای شما به تفصیل بیان فرموده است.

آنگاه می‌فرماید: «وَإِنَّ كَثِيرًا لَيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ» تکیه کلام من روی همین ذیل آیه شریفه است که می‌فرماید کثیری از عالمان یهود و نصارا مردم را به سبب هوی و هوس خود گمراه می‌کنند.با توجه به مطالب قبل از این ذیل معلوم می‌گردد اینجا که می‌فرماید «وَإِنَّ كَثِيرًا لَيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ» یعنی کسانی که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام می‌کنند گرفتار هوا و هوس هستند و مردم را به خاطر تبعیت از هواهای نفسانی خود گمراه می‌کنند.

این آیه برای ما طلبه‌ها و فضلایی که در مسیر استنباط و اجتهاد هستند بسیار هشداردهنده است. در زمان ما متأسفانه مشاهده می‌شود این «لیضلّون بأهوائهم» زیاد می‌شود. خدای تبارک و تعالی با صراحت در قرآن مسئله حجاب را بیان فرموده، حال یک روحانی که ادعا دارد تحصیلات فقهی و اصولی دارد، مدعی می‌شود و صریح می‌گوید این حکم حجاب مربوط به شرایط زمان صدر اسلام است. می‌پرسیم از کجای آیات قرآن درآورده‌اید که مربوط به شرایط آن زمان است؟ نه تنها راجع به حجاب بلکه مع الأسف راجع به همه احکام چنین می‌گویند.

انسان وقتی این حرف‌ها را می‌شنود بدنش می‌لرزد چطور فردی می‌تواند در مقابل خدای تبارک و تعالی چنین حرفهایی را بزند، ما چکاره هستیم که حکم خدا را اینطوری خراب کنیم، این چیزی غیر از هوا و هوس نیست. این آیه سرّ اینکه کسی می‌آید حلالی را حرام و حرامی را حلال می‌کند بیان می‌نماید، سرّش هم تبعیت از هوای نفس است. و الاّ آیا این فرد یک اجتهاد عمیق و دقیق از زمان شیخ طوسی و سید مرتضی و حلبی و... کرده و دریافته آنها هیچ نفهمیده‌اند و بعد از هزار سال تازه این طلبه فهمیده که این احکام همه‌اش مربوط به شرایط آن زمان است؟

خوب دقت کنید اینها دردهای علمی است که در درون انسان وجود دارد؛ من یک وقتی در مقاله‌ای از یکی از افرادی که در همین مسیر مباحث فقهی و اصولی است خواندم که احکام اسلام بر اساس قانون عبد و کنیز (عبید و اماء) صادر شده، یعنی به سنخ وظائف عبد در مقابل مولا. بعد تعبیر قرآن راجع به عبد را ذکر می‌کند «عبداً مملوکاً لا یقدر علی شیء» ما اگر دین را اینطور به جامعه معرفی کنیم این چه دینی می‌شود؟ آیا این دین برای آن 20 سال بوده؟ چون همان آقای اول در مقام استدلال می‌گوید بعضی از احکام در همان مدت 20 سال حیات رسول خدا(ص) نسخ شد پس معلوم می‌شود که هر حکمی مدتی دارد. آیا این فرد توجه ندارد اگر در میان هزار حکم پنج حکم که تازه آن هم بین عامه و خاصه محل اختلاف است. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله خوئی(رضوان الله علیه) را که در کتاب البیان 135 مورد از مواردی که علمای عامه گفته‌اند این آیات نسخ شده و همه‌اش هم نسخ در احکام است، جواب داده که اصلاً آیه‌ای نسخ نشده است.

حال ما می‌توانیم در میان این همه احکام که بالفرض چند موردش هم نسخ شده باشد، بگوئیم پس کل احکام مدت‌دار است یا نسخ شده است؟ حتی حجاب، چون در همان مصاحبه سؤال‌کننده که یک زن است و حرف ایشان برایش تعجب‌انگیز بوده سؤال می‌کند، حرف شما حتی حجاب را هم شامل می‌شود؟ می‌گوید بله حتی حجاب. یعنی این حجابی که امروز سر زن‌های مسلمان ماست مربوط به شرایط آن زمان می‌باشد.

در دو سه دهه قبل افرادی ته‌مانده‌ حرفهای فلاسفه غرب را به حوزه آوردند و بر اساس علم هرمونوتیک و تفسیر متن، مطالبی را مطرح کردند و دنبال این بودند که بگویند هر آیه و روایتی با توجه به شرایط و خصوصیات زمان خودش بیان شده و فقط مخاطب زمان خودش آن را می‌فهمد، به طور کلی می‌خواستند قرآن و روایات را از تفهیم ساقط کنند که قابلیت رجوع برای من و شما نداشته باشد.

امروز هم همان حرف‌ها به یک نحو دیگری به این صورت مطرح می‌شود، لذا باید خیلی مراقب باشیم که احکام خدا را ملعبه قرار ندهیم، در مورد حکم خدا اگر اهل استنباط هستیم هر آنچه را که با استنباط به آن رسیدیم با جرأت بیان کنیم، اما حق نداریم از خودمان چیزی اضافه یا کم کنیم. این حرف که این احکام همه مربوط به شرایط زمان خودش بوده از کجا آمده؟ آیا خدا فرموده است؟‌ آیا خدا فرموده در هر 20 سالی عالمان و عقلای آن زمان جمع شوند تشخیص بدهند شرایط عوض شده پس احکام باید عوض شوند؟

صوفیه با همین فکر به وجود آمد، گفتند این نماز و روزه مربوط به شروع اسلام بوده، حال که اسلام ریشه‌دار شده و ما همه به دین پیامبر معتقد هستیم دیگر نیازی به انجام آن نیست، البته توجیهات باطل دیگری هم دارند ولی یکی از ریشه‌هایش همین بود، نتیجه این جور بازی کردن با احکام از لیبرال مسلکی به مراتب بدتر می‌شود. لیبرال‌ها می‌گویند ما اصلاً دین و شریعتی نداریم، در هر زمانی انسان اصل است و اومانیسم پایه مکتب لیبرالیسم است، من هم از این تعابیر خوشم نمی‌آید که تکرارش کنیم! ولی اینها می‌گویند انسان اصل است، آزادی و کرامت هم دارد، باید بتواند هر چه دلش می‌خواهد، و هر کاری که می‌خواهد بکند. چرا شما دست و پای او را با یک قیودی می‌بندید، رهایش کنید چه نیازی به دین و پیامبر و قرآن وجود دارد؟ معنای حرف آقایان این‌طور می‌شود که قرآن و روایات ائمه مربوط به همان 20 سال صدر اسلام است؟ بعد هم که به آقایان اعتراض می‌کنیم پیغام می‌دهند که حرف‌های ما تقطیع شده است.

عرض بنده این است که خیلی مراقب باشید، زمانه خیلی زمانه‌ی عجیبی است، شیطان سراغ من و شما که سر سفره احکام خدا نشسته‌ایم می‌آید و با انسان وَر می‌رود که این حکم را به نحوی خرابش کن، سال‌هاست یک گروهی از فمنیست‌ها که دنبال برابری زن و مرد در همه امور هستند، در صدد هستند که از همین حوزه فتوا بگیرند بر اینکه حجاب واجب نیست، و با حرف این افراد دارند به نتیجه می‌رسند. ببینید چطور روی افراد کار می‌کنند؟

یکی از مسئولین امنیتی می‌گفت این اواخر در قم خانم بسیار محجبه‌ای را به جرم جاسوسی دستگیر کردیم. کار این فرد در قم فقط این بوده که با افرادی که به حسب ظاهر نواندیشی‌ دارند، و می‌گویند اسلام حکومت ندارد، اسلام ولایت فقیه ندارد، اسلام کاری به اینکه کجا ظلم می‌شود، ندارد، با اسرائیل کاری ندارد! نزدیک بشود و اینها را ترغیب کند که این بحث خیلی خوبی است شما نظریه‌پرداز مهمی هستید و حرف خیلی جدیدی می‌زنید. انکار کردن هم که کاری ندارد، امروز صبح نعوذ بالله آدم بگوید نه حلالی داریم و نه حرامی و این همه کتاب فقهی، اصولی و این همه تراث عظیم و سرمایه اصلی حوزه‌ها را بگوید باطل است.

باید مراقب باشیم، خدای تبارک و تعالی یک عنایتی به هر طلبه‌ای کرده، دست او را گرفته و به حوزه آورده ولی اگر انسان مراقبت نکند اینقدر سقوط می‌کند که سقوطش با سقوط انسان عامی قابل مقایسه نیست، عامی وقتی سقوط می‌کند خودش ساقط می‌شود و به چیزی ضربه نمی‌زند. در حالی که یک حرفِ منِ طلبه ممکن است افرادی را به گمراهی بکشاند.

کما اینکه الآن همینطور شده، آمده‌اند طلبه‌ها را وسوسه می‌کنند که این کتاب‌ها به درد نمی‌خورد! همین‌ها که می‌گویند لباس روحانیت کذا است که من گفتم باید بر این حوزه تأسف خورد که بخواهند در حوزه علمیه برای این لباس مناظره علمی بگذارند! پس فردا هم مناظره می‌گذارند که اسلام حق است یا مسیحیت؟! بعد هم بگویند بعید نیست مسیحیت حق باشد. یا بگویند شاید کفر حق باشد. این چه حرف‌هایی است؟! کجای این لباس جای مناظره علمی دارد؟ یک خیالاتی برای خودشان درست می‌کنند بعد هم می‌گویند یک عده‌ای از ما تشکر کردند، البته التزام به این لباس و رعایت شئون این لباس سخت است اما این همه برکاتی که بزرگان ما داشتند از همین لباس است.

در روایات دارد ثواب نماز با عمامه دو برابر نماز بدون عمامه است، آقایان بفرمایند با این روایت چکار کنیم؟ بگوئیم اگر در حال نماز عمامه گذاشتید مردم تنفر دارند آن را بردارید، یا روایت می‌فرماید میّت را معمم تجهیز کنید بگوئید مردم تنفر دارند آن را بردارید، این چه حرفهای باطلی است؟

اول گفتند روش اصولی شیخ را تخطئه می‌کنیم، بعد گفتند رسائل و مکاسب به درد نمی‌خورد، بعد گفتند اصلاً این اجتهاد صاحب جواهر به درد نمی‌خورد. کسی که می‌گوید این اجتهاد غلط است باید تمام تقلیدهایی که امروز مردم از رهبری و مراجع می‌کنند باطل بداند! این همه مطالب قوی فقهی اصولی را که خود شما می‌بینید چه آثار فراوانی دارند باید بگوئیم باطل است. البته وقتی روش اجتهادی صاحب جواهر و شیخ انصاری را کنار بگذاریم، خواهیم دید به کجا می‌رسیم؟ امام چه فرمود؟ آقایان مدعی هستند که پیرو امام هستند مگر امام نفرمود اگر فقه جواهری را از حوزه بگیرید انقلاب از بین می‌رود، چه ارتباطی بین صدر و ذیل این کلام امام است؟ یک وقت می‌گوئیم اگر فقه جواهری را گرفتید اجتهاد حقیقی از بین می‌رود، اما امام مکرر می‌فرمود اگر فقه جواهری از بین برود انقلاب از بین خواهد رفت، تاکنون هر حرفی که ما می‌زنیم آقایان می‌گویند سندش کو این حرف درست نیست و همه چیز را انکار می‌کنند.

یک سند این حرف جلسه‌ای است که مرحوم والد ما در زمان ریاست شورای عالی حوزه خدمت امام رسیده بودند و مرحوم آیت الله افتخاری در یادداشتهایش نوشته است که امام به آیت‌الله فاضل و ما بر اجتهاد جواهری تأکید کردند و فرمودند «اگر اجتهاد جواهری از بین برود انقلاب آسیب می‌بیند، چرا؟‌ چون انقلاب ما دینی است، اجتهاد جواهری که از بین برود دین از بین می‌رود، و دیگر شما در صد سال آینده متدیّن نخواهید داشت». البته نظرات بزرگان حتی بعضی از مبانی فقهی و اصولی آنها قابل مناقشه است و این کار هر روز بزرگان حوزه است ولی اگر بخواهیم این اساس را بهم بزنیم و بگوئیم اینها را کنار بگذاریم، اولاً راه دیگر جز خیال نیست، همه‌اش خیال است. اگر این را کنار گذاشتیم صد سال آینده نه رساله‌ای وجود دارد و نه مجتهدی، نه مبیّن دینی وجود دارد و نه مفسر و نه متکلم واقعی‌ای. کسی نیست از عقاید اسلام دفاع کند. «أن لا تعبدوا إلا إیاه» را هم که می‌گویند مربوط به شرایط خاصی است و زمانش تمام شده است.

بنابراین، لازم است کاملاً مراقب باشید، البته خدا نکند انسان در حرف زدن بخواهد حب و بغضی را در نظر بگیرد و من نسبت به هیچ کسی والله سر سوزنی حب و بغض شخصی ندارم! کاری با افراد نداریم ولی دلمان می‌سوزد که اینطور حرفها را مطرح می‌کنند و فکر عاقبتش را نمی‌کنند. می‌گویند اینها که این اصول را 20 سال تدریس می‌کنند باید جواب خدا را بدهند که وقت طلبه‌ها را تلف کرده‌اند، می‌پرسم تو که می‌خواهی یک عمری تا قیامت مردم را منحرف کنی جواب خدا را چه می‌دهی؟

تو با این حرفهایت عمر نسل‌ها را منحرف می‌کنی، آیا فکری برای جواب خدا کرده‌ای؟ من جواب خدا را قطعاً دارم و باید در وصیتنامه‌ام بنویسم که خدایا عذرخواهی می‌کنم از اینکه در فهم احکام تو کوتاهی کردم، تلاشم را دو برابر نکردم، این را باید گفت و با تمام وجود و افتخار این حرف را می‌زنیم. یعنی چه می‌گویند اینها جواب تضییع وقت طلبه‌ها را چه خواهند داد؟ باید روی مباحث فقهی، اصولی، کلامی و تفسیری دقیق کار کنیم. الآن که مشغول تفسیر بعضی از آیات قرآن هستم می‌بینم چقدر نکته ناگفته وجود دارد، بگویم وقت طلبه‌ها را نگیریم، بشویم اخباری مسلک، تفسیر را هم کنار بگذاریم، اینطور نیست. باید همین راه را طی کرده و هرچه بیشتر آن را تقویت کنیم.

اگر مرد میدان هستید بیائید مبنای جدیدی که بتوان از آن صدها فرع فقهی جدید درآورد، پیدا کنید. بیایید به این شبهاتی که امروز مخالفین علیه اسلام مطرح می‌کنند پاسخ دهید. رنج‌آورتر و بدتر از همه این است که می‌گوید با این اجتهاد نمی‌شود جواب شبهات را داد امام هم فرمودند اجتهاد مصطلح کافی نیست. اما امام که فرمودند کافی نیست یعنی همه این اجتهاد باطل است؟‌ یعنی جواهر و رسائل را کنار بگذاریم یا معنایش این است که یک مجتهد باید به روز باشد، ضرورتهای زمان را بداند، موضوع شناسی کند، موضوعات را عمیق بررسی کند، ادله را با موضوعات جدید نگاه کند این چیزی است که وظیفه همه ماست.

متاسفانه حوزه در این مسئله درست عمل نکرده است، منظورم هم مسئولین حوزه است و هم اساتید حوزه. البته جلسات زیادی گذاشتند، و تلاشهایی هم شد اما تاکنون به نتیجه نرسیده است، نمی شود گفت که اینها غافل و بی‌اعتنا بودند، خیر اینها هم ناراحتی من و شما را داشتند اما نتوانسته‌اند کاری بکنند.

مشکل این است که وقتی طلبه‌ها درست درس نمی‌خوانند، به آنها می‌‌گویند برای اجتهاد لازم نیست مکاسب و جواهر را بخوانی.

اساس فکر تاسیس این مرکز فقهی که از ابداعات بسیار خوب مرحوم والد ماست و اگر امیدی باشد به مثل طلبه‌هایی است که در این مرکز و نظایر این مرکز تحصیل می‌کنند و بحمدالله نظیر این مرکز متعدد هم شده است.

مرحوم والد ما می‌فرمودند من در بحث خارج گاهی اوقات عبارت جواهر را می‌دیدم و مطرح می‌کردم، از بعضی طلبه‌ها سؤال می‌کردم که به نظر شما معنی این عبارت جواهر چیست؟ دیدم نیاز به این است که طلبه‌ها حتماً‌ با عبارت جواهر کار کنند، لذا ایشان نخست لجنه‌هایی را با بعضی از این آقایان که امروز معروف هستند از ائمه جمعه‌ یا بعضی مسئولین تشکیل دادند که کارشان این بود روی جواهر کار کنند. بعد ما برنامه‌ای برای درس خارج و سطح تنظیم کردیم. جواهر یک کتاب بسیار متقن و محکم است. من اصلاً کاری به گوینده این حرف ندارم! اما این حرف که گفته شود این اجتهاد غلط است بدین معناست که تقلید تمام مردم و طلبه‌ها از مراجع و رهبری معظم باطل است، لذا همان موقع یک سری از این طلبه‌های کم‌سواد را سوق داده بود به تقلید از کسی مثل خودش، اینها خیلی خطرناک است.

ما با تحول موافقیم، ما پیگیر تحولی که رهبری فرمودند بوده و هستیم، اما تحول یعنی ما مبنایی را در همین چهارچوب اجتهاد استخراج کنیم، یک قاعده جدیدی که بتواند مشکلات و مسائل روز را حل کند که بحمدالله در برخی موارد این کار را هم کرده‌ایم، بروند درس و بحث‌ها را ببینند، گاهی اوقات می‌گویند کجا و چی؟ از همین آیه شریفه «لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل إلا أن تکون تجارة عن تراض» یک مبنا استخراج کرده‌ایم، این مبنا را چطور توانستیم به دست بیاوریم؟ مکاسب را خواندیم، فهمیدیم، تدریس کردیم، درس خارجش را گفتیم، حواشی را دیدیم، در نهایت به این نتیجه مهم رسیدیم. پیغام می‌دهند این‌ها در کجاست؟ درسهای ما را ببینند پر از این مطالب است.

به این نتیجه رسیدیم که لازم نیست در یک معامله‌ای حتماً اسم بیع یا اجاره یا مضاربه مطرح باشد، شارع می‌گوید من معامله‌ای را درست می‌دانم که دو معیار در آن باشد «أکل مال به باطل» نباشد «تراضی بین طرفین» هم باشد. الآن چرا بیمه صحیح است؟ بیمه چگونه عقدی است؟ بیع است یا مصالحه؟ من در مصاحبه‌ای گفتم هیچ کدام از اینها نیست و اکل مال به باطل هم نیست، می‌گوید من اینقدر پول از تو می‌گیرم تا اگر حادثه‌ای اتفاق افتاد خسارتش را جبران ‌کنم، تجارة عن تراض است، ولی لزومی ندارد که اسم خاصی داشته باشد.

یک فکر حاکم بر فقه ما این بود که در صحت معامله حتماً باید عنوانی از این عناوین رایج وجود داشته باشد.

یک فکر هم الآن این است که لازم نیست باشد، این در چارچوب مباحث اجتهادی است و اشکالی هم ندارد. عرض ما این است که بیائید این چنین تلاش کنید، کلید حل بسیاری از مسائل مستحدثه، نظیر همین بیمه در حواشی مکاسب و کفایه موجود است، بسیاری از شبهات مربوط به زنان با مبانی اصولی که در باب ملاکات احکام است، پاسخ داده می‌شوند. دائم می‌گویند کجا؟ نقل و نبات نیست که ریخته شود و آن را بخورید، باید زحمت بکشید این مباحث را ببینید. مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانی در حاشیه کفایه راجع به فرق میان ملاکات احکام عقلیه و احکام شرعیه دقایقی دارد که مسائل مستحدثه ما را حل می‌کند. هزاران سؤال موجود در احکام زن و مرد را با همین ملاکات می‌شود حل کرد. باز بگوئیم همه اینها زوائد و باطل است؟

امروز دوران شکوفایی حوزه‌هاست، متاسفانه با این فکرها به نام تحول می‌خواهند دوران سقوط حوزه را شروع کنند. نتیجه این افکار، سقوط حوزه و روحانیت و خدای ناکرده سقوط دین است. لوازمش را هم عرض کردم و تعجب است که چرا به این لوازم توجه نمی‌شود. لوازمش این است که تقلید، باطل است، لازمه‌اش این است که دین صبغه دیگری پیدا کند.

امروز که ولادت با سعادت حضرت زینب(سلام الله علیها) است همه ما همانطور که مدیون امام حسین(علیه السلام) هستیم، مدیون حضرت زینب(سلام الله علیها) هم هستیم.
امیدواریم با دعای حضرت، حوزه‌های علمیه و عظمت فقهی و اصولی آن محفوظ بماند. إن شاء الله

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

برچسب ها :

پیروی از هوای نفس منشأ انحرافات در دین اخلاق بحث اخلاقی هواي نفس انحراف از حق انحراف ديني