مهمترین پیام اسلام و مهمترین حقیقت در اسلام؛ «ولایت» است
۱۲ تیر ۱۴۰۰
۱۴:۴۴
۱,۲۸۹
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم
قال النبی(صلی الله علیه و آله): «يَا عَلِيُّ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللهَ مِثْلَ مَا قَامَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ وَ كَانَ لَهُ مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ مُدَّ فِي عُمُرِهِ حَتَّى حَجَّ أَلْفَ عَامٍ عَلَى قَدَمَيْهِ ثُمَّ قُتِلَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ مَظْلُوماً ثُمَّ لَمْ يُوَالِكَ يَا عَلِيُّ لَمْ يَشَمَّ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ وَ لَمْ يَدْخُلْهَا». (بحارالانوار39: 256)
جلسه بسیار محترمی است، بزرگداشت مرحوم علامه امینی(رضوان الله علیه)، شخصیتی که در قرن اخیر نقش بسیار بزرگی را در تثبیت ولایت بین جامعه مسلمین دارد.
مرحوم علامه امینی دارای ابعاد گوناگون در مباحث مختلف و متعدد میباشد. مشهور است بعد از ایراد اهلسنت که شیعه اعتقادات مدونی در مجموعه آثار تألیفی ندارد و به زعم باطل خودشان مجاهدانی ندارد که در راه افکار شیعه به شهادت رسیده باشند، مرحوم کاشفالغطاء، «اصل الشیعة» را نوشت، مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی، «الذریعة» را نگاشت و مرحوم علامه امینی، «شهداء الفضیلة» را در پاسخ به این یاوهگوئیها نوشتند. آنگاه جهت تثبیت حدیث و واقعه غدیر، به این فکر افتادند که اسناد و خصوصیات این حدیث را جمعآوری کنند و یک موسوعهی جامع و کمنظیر، و بلکه تا زمان ما بینظیر، به نام «الغدیر» به جامعه اسلامی ارائه نمایند.
چرا علامه امینی، الغدیر را نوشت؟ چه چیزی سبب شد این انگیزه را پیدا کند که به این میدان آید و 40 سال از عمر شریف خود را صرف جمعآوری و تألیف این موسوعه کند؟ ما طلبهها باید پاسخ این چراها را پیدا کنیم تا بتوانیم به عنوان چراغ راه در زندگی علمی و طلبگی خود از آن استفاده کنیم.
مرحوم علامه امینی نه فقط دنبال این بود که تواتر حدیث غدیر را اثبات کند، که با ذکر نام 110 تن از صحابه و چهل و اندی از تابعین در جلد اول الغدیر اثبات میکند متواترترین حدیث بین مسلمین، حدیث غدیر است، اما آنچه بود همین سخنانی است که از ایشان پخش شده که به نظرم این عبارات باید آویزهی گوش همه ما باشد که فرمود: «اگر مسئولیت من اقتضا نمیکرد که ابعاد این بحث را دنبال کنم، شبانهروز برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) میگریستم». این خیلی حرف است. ما چقدر در شبانهروز به یاد امیرالمؤمنین(علیه السلام) هستیم؟ چقدر به حق آن حضرت بر عالم بشریت و نه فقط عالم اسلام توجه داریم.
مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند اگر از من بپرسند بزرگترین دستاورد این انقلاب چه بوده؟ میگویم به نظر من مهمترین دستاورد انقلاب، معرفی شیعه و اهلبیت(علیهم السلام) به دنیا بود، اینکه شیعه مذهبی است معتقد به خلافت بلافصل امیرالمؤمنین(علیه السلام) بعد از نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) است و بعد هم اولاد آن حضرت.
همینطور که حضرت آیت الله سیدان فرمودند ما این روایت «بنی الاسلام علی خمس» را زیاد میخواندیم، منتهی از برکت انقلاب ابعاد این روایت به خوبی برای ما روشن شد که چرا هیچ چیز در اسلام به قدر ولایت ارزش ندارد «وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوِلَايَة».
ولایت یعنی بشر تنها باید تحت حکومت خدای تبارک و تعالی قرار بگیرد، بشر حق ندارد کسی را از جانب خودش حاکم و مسلط بر مال و ارث و ناموس خود کند، بله میتواند وکالت به کسی بدهد که اموری را برای او انجام دهد، اما حق ندارد از جانب خودش کسی را حاکم کند، نه عقل و نه دین چنین اجازه میدهد که فردی مثل خودش را ولو از جهت علمی یک مقدار فراتر از خودش هم باشد، حاکم و ولی بر خود قرار دهد، ما با صراحت تمام میگوئیم، آنها که حرف از دموکراسی و آزادی و حقوق بشر میزنند، بیایند بنشینند بحث کنیم که بر اساس موازین عقلی و منطقی فقط خدا و آن کس که خدا تعیین میفرماید میتواند بر انسان حکومت کند. چون او خالق ماست، او رازق و مدبّر و مهیمن بر ماست و اختیار ما به دست اوست.
در همین زیارت حضرت رضا(علیه آلاف التحیة و الثناء) میخوانیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَبْدِكَ وَ أَخِي رَسُولِكَ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ لِعِلْمِكَ»؛ من گاهی اوقات به این تعبیر که میرسم توقف میکنم، همه حرفها در همین است، خدای تبارک و تعالی اگر امیرالمؤمنین را بعد از پیامبر ولیّ بر ما قرار داد، چون منتجب از ذات علمی خدای تبارک و تعالی است، چون مظهر علم و معدن علم خداست و همچنین تمام ائمه بعد همینطور هستند. لذا اینها میتوانند ولایت بر بشر داشته باشند.
مهمترین پیام اسلام و مهمترین حقیقت در اسلام؛ «ولایت» است. خدای تبارک و تعالی به نبی مکرم خود فرمود: «و إن لم تفعل فما بلغت رسالته»، اگر ولایت امیرالمؤمنین را ابلاغ نکنی رسالت خود را به انجام نرساندهای. گاهی بعضی از افراد میپرسند یعنی چه؟ یک کسی عمری نماز میخواند، روزه میگیرد، حج میرود، یا بر اساس روایتی که از خوارزمی نقل کردم، بین صفا و مروه در حرم امن خدا، که ما مکانی را در دنیا امنتر از آنجا نداریم، مظلومانه به شهادت برسد، اما اگر ولایت امیرالمؤمنین نداشته باشد «لم یشم رائحة الجنة و لم یدخلها»، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد و وارد بهشت نمیشود.
این مطالب از خود این آیه ابلاغ استخراج میشود، اینکه ائمه ما فرمودند روایات را بر قرآن عرضه کنید که همه روایات و مطالب ما در قرآن هست یک نمونهاش همین است. وقتی رسالت پیامبر بدون ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین به انجام نمیرسد، مسلماً نماز و روزه و حج و زکات ما بدون ولایت فایده نخواهد داشت. هیچ حقیقتی در اسلام بالاتر و والاتر از ولایت نیست.
مرحوم علامه امینی به حقیقت این مطلب رسید، او دنبال این نبود که به عنوان یک محدث فقط سند یک حدیث را تحقیق کرده و تواتر آن را اثبات کند، او برای ولایت میسوخت، حاضر بود جانش را برای ولایت بدهد، درس علامه امینی و درس الغدیر به ما این است که ما باید این مراتب را به دست آوریم.
تا چه زمان باید حقیقت ولایت مظلوم باشد؟ چرا در صدا و سیمای ما وقتی یک روحانی فاضل در ماه مبارک رمضان راجع به فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام) صحبت میکند بعد از چند شب صحبت او را قطع میکنند؟ مگر این فضائل قابل اغماض است؟ اصلاً همه حرکت عاشورا و حرکت انقلاب ما برای همین بوده که ما این فضائل را بر مردم عرضه کنیم، ما راه سعادت بشر را در ذکر همین فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام) و ائمه معصومین(علیهم السلام) میبینیم و غیر از این راهی برای سعادت نیست. باید این مسئله جریانسازی بشود، حوزهها باید به مسئله ولایت بیشتر توجه کرده و آیات ولایت جزء درسهای اصلی حوزه بشود.
خیلی بد است از یک طلبه خارجخوان بپرسیم یک آیه از قرآن راجع به اثبات ولایت امیرالمؤمنین بگو و او نتواند.
یک وقتی جناب آقای قرائتی که خدا حفظشان کند، آمده بودند خدمت مرحوم والد ما و خیلی از برنامه درسهایی از قرآن تعریف کردند. ایشان فرمود این برنامه برای مردم خیلی خوب است و من هم استفاده میکنم، آنگاه از آقای قرائتی پرسید شما که این همه زحمت کشیدهاید، اگر الآن به شما بگویند یک آیه از قرآن برای اثبات امامت بخوان که نیازی به ضمیمه کردن حدیث نداشته باشد چه میفرمایید؟ آقای قرائتی چند آیه را خواند و حاج آقا گفتند استدلال به این آیات نیاز به احادیث هم دارد. گفت آقا من چیزی یادم نیست شما بفرمائید. بعد خود ایشان آیاتی از قرآن را مطرح کرد که با ضم آن آیات به یکدیگر این نتیجه خیلی روشن را گرفت که قرآن اصل امامت را فریاد میزند، من از ایشان خواهش کردم و این آیات را نوشتند و در پایان کتاب الخمسشان به عنوان یک فایدهی مهم قرآنیه به چاپ رساندیم.
ما طلبهها چرا نباید با آیات ولایت آشنا باشیم؟ چرا با مقامات ائمه نباید آشنا باشیم؟ اینها سرمایههای اصلی عالم خلقت هستند نه فقط سرمایه شیعه، ولو بحمدالله کارهایی در مراکز و مجموعههای پژوهشی ـ آموزشی انجام گرفته نظیر همین مرکز تخصصی مطالعات فرق و مذاهب اسلامی که من از مدیر محترم آن جناب آقای افضلآبادی و اساتیدی که با ایشان همراهی میکنند و بزرگانی که به این مجموعه عنایت دارند تشکر میکنم، ولی این جزء برنامههای اصلی حوزه نیست.
حوزه باید الغدیر را به عنوان یک محور پژوهشی به هر طلبهای بدهد، اگر یک طلبهای بخواهد با کتب اهل سنت آشنا بشود، اگر یک طلبهای بخواهد با تاریخ شیعه، با احادیث آیات ولایت آشنا شود، یکی از منابع قوی برای پژوهش الغدیر است، طلبهها و حوزههای ما الآن از این متون جدا هستند، پیرمردها و بزرگان ما که ان شاءالله سایهشان مستدام باشد با آن مأنوس بودند خیلی از اینها میگویند یک دوره الغدیر یا لااقل جلد اول آن را که مباحث مربوط به اثبات سند، آیات قرآن و شبهات حدیث است را دیدیم و بحث کردهایم.
مرحوم علامه امینی(رضوان الله تعالی علیه) در زمان خودش یک تنه تمام شبهات اهل سنت را جواب داده، یعنی انسان وقتی الغدیر را یک دور از اول ولو اجمالاً میبیند، به نظرم شبههای باقی نمانده که مرحوم علامه امینی جواب نداده باشد، این همه تلاش و جدیت و مجاهدت آن هم در زمانی که کامپیوتری نبود و دسترسی به کتب منبع هم آسان نبود، واقعاً قابل تقدیر است.
نکته بعد این است که چرا بعد از الغدیر راجع به فضائل امیرالمؤمنین یک الغدیر دوم و سوم نداریم، همین نهج البلاغه یا روایاتی که ائمه ما درباره امیرالمؤمنین دارند، یا آیات قرآنی که مربوط به امیرالمؤمنین است در کتابهای قدیم جمعآوری شده اما کار تحقیقی اساسی در مورد آنها نشده یا کم شده، ان شاء الله به برکت این جلسه و نفس گرم و الهی حضرت آقای سیدان و اساتید بزرگوار یک موجی در حوزهها ایجاد بشود تا طلبهها به سمت الغدیر بروند، به سمت ادله امامت و ولایت بروند، در ذهن طلبه شیعه نباید سر سوزنی خلل یا شبهه یا تردیدی در بحث ولایت باشد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته