دین، مردم، انقلاب اسلامی
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
۱۳:۵۱
۸۷۰
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
در این روز که دهم ماه مبارک رمضان است دو مناسبت وجود دارد اول رحلت بانوی بزرگ اسلام همسر مکرم خاتم النبیین(صلی الله علیه وآله) خدیجه کبری(سلام الله علیها) است که حق بسیار بزرگی بر اسلام دارد.
به تصریح خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) وجود حضرت خدیجه سهم بسزایی در تقویت اسلام و حمایت از نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) با آن شرایط بسیار سخت داشت یک روز یکی از همسران پیامبر تنقیصی از حضرت خدیجه کرد و حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بسیار ناراحت شدند و آن تنقیص را به پیامبر(صلی الله علیه و آله) عرض کرد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند در عظمت این بانو همین بس که خداوند بطن او را وعاء و ظرف امامت قرار داده.
این شاید بزرگترین تعبیری باشد که در مورد شخصیت حضرت خدیجه از وجود مبارک پیامبر صادر گردیده. اینکه در میان همه زنان عالم یک بطن صلاحیت دارد فاطمه زهرا را حمل کند تا او أم الائمة المعصومین(صلوات الله علیهم اجمعین) شود، شرافت بسیار بزرگی است که شاید فوق آن، شرافت دیگری نتوانیم یافت کنیم.
مناسبت دوم دوازدهم فروردین و روز جمهوری اسلامی است. همه باید به این مطلب توجه داشته باشیم که در این روز یک حادثه بسیار عظیم، بیسابقه و بینظیر در این کشور رخ داد.
مردم در دوازده فروردین حضور پیدا کردند و قریب به اتفاق 98 درصد به جمهوری اسلامی رأی دادند. این نتیجه تلاش هزار ساله روحانیت و مجاهدان و ایثارگران و آنهایی بود که دو چیز دغدغه آنها بود: دین و مردم.
در طول تاریخ مشاهده میکنیم بعد از رحلت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) دین از مسیر اصلی خود انحراف پیدا کرد و حکومت در دست کسانی قرار گرفت که رفتارشان مطابق با دستور قرآن و دستور پیامبر و دین نبود. همینطور در زمانهای مختلف دین ملعبه دست حاکمانی گردید که صدمههای فراوان و تحریفهای زیادی به آن وارد نمودند.
چه ظلمها و چه جنایتهایی که به نام دین انجام ندادند! در دوران بنی امیه و بنی عباس به نام دین با ائمه معصومین(علیهمالسلام) برخورد میکردند تا اینکه بالأخره نتیجهی تلاش هزار و چندصد ساله ائمه اطهار(علیهمالسلام) و اصحاب آنها و علماء دین به اینجا رسید که مردم در دوازدهم فروردین 58 به جمهوری اسلامی رأی دادند آن هم رأی کم نظیر.
این حضور گسترده مردم در دوازدهم فروردین و رأی به جمهوری اسلامی از الطاف الهی و نمایانگر رشد دینی مردم بود. نمیشود گفت آن زمان مردم روی احساسات به جمهوری اسلامی رأی دادند. یک مصاحبهای را دیدم مربوط به همان زمان که یک خانم جوان ایرانی در یکی از کشورهای غربی بعد از رأی گیری میگفت من با تحقیق و بررسی به جمهوری اسلامی رأی دادم، اینطور نبود که بگوییم احساسات حاکم شد، مردم نمیدانستند چیست؟
مردم به خوبی دین و جمهوری اسلامی را شناخته بودند، آن هم با آن بیانات بسیار روشن و دقیقی که امام برای جمهوری اسلامی ذکر میکردند. اگر به فرمایشات امام در همان روزها مراجعه کنیم که اندیشههای مختلفی در آن مطرح بود، مثل جمهوری، جمهوری دموکراتیک، جمهوری دموکراتیک اسلامی و... که میخواستند عناوین مختلف غربی را تحت این نام ها تزریق کنند ولی امام از اول فرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد.
ما نیز بر این دو کلمه تأکید داریم. هدف امام و همه مبارزان و همراهان امام در آن زمان همین بود. امروز باید حتی برای خود ما حوزویان روشن بشود که در آن دهههای قبل از پیروزی انقلاب چه بر سر علمای حوزه آمد؟ افرادی را زندان و جمعی را شهید کردند، خیلی از اساتید درجه اول حوزه را به شهرهای مختلف تبعید نمودند، که یکی از آنها مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) بود.
در مرداد ماه ایشان را دستگیر کردند و به بندر لنگه فرستادند، در آن زمان که در آن هوای شرجی زیاد، هیچ امکاناتی برای خنک کردن هوا در منازل وجود نداشت، ایشان مریض شد، در اسناد ساواک هست که به مرکز نوشتند اگر اینجا بماند از بین خواهند رفت لذا ایشان را به مدت دوسال و نیم به یزد منتقل کردند. برای این انقلاب خون دلها خورده شد، مجاهدتها شد، تا نظام جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرد، این یک منّت الهی بر مردم بود، حادثه خیلی عجیبی که کسی فکر نمیکرد در آن زمان اتفاق بیفتد، نه سقوط پهلوی را کسی به آن زودی تخمین میزد و نه این رأی بینظیر به جمهوری اسلامی را.
متأسفانه از اول تأسیس این نظام هم در داخل و هم خارج یکی از القائات دشمن این بود که بگوید این نظام را غربیها به وجود آوردند، به تازگی نیز در فضای مجازی نوشتهاند فردی در دانشگاه فلان جا ده سال تحقیق کرده به این نتیجه رسیده که آن زمان برآورد آمریکا و روسیه و انگلیس این بود که اگر ایران را به همان حال رها کنند به زودی قویترین قدرت دنیا میشود، لذا در صدد برآمدند شاه را از بین ببرند.
روشن است آنها حاضر نیستند بگویند که این انقلاب ریشه مردمی و دینی داشته است! برای زدن این ریشهها یک آدمی را اجیر میکنند که یک چنین حرفی بزند و بعد هم شروع به انتشار آن در دانشگاههای آنجا کنند. همان اوایل عدهای میگفتند کمونیستها این انقلاب را به وجود آوردند، عدهای دیگر گفتند کار انگلیسیها یا آمریکاییهاست، در حالی که این انقلاب بر دوش دین و مردم بوده و چیز دیگری در آن دخالت نداشت.
آیا این مقابلهای که آمریکا در طول این چهل و چند سال با ما میکند، نقشه و طراحی او برای استقرار این حکومت است؟ شما که اسم خودتان را محقق گذاشتید آیا این حرف احمقانه نیست؟ اگر واقعاً این نظام وابسته قدرتهای بیگانه بود، میآمدند یک مزدور دیگری را جای محمدرضا میگذاشتند که بیشتر تسلیم محض آنها باشد، در حالی که در تاریخ حکومتی ذلتپذیرتر از حکومت پهلوی تصور نمیشود! ولی چنین حرف بی اساسی را مطرح کرده و الآن هم برای نسل جوان همین را تکرار میکنند، باید نسل امروز ما بدانند چهل و چند سال پیش مردم نه با احساسات بلکه بر اساس فکر و تشخیص دقیق به جمهوری اسلامی رأی دادند.
در اینکه این واقعه یک لطف الهی بر مردم ایران و جهان اسلام و حتی کل بشریت بود هیچ تردیدی وجود ندارد، اگر این جمهوری اسلامی نبود امروز اسرائیل چه جایگاهی در دنیا داشت؟ آیا کشوری به نام کشور اسلامی باقی گذاشته بود؟ خود آمریکا با ایده دهکده جهانی سیطرهاش را خیلی زودتر محقق کرده و مشغول چپاول و غارت دنیا شده بود.
با جمهوری اسلامی صدایی در کل بشریت ایجاد پیچید که آن صدا صدای دین بود، صدای حکومت قرآن و حاکمیت خدا بر روی زمین بود، به بشر اعلام شد که همه انسانها باید تحت حکومت خدا بروند، به غیر از مبانی دینی قانون دیگری نباید بر بشر حاکم شود. شما امروز میبینید رئیس جمهور آمریکا را کارتلها و شرکتهای اقتصادی معین میکنند که اختیارش دست چند یهودی است. امروز از این کشور صدای حکومت دین در دنیا بلند شده و نگاه نوع متفکران را در دانشگاهها و مجامع علمی به خود جلب کرده است و در صدد بررسی آن بر آمدهاند.
در هر صورت بیان دو مطلب را لازم میدانم؛
مطلب اول در مورد برداشت از این دو عنوان دین و مردم یا جمهوریت و اسلامیت در این نظام است، مطلب دوم هم راجع به عملکرد افراد و دولتهایی است که آمدند و رفتند. قبل از توضیح این دو مطلب بر همگان روشن است که در طول این چهل و چند سال، مردم متدین و فداکاری که این انقلاب را فهمیدند و پذیرفتند، هزینهاش را پرداخت کرده، هنوز هم پای این انقلاب ایستادهاند و استقامت خودشان را صدها بار اثبات کردهاند.
اما در مورد مطلب اول بعضی تلاش کردهاند عنوان اسلامی بودن این نظام را به نحوی کمرنگ کنند، بعضی از دولتها بیشتر به مسئله جمهوریّت و جامعه مدنی پرداختند، من نمیگویم جامعه مدنی مفهوم غلطی است ولی این را خیلی پررنگ کردند و دین را به حاشیه بردند.
عدهای هم دین را خیلی پررنگ کرده و مردم را نادیده گرفته و جمهوریّت را به حاشیه میبرند، این دو فکر هر دو بدتر از جنگ تحمیلی و تحریمهای ظالمانه به این نظام ضربه زده است. به هیچ وجه نباید بگذاریم این دو عنوان کمرنگ شوند، اسلام باید باشد، مردم هم باید باشند. دین اساس این انقلاب بوده و اگر دین مطرح نبود مردم انقلاب نمیکردند، مردم دنبال این بودند که دین و دستور خدا حاکم باشد.
از سویی همینها که بیشتر روی جنبه دین تأکید کرده و جمهوریت را کمرنگ می کنند متأسفانه دین را هم درست برای مردم مطرح نکردند، دینی که به تعقل، تدبر، اندیشه و فکر، اهمیت داده و یک ساعت تفکر را بهتر از هفتاد سال عبادت میداند «ساعة تفکرٍ خیرٌ من عبادة سبعین سنة»!
در قرآن فراوان امر به تدبر شده است. بله قرائت ظاهری قرآن خیلی خوب شده، واقعاً یکی از نقاط درخشان انقلاب که رهبری معظم به آن سوق داده است قرائت قرآن و توجه به مفاهیم آن است، ولی عملاً توجه به ظواهر قرآن بیش از تدبر در قرآن است.
دینی که اینقدر امر به تعقل در آیات قرآن و کلام معصومین(علیهم السلام) دارد، پس چطور میشود ما در رفتارهای ظاهری خود مسئله عقلانیّت و تعقل و تدبیر را کنار بگذاریم. وظیفه ماست که این جهت را تقویت کنیم. باید جوان امروز را به تعقل و تفکر سوق بدهیم و بگوییم دین این است. این دستور خداست که میفرماید غیر از خالق بشر که آگاهی کامل به همه زوایای فردی و اجتماعی انسان دارد هیچ کس حق ندارد ولیّ او باشد.
از هر کسی سؤال کنی آیا با این مخالفی؟ قطعاً میگوید نه. اگر بگوییم این جوانی که مثل خودت هست باید رئیس تو باشد، میگوید به چه دلیل؟ اما حاکمیت خالق و کسی که خالق معین فرموده، را همه قبول میکنند، خالق فرموده در زمان حضور پیامبر و ائمه معصومین، آنها حاکم بر مردم هستند و در زمان غیبت هم کسی که خدا و رسول و ائمه تعیین فرمودهاند که ما از آن تعبیر به فقیه جامع الشرایط میکنیم.
همین موضوع ولایت فقیه را در طول این 44 سال نیامدیم به صورت ریشهای و دقیق مطرح کنیم، با یک بیان سطحی به مردم گفتهایم روایتی داریم که باید به فقیه مراجعه کنیم، هنگام تحلیل هم میگوییم چطور وقت بیماری به دکتر مراجعه میکنید، در مسائل زندگی هم به فقیه مراجعه کن، بلا فاصله جواب میدهند در خیلی از امور از فقیه بهتر میفهمم، در جایی که بهتر میفهمم به چه دلیل قول فقیه برای من حجت باشد؟
این مطلب را ما باید ریشهای حل کرده و جوانب قضیه را مطرح کنیم. چند سال قبل گروهی از اندیشمندان روسیه که میگفتند اتاق فکر پوتین هستند به مرکز فقهی ما آمدند، آدمهای وزین و کارکرده در مسائل علمی، سیاسی و دینی بودند. خلاصه حرفشان این بود که گفتند ما نظامهای سیاسی دنیا را بررسی و تحلیل کردهایم، به این نتیجه رسیدیم که مطمئنترین نظام حکومتی برای بشر ولایت عالمان دینی عادل و به تعبیر ما ولایت فقیه است. حال چگونه است که برای مردم و نسل جوان ما، هنوز صداوسیما، حوزهها و متفکران این موضوع را درست روشن نکردهاند؟
امروز جنبههای ظاهری دین بیشتر از جنبههای باطنی و عمیق آن برای مردم مطرح است اما آنچه انسان را دیندار نگه میدارد میزان تعقل و باور او به اعتقادات است. در روایات هم وقتی نزد ائمه از کسی تعریف میکردند که فلانی این همه نماز میخواند، میفرمودند ببینید عقلش چقدر است؟ «لیست العبادة بکثرة الصلاة و الصیام»
از جانب دیگر متأسفانه افراد و گروههایی که جمهوریت را کمرنگ میکنند شاخههای مختلف دارند. گروهی دین را در سیاست و گروه دیگر دین را در اخلاق یا عرفان یا... خلاصه میکنند، این تحریفهایی است که ایجاد شده. در حالی که دین جامعیت دارد و جامع همه امور است.
ما اگر عقلانیت را از دین بگیریم دیگر دین معنا ندارد، اصلاً دینی که انسان را متعقل و متفکر بار نیاورد دین نیست، دین باید سبب شود که هر روز تفکر انسان درباره عظمت خدا، اسماء و صفات خدا، رابطهاش با انسان و جهان هستی و نیز نحوه رابطه انسان با خدا بیشتر شود.
اگر نماز و روزه و عبادات انسان چنین اثری داشته باشد موجب ازدیاد دین انسان میشود. این توجهات، این خضوع و خشوع در عبادات مقدمه تعقل و تفکر در خداست، و الا خضوع و خشوع فی نفسه را نمیشود گفت موضوعیت دارد. هرچند در این میان برخی از افراد که متأسفانه معمم بوده از این لباس خارج شده و به سن کهولت رسیدهاند در نوشتههای نادرست خود، تصریح کردند که خواندن نماز و گرفتن روزه معنا ندارد، اصل پذیرش توحید است، که این یک انحراف بسیار خطرناک است.
مگر ما کسی را بالاتر از وجود مبارک پیامبر یا ائمه معصومین داریم؟ اینها هرگاه فرصت پیدا میکردند مشغول عبادت و بندگی خدا میشدند، در حالی که یقینشان فوق یقین ما و ایمانشان فوق ایمان همه انسانها بوده و قابل مقایسه با احدی نیست.
اگر بخواهیم در دین سیاست، اخلاق، عرفان، حکومت و هر موضوع دیگری مطرح باشد محور اصلیاش عقل و تعقل است، ما در دین یک مطلب خلاف عقل نداریم. چطور میشود دینی که این همه امر به تدبر و تدبیر میکند، یک جایش برخلاف عقل باشد؟ تمام دین بر وزان و میزان ضوابط عقلی است حتی تعبدیاتش هم ریشهی عقلی دارد.
این یک مطلب که باید دین را بیشتر، صحیحتر و عمیقتر بیان کنیم. با این روش است که میتوان اعتقادات مردم و احکام دین را حفظ کرد، اما اگر این روش را نداشته باشیم مجرد خواندن نماز و دعا و مناجات که بسیار هم لازم است کفایت نمیکند و این از برکات انقلاب است، ما چه زمانی مناجاتهای چند هزار نفر داشتیم که اکثر جمعیتش جوان و مشغول اشک ریختن باشند چیزی که این شبها به خوبی در جاهای مخلتف کشور میبینیم، نباید چشم خود را بر واقعیات ببندیم، امروز یک عده چشم بسته میگویند حرفی از دین در جامعه نیست، این ظلم و جفاست.
منتهی اشتباه این است که ما خودمان را به این حدّ قانع کنیم، باید در کنار حضورهای گسترده مسئله تعقل و تفکر هم مطرح باشد. خلاصه آنکه باید به هردو جنبه جمهوریت و اسلامیت نظام توجه داشت. جمهوریت علاوه بر آنکه ریشه دینی دارد که فرمودهاند «الخلق عیال الله»، برای تشکیل حکومت در زمان غیبت هم یکی از ارکان است، البته در دایره کسانی که خدا اجازه داده تا یک فقیهی را به عنوان ولیّ بر خود قرار بدهند، ما نه باید جمهوریت را چنان پررنگ کنیم که دین کمرنگ شود و نه دین را طوری بیان کنیم که جمهوریت را کمرنگ سازیم.
اما مطلب دوم: در جمهوری اسلامی مسئولان باید به فکر مردم باشند، نمیدانم این آمار توزیع خودرو به نهادهای مختلف و حتی حوزههای علمیه که در فضای مجازی منتشر شده درست است یا نه؛ هرچند من باورم نمیشود. اما اگر چنین مطلبی صحت داشته باشد به چه حسابی این کار صورت گرفته؟ این قطعاً خیانت و ظلم به مردم است. مردم انتظار ندارند در این نظام تبعیض واقع شود، بگویند به فلان نهاد این امتیازات را میدهند در حالی که مردم در محرومیت به سر میبرند. همه مردم باید از امکانات نظام بهرهمند باشند. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به مالک اشتر میفرماید سهم آن کسی که در دورترین منطقه حضور دارد باید به اندازه کسی باشد که نزدیک توست.
متأسفانه اختلاسها شد و قوه قضائیه هم زحماتی کشید، ولی نتیجه روشنی به مردم ارائه نشد مردم انتظار چنین اموری را ندارند. میخواهند تبعیض نباشد، خلاف قانون عمل نشود، امام نسبت به قانون خیلی تکیه داشت، کسی نباید بر خلاف قانون عملی را انجام بدهد، نه نهادی، نه شخصی، نه طلبهای، نه استادی، هیچ کس. باید کارها بر طبق ضوابط و قانون انجام بشود. مردم دلشان میخواهد به دین و قانون به معنای واقعیاش عمل شود و توجه به این سختیها و محرومیتها و تحریمها هم دارند.
باید همه تلاش کنیم مشکلات حل شود، باید در مسائل اقتصادی مدیران قوی حضور داشته باشند نه اینکه هر روز بر مصیبتهای اقتصادی کشورمان بدون دلیل افزوده شود و این بار سنگین را مردم تحمل کنند. باید مراقب این نظام و خونهای پاک شهیدان باشیم. انسان وقتی یاد شهدا میافتد تنش میلرزد که چطور در قیامت جواب خون شهدا را بدهیم؟ ما برای حفظ این خونها چه کردهایم؟ امیدواریم به دعای امام زمان و اولیای خدا در این ماه مبارک رمضان این نظام مصون از تمام شرور و آسیبهایی باشد که دشمن برایش طراحی کرده است. إن شاء الله.