غفلت حوزه از شخصیت علمی امام خمینی(ره)
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
۱۸:۳۳
۹۷۶
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
من با اینکه یک دوره اصول 23 ساله گفتهام و حرفهای امام را جمله به جمله به دقت مورد بررسی قرار دادهام بااینحال هر چه زمان میگذرد اعتقادم به علمیت امام واقعاً بیشتر میشود و هر چه بیشتر توجه میکنم به نوآوریها و حرفهای تازه امام در اصول و فقه بیشتر میرسم.
حوزههای علمیه همانطور که باید با همه مردم در مسائل انقلاب و مسائل سیاسی همراه بوده و در خیلی از امور اجتماعی هم پیشگام باشند که بحمدالله هستند، ولی متأسفانه در حوزههای علمیه هنوز قدر علمی امام روشن نیست.
من مظلومیت علمی امام را در حوزهها میبینیم و این حرفی از روی تعصب و علاقه مفرط به امام نیست. هر چند علاقه بنده به امام مفرط است و بر این افراط هم افتخار میکنم اما خدا می داند این قضاوتم در مورد مسائل علمی روی تعصب نیست. روی این است که انسان میبیند این مرد چه مقدار عمیق و دقیق بوده و چه مقدار حرف دارد و چقدر از معاصرین خودش جلوتر بوده اما بهگونهای در حوزه وانمود کردهاند که امام نسبت به اقران خودش از جهت علمی عقبتر بوده است.
یکی از بزرگان مشهد که از شاگردان مرحوم آقای خوئی بودند و به بنده نیز خیلی محبت داشتند و من هم متقابلاً به ایشان خیلی ارادت داشتم در اواخر عمرشان فرمودند من مجدداً یک دوره اصول شروع کردم و عدهای هم مشغول نوشتن تقریراتش هستند. گفتم در این دوره اصولتان نمیخواهید مبانی امام را بیان کنید؟ ایشان گفت مگر آقای خمینی اصول دارد؟ من خیلی تعجب کردم، با اینکه شخصیتی بود که با امام و انقلاب هم بیارتباط نبود اما عین این سؤال را پرسید. گفتم این چه حرفی است که شما میزنید؟ وقتی به قم برگشتم به دفتر نشر آثار امام پیغام دادم که اصول امام را برای ایشان بفرستید. سفر بعد که خدمتشان رفتم گفت من از اصول امام هیچ خبر نداشتم.
غرض آنکه متاسفانه مسئولین حوزه توجه لازم را ندارند، البته من حمل بر غفلت میکنم! چون مسئولین حوزه ما همه انقلابیاند ولی یا از این مسئله غفلت دارند یا از مبانی اصولی امام اطلاع ندارند. من هر چه بیشتر روی کتاب مناهج امام کار میکنم در مییابم امام این کتاب را به عنوان یک متن درسی نوشتهاند چون قلم شان در مناهج با قلم شان در کتاب البیع خیلی فرق میکند، اما در ذهن آقایان نمیآید که یک بار این مناهج را باز کنند، یا به گروهی بدهند آن را ببینند و متن درسی قرار دهند. متأسفانه در اثر این بیتوجهی مسئولین حوزه اصلا محلی از اعراب برای مکتب قم باقی نمانده! قم مرحوم آقای حائری را دارد، آقای حائری در اصول خیلی حرف دارد، قم مرحوم آقای بروجردی را دارد، آیا مبانی فقهی و اصولی این بزرگان نباید در حوزه ما مطرح باشد؟ امروز غالب درسهای خارج بر پایه مبانی بزرگان نجف است، البته همه ما ریزهخوار اساتید و بزرگان نجف هم هستیم ولی چرا باید این بخش فراموش شود؟
برای رفع مظلومیت علمی امام هر کسی به سهم خودش باید کار کند، خیلی از شماها استاد کفایه و بعضی هم خارجگو هستید، برای درسهای خود مبانی امام را ببینید، من کتاب البیع امام را از وقتی مکاسب میخواندم میدیدم، خدا رحمت کند استاد بزرگوار ما مرحوم آیتالله پایانی(رضوان الله تعالی علیه) را که من خیارات مکاسب را با دو نفر از دوستانمان در ایام تعطیلات، پنجشنبه، جمعه، دهه محرم، ماه رمضان، و مقداری از تابستان را قبل از آنکه به اردبیل بروند، نزد ایشان خواندم. این مرد با آن تواضع فراوان و روحیه شاگرد پروری خیلی به ما لطف داشت.
ما گاهی اوقات ساعت هشت صبح به منزل ایشان میرفتیم و ساعت یازده بیرون میآمدیم، هنگام بحث خیارات من بحث خیارات امام را همراه خود میبردم.
آن زمان اوایل پیروزی انقلاب بود و مرحوم آقای پایانی هم از شاگردان مرحوم آقای شریعتمداری بود لذا در حوزه صبغه انقلابی نداشت ولی بسیار مرد خوش نفسی بود، حتی آن زمان بعضی از طلاب انقلابی به پدر ما اعتراض می کردند چرا اجازه میدهید پسرتان درس آقای پایانی برود؟ پدرم به من فرمودند یک چنین اعتراضی شده، گفتم من در طول این مدت از ایشان کلمهای علیه انقلاب و امام نشنیدهام، بالاتر آنکه من خیارات امام را به جلسه درس میبرم و به ایشان عرض میکنم من دیشب این قسمت را مطالعه کردم و متوجه نشدهام، یک علت آنکه کتاب البیع و خیارات امام در حوزهها جا نیفتاده روی مشکل و عمیق بودنش هست نه اینکه مطلب ندارد. شما صفحهای را باز نمیکنید که مطلب نداشته باشد. ما به استادمان آقای پایانی عرض میکردیم این قسمت را توضیح بدهید، ایشان میگفت اجازه بدهید آن را امشب ببینم. فردا میآمد اولاً میفرمود من نمیدانستم ایشان اینقدر دقیق و عمیق بحث کرده و چه مطالب مهمی دارد، گاهی هم مطالب را مورد نقض و ابرام قرار میداد.
لااقل باید کتابهای امام در حوزهها احیا شود. مسئولین سیاسی ما که نتوانستند افکار سیاسی امام را درست برای نسل امروز بیان کنند این هم یک ناراحتی و عقدهی دیگری است که ما داریم. مسئولین حوزوی مقام علمی امام را نتوانستند روشن کنند و مسئولین سیاسی هم افکار و اندیشههای سیاسی امام را. تنها مایه امید ما این است که وقتی چهارده خرداد میشود رهبری معظم دقیقترین مطالب را راجع به امام بیان میکنند، این برای ما امیدبخش است ولی از ایشان که بگذریم دیگر مسئولین اصلاً نه فکر سیاسی امام را درست میفهمند و نه درست تحلیل و بیان میکنند.
هر کسی به سهم خودش، باید تلاش کند. نه از این باب که بگوئیم انقلابی هستیم و میخواهیم این کار را بکنیم، امام شخصیتی است که از جهت علمی بسیار قوی و صاحب مبناست، در فقه مبنا دارد، در اصول و فلسفه و عرفان و تفسیر مبنا دارد. الآن خیلیها 20 تا 30 سال است درس خارج میگویند آخرش قائل به همان فرمایش آقای خوئی هستند. این که مبنا نشد! باید بعد از این همه سال بتواند یک پایه علمی بگذارد. امام ابداعات فراوان در فقه و اصول و تفسیر و فلسفه و عرفان دارد. روی اینها یک مقدار کار بشود تا بتوانیم اندازهای از حق امام را ادا کنیم.
امام بر همه ما حق دارد، امام بر اسلام هم حق دارد. من این جمله را میگویم و قیامت هم پای آن میایستم، با هزار و یک دلیل؛ امام بر اسلام حق پیدا کرده، بر ما حق دارد، بر حوزهها حق دارد، بر نسل گذشته و آینده حق دارد، یک مقدار از این حقّش را ادا کنیم و افکار علمی و سیاسیاش را دقیقاً بفهمیم و به نسل آینده منتقل کنیم.