اجتهاد، رکن دینشناسی است/ لزوم همراهی گروههای علمی با فناوریهای جدید
۲۷ دی ۱۴۰۲
۱۱:۳۰
۴۳۹
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
دعوت مدیر محترم حوزه خراسان توفیقی حاصل نمود تا خدمت اساتید معزز گروههای علمی حوزه مبارکه خراسان که به یک معنا نبض علمی حوزه در اختیار شماست حضور پیدا کنم و این برای من بسیار مغتنم است.
إن شاءالله فرمایشات آقایان محور تدبیر مدیریت و برنامهریزی قرار گیرد و آینده خوبی را برای حوزه خراسان و بلکه سایر حوزهها نوید دهد.
هیچ دلیلی وجود ندارد که حرف اول را باید حوزه نجف یا حوزه قم بزند، چه بسا در برخی از مسائل حرف اول را حوزه خراسان بزند و یا بعضی از پژوهشهای عمیق را حوزه مبارکه خراسان ارائه دهد و این ظرفیت در حوزه خراسان هست.
من این خاطره را قبلاً خدمت بعضی از اساتید محترم عرض کردهام که مرحوم والد ما(رضوان الله علیه) میفرمودند یک وقتی از من سؤال کردند با استعدادترین طلاب درس شما از کدام استان هستند؟ من گفتم اصفهانیها خیلی استعدادشان خوب است اما از وقتی که یک جمعی از طلاب خراسان در درس من حضور پیدا کردهاند نظرم عوض شده، خراسانیها استعدادشان قویتر است.
امروز حوزه ما به تناسب وسعت بسیار زیادی که از دین پدیدار شده با مسائل این زمان گره زیادی خورده است، نه به این معنا که دین توسعه پیدا کرده باشد، چون دین از اول موسع بوده، حقیقت دین یک حقیقت بسیار موسعی است. یک زمانی تلقی این بود که دین در یک سری امور عبادی خلاصه میشود اما با عنایاتی که خدای تبارک و تعالی به برکت این انقلاب به حوزههای علمیه فرمود حوزهها متوجه شدند که چه سرمایهی علمی بیبدیل در اختیار آنهاست، دایره دین آنچنان گسترده است که شامل همه امور فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، انسان میشود و به یک معنا جامع دنیا و آخرت انسان است.
امروز منبع اصلی دین ما قرآن است، این تعبیر «من أراد العلم فلیثوّر القرآن» هم در روایات خاصه وجود دارد و هم در کتب عامه، منتهی با یک مقدار اختلاف. «تثویر» یعنی زیر و رو کردن قرآن، همانطور که در آیه شریفه «كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا» زیر و رو کردن زمین بیان شده و این خیلی حرف عجیبی است. در بعضی از تعابیر هم فرمودهاند «من أراد علم الأوّلین و الآخرین فلیثوّر القرآن» که این خیلی جامعتر است، واقعاً توجه به این نکته که از برکت انقلاب اسلامی سرمایه بسیار بزرگی در اختیار حوزههای علمیه قرار گرفته قابل انکار نیست.
متأسفانه این روزها یک بحثهایی هست که آیا توجه مردم به دین در زمانه ما کم شده یا نه؟ این بحثها جای خودش و فعلاً کاری به آن ندارم و این جلسه هم اقتضای آن را ندارد، اما باید توجه داشت سرمایه اصلی حوزه، قرآن است که از نظر علمی ظرفیت پژوهش را تا روز قیامت دارد و به هیچ وجه این سرمایه تمام شدنی نیست و هیچ وقت نمیتوان گفت در علم، همه حرفها زده شده است.
این خاطره را نیز عرض کنم وقتی میخواستم تحصیل درس خارج را شروع کنم، طلبهها معمولاً آن زمان میپرسند سراغ فقه برویم یا فلسفه یا تفسیر؟ من از یکی از بزرگان حوزه پرسیدم نظر شما چیست؟ گفت در فقه کفگیر به ته دیگ خورده و همهی حرفها زده شده، اما الآن که یک مقدار از کار را خود ما دنبال کردهایم میبینم این حرف اصلاً درست نیست، حتی همین فقهی که اکنون میراثی از همه بزرگان ماست شاید بشود گفت که یک بیستم آن و بلکه کمتر برای ما مطرح شده است.
امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) یک جمله خیلی دقیق و عمیق در کتاب البیع خود میفرماید که «الاسلام هو الحکومة و الأحکام مطلوبات بالعرض»، تا کسی به صدر و ذیل دین یک احاطه نسبتاً قابل قبول نداشته باشد نمیتواند این عبارت را بفهمد. اسلام، حکومت است، یعنی حکومت از أجزاء دین در ردیف واجبات اولیه مثل نماز و روزه نیست، بلکه بالاتر از آنهاست. اصلاً دین برای حکومت آمده. متأسفانه این حرف امام بعد از چهل و چند سال که از انقلاب گذشته اصلاً در حوزهها و مجامع علمی مطرح نشده است.
میگویند حکومت یک امر عقلائی است و عقلاء پارلمان درست کرده و رئیس جمهور تعیین میکنند. نه! این همه در اصول به ما یاد دادند که شارع، رئیس العقلاست، این رئیس العقلا نسبت به حکومت چه فکری کرده؟ ما گاهی این سؤال را مطرح نموده و در جواب میگوئیم در زمان حضور معصوم(علیهالسلام) بنا بر حدیث مسلّم غدیر، معصوم باید حکومت کند و در زمان غیبت هم فقیه واجد شرایط. ولی این نظریه امام به مراتب از نظریه ولایت فقیه بالاتر است و اگر کسی این نظریه را نفهمیده باشد و نتواند درست تحلیل کند در تثبیت ولایت فقیه هم گرفتار میشود.
آخرش هم میگوید آقای خمینی بر اساس روایت منقوله عمر بن حنظله انقلاب کرد و آن روایت هم مورد اختلاف فقهاست. در حالی که خود این فرمایش امام جای پژوهش زیاد دارد و من هنوز ندیدم یک کتاب راجع به این جمله نوشته شده باشد. چرا حوزههای ما از این مسائل که با تار و پود همه ما ارتباط دارد دور است؟ متأسفانه نه برای مردم، نه برای طلاب، نه برای مراکز علمی و دانشگاهی هنوز تبیین نکردهایم که دین یعنی حکومت، دین برای همه امور انسان برنامه دارد، از قبل از ولادت تا زمان مرگ و حتی بعد از مرگ.
البته گاهی در قالب الفاظ مطالبی میگوئیم ولی آن را درست تعقل و تصور نکردهایم و انسان چیزی را که برای خودش درست هضم نشده باشد نمیتواند درست به مخاطب منتقل کند! چرا ما نتوانستیم برای جامعه خودمان دین را کما هو حقّة تبیین کنیم؟، ما مدعی هستیم ولی در این گونه امور پژوهشی اولیه ماندهایم!
پس نکته اول این است که حوزه سرمایه علمی عظیم و بینهایتی دارد بنام دین و قرآن که متصل به وحی و خدای تبارک و تعالی است، این سرمایه جای پژوهش فراوان دارد که اگر تا قیامت بخواهند تحقیق کنند تمام شدنی نیست.
من در بحثهای خود در این دو سه سال اخیر بیش از 40 جلسه طوایفی از آیات قرآن را برای اثبات مدعای امام پیدا کردم که برای خودم بهتآور بود، این آیات به خوبی دلالت بر این مدعا دارد. این سرمایه بی نظیر را به حوزهها و طلبهها تفهیم کنید. یکی از علل کاهش انگیزه طلاب عدم اطلاع درست از کیفیت استفاده از این سرمایه ژرف است. حرفهای فراوانی در فقه و کلام و تفسیر و حدیث هنوز مانده که شما باید آستین بالا بزنید و آن را دنبال کنید. این «روایت من أراد العلم فلیثور القرآن» حاوی نکات خیلی مهمی است.
نکته دوم اینکه نزد همه گروههای علمی محوریت قرآن باید یک امر ملموس باشد. هیچ گروه علمیای در حوزه وجود ندارد حتی گروه فلسفه و کلام که بخواهد استدلالهایی که در کتب عقلی مطرح شده را بیان کند و نیاز به ادله قرآنی نداشته باشد، نه! قرآن کتابی است که با همه علوم ارتباط دارد و اینگونه باید قرآن را احیا کنیم و فقه و فلسفه و اخلاق و کلام و تفسیر قرآن را از مهجوریت درآوریم البته در کنار قرآن عترت هم هست، قرآن بدون عترت معنا ندارد، بر اساس آیه شریفه «أَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ»، تا پیامبر و ائمه قرآن را بیان نکنند ما نمیتوانیم آیات قرآن را درست بفهمیم.
تقاضا میکنم این گروههای محترم علمی مبنای کارشان محوریت قرآن باشد. منظورم هم برداشتهای سطحی از برخی آیات قرآن بهعنوان حرف تازه نیست! در پایان هر سال هر گروه علمی بگوید از کدام آیه قرآن ما فلان مطلب جدید را استفاده کردیم. به این مثال دقت کنید اگر کسی در حین جنگ یا زمان قحطی در حال مرگ است و آب و غذایی با خود دارد، فرد دیگری هم در کنارش از فرط گرسنگی یا تشنگی در حال مرگ است، فرض شود رزمندهای در حال کشته شدن است اگر یک مقدار آب بخورد نجات پیدا کند و کنارش هم رزمنده دیگری به همین وضع افتاده است. سؤال این است آیا کسی که آب به همراه دارد با فرض اینکه میداند اگر آب خود را به دیگری بدهد خودش از بین میرود آیا این آب دادن بر او جایز است یا جایز نیست؟
آیا چنین مسئلهای نزد جامعه بشری بینالملل مطرح میشود؟ اسلام احکامی دارد که چهبسا عقل جامعه بشری به درک آن نرسد. امروز مراکز علمی دنیا در مسئلهي تحقیقات خیلی سریع پیش میروند ولی تا اجتهاد نباشد نمیتوانند به این احکام برسند، تحقیقات آنها از حیث تتبع و گسترهي معنا خیلی خوب است ولی یک چیز محکم و منجز در اختیار ما قرار نمیدهد.
در همین بحث شهید ثانی در مسالک میگوید بله این کار جایز است. میپرسیم به چه دلیل؟ تمسک میکند به آیه شریفه «يؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ»، میگوید به دلیل جواز ایثار. حتی اینجا که خود انسان در حال مرگ است، این آب را به دیگری میدهد تا او زنده بماند، صاحب جواهر میگوید آیه جواز ایثار در این مورد به کار نمی آید چون مربوط به جایی است که یک فقر یا احتیاج معمولی وجود داشته باشد ولی جایی که خود انسان در حال مرگ است نمیتواند چنین ایثاری کند. این مثال بدین جهت بیان شد که بحثها و پژوهشها اینگونه توجه به محوریت قرآن داشته باشند.
واقعاً حوزه مبارکه خراسان پایان هر سال از گروههای علمی بپرسد در طول سال از چند آیه مفاهیم جدیدی استفاده کردید؟ ما در قم در بحث فقه پزشکی کتابی منتشر کرده ایم به نام آیات فقه پزشکی، گفتم به طلاب فقه پزشکی بگوئید هر کس یک آیه به ادله ما اضافه کند هدیه خوبی به او خواهیم داد، چند نفر آمدند دو سه آیه اضافه کردند. این خیلی مهم است که ما محققین را متوجه کنیم که «فلیثور القرآن» را عملی سازند، در فقه و حتی در مسائل اصولی و دیگر علوم میتوان از بسیاری آیات قرآن استفاده کرد همچنانکه بعضی از محققین این کار را کرده اند.
نکته سوم اینکه مشخص شود مقصود از پژوهش و تحقیق چیست؟ آیا صرف جمعآوری انظار و ذکر منابع و ادله پژوهش است؟ یا اینکه پژوهش نیاز به اجتهاد دارد؟ آنچه که ما به آن رسیدیم این است که اجتهاد، رکن دینشناسی است، اجتهاد فقط منطق علم فقه و منطق استنباط نیست، یعنی کسی که مجتهد نیست حدیث شناس هم نیست، از فضلایی که در حدیث کار میکنند، سؤال شود این حدیث «انت و مالک لأبیک» حدیث فقهی است یا اخلاقی؟ این عزیزان باید یک مبنایی در تمییز بین حدیث فقهی و اخلاقی داشته باشند، آن مبنا بدست نمیآید مگر با اجتهاد، با یک تعریف کسی نمیتواند بگوید این حدیث فقهی است یا اخلاقی؟ باید خودش اجتهاد داشته و بر حوزه استنباط مسلط باشد. حالا ببینید چقدر کار مشکل میشود؟ چقدر کار عظمت پیدا میکند؟ با این بیان به بسیاری از پایان نامهها و حتی سطح چهار، نمیتوان مدرک اجتهاد داد. سطح چهار فقه، کلام و سایر رشتهها مبنا لازم دارد و این مبناست که در فهم دین به انسان کمک میکند. مثلاً برای تفسیر قرآن باید دید محکم و متشابه چیست؟ در حالی که فهم ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه فقط با اجتهاد حل میشود، تا کسی به حد اجتهاد نرسد نمیتواند بفهمد این آیه ناسخ است یا منسوخ؟
این فقیه بزرگ قرن مرحوم آیت الله العظمی خوئی است که در مقابل اهل سنت میگوید این 140 موردی که شما از قرآن به عنوان ناسخ ذکر کردهاید اشتباه است، یک جا بیشتر نسخ نداریم، وقتی شخصی به این مرحله از اجتهاد میرسد ببینید چه تحولی به وجود میآورد؟ اهل سنت حدود 140 مورد را به عنوان نسخ مطرح کردهاند که اگر این آیات منسوخ شده باشد قابلیت حجیت نخواهند داشت فقط تلاوتی از آن برای ما باقی می ماند ولی ایشان این موارد را خیلی دقیق و عمیق رد میکند، اجتهاد است که میتواند اینها را چنین تفکیک کند. یا برای محکم و متشابه 25 معنا ذکر شده، انسان باید قوه اجتهادی داشته باشد تا بتواند متشابه را از محکم، تمییز بدهد. عجیب این است که محکم و متشابه در احادیث هم وجود دارد کما اینکه خود ائمه هم فرمودند.
گاهی در تلویزیون میبینید یک طلبه روحانی که نسبتاً هم بیفضل نیست، یک حدیثی بیان نموده و برداشتی از آن مطرح میکند در حالیکه نفهمیده این محکم است یا متشابه؟ این را باید به سایر احادیث ارجاع دهد و با توجه به آنها معنایش را بیان کند.
در هر حال گروههای علمی را به سمت اجتهاد سوق بدهید و اینکه حتماً در اصول مبنا پیدا کنند. گاهی بعضی از فضلا میگویند چرا دوره اصول شما اینقدر طول میکشد؟ میگویم آیا من میتوانم این مطلب مرحوم محقق اصفهانی یا مرحوم عراقی را نگویم؟ خودشان میگویند که باید مطرح شود. گروههای علمی را مجهز به اجتهاد کنید و الّا نتیجهای نخواهد داشت ولو بعداً به شما آمار دهند که بعد از 10 سال 500 کتاب پژوهشی نوشته شده!
نکته چهارم اینکه فناوریهای روز باید مورد توجه گروههای علمی قرار بگیرد. همین که رهبری معظم تأکید دارند و خود شما هم در جریان هستید، امروز هوش مصنوعی در دنیا به میدان آمده و دنیا هم خیلی جلوتر از ماست، امروز با هوش مصنوعی دیگر نیازی نیست که شما وکیل بگیرید و این وکیل دادگاه برود و مدارک شما را به قاضی دهد! هوش مصنوعی جای وکیل را میگیرد، یعنی شما مدارک را به هوش مصنوعی میدهید و در وقت دادگاه خودش در مقابل قاضی لایحه تنظیم میکند، هوش مصنوعی جای قضاوت نشسته، این بحث باید در حوزهها مطرح بشود که رابطه بین هوش مصنوعی و اجتهاد چیست؟ اگر فرض کنید رجال را به هوش مصنوعی بدهیم آیا میتواند ما را به این نتیجه برساند که این روایت موثوق الصدور است یا نه؟ به این روایت عمل شده یا نه؟ همراه بودن با فناوریهای زمانه یکی از ضرورتهای گروههای علمی است.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته