از كارهای درست محكم دفاع كنيد ولی جاهايی كه اشتباه و اختلاس وجود دارد را هم مطرح كنید
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
۱۱:۱۳
۸۹۴
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِینْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَیِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِینْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَیِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینْ
نسبت به اینكه هر سال در ایام ماه مبارك رمضان و مناسبتهای دیگر، شما بزرگوارن دور هم جمع میشوید و در مورد مسائل تبلیغی همفكری و تبادل نظر میكنید، بسیار خرسندم.
شما كه به قول امروزی در خط مقدم تبلیغ هستید، به خوبی میتوانید راهكاری برای از بین بردن آسیبها، آفتها و مشكلات تبلیغ پیدا كنید. البته بخشی از مشكلات ناشی از نقشههایی است كه دشمن برای دور كردن مردم از روحانیت طراحی میكند. تا حدی كه حتی در مراسم ترحیم و تدفین اموات هم عدهای ساز و آواز مینوازند. دشمن حتی تا اینجا هم رسوخ كرده كه چه لزومی دارد موقع مُردن یك روحانی بیاید تلقین بخواند و مردم را موعظه كند؟ بروید سراغ اشعار و گروههای نوازندگی و به یك شعری از وحشی بافقی نیز استناد میكنند كه وقتی من مُردم واعظ نیاورید و ... معلوم میشود دشمن همیشه در حال كار كردن است و بیكار نیست.
مطلب دوم اینكه مردم گرفتاریهای فراوانی دارند، حضور و دفاع روحانیت از نظام موجب شده همه مشکلات را از چشم روحانیت ببینند، این وضع بسیار بد اقتصادی كه متأسفانه در كشور ما حاكم است برای مردم قابل توجیه و تحمل نیست، طبیعی است كه از روحانیت ناراحت بشوند. اما همه اینها نباید سبب شود كه ما كنار بكشیم، به نظرم در این ایام انگیزه ما برای ارتباط با مردم و حضور در میان آنها باید بیشتر شود. لذا رابطه خود را با افراد محترم و ریشسفیدان مناطق تقویت كنید. در گذشته ریشسفیدها برای هر روحانی احترام زیادی قائل بودند و در مجالس به او اعتنا می كردند و همین سبب میشد بقیه مردم هم همین كار را انجام بدهند.
البته بحث جوانگرایی و ارتباط با جوانان، بسیار ضروری و خوب است ولی یك سنتهایی هم هست كه باید مورد توجه قرار گیرد. اینكه در روایات فرمودهاند «علیكم بالاحداث»، معنایش این نیست كه به بزرگترها بیاعتنا باشید و بگویید پیرمرد هستند و كاری به آنها نداشته باشید! علیكم بالاحداث را با همه شرایط، در نظر بگیرید. از جمله شرایط آنست که ریشسفیدهای مقبول و مورد احترام را در درجه اول همراه خود كنید، به منزلشان بروید و با آنها رابطه و رفاقت برقرار كنید، وقتی چنین ارتباطی ایجاد شود در عروسی و عزا از شما دعوت میكنند.
متأسفانه در این چهل و چند سال آن ارتباط علمی، عاطفی، معنوی، دینی كه بین روحانیت و مردم بوده تا حدی کم شده و این علل زیادی دارد البته بد عمل كردن خود ما هم یكی از علل است، بعضیها شؤون روحانیت را رعایت نمیكنند.
روحانیای رفته یك ماشین قسطی بخرد، خودش با خانمش ایستاده، یك دختر بد حجاب میگوید شما چه زمانی ثبت نام كردید؟ این شأن روحانیت نیست كه آنجا بایستید، حتی اگر هزارتا از این ماشینها را به اومجانی بدهند یا حركات نمایشی كه طلاب با این لباس انجام میدهند، حرمت این لباس را بعضی جاها شكستهایم.
از جمله همین قضیهای كه این روزها در یك درمانگاه اتفاق افتاده، اگر واقعاً آن طلبه مشغول فیلمبرداری شده باشد، كه بعضی میگویند اینطور نبوده، عكس و فیلم گرفتن از كسی كه منكری را انجام میدهد خود نیز منكر است. هم آن خانم كه حجاب از سر برداشته مرتكب حرام شده و هم شما. قانون هم نمیتواند شما را بر كار حرام مأمور كند، آن هم در این لباس كه لباس پند و موعظه است بلافاصله یك عاملی هم كه آنجا نشسته این فیلم را در اختیار خبرگزاریهای خارجی میگذارد تا در دنیا پخش شود. این كار چه لطمهای به روحانیت وارد میكند؟ این روحانی اینقدر توجه ندارد كه محیط درمانگاه غیر از محیط خیابان است، فردی كه مریض دارد و دچار بحران روحی است شرایطش با دیگران فرق دارد ولو قبح بی حجاب بودنش کم نیست.
یك مطلب بسیار مهمی كه به خودم و همه شما توصیه میكنم صبر در مقابل اهانتهاست. عكسالعمل نشان دادن و برخورد تند كاملاً اشتباه است. فكر كنیم راهكار مناسب برای آن پیدا كنیم. باید با هر كدام از افراد به یك نحو خاص ارتباط برقرار كرد.
ذكر این خاطره از سفر تبلیغی ام به جبهه خالی از لطف نیست.
در یك موردِ اعزام به جبهه جنوب، ما را فرستادند بین راننده تریلیهای كمرشكن كه تانكها را به سمت خط میبردند، وقتی وارد سنگر شدم یك بسیجی نشسته بود پرسیدم چه خبر؟ گفت هیچی، هر روحانیای آمده یكی دو شب اینجا بوده و رفته، اصلاً اینها میدان نمیدهند و به اینكه یك روحانی برود با اینها صحبت كند، گفتم نماز جماعت چی؟ گفت نماز جماعت چیه؟ كسی اینجا نماز نمیخواند! من آن زمان 21 ساله بودم و اوایل جنگ هم بود، سنگر این بسیجی هم با رانندهها فاصله داشت. غروب كه میشد تریلیهایشان را كنارهم میگذاشتند و در چادر بزرگی تا صبح بگو و بخند داشتند. روز كه میشد میرفتند سر كارشان.
آن شب را در همان سنگر بسیجی سر كردم. صبح كه شد گفتم این طور نمیشود من می خواهم امشب به چادر آنها بروم او گفت من جرأت نمیكنم بیایم! تو هم اگر بروی ممكن است كتك بخوری، اینها آدمهای عجیب و غریبی هستند، گفتم توكل بر خدا. شب شد و ما رفتیم نزدیك چادر آنها و به همهشان سلام كردیم. پیرمردی آن بالا نشسته بود كه معركهگیر آنها بود.
بلافاصله گفتم ما شنیده بودیم شما رانندهها افرادی لوطی و داش مشتی هستید، ما یك شب است كه مهمان شما هستیم و هیچ سراغی از ما نمیگیرید. آن پیرمرد بلند شد و گفت حاج آقا بفرما. در آن شب اصلاً هیچ حرفی از دین و ایمان نزدم فقط بگو بخند كردیم و گفتم من آمدم فقط شما را ببینم. گفتند حاج آقا این نمیشود، ما برای فردا شب شما را به شام دعوت می كنیم، عده ما زیاد است و هر شب از فلان جا یك گوسفندی میخریم و خودمان هم برنج بار میگذاریم و یك چلو گوشت حسابی میخوریم، من هم پذیرفتم چون غذای جبهه یا ساچمه پلو بود یا شوید پلو و یك چیز آش مانند كه گاهی از خوردن آن دل درد میگرفتیم.
فردا شب رفتم دیدم چه غذای مفصلی درست كردهاند. غذا كه تمام شد به پیرمرد گفتم بالاخره اینجا جبهه است و شما هم برای خدا آمدید و باید یك سری امور را مراقبت كنیم. اجازه میدهید در مورد قرائت نماز صحبت كنیم؟ و بعد از همان پیرمرد خواستم حمد و سورهاش را بخواند. آن پیرمرد هفتاد و چند ساله غیر از الله اكبر و لا اله الا الله، هیچی بلد نبود، برای حفظ احترام آن پیرمرد گفتم یادش رفته است من هم به سن ایشان برسم همین را فراموش میكنم.
آنگاه من حمد و سوره را شمرده شمرده خواندم و آنها ضبط كردند و گفتند ما وقتی به خط میرویم صدای شما را گوش میدهیم و شب بعد برای شما میخوانیم، بالاخره ارتباط ما خیلی خوب و تأثیر گذار شد. همانها به من گفتند میدانید چرا ما روحانی راه نمیدهیم؟ چون قبل از شما یك روحانی آمده بود به همین بسیجی گفته بوده اینها را رها كن و بعد هم به ما یک توهین كرده بود. من گفتم او خطا كرده، مگر انسان حق دارد به كسی اینطور اهانت كند، گناه بسیار بزرگی كرده و من از جانب او عذرخواهی میكنم.
یك فراز از سخنان مرحوم والد ما در سفارش به حسن اخلاق و رفتار خوب پخش شده است ایشان با استناد به آیه شریفه «وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» میفرماید: مگر ما در عالم هستی کسی بالاتر از پیامبر اکرم وجود دارد که رحمۀللعالمین باشد؟ اما خداوند متعال به همین پیامبر می فرماید اگر نرمخو نبودی مردم رهایت میكردند، ما نیازمند تقویت اخلاق خود هستیم تا بتوانیم پیام دین را برسانیم، نمیخواهیم خودمان را در دل كسی جا كنیم كه این خود شرك است، بایداخلاقمان را درست كنیم تا پیام دین را به مردم برسانیم. مردم این زمان بیش از هر زمان دیگری نیاز به مسائل دینی دارند.
نكته دوم این است كه سعی كنید در مناطق تبلیغی درمسائل اختلافی وارد نشوید مگر آنكه بخواهند شما را حكم قرار بدهند. ولی خودتان ورود نكنید و بگذارید به دادگاه مراجعه كنند. بالاخره یك طرف از شما رنجیده خاطر میشود.
نكته سوم اینكه ما دولت را قبول داریم، دولت اسلامی است، جایگاه رهبری کاملا محفوظ است و ولایت فقیه را نیز قبول داریم، ولی مردم از ما توقع ندارند كه توجیهگر كارهای غلط مسئولین بشویم، مثلاً در چای دبش اختلاس شده روحانیت باید از مسئولین مطالبه روشنگری كند.
مردم میخواهند بدانند اینها كه بودند؟ اینكه آقای رئیس جمهور بگوید ما یك سال پیش متوجه شدیم، كفایت نمی كند. بفرمایند بعد از آن چكار كردند؟ توجیهگر كار خلاف نباشید، كارهای اساسی و زیربنایی دولت را بگویید و آن را تقویت كنید و دعا كنید. واقعاً جفای بزرگی است كه بگوئیم در این چهل و چند سال كاری نشده، كشور در این چهل ساله با وجود همه مشكلات داخلی و خارجی پیشرفتهای زیادی داشته است.
از كارهای درست محكم دفاع كنید ولی آن جاهایی كه اشتباه و اختلاس وجود دارد را هم مطرح كنید، مجلس مشكلاتی دارد، این خیلی بد است كه نماینده اصولگرای مردم بگوید تاكنون مجلس یك قانون به نفع مردم تصویب نكرده! آیا این شد كارنامه مجلس؟ این مجلس قابل دفاع است؟ مگر اینكه بگویند این فرد دروغ میگوید یا اشتباه میكند كه تكذیب هم نكردند، دائماً مالیاتها را افزایش میدهند و گرانیها را بیشتر میكنند، چرا؟ مردم واقعاً توان ندارند، ما باید در این موارد با مردم همراهی كنیم. شما از كارهای اشتباه دفاع نكنید و اگر دفاع كنید خود دین و حوزه و روحانیت ضربه میخورد.
اگر یك آخوندی اشتباه كرد من نگویم چون هم لباس من است باید از او دفاع كنم این غلط است و با مبانی دینی ما سازگاری ندارد.
مردم وقتی ببینند آنچه از زبان من بیرون میآید زبان دین است گوش میكنند، اما اگر ببینند دنبال این هستم كه موقعیتی پیدا كنم یا برای خوشآمد فلان مقام حرفی میزنم از من تنفّر پیدا میكنند و حق هم دارند و باید هم تنفر پیدا كنند. من این لباس را پوشیدهام تا برای دین كار كنم و خادم دین باشم اما اگر بخواهم خادم فلان قدرت بشوم كه مردم قبول نمیكنند.
حضور سه وعده در مساجد خیلی مهم است مخصوصاً در ماه رمضان، خودتان اهتمام داشته باشید و از مردم برای آمدن به مسجد دعوت كنید. بررسی كنید چرا یك عده نمیآیند، دلیلش چیست؟ شما بروید دعوتشان كنید و آثار حضور در خانه خدا و مسجد را خصوصاً در ماه مبارك رمضان برای آنها بیان كنید، آرام آرم میآیند چون فطرتشان گرایش به این مسائل دارد.
امیدوارم یك ماه رمضان خیلی خوبی داشته باشید و بتوانید واقعاً برای تحكیم دین و مذهب اهل بیت كار كنید. تلاش نمایید برمرّ مسائل دین عمل كنید، منبر را محدود به خوابها و كرامتهای جعلی نكنید، اگر منبریک طلبه لااقل یك آیه و چند روایت نداشته باشد، به منبر جفا كرده است.
حتماً هر منبر متضمن آیات و روایات و سیره ائمه(علیهم السلام) و پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) باشد در كنارش هم مردم باید از مسائل مهم روز اطلاع داشته باشند كه خیلی خوب است برای هر منبر مطالعه كنید، بدون مطالعه منبر رفتن شبهه حرمت دارد، توجیه بعضی از طلبهها این است اینها که پای منبر نشستهاند اولیات را بلد نیستند و من همان را برایشان تكرار میكنم. این كار اشتباه است در هر منبر یك بعدی از ابعاد اسلام را روشن كنید از آن جمع صد نفره حاضر در مجلس، اگر پنج نفر هم مطلب شما را درك كنند برایتان بس است.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته