رسالت روحانیت در عصر حاضر، مقابله با انحرافات
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
۱۳:۵۵
۱۶۰
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
در شام شهادت امام محمد باقر(علیهالسلام) قرار داریم، شهادت این امام بزرگ را محضر مقدس امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) و شما فضلای بزرگوار و مسئولین محترم استان تسلیت عرض میکنم.
یکی از وجوه ممتاز حیات امام باقر(علیهالسلام) حفظ عقاید صحیح شیعه و مقابله با گروههای الحادی و انحرافی بود که آن زمان به اسم اسلام در میان مسلمین به وجود آمد، مثل مرجئه، جبریه، قدریه، خوارج، جارودیه، اینها طوایفی از منحرفین در زمان ائمه(علیهم السلام) بودند.
البته همانطور که در تاریخ ملاحظه فرمودهاید معمولاً حکّام وقت، این گروهها را برای تضعیف مکتب اهلبیت(علیهم السلام) تقویت میکردند، افکار مرجئه به نفع بنیامیه بود، چون میگفتند اگر کسی گناه کبیره هم کند استحقاق عذاب ندارد، اصلاً عمل مطرح نیست، هر چه هست نیّت انسان است. و با این افکار ظلم مستبدان زمان خود را تقویت میکردند. یعنی مجرد این نبود که یک فکر باطلی در جامعهی مسلمین مطرح شود و ائمه هم بگویند این فکر باطل است و با قرآن و سنت پیامبر سازگاری ندارد و جواب آن را بدهند، این فرقهها وقتی حدوث پیدا میکردند، حکّام وقت برای تحکیم قدرت خود و تضعیف امامت ائمه معصومین(علیهم السلام) به تقویت آنها میپرداختند.
یکی ازویژگی های ممتاز امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) برخورد علمی با این افکار انحرافی بود و در موارد بسیاری با یک آیه از قرآن آنرا نقض میکردند. در مقابله با خوارج که ادعا میکردند «إن الحکم إلا لله» امام باقر(علیهالسلام) فرمود، شما مگر قرآن نمیخوانید؟ قرآن در اختلاف بین زن و شوهر میفرماید: «فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا»، در اینجا چطور حَکَم قرار دادن مانعی ندارد یا خروج از دین نیست؟ اما مع ذلک، یک راهکار دیگر مقابله این بود که آنها را مورد لعن و نفرین نیز قرار میدادند. هنگامی که در جمع اصحاب عقاید آنها مطرح میشد حضرت مورد لعن و نفرینشان قرار داده و میفرمود از رحمت خدا دور باشند که میخواهند مسیر فکری مسلمین را تغییر دهند.
به بیان دیگر امام باقر(علیهالسلام) از دیانت و دینداری مردم مراقبت میکرد، مواظب بود افکار غیر صحیح و انحرافات به جامعه مسلمین راه نیابد، مسلمانها بر همان مسیری که قرآن و پیامبر معین فرمود حرکت کنند، وظیفه روحانیت و حوزههای علمیه نیز اینست که بر اساس همین سیره امام باقر(علیهالسلام) حرکت کنند.
اگر در آن زمان یک گروههای این چنینی پیدا شدند و طرفدارانی هم داشتند در زمان ما متأسفانه این فرقههای انحرافی به مراتب بیشتر از آن زمان است، ما باید با این افکار آشنا باشیم. من یادم هست قبل از انقلاب تنها چیزی که لازم بود یک طلبهای دنبال کند آشنایی با اعتقادات مارکسیسم، تضاد و اصول دیالکتیک بود تا بتواند در مناظرهها و مباحثهها با کمونیستها برخورد کند، اما الآن چطور؟ آیا افکار انحرافی به عالم اسلام و مجموعه شیعه تزریق نمیشود؟ امروز هجمه افکار انحرافی خیلی بیشتر از زمانهای گذشته است.
از آغاز نهضت اسلامی مردم ایران برای تشکیل حکومت اسلامی یک جمعی که هنوز هم این جمع نادر در حوزههای علمیه هستند، میگفتند اصلاً حکومت اسلامی یعنی چه؟ مگر اسلام حکومت دارد؟ این حرف را در مقابل فکر امام و انقلابیها مطرح میکردند. الآن هم وقتی یک عدهای از اینها میخواهند خلاصهای از چهل و چند سال انقلاب را مطرح کنند برخی نابسامانیها را بیان کرده و میگویند ما که گفتیم اسلام سیاست و حکومت ندارد. بعضی از حوزهها در خارج از ایران نیز به شدت روی مسئله جدایی دین از سیاست کار میکنند.
یکی از محورهای کلیدی در کلمات همه ائمه(علیهم السلام) این بود که حق ما غصب شده، این کدام حق بود؟ نه فقط حق امیرالمؤمنین غصب شده بلکه حق هر امامی در زمان خودش غصب شده و تأکید میفرمودند که ولایت، امامت، حکومت، حق ائمه معصومین(علیهم السلام) است. وقتی در قرآن آیات فراوانی دلالت بر این حق میکند، چطور میشود گفت چنینچیزی در دین وجود ندارد؟ این فکر بدتر از افکار مرجئه و جبریه و قدریه است، آنها میگفتند انسان در اعمالش مجبور است، یا در اعمالش مختار است، ائمه ما فرمودند نه، «لا جبر و لا تفویض بل امرٌ بین الامرین»، ولی اینها یک پایه اساسی از اسلام را انکار میکنند، که اگر این پایه یعنی ولایت درست فهم و باور بشود و صحیح پیاده گردد، سبب میشود استبداد بزرگی مثل آمریکا بلرزد، اینکه اسرائیل امروز به بنبست رسیده و درمانده شده به همین دلیل است. دشمن سیلی خورده اکنون انگشت بر روی همین مسئله اصلی گذاشته و ما باید به این انحراف توجه کنیم.
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه این امر حیاتی اسلام را احیا کرد که دین حکومت و سیاست دارد، طلبه باید در سیاست دخالت کند، باید ببیند چه کسی بر او حکومت میکند، باید ببیند منابع بیت المال کجا مصرف میشود؟ باید ببیند جامعه به چه سمتی میرود؟ یک زمان بعضی سیاستمداران گفتند مگر ما مسئول بهشت بردن مردم هستیم؟ بله که ما مسئول بهشت بردن مردم هستیم، باید جلوی جهنم رفتن مردم را بگیریم، روحانیت برای همین است، منتهی شما میخواهید این را به اجبار و زور معنا نموده و تخریبش کنید، در حالیکه مسئله زور مطرح نیست.
عوامانه به «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» تمسک میکنند که شما چکار دارید جامعه نماز میخواند یا نه؟ شما چکار دارید جامعه حجاب دارد یا نه؟ شما چکار دارید یک مسئولی دزدی و اختلاس میکند یا نه؟ هر کسی هر کاری میخواهد بکند. آیه را غلط معنا کرده و این فکر انحرافی را تزریق میکنند.
امام میفرمود هر جا هر بلایی خواستند سر اسلام در بیاورند به نام اسلام درآوردند، امروز هم اگر بخواهند انقلاب را از هویت خودش خالی کنند راهشان این است که روحانیت را از مبانی انقلاب و مبانی امام دور سازند. مکرر گفتهام مبانی انقلاب فقط با اجتهاد امام در اختیار من و شما قرار داده نشده، که گفته شود امام به عنوان یک فقیه اجتهاد کرد و طبق نظر اجتهادیاش گفت که باید حکومت اسلامی و ولایت فقیه تشکیل شود، بعد هم بگویند خیلی خوب فقیه دیگری هم اجتهاد دیگری کرده و گفته لازم نیست فقیه در اسلام حکومت کند، همین که فردی یا عالمی درست حکومت کند کافی است!
آقایان فضلا، به نظر من اگر بخواهیم از این منظر به امام نگاه کنیم در حق امام جفا کردهایم، بگوئیم امام یک روایتی را دید و طبق آن گفت فقیه در زمان غیبت حجت خداست. به اطلاق روایت تمسک کرد و صناعت اجتهادی را به میدان آورد. یک کس دیگر هم بگوید این روایت در مقام بیان نیست و اطلاق ندارد، یا کسی بگوید این روایت اختصاص به باب قضاوت دارد نه باب حکومت، که گفتهاند!
فکر امام مبتنی بر یک اجتهاد حوزویِ صناعیِ فقاهتی نبود، امام حقیقتی از درون دین را برای ما آشکار کرد، کدام حقیقت؟ همین حقیقت که اسلام باید حکومت کند، خدا و رسول خدا باید حکومت کند، بعد از رسول خدا هم ائمه اثنیعشر و این باید استمرار پیدا کند.
اساساً از نگاه قرآن فقط یک حکومت مشروع است و بقیه حکومتها غیرمشروع هستند، ولایت یعنی اگر امروز گفت جانت را بده باید بدهی، اگر امروز گفت بروید جبهه دفاع کنید و خونتان را برای اسلام بدهید، باید اطاعت کنید. حکومت اگر بخواهد مشروع باشد باید متصل به خدای تبارک و تعالی باشد.
این روایت از وجود مبارک پیامبر(صلی الله علیه و آله) به عنوان یک حدیث قدسی نقل شده، البته در بعضی از نقلها نیز از امام باقر به عنوان قال الله آمده، «قال الله تبارک و تعالی لأعذّبنّ کلّ رعیة فی الاسلام دانت بولایة کل امام جائر لیس من الله و إن کان الرعیة فی أعمالها برّةً تقیة»، خدا میفرماید: هر گروهی از امت اسلامی که زیر بار ولایت جائر بروند، من آنها را عذاب و گرفتارشان میکنم، عذاب هم یا دنیوی است یا اخروی، حتی اگر مردم خوبی باشند، نمازشان را میخوانند، روزه میگیرند، خمس و زکات میدهند، دروغ نمیگویند، غیبت نمیکنند، حق کسی را نمیخورند، همه کارشان درست است اما زیر بار حکومت ظالم رفتهاند.
از آن طرف نیز میفرماید: «و لأعفون عن کل رعیة فی الاسلام دانت بولایة امام عادل من الله و إن کانت الرعیة فی اعمالها ظالمة«، اگر گروهی از مردم تحت بیرق اسلام و حکومت امام عادل مورد تأیید خدا باشند، ولو یک ظلم و گناهی هم مرتکب شوند این امر زمینه عفو بخشش آنها میگردد. نه اینکه بگوییم هر جنایت و قتل و دزدی کردند خدا میبخشد! ولی زمینه برای بخشش در این مورد وجود دارد، یعنی خدا باب عفو و رحمت و بخشش را برای مردمی که تن به حاکم ظالم دهند بسته و برای مردمی که زیر بار امام عادل میروند باز گذاشته، و این مسئلهی خیلی مهمی است.
خدا میخواهد در هر زمانی این چنین باشد. در این روایت نکات دیگری هم هست که مراجعه فرمائید.
اینکه رهبری معظم انقلاب مسئله جهاد تبیین را مطرح میکنند قطعاً منظورشان این نیست که بگوئید دولت این خدمتها را کرده و این کارها را انجام داده، یا انقلاب از اول تا حالا چه آثاری داشته، که البته آن هم بدون هیچ تردیدی باید باشد، ولی ما طلاب باید پایههای فکری مردم را محکم کنیم، مردم امروز راجع به حکومت اسلامی سؤال دارند، و ریشه این سؤال در سمپاشیهایی است که کانالهای گوناگون در فضای مجازی یا بعضی از روشنفکرمأبان و روحانیون ضد انقلاب در داخل و خارج انجام میدهند! چه کسی باید اینها را پاسخ دهد؟
گاهی هم میگویند چهل و چهارسال از انقلاب گذشته این وضع حجاب است، الحمدلله از استاندار محترم پرسیدم، فرمودند وضع ما در دامغان و سمنان بهتر از شهرهای دیگر است، که این هم به برکت وجود حوزهها و علما و ریشه دیانتی حاکم در این شهرها و حاصل زحمات بزرگان آن نظیر مرحوم آقا میرزا آقای ترابی، سید محمود ترابی، شیخ محمد ترابی، شاهچراغی و علمای دیگر است که شما بهتر از من میشناسید اینها حفظ کردند این دیانت را و در زمان خودشان وظیفهشان را انجام دادند، اکنون من و شما در این زمان نباید بسنده کنیم به اینکه نماز صبح دو رکعت است و ظهر و عصر و مغرب و عشاء اینطور است، اینها را مردم بلد هستند، امروز ما باید ریشههای اعتقادی دینی را محکم کنیم.
امام باقر(علیهالسلام) برای توحید مردم تلاش میکرد، این روایت صحیحه عبدالله بن مسکان است که میگوید امام باقر فرمود: «لا یکون شیءٌ فی الأرض ولا فی السماء إلا بهذا الخصال بمشیةٍ وإرادة و قضاءٍ و اذنٍ و کتابٍ و اجلٍ، فمن زعم أنه یقدر علی نقض واحدة من هذا فقد کفر»، ما چقدر به فکر توحید مردم هستیم؟ ما چقدر در منابر خودمان از توحید برای مردم میگوئیم؟ چقدر از این رسانهها راجع به توحید و اعتقادات میگوئیم؟
بیان عقاید جزء محورهای تبلیغی ائمه(علیهم السلام) بوده، این روایت معروف «بنی الاسلام علی خمس» یکی از بهترین، مهمترین و مؤثرترین روایات امام باقر(ع) است، هر کسی میخواهد بداند مسلمان است باید ببیند واجد این پنج محور هست یا نه؟ «بنی الاسلام علی خمس علی الصلاة و الصوم و الزکاة و الحج و الولایة، و لم تناد بشیء مثل ما نودی بالولایة». اینکه امام میفرماید «و لم تناد بشیء مثل ما نودی بالولایة»، چه چیزی را امام بیان میکند؟ آیا این ولایت یعنی ولایت قلبی؟
مسلماً کسی که نماز میخواند ولایت قلبی دارد، چرا که نماز را طبق دستور امام صادق(ع) میخواند، مگر نماز ما طبق دستور دیگران است؟ شکیات نماز، تعقیبات نماز، نوافل، همه اینها را ائمه فرمودهاند، ولایت قلبی را که همه دارند، این نمازی که شیعه میخواند اساساً از برکات صادقین و باقرین است، تا زمان امام باقر(علیهالسلام) بسیاری از احکام حج را مسلمانها نمیدانستند، زراره میگوید یک روز مسئلهای در مورد حج مطرح شد، از امام باقر(علیهالسلام) پرسیدم جواب دادند، بعد به امام عرض کردم مگر این کعبه و مسجد الحرام، این مسعی، این عرفات و منا چقدر مسئله دارد؟ من 40 سال است از محضر شما سؤال میکنم اما هنوز سؤالها تمام نشده و باقی مانده، حضرت فرمودند زراره تو چه توقعی داری؟ میخواهی مسائل کعبهای که دو هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم(علی نبینا و آله و علیه السلام) محل طواف ملائکه بوده را در طول چهل سال سؤال کردن بفهمی؟
اینها حق بزرگی در نماز و روزه و ... دارند، ولی چرا امام باقر(علیهالسلام) میگوید اسلام پنج رکن دارد، نماز، روزه، حج، زکات و ولایت. این ولایت ولایت قلبی که نیست چون این ولایت در نماز و روزه و بقیه وجود دارد و اگر نباشد که نماز انسان باطل است، این ولایت یعنی پذیرش حکومت امام معصوم، یعنی هر مسلمانی باور داشته باشد حکومت از آن امام معصوم در زمان حضور و در زمان غیبت هم متعلق به فقیه جامع الشرایط است، این معنایی است که امام با بنی الاسلام علی خمس مطرح می کند.
این روایت را شاید هر کدام از ما ده بار، صد بار بر منبرها و سخنرانیها گفتیم ولی قسمت آخرش را باید بیشتر روشن کنیم که به این معناست اسلام حکومت دارد، همانطور که اسلام نماز دارد حکومت هم دارد، همانطور که روزه و خمس و زکات و حج دارد حکومت هم دارد، یا در روایت دیگر فرمودهاند: «مفتاحهن الولایة» مفتاح و کلید همه احکام ولایت است حال اگر کسی تردید کند که مگر اسلام حکومت دارد؟ این یک فکر انحرافی و تردید در مبانی انقلاب است.
شبهه دیگر این است که میگویند روایاتی داریم که شیعه در زمان غیبت حق قیام ندارد، باید همه صبر کنند تا حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) ظهور نماید.
واقعاً بر هر یک از ما واجب است که این روایات را کاملاً از جهت علمی، فقهی و اجتهادی ببینیم، این روایات را باید دید، بعضی از بزرگان که به رحمت خدا رفتهاند بر اساس همین روایات متوقف شدند، در حالی که این روایات جوابهای خیلی روشنی دارد. اینکه ائمه نهی از قیام میکردند یک علتش این بود آنها که میخواستند علیه بنیامیه قیام کنند در واقع قصدشان دعوت به خود بود!
علت دوم این بود که نفع آن قیام برای بنیالعباس بود، یا نهی از قیام میکردند برای اینکه شرایط آماده نبود و خون مردم به هدر میرفت، سدیر صیرفی به امام میگوید چرا در خانه نشستی؟ اگر این تعداد اصحابی را که شما دارید، جدّت امیرالمؤمنین داشت قیام میکرد، حضرت میفرمایند من میخواهم به محله ینبوع بروم، در بین راه گله کوسفندی را میبینند حضرت به سدیر میفرماید چند گوسفند در این گله هست؟ سدیر عرض میکند 17 تا، حضرت میفرماید والله اگر به تعداد این گوسفندان یار میداشتم قیام میکردم.
شرایط آماده نبود، یارانی «کالزبر الحدید» همانند فولاد آبدیده نداشتند، واقعاً خدا به امام زبر الحدید را عنایت کرد، این مردم فداکاری که امروز محکم در صحنه هستند، من نمیگویم زبر الحدید فقط روحانیت است، این مردم که امروز با همه سختیها و مشکلات و نابسامانیها پای انقلاب ایستادهاند زبر الحدید هستند. خلاصه اینکه این برداشت از روایات هم یک فکر انحرافی است.
هر طلبهای باید به روشنی این روایات را توضیح دهد، 16 ـ 17 روایت است، صاحب وسائل هم آورده بزرگان هم بحث کرده و جواب دادهاند ولی مبادا این روایات یک وقتی در بین طلبهها و بعضی از روحانیون مطرح شود و نتوانند آن را حل کنند و در نتیجه متوقف شوند، که اگر انسان با دید عمیق فقهی و اجتهادی وارد نشود به همین سرانجام مبتلا میشود.
عرض بنده این است امروز روحانیت متصدی حفظ دیانت مردم است، اگر دلمان را خوش کنیم به اینکه صدا و سیما دیانت مردم را حفظ میکند اشتباه میکنیم، اگر خودمان را قانع کنیم که امروز نهادهایی مثل سازمانها و دفترهای تبلیغات هست، پس منِ طلبه وظیفهای ندارم، اشتباه است. امروز هر طلبهای در میان فامیل، منطقه و محله خودش، باید کارهای جمعی انجام دهد و من واقعاً از این وحدت و اتحاد شما روحانیون و علمای دامغان خوشحالم.
هم به شما تبریک عرض میکنم و هم خدا را شکر میکنم، جمعتان را محکمتر و غنیتر کنید، بحمدالله دامغان هم در قدیم و هم حالا فضلا و علمای برجسته داشته و دارد، دست شما پر است، از این سرمایه استفاده کنید، اولاً خانوادههای مذهبی را برای حضور فرزندانشان در حوزههای علمیه تشویق کنید.
باید حوزهها را از جهت علمی قوی کنیم، مبادا فقط اکتفا به یک امام جماعت بودن کنیم. تلاش کنید سطح علمی خودتان را بالا بیاورید. انقلاب ما امروز نیاز به عالمان فهیم دارد، عالمانی که از مبانی انقلاب، از مبانی امام، از مبانی رهبری، دفاع عالمانه کنند، در دانشگاهها حضور پیدا کرده و بتوانند شبهات را محکم جواب بدهند و شبههای را بدون جواب نگذارند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته