حقیقت شیعه، ولایت خدا
۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۰۷
۱۹
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
خدمت فضلای بزرگوار، اساتید محترم، ائمه محترم جمعه و جماعات عرض سلام مينمايم.
خدای تبارک و تعالی را شکرگزارم که موفق به حضور در محضر شما عزيزان نموده، از نماینده محترم ولی فقیه حضرت آقای قریشی و از امام جمعه محترم حضرت آقای قاسمخانی و مدیر حوزههای علمیه استان آذربایجان غربی، برادران عزیز سپاه، فرماندار و مسئولين محترم شهر و مردم متدين و قدرشناس آن، خصوصاً از بیت مرحوم جناب آقای شکوری(رضوان الله تعالی علیه) و از نماینده محترم خبرگان در آذربایجان شرقی آیت الله پورمحمدی تشکر ویژه دارم.
به لطف و عنایت خدای تبارک و تعالی انقلاب بزرگي در این کشور به وجود آمد.
مرحوم والد ما(رضوان الله علیه) هر سال ایام پیروزی انقلاب این آیه شریفه «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ» را تلاوت کرده و میفرمودند تردیدی نیست که این انقلاب منّت بزرگي از جانب خدا بر شیعیان و بر اسلام و بر مردم ایران است، تردیدی هم نیست که حاملان این منت الهی روحانیت، مرجعیت و در رأس همه امام بزرگوار(رضوان الله تعالی علیه) است.
اثر این لطف خدا فقط این نبود که طاغوتی کنار برود و حکومتی ديگر سر کار آید. هر چه زمان میگذرد، همه ما و مردم دنيا به گستردگی این منّت خدا و لطف و عنایت خدا بيشتر پي میبریم. امروز شیعه در كل دنیا مطرح شده است، قبل از پیروزی انقلاب اگر نامي از مذهب شیعه، برده ميشد، همانطور كه الآن در جامعه ما چنانچه نام مذهب زیدیه برده شود مردم میگویند زیدیه چه کسانی هستند؟ شیعه هم قبل از انقلاب در دنیای بشریت چنين وضعي داشت ودر سطح جهان اصلاً مطرح نبود، فقط وجههی غیر حقیقی اسلام و آن هم به خاطر طرفداران فراوانش در كشورهاي به ظاهر اسلامي مطرح بود.
انقلاب اسلامي ايران شیعه، امامت و ولایت را به دنیا معرفی کرد. اساس حرف وحقیقت شیعه در ولایت الله است یعنی هيچ بشري حق حكومت بر مردم را ندارد و ما ولایت رسول خدا، امیرالمؤمنین و ائمه اطهار را به امر پروردگار در طول ولایت خدای تبارک و تعالی و یک درجهای پائینتر از ولایت خدا ميدانيم. انقلاب اسلامي به بشر امروز ثابت کرد این افرادی که امروز ادعای سردمداری و ریاست بر بشریت را دارند دنبال مطامع و غارتگری هستند، اینها هیچ کدام مشروعیت و صلاحیت حكومت بر مردم را ندارند، انشاءالله همانطور که امام خميني و رهبری معظم فرمودهاند این انقلاب زمینه و مقدمهای برای حکومت جهانی حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) است.
برخي نويسندگان در بيان سیره ائمه معصومین و جریان شیعه در طول تاریخ تقسیمبندیهایی را ذكر كردهاند مثل دوره تبلیغ، دوره استقامت، دوره ...، ولی بالأخره این دورهها و این حلقهها دائماً تکامل پیدا میکند. چنانچه یک نگاهی به صدر اسلام و وقايع بعد از رحلت رسول اکرم(ص) شود، شیعه در آن زمان در چه دایرهای بود؟ در زمان امام مجتبی(ع) و بعد امام حسین(ع)، تا زمان امام عسکری(ع)، همینطور در طول تاریخ این جریان شیعه بالنده و زنده حرکت کرده تا به اینجا رسیده و در آینده هم این جریان بايد به همین منوال حرکت کند انشاءالله.
حال بحث در این است که آن میداندار اصلی برای زنده نگه داشتن و تكامل این فکر و اندیشه چه کسانی هستند؟ آیا واقعاً غیر از روحانیت افراد دیگری میتوانند میداندار باشند یا نه؟ ما در این بحث هرگز تعصبی به رشته خودمان یا به این لباس نداریم، اصلاً میگوئیم مراد ما از روحانیت یعنی عالمان و آگاهان به کتاب و سنت، ولو در لباس روحانيت هم نباشد، هستند افرادی که در این لباس هم نیستند ولی همین مسیر علمی را کاملاً طی كردهاند، آیا غیر از آشنایان به کتاب و سنت که میخواهند وصیت رسول خدا را که فرمود: «إنی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»، تحقق بخشند گروه دیگری را سراغ داریم که توانایی اين كار داشته باشند.
آیا با علوم روز بشری میشود آن اندیشه خالص دینی را به بشر امروز منتقل کرد؟ روشن است که نمیشود، علوم بشری امروز هیچ آگاهی از مبدأ و معاد و هیچ آگاهی از مبانی فکری الهی ندارد. اگر هم بداند خیلی محدود و به صورت النادر کالمعدوم است، فقط روحانیت در این میدان است. روحانیت این انقلاب را به وجود آورد و باید هم تا آخر به نحو احسن انجام وظیفه کند، از نظر فکری اين مسئلهاي کاملاً روشن است.
بعد از ذكر این مقدمه، بايد بدانيم در شرایط کنونی وظیفه ما در قبال دين، انقلاب و مردم چيست؟ رهبری معظم انقلاب مسئله جهاد تبیین را مطرح فرمودند، این اساس مسئله است. بر طبق آيه شريفه «وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ» مسئولیت اصلی پیامبر اکرم(ص) تبیین ابعاد مختلف دین بوده است.
ما بايد در درجه اول اهداف را برای خودمان خوب روشن کنیم. گاهی برای بعضی از ما طلبهها اهداف روشن نیست، كه به کجا میخواهیم برسیم؟ آیا روحانیت و طلبگی به همین است که ما احکامی را در حدّ رساله عملیه یاد بگیریم و برای مردم بیان کنیم، آیا به همین مقدار باید اکتفا کرد؟ يا هدف بسيار گستردهتر است؟ واقع مسئله این است که قبل از پیروزی انقلاب دشمنان دين يا ناآگاهان، اهداف اساسي روحانيت را برای ما خراب کرده بودند.
یک اندیشهای در میان روحانیت مطرح کردند که زمان غیبت زمان تقیه است، در زمان تقیه هر جنایتی واقع شد شما حق حرف زدن ندارید و باید سکوت کنید و برای اثبات آن به روایات فراوان تقیه تمسک کردند، این یکی از نشانههای گم شدن هدف برای لااقل بعضی از افراد است، این اندیشه آیا درست است؟
آیا تقیهای که میگوید «إذا بلغت التقیة الدم فلا تقیة»، اگر كسي در مقام تقیه براي حفظ جان خود چارهای نداشته باشد جز اينكه کسی را به قتل برساند، همه فقها میگویند دیگر تقیه معنا ندارد! همينطور در مقام حفظ دين «اذا بلغت التقیه هدم الدین» آنجا هم تقیه معنا ندارد! اگر یک عالمی بگوید من در زمان غيبت مأمور به تقیه هستم، بلید بداند این قید هم وجود دارد که اگر تقیه موجب هدم دین بشود اين تقیه معنا ندارد، در خود روایات تقیه عبارت «لیصون بها الدین» ذکر شده. یک نوع تقیه تقیه کتمانی است، تقیه کتمانی یا بعضی از انواع دیگر تقیه، برای این است که دین انسان حفظ شود.
در یک کلمه اگر فقیهی واقعاً با اجتهاد دقیق وارد روایات تقیه بشود، مييابد كه حفظ دين از هر امري واجبتر است حال اگر تقیه بخواهد مستلزم هدم دین شودچنین تقیه ای جایز نیست، اگر این روایت هم نبود از روایت «اذا بلغت التقیة الدم»، اگر کسی ذوق فقهی داشته و مذاق فقاهت را چشیده باشد به طريق اولي ميفهمد دین مهمتر از جان آدم است، این همه روایات ذكر شده که باید دین حفظ شود، امام حسین(ع) كه به شهادت رسید برای حفظ دین بود.
پس اگر در جایی حفظ دین متوقف بر كنار گذاشتن تقيه و به میدان آمدن انسان شود كه فریاد بزند حتی به آن طرف مرزهای ایران رود و مجاهده کند، بايد تقيه كنار گذارده شود. كسي نميتواند بگويد این مرزها مانع از انجام وظیفهی شرعی مسلم حفظ دين ميشود. البته از جهت قوانین بین المللی هم اگر بیرون از مرزها بخواهند علیه یک کشوری اقدام كنند، راههايي براي دفاع از آن کشور وجود دارد.
بنابراين هدف نباید گم بشود، هدف اقامه دین است، هدف تحقق ولایت الله است، هدفی که خود قرآن بیان کرده، «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَينَا إِلَيكَ» تا «... أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ». هدف بلند روحانیت تحقق حکومت دینی و تحقق دین در جامعه بشری است، البته تحقق اين امر در بين همه جوامع فقط مختص به زمان امام زمان(عج) است ولی در حدّی که براي ما ممکن است بايد تحقق يابد.
به لطف خدا این هدف در ایران محقق شده، هر چند در اين چند سال اخير دشمنیها علیه این نظام قابل مقایسه با گذشته نیست، دشمنیهایی که علیه نظام در زمان امام بود بعد از ارتحال ايشان آنچنان تغییر کرده که واقعاً هنر رهبری معظم انقلاب را باید در خنثي كردن قدم به قدم این دشمنیها جستجو کرد تا انسان بفهمد ایشان چه درایتی به خرج داده است.
لازم است مجموعه روحانیت بیشتر به این امر توجه داشته باشد، یک طلبه و یک روحانی باید بگوید من برای حفظ و تقویت این حکومت چه کاری میتوانم انجام بدهم؟ البته در کنارش نابسامانیها و بیتدبیریها و اختلاسها هست و کسی این را انکار نمیکند.
گاهي كه در مقابل نقشه دشمن یک کسی راجع به حجاب صحبت میکند که حجاب حکم ضروری اسلام است، بعضی از افراد حتي عمامه به سر ميگويند شما قبل از این حرف بیائید اختلاس را درست کنید، روشن است که اختلاس و نابسامانيها یک اشکال و امر بسیار بدي است ولی دشمن اكنون با حربه برداشتن چادر از سر زنها به میدان آمده تا این نظام اسلامي را متزلزل کند. اینکه میگوئیم باید هدف را شناخت یعنی ابزارهايی را که امروز دشمن برای از بین بردن حکومت با آن حربه وارد میدان ميشود را بشناسيم.
در همین چند سال گذشته باز از زبان افرادي در لباس ما مطرح كردهاند مراجعی بودند كه قائل به جدايي دین از سیاست بودند که اين هم دروغ است! يا ميگويند تجربه نشان داده که روحانیت نبايد در سیاست دخالت کند، کدام تجربه؟ آيا اين عزتي كه این حکومت براي تشيع در دنیا، به وجود آورد چيز كمي است؟ امروز تنهایک کشور شيعه در مقابل همه دنیاي ظلم و جور ايستاده است، چه قدرتی از این بالاتر؟ چه اقتدار و عزتی از این بالاتر؟ چه عظمتی از این بالاتر؟
البته که عنایات خاص خدا شامل اين نظام بوده و انشاءالله خواهد بود ولی بحث این است که چرا یک امر مسلمی که ما را به عزت رسانده را ناديده بگيريم. امروز، هر رئیس جمهوری که در آمریکا رأس كار آيد اولین دغدغهاش ایران است، اتحادیه اروپا مهمترین مسئلهاش ایران است، این به برکت اين و نظام اسلامی و حضور روحانيت و در رأس آن هدايت با درايت ولي فقيه آن است.
منِ طلبه فکر کنم با این بضاعت علمی خود چه کار میتوانم برای تقويت این حکومت انجام بدهم؟ آیا امروز دشمن برای از بین بردن این نظام تردید دارد؟ خیر، اگر این نظام از بین برود چیزی به نام حوزههای علمیه و روحانیت باقی میماند؟ چیزی به نام مسجد و حسینیه و هیئات و دستهجات باقی میماند؟ مسلم باقی نمیماند و ما باید قدردان این نعمت باشیم و از آن خوب و محکم مراقبت کنیم. مراقبت از آن هم اولاً به توجه است ثانیاً به مجهز شدن به مسائل علمی است.
نکتهای که عاجزانه از مسئولین محترم حوزه مکرر در درس و غير درس خواستهام اين است اگر حوزه حوزهی قویاي شد دیانت مردم قوی میشود، اگر بخواهیم حوزه را دانشگاه کنیم، یا خدای ناکرده بدتر از دانشگاه (البته قصد تقبيح يا تنقيص دانشگاه را نداريم) ولی هویت علمی دانشگاه مجتهد پروری نیست، نمیخواهد فقیه و مفسر بپروراند، دانشگاهِ قرآن در حدی كه عدهای از دانشجویان عزیز به یک سری از علوم و مفاهیم قرآن و بخشی از تفاسیرآگاهی پیدا کنند، فعاليت ميكند که خیلی هم خوب است اما كداميك از دانشگاههای قرآنی مدعی هستند که ما میتوانیم مفسری مثل علامه طباطبائی(ره) و مثل حضرت آقای قریشی که از افتخارات آذربایجان غربی است، تحویل بدهيم.
اين حوزه است كه بايد فقیه و مفسر و متكلم باید تربیت کند، فقیهی که بتواند اين همه مسائل مستحدثه كه امروز به میدان آمده مثل ارز دیجیتال، استنساخ و شبیهسازی و صدها مسئله در فقه پزشکی و مسائل جدید اقتصادی و سیاسی و فقه رسانه را جواب بدهد.
من یک خواهشی دارم، الحمدلله چهرههایی که در شهرخوی و در این حوزه مقدسه حضور دارند، حوزهای که به همت حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای شکوری درست شد و این یادگار بزرگ را از خودشان باقی گذاشتند، آقای شکوری هم یک مُلّای تربیت شدهی حوزه بود که این آثار را از خودش به جای گذاشت، اما الآن چهرههای علمی بسیار خوبی در این شهر هستند، اولاً خود آقایان اساتید در درجه اول با هم جلسه داشته باشند و قوت علمیشان را روز به روز بیشتر کنند و بعد هم مسائلی که باید به طلاب انتقال داده شود را منقح نموده و در درسهای خود به طلاب منتقل کنند، باید به طلبهها انگیزه داد و برای آنها روشن کرد که یک روز علمی برای یک طلبه به اندازه عمر یک انسان معمولی ارزش دارد نه اینکه ادعا کنیم، این حقیقتی است که در متون دینی ما وجود دارد.
این روایت معروف از امام هادی(ع) حتماً در ذهن آقایان هست که حضرت فرمود «لَوْ لاَ مَنْ يَبْقَى بَعْدَ غَيْبَةِ قَائِمِنا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ اَلدَّاعِينَ إِلَيْهِ وَ اَلدَّالِّينَ عَلَيْهِ»، اگردر زمان غیبت قائم ما علمایی نبودند که دعوت به خدا کرده و راهنما و دلالتگر مردم به خدا باشند، «وَ اَلذَّابِّينَ عَنْ دِينِهِ بحُجَجِ الله وَالمُنقِذینَ لِضُعَفاءِ عِبادِاللهِ مِن شِباکِ اِبلیسَ وَمَرَدَتِه وَمِن فِخاخِ النَواصِب« علمایی که از دین خدا دفاع کرده و مردم را از دامهای ابلیس و انحرافات و افکار خطرناک نواصب نجات دهند، «لَمَا بَقِيَ أَحَدٌ إِلاَّ اِرْتَدَّ عَنْ دِينِ اللهِ» اگر چنین علمایی نمیبودند هر آینه مردم به سمت ارتداد میرفتند، واین یک امر طبیعی است.
در آخر روایت حضرت میفرماید: فضل این عالم بر سایر مردم همانند برتری آسمان بر زمین است «کفضل السماء علی الأرض» و بلکه بالاتر همانند برتری عرش و کرسی بر آسمان و زمین است «کفضل العرش و الکرسی علی السماء و الأرض»، این عظمتِ کار است که هرطلبای باید بداند، ارزش تأمل در یک آیه قرآن، فهم یک آیه قرآن، فهم دین خدا، چه در اعتقادیات، یا اخلاقیات و یا احکام با هیچ چیز قابل مقایسه نیست، لذا پیشنهاد میکنم مباحثات علمی چند نفری خود را بیشتر کنید، دو نفر، سه نفر.
همین که آقای قریشی فرمودند والدشان وقتی از قم به ارومیه آمدند با چند نفر از دوستانشان بحث داشتند، در نتیجه توفیق این تألیفات فروان نصیبش شد، قدیم علما همین کار را میکردند، با هم بحث داشتند، کاری نداشتند که آیا شاگردی سراغشان میآید یا نه، دو سه نفر که محلشان نزدیک هم بود یک مباحثهای با هم میگذاشتند، تلاش کنید این عملی بشود، مدیر محترم حوزهها هم این را دنبال کنند، شاید هم الآن باشد و من خبر نداشته باشم.
نکته مهم دیگر ایجاد انگیزه در طلبههاست. بحمدالله این بشارت داده شد که امسال جذب حوزههای علمیه نسبت به سال گذشته بیشتر شده، متأسفانه کرونا خیلی از مسائل را به هم زد، ما باید حوزهها را از جهت علمی قوی کنیم. اگر بخواهیم به آن هدف برسیم، اگر بخواهیم این نظام اسلامی را حفظ کنیم، اگر بخواهیم مردم خود را در صحنه نگه داریم، هر چه روحانی شرایط علمی و تقواییاش قویتر باشد مردم بیشتر به دین توجه می کنند و باورشان محکمتر میشود.
در مورد همین آیهای که برادر عزیزمان تلاوت کردند «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا* وَدَاعِيا إِلَى اللهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا» من یک وقتی گفتم خدا این را راجع به پیامبر نقل میکند، این شاهداً یعنی چه که پیامبر شاهد باشد؟ میگوئیم پیامبر شاهد اعمال امت است و همین شهادت را هم امام معصوم دارد، چرا خدا پیامبر و امام را شاهد قرار داده؟ کسانی که امروز میگویند حکومت دخالت نکند که چه کسی نماز میخواند، چه کسی نمیخواند، چه کسی حجاب دارد و چه کسی ندارد، چه کسی دزدی میکند و چه کسی دزدی نمیکند؟ اینها بیخبر از این همه آیات قرآن هستند، سرّ اینکه پیامبر شاهد بوده این است که جامعه بداند همانطور که متولی اصلی مردم خدای تبارک و تعالی است و باید ناظر بر اعمال آنها باشد، نمایندهاش هم باید ناظر بر اعمال آنها باشد، این آیه در یک سطح نازل مربوط به روحانیت هم میشود، روحانیت باید شاهد باشد و آسیبها را ببیند، پیامبر با عصمت و علم لدنیاش میدید، روحانیت که علم لدنی ندارد، آن مقداری که میتواند اطلاع پیدا کند باید مبشر و نذیر باشد، داعیاً إلی الله باذنه باشد و یک سراج منیری در حد خودش باشد، ما یک چراغ کمسویی هستیم که قابل مقایسه با پیامبر اکرم(ص) نیستیم.
من به همین مقدار اکتفا نموده و دعا میکنم خدای تبارک و تعالی توفیق دهد حوزههای این شهرها بزرگانی از علما و محققان و بزرگانی از فقها و مفسران تحویل اسلام بدهند.