وجوب شناخت فاطمه زهراء و ائمه معصومین(علیهمالسلام)
۲۷ آبان ۱۴۰۴
۲۱:۱۸
۵۳
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
خدا را شکرگزاریم که امسال نیز توفیق یافتیم پانزدهمین سوگواره شعر فاطمی محبوبه خدا را با این شکوه و عظمت برگزار کنیم. شعرای بزرگوار و مرثیهسرایان عزیز ما در این مراسم عرض ادب میکنند تا شخصیت حقیقت ناشناخته عالم وجود، حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) را به مقدار ظرف معرفت خود برای مردم و محبّان حضرت تبیین نمایند. من بسیار خدا را شکر میکنم که این، گوشهای از احیای فاطمیه است؛ همان چیزی که دستور مراجع و بزرگان ما، رهبری معظم انقلاب و خصوصاً سفارش مرحوم والد ما، حضرت آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی (رضواناللهتعالیعلیه)، بوده و هست.
واقعیت این است: اگر فاطمه را نشناسیم، خود ما متضرّر شدهایم. اگر این حقیقت را نشناسیم، دستِ خالی از این دنیا خواهیم رفت. فاطمه(علیهاالسلام)در میان همه مخلوقات خدا یک استثناست؛ در میان همه اولیای خدا یک استثناست؛ در میان همه بشر یک استثناست. چرا باید از شناخت این وجود فوقالعاده دور بمانیم؟ جلسات عزاداری نه فقط برای بیان مصائب آن حضرت ـ که اگر عمری را بشر و غیر بشر بگرید کم است ـ بلکه هدف اصلی شناخت فاطمه است.
فاطمه در ظاهر یک موجود در میان بشر بود، اما نور وجود او از چه زمانی خلق گردید؟ جوانان ما، اهل فهم و اهل نظر، اگر عمری را در همین مسئله تأمل کنند که در روایات وارد شده خداوند تبارک و تعالی نور فاطمه را پیش از خلقت آدم آفرید؛ نور فاطمه را در بخشی از عرش قرار داد؛ آن نور را در شجری از اشجار بهشت و در درون (تفّاحه) میوه سیبی از آن درخت نهاد. هنگامی که جبرئیل آن تفاحه را برای رسول اکرم هدیه میآورد تا آن را دو نیم کرده و با حضرت خدیجه میل کنند و نطفه پاک آن حضرت بسته شود، آنگونه که روایات ما میفرمایند وقتی پیامبر سیب را میگشاید، نوری از درون آن ساطع میگردد که پیامبراز مشاهده آن به فَزَع میافتد! یعنی پیامبری که همه ملکوت را دیده، به معراج رفته، از همه ملائکه آگاه است، اما نورِ فاطمه او را به تحیر و شگفتی میافکند که این چه نور باعظمتی است؟
آیا نباید این حقیقت را شناخت؟ آیا نباید فاطمه(علیهاالسلام) را شناخت؟ ما به شیعه و سنی؛ به همه جهانیان اعلام میکنیم: شما فردی را به ما معرفی کنید که وجودش اینقدر با قرآن گره خورده باشد. سراغ سُوَر قرآن میرویم، سوره کوثر؛ سراغ آیات قرآن میرویم: آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه مودّت، آیه ایثار، آیه إطعام. سراغ شأن نزولها و اسباب نزول آیات میرویم، میبینیم فاطمه در آنجا حضور دارد. کدام حقیقتی را سراغ داریم که همچون فاطمه باشد؟
من به این آیه شریفه سوره مدّثر اشاره کنم که خدای تبارک و تعالی میفرماید: (إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ * نَذِيرًا لِلْبَشَرِ)، این آیه به حسب سیاق مربوط به قیامت است. خداوند میفرماید قیامت یکی از «کُبَر» و یکی از عجایب بسیار بسیار بزرگ است. برخی از مفسران و مترجمان، ضمیر را به آیات قرآن هم برگرداندهاند؛ یعنی این آیات قرآن یکی از بزرگترین پدیدههای خداست. اما وقتی روایات را بررسی میکنیم، از ائمه معصومین(علیهم السلام) سه عنوان دیگر به عنوان تطبیق یا تأویل این آیه ذکر شده است:
۱. وجود مبارک پیامبر(صلی الله علیه و آله)؛ یعنی خودِ شخصیت و حقیقت پیامبر، همه قیامت یک طرف، همه آیات قرآن یک طرف، و این شخصیتِ حضرت یک طرف که خود یکی از «کُبَر» است.
۲. ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام)، این آیه بر ولایت حضرت تطبیق شده است.
۳. وجود نازنین صدیقه طاهره(علیهاالسلام). امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «إِنَّهَا» یعنی «إِنَّ فَاطِمَةَ سَلَامُاللَّهِ عَلَيْهَا» یکی از «کُبَر» است.
من در فهم این حقیقت عاجزم. اساساً آقایان! در این که ما باید عزاداری کنیم، قطعاً تردیدی نیست. هر کسی تردید کند جاهل است، این همه دلیل و بیّنه جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارد. شخصیتی که خودِ امیرالمؤمنین نخستین عزادار او بوده ـ جملات حضرت هنگام دفن بیبی را بیان خواهم کرد؛ روضه و ذکرمصیبتهایی که خواندند ـ شناخت فاطمه هم بسیار خوب است، تردیدی در آن نیست؛ بالاخره فاطمه یکی از حقایق بزرگ خداست؛ ولی مرحلهای بالاتر از این نسبت به حضرت است. برداشت من از مجموعه روایات و ادله این است که شناخت فاطمه واجب است. مردم باید به دنبال شناخت فاطمه بروند همانطور که باید به دنبال شناخت خدا و رسول خدا و ائمه اطهار(علیهم السلام)بروند. وگرنه چه وجهی دارد امام باقر در دوران اختناق حکومت بنیامیه، وقتی این آیه را مطرح میکنند، میفرمایند: ««إِنَّهَا» یعنی فاطمه. إِنَّهَایی که یک مصداقش قیامت است، یک مصداقش همه آیات قرآن، یک مصداقش پیامبر و یک مصداقش ولایت.
چرا وقتی به لیلة القدر میرسند، میگویند لیلة القدر یعنی فاطمه؟ بالاخره این بیان، نه فقط بیان فضیلت است؛ بلکه اندکی دلالت در آن وجود دارد. وقتی خداوند میفرماید: (إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ) آیا فقط میخواهد یک قصه را نقل کند؟ میخواهد مخلوق بزرگ خود را معرفی کند؟ یا اینکه میخواهد بگوید: بشر! برو دنبال اینکه ببینی قیامت چیست؛ قیامت محل زندگی و حیات آخرت توست؛ قیامت را بشناس. وقتی میگوییم آیات قرآن از «کُبَر» است، یعنی برو به دنبال فهم آیات قرآن؛ سراغ این امور ناچیز دنیا نرو؛ عمرت، ذهنت، فکرت را با این امور مشغول نکن؛ برو به دنبال فهم قرآن. برو به دنبال شناخت پیامبر؛ برو به دنبال شناخت فاطمه. لااقل به تعبیر ما، اگر نگوییم وجوب مولوی دارد، وجوب ارشادی که دارد. یعنی بشری که فاطمه را در طول عمر خود نشناسد، در واقع چیزی از حقیقت عالم نفهمیده است.
لذا ما خدا را شاکریم که با فرارسیدن ایام فاطمیه این محافل و جلسات تشکیل میشود، خطباء، مداحان و شعرای آیینی ما به ذکر معارف اهلبیت میپردازند. من وقتی شعرای عزیز این اشعار را میخواندند، حقیقتاً به حالشان غبطه میخوردم؛ میگفتم خدایا چه ذوقی به اینها دادی، چه معرفتی به اینها عطا کردی. ما باید فاطمه را بشناسیم و بشناسانیم؛ این به عنوان یک وظیفه است، همه باید به سهم خود برای احیای فاطمیه تلاش کنند.
حتماً این قضیه را شما هم شنیدهاید، امیرالمؤمنین(علیه السلام) کنار فاطمه زهرا و عمار هم در سوی دیگر ایستاده بود. حضرت فاطمه به امیرالمؤمنین گفت: من علمِ ما کان، و ما یکون، و ما هو کائن إلى یوم القیامة را میدانم. سخن بسیار عجیبی بود امیرالمؤمنین شگفت زده شد، عقبعقب بیرون آمد و رفت خدمت پیامبر.
پیامبر فرمود: چه شده ای علی؟ مگر سخن عجیبی شنیدهای؟ عرضه داشت: یا رسولالله، بله؛ فاطمه چنین سخنی بیان کرد که من علمِ به ما کان و ما یکون و ما هو کائن إلى یوم القیامة دارم.
پیامبر فرمود: یا علی، مگر نمیدانی: «نُورُ فَاطِمَةَ مِنْ نُورِنَا» نور فاطمه از نور ماست. ـ اینکه پیامبر گاهی میفرمود: «رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ» فاطمه روح و نفس و جانِ من است؛ برای این بود که نور فاطمه از نور پیامبر است ـ امیرالمؤمنین وقتی این سخن را شنید به سجده شکر افتاد «سَجَدَ شُكْراً لِلَّهِ» سپس نزد حضرت زهرا برگشت. حضرت زهرا(علیهاالسلام) فرمود: علی! بگویم به پدرم چه گفتی؟ این مطلب را گفتی و این جواب را شنیدی؟
ما باید فاطمه را بشناسیم. هرچند «سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ كُنْهِ مَعْرِفَتِهَا»؛ هیچ کس نمیتواند به کنه معرفت او برسد. هر چه شما فکر کنید، اگر همه فلاسفه عالم جمع شوند، این حقیقت را که قبل از خلقت آدم، نور فاطمه در عرش خدا بوده است، نمیفهمند یعنی چه؛ و نباید هم بفهمند، اما همین مقدار هم عظمت آن حضرت را به ما میرساند.
من در خاتمه میخواهم قسمتهایی از سخنان جانسوز امیرالمؤمنین پس از دفن حضرت زهرا(علیهاالسلام)را نقل کنم. ببینید برادران و خواهران! شبهه وارد میکنند، القاء تردید میکنند که این مصیبتها نبوده و فاطمه با حالت طبیعی از دنیا رفته است. در حالی که مصیبتهای وارده به حضرت سندهای بسیار محکمی دارد؛ یک سند قوی همین کلمات امیرالمؤمنین است که کنار قبر فاطمه زهرا بیان کرده: «لَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ»، یا رسولالله! آن امانت و ودیعهای که به من سپرده بودی بازگردانده شد.
«وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ»، یا رسولالله، زهرا را تقدیر از من گرفت؛ بیزهرا شدم. پس از بیان این مطالب، به رسول خدا عرض میکند: یا رسولالله! از دخترت بپرس چه بلاهایی بر او وارد کردند؟ به من که نگفت! اذیتها و آزارهایی را که بر او وارد شد در دلش نگه داشت. اگر فاطمه با مرگ طبیعی از دنیا رفته بود، این سخنان چیست که امیرالمؤمنین بیان میکند؟ امیرالمؤمنین عرضه میکند: یا رسولالله! او را وادار کن، اصرار کن ـ نمیگوید، به شما هم نمیگوید ـ «فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ»؛ سؤال کن که چه بلایی بر سر دخترت آوردند.
و عبارات فراوان دیگری که شنیدهاید. این بهترین دلیل است که بدترین مصیبتها را بر زهرا وارد کردند. بسیاری از آنها برای ما بیان نشده و بسیاری را تاریخ ننگاشته است. «فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ»؛ از این به بعد دیگر آسمان و زمین برای من تیره و ناخوشایند و حزن و اندوهم بی پایان است «أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ».
میگویند: علی(علیه السلام) برای فاطمه(علیهاالسلام) کجا مجلس عزا گرفته؟ پس این عبارات چیست که میفرماید: من تا پایان عمرم محزون خواهم بود و خواب به چشمانم نمیآید. «كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ... سَرْعَانَ مَا فُرِّقَ بَيْنَنَا» و سپس میفرماید: «وَ إِلَى اللهِ أَشْكُو»؛ فریادم به هیچجا نمیرسد، باید به خدا شکایت کنم. «وَ إِلَى اللهِ أَشْكُو» اینها بخشی از مصائبی است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در کنار قبر فاطمه زهرا(علیهاالسلام)بیان فرموده.
خدایا! این عرض ارادتها و این حضورهای خالصانه عزیزان را مورد لطف و عنایت خود قرار ده. توفیق گستراندن این سفره پانزده ساله را تا قیامت برقرار بدار.