نقش خانواده در تربیت کودک و کنترل حسادت

۲۰ آبان ۱۴۰۴

۱۲:۰۷

۱۶

خلاصه خبر :
بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در درس اخلاق با موضوع حسادت (بخش هفتم)
آخرین رویداد ها

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ

کلام پیرامون رذیله بسیار زشت حسد است که در بسیاری از انسانها وجود دارد. لازم است انسان همان‌طور که از جسم خود در برابر امراض مراقبت می‌کند و چنانچه کوچک‌ترین مرضی در خود مشاهده نماید برای معالجه آن خود را به تکاپو می‌اندازد، همین مراقبت را نسبت به امراض نفسانی نیز داشته باشد.

یک مرض نفسانی و یک صفت پست از کجا سراغ انسان می‌آید؟ انسان چطور متوجه آن شود؟ آثارش چیست؟ چگونه درمان شود؟ متأسفانه توجه به رذائل و صفات بد نفسانی، در غالب افراد وجود ندارد. گاهی از کنار آن‌ به‌سادگی رد شده و می‌گوییم بالاخره نفس این صفت را هم دارد؛ چه کارش می‌شود کرد؟ این اشتباه بزرگی است.

یکی از ابعاد جامعیت دین همین است که نسبت به تربیت کودک بسیار سفارش نموده است.

متاسفانه ما تربیت کودک را در چند موضوع نماز و روزه و قرائت قرآن خلاصه کرده‌ و به جامعه منتقل نموده‌ایم، در حالی که بسیاری از صفات نفسانی زشت در اثر جهالت والدین در تربیت اولاد، شکل می‌گیرد و در روایات به آن توجه داده شده است. 

چقدر در روایات تاکید شده پدر و مادر طوری با کودک رفتار نکنند که حسادت در او شکل بگیرد. البته بخشی از حسادت ذاتی و غریزی است، اما تبعیض‌هایی که در خانه بین اولاد گذاشته می‌شود، آغاز شعله‌ور شدن آتش حسادت در فرزندان است.

چرا در روایات بر مسئله‌ تربیت فرزندان به حب اهل ‌بیت(ع) تاکید شده و پیغمبر اکرم(ص) فرموده اند: «اَدِّبوا أَوْلادَکُمْ بِحُبِّي وَحُبِّ عِترَتي» یا «اَدِّبوا أَوْلادَکُمْ عَلى ثَلاثِ خِصالٍ»؟. اولاد خود را بر سه خصلت تربیت کنید. یکی از آن‌ها حب خود رسول خدا و اهل بیت ایشان است. چون وقتی این حب ـ حب خدا، حب پیغمبر و حب اهل بیت ـ و همچنین قرائت قرآن وارد نفس انسان شود، اجازه نمی‌دهد نفس او منزل و مأوایی برای اوصاف شیطانی شود. حب خدا مانع می‌شود که جنود شیطان در نفس انسان رخنه نموده و ریشه بدواند. حب پیامبر و اهل بیت(ع) بسیاری از اوصاف شیطانی را مهار می‌کند. این نگاه چقدر با نگاه معمولی فرق دارد!

تعبیر پیغمبر(ص): «اِتَّقُوا اللّهَ وَاعْدِلوا بَیْنَ أَوْلادِکُمْ» نیز به همین معناست؛ یعنی تبعیض بین اولادتان قرار ندهید. نگاه فقهی می‌گوید تبعیض جایز نیست، اما نگاه تربیتی این است که اگر والدین عدالت را بین اولاد رعایت نکنند، فرزند نسبت به والدین و برادران و خواهران خود حسادت پیدا می‌کند.

بهترین شاهد براین مطلب، رؤیای حضرت یوسف(ع) در کودکی است که برای پدرش نقل کردند. حضرت یعقوب(ع) فرمود: «يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى اِخْوَتِكَ»، رؤیای خود را برای برادرانت نقل مکن. گاهی خواب خیلی خوب است، ولی گفتن آن به دیگران اثرات منفی خواهد داشت. حضرت یعقوب فرمود: «فَیَکيدوا لَكَ كَیْداً»، حسادت آن‌ها برانگیخته شده و با تو به دشمنی برمی‌خیزند؛ «إِنَّ الشَّیْطانَ لِلإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبينٌ» چرا که شیطان دشمن آشکار انسان است.

امروز در امر تربیت یکی از مسائلی که هم حوزه‌ها و هم آموزش و پرورش و هم والدین باید به آن توجه داشته باشد،این است که مقارنه‌ای کنند بین آنچه در علم روانشناسی است با آنچه در روایات و منابع دینی ما وجود دارد. چنانچه این دو کنار هم قرار داده شوند مشاهده می‌کنیم هم دین و هم علم روانشناسی، اساس تربیت انسان را در همان دوران کودکی قرار داده‌اند؛ اینطور نیست که بگویند صبر کنید تا کودک بالغ شود و عقلش برسد آنگاه به تربیت او بپردازید.

امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: اگر از فرزندتان خطایی سرزد و مرتکب گناه و کار زشتی شد، به او تذکر دهید؛ اما درملامت و سرزنش او زیاده‌روی نکنید. موضوعی که متاسفانه در بسیاری از خانواده‌ها، مخصوصاً خانواده‌های متدینین، وجود دارد. یک خطا از فرزند سر می‌زند، به قدری سر او داد و فریاد می‌زنند که او را بخاطر یک عمل زشت نابود می‌کنند اسمش را هم می‌گذارند تدین و تقید به دین؛ اما کجای این کار دین‌داری است؟

واقعاً در زندگی، حتی در میان متدینین، امور بسیاری هست که به آن توجه نمی‌شود. در این زمینه به بعضی از روایات اشاره می‌کنم. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: اگر فرزندتان خطایی کرد، زیاده‌روی در ملامت نکنید، زیرا اگر زیاده‌روی شود، شعله لجاجت در او بیشتر شده و لجوج می‌گردد و وضعیت بدتر می‌شود. باید با زبان خوب و از روی نصح و خیرخواهی او را راهنمایی کنید؛ البته گاهی اوقات فریاد هم لازم است، اما زیاده‌روی نباید کرد و امید او نباید قطع شود.

تازگی به یک روایت برخورد کرده‌ام که برایم بسیار تعجب‌آور بود. واقعاً انسان وقتی می‌بیند چنین دین، چنین روایات و چنین ائمه‌ای دارد، باید همیشه سجده شکر کند. امام صادق(ع) فرمودند: «اَیُّما رَجُلٍ دَعا عَلى وَلَدِهِ اَوْرَثَهُ اللهُ الْفَقْرَ». هر کسی که اولاد خود را نفرین نماید، خداوند او را فقیر می‌کند. چه نسبتی بین این عمل و جزای آن وجود دارد؟ وقتی انسان بچه‌اش را نفرین می‌کند، یعنی از رحمت خدا دور می‌شود. خدا به او مال وعلم و مقام و سلامتی‌ نمی‌دهد؛ یا اگر داده، آن را پس می گیرد. «اَوْرَثَهُ اللهُ الْفَقْرَ».

حال در مورد محل بحث ما که حسادت است، شاید ۸۰ تا ۹۰ درصد عامل حسادت در فرزندان، پدر و مادرها باشند. ما باید این نکته را واقعاً مدنظر قرار دهیم؛ هم در مراکز تربیتی، هم در مراکز علمی حوزوی و دانشگاهی. عوامل حسادت و آثار زیانبار آن باید شناسایی و تحقیق شود. نباید فقط به تعریف حسد بسنده کرد و گفت این یک رذیله اخلاقی است، مراقبت از خود کنید.

آثار حسادت بسیار تکان‌دهنده و مهم است. این حسادت همان است که باعث شد برادران یوسف(ع)، او را در چاه انداختند و آرزوی کشته شدن او را داشتند. حتی گاهی خداوند به انسان فرزند جدیدی می‌دهد طبیعتا پدر و مادر و اطرافیان توجه بیشتری به نوزاد می‌کنند؛ همین سبب می‌شود فرزند بزرگتر حسادت بورزد. این موضوع همان «اِعْدِلوا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ» است. وقتی خدا فرزند جدیدی به شما داد، محبت‌ها را متوجه او نکنید. نگویید این ته‌تغاری است، باید بیشتر به او توجه کرد. محبت باید عادلانه تقسیم شود. البته در محبت قلبی عدالت معنا ندارد، ولی محبت ظاهری و توجه ظاهری باید عادلانه باشد. اگر عادلانه نباشد، کودک به تدریج حسادتش شعله‌ور می‌شود. ابتدا با والدین، برادران و خواهرانش دشمنی می‌کند، سپس این حسادت اوج می‌گیرد و در جامعه درگیر دوستان و همکارانش می‌شود. بدین جهت این موضوع باید مورد توجه جدی قرار گیرد.

یکی از روایاتی که درباره حسادت وارد شده این است که خداوند علمای حسود را «من غیر حساب» بی‌حساب وارد جهنم می‌کند. در روایتی امیرالمؤمنین(ع) از پیامبر اکرم(ع) نقل می‌فرمایند: خداوند شش گروه را به سبب شش خصلت، «من غیر حساب» بی‌حساب وارد جهنم می‌کند. سؤال این است چرا برخی از گروه‌ها با حساب و کتاب و برخی بدون حساب وارد جهنم می‌شوند؟

برخی می‌گویند بی‌حساب» وارد جهنم می‌شوند چون تکلیفشان روشن است؛ اما وجه دیگری که ذکر شده اینست برای اینکه از فرصت شفاعت بهره مند نشوند و کسی نتواند آنها را شفاعت کند. حال این افراد چه کسانی‌هستند؟

«اَلْعَرَبُ بِالْعَصَبِیَّةِ»، عرب‌هایی که اعمالشان ناشی از تعصبات جاهلانه و معیارهای نادرست در حق و باطل است، طبق معیارهای باطل خود عمل کرده و دستورات خدا را نادیده می گیرند.

 «والاُمرَاءُ بِالْجَوْرِ»، حاکمانی که ظلم می‌کنند. حاکم ظالم در روز قیامت هیچ مهلتی ندارد و باید فوراً وارد جهنم شود.

روز قیامت دست انسان از همه شفاعت‌ها کوتاه می‌شود و دلش فقط به خدا خوش است. می‌گوید: «خدایا من را ببخش». برابر برخی نقل‌ها وقتی افراد کشان کشان به سمت جهنم برده می‌شوند، مرتب سرخود را به عقب برمی‌گردانند. خداوند می‌فرماید: چرا به عقب نگاه می‌کنید؟ پاسخ می‌دهند: خدایا، ما خیلی از رحمت تو شنیده بودیم. امید و حسن ظن به توداشتیم و حالا ما را به جهنم می برند. خداوند می‌فرماید او را برگردانید، چون حسن ظن به من داشته است.

روایات روز قیامت نشان می‌دهد خداوند حتی به برخی از مجرمین نظر خاص می نماید اما آنچه در روایت «یَدْخُلُونَ النّارَ بِغَیْرِ حِسابٍ» آمده، نمایانگر اینست که همه فرصت‌ها از این افراد گرفته می‌شود؛ مثل حاکم ظالم.

«وَالدَهاقينُ بِالْكِبْرِ». دهاقین جمع دهقان است؛ دهقان معرّب دهگان و همان دهبان است، کسی که مال و املاکی در ده دارد ملاکین یا کدخدایان، اگر آن را تعمیم بدهیم، سرمایه‌داران را هم شامل می‌شود. ثروتمندانی که به خاطر مالی که خدا به آنها داده به دیگران کبر می‌ورزند مخصوصاً به فقرا که این خصلت بسیار زشتی است. اینان باید به خاطر سرمایه‌ای که خدا به آنها داده خدا را شاکر باشند و از این سرمایه برای فقرا و مردم و جامعه استفاده کنند.

«و التُجّارُ بِالْخِيانَةِ». تاجری که در تجارتش خیانت کند، تدلیس کند، کم‌فروشی یا حقه‌بازی کند.

«واَهْلُ الرُّسْتاقِ بِالْجَهالَةِ»، ساکنین روستاها و بادیه نشینانی که سراغ علم و یادگیری دین خدا نمی‌روند، به سبب جهلشان.

اما آنچه محل توجه ماست: این گروه ششم است «اَلْعُلَماءُ یا الفُقَهاءُ بِالْحَسَدِ». عالمان به سبب حسادتشان.

عالمان حسود در روز ظلمت قیامت، علمشان هیچ نوری و هیچ سودی برای آنها ندارد. عمری درس گفته، کتاب نوشته و مطالعه کرده؛ اما این حسادت در وجودش بوده و همیشه می‌گفته: من کجا دیگری کجا؟ وقتی من هستم، دیگری نباید اظهار وجود کند. پناه بر خدا! حسد سبب می‌شود این عالم که علمش باید روز قیامت نوری برای او و دیگران باشد و شفاعت‌کننده آنها برای بهشت باشد، وقتی محشور ‌شود، آن نور و اثر را ندارد و او را به سمت جهنم می‌برند.

آقایان: حسد صفت بسیار خطرناکی است. یکی از علمای بزرگوار کتابی درباره حسد نوشته و بسیار خوب هم نوشته است. در یک صفحه می‌نویسد: اگربه همه این سؤالات پاسخ مثبت دهید معلوم می‌شود حسد ندارید؛ اگر به بعضی از آنها‌ پاسخ مثبت و به بعضی جواب منفی دهید، نمایانگر آن است که ریشه‌هایی از حسد در وجودتان نهفته است. مثلا اگر کسی از جهت علمی یا اقتصادی توفیقی بدست آورد، خوشحال می‌شوی یا ناراحت؟ اگر خوشحال شدی، معلوم می‌شود حسد نداری؛ اگر ناراحت شدی، معلوم می‌شود حسد داری.

عکس العمل انسان هنگام شنیدن تعریف دیگران، یا شنیدن بدی یاخطایی از دیگران، آینه درون اوست، نشان می‌دهد حسود است یا نه. اگر از شنیدن خوبی آنها خوشحال شوید، معلوم می‌شود حسادت ندارید. وقتی بدی دیگران را می‌شنویم چنانچه از آن خوشحال شویم، دلیل مهمی بر وجود حسادت در انسان است. بدگویی از دیگران یکی از آثار حسد است. باید این‌ها را در وجود خود بررسی کرده و جواب آن را بیابیم.


برچسب ها :

فاضل لنکراني درس اخلاق حسادت حسود نقش خانواده در تربیت کودک و کنترل حسادت کودک حسود تربیت کودک کنترل حسادت در کودکان