وظیفه حوزه؛ منطبق کردن جامعه بر دین است نه عکس آن
۳۰ دی ۱۳۸۸
۱۴:۳۵
۳,۶۰۶
خلاصه خبر :
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله ربّ العالمين وصلّي الله علي سيّدنا محمّدٍ و آله الطّاهرين و لعنت الله علي اعدائهم اجمعين
ابتداءً ولادت امام باقر(عليهالسلام) را تبريک عرض مينمايم و از سوي ديگر در آستانه هفتم صفر قرار داريم که بنابر قول مشهور مورّخين و محدّثين از اماميه، مصادف با شهادت امام مجتبي(عليهالسلام) است، شهادت آن حضرت را به پيشگاه امام زمان عجلاللهتعاليفرجهالشريف تسليت عرض ميکنيم.
قبل از تقديم عرايضم، از دانشپژوهان، اساتيد محترم و همچنين محققين ارزندهاي که در اين مرکز، که مزين به نام مبارک ائمه اطهار عليهمالسلام است اشتغال به تحقيق دارند و بحمدلله قدمهاي بسيار خوبي را براي تعالي فقه و تحقيق در مباحث فقهي و اصولي برداشتهاند.
همچنین از مدير محترم مرکز، حضرت حجة الاسلام والمسلمين جناب آقاي فاضل کاشانی، معاونت محترم پژوهشي ايشان، جناب آقاي دکتر مقدادي، معاونت آموزشي حضرت حجة الاسلام والمسلمين جناب آقاي جزائري و همهي آقاياني که اينجا خالصانه مشغول به کار هستند تشکر مينمايم.
بنده اين جمله را عرض بکنم که گاهي اوقات از ما تعبير ميکنند به رياست معظم، من پيش خودم واقعاً به اين عنوان ميخندم و تعجب هم ميکنم و واقعيتش اين است که خودم را يکي از خدمتگزاران اين مرکز ميدانم و فارقي بين خودم و بقيه آقايان نميدانم الاّ آن که معتقدم به اينکه ما دون آقايان هستم. و از برادران عزيزي که زحمت کشيدهاند و اين مجلس معظم را تشکيل دادهاند تشکر ميکنم.
يکي از ابعادي که اين مرکز به آن بسيار اهتمام دارد، پژوهش است. به هر حال جوهرهي آموزشي حوزه علميه ما، همراه با پژوهش است، رشد حوزه در طول تاريخ، مرهون پژوهش بوده، همهي کساني که کتب بسيار غني فقهي، اجتهادي، اصولي و آنچه که مرتبط به اينهاست براي ما به ارمغان گذاشتند، پژوهشگران اصيل اين حوزههاي علميه بودهاند. و ما بايد امروز به اين نکته توجه کرده و با نگاهي به گذشتهي حوزه ببينيم که حوزههاي علميه رشدش مرهون چه بوده است؟ آيا رشد حوزهها مرهون سادهنويسي، سادهگويي، سطحينگري، آسان داشتن مسائل بوده يا اينکه نه. رشد حوزهها مرهون آن تعمّق شديد بزرگان ما در زمان خودشان بوده. روشن است اين نياز به استدلال ندارد. اگر حوزه در طول تاريخ، در هر زماني يک رشد و شکوفايي داشته، مرهون اين بوده که عمقنگري، اتقان در کار، اهتمام و پشتکار و جديت در کار، در آن زمان بيشتر بوده است.
الآن هم اگر ما بخواهيم رشد داشته باشيم و در اين زمان دِين خودمان را نسبت به حوزه ادا بکنيم، واقعاً بايد به مسأله پژوهش خيلي بهاء بدهيم. يکي از مشکلات ما اين است که مواجه با يک تلقي باطل در حوزه هستيم و آن ايناست طلبهاي که درس خارج ميرود بعد از آنکه درس خارج او به حسب ظاهر تمام شد (چون تمام شدني واقعي که وجود ندارد) آنوقت فکر ميکند که پژوهش را بايد آغاز کند. در حاليکه حوزههاي قديم ما اينطور نبوده. طلبهاي که شروع به درس و بحث ميکرد از همان ابتدا، او را وادار به پژوهش ميکردند، او ميآمد در ميدان پژوهش و تحقيق، و آرامآرام در کنار ادبيات و در کنار مباحث ابتدايي فقه پژوهشهايي از خودش ارائه ميداد. شما وقتي مؤلّفي را ميبينيد که صد جلد کتاب محکم دارد اينها بعد از سنين پنجاه و شصت که شروع نکردهاند، در آن سنين ديگر خيلي توفيق بر تأليف و تحقيق نيست.
دليل توفيق او اين است که همزمان با شروع تحصيل علوم، پژوهش را هم آغاز کرده. و اين پژوهشها کمکم به فعليت رسيده. حالا اگر بخواهيم براي پژوهش يک شرايط و معيارهايي را بيان بکنيم. در درجه اول پژوهشگر بايد اهتمام به علم داشته باشد و علم را به عنوان يک شغل يا بهعنوان يک کار روزمره که گذران زندگيش با آن است نداند. بلکه واقعاً با تمام وجود با علم مأنوس باشد. در هر رشتهاي که باشد، حالا ما بيشتر در مسائل فقهي و اصولي ميخواهيم بگوييم. واقعاً اگر کسي اهتمام عميق به فقه و گسترهي آن نداشته باشد هيچگاه نميتواند يک فقيه خوب يا يک پژوهشگر باشد. يکي ديگر از اشتباهات و تلقيهاي باطل ايناست که تصور کنيم فقه همينهايي است که تاکنون گفتهاند و ديگر چيز اضافهاي ندارد.
فقه همين هست که ما بياييم يک احوطي را اقوي يا يک اقوايي را احوط کنيم. اين هم که کار مهمي نيست در حاليکه کساني اين حرف را ميزنند که بهنظر من از فقه بويي نبردند. از فقه جز بعضي از مسائلي که در رسالههاي عمليه آمده چيزي نشنيدند و الاّ کسي که حظّي از فقه برده باشد، هرگز چنين حرفي نميزند من ميخواهم ادعا کنم که واقعاً کسي که با فقه مأنوس باشد هر روز با مسائل عميقي که تحقيق نشده و جاي تحقيق دارد مواجه است و اگر ذهن خودش را در اين جهت فعال کند اين را کاملاً ميبيند.
حال اگر مثال بخواهم بزنم مثال فراوان است فقط ميخواهم به نحو اشاره بگويم و رد بشوم. يکي از مباحثي که بهعنوان امر مسلّم و حتي از مباني اصول تلقي شده اين بحث اشتراک احکام بين عالم و جاهل است. شما از وقتي اصول الفقه خواندهايد اين بهعنوان يک مطلب مسلّم بديهي در کلمات بيشتر متأخرين مطرح شده.
شيخ انصاري اعلياللهمقامهالشريف ادعايي ميکند که براي اين عنوان اخبار متواتره وجود دارد در کتاب رسائل تصريح ميکند اخبار متواتره داريم بر اينکه حکم شرعي مشترک بين عالم و جاهل است. مرحوم نائيني ادعا ميکند اخبار متواتره نداريم اما اخبار آحاد داريم. مرحوم آقاي خوئي يک مرحله بعدش را ميگويد که اصلاً خبر واحد هم نداريم. خب، حالا اين، جاي تحقيق خيلي دارد و متأسفانه الآن در اصول ما اين موضوع که آثار خيلي فراواني هم دارد خوب تحقيق نشده است. چون اگر ما اين را بپذيريم بايد حديث رفع را يکجور ديگر معنا کنيم و اگر اين را کنار بگذاريم حديث رفع، يک معناي ديگر پيدا ميکند.
امام(رضواناللهتعاليعليه) ميفرمايند ما اخبار واحد و متواتره در اين زمينه نداريم اما مقتضاي اطلاق ادله احکام است. بعضيها هم ادعاي اجماع کردهاند، بعضي ديگر ادعاي ضرورت کردند حالا اگر کسي بيايد اين مبنا را بهطور کلي به هم بزند مسائل خيلي فرق ميکند.
ميخواهم عرض کنم در فقه جاي تحقيق فراوان است. اين ادعا را دارم و «عليَّ اثباته» که اگر در هر روزي انسان بخواهد پنجرهاي به يک بحث تحقيقي باز کند، فقه آمادگي و زمينهي آن را دارد.
چرا ما بگوييم در فقه همهي حرفها زده شده، همهي کارها انجام شده و ما بياييم همان حرفهاي گذشتگان را بگيريم و دنبال کنيم. پس اين اولين شرط براي يک پژوهشگر است که به علم فقه اهتمام بورزد و علم فقه واقعاً علم بسيار مشکلي است. والد ما رضواناللهتعاليعليه ميفرمود بهنظر من فقه، مشکلترين علوم عالم است ايشان تعبيرش اين بود که ميفرمود يک عمر طبيعي براي آن بسيار کم است. شرط دوم پژوهشگر ايناست که بايد صبر و حوصله داشته باشد اگر بخواهد يک يا چندتا مطلب را از اين کتاب و آن کتاب کنار هم بگذارد. خودش هم يک نتيجهي سريع بگيرد، اين به درد نخواهد خورد بايد با صبر و حوصله تمام به کار اهتمام ورزد.
اينکه ميگويم با حوصله، به جهت آن است که انسان نبايد عجله کند و نتيجهي کار را زود ارائه دهد. چه لزومي دارد انسان با چند ماه تحقيق، يا يکسال، دو سال، بگويد من نتيجه را ميخواهم ارائه بدهم. پژوهشگر بايد فکر اين باشد که صدسال آينده اين مطلب او ممکن است مورد استفاده قرار بگيرد و ممکن است پايه براي خيلي از مسائل ديگر باشد. شما ببينيد يک عبارت شيخ طوسي در مبسوط يا در نهايه را مبنا قرار ميدهند براي خيلي از مسائلي که الآن ما به آن نياز داريم شايد آن موقع هم نياز نبوده. آن موقع حکومت اسلامي نبوده، نيازي به او نبوده. اما يک عبارت شيخ طوسي را الآن ما مبنا قرار ميدهيم براي خيلي از چيزهايي که نياز داريم.
يک پژوهشگر که ميخواهد مطلبي را در فقه ابداع کند و بنيان بگذارد اين بايد فکر صدها سال آينده را هم بکند اگر اين باشد ديگر عجله نميکند که حتماً زود به نتيجه برسد و بخواهد آن را زود اعلام کند. اين شرايط پژوهش هست که عرض کردم و پژوهشگر بايد اينها را بهعنوان چارچوب کار خودش، قرار دهد اهتمام به کار، صبر و حوصله، آيندهنگري و خصوصاً در موضوعاتي که بيشتر مورد نياز است. انسان نبايد وقت خود را در اموري صرف کند که هيچ حاصلي ندارد الآن با شرايطي که دنياي فعلي دارد، واقعاً پژوهش بايد به سمت پاسخگوئي نيازهاي جامعه برود. نظير بحث تلقيح مصنوعي که چندسالي است در حوزهها اعم از حوزههاي اماميه و حوزههاي اهل سنت، مطرح شده است که آيا تلقيح نطفهي اجنبي به اجنبيه جايز است يا نه؟
خب، اين بحث کاملاً مورد نياز است و بايد هم خيلي کار بشود. يک وقتي يکي از آقايان به من گفت تلقيح نطفهي اجنبي به اجنبيه چه مانعي دارد؟ و گفتند هيچ وجهي براي حرمتش من پيدا نکردم. ما در آن بحث ادلهي حرمت را که بهنظر خودمان، تام هم بوده بيان کردم و به ايشان گفتم آيا شما به يک نکته توجه کردهايد يا نه؟ اگر اين مسأله باب بشود در پنجاه سال، صدسال، دويستسال آينده اگر فقط از همين راه، افراد زيادي در جامعه تکوّن بهوجود پيدا بکنند ديگر کي پدر و مادر خودش را ميشناسد؟ کثرت افراد به حدّي ميرسد که اين شخص که بوجود آمده ميگويند پدرت کيه؟ ميگويد نميدانم. نطفهاي را از يک آزمايشگاهي که نطفه در آنجا منجمد و نگهداري شده بود گرفته و با تخمک يک زني ممزوج کرده و افرادي بوجود ميآيند که نه صاحب تخمک را ميشناسند، نه صاحب نطفه را. البته ميگويند که مشخصات را مينويسند ولي اين نوشتهها و شمارهگذاريها اشتباه در آنها بوجود ميآيد. الآن انسان خودش ميرود آزمايش ميدهد، کاغذ را ميبرد همان آزمايشگاه گاهي اوقات نتيجهي آزمايش ديگري را به انسان تحويل ميدهد.
من ميخواهم عرض بکنم که پژوهشگر بايد به تمام آثار و تبعات پژوهش خودش دقت بکند اين پژوهش من چه آثاري دارد؟ الآن چه آثاري دارد و در آينده چه آثاري دارد. اين از نکات مهمي است که در پژوهش بايد مورد توجه قرار بگيرد.
يکي ديگر از نکات مهمي که پژوهشگران حوزوي بايد به آن توجه داشته باشند اين است که ما ميخواهيم جامعه را منطبق با دين کنيم. اما اگر نگاهمان عکس اين معنا شد و بخواهيم دين را منطبق بر جامعه بکنيم، مطمئن باشيد دين از بين خواهد رفت و متأسفانه الآن برخي از پژوهشها دنبال همين جهتند.
اين مباحثي که راجع به حقوق زن مطرح ميشود يا همين مسائل پزشکي، مسائل فراواني در حال طرح است که دنبال اين هستند تا دين را منطبق بر جامعه کنند. آنها که آمدند براي هرمونوتيک اعتبار قائل شدند و تفسير متون را بر اساس هرمونوتيک مطرح ميکنند اينها آخرش ميخواهند دين را منطبق بر جامعه و منطبق بر زمان کنند. ما قائل به تأثير مکان و زمان در اجتهاد هستيم اما با اين نگاه که بايد جامعه را منطبق بر دين کرد. اساساً دين آمده بر اينکه جامعه رنگ ديني پيدا بکند نه اينکه دين رنگ جامعه پيدا بکند و براي پژوهشگر واقعاً اين نگاه خيلي مهم است.
پژوهشگري که ميگويد من ميخواهم موسيقي را حلال کنم از اول دنبال اين است حالا يک مبادي و مقدماتي را هم براي خودش فراهم کرده. خب، اولين و مهمترين اشکالش ايناست که اين هدف غلط است. تو بايد ببيني دين چه ميگويد. يک فقيه متقي و يک محقق وارسته کسي است که کاملاً تسليم ادله باشد به هر نتيجهاي که رسيد آن را بيايد بيان کند حالا ميخواهد جامعه او را بپسندد. او را مدح کند يا او را مدح نکند پژوهشگر در حوزهي دين بايد طرف او خداوند تبارک و تعالي باشد چون دنبال اين هستيم که ببينيم خداوند چه فرموده؟ دنبال اين هستيم ببينيم که خدا، ائمهطاهرين عليهم السلام اينها بهعنوان دين چه فرمودهاند.
من در خاتمه يک انتقادي هم بکنم از اينکه در اين جامعه و حکومت که بحمدلله حکومت اسلامي است و واقعاً اين افتخار بزرگي است که ما و اين مرکز فقهي و رشد و تحولات حوزه و اين همه پژوهشهاي عميق که امروز حوزههاي علميه دارند اينها همه به برکت ايناست که در تحت سايه حکومت اسلامي حوزه دارد حرکت ميکند، ولي اشکال ما ايناست که مسئولين علمي کشور براي پژوهشهاي حوزه اهتمام قائل نيستند. گاهي اوقات در اين جشنوارهها و همايشها وقتي ميخواهند تجليل کنند ما نميبينيم و يا خيلي به صورت کمرنگ اين را ميبينيم که بيايند از کسي که واقعاً در حوزه دينپژوهي کرده تجليل کنند. گاهي اوقات دهها نفر را ميآورند که پژوهشهايي را ارائه دادهاند در مصاحبه از آنها ميپرسند چقدر طول کشيده اين پژوهش را انجام دادي؟ ميگويد پنجماه، ششماه، يکسال.
خب، خوب است از آنها هم بايد تقدير بشود اما يک محقق حوزوي که گاهي بيستسال طول کشيده تا يک اثري را از خود ارائه دهد. انسان ميبيند که خيلي اعتنايي به او نيست و همينجا ما از مسئولين محترم حوزه علميه مي خواهيم که واقعاً نسبت به قدرداني از پژوهشگران حوزه و محققان حوزوي، اهتمام و توجه بيشتري داشته باشند فقط به معرفي يککتاب سال و يکبرنامه اينچنيني اکتفا نکنند من مجدداً از آقايان محترم تشکر ميکنم اميدوارم که خداوند تبارک و تعالي همهي ما را براي فهم حقيقت دين و براي اجرا کردن دين و براي خدمت به دين، هرچه بيشتر موفق و مؤيد بفرمايد. خداوند نظام مقدس ما را هرچه بيشتر، بيش از گذشته مورد تأييد قرار بدهد. حوزههاي علميه مراکز دانشگاهي، اساتيد حوزهها، مراجع معظّم تقليد، رهبر معظّم انقلاب ما را، هرچه بيشتر مؤيد و موفق بفرمايد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته