متن سخنرانى استاد معظم حضرت آيت الله حاج شيخ محمد جواد فاضل لنكرانى (مدظله العالى) سخنرانى روز سه شنبه 15/8/86 مصادف با سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) در جمع فرماندهان نيروي هوايي سپاه پاسداران و جمعي از خواهران دانشگاه آزاد اسلامي بناب

۱۹ شهریور ۱۳۹۰

۱۵:۰۱

۳,۷۸۱

خلاصه خبر :
امام(ره) نظريه بسيار محكم و بسيار هنرمندانه دين به نام "ولايت فقيه" را از همين مكتب ولايت آموخت؛ از ارتباط عميقش با امامت آموخت.
آخرین رویداد ها

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام علي سيدنا ونبينا ابي القاسم محمد وعلي آله الطيبين الطاهرين ولعنة الله علي اعدائهم اجمعين

‏ روز بسيار مهمي است، مصادف با شهادت پيشواي بزرگ شيعه كسي كه تمام اسلام با تمام ابعادش در وجود او تجلي كرد، و ما افتخار داريم پيرو مذهب چنين شخصيتي هستيم كه از ازل مورد تكريم خدا بوده، و مورد عنايت انبياء، و به ويژه توجه خاص پيامبر اكرم(ص) بوده است. و او کسي نيست جز امام صادق(ع).

اين روز را در درجه اول به صاحب‌عزاي اصلي شيعه، امام زمان(عج) تسليت عرض مي‏كنم، و سپس، به همه بزرگان و همه شيعيان و شما حضار محترم، برادران بزرگواري كه از نهاد مقدس و بسيار اصيل انقلاب، سپاه پاسداران به اينجا تشريف آورديد؛ و هم‌چنين خواهران بزرگواري كه از مركز علمي و از مهد دانشگاه آزاد بناب تشريف آورده‏اند، تسليت عرض مي‏كنم.

معرفت ما نسبت به ائمه طاهرين(ع) به صورت بايد و شايد، دقيق و صحيح نيست؛ و اگر از يك محقق شيعه، از يك عالم شيعه، از يك صاحب‌نظر در مباني ديني سؤال كنيد که مهمترين اشكال يا مهمترين خلاء يا مهمترين نکته‌اي كه بايد به آن توجه بيشتري پيدا كنيم و نيز مهمترين امري كه در عالم، در نظام تكوين و تشريع وجود دارد، چيست؟

فكر نمي‏كنم كسي محقق، عالم و صاحب‌نظر باشد و در جواب اين سؤال درنگ و تأمل كند؛ جواب اين سؤال خيلي روشن است؛ خداوند تبارك و تعالي نظام عالم را اين چنين بنا گذاشت كه يك الگو‏هاي بسيار مهمي كه تجلي ذات خودش در آنها بود، آنها را تا قيامت بعنوان حجت بين خودش و مردم قرار داد؛ اين يك امر تشريفاتي و يا يك امر ظاهري و سطحي نبود، اين كه مي‏بينيم اميرالمؤمنين(ع) محور حق است و بدون او حق معنا ندارد، اين كه در مورد ائمه طاهرين(ع) معتقديم فهم حقيقي قرآن از طريق اينها امكان دارد، و بدون اينها فهم حقيقي قرآن امكان ندارد، حقيقت و واقعيتي است.

شخصي بنام قتادة که از بزرگان علماي عامه بود، خدمت امام باقر(ع) آمد و حضرت به او فرمودند: شنيدم كه تو فتوا مي‏دهي؟! با اينكه قتادة در آن زمان و در ميان مردم و در ميان مذهبي‏هاي آن زمان اوجي داشت؛ او عرض كرد: بلي، يابن رسول الله؛ من فتوا مي‏دهم. حضرت فرمود: به چه فتوا مي‏دهي؟ او گفت: طبق قرآن فتوا مي‏دهم. حضرت به او فرمود: و الله ما ورثك من كتاب الله من حرف؛ قسم به خدا که تو يك حرف از قرآن را به ارث نبرده اي و نمي‏فهمي؛ و بعد، حضرت تعليل آورد که: انما يعرف القرآن من خوطب به، قرآن را كسي مي‏فهمد كه مورد خطاب قرآن بوده، و قرآن در بيت او نازل شده است.

مقصود امام باقر(ع) اين بوده كه فهم حقيقي همين قرآن كه به لسان عربي است و لغات عربي روشني دارد، بدون اهل بيت(ع) امكان ندارد؛ ما بدون استضائه اين خاندان نمي‏توانيم قرآن را، بايد و شايد، بفهميم؛ قرآن يك حبل بين بشر و خداست؛ قرآن مهم‌ترين ريسمان و مهم‌ترين واسطه بين خداو بشر است و بدون فهم آن امكان رسيدن به خدا نيست؛ بدون ارتباط با ائمه طاهرين(ع) هم فهم قرآن امكان ندارد. پس، ببينيد چه ارتباط عميقي بين خدا و قرآن و بين اهل‌بيت(ع) وجود دارد؛ بشر گمشده خودش را فقط در ولايت مي‏تواند پيدا كند؛ بشر سعادت خودش را فقط در تبعيت از ولايت مي‏تواند پيدا كند؛ مشكل ما اين است كه گاه ولايت را در يك امور ظاهري و سطحي خلاصه مي‏كنيم؛ و از اين اقيانوس بي حد و اندازه ولايت خبري نداريم؛ دستي از دور بر اين آتش داريم، اما آن گرماي حقيقي واقعي ولايت معلوم نيست كه به اين زودي‏ها در وجود ما تجلي پيدا كرده باشد و اين مهم‌ترين مشكل ماست.

ببينيد انقلاب ما از كجا آغاز شد؟، انقلاب ما در اثر همين ارتباط عميق با ولايت بود كه آغاز شد؛ اگر امام بزرگوار، آن فقيه كم نظير در طول تاريخ فقاهت، كسي كه واقعاً آنچنان تسلط بر فقه داشت كه كمتر مي‏توانيم براي او نظيري پيدا كنيم، اين انقلاب را آغاز كرد، اگر در روز شهادت امام صادق(ع) به فيضيه حمله شد، طلاب زيادي را به قتل رسانده و مجروح كردند و يا دستگير كردند، و سپس حرکت‌هاي بعد آغاز گرديد. اينها فقط در پرتو مسئله ولايت است. امام(ره) نظريه بسيار محكم و بسيار هنرمندانه دين به نام "ولايت فقيه" را از همين مكتب ولايت آموخت؛ از ارتباط عميقش با امامت آموخت.

اين آثاري كه انقلاب ما بحمد الله در داخل و خارج كشور داشته، اين نهاد بسيار عزيز و مقدس سپاه، كه من فراموش نمي‏كنم والد ما(رضوان الله علیه) با اينكه در دهه آخر عمرشان گرفتار امراض بسيار مشكلي بودند، ـ كه يك زماني من به كسي مي‏گفتم: يكي از اين كسالت‏ها اگر در ما بود، درب خانه را بر روي خودمان مي‏بستيم و مشغول خودمان مي‏شديم؛ اما ايشان در درس و بحث و در اين ملاقات‏ها حضور پيدا مي‌كرد؛ ـ وقتي به ايشان عرض مي‏كرديم از سپاه تقاضاي ملاقات كردند، بدون تأمل مي‏فرمودند: براي ايشان وقت بگذاريد؛ و با يك علاقه خاصي واقعاً نسبت به برادران سپاه و اين نهاد مقدس ايشان ارتباط داشتند، و عظمت و اثر اين نهاد و تأثيرش را به خوبي واقف بودند.

اگر امام بزرگوار اين تعبير را مي‌گفت كه "كاش من يك سپاهي بودم"، اين نه براي اين بود كه قلوب شما فرزندان سپاه را بخواهد گرم كند؛ يا براي گذران حكومت باشد؛ بلکه ايشان واقعاً به عظمت و اهميت سپاه پي برده بودند و همه دلهره‌‌‏ها و همه نگراني‏ها در اين است كه مبادا آن معنويت، خداي نا كرده، رو به افول برود.

واقعاً اين برنامه‌‌‏هايي كه در قم گذاشته مي‏شود، مديران ارشد سپاه تشريف مي‏آورند و از اين حوزه غني و بي نظير در عالم اسلام ديدار مي‌کنند که امروز ما يك حوزه علمي و ديني واقعي مثل حوزه علميه قم در عالم اسلام نداريم؛ و اين يك مطلبي نيست كه بخواهيم گزافه‌گويي كنيم؛ منتها اين حوزه با بركت ما آنچنان كه بايد و شايد هنوز نه مردم ما از آن اطلاع دارند و حتي قشر عزيز دانشگاهي ما که مي‏توانم بگويم آنها نيز به صورت بايد و شايد، عظمت علمي و معنوي را درک نکرده و اين مطلب براي خيلي‏ها مجهول بوده و براي آنها روشن نشده است.

بايد از اين حوزه ها استفاده شود؛ بايد از اين بزرگان استفاده شود؛ بايد از اين تحقيقاتي كه ميراث‌دار بيش از هزار سال تاريخ روحانيت است، استفاده شود؛ امروز وقتي مي‏گويم روحانيت، مقصود يك عده پنجاه هزار نفري در قم نيست؛ وقتي مي‏گوييم روحانيت، مقصود يك عده‌‌‏اي كه لباس مقدس را بر تن دارند، نيست؛ مجموعه عظيم روحانيت كه از زمان امام صادق و امام باقر(ع) نهال‏هاي اصلي آن كاشته شد و آن شجره‏ طيبه كه در آن زمان غرس شد، و ما ميراث‌دار ثمره‏هاي آن درخت هستيم. واقعاً بايد استفاده كنيم و خودمان را هرچه بيشتر از نظر علمي و ديني و معنوي مجهز كنيم.

اگر بخواهيم انقلاب‌مان را استمرار دهيم، اگر بخواهيم در محيط دانشگاه واقعاً حقيقت علم، که علم يكسري امور پوسته‏اي و ظاهري دارد، همين نظريه‏ها و فرمول‏ها و تئوري‏ها و همين كتاب‏هايي كه راه رسيدن به واقع هم غير از اينها نيست، اما واقع علم ـ بر طبق اعتقاد ما ـ يك حقيقت نوراني است است كه خداوند به عده‏اي عنايت مي‏كند؛ ما بايد علم خودمان را در مسير انقلاب، در مسير خدمت به بشر، و در مسير رشد و تعالي قرار دهيم. اگر بخواهيم انقلاب و مراكز علمي ما، حتي اين مطلبي كه عرض مي‏كنم مربوط به خود حوزه‏هاي ما هم هست، اگر حوزه‏هاي ما بخواهد با قوت و با نشاط استمرار پيدا كند، هيچ راهي جز ارتباط با ولايت نيست.

اين جمله را يكي از بزرگان براي من نقل مي‏كرد که يك روزي با والد شما در زماني كه در يزد تبعيد بودند، نشسته بوديم؛ گفت پدر شما به من گفت: اين جمله‏اي كه مربوط به امام حسين(ع) است و خيلي پر معناست، که مي‌گويد "كل الخير في باب الحسين (ع)"؛ "كل الخير" يعني اگر خيري در عالم وجود دارد، نه فقط همين نماز و روزه و مسائل ديني كه ما بحمد الله توفيقش را داريم؛ هر خيري که در عالم وجود دارد، هر خيري در عالم که تا قيامت بخواهد محقق شود، ريشه‏اش به عاشورا بر مي‏گردد؛ ريشه‏اش به امام حسين(ع) بر مي‏گردد.

ببينيد وقتي عاشورا را از اين زاويه نگاه كنيم، ديگر اگر عاشورا نبود، اصلاً خير در عالم معنا و مفهوم نداشت. نه علم ما خير بود، نه عبادت ما خير بود، نه خدمت به بشريت خير بود. پس، تمام اينها ريشه در ولايت دارد. چرا راه دور مي‏رويم؟ چرا خيلي روشن‌تر نمي‏گوييم؟، خود پيامبر(ص) مسئله سفارش ثقلين را مطرح کرده‌اند که اين يك امر واقعي بوده، و يك وصيت ظاهري نبوده است كه كسي از دنيا مي‏رود بگويد: من علاقه دارم شما با قرآن و اهل‌بيت(ع) ارتباط داشته باشيد؛ نه، بلکه بايد گفت اين وصيتي است براي سعادت بشر؛ كسي كه مجسمه سعادت بود، سعادت بشر را در ارتباط با قرآن و اهل‌بيت(ع) مي‌‌‏ديد.

ما بايد در اين ايام كه ايام عزاداري پيشواي مذهب‌مان است، ارتباطمان را با مذهب قوي‌تر كنيم؛ اين روايت را هم بخوانم و رفع زحمت كنم؛ امام صادق(ع) فرمود: " من اصلح بينه و بين الله اصلح الله بينه و بين الناس"؛ اگر بخواهيم واقع اين جمله را درست معنا كنيم، ساعت‏ها بايد پيرامونش صحبت كنيم. امام صادق(ع) مي‏فرمايند: اگر كسي بين خودش و خدا را اصلاح كند، خداوند بين او و مردم را اصلاح مي‌کند. يك زن و شوهري كه با هم اختلاف دارند، اينها اگر هر دو بين خودشان و خدا را اصلاح كنند، اين اختلاف حل مي‏شود؛ همينطور است بين دو برادر، دو كارمند، دو همسايه، دو رفيق و ...؛ هر انساني که با همنوع خودش در جامعه مشكلي دارد، امام صادق(ع) مي‏فرمايد: اين ريشه‏‌‌اش به اين بر مي‏گردد كه بين خودش و خدا مشكل دارد. حالااين چه حقيقتي و چه ارتباطي است و به قول ما طلبه‏ها چه ملازمه‏اي در اينجا وجود دارد، كه اگر كسي بين خودش و خدا را اصلاح كند، خدا هم بين او و بين مردم را اصلاح مي‏كند، آيا اين فقط يك وعده است؟

وقتي نماز مي‏خوانيم، خدا وعده داده است که به ما ثواب مي‏دهد؛ قرآن مي‏خوانيم، به ما ثواب مي‏دهد؛ آيا اين فقط وعده‏اي الهي است؟ يا نه، فراتر از يك وعده است؛ حقيقت و ارتباطي است که بشر به عنوان خليفه‏ي خدا در روي زمين دارد؟ اگر ما بين خودمان و خدا را اصلاح كرديم، بين خودمان و بين خليفه او نيز به طريق اولي اصلاح مي‏شود. پس ببينيد ريشه مشكلات در كجاست؟ حتي اگر بخواهيم بين خودمان و خودمان را هم اصلاح كنيم، بايد ارتباط خودمان را با خدا درست كنيم.

آن وقت حالا اصلاح بين خودمان و خدا چطور مي‏شود؟ الآن ديگر مجالي نيست كه بخواهم در اين مورد صحبت كنم؛ اين بحث مطلب بسيار عميقي بوده و نياز به مجال وسيعي دارد. انسان چطور مي‏تواند بين خودش و خدا را اصلاح كند؟. مگر خدا بغض انسان را به اين زودي مي‌گيرد يا مثل بشر معمولي است كه با انسان قهر كند؟ با انسان ارتباطش را قطع كند؟ خداي كه با كفار مهم‌ترين رحمت خودش را دارد، اين خيلي حرف دارد. حالا خودتان روي اين مسئله فكر كنيد و دنبال كنيد که نكات زيادي برايتان روشن مي‏شود.
اميدوارم كه خداوند همه ما را به بركت محمد و آل محمد(ع) مورد عنايت خاص خودش قرار دهد؛ خداوند انقلاب ما، نهادهاي مقدس ما، سپاه عزيز ما، اين فرزنداني كه از ابتدا تا كنون و ان شاء الله تا آخر به عنوان يك سنگر بسيار محكمي كه قلوب دشمان را لرزانده، خداوند همه را هرچه بيشتر تاييد و محفوظ بفرمايد؛ خداوند مراكز علمي ما، دانشگاه‏هاي ما، خواهران ما را هرچه بيشتر با حقيقت علم آشنا بفرمايد؛ رشد و تعالي و تكامل علمي را هرچه بيشتر در اين مراكز ملاحظه كنيم.

ان شاء الله خداوند مراجع بزرگوار ما و روحانيت و حوزه‏هاي علميه ما را موفق و مؤيد بدارد؛ مسؤولين نظام مقدس، و به خصوص رهبر بزرگوار انقلاب را در كنف عنايت خودش ان شاء الله مصون و محفوظ بدارد؛ روح بلند امام بزرگوار كه هر كسي در اين كشور هست و يا در نقاط مختلف دنيا مي‏توانيم بگوييم سر سفره امام(ره) هميشه نشستيم و حق بزرگي براي هميشه بر ما دارند، مخصوصاً نسل جديد اين كشور، خدا روح بلند آن پيشواي بزرگ و روح بلند مراجع در گذشته، و والد راحل ما را ان شاء الله در اين روز متعالي بفرمايد و به بهترين نعمت‏هاي خودش متنعم بفرمايد؛ آنها را با پيامبر و آل پيامبر(ع) محشور بفرمايد.
والسلام.



برچسب ها :