سخنراني حضرت آيت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنكراني(دامت بركاته) در مراسم جشن پیروزی انقلاب اسلامی در مسجد امام زين العابدين(ع)- قم
۱۹ بهمن ۱۳۹۰
۱۷:۵۴
۳,۱۱۳
خلاصه خبر :
بسم الله الرّحمن الرّحيم
«إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُون»
ايام بسيار مبارك و بسيار مهمي است. فرا رسيدن سي و سومين سال پيروزي انقلاب مقدس
جمهوري اسلامي و همچنين فرا رسيدن ولادت با سعادت پيامبر اكرم حضرت محمد(ص) و امام
جعفر صادق(ع) را تبریک عرض مینمایم. عرائضم را در چند بخش خلاصه ميكنم و قبل از
آن تشكر میكنم از سروراني كه اهتمام دارند و در قم كه پايگاه انقلاب است اين ايام
را با برپایی اینگونه مجالس گرامي ميدارند، و حق هم همين است كه در اين دهه مبارک
فجر انقلاب، قم يك حساسيت ويژهاي را از خود نشان بدهد.
اهتمامي كه ما قميها بايد نسبت به اين ايام داشته باشيم به مراتب بايد از ساير شهرها و استانها بيشتر باشد، چون انقلاب از قم و از حوزه علميه آغاز شد و مردم قم اولويت اوّل را در ميان ملت ايران نسبت به انقلاب دارند.
مطلب اولي كه ميخواهم عرض كنم پيرامون اين آيه شريفه است؛ چند جمله در مورد اين آيه و نكاتي را عرض ميكنم؛ اين آيه در سوره مباركه فصلت آمده، خداي تبارك و تعالي ميفرمايد «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» كساني كه خدا را ربّ و همه كاره زندگي خودشان ميدانند، تدبير امور و همه كارها را به دست خدا ميدانند یعنی علاوه بر اعتقاد به اينكه او خدای ماست و باید او را عبادت كنيم، معتقد به مقام ربوبيت خدا هستند و اینکه همه چيز به تدبير خداست، هدايت خاص، ضلالت، پيروزيها، شكستها، توفيقها، تمام حوادثي كه براي اشخاص و یا جامعه واقع ميشود، همه مربوط به خداي تبارك و تعالي است و اين اعتقاد واقعي انسان مسلمان و مؤمن بايد باشد. در اين آيه خداوند میفرماید آنهايي كه دارای اين اعتقاد هستند و تا آخرین لحظه حیات خود استقامت بر اين اعتقاد هم دارند، ملائکه خدا بر آنها نازل میشود.
اگر انساني ربّنا الله را بگويد، و يك مدتي از عمرش را هم استقامت كند اما در پايان عمر خداي نكرده از مسير اصلي جدا شود، به اين استقامت نميگويند، استقامت در ایمان و اعتقاد در فرهنگ قرآن جايي است كه انسان تا پايان عمر خود بر اعتقاد ثابتقدم بماند، و آن را در عمل نشان بدهد، در خطرها و آنجايي كه دين نياز به دفاع دارد حضور داشته باشد، در آنجا كه بايد جان خودش را برای حفظ اسلام فدا كند، حضور داشته باشد. اگر تا آن لحظه آخر در همه مراحل استقامت کرد، آن وقت میفرماید ملائكه خدا بر او نازل ميشود و به او ميگويند «أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا»، شما ديگر خوف و حزن نداشته باشيد، نه نسبت به گذشته خود نگران باشيد و نه نسبت به آينده، كه بعد از اين دنيا تازه آغاز راه است «وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُون»، به ايشان بشارت بهشت ميدهند. نكته مهم این است كه بر حسب اين آيه شريفه؛ انسانهاي مؤمني كه قيام و حركت ميكنند، جامعهاي كه در راه خدا حركت ميكند، بدون عنايت و تأييد خدا و بدون تأييد مأمورين الهي، يعني ملائكه قدرت بر این امر ندارند.
از اين آيه شريفه به خوبي استفاده ميشود انسانهایی كه قدمهاي بزرگي را براي جامعه و اسلام برميدارند بدون عنايت الهي نميشود. همه ما نسبت به اين انقلاب از امام بزرگوار خود، خميني بزرگ(رض) و همچنين رهبري معظم انقلاب آموختهايم و شنيدهايم كه امام خيلي محكم ميفرمودند «اين حركت و اين نهضت با تأييدات الهي است». اين يك شعار نبود كه يك فقيه برجسته بخواهد براي اينكه مردم را براي حضور در صحنههاي انقلاب تشویق کند، اين لفظ را به كار ببرد، اين کلام ريشه در كتاب خدا دارد.
بر حسب قرآن كريم انسانهاي بزرگ و جامعهاي كه بخواهد يك كار عظيمي انجام بدهد، ابواب سعادت را روی خود باز كند، ظلم را كنار بزند، ظالمين را كنار بگذارد، دنبال عزت و استقلال خودش باشد، هرچند اراده و تصميم خودش در آن نقش دارد اما تا تأييد الهي نباشد، کار انجام نميشود. ما معتقديم اين حركت مقدس ما در اين سي و سه سال همواره همراه با تأييدات و عنايات الهي بوده، چه مشکلات و حوادث سختي را نظام ما پشت سر گذاشته، كه هر كدام از اينها كافي بود بر اينكه تمام زحمات را از بين ببرد، انسان وقتي حوادثي كه از اول انقلاب تا حالا بوده مرور میکند، ميبيند كه فقط اين مردم كشور ما نبودند، گرچه بودند. اين روحانيّت نبود گرچه بود، اين رهبر نبود گرچه بود، اما فوق همه اينها خداي تبارك و تعالي است، اگر ما به اين نكته توجه داشته باشيم، به جوهره اصلي كار خود و جوهره اصلي انقلاب بيشتر توجه ميكنيم.
يك نفحه رحماني و نورانيّتي را خداي تبارك و تعالي به اين كشور ارزاني كرده است. اينكه امام(رض) ميفرمايد «انقلاب ما انفجار نور بود»، يعني مشحون از تأييدات و عنايات خدا و امداد الهي بود. در سالهای دفاع مقدس همه قدرتها براي ضربه زدن و از بین بردن اين نظام جمع شدند و به خودشان وعدهها دادند، اما آن قدرت اصلي كه اين كشور و نظام را حفظ كرد اراده خدا بود. ما بايد به اين نكته خيلي توجه داشته باشيم.
آن وقت در ذیل اين آيه شريفه پیرامون استقامت در روايات ما يك نكته بسيار مهمي تذكر داده شده؛ و آن این است كه استقامت مؤمنین بر ولايت ائمه معصومين(عليهمالسّلام) است، يعني محور اصلی اين استقامتي كه خدا در اين آيه مورد توجه قرار داده، استقامت بر ولايت است. ما بر حسب اين آيه شريفه معتقديم كه آنهايي كه در مسير ولايت ائمه معصومين(ع) قرار دارند، مشمول اين آیه هستند و ملائكه برايشان نازل ميشود و وعدهشان میدهد كه «أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُون». طبق روايات متعدد در ذيل اين آيه شريفه، مراد از استقامت؛ استقامت بر محور ولايت است.
ببينيد؛ وجه اینکه در روايات زيادي نسبت به مسئله ولايت تأكيد شده، این است كه روح اسلام و جوهره اسلام در ولايت خلاصه شده است. هر كس خودش را به اين جوهره نزديك كند، اعتقادش را به ائمه معصومين و ولايتي كه از طرف خدا به اينها داده شده، افزون كند قربش به خدا بيشتر است. هر كسي كه از اين محور فاصله بگيرد، از خدا فاصله گرفته، ریشه همه اين رواياتي كه میگوید كسي كه به ولايت تمسك كند نجات پيدا ميكند، و كسي كه تخلف كند غرق ميشود در همين آيات شريفه قرآن است.
كسي كه ولايت ائمه معصومين(عليهم السلام) را نداشته باشد اين از دید قرآن كريم و ديدگاه روايات و معارف ما مردود است، بنده يك وقتي فكر ميكردم كه رمز اصلي موفقيت امام در چه چيزي بود؟ امام با آنکه از نظر فقهي در اوج فقاهت بود اما فقهاي ديگري هم در زمان ایشان بودند، حالا چند درجه پائينتر يا هم طبقه با او. در فلسفه در اوج فلسفه بود، در عرفان در آن مراتب عاليهاش بود، در تفسير همينطور، اما هیچ كدام از اينها رمز موفقيت امام نبود، بلکه امام در درجه اول بعد از اعتقاد به خدا و رسول اكرم، آنچه كه برايش محوريت اصلي داشت ولايت بود.
امام(رض) مسئله ولايت و اعتقاد به ولايت اميرالمؤمنين و اولاد
طاهرینش(علیهمالسّلام) را خوب چشید و آن را در اعماق جانش قرار داد. با اعتقاد به
ولايت، خودش را در صحنه عاشورا حاضر كرد. در سن 63 سالگي فرمود من آمادهام، تيرها
به سمت من بيائيد، همان كه از جدّش حسين بن علي(عليه السلام) آموخت.
ولايت يك امر شعاري و زباني نيست، ولايت اين است كه اگر انسان ديد دين خدا و راه ائمه، دستور خدا و سنت پيامبر در حال فراموش شدن است، به ميدان بيايد و جان خودش را هم تقديم كند، و امام به اين مرحله رسيد، خودش را عاشورایي كرد، و كاملاً در اختيار اسلام قرار داد، انسان اگر در محور ولايت قرار بگيرد ديگر مسائل نفساني كنار ميرود، دنياطلبيها، سياستبازيها، حبّ مقام و حب فرزند و جاه كنار ميرود.
همان ايام بزرگاني يا برخی از علما به امام عرض كرده بودند اين سخنرانيهای تند و اين موضعگيريهايي كه شما داريد با شأن مرجعيت سازگاري ندارد. امام فرموده بود من به فكر مرجعيّت نيستم، مرجعيّـتي كه به درد اسلام و حيات اسلام نخورد چه ارزشي دارد؟
چه شد كه امام، امام شد؟ اين علوم ظاهري فقه و اصول و تفسير و فلسفه و عرفان و ... نبود! چه شد كه امام در اوج سياست مداران دنيا قرار گرفت؟ مينشستند در كاخهاي سفيد و كرملين و ... مدتها زبدهترين سياستگذارانشان توطئههايي را تنظيم ميكردند، اما امام با يك اشاره و با يك كلمه آنها را خنثی میفرمودند، چون به جايي رسيده بود كه «تتنزل عليهم الملائكة»!
و اين به بركت ولايت بوده و ميتوانيم در يك جمله بگوئيم كه جوهره اصلي انقلاب ما ولايت است و ما اگر استقامت بر اين امر داشته باشيم، آيندهمان كاملاً روشن و واضح است.
تجلي ولايت ائمه معصومين(عليهم السلام) به صدها دليل در زمان غيبت در ولايت فقيه است. اين امري است که در روايات ادله زيادي دارد. چیزی نیست که کسی بگوید بعد از انقلاب براي آنکه انقلاب سامان پيدا كند، آمدند اصلي را به نام ولايت فقيه مطرح كردند. نه ما معتقديم كه ولايت ائمه معصومين(عليهم السلام) از ناحيه خداي تبارك و تعالي است و ولايت فقها و ولايت فقيه هم يك رشحهاي از ولايت ائمه معصومين(ع) است.
واقعاً اگر كسي به ولايت ائمه معصومين با تمام ابعادش دقت كند، نميتواند ولايت فقيه را نپذيرد! به هيچ وجه، چون اشكالات علمي و عملي فراوان به دنبال دارد. اصلاً انزواي ائمه معصومين از جامعه بشري به مدت صدها سال لازم ميآيد. اگر اين ولايتي را که قرآن كريم امر به استقامت در آن كرده و اين همه در روايات تأكيد بر آن شده، بگوئيم اين فقط تا سال 260 هجري بود و تمام شد، حال بعد ازآن چطور؟ بشريت بعد از آن چه بايد بكند؟ اين گوهر اصلي دين چرا بايد تا يك زمان كوتاهي باشد، بالأخره در زمان غيبت چه بايد كرد؟ به همین جهت، مردم عزيز ما اگر میگویند ما از مراجع يا از ولي فقيه تبعيت ميكنيم براي اين است كه در حقيقت ميگوئيم ما تابع ائمه هستيم، آنها فرمودند و امر كردند، غير از اين هم مطلب ديگري نيست!
پس ما باید بر اين محور استقامت كنيم، اگر بدانيم در اين 33 سال بيشترين مخالفتها
با همين اصل بوده، چه در داخل و چه در خارج، يعني اگر ما دشمنيهاي دشمنان انقلاب
را رصد كنيم ببينيم بيشتر روي چه چيزي دشمني ميكردند؟ بيش از 20 سال قبل يا شايد
در همان اوايل انقلاب اولين مركز شيعه شناسي در اسرائيل تشكيل ميشود، آن زماني كه
حتي در قم ما چيزي به نام شيعهشناسي نداشتيم، با آنکه همه شيعه بوديم و هستيم، چرا
آنجا تشكيل شد؟ براي اينكه بفهمند هويت شيعه چيست؟ هويت ولايت چیست؟ حقيقت اين
ولايت چيست؟
اين كه در اين دهه اخير آمدند فرقهها و مکاتب جعلي درست كردند، و عرفانهاي كاذب راه انداختند و خرافات را رواج میدهند، اينها فقط به اين دليل بوده كه آن جوهره اصلي كه در اختیار من و شماست؛ يعني اسلام و ولایت را تحت الشعاع قرار بدهند و آن را از ما بگيرند. يك كسي آماري ميداد ميگفت شيطانپرستي400 فرقه در ايران دارد. اينها براي اين است که میخواهند به خیال خود يك الگوي ديگري براي جوانان ايران درست كنند، فكر كردند اين مردم عزيز ما اگر يك روزي امام را به عنوان الگوي خودشان قرار دادند اين مربوط به ده سال و پنجاه سال اخیر بوده! خبر ندارند كه صدها سال اصل ولايت در قلوب اين مردم ما ريشه دوانيده است.
اکنون در سالگرد پيروزي انقلاب بايد بدانيم آنهايي كه با اين انقلاب دشمن هستند، در درجه اول دشمنيشان در چيست؟ دشمني آنها با ما در هستهاي شدن نيست! دشمني اينها در اينكه ما ماهواره درست كنيم یا در پيشرفت علم و صنعت ما نيست، شاهدش هم اين است كه قرارداد هستهاي كردن ايران و تأسیس نیروگاه اتمی بوشهر در زمان طاغوت بسته شد، تمام دشمني اصلي آمريكا و اسرائيل سر مسئله «اسلام» است.
من ياد ندارم امام(رضوان الله عليه) يك سخنراني كرده باشد و راجع به اسلام تأكيد نكرده باشد. براي اينكه محور؛ اسلام بود. الآن هم محور دشمني آنها بر همين است. لذا میبینید در مقابل اسلام چكار ميكنند؟ يك قسمتش همين جعل مكاتب و فرقههای ساختگی و كشاندن جوانها به سوی آنها است. يادتان هست قبل از انقلاب ميگفتند «دين افيون تودههاست» و آن را كنار بگذاريد. ولي حالا به اين نتيجه رسيدند که انسان، دين ميخواهد، ولی به خيال باطل خودشان ميگويند يك چيزي به نام دین تزريق ميكنيم و اينها ميپذيرند.
شكلهاي دشمني اينها با اسلام چيست؟ در درجه اول جدا كردن مردم از اسلامشناسان، مراجع و روحانیت است. ابتدا جدا كردن آن دلسوزان اسلام از اين مردم است. به مردم بگويند اسلام را از اينها نمیخواهد ياد بگيريد، خودمان همه چيز ميفهميم! شما نياز نيست سراغ مجتهدين و مراجع بروید. گاهي در ميان خود روحانيت افرادي را هدایت كردند كه يك شعارها و حرفهايي بزنند كه نتيجهاش تخريب اسلام است. بعضي گفتند ما دو اسلام داريم يكي سنتی و تاريخي و دیگری معنوي؛ چه چيزي را ميخواهند دنبال كنند؟ مگر اسلام سنتی چه اشكالي دارد؟ مگر اسلام تاريخي، غير از اسلامي است كه در قرآن و سنت پيامبر و ائمه وجود دارد؟ خیر، اينها ديدند هر چه بگويند، فايدهاي ندارند مردم ميگويند ما اسلام ميخواهيم، لذا به تعبیر امام راحل، اسلام امریکایی را معرفی کرده و ميگويند این اسلام است که دین رحمانی و معنوی است! اسلامي كه در آن حدود اسلامي در جامعه جاري نشود، اسلامي كه در آن هر كسي مختار باشد هر كاري بخواهد بكند، اسلامي كه در آن بيبند و باري باشد.
متأسفانه این افکار در ذهن برخی از مسئولین ما رسوخ کرده است. آن مسئول که بگويد به ما چه ربطي دارد كسي حجاب دارد يا نه؟ اين اسلام تحريف شده و غلط است! اسلامي كه امام ميفرمود و آن را از پيامبر و از ائمه گرفته بود، ميگويد اگر ديديد جامعه به طرف منكر رود، تو حق نداري سكوت كني، اگر ديدي حكم خدا را دارند در جامعه تخريب و تضعيف ميكنند تو هم به همان اندازه كه سكوت کنی، شريك هستي! اسلامي كه در آن فرهنگ شهادت باشد، اسلامي كه نگويد بين مردم ما و اسرائيل فرقي وجود ندارد.
مگر قرآن نميفرمايد: «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لايَسْتَوُون»؛ یا «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»؛ بين عالم و جاهل، مؤمن و فاسق و مشرك فرق است، بين مسلمان و غير مسلمان فرق است. ما چطور ميتوانيم با كفار يكي باشيم؟ ما بايد بدانيم جوهره اصلي انقلاب ما اسلام بوده، آن هم اسلامي كه امام(رضوان الله عليه) و در زمان معاصر ما رهبر بزرگوار و مراجع بيان ميكنند. اين اسلام است و امروز بزرگترين تهديد در جامعه ما همين است. خطر جدی که نسبت به آینده ملاحظه ميكنيم این است كه آرام آرام افرادي در لوای اسلام، اسلامي را غير از اسلامي كه به بركت آن انقلاب ايجاد شد، در جامعه مطرح و منتشر كنند. اين مهمترین مسئلهای است كه دوستداران انقلاب و نظام ، بايد به آن توجه داشته باشند.
نکته دیگر آن است که در زمان ما دشمنيهاي اينها علني و آشكار شده است. قبل از انقلاب امام ميفرمود آمريكا دشمن درجه اول اسلام و ايران است. ما ميگفتيم يعنی چه؟ آمريكا آن طرف دنيا به ايران چكار دارد؟ حتي در همان دهه اول انقلاب، باز براي بعضي از مردم خود ما خيلي روشن نبود، بعضي ميگفتند چه اشكالي دارد بنشينيم با اينها مذاكره و صحبت كنيم؟ امام فرمودند آمریکا شيطان بزرگ است.
الآن مجلس نمايندگان آمريكا به صورت علني مخالفت خودشان را با اسلام و انقلاب كاملاً بيان ميكنند. اينقدر به دريوزگي و بيچارگي افتادهاند كه صريحاً ميگويند بايد ترور كنيم، و بعد دانشمندان و جوانان مؤمن ما را به راحتي میآیند ترور میکنند. دشمني آنها؛ هم آشكار و هم خيلي ريشهدار شده. قانع به اينكه حالا ما مقداري از اسلام را داشته باشيم و مقداري از آن را نداشته باشيم نيستند! میگویند مطلقا بايد از بين برود. به همه ابعاد كشور ما حمله ميكنند. شبانهروز دارند توطئه ميكنند كه خودتان ملاحظه ميكنيد و عمدتاً دشمنيشان را بر محور فرهنگ و دين قرار دادهاند و اين بسيار بسيار خطرناك است. حذف دين از انقلاب، حذف آنهايي كه براي انقلاب مفید هستند، كه در رأسش روحانيت و مرجعیت است، در رأسش ولايت فقيه و رهبري است.
نكته دیگر اينكه ما نبايد بگذاريم امام كه محور اصلي نظام و انقلاب بوده، افكار و انديشههايش كمرنگ شود.من اين خاطره را عرض كنم؛ چند سال بعد از رحلت امام، در بعضي از روزنامهها زمزمههايي را آغاز كرده بودند كه چرا جنگ را در فلان تاريخ تمام نكرديم؟ چرا آن کار را كرديم؟ مرحوم والد ما(رضوان الله عليه) به من فرمودند شما برويد خدمت رهبري و اين پيغام را به ايشان برسانيد؛ از قول من عرض کنید اينها حمله به امام را آغاز كردند، و حمله به امام، حمله به انقلاب است و ميخواهند امروز بگويند امام در جنگ نبايد اين کار را ميكرد و بعد بگويند در اصل انقلاب هم نبايد اين كار را ميكرد، تا به تدریج اصل انقلاب را بکوبند.
رهبر انقلاب فرمودند ایشان بسيار درست متوجه
شدند و اين توطئه در كار است و من هم مدتهاست متوجه اين قضيه هستم.حال اين توطئهی آن زمان بود. آیا تمام شد؟
خیر، امروز هم دنبال اين هستند كه نگذارند آن حرفهاي اصلي امام، آنطوري كه بايد و شايد مطرح باشد. حرفهاي امام به تصريح رهبري سند اين انقلاب و حجّت بر همه است و حركت آيندهي انقلاب بدون افكار امام اصلاً امکانپذیر نيست. گاهي اوقات بعضيها به اسم دلسوزي يك حركاتي ميكنند كه نتيجه آن كمرنگ كردن امام در ميان جامعه و نسل سوم و چهارم انقلاب است.
بعد از ارتحال امام يك وقتي مرحوم حاج احمد آقا خدمت والد ما آمده بودند. ايشان خطاب به حاج احمد آقا فرمودند مهمترين وظيفه شما این است كه امام را بيشتر به مردم معرفي كنید. اين نسل دومي كه الآن ايجاد شده امام را ندیدهاند، من و شما امام را ديديم. باید اين نسلها را متوجه امام و شخصيت امام كنيم، از وظايف بسيار بسيار مهم در اين ايام دهه مباركه فجر و سالگرد انقلاب معرفي امام به نسل سوم و چهارم و نسلهاي آينده است.
اينكه شما ميبينيد در روز اول دهه فجر، رهبري معظم در بارگاه امام حضور پیدا میکنند، اين براي چيست؟ برای آنکه به ما يادآوري كنند كه فراموش نكنيد محور اصلي اين است، ما داریم بر محور اين افكار حركت ميكنيم. حوزهها نبايد بگذارند افكار امام كمرنگ شود، مسئوليت شناساندن امام به نسل سوم و چهارم در درجه اول متوجه حوزههاست، در درجه بعد هم متوجه پدران و مادراني كه در زمان امام بودند.
آخرين نكته اينكه ما در آستانه انتخابات مجلس هستيم. اين انتخابات هم به تشخیص خود ما و هم به گفته آنها كه اهل فن هستند، حساسترين انتخاباتي است كه در كشور واقع مي شود. يك خصوصيتي در اين دوره وجود دارد كه در دورههاي گذشته نبوده است. در دورههاي گذشته افرادی از شخصیتها و بزرگان مخصوصاً از قم خود ما كه ميگفتند بايد مجتهديني به مجلس بفرستد، ميآمدند كانديد ميشدند و حضور پيدا ميكردند اگر هم رأي نميآوردند خوشحال ميشدند كه خدايا شكر كه اين بار از دوش ما برداشته شد.
ولي متأسفانه براي اين مجلس افرادي با پولهاي فراوان از بيت المال خودشان را براي حضور در مجلس مجهز کردهاند و اين خيلي جاي نگراني دارد. امروز مسئولين محترم ما خودشان ميگويند مراقب باشيد افرادي كه به كانونهاي قدرت و ثروت وصلاند و آنها دارند اينها را پشتياني ميكنند به آنها رأي ندهيد.
مردم ما (مخصوصاً قم كه هميشه بيدار و در صحنه حضور داشتند) مراقبت كنند، هم در مورد حضور فراوان در پاي صندوقهاي رأي و هم انتخاب صحيح. واقعاً بين خودشان و خدا ببينيد چه كسي براي اسلام ميتواند فرياد بزند، چه كسي براي اسلام اگر وظيفهاي تشخيص داد امر و نهي ديگري او را تغيير ندهد، چه كسي هست كه واقعاً در اين ميدان بتواند براي اسلام خدمت كند. اميدواريم إن شاء الله يك انتخابات باشكوه كه موجب شكست دشمن شود داشته باشيم.
در خاتمه با گرامیداشت ياد شهداي بزرگ انقلاب، ياد شهداي عزيز روحانيت و ياد شهداي اين استان عرض میکنم امسال اهمیت حضور گسترده مردم در راهپیمایی22 بهمن بسیار لازمتر از گذشته است و امیدوارم مردم شریف ما، خصوصاً مردم قم، با جدیت و شکوه فراوان در راهپیمایی شرکت کرده و به دنیا اعلام کنند که این تحریمها و ترورها، در اراده قوی مردم ما خللی ایجاد نمیکند. مردم برای اسلام تا آخر ایستادهاند.
از خداي تبارك و تعالي استدعا ميكنيم آن اهدافي كه امام بزرگ ما داشت و اين انقلاب را براي رسیدن به آن اهداف بنیان نهاد، آن اهداف را جامه عمل بپوشاند.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
مصاحبه خبرنگاران با آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته)
در پایان مراسم سخنرانی معظم له
س: برای مشارکت حداکثری مردم در انتخابات چه باید کرد؟
ج: باید مردم ما توسط مسئولین و کسانی که تریبون در اختیار دارند، اطمینان بیشتر به
مجلس پیدا کنند. ما ضمن آنکه از خدمات مجلس فعلی تقدیر میکنیم، اما نسبت به مواردی
که مخالفت با قانون میشد یا قانون اجرا نمیشد و اینها پیگیری قاطع نمیکردند،
شدیداً گلایهمندیم. مجلس ما باید بسیار قاطع و مقتدر باشد.
همان طور که امام(رض) فرمودند «مجلس در رأس امور است»، یعنی قانونهایی که مجلس وضع میکند برای همه لازم الاجراء است. اما متأسفانه ما در این مجلس قاطعیت بسیار کمی برای پیگیری اجرای قانون دیدیم. مردم ما انتظار دارند که مجلس قاطع، پیرو و تابع ولایت و اهداف امام و انقلاب باشد. دلسوز مردم بوده و از حق آنها دفاع کند.
مجلسی که برای یارانهها قانون وضع میکند و بعد خود مجلسیها میگویند به آن عمل نمیشود، چرا با این برخورد نمیکنند؟! مردم سؤالات فراوانی دارند. اگر بخواهیم مردم حضور گسترده داشته باشند، باید اطمینان پیدا کنند مجلس آینده ما از این جهت خیلی قوی خواهد بود.
س: برخی از نمایندگان در این مجلس خیلی قاطع برخورد کردند، ولی اسمشان اکنون در لیستهای اصلی نیامده است. چرا این افراد باید نامشان از لیستهای اصلی حذف شود؟
ج: مردم ما دنبال نمایندگانی هستند که بتوانند از حقوق اساسی مردم و دین آنها دفاع
کنند. با اینگونه کارها این افراد به نتیجه دلخواه خود نمیرسند. اگر میخواهند
مردم حضور جدی داشته باشند، مردم خواهان نمایندگان مستقل و متدین هستند. حتی کسانی
که در صدد سؤال از رئیس جمهور هستند، باید خدا را در نظر بگیرند، نه جهات دیگر را.
سؤال از رئیس جمهور؛ حق طبیعی نمایندگان است، و این در همه دنیا هم مطرح است.
چرا
مسئلهای که از اول این مجلس تاکنون چند بار مطرح شده، کنار گذاشته شده است؟ این
نشاندهنده؛ هم ضعف مجلس و هم ضعف دولت است. مجلس و دولت اگر این را عملی کنند، اما
برای خدا و بدون غرضورزیهای دیگر، هم موجب تقویت مجلس است، چون اعتماد مردم را به
مجلس بیشتر میکند و هم موجب تقویت خود دولت و مفید برای دولتهای آینده است.
معنای
مخالفت با این مسئله آن است که حق سؤال از رئیس جمهور برای مجلس لغو است و این به
معنای تخطئه این قانون است و خلاصه آنکه مجلسی که نتواند از رئیس جمهور سؤال کند،
بیاعتبار است. 25 بهمن