بيانات حضرت آيت الله حاج شيخ محمدجواد فاضل لنكراني(دامت بركاته) در ديدار طلاب و فضلاء خراساني
۲۲ اسفند ۱۳۹۰
۱۲:۰۲
۳,۲۴۲
خلاصه خبر :
اجتهاد يك نعمت بسيار بسيار نادري است كه خدا فقط در اختيار برخي قرار داده است
طلاب علوم دینی باید قدر جایگاه و مسیری که در آن قرار دارند را بدانند
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت شما بزرگواران، فضلاي محترم خراسان خوشامد عرض ميكنم و اميدوارم كه ان شاء الله در اين مسئوليت بزرگي كه همه ما طلبهها به عنوان فهم دين، تبليغ دين و هدايت خودمان در درجه اول و هدايت مردم و ديگران در درجه بعد داريم، خداوند همه ما را ياري كند.
مرحوم كليني با واسطه از زيد شحام نقل ميكند از امام صادق(ع)، حضرت فرمود قال رسول الله(ص): «من لم يتعظ بعزاء الله تقطعت نفسه حسرات علي الدنيا» امام صادق از وجود مبارك پيامبر نقل ميكند كه اگر كسي در مقابل كمبودها و در مقابل مشكلات صبر را پيشهي خودش قرار ندهد، تقطّعت نفسه حسرات؛ يعني أي حسرةً بعد حسرة، پشت سر هم متقطعاً وجود او را حسرت فرا ميگيرد نسبت به چه چيز؟ علي الدنيا، يعني نسبت به مظاهر دنيا، اين مطلب مهمي است كه انساني كه در مسير دين است بايد در مشكلات و كمبودها صبور باشد، اگر انسان ميخواهد ببيند كه آيا صابر هست يا نه؟ ملاحظه كند نسبت به مظاهر دنيا كه در دست ديگران است حسرت ميخورد يا نه؟ حسرت ميخوريم كه فلاني به يك جايي رسيد و ما نرسيديم، حسرت ميخوريم كه فلاني خانهاي دارد و ما نداريم! حسرت ميخوريم كه فلاني موقعيّت ظاهري پيدا كرده، امكاناتي دارد، نفوذ كلمهاي دارد، آنچه نسبت به مظاهر دنياست! براي امور معنوي كه انسان بايد خيلي حسرت بخورد، اما نسبت به امور دنيا اگر انسان حسرت بخورد، اين از آثار كسي است كه «لم يتعظ بعزاء الله».
بعد ميفرمايد «ومن لم ير للله تعالي عليه نعمة إلا في مطعم أو مشرب أو ملبس فقد قصر عمله و دني عذابه» اگر كسي هم نعمت خدا را فقط در همين خورد و خوراك و لباس و امور ظاهري بداند عملش كم ميشود، عباداتش كم ميشود و عذابش هم نزديك ميشود، يعني دائماً به عذاب نزديك ميشود، اين قسمت دوم دلالت دارد بر اين كه نعمت در ايماني است كه خدا به انسان داده. نعمت در اين طريقي است كه ما در آن قرار گرفتيم، واقع مسئله این است كه ما طلبهها ـ لااقل خودم را عرض ميكنم ـ خيلي از ارزش اين راهي كه در آن قرار گرفتهايم اطلاع نداريم، گاهي اوقات كار خودمان را با ساير مشاغل مقايسه ميكنيم، اين واقعاً يك اشتباه بزرگ است، اينكه ما در مسير علم و در مسير دين قرار گرفتيم، در مسير فهم كلام خدا قرار گرفتيم، اگر انسان تمام عمرش را صرف كند بر اينكه يك آيه از آيات قرآن را بفهمد، اين با تمام نعمتهاي دنيا قابل برابري نيست! در آن روايت پيامبر به اميرالمؤمنين فرمود كه اگر كسي به دست تو هدايت شود بالاتر از آن چيزي است كه شمس و قمر بر او ميتابد. مرحله بالاتر آن است كه انسان خودش به فهم يك آيه برسد، گاهي ما ميگوئيم اين همه درس ميخوانيم بعد چي؟ من واقعاً اين سؤال را غلط ميدانم، اين هم ناشي از این است كه آدم ارزش كار خودش را نميداند، ميگوييم حالا مجتهد شديم «ثم ماذا؟» مفسر شديم ثم ماذا؟ اينها غلط است، اين خودش غايت است.
اجتهاد يك نعمت بسيار بسيار نادري است كه خدا فقط در اختيار برخي قرار داده است، فهم قرآن و فهم روايات همينطور است، لذّتي كه گاهي اوقات در يك بحث علمي وجود دارد و انسان به يك واقعيّـتي ميرسد، قابل بيان نيست. چرا فرمود «العلم نورٌ يقذفه الله» يعني وراي اين الفاظ، عبارات، اصطلاحات و قواعد يك حقيقتي است كه آن علم است، حالا آن را خدا در اختيار من و شما به حسب اختلاف مرتبه براي من كم و براي شما بيشتر قرار داده، چرا بايد بگوئيم ثم ماذا؟ خود اين امر مهمترين هدف است. در كتاب اسرار الصلاة امام ـ كه بسيار كتاب مهمي است، از كتبي كه هنوز قدرش در حوزههاي علميه روشن نشده است، امام دو كتاب مربوط به نماز دارد يكي سرّ الصلاة است و ديگري آداب الصلاة است. سرّ الصلاة بسيار سنگين است، چون يك دوره مباني عرفاني در آن وجود دارد و اصلاً انسان با مطالعه آن به اين نتيجه ميرسد كه امام تمام مطالب عرفان نظري را آنجا پياده كرده اما آداب الصلاة يك مقداري سبكتر است چون براي سطح عموم نوشته شد. هر چند آن هم بسيار سنگين است ـ امام در سرّ الصلاة راجع به يك آيهاي بحث كرده و مطالب بكر و جديد بيان ميكنند، بعد ميفرمايند من راجع به اين آيه آنقدر مطلب دارم كه به اندازهي يك جلد كتاب است، اين چه مطالبي بود؟ هيچ كدام در دست ما نيست و با رفتن امام آن مطالب هم رفت! اين خيلي عجيب است. ببينيد اين مرد به كجا رسيده بود؟ اين مرد چگونه بين خودش و خدا را اصلاح كرد كه خدا اين همه انوار را در قلب او قرار داد، ما بايد دعايمان بعد از نماز «رب زدني علماً» باشد.
شما ببينيد در اين آيه شريفه، خطاب اول به پيامبر است، خدا به پيامبر فرمود اين آياتي كه بر تو وحي ميكنيم جزئيات و خصوصياتي دارد، كنار هر آيهاي اين دعا را بكن كه خدا علم تو را زياد كند، حال اگر پيامبر هم بفرمايد «ثم ماذا» علم من زياد شد بعدش چي؟ اين نشناختن و نفهميدن علم است! اگر كسي بگويد ما طلبه شديم، اين همه درس بخوانيم بعد چي؟! يعني اگر فرض كنيد كه بعد ميتوانستيم يك آجر روي آجر بگذاريم آن موقع ارزش پيدا ميكرديم؟ يا اگر ميتوانستيم يك دارويي براي ديگري بنويسيم آن موقع ارزش پيدا ميكرديم؟ همين تحصيل علم و كسب معرفت بزرگترين ارزش و نعمت است، بزرگترين توفيق است، خداوند عنايت فرموده و ما را كنار سفره الهي، كنار مائده قرآن نشانده، بايد قدر بدانيم، شاكر باشيم و صابر باشيم، اگر ديديم در نفسمان تقطعت نفسه حسرات علي الدنياست، اگر ديديم يك كسي زندگي خيلي مرفهي دارد و ما حسرت خورديم، بدانيم خيلي ميلنگيم، گاهي اوقات انسان زندگيهاي مرفه و سرگرم شدن افراد به امور دنيا را ميبيند ميگويد خدايا تو را شكر كه ما نداريم و اين سبب شده تا من بيشتر به تو مشغول باشم، اين خيلي ارزش دارد. در دعاها هم اين معنا هست كه انسان از خدا بخواهد كه او را به خود خدا مشغول كند! اين ارزش دارد اما اگر انسان ديد يك كسي زندگي مرفهي دارد و يك آهي كشيد! كه من چه چيزي كمتر از اين دارم، من چه عيبي دارم كه نبايد داشته باشم؟ حسرات همين است! و چون نفس انسان يك نفس سركشي است، وقتي حسرت آمد دنبالش حسرت ديگر ميآيد و نميگذارد آن كمرنگ شود بلكه دائماً قويتر ميشود، لذا ارزش كار خودمان را بدانيم.
از اين برنامهي تبليغي كه شما فضلاي محترم خراسان داريد، خيلي خوشحال شدم، انسان براي خدا و به منظور هدايت مردم برود در مراكز شلوغ، بيمارستانها،مراكزي كه مردم وقت دارند دين خدا را ابلاغ كند، مردم را آگاه كند، البته لازم است توجه داشته باشيد نبايد طوري بشود كه اين كار عكس العمل منفي داشته باشد، چون هر نكته جايي و مقامي دارد،بايد شرايط هم يك شرايطي باشد كه مناسب باشد، يكي از چيزهايي كه در سيره مباركه پيامبر و ائمه اطهار(ع) داريم، انجام اين موعظهها در زمانهاي مناسب است با شرايط مناسب. اگر شرايط را نسنجيم و فرض كنيد در جمع بيماران آيات و روايات مرگ و مردن را و يا در مجلس عزاداري آيات جهنم را بخواند! اين كه درست نيست و جايش نيست كه آدم اين كار را بكند، بايد شرايط مناسب باشد، بايد ببينيم مخاطب كيست؟
آن كلامي كه ميگوييم مناسب سن و راه و حالات او باشد، اينها را ان شاء الله حتماً در اين جلسات مورد نظر قرار ميدهيد اميدواريم خداوند همه اعمال ما را به احسن وجه قبول بفرمايد و ما را از خادمين اسلام و اين انقلاب عزيز، اين انقلابي كه واقعاً امروز بدون هيچ ترديدي بقاي حوزههاي علميه به بركت اين انقلاب است و اگر خدايي نكرده ـ كه چنين روزي نميآيد و نميبينيم ـ اين انقلاب بخواهد صدمهاي بخورد اولين ضربهاش به دين و به حوزههاي علميه ميخورد اينطور نيست كه كسي فكر كند اگر اين انقلاب و نظام خدايي ناكرده عوض شد و نظام ديگري بيايد اين حوزهها به همين شكل باقي ميماند، ابداً، به هيچ وجهي اين حوزهها باقي نميماند. بقا وتقويت حوزهها و تقويت شيعه در گرو حفظ اين انقلاب و امانت الهي است.
اين جمله را فراموش نميكنم، مرحوم والد ما(رضوان الله تعالي عليه) ميفرمودند اگر از من سؤال كنند مهمترين دستآورد انقلاب چيست؟ ميگويم مهمترين دستآورد انقلاب این است كه شيعه به دنيا معرفي شد، تا قبل از انقلاب اصلاً راجع به شيعه دنيا توجهي نداشت و شيعه را به عنوان يك مذهب محكم ريشهدار خيليها نميشناختند، اما امروز بيبنيد در دنيا چه توجهاتي به شيعه شده، چقدر شيعه در دنيا رشد ميكند، البته در كنارش وهابيت و عرفانهاي كاذب هم هست و دارند تلاش و فعاليت ميكنند، بعضي جاها هم يك موفقيتهاي ظاهري هم پيدا كردهاند و اين زنگ بيدارباش براي ماست ما بيشتر كار كنيم، اگر امروز يك كسي بگويد اين چه انقلابي است، چرا كه مثلاً اهل سنت در فلان جا رفتند عدهاي را سني كردند! اين اشتباه است، بالأخره آنها دارند فعاليت ميكنند، ايران هم نباشد بيرون ايران فعاليت ميكنند، ما بايد بيشتر كار و تلاش كنيم. به هر حال مجموع انقلاب اين اثر و اين پيام را داشته كه شيعه را به دنيا معرفي كرده و واقعاً شيعه در حال رشد و گسترش در دنياست.
اميدواريم خداي تبارك و تعالي اين نظام مقدس را در سايه عنايات خاصهي حضرت ولي الله الاعظم امام زمان(عج) محفوظ بفرمايد.
خدمتگزاران به حوزههاي علميه، انقلاب، رهبر معظم انقلاب، مراجع بزرگوار تقليد، كساني كه به اين مردم و نظام صادقانه و خالصانه خدمت ميكنند، انشاءالله خداوند همهشان را مؤيد و مستدام و منصور بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
مرحوم كليني با واسطه از زيد شحام نقل ميكند از امام صادق(ع)، حضرت فرمود قال رسول الله(ص): «من لم يتعظ بعزاء الله تقطعت نفسه حسرات علي الدنيا» امام صادق از وجود مبارك پيامبر نقل ميكند كه اگر كسي در مقابل كمبودها و در مقابل مشكلات صبر را پيشهي خودش قرار ندهد، تقطّعت نفسه حسرات؛ يعني أي حسرةً بعد حسرة، پشت سر هم متقطعاً وجود او را حسرت فرا ميگيرد نسبت به چه چيز؟ علي الدنيا، يعني نسبت به مظاهر دنيا، اين مطلب مهمي است كه انساني كه در مسير دين است بايد در مشكلات و كمبودها صبور باشد، اگر انسان ميخواهد ببيند كه آيا صابر هست يا نه؟ ملاحظه كند نسبت به مظاهر دنيا كه در دست ديگران است حسرت ميخورد يا نه؟ حسرت ميخوريم كه فلاني به يك جايي رسيد و ما نرسيديم، حسرت ميخوريم كه فلاني خانهاي دارد و ما نداريم! حسرت ميخوريم كه فلاني موقعيّت ظاهري پيدا كرده، امكاناتي دارد، نفوذ كلمهاي دارد، آنچه نسبت به مظاهر دنياست! براي امور معنوي كه انسان بايد خيلي حسرت بخورد، اما نسبت به امور دنيا اگر انسان حسرت بخورد، اين از آثار كسي است كه «لم يتعظ بعزاء الله».
بعد ميفرمايد «ومن لم ير للله تعالي عليه نعمة إلا في مطعم أو مشرب أو ملبس فقد قصر عمله و دني عذابه» اگر كسي هم نعمت خدا را فقط در همين خورد و خوراك و لباس و امور ظاهري بداند عملش كم ميشود، عباداتش كم ميشود و عذابش هم نزديك ميشود، يعني دائماً به عذاب نزديك ميشود، اين قسمت دوم دلالت دارد بر اين كه نعمت در ايماني است كه خدا به انسان داده. نعمت در اين طريقي است كه ما در آن قرار گرفتيم، واقع مسئله این است كه ما طلبهها ـ لااقل خودم را عرض ميكنم ـ خيلي از ارزش اين راهي كه در آن قرار گرفتهايم اطلاع نداريم، گاهي اوقات كار خودمان را با ساير مشاغل مقايسه ميكنيم، اين واقعاً يك اشتباه بزرگ است، اينكه ما در مسير علم و در مسير دين قرار گرفتيم، در مسير فهم كلام خدا قرار گرفتيم، اگر انسان تمام عمرش را صرف كند بر اينكه يك آيه از آيات قرآن را بفهمد، اين با تمام نعمتهاي دنيا قابل برابري نيست! در آن روايت پيامبر به اميرالمؤمنين فرمود كه اگر كسي به دست تو هدايت شود بالاتر از آن چيزي است كه شمس و قمر بر او ميتابد. مرحله بالاتر آن است كه انسان خودش به فهم يك آيه برسد، گاهي ما ميگوئيم اين همه درس ميخوانيم بعد چي؟ من واقعاً اين سؤال را غلط ميدانم، اين هم ناشي از این است كه آدم ارزش كار خودش را نميداند، ميگوييم حالا مجتهد شديم «ثم ماذا؟» مفسر شديم ثم ماذا؟ اينها غلط است، اين خودش غايت است.
اجتهاد يك نعمت بسيار بسيار نادري است كه خدا فقط در اختيار برخي قرار داده است، فهم قرآن و فهم روايات همينطور است، لذّتي كه گاهي اوقات در يك بحث علمي وجود دارد و انسان به يك واقعيّـتي ميرسد، قابل بيان نيست. چرا فرمود «العلم نورٌ يقذفه الله» يعني وراي اين الفاظ، عبارات، اصطلاحات و قواعد يك حقيقتي است كه آن علم است، حالا آن را خدا در اختيار من و شما به حسب اختلاف مرتبه براي من كم و براي شما بيشتر قرار داده، چرا بايد بگوئيم ثم ماذا؟ خود اين امر مهمترين هدف است. در كتاب اسرار الصلاة امام ـ كه بسيار كتاب مهمي است، از كتبي كه هنوز قدرش در حوزههاي علميه روشن نشده است، امام دو كتاب مربوط به نماز دارد يكي سرّ الصلاة است و ديگري آداب الصلاة است. سرّ الصلاة بسيار سنگين است، چون يك دوره مباني عرفاني در آن وجود دارد و اصلاً انسان با مطالعه آن به اين نتيجه ميرسد كه امام تمام مطالب عرفان نظري را آنجا پياده كرده اما آداب الصلاة يك مقداري سبكتر است چون براي سطح عموم نوشته شد. هر چند آن هم بسيار سنگين است ـ امام در سرّ الصلاة راجع به يك آيهاي بحث كرده و مطالب بكر و جديد بيان ميكنند، بعد ميفرمايند من راجع به اين آيه آنقدر مطلب دارم كه به اندازهي يك جلد كتاب است، اين چه مطالبي بود؟ هيچ كدام در دست ما نيست و با رفتن امام آن مطالب هم رفت! اين خيلي عجيب است. ببينيد اين مرد به كجا رسيده بود؟ اين مرد چگونه بين خودش و خدا را اصلاح كرد كه خدا اين همه انوار را در قلب او قرار داد، ما بايد دعايمان بعد از نماز «رب زدني علماً» باشد.
شما ببينيد در اين آيه شريفه، خطاب اول به پيامبر است، خدا به پيامبر فرمود اين آياتي كه بر تو وحي ميكنيم جزئيات و خصوصياتي دارد، كنار هر آيهاي اين دعا را بكن كه خدا علم تو را زياد كند، حال اگر پيامبر هم بفرمايد «ثم ماذا» علم من زياد شد بعدش چي؟ اين نشناختن و نفهميدن علم است! اگر كسي بگويد ما طلبه شديم، اين همه درس بخوانيم بعد چي؟! يعني اگر فرض كنيد كه بعد ميتوانستيم يك آجر روي آجر بگذاريم آن موقع ارزش پيدا ميكرديم؟ يا اگر ميتوانستيم يك دارويي براي ديگري بنويسيم آن موقع ارزش پيدا ميكرديم؟ همين تحصيل علم و كسب معرفت بزرگترين ارزش و نعمت است، بزرگترين توفيق است، خداوند عنايت فرموده و ما را كنار سفره الهي، كنار مائده قرآن نشانده، بايد قدر بدانيم، شاكر باشيم و صابر باشيم، اگر ديديم در نفسمان تقطعت نفسه حسرات علي الدنياست، اگر ديديم يك كسي زندگي خيلي مرفهي دارد و ما حسرت خورديم، بدانيم خيلي ميلنگيم، گاهي اوقات انسان زندگيهاي مرفه و سرگرم شدن افراد به امور دنيا را ميبيند ميگويد خدايا تو را شكر كه ما نداريم و اين سبب شده تا من بيشتر به تو مشغول باشم، اين خيلي ارزش دارد. در دعاها هم اين معنا هست كه انسان از خدا بخواهد كه او را به خود خدا مشغول كند! اين ارزش دارد اما اگر انسان ديد يك كسي زندگي مرفهي دارد و يك آهي كشيد! كه من چه چيزي كمتر از اين دارم، من چه عيبي دارم كه نبايد داشته باشم؟ حسرات همين است! و چون نفس انسان يك نفس سركشي است، وقتي حسرت آمد دنبالش حسرت ديگر ميآيد و نميگذارد آن كمرنگ شود بلكه دائماً قويتر ميشود، لذا ارزش كار خودمان را بدانيم.
از اين برنامهي تبليغي كه شما فضلاي محترم خراسان داريد، خيلي خوشحال شدم، انسان براي خدا و به منظور هدايت مردم برود در مراكز شلوغ، بيمارستانها،مراكزي كه مردم وقت دارند دين خدا را ابلاغ كند، مردم را آگاه كند، البته لازم است توجه داشته باشيد نبايد طوري بشود كه اين كار عكس العمل منفي داشته باشد، چون هر نكته جايي و مقامي دارد،بايد شرايط هم يك شرايطي باشد كه مناسب باشد، يكي از چيزهايي كه در سيره مباركه پيامبر و ائمه اطهار(ع) داريم، انجام اين موعظهها در زمانهاي مناسب است با شرايط مناسب. اگر شرايط را نسنجيم و فرض كنيد در جمع بيماران آيات و روايات مرگ و مردن را و يا در مجلس عزاداري آيات جهنم را بخواند! اين كه درست نيست و جايش نيست كه آدم اين كار را بكند، بايد شرايط مناسب باشد، بايد ببينيم مخاطب كيست؟
آن كلامي كه ميگوييم مناسب سن و راه و حالات او باشد، اينها را ان شاء الله حتماً در اين جلسات مورد نظر قرار ميدهيد اميدواريم خداوند همه اعمال ما را به احسن وجه قبول بفرمايد و ما را از خادمين اسلام و اين انقلاب عزيز، اين انقلابي كه واقعاً امروز بدون هيچ ترديدي بقاي حوزههاي علميه به بركت اين انقلاب است و اگر خدايي نكرده ـ كه چنين روزي نميآيد و نميبينيم ـ اين انقلاب بخواهد صدمهاي بخورد اولين ضربهاش به دين و به حوزههاي علميه ميخورد اينطور نيست كه كسي فكر كند اگر اين انقلاب و نظام خدايي ناكرده عوض شد و نظام ديگري بيايد اين حوزهها به همين شكل باقي ميماند، ابداً، به هيچ وجهي اين حوزهها باقي نميماند. بقا وتقويت حوزهها و تقويت شيعه در گرو حفظ اين انقلاب و امانت الهي است.
اين جمله را فراموش نميكنم، مرحوم والد ما(رضوان الله تعالي عليه) ميفرمودند اگر از من سؤال كنند مهمترين دستآورد انقلاب چيست؟ ميگويم مهمترين دستآورد انقلاب این است كه شيعه به دنيا معرفي شد، تا قبل از انقلاب اصلاً راجع به شيعه دنيا توجهي نداشت و شيعه را به عنوان يك مذهب محكم ريشهدار خيليها نميشناختند، اما امروز بيبنيد در دنيا چه توجهاتي به شيعه شده، چقدر شيعه در دنيا رشد ميكند، البته در كنارش وهابيت و عرفانهاي كاذب هم هست و دارند تلاش و فعاليت ميكنند، بعضي جاها هم يك موفقيتهاي ظاهري هم پيدا كردهاند و اين زنگ بيدارباش براي ماست ما بيشتر كار كنيم، اگر امروز يك كسي بگويد اين چه انقلابي است، چرا كه مثلاً اهل سنت در فلان جا رفتند عدهاي را سني كردند! اين اشتباه است، بالأخره آنها دارند فعاليت ميكنند، ايران هم نباشد بيرون ايران فعاليت ميكنند، ما بايد بيشتر كار و تلاش كنيم. به هر حال مجموع انقلاب اين اثر و اين پيام را داشته كه شيعه را به دنيا معرفي كرده و واقعاً شيعه در حال رشد و گسترش در دنياست.
اميدواريم خداي تبارك و تعالي اين نظام مقدس را در سايه عنايات خاصهي حضرت ولي الله الاعظم امام زمان(عج) محفوظ بفرمايد.
خدمتگزاران به حوزههاي علميه، انقلاب، رهبر معظم انقلاب، مراجع بزرگوار تقليد، كساني كه به اين مردم و نظام صادقانه و خالصانه خدمت ميكنند، انشاءالله خداوند همهشان را مؤيد و مستدام و منصور بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته