بيانات آيت الله فاضل لنكراني(دامت بركاته) در تبيين اهميت فقه و فقاهت و نقش ويژه حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني(ره) در پيشبرد و حفظ فقه اهلبيت(ع)
۲۴ فروردین ۱۳۹۱
۱۳:۱۱
۳,۷۹۱
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) از تدوین موسوعه مخطوطات مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قدّس سرّه) در 20 جلد خبر داد.
به گزارش مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) ظهر پنجشنبه در دیدار اصحاب رسانه و خبر، در آستانه برگزاری مراسم پنجمین سالگرد ارتحال مرحوم آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی(قده) اظهار داشت: این موسوعه با دست خط مرحوم والد ما نوشته شده، که دستخطی بسیار زیباست و با یکبار نوشتن و بدون چرک نویسی به رشته تحریر درآمده است.
وی اظهار داشت: این موسوعه ۲۰ جلدی در مرحله اول، در 12 دوره به چاپ رسیده، که بناست به موزه و کتابخانههای آستان قدس رضوی و حرم مطهر حضرت معصومه(س) و نیز کتابخانه ملی و مجلس اهداء گردد.
مشروح بیانات حضرت آیة الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) به قرار ذیل است:
به گزارش مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) ظهر پنجشنبه در دیدار اصحاب رسانه و خبر، در آستانه برگزاری مراسم پنجمین سالگرد ارتحال مرحوم آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی(قده) اظهار داشت: این موسوعه با دست خط مرحوم والد ما نوشته شده، که دستخطی بسیار زیباست و با یکبار نوشتن و بدون چرک نویسی به رشته تحریر درآمده است.
وی اظهار داشت: این موسوعه ۲۰ جلدی در مرحله اول، در 12 دوره به چاپ رسیده، که بناست به موزه و کتابخانههای آستان قدس رضوی و حرم مطهر حضرت معصومه(س) و نیز کتابخانه ملی و مجلس اهداء گردد.
مشروح بیانات حضرت آیة الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) به قرار ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحيم
در ايام فاطميه و در آستانه پنجمين سالگرد ارتحال مرحوم آية الله العظمي فاضل لنكراني(رضوان الله عليه) قرار داريم.
شهادت صديقه كبري فاطمه زهرا(سلام الله عليها) را خدمت وجود مقدس امام زمان(عج) و همه شيعيان و شما برادران و خواهران تسليت عرض ميكنم.
هدف اصلي از اين جلسه؛ «تبيين اهميت فقه و فقاهت و اجتهاد در مكتب تشيع و نقش مرجعيت شيعه خصوصاً مرحوم آية الله العظمي فاضل(ره) در اين مسير» ميباشد.
يكي از كارهاي بسيار خوبي كه توسط مديريت محترم مركز فقهي ائمه اطهار(ع) انجام شده این است كه مجموعه نوشتههاي خطّي اين مرجع بزرگ را مدوّن كردهاند. دفاتري كه از ايشان باقي است حدود بيش از پنجاه دفتر دويست برگي است، منتهي با فشردهتر كردن آن، اكنون در يك مجموعهي 20 جلدي تحت عنوان مخطوطات الامام الفاضل اللنكراني(قده) در مرأی و منظر محققين قرار گرفته است.
اين مجموعه ميتواند الگويي براي فضلا و طلاب حوزههاي علميه واقع شود. اگر يك استاد حوزه اين را ببيند، قطعاً موجب تعجب او خواهد شد. كما اينكه در همين ايامي كه اين كتاب تدوين شده و بعضي از اساتيد بزرگ حوزه آن را ديدهاند، باز مجدداً آمدهاند تا مكرر ببينند و خودشان ميگفتند از وقتي ما اين مجموعه را ديديم بسيار تعجب كرديم كه اين فقيه بزرگ، چگونه موفق شده اين چنين فقه و اصول، و قواعد فقه و برخي از مباحث تفصيلي را به رشتهي تحرير درآورد.
انسان اگر بخواهد اين مجموعه را فقط يك بار بخواند سالهاي زيادي لازم دارد تا بتواند اين را بخواند! چون اين مطالب بحثهاي ساده و جزئي نيست كه يك بحثهاي تخيّلي و قصهپردازي و بيان خاطرات باشد، يا يك موضوعات عمومي باشد كه نويسنده بتواند در آن قلمپردازي كند، يكي از فرقهاي كتب فقهي با ساير كتب این است كه در كتب ديگر شخص ممكن است در يك موضوع دهها صفحه، عبارات زيبا، مسجع و تعابير جالب بنويسد، اما در كتب فقهي چون بحثها اجتهادي و استدلالي است هر كلمهاي از آن نياز به دهها دقيقه فكر دارد، نياز به ساليان زياد تلاش علمي دارد، يعني بايد انسان آنقدر سرمايه علمي داشته باشد تا بتواند يك سطر از اين مباحث را بنويسد، ما ميبينيم يك مجموعهي عظيم اين چنين را ايشان تأليف كردهاند كه باز از ويژگيهايش این است كه با خط بسيار زيبا، آنرا نوشتهاند به طوري كه انسان فكر ميكند يك خطاط آن را نوشته و يا آنكه ممكن است تصور شود چند بار چك نويسي شده تا به اين صورت درآمده، در حالي كه ايشان به قول ما مسودّه (چك نويس) نداشت، من ديده بودم كه ايشان وقتي ميخواست بنويسد نيم ساعت قبل از آن فكر ميكرد و مطلب را تنظيم كرده و بعد شروع به نوشتن يك صفحه ميكرد.
اين كار يك الگوي علمي است و كشف از عشق و علاقهي وافر ايشان به فقه و فقاهت ميكند، كسي كه از سن 19 سالگي نوشتن مباحث اجتهادي را آغاز كرد، اين بسيار مسئلهي مهمي است، در سن 24 سالگي اولين كتاب ايشان كه تقريرات دروس آيت الله العظمي بروجردي(ره) است چاپ شده است. من اين خاطره را قبلاً هم گفتم يك وقتي در خدمت مقام معظم رهبري در كتابخانه خصوصي ايشان بودم، بعد از چند دقيقه كه خدمتشان نشسته بوديم ايشان برخاستند از يك قفسهاي كتابي را آوردند و به من فرمودند «اين كتاب متعلق به والد شماست آن سالي كه من وارد قم شدم سالي بود كه مرحوم آقاي بروجردي اين درس را گفته و والد شما هم اين درس را نوشته بودند و چاپ شده بود، (سال 1378 قمري). و من رفتم بازار اين را خريدم». اينها كشف از نبوغ، عشق، علاقه و فوق همهي اينها آن توفيق و عنايتي ميكند كه خداي تبارك و تعالي بايد به يك انسان داشته باشد تا موفق به تحرير چنين مطالب بسيار مهمي شود كه پيرامون حلال و حرام خداوند است.
ما ديديم كه اين مخطوطات بايد به همين صورتي كه خود ايشان نوشته مورد مشاهده و ملاحظهي اهل علم و نظر، اساتيد حوزه و دانشگاه قرار گيرد چون نكات بسيار ارزندهاي را انسان ميتواند از آن استفاده كند.
در كنار اين مطلب؛ گرفتاريهايي كه ايشان مواجه با آن بودند قابل توجه است از يكسو بيماري كه ايشان داشت به طوري كه معمولاً عمر ايشان همراه با كسالت بود، از سوي ديگر توجهي كه به مردم و مسائل اجتماعي داشت. فردي كه اين مجموعه را ببيند، تصور ميكند نويسنده آن از جمله فقهايي است كه در منزل، در كتابخانهي خصوصي خود مشغول نوشتن بوده و هيچ كار ديگري غير از اين نداشته است، در حالي كه همهي مردم عزيز و حوزههاي علميه ميدانند كه آيت الله العظمي فاضل لنكراني يكي از شخصيتهايي بود كه ارتباط قوي با جامعه و مردم داشت، اقشار مختلف مردم با ايشان ارتباط داشتند.
ايشان حدود ده سال مسئوليت ادارهي حوزه علميه را به عهده داشت كه بزرگاني مثل آيت الله استادي و ديگران بعداً در صحبتهايشان تصريح كردند آنچه كه امروز در حوزههاي علميه به عنوان دروس تخصصي مطرح است پايهگذار آن مرحوم آيت الله العظمي فاضل بوده است و زير بناي آن در زمان حيات امام(رضوان الله تعالي عليه) كه ايشان ده سال مسئوليت اداره حوزه را به عهده داشتند، ريخته شده است، حدود ده سال دبيري جامعه مدرسين را به عهده داشتند، در بخشهاي مختلف ديگري كه در همين حوزه بود ايشان مسئوليت داشتند، يك شخصيتي كه عميقاً به حوزه و مسائل علمي آن و مشكلات طلاب توجه داشت، فردي بود كه هميشه در دسترس مردم قرار داشت، مرجع تقليدي كه واقعاً مردم، فضلا، اساتيد، هر وقت به ايشان كار داشتند به راحتي ميتوانستند با ايشان ارتباط برقرار كنند.
در مسائل مهم سياسي كشور حضور خيلي فعال داشت، رهبر معظم انقلاب در پيامشان از ايشان به عنوان «مرجع انقلابي بيدار و با تحرك» تعبير فرمودند. حال يك شخصيّت با اين خصوصيات، موفق شود اين همه كتاب استدلالي آن هم به اين شكل بنويسد جز با لطف و عنايت پروردگار نيست.
حقيقتاً اگر در كشورهاي خارجي ببينند كه يك نويسندهاي يكي از اين كتابها را در عمرش به اين شكل نوشته، ما ميدانيم كه در آنجا چه تجليلها و مجالس بزرگداشتي برايش برپا ميكنند، اما در كشور ما و در حوزهي علميه يك شخصيتي اين همه موفق به تدريس و تأليف شود، مغفول واقع ميشود آن هم در كنار دو مسلئهي مهم، كسالتهاي فراوان و مسئوليتهاي بسيار مهم و خطيري كه ايشان داشت. علي ايّ حال امر تأليف يكي از توفيقات بزرگي بوده كه ايشان داشته، و نوشتهجاتشان كه تقريباً يك دورهي فقه ميباشد از سرمايههاي ملي كشور و حوزههاي علميه است و من ميتوانم عرض كنم كه در ميان مراجع موجود از موفقترين مراجع در امر تأليف كتاب بودند.
غير از اين مجموعه مخطوطات مرحوم والد يك بخش بسيار افتخارآميز ديگري كه داريم این است كه حدود 220 جلد استفتاء از همين مجلّدات بزرگي كه پيش روي شماست طي 7 سال از طريق اينترنت و ايميل پاسخ داده شده. از سال 1379 اولين مرجع تقليدي كه در اينترنت سايت و پايگاه اطلاعرساني راهاندازي كرد مرحوم آيت الله العظمي فاضل لنكراني بود.
اتفاقاً قبل از اينكه زبان فارسي را راهاندازي كنيم، چون آن موقع زبان رايج رسانهاي انگليسي بود با زبان انگليسي آغاز كرديم و كمكم به 27 زبان منتهي شد، ما آمار سؤالات و اينكه از كدام كشور آمده را داريم. از جمله كشورهاي آمريكا، آذربايجان، بحرين، برزيل، كانادا، چين، دانمارك، فنلاند، فرانسه، آلمان، هند، اندونزي، ايران، عراق، يمن، كويت، لبنان، مالزي، عمان، پاكستان، روسيه، سوريه، تركمنستان، انگلستان، امارات و تونس.
البته اين سؤالات اعم از فقهي، تاريخي، سياسي، اخلاقي است يك بخشي از اين سؤالات را چون مباني آقا را ميدانستيم جواب ميداديم، بخشي را هم خدمت خود ايشان ميبرديم تا جواب بدهند. اين خدمت بزرگي است. شما ببينيد پاسخگويي به اين حجم زياد سؤالها كه تازه اين غير از سؤالاتي بوده كه از دفتر ايشان به صورت كتبي يا شباهي و يا تلفني ميشده، خود يكي از ابعاد موفقيّت اين مرجع بزرگ بوده، ما درصدد تهذيب اين مجموعه هستيم كه سؤالات تكراري را حذف كنيم، سؤالات فقهي را از بقيه سؤالات جدا و موضوعبندي كنيم، اميدواريم ان شاء الله توفيق پيدا كنيم در آيندهاي نزديك اينها را به مردم عزيز خودمان عرضه ميكنيم.
از سال 80 تا 90 بيش از 116000 نامه به سايت رسيده كه متوسط سؤالات آن اگر سه سؤال هم باشد قريب 350000 سؤال آمده كه پاسخ آن داده شده است.
باز اين نكته را عرض كنم كه به جهت كثرت مقلّديني كه ايشان داشت هنوز سايت ايشان فعال است، سؤال ميآيد و زير نظر بنده طبق همان مباني كه آقا داشتند جواب ميدهيم، 41218 نامه بعد از رحلت آقا آمده كه جواب داده شده و تقريباً در هر روزي بين 70 تا 100 سؤال يا ايميل داريم جواب داده ميشود.
از همين جا ميخواهم به دو مطلب اشاره كنم:
مطلب اول این است كتابهاي ايشان و همچنين نوشته هاي ديگر بزرگان ما، كشف از اهميّت اجتهاد و فقاهت دارد و در درجه اول بايد حوزههاي علميه و در درجهي بعد ديگر مراكز علمي و اقشار ديگر، مسئولين دولتي و مسئولين نظام به اين معنا توجّه كنند كه اجتهاد و فقاهت يك موهبت و عطيهي الهي است، يك درّ كمياب است و اين ارزش بسيار بسيار زيادي دارد.
امروز اساس و ركن حوزهها را اجتهاد تشكيل ميدهد. در حوزههاي ما بحمدالله بحثهاي فلسفي به صورت بسيار عميق وجود دارد، بحثهاي تفسيري عميق، بحثهاي كلامي و اعتقادي بسيار مفصّل، بحثهاي تاريخي و حديثي وجود دارد. اما تمام اينها اگر در يك كفهي ترازو و اجتهاد و فقاهت در كفهي ديگر قرار بگيرد اجتهاد و فقاهت وزنهي بيشتري دارد، حيات اسلام مرهون اجتهاد است، حضور اسلام در همهي ابعاد مرهون اجتهاد است، اگر اسلام بخواهد استمرار داشته باشد، اگر اسلام بخواهد در جامعه زنده باشد، اگر اسلام بخواهد پاسخگو باشد، بدون اجتهاد ممكن نيست، اگر اجتهاد را از اسلام بگيريم ديگر اسلام اسلامي نيست كه به درد هر عصر و زماني بخورد، اسلامي ميتواند حضور در حكومت و بخشهاي مختلف جامعه داشته باشد كه همراه با جوهرهي اجتهاد و فقاهت باشد.پس اجتهاد و فقاهت اولين ركن حوزههاي علميه است.
دوم اينكه تمام اقشار به آن نياز دارند، پزشكان به اجتهاد فقها نيازمندند، شما ببينيد يكي از كتابهايي كه از اين مرجع بزرگ چاپ شده بخشي از استفتاءات پزشكي است كه از ايشان شده، بيش از هزار سؤال پزشكي مطرح و جواب داده شده. ما استفتاءات قضايي ايشان را هنوز چاپ نكرديم، آن هم آمار بسيار بالايي دارد در باب ورزش و تربيت بدني سؤالات زيادي وجود دارد، در مسائل خانواده هم زياد سوال داريم. ما در جامعه قشري را پيدا نميكنيم كه سؤال فقهي نداشته باشند. شما خبرنگاران و اصحاب رسانه در حرفه خود يك سؤالاتي داريد كه غير از فقيه و مجتهد توانمند كسي نمي تواند به او پاسخ بگويد، پس اجتهاد كه اين همه ارزش دارد براي این است كه هيچ قشري در جامعه نيست كه نياز به اجتهاد و فقاهت نداشته باشد.
نكته سوم اينكه امروز فقاهت اساس حكومت اسلامي ماست، اگر بخواهيم فقاهت را حذف يا مردم را از فقها جدا كنيم، اين در حقيقت به منزلهي نفي حكومت اسلامي است، و بلكه بالاتر از آن نفي خود اسلام است، هر كسي اين انديشه را در سر خود داشته باشد كه بايد نقش فقها را در جامعه كمرنگ كرد، چه بخواهد و چه نخواهد، خواسته يا ناخواسته دنبال نفي اسلام است، نميشود اين دو را از هم تفكيك كرد، بگوئيم ما اسلام بدون فقاهت ميخواهيم. اين حكومت اسلامي نتيجه تلاش امام، مردم و شهدا و محصول تلاش هزار سالهي فقهاست.
يكي از خاطراتي كه از مرحوم والدمان(رضوان الله تعالي عليه) دارم اين است كه ايشان در جلسهاي به بعضي از بزرگان فرمودند ولايت فقيه امري نبود كه امام(رضوان الله تعالي عليه) با عمر فقهي خودش بخواهد آن را بياورد، بلكه محصول تلاش هزار سالهي روحانيّت و فقهاست، منتهي امام آمدند اين را به فعليّت رساندند و ابعادش را براي مردم و حوزههاي علميه بيان كردند، ولايت فقيه چيزي نيست كه بگوئيم امام به عنوان يك نظريهپرداز و مجتهد آن را مطرح كرد و حالا ما در موردش بحث كنيم كه ميشود اين را از دين كنار بزنيم يا نه؟ فرمود اين محصول تلاش هزار سالهي فقهاست، حالا اگر كسي بخواهد فقه و فقاهت را كمرنگ كند و يا تعبيرات غير صحيحي را به كار ببرند كه متأسفانه آدم ميشنود كه بعضي از مسئولين اين چنين عمل كرده و اين تعابير را دارند. بدون هيچ ترديدي اين كار نفي اسلام است و اين نتيجهي قهري بر آن مترتب است.
علت پنجم اهميت اجتهاد و فقاهت؛ كه روي آن تأكيد ميكنم این است كه در طول تاريخ باز در ميان علماي دين، فقهاء در صف اول مجاهدين و مقابلهي با ظلم و كفار، بودند. در ايران، عراق و كشورهاي ديگر. انسان وقتي تاريخ را ميخواند ميبيند علمدار مبارزات فقها و مجتهدين بودند و اين بدان معناست كه اجتهاد زنده نميگذارد عالم در مقابل ظلم سكوت كند، وقتي ما بيائيم اجتهاد را از دين بگيريم، آن عالم در مقابل ظلم ظالم هم سكوت ميكند و تن در ميدهد و كاري هم ندارد، اما وقتي اجتهاد جوهرهي دين شد اجازه نميدهد كه در مقابل ظلم ظالمين سكوت كند.
پس اين اموري كه عرض كردم كاملاً نشان دهندهي اهميّت اجتهاد است من تقاضا دارم در سالگرد اين مرجع بزرگ و همچنين مراجع و فقهاي ديگر رضوان الله تعالي عليهم واقعاً شما اصحاب رسانهها و صدا و سيما به اين بُعد حوزههاي علميه بپردازيد، امروز صداوسيما و رسانههاي ما كمتر اين بُعد زحمات علمي مراجع و حوزههاي علميه را به مردم نشان ميدهند، غالباً به ابعاد معنوي پرداخته ميشود، خصوصاً داستانهايي هم مطرح ميشود كه بعضيهايش درست و بعضي هم واقعيّت ندارد اما بيايند آنچه كه صددرصد واقعيّت داشته، تجسّم پيدا كرده، يعني تلاش علمي و خدماتي كه در اين جهت به علم كرده را به مردم عرضه كنند، به مردم عزيز ما نشان دهند كسي كه مرجع تقليد ميشود، اينطور نيست كه با يكي دو سال و ده سال و بيست سال مطالعه به اين مرتبه برسد، چقدر تلاش ميخواهد؟! خود والد ما ميفرمود يك عمر طبيعي براي همين خصوص فقه بسيار كم است، اينها را به مردم بگوئيم، ارزش اجتهاد را بگوئيم.
بخش دوم صحبت ما این است، تلاش مهم دشمنان دين و انقلاب بر محور نفي مرجعيّت و نفي فقاهت است! يعني امروز در مراكز نظريه پردازي دنيا به اين نتيجه رسيدند كه براي مقابلهي با اسلام و حكومت اسلامي، بايد فقاهت و مرجعيّت را به نحوي از بين ببرند، انسان ميبيند در خارج از كشور اين امر به صورت گسترده مطرح است و در داخل كشور هم عدهاي اين فكر را در سر داشته، گاهي هم بروز ميدهند و اين نگراني بزرگي است كه همهي دلسوزان اين نگراني را دارند. براي اينكه بخواهند با مرجعيّت و روحانيّت مقابله كنند چه ميكنند؟ من به شما كدهاي اين مسئله را عرض كنم؛ اولين مطلب این است كه بگويند علم اينها يك علم كهنه و قديمي است، ميخواهند اصلاً بين اين مجموعه و مجموعهي علماي زمان بگويند علم اينها جديد است و علم آنها قديم است، حرفي كه در زمان طاغوت هم ميگفتند، در زمان طاغوت اگر كسي ميخواست طلبه شود، ميگفتند عجب! تو رفتي سراغ علوم كهنهي قديمي، اين خودش خيلي مسئلهي مهمي است، در حالي كه به روزترين، جديدترين و تازهترين علم، علم فقاهت است، فقاهت همراه با نيازهاي زمان متولد ميشود و جلو ميرود، مشكلات را حل ميكند چطور ما بگوئيم فقاهت يك علم كهنه و قديمي است، اين يك مطلب.
علامت و نشانهي دوم این است كه تا وقتي از ناحيهي فقها حكمي مطرح ميشود افرادي خودشان را به عنوان اسلام شناس قرار داده ميگويند اين حكم در اسلام نيست بلكه فقها آنرا از خود در آوردند! بيايند به ما بگويند كدام حكم را فقهاء از جيب خود درآوردهاند، اگر از يك فقيه بپرسيم دليل تو از قرآن و روايت چيست؟ دهها دليل اقامه ميكند. در زمان طاغوت هم همين بود و اين شيوهي استعمار براي مقابلهي با روحانيّت و فقاهت است، كه افرادي در لباس اسلامشناس مطرح ميكنند، آدمهايي كه به حسب ظاهر هم ممكن است متديّن باشند، اما ميگويند اسلام آن طور كه ما ميفهميم درست است، نه آنطور كه فقهاء ميگويند و شما ببينيد ائمه ما به مردم زمان خود ميفرمودند سراغ كسي برويد كه حلال و حرام را ميشناسد. چه كسي حلال و حرام را ميشناسد؟ كسي كه عمرش را در اين راه طي كرده باشد، اگر يك كسي بگويد من فقط ترجمهي قرآن را بلدم اين فرد حرام و حلال را مي شناسد؟ خير، اگر كسي بگويد من حتّي تفسير قرآن را تا يك حدّي بلدم، اين حرام و حلال ميشناسد؟ خير، حلال و حرام را فقط و فقط فقيه ميشناسد، آن كسي كه مباني اصولي دارد، آن كسي كه عمري مقدّمات فقاهت را طي كرده، آشناي بر اقوال متقدّمين و متأخّرين و ادله است، ميفهمد به كدام آيهي قرآن ميشود براي فقه استدلال كرد و به كدام آيه نميشود استدلال كرد! اينها هستند كه عارف به حلال و حراماند.
اگر كسي را ديديد كه گفت فقها اين حكم را از خودشان درآوردند، بدانيد اين دنبال نفي روحانيّت و مرجعيّت است و دلسوز دين و مردم نيست!
علامت سوم اينكه ميگويند فقها كارآيي ندارند. آنها تا حالا براي شما چكار كردند؟
علامت چهارم كه متأسفانه همين روزها با آن مواجه بوديم؛ اين است كه ميآيند افرادي را كه به سهم خود خدمتي كرده و از مفاخر فرهنگي هستند به عنوان منجي اسلام معرفي ميكنند! آقايي كه ميگويد فردوسي نجات دهندهي اسلام است، بيايد براي ما بيان كند كه با كدام شعرش اسلام را نجات داد؟ آيا آن جواني كه به جبهه رفت شهيد شد و خونش ريخته شد نجات دهندهي اسلام است يا اشعار فردوسي؟ از همه و همه بالاتر آيا حادثهي كربلا نجات دهندهي مكتب پيامبر بود يا اشعار فردوسي؟! آيا پيامبر نفرمود كه حسين از من و من از حسينم، يعني من به بركت خون حسينم باقي ميمانم؟ يعني شهادت حسين من موجب نجات اسلام ميشود.
اين زحمات و خدمات فراوان علما و كتابهايي كه فقها، مفسرين، فلاسفهي اسلامي نوشتهاند بياورند در مقابل كتابهايي كه دانشمندان ساير علوم نوشتند، ببينند چقدر گسترده است، مقايسه كنيد چه كسي اسلام را نجات داده؟ من وقتي اين سخن را شنيدم گفتم كه اين جمله مثل این است كه بگوئيم حافظ پزشكي را نجات داد! يك جملهي خندهدار و بياساس. يعني چه كه ما بگوئيم فردوسي اسلام را نجات داد؟! اين نيست جز اينكه ميخواهند نقش روحانيّت و فقها را در ابقاي اسلام كمرنگ كنند.
ما از اينها سؤال ميكنيم كه آيا در روايات نداريم كه «إذا مات المؤمن الفقيه ثلم في الإسلام ثلمه» امام صادق نفرمود اگر يك فقيه از دنيا برود در اسلام يك ثلمهاي به وجود ميآيد كه هيچ چيز جاي آن را پر نميكند؟! كدام امام معصوم فرمود اگر شاعري از دنيا برود خلأيي در اسلام به وجود ميآيد؟ البته خلأ فرهنگي هست كه وقتي ما شاعري را از دست ميدهيم يك ارزش فرهنگي را از دست دادهايم، ولي انسان نبايد همه اينها را با هم مخلوط كند، البته ما ميدانيم پشت پردهي قضيه غير از مسئلهي نفي روحانيّت و مرجعيّت چيز ديگري نيست! بحث علمي و نظريهپردازي در كار نيست، كه كسي بگويد من يك نظري دارم، كما اينكه ما واقعاً اگر به آرمان و افكار امام پايبنديم، چنانچه امروز كسي آمد و روي مطالب امام خط كشيد، نميتواند بگويد من دنبال آرمان امام هستم.
علي أيّ حال مجدداً تشكر ميكنم از شما برادران و خواهران و تقاضايم این است فكر كنيد راهكارهايي بيابيد كه چگونه ارزش اجتهاد و روحانيّت و مرجعيّت را تبيين كنيد، البته روحانيّتي كه ما از آن صحبت ميكنيم روحانيّتي است كه واجد علم و تقواست. مرحوم والد ما يك روزي در درس فرمودند روحانيّت دو ويژگي دارد؛ كه هر ديندار و بيديني با اين دو ويژگي موافق است يكي علم و ديگري تقواست، لذا ما از روحانيّتي كه صحبت ميكنيم منظور روحانيتي است كه اين دو تا را دارد، اگر فردي فقط يكي را داشته باشد و يا هيچ كدام را نداشته باشد مقصود ما نيست، تقاضاي ما اين است ارزش اين روحانيّت را حفظ كنيد، و اجازه ندهيد اين سرمايهي بزرگ روز به روز توسط دشمنان خارجي و توسط نااهلان داخلي بخواهد كمرنگ شود.
مجدداً از آقايان تشكر ميكنم و اميدوارم كه ان شاء الله آنچه كه گفتيم صرفاً براي تجليل از يك شخص و يك مرجع مشخص نباشد، بلكه براي تجليل از اساس فقاهت، مرجعيّت و خدمات اين نهاد به اسلام باشند. در خاتمه اين خاطره را هم عرض كنم حدود شش سال پيش در يك جلسهاي كه آيت الله جنّتي و آيت الله يزدي خدمت والد ما رسيدند، نسبت به قضايايي كه در آن زمان بود بحث شد، ايشان به آقايان فرمودند من احساس ميكنم گروهي به دنبال حذف نهاد مرجعيّت در اين كشور هستندو افزودند مخالفت آنها با من يا دوستان من به عنوان اشخاص مطرح نيست، موضوع فراتر از اين مسئله است و من احساس خطر ميكنم، بيدار باشيد كه دارم ميبينم كه فكر اين افراد براي حذف نهاد مرجعيّت است.
اميدوارم همانطوري كه تا به حال حوزههاي علميه در ظل عنايات امام زمان (عج) محفوظ بوده و در طول تاريخ آنهايي كه مخالفت كردند خودشان مغلوب شدند و از بين رفتند، آنهايي كه دنبال اين فكر هستند خداوند كيد آنها را به خودشان برگرداند و هميشه اين حوزهها، مستحكم و پايدار بوده و وجود مراجع عظام و رهبر معظم انقلاب را براي تعالي اسلام و اين كشور محفوظ بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله بركاته