سخنرانی حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در اولین همایش پدافند غیرعامل از منظر دین

۰۱ تیر ۱۳۹۱

۰۹:۳۵

۳,۵۱۸

خلاصه خبر :
نظام جمهوری اسلامی باید به مسئله و نهادی که متولی آن است توجه بسیار عمیقی داشته باشد ... مسائل دینی نیاز به عمری تلاش برای فهم آن دارد اگر مسئولی بخواهد در مسائل دینی اظهارنظر غیرکارشناسی کند، آسیب های بزرگی به جامعه وارد می‌شود.
آخرین رویداد ها

بسم الله الرحمن الرحيم

حلول ماه مبارك شعبان و اعياد شعبانيه را تبريك عرض مي‌نمايم.

نهاد «پدافند غير عامل» يكي از مفاهيم و نهادهاي كليدي در مجموعه‌ي هر نظامي است و خصوصاً نظام جمهوري اسلامي بايد به اين نهاد، توجه بسيار عميق داشته باشد. اين بحث ابعاد مختلفي دارد، نظامي، سياسي، اقتصادي و ...، ولي يكي از ابعاد خيلي مهمش جستجو و بررسي اين عنوان در فرهنگ ديني است، ما معتقديم دين ما يك مجموعه‌ي كاملي است، مجموعه‌اي است كه نسبت به همه‌ي ضرورت‌هاي شخصي و ضرورت‌هاي اجتماعي و ضرورت‌هاي حكومتي نظريه، راهكار و دستور العمل دارد، آيا در رابطه با پدافند غير عامل ما مي‌توانيم در دين اين عناوين را پيدا كنيم يا خير؟ طبعاً اين بحث نياز به يك تتبع، تحقيق و بحث مفصلي دارد و بنده به بعضي از شواهدش اشاره مي‌كنم، فقط تقاضا مي‌كنم اين نكته را توجه داشته باشيد كه ما مي‌خواهيم اين موضوع را از اين زاويه بررسي كنيم، و در زواياي ديگر ما نبايد وارد شويم و كار و تخصص ما نيست!

مقدمتاً از همين نكته آغاز كنم كه اساساً يكي از اهداف و غايات اين موضوع این است كه هر كسي مسير اصلي مسئوليّت خود را بشناسد، تداخل در مسئوليت‌ها منافات با اين عنوان پدافند غير عامل دارد، اگر يك پزشك بيايد نظريه‌ي ديني بدهد، ما مي‌گوييم اين مغاير با اين بحث است، چون پدافند غير عامل شناسايي آسيب‌هايي است كه به يك مجموعه يا يك شخص وارد مي‌شود، ما براي آنكه آسيب‌ به نظام وارد نشود آمديم تفكيك قوا را مطرح كرديم، يك اصل كلّي به عنوان اصل عدم تداخل قوا مطرح شده، همين اصل بايد در همه‌ي ابعاد سريان داشته باشد، يعني همانطور كه قوه‌ي مجريه حق ندارد در امور قانونگذاري دخالت كند، قوه مقننه هم حق ندارد در اجرا دخالت كند، هيچ كدام از اينها حق ندارند در قضاوت دخالت كنند، اين خودش يك نمودي از اين قضيه‌ي پدافند غيرعامل است.

اگر امروز مسئولين ما به اين ضرورت توجه پيدا كنند، بسياري از مشكلات ما حل مي‌شود، اين جار و جنجال‌هايي كه گاهي اوقات مطرح مي‌شود و شكوه‌ي رهبريِ معظم انقلاب را هم به صدا در مي‌آورد و ايشان هم اظهار ناراحتي مي‌كنند، وجهش همين است، ما بايد رعايت ضوابط اين عنوان را داشته باشيم كه واقعاً هر كسي در حيطه مسئوليت خودش دخالت كند، من اگر بخواهم به عنوان يك طلبه در مسائل كارشناسانه اقتصادي اظهار نظر كنم آسيب مي‌زنم، خود همين يك آسيب جدّي است.

اگر يك مسئولي بخواهد در مسائل ديني اظهارنظر كند، مسائل ديني كه نياز به عمري تلاش براي فهم دين دارد، شما ببينيد چه آسيب بزرگ ديني به جامعه وارد مي‌شود! آسيبي كه با امروز و فردا و يك سال و ده سال نمي‌شود آن را جمع كرد. اگر كسي در كاري كه مورد تخصص او نيست بيايد اظهار نظر كند، و افزون بر آن بخواهد به جامعه خط‌دهي هم بكند و فكر و ذهن جامعه را به آن سمت سوق بدهد، اين آسيب جدي و دامنه‌داري را به دنبال دارد، اين به عنوان مقدمه و نتيجه‌اي كه انسان از همين مقدمه مي‌گيرد این است كه بالأخره ما ببينيم آيا دين براي اينكه آسيب به مجموعه‌ي يك جامعه و نظام وارد نشود راههايي به عنوان، پيش‌گيري توصيه كرده است يا نه؟

در جلسه‌اي كه دو سال قبل خدمت برادر عزيزمان جناب سردار جلالي و دوستانشان داشتيم، آنجا من اشاره كردم به اين روايتي كه از اميرالمؤمنين(ع) در غرر الحكم آمده، که مي‌فرمايد «من المفروض علي كل عالمٍ أن يصون بالورع جانبه»؛ يكي از چيزهايي كه بر هر عالمي فرض است اين است كه به وسيله تقوا خودش را حفظ كند، يعني اگر در كنار علمش ورع نباشد و جانب خودش را با ورع و تقوا حفظ نكند،‌ اگر ورع سپر او و محافظ او نباشد، اين علمش علم مضر خواهد بود، هم براي خودش مضر است و هم براي جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كند.

در حوزه‌هاي علميه ما يكي از اموري كه از اول طلبگي بزرگان‌ و اساتيد اخلاقي ما تذكر مي‌دهند همين است، امام رضوان الله تعالي عليه مي‌فرمود ممكن است يك كسي علم توحيد را خيلي خوب بلد باشد ولي همين علم توحيد براي او حجاب باشد! يعني همين علم بر او آسيب است، حجاب به معناي آسيب است، معنايش اين است كه مانع مي‌شود و نمي‌گذارد او رشد كند، اگر در كنارش تقوا نباشد،‌ اين علم به او ضرر مي‌زند، نمي‌گذارد براي او نورانيّت داشته باشد.

يا اين تعبير كه گاهي اوقات مي‌گويند روايت است ولي ظاهراً از حكما اين تعبير رسيده؛ «استر ذهبك و ذهابك و مذهبك» اين يك تعبيري است كه خيلي رايج است، اينها مفاهيم ريشه‌اي ديني براي اين بحث پدافند غيرعامل است، مال خود را مستور نگه دار لازم نيست كه يك دولتي بيايد اموال خودش را اعلام كند كه من اينقدر مال دارم ولو اينكه حالا استعمار از طريق بانك‌هاي جهاني و مراكز اقتصادي جهاني و همين سازمان ملل، آنچنان برنامه‌ريزي كرده كه تمام مسائل حياتي كشورها در اختيارش است و اساساً عرض كنم لازم است ببينيم چه راهكاريي بايد براي اين مسئله انديشيده شود.

امروز سازمان ملل، بانك جهاني، مراكز اقتصادي بين المللي به بهانه بررسي نوسانات اقتصادي دنيا و كشورها، نبض اقتصادي هر كشوري را در اختيار دارند، چرا بايد اين چنين باشد؟ ولو يك مقدارش ممّا لابدّ منه است و چاره‌اي نيست. وقتي معاملاتي مي‌كنند بالأخره روشن است كه چه مقدار فروختند و چه مقدار خريدند ولي بايد يك فكري انديشيده شود چون تمام اين سازمان‌هاي بين المللي كه به حسب ظاهر به عنوان حفظ منافع ملّت‌ها و دولت‌ها درست شده امروز مي‌بينيم كه درست نقطه‌ي مقابل اين معنا عمل مي‌كنند.

از مدت‌ها پيش آمده‌اند بيانيه حقوق بشر را تنظيم كردند، چرا؟ اصلاً فلسفه‌ي تشكيل بيانيه حقوق بشر براي چيست؟ بيانيه حقوق بشر الفاظ خيلي فريبنده دارد، مثل آن كه كرامت انساني بايد مدّ نظر باشد، آزادي و حقوق طبيعي بايد باشد ولي اين را چرا درست كردند؟ ما به اين نتيجه رسيديم كه فقط براي استحاله‌ي مكاتب و اديان آسماني درست شده، يعني جامعه آرام آرام، (نه حالا در يك سال و ده سال، بلكه آنها در برنامه ريزي‌شان ممكن است صد سال و دويست سال ديگر را در نظر بگيرند) منتهي شود به اينكه قوانين دين را كنار بگذاريم و همه سراغ اين بيانيه برويم.

اينكه در اين زمان طرح دهكده‌ي جهاني را مطرح كردند، و واقعاً اگر اين نظام جمهوري اسلامي نبود، آمريكايي‌ها و اسرائيلي‌ها در اهداف غير منطقي خودشان بسيار موفق شده بودند!  انقلاب اسلامي نه تنها اسلام را نجات داد و از زير خروارها خاك بيرون آورد، مذهب اهلبيت را نجات داد بلكه به فرياد همه‌ي مكاتب آسماني در عصر حاضر رسيد، اگر اين نظام ما نبود در همان دهه‌ي اول انقلاب آمريكايي‌ها طبق برنامه‌هاي خودشان با اين سياست گذاري‌هاي جهاني كه كرده بودند به نتيجه رسيده بودند.

يكي از مسئولين چندي پيش گفت اكنون روشن شده است كه جنگ روس‌ها عليه افغانستان يكي از طرح‌هاي آمريكا و اسرائيل بوده، ده‌ سال بيشتر روسها را آنجا فلج كردند و گرفتار كردند، تمام زير و بم نظامي آنها را ارزيابي كردند، تا به اهدافي كه مي‌خواستند در افغانستان برسند تا يك اندازه‌اي هم رسيدند. آنچه كه الآن مشكل اصلي اينهاست نظام جمهوري اسلامي است، قدرتي كه خدا به بركت خون شهدا و ايثار و خدمات امام و مردم عزيز نصيب اين نظام كرده. ما بايد همانطور كه مقام معظم رهبري هم فرمودند به اين سمت و سو برويم، كه اين خطوط اصلي بين المللي را تغيير بدهيم، اگر اين خطوط به ين شكل بخواهد پيش برود ما نمي‌توانيم به آن اهدافي كه مي‌خواهيم در اين نظام برسيم.

يك وقتي مي‌گفتند چرا امام رضوان الله تعالي عليه آمد اين تقسيم اسلام آمريكايي و اسلام ناب محمّدي را مطرح فرمود، ممكن بود در بدو امر بعضي از متديّنين ما بگويند، مگر ما چند جور اسلام داريم؟ اسلام همان است كه رسول خدا آورد، اسلام آمريكايي يعني چه؟ همين امروز آنچه كه در اخبار وجود دارد و انسان از عملكرد افراد، جريانات و حكومت‌ها مي‌بيند، مثل جريان‌هاي تركيه و ...، آمريكا دارد يك اسلام به قول خودش ميانه‌رو، يك اسلامي كه حدود اسلامي در آن نباشد، اسلامي كه در آن جهاد نباشد و اسلامي كه در آن در مقابل ظلم ظالم سكوت باشد، اسلامي كه مسلمان سرش به زير باشد و كاري نداشته باشد كه چه بلايي به سرش مي‌آورند، يك چنين اسلامي را به خورد دنيا مي‌دهد.

اسلامي كه نمونه‌اش در عربستان و در برخي از كشورها وجود دارد، آن امام بزرگوار با آن روح ملكوتي و آسماني و فكر نوراني خودش فهميد اين توطئه را كه يك اسلام آمريكايي مي‌خواهد وارد كشورهاي اسلامي شود و بايد با آن مقابله كرد و مقابله‌اش اين بود كه بگويند اسلام حقيقي اين است، اسلامي كه نظام جمهوري اسلامي طرفدار اوست و آن را دنبال مي‌كند، اين خودش بهترين و قوي‌ترين عملكرد در پدافند غيرعامل است كه امام ما تشخيص داد.

من خدمت آقاي جلالي عرض كردم و اينجا هم عرض مي‌كنم اين عنوان پدافند غيرعامل يك عنواني است كه هنوز در جامعه‌ي ما حتي در مراكز علمي ما خيلي جا نيفتاده و بايد خيلي كار شود، تقاضاي بنده اين است كه واقعاً براي اينكه اهل فكر ما مصون از توطئه‌ها بمانند، اطلاع رساني دقيق به آنها شود، ما بيائيم توطئه‌ها را به حوزويان، به اساتيد دانشگاه، به دانشجويان و طلاب و محقّقين منتقل كنيم و بگوئيم توطئه اين است. اهل فكر آنها و ايدئولوگ‌هاي آنها شبانه روز دارند كار مي‌كنند، و بررسي مي‌كنند كه مي‌خواهيم حدود اسلامي را برداريم پس جايش چه چيزي بگذاريم؟ مي‌خواهيم دعا را برداريم جايش چه چيزي بگذاريم؟

من عرض كنم كه اين حضور عرفان‌هاي دروغين در كشور كه متأسفانه منحصر به كشور ما هم نيست، در كل جهان سومي‌ها الآن بحث عرفان كاذب مطرح است و اصلاً جايگزين آنها براي مكاتب آسماني همين عرفانهاي دروغين با شعبه‌هاي متعددي است كه الآن درست كردند و اين جزء برنامه‌هايشان است، چرا بايد در كشور ما اينقدر فراوان شود؟ مسئولين ما چكار كردند؟ امروز كتاب‌هايي در همين قم منتشر مي‌شود كه نويسنده‌اش يك زن آمريكايي است و دوازده ترجمه فارسي در همين كشور ما شده، 750 هزار تيراژ داشته و الآن هم فروش مي‌رود، در اين كتاب مقابل و جايگزين اين دعاهايي كه امروز هر شيعه مسلماني به دستور خدا «ادعوا ربكم» مي‌خواند، آمده يك شيوه و راهكارهاي ديگري ذكر كرده، جوان ما اين را مي‌خواند، اين جوان وقتي كه فكرش با اين مطالب مخلوط شد چطور مي‌توانيم آن را از ذهنش خارج كنيم، مسئله‌ي پدافند غيرعامل فقط به اين نيست كه ما قبل از اينكه دشمن يك توطئه‌ي نظامي كند ما از راههاي غير نظامي و غير مسلحانه آن را خنثي كنيم، در آسيب‌ها بايد از قبل برنامه‌ريزي كنيم كه چه كنيم اگر دشمن بخواهد در مجموعه‌اي نفوذ كند جلويش را بگيريم! مهم‌ترين بخش آن جلوگيري از نفوذ فكري دشمن است. دولت اسلامي در اين مدت چه كرده؟ به ما نشان بدهند، در برابر اين همه كتاب‌هاي عجيب و غريبي كه در باب عرفان هاي دروغين در اين كشور چاپ مي‌شود، چه كرده است؟

از آن طرف وقتي ايام تابستان و تعطيلي مي‌شود به جاي اينكه كتاب‌هاي مذهبي با تيراژ ميليوني در نظام ما چاپ شود و رايگان در اختيار جوانها قرار داده شود! كاري كه كه متأسفانه تاكنون انجام نشده است و از هر كسي سؤال مي‌كنيم مي‌گويند ما خبر نداريم، پس داريم چكار مي‌كنيم؟ راههاي نفوذ فكري دشمن را چطور بايد مسدود كنيم؟ اينها مسائلي است كه واقعاً بايد خيلي به آن توجه شود. بنده به بعضي از نمونه‌ها در دين خودمان اشاره كنم كه ائمه ما، شارع مقدس، چقدر نسبت به اين مسئله توجه داشته؟ يكي از مسائلي كه از افتخارات شيعه است مسئله تقيّه است.

فكر مي‌كنم اين تقيه را مي‌توانيم به عنوان پدافند غيرعامل تحليل كنيم! زماني بود كه مؤمن بايد در مقابل كافر تقيه مي‌كرده (در صدر اسلام) بعد زماني رسيد كه شيعه در مقابل سنّي بايد تقيه مي‌كرد، بعضي از نويسندگان و مفسران اهل سنت مثل آلوسي در كتاب تفسير روح المعاني گفته تقيه يك امر نفاق است، در حالي كه تقيّه مقتضاي عقل است، عقل مي‌گويد اگر طرف مقابل تو ظرفيت فهم اين معرفت را ندارد به او اظهار نكن، مگر در مسائل نظامي غير از اين است؟ در مسائل نظامي چطور كسي كه مسئوليت نظامي دارد اسرار خودش را حتي به فرزندش هم نمي‌گويد، هم قانون مي‌گويد نبايد بگوئي و هم عقل چون تمام اهداف و برنامه‌ها از بين مي‌رود، در مسائل معرفتي اين مهم در يك درجه‌ي خيلي بالاتري قرار دارد.

اگر كسي كه كافر معاند است بخواهيم از توحيد برايش بگوييم انسان را مي‌كشد چون اصلاً نمي‌تواند توحيد را درك كند، اسلام مي‌گويد تقيه كن! در مقابل او حرفي نزن، يا همين تقيه مداراتي كه در شيعه وجود دارد، اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد «التقية من أفضل أعمال المؤمن يصون بها نفسه و إخوانه عن الفاجرين» البته تقيه‌اي كه در اين روايت آمده منحصر به تقيه در مسائل ديني نيست، تقيه از بهترين اعمال مؤمن است، مي‌گويد كجا مي‌روي؟ چه لزومي دارد به او بگويم كجا مي‌روم؟ اصلاً همين استر ذهبك و ذهابك، چقدر پول داري؟ چه لزومي دارد به او بگويد؟ چه فكري دارد؟‌ چه لزومي دارد بگويد. فكر را در جايي بايد القاء كرد كه اهل فكر آن را بفهمند، ممكن است جايي انسان يك فكر و يك مطلب معرفتي را القاء كند، ديگري نه تنها آنرا نفهمد بلكه خصم او هم بشود و حتي ممكن است اين ادم ارزشمند را از بين هم ببرد.

باز امام حسن مجتبي(ع) مي‌فرمايد «إن التقية يصلح الله بها أمةً» اگر در يك امتي تقيه باشد، يعني اسرار را حفظ كنند، آن مطالبي كه ضرورت ندارد انسان به ديگري بگويد را حفظ كند، اين امّت پايدار مي‌ماند، پدافند غير عامل براي پايداري است، تقيه از اركان پايداري يك نظام است، هم از اركان معرفتي‌اش است، هم از اركان امنيتي‌اش و در يك روايتي از رسول گرامي اسلام(ص) وارد شده فرمود «مثل مؤمنٍ لا تقية له كمثل جسدٍ لا رأس له» زمان رسول خدا(ص) هنوز تقيه‌ي با اهل سنت مطرح نبوده! چون تقيه ريشه قرآني دارد، در همين رساله‌اي كه حدود بيست سال پيش در مورد تقيه نوشتيم، آنجا آيات قرآني‌اش را مفصل آورديم، پيامبر مي‌فرمايد مؤمني كه تقيه ندارد مثل بدني است كه سر ندارد، تقيه يكي از اركان فكري و منابع فكري اين مجموعه‌ي پدافند غيرعامل مي‌تواند باشد، اين هم يكي از نمونه‌ها.

در فقه در باب نكاح مي‌گوئيم زن مسلمان نبايد همسر كافر شود، چرا؟ البته كه حفظ مسائل فكري و اعتقادي در رأس آن است و در آن ترديدي نيست ولي اين جهت هم به عنوان فقه سياسي اسلام مورد نظر اسلام است كه اسلام نمي‌خواهد كفار از اسرار مسلمان‌ها اطلاع پيدا كنند! اگر يك زن مسلماني همسر كافري شد اين كافر مي‌آيد در خانواده مسلما‌ن‌ها و رفت و آمد پيدا مي‌كند از اسرار مسلمان‌ها اطلاع پيدا مي‌كند. گاهي اوقات افراد ساده‌انديش و كساني كه درست از اسلام خبر ندارند مي‌گويند اين چه حكمي است؟ انسان انسان است، مرد مرد است زن زن است، يك زني مي‌خواهد با يك مردي ازدواج كند! بعد هم يك مقدار روشنفكرانه جلو رفته مي‌گويند ممكن است اين زن مسلمان مرد كافر را بتواند مسلمان كند! ولي اسلام روي آن تدبير كاملي كه خداي تبارك و تعالي دارد مي‌داند كه غالباً از ميان صد زن مسلماني كه همسر فرد كافر شوند 99 نفرشان كافر مي‌شوند، حالا با قطع نظر از اين. دنبال اين بوده كه كفار به خانه‌هاي مسلمان‌ها رخنه نكنند، اين مطلب معروف است، در زمان رسول خدا(ص) پيامبر به زن‌هاي خودشان يا به زن‌هاي مسلمان فرمود زن‌هاي يهودي را خيلي به خانه‌هايتان راه ندهيد، عرض كردند يا رسول الله چرا؟ فرمود اينها مي‌آيند خصوصيت شما را تماماً براي شوهرانشان نقل مي‌كنند، اسلام هيچ وقت چنين اجازه‌اي را نمي‌دهد كه انسان بيايد خصوصيات يك زن يا مرد نامحرم را براي ديگري نقل كند اما آنها اين ضوابط را ندارند.

مي‌خواهم عرض كنم كه اينها نمونه‌هايي است از اين كه ما اگر در دين خودمان جستجو كنيم مي‌تواند به عنوان پايه‌هاي فكري اين نهاد مهم باشد.

مطالب ديگري هم هست كه براي اينكه آقايان خسته نشوند به همين مقدار اكتفا مي‌كنم.

اميدوارم كه حوزويان ما از اين مجموعه استقبال كنند و به دنبال اين باشند كه پايه‌هاي فكري اين نهاد را بيشتر تقويت كنند و همينطور از مسئولين محترم اين مجموعه مخصوصاً جناب دكتر جلالي تقاضا مي‌كنم ارتباطات بيشتري با اساتيد و بزرگان حوزه داشته باشند.

من دو سال پيش هم عرض كردم كه مجموعه مركز فقهي آمادگي اين را دارد كه سوالاتي كه در اين زمينه داريد براي امر تحقيق به اينجا ارسال كنيد، ولي متأسفانه هنوز به دست من نرسيده و اميدوارم إن شاء الله اين انجام شود.

علي أيّ حال ما به عنوان يك طلبه‌ي كوچك و اين مجموعه‌ي مقدّس و معظم كه مربوط به همه‌ي حوزويان و اساتيد بزرگوار حوزه است آمادگي اين را داريم كه در اين رابطه همكاري كنيم.

والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاته



برچسب ها :