سخنراني حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت بركاته) در جشن ميلاد امام حسين(ع) و مراسم عمامه گذاري طلاب هندي ـ 3/ 4/ 91
۰۴ تیر ۱۳۹۱
۱۶:۰۷
۳,۶۱۶
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرّحمن الرّحيم
« قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع): أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ. فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟ قَالَ(ع): مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ».
ولادت با سعادت سومين امام شيعيان حسين بن علي(ع) و اعياد شعبانيه و عيد بزرگ ميلاد امام زمان (عج) را كه در پيش است تبريك عرض ميكنم، و اميدوارم كه همهي شيعيان و مسلمانان از بركات اين اعياد بهرهمند گردند و مشكلاتي كه امروز براي شيعه و دنياي اسلام به وجود آمده به بركت اين اعياد همهي اين مشكلات برطرف شود و حوزههاي علميه، فضلا و طلاب، هر چه بيشتر موفق در نشر دين و نشر مكتب اهلبيت عليهم السلام بشوند.
اين مركزي كه امروز موفق شديم در آن حضور پيدا كنيم اميدوارم كه بركات خوبي را براي فضلاي هند و آن جامعهي بسيار گستردهاي كه در هند است داشته باشد. واقعش این است كه امروز فضلا و طلاب حوزههاي علميه نميتوانند با كار فردي و شخصي مسئوليّت خطيري كه دارند را انجام بدهند و دليل عمدهاش این است كه امروز دنياي كفر با اتحاد و همبستگي و با تشكلي كه بينشان به وجود آمده توطئههاي فراواني را عليه اسلام و تشيّع طراحي ميكنند، در مقابل بايد شيعيان بالخصوص روحانيّت شيعه تشكّل محكمي را داشته باشند، اگر شما بخواهيد براي كشور خودتان مخصوصاً با آن مذاهب عجيب و غريبي كه در هند وجود دارد و نظير آن در نقاط ديگر دنيا كمتر هست برخورد كنيد، بخواهيد مردم را از چنگال خرافات نجات بدهيد راهش همين است كه مراكز و مؤسساتي باشد، افكار با يكديگر پيوند بخورند و دستها به يكديگر داده شود تا اينكه ان شاء الله اين راه طي شود.
امام حسين(ع) در اين روايت ميفرمايند: خداي تبارك و تعالي مردم را خلق نكرد مگر براي اينكه معرفت به خدا پيدا كنند، همان چيزي كه از ما طلبهها سؤال ميكنند ميگويند شما به چه هدفي رفتيد طلبه شديد؟ آيا يك پست دنيوي و منصب دنيوي داريد؟ ميگوئيم نه، ما براي آنكه آن مقداري كه قابليّت داريم خدا را بشناسيم، طلبه شدهايم. براي هيچ قشري مثل طلبهها و روحانيّت، شرايط و امكانات علمي جهت شناخت خدا ميسر نيست، لذا طلبگي يك توفيق بسيار بسيار بزرگي است كه خدا نصيب هر كسي نميكند! بالأخره ما در مسيري ميخواهيم قرار بگيريم كه كتاب خدا و دستورات او را تا يك اندازهاي بفهميم. در حدّ خودمان، آنچه كه خلاصهي همهي اينهاست بشويم يعني يك سرباز براي رسول خدا، براي دين، براي امام زمان(ع)، اين مهمترين هدف ماست.
يك طلبهاي كه عمامه بر سر خود ميگذارد به اين معناست كه با اين لباس اعلام آمادگي براي تبليغ دين و متديّن كردن مردم ميكند، به اين معناست كه من هميشه براي خدمت به دين آمادهام، اين لباس لباسِ دين است، لباس اسلام است، لباس پيامبر است، در زمان قديم قبل از انقلاب يك نويسندگاني در همين ايران بودند و شايد خارج از ايران هم بودند، اين لباس مقدس روحانيّـت را يك مقدار به استهزاء ميگرفتند، امام رضوان الله تعالي عليه در آن كتاب كشف الاسرارشان و بعد در صحبتهاي ديگر با يك جواب خيلي محكم فرمودند اين لباس، لباس رسول خداست، معناي كلام امام اين نيست كه رسول خدا همين عمامه وقبا و عبا را دارد؟ يعني اين لباس دين است، لباس سربازي دين است، لباس خدمت به دين است، بسيار مغتنم بشماريد، هم آنها كه اين لباس را دارند و هم آنها كه امروز ان شاء الله تشرّف به اين لباس پيدا ميكنند و اين لباس مقدّس را به تن ميكنند.
طلبه بايد از بدو ورودش به حوزه بين خود و خدا يك عهدي ببندد كه خدايا من تمام وقتم را ميخواهم براي دين تو بگذارم، من ميخواهم خودم را وقف براي تو كنم، اين لباس رسميّت بخشيدن به اين عهد و پيمان است، لذا بسيار مقدّس است. اگر اين وقف را خداي تبارك و تعالي صحه بگذارد، حالا وقف كه از ايقاعات است و نيازي به قبول ندارد اما بالأخره بگوئيم مورد تأييد خدا باشد و ما قابليّت اين را داشته باشيم كه وجود خودمان را وقف براي دين خدا كنيم، طلبه ديگر دنبال آثار دنيوي آن نبايد باشد؟ اينكه بگويد مثل ساير مردم كه در هر سالي مثلاً دو بار تفريح ميروند من هم همانطور باشم، نه! البته حساب خانوادهاش جداست، طلبه حق ندارد نسبت به خانوادهي خودش محدوديت ايجاد كند، اما خودش بايد هميشه در خدمت دين باشد، اگر به سفر هم ميرود كتابي همراهش باشد، مطالعهاي كند و نوشتهاي داشته باشد.
من يادم نميرود مرحوم والد ما(رضوان الله تعالي عليه) در همين گرماي قم و سالهاي آخر عمرشان، گاهي ساعت 3 بعدازظهر خدمت ايشان ميرسيدم ميديدم ايشان روي تختشان نشستهاند و مشغول نوشتن كتاب هستند، آن زماني كه خيلي از مردم هم به اطراف قم ميرفتند، ايشان غالباً تابستانها قم بودند، به ايشان عرض ميكرديم يك جايي تشريف ببريد، ميفرمودند نه! بايد ما باشيم، اگر كسي مسئلهي ديني داشته باشد ما موظفيم هميشه حضور داشته باشيم.
علي أيّ حال؛ غايت طلبگي همين معرفت خدا و كتاب خداست و طلبگي يك عهدي است بين انسان و خدا و اين لباس مقدّس رسميّت دادنِ هميشگي به اين عهدي است كه انسان ميخواهد با خدا ببندد.
امام حسين(عليهالسّلام) فرمود خدا مردم را براي معرفت خودش خلق كرده «فإذا عرفوه عبدوه» اگر انسان خدا را درست بشناسد عبادت ميكند، آن وقت ميفرمايد «فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة ما سواه» اگر انسان خدا را عبادت كرد، ديگر سراغ عبادت غير خدا نميرود، بندهي مقام، مال و شهوت نميشود و فقط بندگي خدا را ميكند، فقط سرسپردهي خدا ميشود، يك كسي عرض كرد يابن رسول الله اين معرفت خدا چيست كه دنبالش عبادت خداست؟ دنبالش این است كه انسان غير خدا را عبادت نميكند؟ فرمود: «معرفة أهل كل زمانٍ امامهم» معرفت خدا در اين خلاصه ميشود كه در هر زماني انسان امام خودش را بشناسد، امامي كه اطاعت آن امام بر اين مردم واجب است و مردم بايد از او اطاعت كنند، يعني اگر ما در زمان خودمان نسبت به امام زمان (عج) معرفت پيدا كرديم، تمام معرفت خدا در اين خلاصه ميشود و تجلي پيدا ميكند، يعني راه معرفت خدا معرفت به امام است، اگر كسي معرفة الامام نداشته باشد نميتواند معرفت خدا را داشته باشد، اگر كسي معرفة الامام نداشت نميتواند عبادت خدا را داشته باشد!
اميدوارم هر چه از دوران طلبگي ما ميگذرد قرب بيشتري به امام زمان پيدا كنيم، واقعاً خودمان را به آن حضرت نزديكتر ببينيم و اين علامتش هم خيلي روشن است.
اگر انسان به قلب خود مراجعه كند ببيند اعمالي كه انجام ميدهد به حسب ظاهر مورد رضايت حضرت است، يك طلبه وقتش را به بطالت و شوخيهاي بيجا نگذراند، دنبال كار علمي باشد، مثل همهي بزرگان و مراجع.
ما از نزديك ديده بوديم مرحوم والد ما يا مشغول نوشتن يا فكر كردن يا مشغول تدريس بود يا داشت كارهاي مهم اجتماعي و سياسي را انجام ميداد، يادمان نميآيد بگوييم يك صبح تا ظهر ايشان بيكار نشسته باشد مگر وقتي كه مريض بود، در زماني كه سالم بود برنامه داشت، يك طلبه بايد براي خودش برنامه داشته باشد.
يك وقتي خدمت رهبري معظم انقلاب صحبت از كتابهاي والد شد، ايشان فرمودند واقعاً چه توفيق بزرگي است، اين همه كتاب آن هم در يك عمر نسبتاً كوتاه، اين همه كتابهاي فقهي، اصولي، تفسيري، اعتقادي، آن هم به قلم خودشان به تنهايي. اينها توفيقي است كه خدا ميدهد، خدا اگر ببيند كه واقعاً ما در مسير او هستيم راه را براي ما باز و اسباب توفيق را براي ما فراهم ميكند.
اميدوارم به بركت اين مواليدي كه در ماه مبارك شعبان داريم، به بركت خودِ ماه شعبان كه شهر نبي اكرم(ص) است، اسباب توفيق براي همهي ما هر چه بيشتر فراهم بشود.
باز اين جمله را عرض كنم، يك روز مرحوم والد ما در درس ميفرمودند آقايان طلبهها شرايط را غنيمت بشمريد، معلوم نيست هميشه اين شرايط باشد، قدر اين شرايطي كه الآن در ايران به بركت نظام جمهوري اسلامي فراهم شده را بدانيد، حوزههاي علميه در امنيّت و راحتي كامل مشغول درس، بحث و تحقيق هستند، درسهاي با عظمت در حوزه تشكيل ميشود، الآن در حوزهي زينبيه مشكلاتي پيش آمده، شايد آنجا به اين زودي نشود مجلس درس تشكيل شود، بايد دعا كنيم خدا فرجي حاصل كند، ولي بايد قدر اين موقعيتها را شناخت.
لذا آقايان ـ مخصوصاً شما طلاب هندي كه در ايران هستيد ـ قدر بدانيد و از اين شرايط كمال استفاده را ببريد، از اينكه توفيق حاصل شد در اين جلسه حضور پيدا كرديم خدا را شكرگزارم و اميدوارم كه إن شاء الله همه تحت عنايت خاصهي حضرت ولي الله الأعظم امام زمان(عج) قرار بگيريم.
ولادت با سعادت سومين امام شيعيان حسين بن علي(ع) و اعياد شعبانيه و عيد بزرگ ميلاد امام زمان (عج) را كه در پيش است تبريك عرض ميكنم، و اميدوارم كه همهي شيعيان و مسلمانان از بركات اين اعياد بهرهمند گردند و مشكلاتي كه امروز براي شيعه و دنياي اسلام به وجود آمده به بركت اين اعياد همهي اين مشكلات برطرف شود و حوزههاي علميه، فضلا و طلاب، هر چه بيشتر موفق در نشر دين و نشر مكتب اهلبيت عليهم السلام بشوند.
اين مركزي كه امروز موفق شديم در آن حضور پيدا كنيم اميدوارم كه بركات خوبي را براي فضلاي هند و آن جامعهي بسيار گستردهاي كه در هند است داشته باشد. واقعش این است كه امروز فضلا و طلاب حوزههاي علميه نميتوانند با كار فردي و شخصي مسئوليّت خطيري كه دارند را انجام بدهند و دليل عمدهاش این است كه امروز دنياي كفر با اتحاد و همبستگي و با تشكلي كه بينشان به وجود آمده توطئههاي فراواني را عليه اسلام و تشيّع طراحي ميكنند، در مقابل بايد شيعيان بالخصوص روحانيّت شيعه تشكّل محكمي را داشته باشند، اگر شما بخواهيد براي كشور خودتان مخصوصاً با آن مذاهب عجيب و غريبي كه در هند وجود دارد و نظير آن در نقاط ديگر دنيا كمتر هست برخورد كنيد، بخواهيد مردم را از چنگال خرافات نجات بدهيد راهش همين است كه مراكز و مؤسساتي باشد، افكار با يكديگر پيوند بخورند و دستها به يكديگر داده شود تا اينكه ان شاء الله اين راه طي شود.
امام حسين(ع) در اين روايت ميفرمايند: خداي تبارك و تعالي مردم را خلق نكرد مگر براي اينكه معرفت به خدا پيدا كنند، همان چيزي كه از ما طلبهها سؤال ميكنند ميگويند شما به چه هدفي رفتيد طلبه شديد؟ آيا يك پست دنيوي و منصب دنيوي داريد؟ ميگوئيم نه، ما براي آنكه آن مقداري كه قابليّت داريم خدا را بشناسيم، طلبه شدهايم. براي هيچ قشري مثل طلبهها و روحانيّت، شرايط و امكانات علمي جهت شناخت خدا ميسر نيست، لذا طلبگي يك توفيق بسيار بسيار بزرگي است كه خدا نصيب هر كسي نميكند! بالأخره ما در مسيري ميخواهيم قرار بگيريم كه كتاب خدا و دستورات او را تا يك اندازهاي بفهميم. در حدّ خودمان، آنچه كه خلاصهي همهي اينهاست بشويم يعني يك سرباز براي رسول خدا، براي دين، براي امام زمان(ع)، اين مهمترين هدف ماست.
يك طلبهاي كه عمامه بر سر خود ميگذارد به اين معناست كه با اين لباس اعلام آمادگي براي تبليغ دين و متديّن كردن مردم ميكند، به اين معناست كه من هميشه براي خدمت به دين آمادهام، اين لباس لباسِ دين است، لباس اسلام است، لباس پيامبر است، در زمان قديم قبل از انقلاب يك نويسندگاني در همين ايران بودند و شايد خارج از ايران هم بودند، اين لباس مقدس روحانيّـت را يك مقدار به استهزاء ميگرفتند، امام رضوان الله تعالي عليه در آن كتاب كشف الاسرارشان و بعد در صحبتهاي ديگر با يك جواب خيلي محكم فرمودند اين لباس، لباس رسول خداست، معناي كلام امام اين نيست كه رسول خدا همين عمامه وقبا و عبا را دارد؟ يعني اين لباس دين است، لباس سربازي دين است، لباس خدمت به دين است، بسيار مغتنم بشماريد، هم آنها كه اين لباس را دارند و هم آنها كه امروز ان شاء الله تشرّف به اين لباس پيدا ميكنند و اين لباس مقدّس را به تن ميكنند.
طلبه بايد از بدو ورودش به حوزه بين خود و خدا يك عهدي ببندد كه خدايا من تمام وقتم را ميخواهم براي دين تو بگذارم، من ميخواهم خودم را وقف براي تو كنم، اين لباس رسميّت بخشيدن به اين عهد و پيمان است، لذا بسيار مقدّس است. اگر اين وقف را خداي تبارك و تعالي صحه بگذارد، حالا وقف كه از ايقاعات است و نيازي به قبول ندارد اما بالأخره بگوئيم مورد تأييد خدا باشد و ما قابليّت اين را داشته باشيم كه وجود خودمان را وقف براي دين خدا كنيم، طلبه ديگر دنبال آثار دنيوي آن نبايد باشد؟ اينكه بگويد مثل ساير مردم كه در هر سالي مثلاً دو بار تفريح ميروند من هم همانطور باشم، نه! البته حساب خانوادهاش جداست، طلبه حق ندارد نسبت به خانوادهي خودش محدوديت ايجاد كند، اما خودش بايد هميشه در خدمت دين باشد، اگر به سفر هم ميرود كتابي همراهش باشد، مطالعهاي كند و نوشتهاي داشته باشد.
من يادم نميرود مرحوم والد ما(رضوان الله تعالي عليه) در همين گرماي قم و سالهاي آخر عمرشان، گاهي ساعت 3 بعدازظهر خدمت ايشان ميرسيدم ميديدم ايشان روي تختشان نشستهاند و مشغول نوشتن كتاب هستند، آن زماني كه خيلي از مردم هم به اطراف قم ميرفتند، ايشان غالباً تابستانها قم بودند، به ايشان عرض ميكرديم يك جايي تشريف ببريد، ميفرمودند نه! بايد ما باشيم، اگر كسي مسئلهي ديني داشته باشد ما موظفيم هميشه حضور داشته باشيم.
علي أيّ حال؛ غايت طلبگي همين معرفت خدا و كتاب خداست و طلبگي يك عهدي است بين انسان و خدا و اين لباس مقدّس رسميّت دادنِ هميشگي به اين عهدي است كه انسان ميخواهد با خدا ببندد.
امام حسين(عليهالسّلام) فرمود خدا مردم را براي معرفت خودش خلق كرده «فإذا عرفوه عبدوه» اگر انسان خدا را درست بشناسد عبادت ميكند، آن وقت ميفرمايد «فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة ما سواه» اگر انسان خدا را عبادت كرد، ديگر سراغ عبادت غير خدا نميرود، بندهي مقام، مال و شهوت نميشود و فقط بندگي خدا را ميكند، فقط سرسپردهي خدا ميشود، يك كسي عرض كرد يابن رسول الله اين معرفت خدا چيست كه دنبالش عبادت خداست؟ دنبالش این است كه انسان غير خدا را عبادت نميكند؟ فرمود: «معرفة أهل كل زمانٍ امامهم» معرفت خدا در اين خلاصه ميشود كه در هر زماني انسان امام خودش را بشناسد، امامي كه اطاعت آن امام بر اين مردم واجب است و مردم بايد از او اطاعت كنند، يعني اگر ما در زمان خودمان نسبت به امام زمان (عج) معرفت پيدا كرديم، تمام معرفت خدا در اين خلاصه ميشود و تجلي پيدا ميكند، يعني راه معرفت خدا معرفت به امام است، اگر كسي معرفة الامام نداشته باشد نميتواند معرفت خدا را داشته باشد، اگر كسي معرفة الامام نداشت نميتواند عبادت خدا را داشته باشد!
اميدوارم هر چه از دوران طلبگي ما ميگذرد قرب بيشتري به امام زمان پيدا كنيم، واقعاً خودمان را به آن حضرت نزديكتر ببينيم و اين علامتش هم خيلي روشن است.
اگر انسان به قلب خود مراجعه كند ببيند اعمالي كه انجام ميدهد به حسب ظاهر مورد رضايت حضرت است، يك طلبه وقتش را به بطالت و شوخيهاي بيجا نگذراند، دنبال كار علمي باشد، مثل همهي بزرگان و مراجع.
ما از نزديك ديده بوديم مرحوم والد ما يا مشغول نوشتن يا فكر كردن يا مشغول تدريس بود يا داشت كارهاي مهم اجتماعي و سياسي را انجام ميداد، يادمان نميآيد بگوييم يك صبح تا ظهر ايشان بيكار نشسته باشد مگر وقتي كه مريض بود، در زماني كه سالم بود برنامه داشت، يك طلبه بايد براي خودش برنامه داشته باشد.
يك وقتي خدمت رهبري معظم انقلاب صحبت از كتابهاي والد شد، ايشان فرمودند واقعاً چه توفيق بزرگي است، اين همه كتاب آن هم در يك عمر نسبتاً كوتاه، اين همه كتابهاي فقهي، اصولي، تفسيري، اعتقادي، آن هم به قلم خودشان به تنهايي. اينها توفيقي است كه خدا ميدهد، خدا اگر ببيند كه واقعاً ما در مسير او هستيم راه را براي ما باز و اسباب توفيق را براي ما فراهم ميكند.
اميدوارم به بركت اين مواليدي كه در ماه مبارك شعبان داريم، به بركت خودِ ماه شعبان كه شهر نبي اكرم(ص) است، اسباب توفيق براي همهي ما هر چه بيشتر فراهم بشود.
باز اين جمله را عرض كنم، يك روز مرحوم والد ما در درس ميفرمودند آقايان طلبهها شرايط را غنيمت بشمريد، معلوم نيست هميشه اين شرايط باشد، قدر اين شرايطي كه الآن در ايران به بركت نظام جمهوري اسلامي فراهم شده را بدانيد، حوزههاي علميه در امنيّت و راحتي كامل مشغول درس، بحث و تحقيق هستند، درسهاي با عظمت در حوزه تشكيل ميشود، الآن در حوزهي زينبيه مشكلاتي پيش آمده، شايد آنجا به اين زودي نشود مجلس درس تشكيل شود، بايد دعا كنيم خدا فرجي حاصل كند، ولي بايد قدر اين موقعيتها را شناخت.
لذا آقايان ـ مخصوصاً شما طلاب هندي كه در ايران هستيد ـ قدر بدانيد و از اين شرايط كمال استفاده را ببريد، از اينكه توفيق حاصل شد در اين جلسه حضور پيدا كرديم خدا را شكرگزارم و اميدوارم كه إن شاء الله همه تحت عنايت خاصهي حضرت ولي الله الأعظم امام زمان(عج) قرار بگيريم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته