سخنرانی حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در شب میلاد امام زمان(عج) در مسجد امام حسن عسكري(ع)
۱۵ تیر ۱۳۹۱
۰۸:۳۹
۳,۹۲۴
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«اتی امر الله فلا تستعجلوه سبحانه و تعالی عمّا یشرکون»
شب بسیار بزرگی است، ائمه طاهرین(ع) بعد از لیلهی قدر، شب نیمه شعبان را در فضیلت و عظمت برای ما عنوان فرمودهاند. خدا را شکرگزاریم که به ما توفیق داد در این مکان مقدس در مسجدی که به امر امام حسن عسکری(ع) بنا گذاشته شده گرد هم آمده تا در این شب بزرگ احیا کنیم و مراسم دعا و مناجات را داشته باشیم.
آیه شریفهای را که قرائت کردم از آیاتی است که خدای تبارک و تعالی بر قلب مبارک پیامبر نازل فرموده، یکی از تأویلات این آیه شریفه مسئلهی قیام حضرت حجت(عج) است. در این آیه خداوند به پیامبر میفرماید «أتی امر الله فلا تستعجلوه» شأن نزول آیه این بود که پیامبر به مشرکین و کفار میفرمود اگر دستور خدا را اطاعت نکنید گرفتار عذاب الهی میشوید، مشرکین به پیامبر عرض کردند که این عذاب خدا کِی فرا میرسد؟ «ائتنا بعذاب»، اینکه این همه وعدهی عذاب میدهی پس این عذاب کجاست؟ باز آیه نازل شد «اقتربت الساعة وانشق القمر» ای رسول ما، ساعت و روز قیامت نزدیک شد و انشقاق قمر که از علائم و آثار فرارسیدن روز قیامت است گویا واقع شد، باز وقتی این آیه نازل شد مشرکین و کفار گفتند مبادا عذابی در راه باشد، دست از کار خود کشیدند، گفتند ببینیم این عذاب و قیامت فرا میرسد یا خیر؟
مدتی صبر کردند دیدند خبری نشد، عذاب و قیامتی نیامد، باز منکر شدند و به رسول خدا عرض کردند قیامتی در کار نیست، آیات دیگری نازل شد تا اینکه در آخرین مرحله خدا میفرماید أتی امر الله فلا تستعجلوه، به مشرکین بگو عجله نکنند امر خدا میآید و زود میآید، گویا واقع شده! اینها مپندارند که قیامت به این زودی فرا نمیرسد و قیامتی در کار نیست و اگر مشرکین به دنبال این باشند که بتها را شفعای خودشان قرار بدهند سبحانه و تعالی عمّا مشرکون، خدا شریکبردار نیست کاری از این بتها ساخته نیست. این آیه شریفه بر حسب یک روایت بسیار صحیح که در حدّ اعلای از صحّت است و مرحوم صدوق آن را نقل کرده و رُواتی که در سند این روایت هستند بسیار معتبر و از اجلّای از اصحاب ائمهی طاهرین(علیهم السّلام) هستند.
ابان بن تغلب از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند «إن أوّل من یبایع الحجة جبرائیل»، اول کسی که با حجّت ما در آخر الزمان بیعت میکند، وجود مبارک جبرئیل است، «ینزل علیه فی صورة طیرٍ أبیض»، جبرئیل به صورت یک پرندهی سفیدی ظاهر و نازل میشود، حالا منظور آیا همین پرنده دنیوی است یا از جهت نورانیّت تشبیه به پرنده سفید شده، احتمالاتی است که در این روایت مطرح شده، جبرئیل نازل میشود، «فیبایعه» اول کسی که با وجود مبارک حضرت حجّت در روی زمین بیعت میکند جبرئیل است، «ثم یضع رجلاً علی البیت الحرام» یک پای خود را روی مسجد الحرام، (شاید روی کعبه قرار بدهد) و پای دیگر خود را بر روی بیت المقدس قرار میدهد، «ثم ینادی بصوتٍ رفیع یسمع الخلایق» بعد با یک ندای بلند، با یک صیحه و فریاد همان صیحهای که یکی از علائم قطعی ظهور آن حضرت است، (در میان علائمی که برای ظهور آن حضرت داریم یکی از علائم قطعی و حتمی مسئلهی ندای آسمانی است)، جبرئیل ندا میدهد، ندایی که اهل مشرق و مغرب آن را میشنود، ندایی که همهی خلایق آن را میشنود و آن ندا چیست؟ جبرئیل این آیه شریفه را قرائت میکند «اتی امر الله فلا تستعجلوه» آن وعدهی خدا آمد، آن امر خدا آمد، آن حتمیّتی که خدا در آخر الزمان مقدّر کرده بود، در زمانی که بسیاری از مؤمنین از ظهور آن حضرت مأیوس میشوند، همان طوری که در صدر اسلام عدهای از وقوع قیامت مأیوس شدند و به رسول خدا گفتند که پس آن عذاب الهی کو؟ و به طور کلی منکر شدند، اینقدر امر ظهور به تأخیر میافتد و مسئله برای مردم عجیب میشود که عدهی زیادی مأیوس میشوند، اما دفعتاً همه عالم با این ندایی که آسمانها و زمین را فرا میگیرد، مواجه میشوند، «اتی امر الله فلا تستعجلوه».
بعد در روایات وارد شده که جبرئیل نام حضرت را، کنیهی حضرت را، ظهور حضرت را به همهِ عالم بشارت میدهد. ما اگر همهی روایات و مسائل دیگر تاریخی را کنار بگذاریم، و بخواهیم از قرآن دلیلی بر ظهور آن حضرت اقامه کنیم، یکی از آیات، این آیه قرآن در سوره مبارکه نحل «أتی امر الله فلا تستعجلوه» میباشد.
آن هم با این روایت بسیار معتبر که زمانی در آسمانها صیحه طنین انداز شده و این آیه توسط جبراییل برای مردم خوانده میشود و همهی اهل عالم اطلاع از ظهور پیدا میکنند. ظهوری که در این آیه شریفه از آن به امر الله تعبیر شده است.
اشارهای کنم به معنای «امر الله» که «امر الله» از نظر قرآن به چه چیز گفته میشود؟
برادران، مؤمنان، خواهران، ظهور حضرت؛ «امر الله» است، این تعبیر نکات بسیار دقیقی دارد، ظهور حضرت امر الله است. ما وقتی به قرآن کریم مراجعه میکنیم خدای تبارک و تعالی به فعلی که ارادهی مستقیم خودش در آن دخالت دارد و نمیگذارد دیگران در آن دخالت کنند، خود ذات خدا تحقق آن را اراده میکند، به این میگویند «امر الله». زمان قیامت را غیر از خدا احدی نمیداند، لذا یکی از مصادیق امر الله در قرآن کریم قیامت است، چرا؟ چون ارادهی حتمیِ خدا ورای او است، چون غیر از ارادهی خدا ارادهی دیگری در ورای او نیست.
ظهور حضرت هم یکی از مصادیق «امر الله» است، فقط ارادهی خدا در آن دخالت دارد. در قرآن خدا میفرماید «و کان امر الله مفعولاً» کسی شک نکند، اگر یک چیزی را گفتیم امر خداست، این قطعی و حتمی و محقق شدنی است، اگر ظهور حضرت از مصادیق امر الله است، کسی در آن تردید نکند؟
مؤمن نباید سر سوزنی در این مسئله تردید داشته باشد، این یک امر حتمی است که محقق میشود «و کان امر الله قدراً مقدوراً»، یکی از مصادیقی که در قرآن کریم به عنوان امر الله مطرح شده، خودِ قرآن است. «ذلک امر الله أنزله إلیکم»، در آیه دیگر هم میفرماید «إن الله بالغ أمره»، این آیات را کنار هم بگذارید ببینید به چه نتایجی میرسیم، ظهور حضرت حجّت امر الله هم است، امر الله هم قطعی و حتمی است.
بعد میفرماید «إن الله بالغ امره» یعنی خدای تبارک و تعالی خودش زمینهی تحقق امر خودش را فراهم میکند، و کسی نمیتواند مانع آن شود.
امروز اگر دنیای کفر، توهم کردهاند که میتوانند جلوی ظهور را بگیرند، اگر توهم این را دارند به جای آن حکومت جهانی الهی میتوانند یک حکومت دیگری را جعل کنند، این یک فکر باطلی است، و یک توهم بیش نیست! ان الله بالغ أمره، خدا امر خودش را محقق میکند و کسی نمیتواند مانع امر خدا بشود.
ظهور آخرین حجّت، امر خداست و ما باید خودمان را آماده کنیم. احیای در شب نیمهی شعبان برای آماده شدن است، برای تحقّق انتظار در وجود انسان مؤمن است، از روایات انتظار به خوبی استفاده میشود که انتظار امری نیست که ما فقط در میان مستحبّات بگوئیم یکی از مستحبات این است که انسان منتظر باشد، همانطور که این نماز دو رکعتی مستحب است انتظار هم مستحب است.
آنچه از روایات برداشت میشود این است که انتظار از مقدمات ایمان است، انتظار چیزی است که تمام انبیاء داشتهاند، اگر عیسی علیه السلام به تصریح قرآن بعد از توطئهی یهود برای کشتن آن حضرت به آسمانها رفت و الآن هزاران سال است که در آسمانها هست و روزی بر خواهد گشت، او هم به امید انتظار است، تمام انبیاء موظف بودند به امّت خود بگویند این رسالت و این دعوت ما مقدمه است برای آن رسالت کلّی، برای آن ظهور کلی، برای آن زمانی که تمام دین با تمام ابعادش، علم با تمام ابعادش، برای تمام بشریّت ظاهر میشود.
انتظار معنایش این نیست که بگویم من کاری به حوادث جهانی و به این انقلابها و بیداریها ندارم، بلکه یک گوشه مینشینم با حضرت مناجات میکنم، این انتظار نیست، انتظاری که اسلام بر آن تکیه دارد و پیامبر ما فرمود افضل عبادات است، «افضل العبادة انتظار الفرج»، این است که یک مسلمان بگوید کِی شود دین به همهی بشریت عرضه شود؟ کِی شود این همه میلیاردها انسان سرِ تسلیم در مقابل اسلام عزیز فرود آورند و ما ببینیم اکثریت عالم مسلمانند، کِی شود انسانها به تکامل در همین دنیا برسند، مراحل عالی علم و اخلاق و عقل را پیدا کنند،
این معنای انتظار است، یعنی اینکه من دلم برای دین خدا بسوزد، من مراقب باشم دشمنان دین خدا اگر بخواهند به این دین لطمه بزنند من چه وظیفهای دارم، در مقابل آنها چه میتوانم بکنم؟ چگونه از دین خدا دفاع کنم، این بیان برای انتظار بیانی است که انسان میفهمد این انتظار جزء مقوّمات ایمان است.
اساساً بر مبنای منابع روایی و ادلهی ما، اگر انسانی منتظر نباشد ایمان درستی ندارد، نمیتوانیم بگوئیم ایمانش ایمان درستی است، لذا خوشا به حال آنهایی که منتظر واقعیاند، خوشا به حال آنهایی که معنای انتظار را فهمیدند و به دنبال این هستند که چطور علم اسلام برافراشته شود؟ چطور بر مخالفین اسلام غلبه پیدا کننداین یعنی انتظار.
اگر ما به دنبال این باشیم که جمعیّت بشریت و ابناء بشر بر سر سفرهی اسلام بنشینند و از این موهبت الهی بهرهمند شوند، این میشود انتظار و این میشود افضل عبادت و این همان است که همه انبیاء و اولیا دنبالش بودند.
ما شب نیمه شعبان دور هم جمع شدیم، میخواهیم آن را به احیا و بیداری بگذرانیم. جبرئیل در شب نیمهی شعبان بر پیامبر(ص) نازل شد عرض کرد «أتنام هذه اللیلة» یا رسول الله این شبی است که تو در آن بخوابی؟ پیامبر(ص) فرمود مگر این شب چه شبی است؟ جبرئیل عرض کرد یا رسول الله چشمان مبارکت را باز کن، آسمانها را ببین، پیامبر چشم مبارکش را باز کرد دید ابواب رحمت خدا در شبِ نیمهی شعبان باز شده، ابواب سعادت و ابواب آسمانها برای آنهایی که این شب را احیا کنند باز شده، جبرئیل عرض کرد «یا رسول الله ارفع رأسک فإنّ هذه لیل تفتح فیه ابواب السماء»، خیلی روایت مهمی است، به این روایت توجه کنید، انتظار خودمان را گره بزنیم، جبرئیل عرض کرد «یعتق فیها بعدد شعور النعم» خدا به عدد پشمهای حیوانات، انسانها را از جهنم آزاد میکند، شب آزادی از جهنم است، هر انسانی در جهنمی از اعمال خودش قرار دارد، چه کسی است که بگوید من کاری نکردم، کیست که بگوید من تفصیری در برابر خدا ندارم؟ شب اقرار به تقصیر است؟
همانطوری که در لیلهی قدر انسان به خدا عرض میکند که من چیزی ندارم، من هیچ بیانی و زبانی که بتوانم از کار خودم دفاع کنم ندارم، فقط زبان اقرار دارم که در برابر تو اقرار کنم که گناهکارم، شبی است که در صبح آن احساس کنیم از جهنّم اعمالمان آزاد شدیم، «من احیاها بتسبیحٍ و تهلیلٍ و تکبیرٍ و دعاءٍ و صلاةٍ و قراءة و تطوع و استغفار کان للجنة له منزلا»، هر کسی که امشب استغفار کند و حمد خدا و تسبیح او را بگوید، هر کسی مناجات با خدا کند، بهشت برای او منزل است.
نمازی را مرحوم سیّد در اقبال برای امشب ذکر کرده و مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح نیاورده است. جبرئیل به پیامبر عرض کرد یا رسول الله امشب صد رکعت نماز در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید را بخوان و بعد از اینکه نمازها تمام شد ده مرتبه فاتحة الکتاب، ده مرتبه آیة الکرسی، صد مرتبه تسبیح خدا بگو، اگر کسی این کار را انجام بدهد «أعطی بکل سورة و تسبیحةٍ قصراٌ فی الجنه» خدا در مقابل هر سوره یک قصری در جنت به او میدهد، «شفعّه الله فی مأئة من اهل بیته» روز قیامت این آدم را شفیع صد نفر از فامیل خودش قرار میدهد، شرّکه فی ثواب الشهدا، چه خبر است امشب؟ خدا چه عنایتی میکند؟ چه بذل و بخششهایی میکند.
من واقعاً باید از برادران عزیز و این ستاد احیای نیمه شعبان به سهم خودم تشکر کنم، که مردم و ما را متوجه کردند تا از این شب غافل نباشیم؟! این شبی است که انسان وقتی این عبادات را میکند شرّکه فی ثواب الشهداء، خدا وی را در ثواب شهدا شریک میکند، «و أعطاه الله ما یؤتی صائمی هذا الشهر»، کسانی که تمام ماه شعبان را روزه گرفتند خدا ثواب او را به چنین شخصی میدهد، «فأحیها یا محمد»، عرض کرد یا رسول خدا احیا کن و به امّت خود امر کن که امشب را احیا کنند، بعد در ادامه عرض کرد «ان الله تعالی یطلب فی هذه اللیلة فیغفر لکل مؤمنٍ قائمٍ یصلّی»، هر مؤمنی که نماز میخواند خدا او را میبخشد، حالا یا در همین روایت یا در بعضی از روایات دیگر است که این نمازی که بیان کردم خدای تبارک و تعالی بعد از این نماز هفتاد نظر به انسان میکند، در هر نظر هفتاد حاجت او را برآورده میکند، اقلّ حاجات او بخشش گناهان است، اگر اقل حاجات این است یکی از حاجات ما میتواند رؤیت امام زمان ما باشد، یکی از حاجات ما معرفت خدا میتواند باشد، بگوئیم خدایا عمری از ما گذشت، عمری خداخدا کردیم ولی هنوز چیزی از تو نشنیدیم و درک نکردیم! این دعای «الهی عرفنی نفسک...، عرفنی رسولک...، عرفنی حجّتک...» را زیاد بخوانید، اصرار کنید باب معرفت خودش را برای ما باز کند، خیلی از قضایا و مسائل است که ما از آن بیاطلاعیم و معرفت نسبت به آن نداریم. 70 نظر خدا خیلی عجیب است، انسان نمیتواند فهمش را داشته باشد و درست تصویر کند.
یکی از حاجاتمان این باشد که دائماً خودمان را در محضر حضرت حجّت(عج) ببینیم و زندگی خودمان را با آن حضرت قرار بدهیم، بچه های خودمان را خانواده و فامیل خودمان را نسبت به حضرت بیشتر متوجه کنیم، جامعهی ما اگر بخواهد رشد پیدا کند تنها راه و شرطش ارتباط با حضرت است.
ببینیم بزرگان ما چطور ارتباط داشتند با حضرت حجّت، آن اشعاری که مرحوم فیض دارد چقدر این اشعار لطیف و گویای لطایف است. با اینها انسان مأنوس باشد و زمزمه کند، به حضرت خطاب میکند؛
آیه شریفهای را که قرائت کردم از آیاتی است که خدای تبارک و تعالی بر قلب مبارک پیامبر نازل فرموده، یکی از تأویلات این آیه شریفه مسئلهی قیام حضرت حجت(عج) است. در این آیه خداوند به پیامبر میفرماید «أتی امر الله فلا تستعجلوه» شأن نزول آیه این بود که پیامبر به مشرکین و کفار میفرمود اگر دستور خدا را اطاعت نکنید گرفتار عذاب الهی میشوید، مشرکین به پیامبر عرض کردند که این عذاب خدا کِی فرا میرسد؟ «ائتنا بعذاب»، اینکه این همه وعدهی عذاب میدهی پس این عذاب کجاست؟ باز آیه نازل شد «اقتربت الساعة وانشق القمر» ای رسول ما، ساعت و روز قیامت نزدیک شد و انشقاق قمر که از علائم و آثار فرارسیدن روز قیامت است گویا واقع شد، باز وقتی این آیه نازل شد مشرکین و کفار گفتند مبادا عذابی در راه باشد، دست از کار خود کشیدند، گفتند ببینیم این عذاب و قیامت فرا میرسد یا خیر؟
مدتی صبر کردند دیدند خبری نشد، عذاب و قیامتی نیامد، باز منکر شدند و به رسول خدا عرض کردند قیامتی در کار نیست، آیات دیگری نازل شد تا اینکه در آخرین مرحله خدا میفرماید أتی امر الله فلا تستعجلوه، به مشرکین بگو عجله نکنند امر خدا میآید و زود میآید، گویا واقع شده! اینها مپندارند که قیامت به این زودی فرا نمیرسد و قیامتی در کار نیست و اگر مشرکین به دنبال این باشند که بتها را شفعای خودشان قرار بدهند سبحانه و تعالی عمّا مشرکون، خدا شریکبردار نیست کاری از این بتها ساخته نیست. این آیه شریفه بر حسب یک روایت بسیار صحیح که در حدّ اعلای از صحّت است و مرحوم صدوق آن را نقل کرده و رُواتی که در سند این روایت هستند بسیار معتبر و از اجلّای از اصحاب ائمهی طاهرین(علیهم السّلام) هستند.
ابان بن تغلب از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند «إن أوّل من یبایع الحجة جبرائیل»، اول کسی که با حجّت ما در آخر الزمان بیعت میکند، وجود مبارک جبرئیل است، «ینزل علیه فی صورة طیرٍ أبیض»، جبرئیل به صورت یک پرندهی سفیدی ظاهر و نازل میشود، حالا منظور آیا همین پرنده دنیوی است یا از جهت نورانیّت تشبیه به پرنده سفید شده، احتمالاتی است که در این روایت مطرح شده، جبرئیل نازل میشود، «فیبایعه» اول کسی که با وجود مبارک حضرت حجّت در روی زمین بیعت میکند جبرئیل است، «ثم یضع رجلاً علی البیت الحرام» یک پای خود را روی مسجد الحرام، (شاید روی کعبه قرار بدهد) و پای دیگر خود را بر روی بیت المقدس قرار میدهد، «ثم ینادی بصوتٍ رفیع یسمع الخلایق» بعد با یک ندای بلند، با یک صیحه و فریاد همان صیحهای که یکی از علائم قطعی ظهور آن حضرت است، (در میان علائمی که برای ظهور آن حضرت داریم یکی از علائم قطعی و حتمی مسئلهی ندای آسمانی است)، جبرئیل ندا میدهد، ندایی که اهل مشرق و مغرب آن را میشنود، ندایی که همهی خلایق آن را میشنود و آن ندا چیست؟ جبرئیل این آیه شریفه را قرائت میکند «اتی امر الله فلا تستعجلوه» آن وعدهی خدا آمد، آن امر خدا آمد، آن حتمیّتی که خدا در آخر الزمان مقدّر کرده بود، در زمانی که بسیاری از مؤمنین از ظهور آن حضرت مأیوس میشوند، همان طوری که در صدر اسلام عدهای از وقوع قیامت مأیوس شدند و به رسول خدا گفتند که پس آن عذاب الهی کو؟ و به طور کلی منکر شدند، اینقدر امر ظهور به تأخیر میافتد و مسئله برای مردم عجیب میشود که عدهی زیادی مأیوس میشوند، اما دفعتاً همه عالم با این ندایی که آسمانها و زمین را فرا میگیرد، مواجه میشوند، «اتی امر الله فلا تستعجلوه».
بعد در روایات وارد شده که جبرئیل نام حضرت را، کنیهی حضرت را، ظهور حضرت را به همهِ عالم بشارت میدهد. ما اگر همهی روایات و مسائل دیگر تاریخی را کنار بگذاریم، و بخواهیم از قرآن دلیلی بر ظهور آن حضرت اقامه کنیم، یکی از آیات، این آیه قرآن در سوره مبارکه نحل «أتی امر الله فلا تستعجلوه» میباشد.
آن هم با این روایت بسیار معتبر که زمانی در آسمانها صیحه طنین انداز شده و این آیه توسط جبراییل برای مردم خوانده میشود و همهی اهل عالم اطلاع از ظهور پیدا میکنند. ظهوری که در این آیه شریفه از آن به امر الله تعبیر شده است.
اشارهای کنم به معنای «امر الله» که «امر الله» از نظر قرآن به چه چیز گفته میشود؟
برادران، مؤمنان، خواهران، ظهور حضرت؛ «امر الله» است، این تعبیر نکات بسیار دقیقی دارد، ظهور حضرت امر الله است. ما وقتی به قرآن کریم مراجعه میکنیم خدای تبارک و تعالی به فعلی که ارادهی مستقیم خودش در آن دخالت دارد و نمیگذارد دیگران در آن دخالت کنند، خود ذات خدا تحقق آن را اراده میکند، به این میگویند «امر الله». زمان قیامت را غیر از خدا احدی نمیداند، لذا یکی از مصادیق امر الله در قرآن کریم قیامت است، چرا؟ چون ارادهی حتمیِ خدا ورای او است، چون غیر از ارادهی خدا ارادهی دیگری در ورای او نیست.
ظهور حضرت هم یکی از مصادیق «امر الله» است، فقط ارادهی خدا در آن دخالت دارد. در قرآن خدا میفرماید «و کان امر الله مفعولاً» کسی شک نکند، اگر یک چیزی را گفتیم امر خداست، این قطعی و حتمی و محقق شدنی است، اگر ظهور حضرت از مصادیق امر الله است، کسی در آن تردید نکند؟
مؤمن نباید سر سوزنی در این مسئله تردید داشته باشد، این یک امر حتمی است که محقق میشود «و کان امر الله قدراً مقدوراً»، یکی از مصادیقی که در قرآن کریم به عنوان امر الله مطرح شده، خودِ قرآن است. «ذلک امر الله أنزله إلیکم»، در آیه دیگر هم میفرماید «إن الله بالغ أمره»، این آیات را کنار هم بگذارید ببینید به چه نتایجی میرسیم، ظهور حضرت حجّت امر الله هم است، امر الله هم قطعی و حتمی است.
بعد میفرماید «إن الله بالغ امره» یعنی خدای تبارک و تعالی خودش زمینهی تحقق امر خودش را فراهم میکند، و کسی نمیتواند مانع آن شود.
امروز اگر دنیای کفر، توهم کردهاند که میتوانند جلوی ظهور را بگیرند، اگر توهم این را دارند به جای آن حکومت جهانی الهی میتوانند یک حکومت دیگری را جعل کنند، این یک فکر باطلی است، و یک توهم بیش نیست! ان الله بالغ أمره، خدا امر خودش را محقق میکند و کسی نمیتواند مانع امر خدا بشود.
ظهور آخرین حجّت، امر خداست و ما باید خودمان را آماده کنیم. احیای در شب نیمهی شعبان برای آماده شدن است، برای تحقّق انتظار در وجود انسان مؤمن است، از روایات انتظار به خوبی استفاده میشود که انتظار امری نیست که ما فقط در میان مستحبّات بگوئیم یکی از مستحبات این است که انسان منتظر باشد، همانطور که این نماز دو رکعتی مستحب است انتظار هم مستحب است.
آنچه از روایات برداشت میشود این است که انتظار از مقدمات ایمان است، انتظار چیزی است که تمام انبیاء داشتهاند، اگر عیسی علیه السلام به تصریح قرآن بعد از توطئهی یهود برای کشتن آن حضرت به آسمانها رفت و الآن هزاران سال است که در آسمانها هست و روزی بر خواهد گشت، او هم به امید انتظار است، تمام انبیاء موظف بودند به امّت خود بگویند این رسالت و این دعوت ما مقدمه است برای آن رسالت کلّی، برای آن ظهور کلی، برای آن زمانی که تمام دین با تمام ابعادش، علم با تمام ابعادش، برای تمام بشریّت ظاهر میشود.
انتظار معنایش این نیست که بگویم من کاری به حوادث جهانی و به این انقلابها و بیداریها ندارم، بلکه یک گوشه مینشینم با حضرت مناجات میکنم، این انتظار نیست، انتظاری که اسلام بر آن تکیه دارد و پیامبر ما فرمود افضل عبادات است، «افضل العبادة انتظار الفرج»، این است که یک مسلمان بگوید کِی شود دین به همهی بشریت عرضه شود؟ کِی شود این همه میلیاردها انسان سرِ تسلیم در مقابل اسلام عزیز فرود آورند و ما ببینیم اکثریت عالم مسلمانند، کِی شود انسانها به تکامل در همین دنیا برسند، مراحل عالی علم و اخلاق و عقل را پیدا کنند،
این معنای انتظار است، یعنی اینکه من دلم برای دین خدا بسوزد، من مراقب باشم دشمنان دین خدا اگر بخواهند به این دین لطمه بزنند من چه وظیفهای دارم، در مقابل آنها چه میتوانم بکنم؟ چگونه از دین خدا دفاع کنم، این بیان برای انتظار بیانی است که انسان میفهمد این انتظار جزء مقوّمات ایمان است.
اساساً بر مبنای منابع روایی و ادلهی ما، اگر انسانی منتظر نباشد ایمان درستی ندارد، نمیتوانیم بگوئیم ایمانش ایمان درستی است، لذا خوشا به حال آنهایی که منتظر واقعیاند، خوشا به حال آنهایی که معنای انتظار را فهمیدند و به دنبال این هستند که چطور علم اسلام برافراشته شود؟ چطور بر مخالفین اسلام غلبه پیدا کننداین یعنی انتظار.
اگر ما به دنبال این باشیم که جمعیّت بشریت و ابناء بشر بر سر سفرهی اسلام بنشینند و از این موهبت الهی بهرهمند شوند، این میشود انتظار و این میشود افضل عبادت و این همان است که همه انبیاء و اولیا دنبالش بودند.
ما شب نیمه شعبان دور هم جمع شدیم، میخواهیم آن را به احیا و بیداری بگذرانیم. جبرئیل در شب نیمهی شعبان بر پیامبر(ص) نازل شد عرض کرد «أتنام هذه اللیلة» یا رسول الله این شبی است که تو در آن بخوابی؟ پیامبر(ص) فرمود مگر این شب چه شبی است؟ جبرئیل عرض کرد یا رسول الله چشمان مبارکت را باز کن، آسمانها را ببین، پیامبر چشم مبارکش را باز کرد دید ابواب رحمت خدا در شبِ نیمهی شعبان باز شده، ابواب سعادت و ابواب آسمانها برای آنهایی که این شب را احیا کنند باز شده، جبرئیل عرض کرد «یا رسول الله ارفع رأسک فإنّ هذه لیل تفتح فیه ابواب السماء»، خیلی روایت مهمی است، به این روایت توجه کنید، انتظار خودمان را گره بزنیم، جبرئیل عرض کرد «یعتق فیها بعدد شعور النعم» خدا به عدد پشمهای حیوانات، انسانها را از جهنم آزاد میکند، شب آزادی از جهنم است، هر انسانی در جهنمی از اعمال خودش قرار دارد، چه کسی است که بگوید من کاری نکردم، کیست که بگوید من تفصیری در برابر خدا ندارم؟ شب اقرار به تقصیر است؟
همانطوری که در لیلهی قدر انسان به خدا عرض میکند که من چیزی ندارم، من هیچ بیانی و زبانی که بتوانم از کار خودم دفاع کنم ندارم، فقط زبان اقرار دارم که در برابر تو اقرار کنم که گناهکارم، شبی است که در صبح آن احساس کنیم از جهنّم اعمالمان آزاد شدیم، «من احیاها بتسبیحٍ و تهلیلٍ و تکبیرٍ و دعاءٍ و صلاةٍ و قراءة و تطوع و استغفار کان للجنة له منزلا»، هر کسی که امشب استغفار کند و حمد خدا و تسبیح او را بگوید، هر کسی مناجات با خدا کند، بهشت برای او منزل است.
نمازی را مرحوم سیّد در اقبال برای امشب ذکر کرده و مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح نیاورده است. جبرئیل به پیامبر عرض کرد یا رسول الله امشب صد رکعت نماز در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید را بخوان و بعد از اینکه نمازها تمام شد ده مرتبه فاتحة الکتاب، ده مرتبه آیة الکرسی، صد مرتبه تسبیح خدا بگو، اگر کسی این کار را انجام بدهد «أعطی بکل سورة و تسبیحةٍ قصراٌ فی الجنه» خدا در مقابل هر سوره یک قصری در جنت به او میدهد، «شفعّه الله فی مأئة من اهل بیته» روز قیامت این آدم را شفیع صد نفر از فامیل خودش قرار میدهد، شرّکه فی ثواب الشهدا، چه خبر است امشب؟ خدا چه عنایتی میکند؟ چه بذل و بخششهایی میکند.
من واقعاً باید از برادران عزیز و این ستاد احیای نیمه شعبان به سهم خودم تشکر کنم، که مردم و ما را متوجه کردند تا از این شب غافل نباشیم؟! این شبی است که انسان وقتی این عبادات را میکند شرّکه فی ثواب الشهداء، خدا وی را در ثواب شهدا شریک میکند، «و أعطاه الله ما یؤتی صائمی هذا الشهر»، کسانی که تمام ماه شعبان را روزه گرفتند خدا ثواب او را به چنین شخصی میدهد، «فأحیها یا محمد»، عرض کرد یا رسول خدا احیا کن و به امّت خود امر کن که امشب را احیا کنند، بعد در ادامه عرض کرد «ان الله تعالی یطلب فی هذه اللیلة فیغفر لکل مؤمنٍ قائمٍ یصلّی»، هر مؤمنی که نماز میخواند خدا او را میبخشد، حالا یا در همین روایت یا در بعضی از روایات دیگر است که این نمازی که بیان کردم خدای تبارک و تعالی بعد از این نماز هفتاد نظر به انسان میکند، در هر نظر هفتاد حاجت او را برآورده میکند، اقلّ حاجات او بخشش گناهان است، اگر اقل حاجات این است یکی از حاجات ما میتواند رؤیت امام زمان ما باشد، یکی از حاجات ما معرفت خدا میتواند باشد، بگوئیم خدایا عمری از ما گذشت، عمری خداخدا کردیم ولی هنوز چیزی از تو نشنیدیم و درک نکردیم! این دعای «الهی عرفنی نفسک...، عرفنی رسولک...، عرفنی حجّتک...» را زیاد بخوانید، اصرار کنید باب معرفت خودش را برای ما باز کند، خیلی از قضایا و مسائل است که ما از آن بیاطلاعیم و معرفت نسبت به آن نداریم. 70 نظر خدا خیلی عجیب است، انسان نمیتواند فهمش را داشته باشد و درست تصویر کند.
یکی از حاجاتمان این باشد که دائماً خودمان را در محضر حضرت حجّت(عج) ببینیم و زندگی خودمان را با آن حضرت قرار بدهیم، بچه های خودمان را خانواده و فامیل خودمان را نسبت به حضرت بیشتر متوجه کنیم، جامعهی ما اگر بخواهد رشد پیدا کند تنها راه و شرطش ارتباط با حضرت است.
ببینیم بزرگان ما چطور ارتباط داشتند با حضرت حجّت، آن اشعاری که مرحوم فیض دارد چقدر این اشعار لطیف و گویای لطایف است. با اینها انسان مأنوس باشد و زمزمه کند، به حضرت خطاب میکند؛
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است؟
من چه کردم که نباید تو را ببینم، چشم من چه گناهی کرده؟ در قلب من چه نیّت بدی بوده که قابل این نیست تو را ببیند؟ جواب داد:
گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است
ما خودمان بین آن حضرت حجاب هستیم؛
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بینشان است
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
عرض میکند ای حجت خدا من نمیخواهم شاد باشم، بگذار این غمِ ندیدن تو و دور بودن از تو مرا احاطه کند،
گفتا که در رهِ ما غم نیز شادمان است
گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم
اینها را فیض میگوید ما که در حد این حرفها نیستم و خیلی دوریم، اما فیض و امثال فیض و بزرگان از ندیدن حضرت میسوزند،
گفت آنکه سوخت او را کِی ناله و فغان است
گفتم: فراق تا كی؟ گفتا: كه تا تو هستی
گفتم: نفس همین است، گفتا: سخن همان است
گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما
گفتم: فراق تا كی؟ گفتا: كه تا تو هستی
گفتم: نفس همین است، گفتا: سخن همان است
گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما
به حضرت عرض میکند یک حاجت دارم، فرمود بگو؛
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است
این زمزمهای است که فیض دارد.
امیدوارم که در این شب مبارک و شب احیا؛ خدا عنایاتش را بر بشریّت و بر مؤمنین نازل کند.
خدایا مهمترین دعای ما، مؤثرترین دعای ما؛ دعای برای فرج آن حضرت است، خدایا در ظهور ولی نعمت ما تعجیل بفرما.
خدایا همهی ما را از اعوان و انصار آن حضرت قرار بده.
خدایا مهمترین دعای ما، مؤثرترین دعای ما؛ دعای برای فرج آن حضرت است، خدایا در ظهور ولی نعمت ما تعجیل بفرما.
خدایا همهی ما را از اعوان و انصار آن حضرت قرار بده.