سخنرانی آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در جمع دانشجویان دانشکده پزشکی قم ـ طرح ضیافت نور

۰۵ مرداد ۱۳۹۱

۱۵:۳۸

۳,۴۱۶

خلاصه خبر :
ضروری‌ترین مطلب برای یک جوان؛ مسئله قرآن و ارتباط با قرآن است...امام(رض) در زندگی روزانه‌ی خود سه بار برنامه‌ی قرائت قرآن داشته...تعالی روح فقط در اثر ارتباط با قرآن است...آنچه که می‌تواند شما را حفظ کند این کتاب الهی است...قرآن مهمترین حبل اتصال انسان به خداست ...آنچه که می‌تواند موثر باشد و انسان را به مرز واقعی توحید برساند قرآن کریم است
آخرین رویداد ها

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حلول ماه مبارک رمضان و ورود به این ضیافت الهی را تبریک عرض می‌کنم و از خدای تبارک و تعالی عاجزانه درخواست می‌کنیم که همه ما را در لحظه به لحظه این ضیافت الهی امداد کند و ما هر چه از رمضان می‌گذرد آثار این ضیافت را در خود بیشتر مشاهده کنیم.

موضوع سخن راجع به قرآن است؛ ضروری‌ترین مطلب برای یک جوان که در سنین دانشجویی به سر می‌برد مسئله قرآن و ارتباط با قرآن است، یعنی از این مسئله ضروری‌تر برای او وجود ندارد. در همین علوم دانشگاه که به آن اشتغال دارید و وادر طبابت که إن شاء الله در آن قرار خواهید گرفت، یا سایر علوم، ضروری‌ترین مطلب این است که جوان دانشجوی ما متوجه این نکته بشود که باید با قرآن مرتبط و مأنوس باشد. نمی‌خواهم وارد این بحث شوم که چه شد سالیان طولانی نام اسلام بر تارُک این کشور بود اما خبری از قرآن نبود، اکنون که به برکت انقلاب اسلامی جوانهای ما به قرآن روی آورده‌اند، باید تلاش کنیم تا با قرآن مأنوس شویم.

اینگونه نباشد که فردای قیامت که ارتقای درجات بهشت به قرآن است، به ما بگویند بحمدالله اهل بهشت هستید اما اگر می‌خواهی صاحب درجات بالای بهشت شوی باید قرآن بخوانی، انسان آنجا خیلی زحمت بکشد یک سوره حمد را که در نماز بلد بوده بتواند بخواند، برای آن روز از حالا فکر کنیم بگوئیم مبادا آن روز فرا برسد و دست ما از قرآن خالی باشد، قرآن در روز قیامت انسان را می‌شناسد، می‌داند این انسان در دنیا با او مأنوس بوده و با او ارتباط داشته است.

امام(رضوان الله تعالی علیه) در زندگی روزانه‌ی خود سه بار برنامه‌ی قرائت قرآن داشته، در یکی از تصاویر مربوط به ایشان، وقتی امام قرآن را باز می‌کند کاملاً مشهود است که با باز کردن بقیه‌ی کتاب‌ها خیلی فرق دارد، هنگامی که این کتاب را باز می‌کند خود را در دریایی از نور مشاهده می‌کند، چه اُنس و ارتباطی بین این کتاب و آن قلب بوده است؟ این نبوده مگر آنکه از دوران جوانی و همان ایامی که در سن شما یا کمتر از سن شما بوده، قرآن از کتاب‌های در دسترس و همراه همیشگی امام بوده است، قرآن باید در زندگی ما این چنین باشد.

قرآن فقط کتاب قرائت نیست که انسان بخواند! ولو اینکه قرائت قرآن خیلی ثواب دارد، کتابی که انسان به آن نگاه ‌کند نیست! ولو اینکه نگاه کردن به قرآن هم ثواب دارد. پس قرآن ‌برای چیست؟ خودش می‌فرماید «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» تقاضا می‌کنم در این آیه دقت کنید.

می‌فرماید این قرآن مردم را از ظلمتها به سوی نور خارج می‌کند، می‌دانید کلمه‌ی ظلمات جمع ظلمت است، نور هم به صورت مفرد در این آیه شریفه آمده. از هر گونه ظلمتی، شما نگاهی به اطراف خود بیندازید ببینید چه مقدار ظلمت بشر را فرا گرفته است، ظلمت‌های اعتقادی، ظلمتهای فکری، رفتاری، اخلاقی و ... امروز در جامعه با صدها عنوان عرفان دروغین مواجه هستید، معنویّت‌های کاذب حتی دعاهای کاذب برای ما نسخه پیچی کرده‌اند، می‌گویند اگر می‌خواهی تعالی روح و روح قوی پیدا کنی، راهش این است که ما به شما ارائه می‌دهیم.

امروز مراکزی در سازمان سیا در آمریکا وجود دارد که از 50 سال پیش برنامه‌ریزی کرده و متونی را درست کردند که به نسل امروز بدهند و بگویند عرفان این است، تا ائمه معصومین را از ما بگیرند، قرآن و نماز و ‌دعا را از ما بگیرند! مکاتب ساختگی عرفانی راه انداخته که کتاب‌هایش متأسفانه در جامعه ما به وفور وجود دارد، این یک نوع ظلمت است. چه چیز می‌تواند ما را از این ظلمت نجات بدهد؟! چه چیز می‌تواند به ما بگوید که ای انسان این حرفها حقیقت ندارد و برای تو تعالی روح ایجاد نمی‌کند! تعالی روح فقط در اثر ارتباط با قرآن است، آنچه که نور است این کتاب است، اگر یک جوان با قرآن ارتباط نداشته باشد این عرفانهای کاذب می‌تواند به راحتی در فکر و روح او اثر بگذارد.

از دانشجویان قبل از انقلاب سؤال کنید حزب توده و مارکسیسم چطور در دانشگاه آن زمان نفوذ کرده بودند، جوانهای متدین و مذهبی بعد از ورود به دانشگاه تبدیل به یک توده‌ای یا مارکسیست می‌شدند، چرا؟ یک علت اساسی‌اش این بود که با قرآن ارتباط نداشتند، ارتباط و انس با قرآن انسان را حفظ می‌کند، اگر کسی روزانه به قرائت یک مقداری از آیات قرآن بپردازد و ترجمه‌ی ظاهری‌اش را هم بخواند، ولو تفسیر قرآن را نخواند، هر چند آن هم یک امر بسیار مهم است. اگر این نور را در درون خود قرار دهد، قرآن نوری است که اگر انسان به آن ارتباط داشته باشد در وقت ظلمت می‌فهمد که آن نور روح او را هدایت می‌کند.

شخص بی‌سوادی در یکی از روستاهای اطراف قم بود به نام کربلایی کاظم، با یک عنایت حضرت حق در یک شب حافظ تمام قرآن شد، در زمان مرحوم آیت الله العظمی بروجردی او را به قم ‌آوردند. بعضی از طلبه‌ها می‌گفتند آیات قرآن را با دعاها مخلوط کردیم و جلویش می‌گذاریم. می‌گفت این کلمات قرآن است و این کلمات قرآن نیست! می‌پرسیدیم از کجا می‌فهمی؟ می‌گفت آیات قرآن نوری دارد که من آن را می‌بینم. واقعاً هم همینطور است، قرآن هم نور ظاهری دارد، هم انوار باطنی که جان و روح و فکر انسان را روشن می‌کند.

جوانهای عزیز؛ آنچه که می‌تواند شما را حفظ کند این کتاب الهی است، کنار تمام درسها، بحث‌ها و تحقیقات‌تان ارتباط خود را با این کتاب تا می‌توانید حفظ کنید، اگر یک ارتباط و برنامه ثابت با این قرآن نداشته باشیم معلوم نیست آینده‌مان که چه خواهد شد؟ «لتخرج الناس من الظلمات» یک ظلمت ظلمتِ اعتقادی است، یک ظلمت ظلمت‌های اخلاقی است، هر کس کم و بیش گرفتار یک مقداری از رذائل اخلاقی و صفات ناپسند است، از بُخل و کبر و دروغ و حسادت و ریا و ... گرفته تا صفاتی که آثار حرام و حدود الهی بر آن مترتب است. بالأخره انسان گرفتار این صفات هست، این نفس ما باید هر روز تصفیه و پالایش شود، چه چیز می‌تواند آن را تصفیه کند و جلا بدهد؟ چه چیز می‌تواند این آلودگی‌ها را از او پاک کند؟ این کتاب الهی.

سخنرانی آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در جمع دانشجویان دانشکده پزشکی قم ـ طرح ضیافت نور

گاهی اوقات یک صفت اخلاقی بسیار بد در انسان به وجود می‌آید و همینطور ریشه می‌دواند تا لحظه آخر که جان انسان می‌خواهد از این بدن مادی خارج شود، آن زمان هم دیگر نه زمانی است برای رجوع و نه امکان رجوعش وجود دارد! حضور قرآن در زندگی انسان به این معناست که در اثر قرائت قرآن و تدبّر در همین معنای ظاهری جملات، هر روز ببیند مقداری از این رذائل را از نفس خود دور می‌کند، « كَلاَّ إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا وَ جي‏ءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى‏»؛ گاهی اوقات که انسان تنها در اتاق خود یا محل کارش نشسته، این آیات را زمزمه کند و بیاندیشد که قرآن چه می‌گوید؟ جهنم را که می‌آورند، انسان یادش می‌آید.

آنجاست که خدا می‌فرماید «وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى‏» حالا وقت یادآوری نیست! آن زمانی که تو باید یاد قرآن و مفاهیم قرآن و معاد و قیامت می‌کردی گذشت، فقط یک حسرتی برای انسان باقی می‌ماند که می‌گوید ای کاش کاری برای امروزم انجام داده بودم، این حضور قرآن در زندگی انسان است.
انسان به وسیله قرآن از ظلمت اعتقادی، از ظلمت جهل، رهایی می‌یابد. در روایات داریم هر کسی که طالب علم است، هر علمی که می‌خواهد باشد فرق نمی‌کند، او باید با قرآن ارتباط داشته باشد، اگر می‌خواهید پزشک خوب بشوید با قرآن ارتباط داشته باشید، اگر می‌خواهید مهندس خوب باشید با قرآن ارتباط داشته باشید.

حالا چه رابطه‌ای وجود دارد و چه معادله‌ای اینجا برقرار است و اینها چه ارتباطی با قرآن دارد؟ بالأخره هنوز در قرآن حقایق و اسراری وجود دارد که ما نتوانستیم آن را بفهمیم، اما این مطلب در روایات ما آمده است که قرآن در بعضی از آیات می‌فرماید فرد گناهکار مانند کسی است که آرام آرام از زمین به آسمان بالا می‌رود، «کأنها یصعّد إلی السماء» حالا در عصر نزول قرآن که علم پیشرفت نکرده بود نمی‌دانستند که انسان اگر از جو خارج شود اکسیژن تمام می‌شود و دیگر انسان قدرت تنفس ندارد، 1430 سال پیش خدا فرمود ای آدم گناهکار تو شبیه چنین آدمی هستی و در اثر ارتکاب این گناه، گویا به تدریج از فضای اکسیژن بالا می‌روی و به مرز خفه شدن و بن‌بست نزدیک می شوی، ما باید این آیات را در یاد آوریم و در زندگی خود پیاده نمائینم، چقدر زندگی ما را شرک فرا گرفته؟

گاهی اوقات برای یک رئیس چقدر تملق می‌گوید، برای اینکه کارش دست اوست، قرآن می‌فرماید این شرک است، گاهی اوقات انسان مریض می‌شود فکر می‌کند کسی که او را معالجه می‌کند فقط این متخصص و جراح است، انسان فقیر چشمش به دست غنی است، انسان ضعیف چشمش به قدرت بازوی آن قوی است، اینها شرک است، اینها همه نوعی شرک است ولو اینکه اینها اسباب الهی‌اند، اگر به دید اسباب به اینها نگاه شود مانعی ندارد چرا اینقدر سوره توحید را باید در ماه رمضان بخوانیم؟ چرا در نمازهایی که مخصوص شبهای ماه رمضان است این مقدار خواندن سوره توحید و قدر تأکید شده؟ (تقاضا می‌کنم در این دوره‌ای که می‌گذرانید و فارغ از منزل و کار هستید، حتماً این نمازها را بخوانید)، چون هر دوی اینها در زندگی ما خیلی موثر است، توحید را در زندگی ما جاری می‌سازد، یکی از ظلمت‌ها؛ ظلمت شرک است، چقدر این شرکها را از قلوب خود تطهیر کرده‌ایم؟ آنچه که می‌تواند موثر باشد و انسان را به مرز واقعی توحید برساند قرآن کریم است. به قرآن خیلی اهمیّت بدهید، اگر یک روز از قرآن جدا باشیم خسارت بزرگی است.

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى»؛ هیچ کس بعد از قرآن احتیاج به غیر ندارد، البته قرآنی که مفسرش ائمه معصومین(علیهم السّلام) هستند، اگر می‌خواهید غنی شوید، عزیز بشوید، عالم بشوید، یک فرد ارزشمند در جامعه بشوید، راهش ارتباط با قرآن و انس با قرآن است و بعد فرمود «وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى» آن کسی که با قرآن ارتباط ندارد، هیچ وقت غنی نمی‌شود! غنی یعنی غنی از همه جهات، از جهات مادی، فکری، اعتقادی، اخلاقی.

داستانی را زمخشری در کشاف از اصمعی نقل کرده است. اصمعی نام یک شخص در دوران هارون الرشید بوده است؛ این فرد می‌گوید در مسجد مشغول تلاوت سوره والذاریات بودیم، از مسجد بیرون آمدم با یک عرب تنومند بیابانی برخورد کردم که روی شتر نشسته بود، از همان بالا پرسید کیستی؟ گفتم اصمعی، پرسید از کجا آمدی؟ گفتم از مسجد، مسجد کجاست و آنجا در مسجد چه می‌کردی؟ گفتم مسجد جایی است که خدا را عبادت می‌کنیم و ما آنجا مشغول خواندن قرآن بودیم، آن عرب گفت می‌توانی یک مقداری از قرآن را برای من بخوانی، اصمعی هم این آیات سوره والذاریات را خواند «و فی الأرض آیات للموقنین» در زمین نشانه‌هایی است برای آنها که اهل یقین هستند.

چقدر قرآن همراه انسان است، چقدر آیاتش زنده است، دائماً تبلیغ کردند که این کتاب مال 1400 سال پیش است، بی‌خبرند، جاهل و نادانند، قرآن می‌فرماید «و فی الأرض آیات للموقنین» اینکه اختصاص به یک زمان دون زمان دیگر ندارد، مادامی که زمین هست و بشر هست این آیه زنده است.

حالا این عرب جاهلی دارد گوش می‌کند «و فی أنفسکم» باز قرآن می‌گوید آدم‌هایی که می‌خواهند به یقین برسند، به نفس و درون خود توجه کنند و آیات الهی را در آن ببینند. گاهی اوقات بعضی افراد سؤال می‌کنند چکار کنیم به یقین برسیم؟

قرآن می‌گوید به خودت نگاه کن، به درونت نگاه کن، به آن خلاقیتی که این نفس تو دارد نگاه کن، بعد می‌فرماید «أفلا تبصرون» نمی‌خواهی بیدار شوی؟ و تنبه پیدا کنی؟ هنوز می‌خواهی در خواب غفلت بمانی؟ بعد خواند «وفی السماء رزقکم و ...» رزقتان هم از آسمان می‌آید، آن مقداری هم که برای شما مقدّر شده است، اصمعی می‌گوید وقتی به اینجا رسیدم «وفی السماء رزقکم و ما توعدون» این عرب از شتر پائین آمد، شترش را نحر و قربانی کرد و همان جا به نیازمندان داد و من از او جدا شدم تا موسم حج فرا رسید، در موسم حج همان عرب را دیدم که بسیار لاغر و صورتش زده شده، اما با یک حال خوشی خانه خدا را طواف می‌کند.

چشمش که به من افتاد گفت اصمعی آن آیات را دوباره برای من بخوان؛ برادران و خواهران وقتی قرآن در روح انسان نفوذ کند ببینید چه می‌کند! وقتی انسان خودش را در محضر قرآن قرار بدهد و نفسش را آماده پذیرش قرآن کند، ببینید قرآن چه می‌کند؟ می‌گوید دو مرتبه همین آیات سوره والذاریات را برایش خواندم از عمق جانش فریادی زد و گفت اصمعی دنباله‌اش آیه‌ای هست که بخوانی، گفتم بله، «فَو رَبّ السَّماءِ و الأرضِ إنّه لَحَقٌّ‏» خدا قسم می‌خورد، می‌گوید قسم به رب آسمان و زمین بدانید که خدا حق است، اکنون که شما دارید حرف مرا می‌شنوید آیا شک می‌کنید که این صدا صدای من است یا دیگری؟ هیچ شک نمی‌کنید.

خدا می‌فرماید همینطور بدون هیچ شک و تردید بدانید خدا حق است، أصمعی می‌گوید اینجا که رسید دیدم که آن عرب فریاد دیگری زد گفت «سبحان الله من ذا الذی أغضب الإله» یک عرب بیابانی این چنین آیات الهی در عمق جانش نفوذ می‌کند. می‌گوید چه کسی این خدای جلیل را که فرمود «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنينَ وَ في‏ أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون»، به غضب درآورده که مجبور شده قسم بخورد و بگوید «فَو رَبّ السَّماءِ و الأرضِ إنّه لَحَقٌّ» أصمعی می‌گوید این جمله را سه بار گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد و افتاد.

این قرآن مهمترین حبل اتصال انسان به خداست، ما مگر نمی‌خواهیم با معبودمان ارتباط داشته باشیم؟ نماز یک راه ارتباط است و قرآن کریم هم یک راه ارتباط است.

امیدوارم در این ماه مبارک رمضان که همه در ضیافت الهی هستیم خداوند انس با قرآن را نصیب ما بفرماید.
در دنیا و آخرت ما را با قرآن محشور و نسل ما را با قرآن و مفاهیم و حقایق قرآن آشنا بفرماید.

والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته



برچسب ها :