سخنرانی حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) - شب 23 ماه مبارک رمضان 1433ـ تکیه حاج سید حسن
۲۲ مرداد ۱۳۹۱
۱۱:۲۳
۳,۸۷۴
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله رب العالمین
والصلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابی القاسم محمد
و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
أعوذ بالله من الشیطان الرّجیم بسم الله الرّحمن الرّحیم «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»
والصلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابی القاسم محمد
و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
أعوذ بالله من الشیطان الرّجیم بسم الله الرّحمن الرّحیم «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»
خدا را شاکریم که با عنایت خود به ما حیات داد و توفیق حضور در این ماه مبارک رمضان را عطا فرمود. إن شاء الله با استفاده از لحظاتی که در پیش داریم و نیز به واسطه شب زندهداریهای شبهای گذشته بتوانیم موفق به درک لیلهی قدر شویم.
بین ماههای سال در قرآن کریم فقط نام ماه رمضان ذکر شده و از هیچ یک از دیگر ماههای قمری نامی به میان نیامده است، و این حاکی از اهمیت و عظمت این ماه عزیز نزد خداوند است. در سوره بقره قرآن میفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ»؛ اکنون این سؤال مطرح میشود که عظمت ماه رمضان در چیست؟ آیا عظمت ماه رمضان به روزهداری است؟ پس آنها که مسافر، مریض و یا پیر هستند، یا به هر علّتی نمیتوانند روزه بگیرند اینها در این ماه مهمان خدا نیستند؟
خدای تبارک و تعالی میفرماید: عظمت، شرافت و اهمیّت ماه رمضان به این است که قرآن در این ماه نازل شده است. به همین جهت از این آیه نتیجه میگیریم هر کس ارتباط بیشتری با قرآن داشته باشد این ماه را بیشتر درک میکند ولو به خاطر مریضی، یا پیری نتواند روزه بگیرد، روزه یکی از آداب ماه رمضان است که در میان امتهای گذشته هم بوده است، اما آنچه که به این ماه عظمت میدهد این است که این ماه، ماه نزول قرآن است. کدام قرآن؟ ارتباط با کدام قرآن؟ آیا همین قرآن ظاهر که در دست ماست؟ اگر کسی فقط با این قرآن ظاهری ارتباط داشته و آیات آن را حفظ کرده باشد، شاید روزی چند جزء قرآن هم بخواند اما از حقیقت قرآن دور باشد آیا چنین شخصی میتواند به عظمت و شرافت ماه رمضان دست پیدا کند؟هرگز.
سورهی مبارکه قدر سورهای است که شیعیان امیرالمؤمنین(ع) باید نسبت به آن خیلی توجه کنند. امام باقر(ع) فرمود «يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تُفْلِحُوا»؛ فرمود ای شیعیان ما به وسیله سورهی «قدر» با مخالفین اهلبیت بحث و مناظره کنید و بر آنها پیروز شوید، به آنها بگوئید چه جوابی در مورد این سوره دارند؟ فرمود «فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»: فرمود سوره قدر سورهای است که بعد از حیات رسول خدا(ص) حجّت خدا بر خلق است «وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُم»؛ این سوره سید و سرور دین شما است. خوب به این تعابیر دقّت کنید.
واقعاً اگر امشب یک فهم اجمالی از لیلهی قدر پیدا کنیم برایمان کافی است. حیف است ماه رمضان بیاید و برود از ما بپرسند شب قدر چیست؟ ما فقط بگوئیم لیلهی قدر شبی است که شب زندهداری میکنیم و در آن شب دعای جوشن و چند سوره از سور قرآن را میخوانیم. حقیقت لیلهی قدر این نیست. یک مقداری به روایات مربوط به لیلهی قدر توجه بفرمایید ببینید این روایات چه نعمتهای بزرگی برای شیعه است. ما چه سرمایهای داریم و دیگران چه دارند؟ دیگران چیزی ندارند. نه قرآن دارند، نه توحید، نه معاد، نه دنیا و نه آخرت دارند. آن کسی که کنار سفرهی اهلبیت(ع) است همه چیز دارد.
امام باقر(ع) میفرماید این سوره را در مقابل مخالفین ولایت بخوانید، آنها هیچ جوابی ندارند به شما بدهند. این سوره آقای دین و حجت خدا بر شما است، اگر سورهی قدر را نشناسید و ارتباط با آن نداشته باشید، مولای خود را درست نمیشناسید «وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا» نهایت علم ما در این سورهی قدر است.
اگر واقعاً ارزش این سوره را بدانیم تا سحر، تا آخر ماه رمضان و بلکه تا آخر عمر دست از این سوره برنمیداریم تا فرصتی پیدا کنیم شروع به خواندن آن خواهیم کرد. چقدر در احادیث سفارش به خواندن قرآن در ماه رمضان شده است. تأکید شده اگر میتوانید شبی هزار بار این سوره را بخوانید، وقتی قیامت برپا و پردهها کنار رود انسان میگوید خدایا «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ»؛ خدایا مرا به دنیا برگردان بلکه یک بار سوره «إنّا أنزلناه» یا یک آیه از آن را بخوانم، اینطور خواهد شد.
اگر قدر لیلهی قدر را بدانیم زبانمان را کنترل میکنیم، اگر انسان زبان خود را زندان کند آن وقت میتواند شب قدر را بفهمد! مراسم که تمام میشود تا اذان صبح گاهی یکی دو ساعت وقت است انسان میبیند که بعضیها پناه بر خدا دو مرتبه شروع به غیبت و حرف زدنهای زیادی میکنند. در روایات هست اگر کسی بخواهد به حقیقت ایمان برسد باید سکوت را برنامهی زندگی خود قرار دهد. حرفی که لازم نیست نزند. وقتی انسان این زبان را راه میاندازد، این موتور راه میافتد اول میگوید صحبتهای خودمانی میکنیم، آرام آرام سراغ دیگران میرود، اول میگوید خوبیهای دیگران را میگوئیم بعد هم چند تا بدیهایش را میگوید و دیگر چیزی باقی نمیگذارد. گاهی اوقات با یک کلمه آبروی یک انسان را میبریم، یک انسان مؤمن را که حرمت او به اندازهی حرمت کعبه است از چشم مردم ساقط میکنیم، آن وقت میخواهیم خدا به ما نظر کند؟
امام(رضوان الله تعالی علیه) میفرمایند: در این ضیافت الهی خداوند همهی دربهای لطف و رحمت و ابواب اسماء و صفاتش را بر روی بندگان خود گشوده است و فرموده بیائید بر سر این سفره بنشینید، حال اگر در این مهمانی کسی بخواهد حرمت بندهای را بشکند باز هم خدا با همان نظر لطف و رحمت به او نگاه میکند؟ ابدا. شما اگر خانهی کسی به مهمانی بروید و بدانید صاحب خانه نسبت به شخصی علاقمند و برای او احترام قائل است، آن وقت شما شروع به بدگویی از آن فرد کنید، صاحب خانه با شما چکار میکند؟ یک مقدار صبر میکند اگر دید شما از کار زشت خود دست برنمیدارید، از خانه بیرونتان میکند. عقل هم همین را میگوید و حق هم دارد! برای اینکه اهانت به کسی که محبوب اوست اهانت به صاحب خانه است.
خدا هم بندگانش را دوست دارد، اجازه نمیدهد آبروی حتّی یک بندهی گناهکار عاصی از بین برود، میگوید حساب و کتاب او با خودِ من است تو چه کارهای که آبروی او را ببری و او را مجازات کنی؟ جمله امام این است که میفرماید: «اگر کسی در ضیافت الهی زبانش را به غیبت، تهمت و دروغ رها کند خداوند نه تنها به ملائکه دستور میدهد او را از ضیافت خارج کنید، بلکه نظر لطفش را هم برای همیشه از او برمیدارد، خیلی مراقب باشید».
باز خدا رحمت کند امام را، کلمه به کلمه عباراتش را باید با آب طلا بنویسند، فرمود همه گرفتاریها و بدبختیهای ما این است که ما نه حقیقت نزول قرآن را میفهمیم، نه حقیقت نزول ملائکة الله را و نه حقیقت وحی را میفهمیم، اگر گوشهای از این حقایق را میفهمیدیم مشکلی نداشتیم، همهی آلودگیها و بدبختیهای انسان ناشی از جهل به این حقایق است.
میخواهم امشب در رابطه با سورهی قدر چند کلمهای صحبت کنم که خیلی نکات عجیبی در آن وجود دارد!
نخست پاسخ چند سؤال را باید بدانیم؛
سؤال اول: برخورد پیامبر(ص) با سوره قدر چه بود و پیامبر با این سوره در بین مردم چکار میکردند؟ بالأخره آیا ائمهی ما فقط سفارش به خواندن این سوره میکردند؟ امام صادق(ع) میفرماید «كَانَ عَلِيٌّ(ع) كَثِيراً مَا يَقُولُ مَا اجْتَمَعَ التَّيْمِيُّ وَ الْعَدَوِيُّ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ هُوَ يَقْرَأُ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ بِتَخَشُّعٍ وَ بُكَاءٍ فَيَقُولَانِ مَا أَشَدَّ رِقَّتَكَ لِهَذِهِ السُّورَةِ فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِمَا رَأَتْ عَيْنِي وَ وَعَى قَلْبِي وَ لِمَا يَرَى قَلْبُ هَذَا مِنْ بَعْدِي. فَيَقُولَانِ وَ مَا الَّذِي رَأَيْتَ وَ مَا الَّذِي يَرَى؟ قَالَ فَيَكْتُبُ لَهُمَا فِي التُّرَابِ تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ قَالَ ثُمَّ يَقُولُ هَلْ بَقِيَ شَيْءٌ بَعْدَ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ كُلِّ أَمْرٍ فَيَقُولَانِ لَا فَيَقُولُ هَلْ تَعْلَمَانِ مَنِ الْمُنْزَلُ إِلَيْهِ بِذَلِكَ فَيَقُولَانِ أَنْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَيَقُولُ نَعَمْ فَيَقُولُ هَلْ تَكُونُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ مِنْ بَعْدِي فَيَقُولَانِ نَعَمْ قَالَ فَيَقُولُ فَهَلْ يَنْزِلُ ذَلِكَ الْأَمْرُ فِيهَا فَيَقُولَانِ نَعَمْ قَالَ فَيَقُولُ إِلَى مَنْ فَيَقُولَانِ لَا نَدْرِي فَيَأْخُذُ بِرَأْسِي وَ يَقُولُ إِنْ لَمْ تَدْرِيَا فَادْرِيَا هُوَ هَذَا مِنْ بَعْدِي قَالَ فَإِنْ كَانَا لَيَعْرِفَانِ تِلْكَ اللَّيْلَةَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) مِنْ شِدَّةِ مَا يُدَاخِلُهُمَا مِنَ الرُّعْبِ»؛
یعنی این مطلب را امیرالمؤمنین(ع) زیاد میفرمود(نه یک بار و دو بار): که دو گروه از قریش(احتمال دارد اشاره به خلیفه اول و دوم هم باشد)، اینها پیش پیامبر(ص) نشسته بودند. پیامبر(ص) سوره «إنا أنزلناه» را با گریه و حزن و اندوه میخواند. این دو نفر به پیامبر(ص) عرض کردند: چرا این سوره را با حالت محزون و رقّت قلب میخوانی؟ پیامبر(ص) در حالی که امیرالمؤمنین کنار ایشان نشسته بودند، به آن دو نفر فرمودند «لِمَا رَأَتْ عَيْنِي وَ وَعَى قَلْبِي»؛ به خاطر آنچه که چشم من میبیند و قلب من آن را درک میکند «وَ لِمَا يَرَى قَلْبُ هَذَا مِنْ بَعْدِي»؛ سپس اشاره کردند به امیرالمؤمنین(ع) و فرمودند به خاطر آنچه که قلب وصیّ من بعد از من میبیند. آن دو نفر سؤال کردند یا رسول الله مگر شما چه میبینید؟ مگر این شخص، علی بن ابیطالب بعد از شما چه میبیند؟ پیامبر(ص) روی خاک نوشتند «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ».
چقدر عجیب است! اولاً: پیامبر سوره قدر را با خشوع و گریه میخواند، یعنی بقیه سورهها را اینطور نمیخواند. ثانیاً فرمود: من وقتی این سوره را میخوانم با قلبم چیزی را درک میکنم که شما متوجه نمیشوید. ثالثاً: در پاسخ به سؤال آنها پیامبر با اشاره به این آیه شریفه: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ»؛ فرمودند «هَلْ بَقِيَ شَيْءٌ بَعْدَ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ كُلِّ أَمْرٍ»؛ آیا بعد از اینکه خداوند میفرماید به اذن او ملائکه و روح در این شب «مِن کُلّ أمر» فرود میآیند، چیز دیگری باقی میماند؟ «مِن کُلِّ أمرٍ» یعنی چه؟
قبل از بیان ادامه روایت عرض کنم، گاهی اوقات بعضی سؤال میکنند مگر در ایام دیگر ملائکه نازل نمیشدند؟ بله در طول شبانه روز ملائکه مرتب نازل میشوند، در مورد نماز صبح قرآن میفرماید: «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً» خدا میفرماید نماز صبح مشهود است. یعنی چه؟ حسب روایات کسی که اول طلوع فجر نماز صبح خود را بخواند، دو گروه از ملائکه او را میبینند، یک گروه ملائکهی شب هستند که تا آن زمان پائین بودند و اعمال مردم را ثبت و ضبط میکردند و برای بندگان صالح دعا میکردند، اکنون بالا میروند و گروه دوم که ملائکهی روز هستند فرود میآیند و هر دو گروه نماز صبح این نمازگزار را میبینند و برای او دعا میکنند. آیا حیف نیست که نماز اول وقت صبح را از دست بدهیم؟
نماز اول وقت یک حقیقتی دارد که وقتی به آسمان میرود با یک صورت نورانی و زیبا به سوی نمازگزار برمیگردد و به او میگوید خدا تو را حفظ کند که مرا حفظ کردی، اما اگر آخر وقت خوانده شود هر چند تکلیف فرد ساقط شده و روز قیامت به او نمیگویند چرا نماز نخواندی، اما در آن روز همین نماز جلوی او میاید و میگوید «ضیّعتنی ضیّعک الله» تو مرا ضایع کردی، خدا تو را ضایع کند. حیف از من که در اختیار تو قرار گرفتم، مثل کسی که جواهر گران قیمتی در اختیارش باشد و بلد نباشد چکار کند، اما نسبت به آن کسی که خدای نکرده نماز نمیخواند اصلاً نمیشود حرف زد، او هست و آتش جهنم «خالدین فیها ابدا».
بنابراین در ایام دیگر هم ملائکه میآیند، در روایات داریم کسی که دنبال علم میرود، علمی که برای مردم و جامعه مفید باشد ملائکه میآیند بالهای خودشان را زیر پاهای او قرار میدهند و برای او استغفار میکنند. خب اگر ملائکه در سایر ایام هم به زمین نزول مینمایند پس چرا میگویند شب قدر، شب نزول ملائکه است؟ شب قدر چه خصوصیتی دارد؟
بنده دو جواب برای این سؤال دارم. یک جواب این است که در شب قدر خداوند همهی ملائکهاش را فرو میفرستد در حالی که در ایام دیگر تقسیمبندی شده است، گروه گروهی است. شب قدر شبی است که خدا همهی ملائکه را میفرستد، یعنی در آسمان دیگر ملکی باقی نمیماند. یکی از معانی کلمه قدر، معنای تنگی است، برای اینکه همه ملائکه وقتی به زمین میآیند آنقدر زیاد هستند که زمین برای آنها کوچک و تنگ میشود. چشم ما نمیبیند چون دلمان آلوده است و نمیگذارد چشم دل باز شود تا جان بینیم و آنچه نادیدنی است را بینیم.
ببینید خدا در شب قدر چه عنایتی میکند یک ملک و صد ملک و ده هزار ملک نفرستاده بلکه همه را فرستاده است. میپرسید اثر این کار چیست؟ اثرش این است که یک ملک یک دعا میکند، دو تا دو دعا میکند، سه تا سه تا میشود، اگر همهشان برای ما دعا کنند طبعاً اثرش بیشتر خواهد شد. افزون بر اینکه مأموریت دارند خدمت امام زمان(ع) برسند و پرونده اعمال ما را بر حضرت عرضه کنند.
اما جواب دوم؛ در همین آیه که پیامبر(ص) در حضور خلیفه اول و دوم روی خاک نوشتند «تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربهم من کل امر» خود پیامبر به این دو نفر فرمود «من کل امر» یعنی چه؟
در یک روایتی امام سجّاد(ع) میفرماید همهی حرفها در این «بإذن ربهم من کل امر» است، یعنی تمام ملائکه در این شب مأموریت ویژه دارند، بخلاف سایر ایام که ملائکه محدودند و به آنها گفته میشود میروید فلان کار را انجام میدهید و برمیگردید. مثلاً میروید کنار قبر ابی عبدالله الحسین(ع) نام زائرین را ثبت میکنید و برمیگردد، حق انجام کار دیگری را ندارند، اما خدا میفرماید شب قدر همهی ملائکه را که میفرستم هیچ، بلکه اجازه میدهم در همهی امور هر کاری میتوانند برای بندگانم بکنند. چقدر لطیف است! چقدر زیباست، چقدر شب قدر برای ما ارزش پیدا میکند. دیگر خدا برای ما چکار کند؟! خلقمان کرده، نعمت به ما داده، آبرو داده، سلامتی داده، زندگی داده، اعتبار داده، در عوض ما معصیتش کردیم، باز این همه فوج ملک را روی زمین میفرستد و میگوید به شما اجازهی عام میدهم در همهی امور «بإذن ربهم من کل امر» هر کاری میتوانید برای بندگانم انجام دهید.
شما راجع به همین آیه فکر کنید، پیامبر به آن دو نفر چه فرمود؟ شما هم اگر خواستید با کسی که ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) را قبول ندارد، مثل بعضی از افراد کوردل که میگویند این خصوصیات حرفهای غلوّی است که یک عده از روحانیون راجع به اولاد پیامبر مطرح کردهاند، نخیر ما غلو نمیکنیم، کلام رسول خدا و کلام قرآن را بیان میکنیم.
پیامبر به آن دو نفر فرمود که بعد از حیات من آیا شب قدر هست یا نیست؟ آنها عرض کردند بله یا رسول الله. فرمود: ملائکه بعد از من بر چه کسی نازل میشوند؟ گفتند نمیدانیم یا رسول الله! دستش را بر سر مبارک امیرالمؤمنین(ع) گذارد و فرمود «هذا من بعدی»؛ اگر نمیدانید بدانید که بعد از من ملائکه بر این فرد نازل میشوند. یعنی شب نزول ملائکه نزد ولیّ و حجت خدا است.
گاهی اوقات در ذهن عوامانه خود تصور فکر میکنیم نزول ملائکه بر امام یک مقامی برای اوست. أبدا! اساساً ملائکه به اذن اینها میآیند، ملائکه وقتی ولیّ خدا باشد میتوانند نزول کنند، اگر ولی خدا نباشد نمیتوانند و بلکه اصلاً امکان آن وجود ندارد. که این یک بحث عرفانی خیلی مهمی است.
یک عبارتی را امام(رضوان الله علیه) فرموده است که فقط آنرا میخوانم و آنها که اهلش هستند دقت کنند: فرمود میدانید چرا به ماه رمضان میگویند ماه مبارک؟ برای اینکه این ماه، ماهی است که ولیّ أعظم یعنی رسول خدا(ص) به محضر حق واصل شده است. ما در روایات داریم «أوّلُ مَا خَلَقَ اللهُ نُورِی»؛ پیغمبر فرمود اولین چیزی که خدا خلق کرد، حتی قبل از خلقت ملائکه، نور من بود، اول موجودی که با خدا ارتباط پیدا کرد و واصل شد پیامبر بود، بعد هم ائمه(ع). و بعد از آن وصول، ملائکه و قرآن را نازل کرد. بنابراین نزول ملائکه، به قدرت ولیّ اعظم یعنی رسول خداست. ولیّ اعظم در این ماه مبارک و شب قدر به حقیقت قرآن میرسد، و پس از آن به وسیلهی ملائکه که همه تابع او هستند، قرآن شریف را نازل میکند و آنرا تنزیل میدهد. تا حدی که برای مردم قابل بیان باشد. بعد میفرمایند قرآن سرّی است بین خدا و ولیّ خدا.
سوره قدر سورهای است که ما به راحتی میتوانیم با آن حقّانیت ولایت امیرالمؤمنین(ع) و اولادش را اثبات کنیم، الآن هم به اهل سنت میگوئیم ملائکه در شب قدر بر چه کسی نازل میشوند؟ آیا ملائکه بر این حکّام جائر که دستشان تا آستین در خون مردم مظلوم فرو رفته است نازل میشوند؟ بر حاکمان این کشورهای به اصطلاح اسلامی که امروز فجیعترین جنایات را در بحرین و کشورهای مختلف میکنند، بر اینها که نازل نمیشود؟ مسلم است که آنها بر انسان کامل که امام زمان(ع) است و حجت و ولی خداست نازل شوند.
این روایت هم از امام باقر(ع) است که فرمود «فَضْلُ إِيمَانِ الْمُؤْمِنِ بِجُمْلَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ بِتَفْسِيرِهَا عَلَى مَنْ لَيْسَ مِثْلَهُ فِي الْإِيمَانِ بِهَا كَفَضْلِ الْإِنْسَانِ عَلَى الْبَهَائِم»؛ معنای این جمله چیست؟ فرمود فضل آن فرد مؤمنی که به سوره قدر ایمان داشته و معنا و تفسیر این سوره را باور دارد، نسبت به کسی که آن را باور ندارد مثل فضل و برتری انسان بر حیوان است. حیف نیست ما خود را شیعه بنامیم ولی از حقیقت این سوره دور باشیم و درست آنطور که شایسته است این سوره را نفهمیم؟
این همه روایات زیبا در مورد این سوره داریم. باز امام(رضوان الله علیه) در کتاب آداب الصلاة از مرحوم سید بن طاووس -که امام از او تعبیر به «عارف بالله» میکند- نقل مینماید: حضرت موسی(ع) در مناجات با خدا عرض کرد: «إِلَهِي أُرِيدُ قُرْبَك» خدایا میخواهم به تو نزدیک شوم، از دنیا و حبّ به آن دور شوم. فرمود: موسی «قُرْبِي لِمَنْ يَسْتَيْقِظُ لَيْلَةَ الْقَدْر»؛ قرب من مربوط به کسی است که شب قدر را بیدار و با من در راز و نیاز و مناجات باشد، «إِلَهِي أُرِيدُ رَحْمَتَك»؛ خدایا رحمت خودت را میخواهم، فرمود رحمت من شامل کسی است که در شب قدر ترحّم بر فقرا کند، اگر امشب در میان فامیل و همسایگانتان فقیر سراغ دارید در حد توان به او کمک کنید. عرض کرد «إِلَهِي أُرِيدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاط»؛ میخواهم مجوز عبور از پل صراط را به من بدهی تا خیالم راحت باشد، چه چیزهایی موسی از خدا درخواست کرد؟ نگفت خانه بزرگ، ماشین، زن، بچه و یا حتّی سلامتی میخواهم، بلکه قرب خدا، رحمت خدا، عبور از صراط را درخواست نمود.
این دعای سحر -که به نظر من زمان بخش آن از صدا و سیما مناسب نیست چون درست در لحظاتی است که افراد در حال خوردن سحری میباشند و حضور قلب ندارند-، خدا میداند شاید در میان تمام دعاها، دعایی بالاتر از دعای سحر نداشته باشیم. آنها که اهل نماز شب هستند سعی کنند این دعا را در قنوت نماز شبشان بخوانند، ببینید در آن خدا را به چه چیز قسم میدهیم و از او چه درخواست میکنیم؟ «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ . . . اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَلَالِكَ كُلِّه . . .» ما نمیدانیم جمال و جلال و نور و عظمت و ... خدا چیست؟ ولی وقتی خدا را به جمال و اسماء و صفاتش قسم میدهیم از جمال و صفاتش نصیب ما میکند، انبیاء ما همینطور بودند، این دعای موسی است که میگوید خدایا میخواهم در قیامت وقتی مرا محشور کردی از پل صراط به راحتی عبور کنم.
به خدا عرض کرد خدایا من بهشت تو و نعمتهای آن را میخواهم، فرمود در لیلهی قدر یک سبحان الله بگو، «إِلَهِي أُرِيدُ النَّجَاةَ قَالَ النَّجَاةُ مِنَ النَّار» خدایا میخواهم از آتش جهنم نجات پیدا کنم. فرمود در شب قدر استغفار کن، ذکر «أستغفر الله و أتوب إلیه» را آنقدر با توجه بگوئید که همهی وجودتان به استغفار درآید. احساس کنید در و دیوار با شما استغفار میکنند. «إِلَهِي أُرِيدُ رِضَاك»؛ آخرین درخواست موسی این بود که گفت: خدایا رضایت و خشنودی تو را میخواهم. فرمود: دو رکعت نماز خالصانه در شب قدر بخوان.
خیلی شب عجیبی است. نمیدانیم چه خبر است و چه اتفاقاتی میافتد. چه چیز برای ما رقم زده میشود؟ نمیدانیم برای خودمان چه چیز رقم میزنیم؟ امشب ما به دست خودمان قدر خود را معیّن میکنیم. نگذاریم خواب سراغمان آید. در این دهه آخر ماه رمضان حضرت زهرا(سلام الله علیها) نمیگذاشت بچههایش بخوابند، به صورت بچه هایش آب میریخت که نخوابند و بیدار باشند، بیائید آیندهی خود و کشورمان را، آینده دین و نظاممان را که واقعاً امانتی از شهدا است که در اختیار ما قرار داده شده، همه را در نظر بگیریم با خدا مناجات کنیم و عرض کنیم خدایا در این شب قدر یکی از نعمتهایی که به ما عنایت میفرمایی شب زندهداری باشد. در روایات راجع به شب زندهداری مطالب فراوانی هست، آنها که در دل شب موفق به خواندن نماز میشوند.
خدا به پیامبر(ص) فرمود اگر میخواهی تو را به «مقام محمود» یعنی به «شفاعت» برسانیم، برخیز و نماز شب بخوان «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً». در ماه رمضان از خدا بخواهیم به ما عنایت کند و بعد از ماه رمضان توفیق نماز شب را از ما نگیرد، آنها که شب زندهدار هستند در دنیا و آخرت به مراتب و مقامات میرسند.
خدایا ما که از فهم لیلة القدر عاجز هستیم و قدرت درک حقایق لیلهی قدر را نداریم اما آنچه را که در این شب به بهترین بندگانت و اولیاء خودت میدهی نصیب ما بفرما.
خدایا آلودگیها وکدورتها را از ما دور کن. کسانی که عاق والدین هستند یا کینه مؤمنی در دلشان هست از فیوضات این شب بهرهای ندارند، ای کسانی که پدر یا مادرتان از شما ناراحت هستند، از این مجلس که رفتید با آنها تماس بگیرید دستشان را ببوسید و بخواهید از تقصیر شما بگذرند.
خدایا هر چه که مانع استجابت دعاست و نمیگذارد از این لیلهی قدر بهره ببریم برطرف بفرما.
بین ماههای سال در قرآن کریم فقط نام ماه رمضان ذکر شده و از هیچ یک از دیگر ماههای قمری نامی به میان نیامده است، و این حاکی از اهمیت و عظمت این ماه عزیز نزد خداوند است. در سوره بقره قرآن میفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ»؛ اکنون این سؤال مطرح میشود که عظمت ماه رمضان در چیست؟ آیا عظمت ماه رمضان به روزهداری است؟ پس آنها که مسافر، مریض و یا پیر هستند، یا به هر علّتی نمیتوانند روزه بگیرند اینها در این ماه مهمان خدا نیستند؟
خدای تبارک و تعالی میفرماید: عظمت، شرافت و اهمیّت ماه رمضان به این است که قرآن در این ماه نازل شده است. به همین جهت از این آیه نتیجه میگیریم هر کس ارتباط بیشتری با قرآن داشته باشد این ماه را بیشتر درک میکند ولو به خاطر مریضی، یا پیری نتواند روزه بگیرد، روزه یکی از آداب ماه رمضان است که در میان امتهای گذشته هم بوده است، اما آنچه که به این ماه عظمت میدهد این است که این ماه، ماه نزول قرآن است. کدام قرآن؟ ارتباط با کدام قرآن؟ آیا همین قرآن ظاهر که در دست ماست؟ اگر کسی فقط با این قرآن ظاهری ارتباط داشته و آیات آن را حفظ کرده باشد، شاید روزی چند جزء قرآن هم بخواند اما از حقیقت قرآن دور باشد آیا چنین شخصی میتواند به عظمت و شرافت ماه رمضان دست پیدا کند؟هرگز.
سورهی مبارکه قدر سورهای است که شیعیان امیرالمؤمنین(ع) باید نسبت به آن خیلی توجه کنند. امام باقر(ع) فرمود «يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تُفْلِحُوا»؛ فرمود ای شیعیان ما به وسیله سورهی «قدر» با مخالفین اهلبیت بحث و مناظره کنید و بر آنها پیروز شوید، به آنها بگوئید چه جوابی در مورد این سوره دارند؟ فرمود «فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»: فرمود سوره قدر سورهای است که بعد از حیات رسول خدا(ص) حجّت خدا بر خلق است «وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُم»؛ این سوره سید و سرور دین شما است. خوب به این تعابیر دقّت کنید.
واقعاً اگر امشب یک فهم اجمالی از لیلهی قدر پیدا کنیم برایمان کافی است. حیف است ماه رمضان بیاید و برود از ما بپرسند شب قدر چیست؟ ما فقط بگوئیم لیلهی قدر شبی است که شب زندهداری میکنیم و در آن شب دعای جوشن و چند سوره از سور قرآن را میخوانیم. حقیقت لیلهی قدر این نیست. یک مقداری به روایات مربوط به لیلهی قدر توجه بفرمایید ببینید این روایات چه نعمتهای بزرگی برای شیعه است. ما چه سرمایهای داریم و دیگران چه دارند؟ دیگران چیزی ندارند. نه قرآن دارند، نه توحید، نه معاد، نه دنیا و نه آخرت دارند. آن کسی که کنار سفرهی اهلبیت(ع) است همه چیز دارد.
امام باقر(ع) میفرماید این سوره را در مقابل مخالفین ولایت بخوانید، آنها هیچ جوابی ندارند به شما بدهند. این سوره آقای دین و حجت خدا بر شما است، اگر سورهی قدر را نشناسید و ارتباط با آن نداشته باشید، مولای خود را درست نمیشناسید «وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا» نهایت علم ما در این سورهی قدر است.
اگر واقعاً ارزش این سوره را بدانیم تا سحر، تا آخر ماه رمضان و بلکه تا آخر عمر دست از این سوره برنمیداریم تا فرصتی پیدا کنیم شروع به خواندن آن خواهیم کرد. چقدر در احادیث سفارش به خواندن قرآن در ماه رمضان شده است. تأکید شده اگر میتوانید شبی هزار بار این سوره را بخوانید، وقتی قیامت برپا و پردهها کنار رود انسان میگوید خدایا «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ»؛ خدایا مرا به دنیا برگردان بلکه یک بار سوره «إنّا أنزلناه» یا یک آیه از آن را بخوانم، اینطور خواهد شد.
اگر قدر لیلهی قدر را بدانیم زبانمان را کنترل میکنیم، اگر انسان زبان خود را زندان کند آن وقت میتواند شب قدر را بفهمد! مراسم که تمام میشود تا اذان صبح گاهی یکی دو ساعت وقت است انسان میبیند که بعضیها پناه بر خدا دو مرتبه شروع به غیبت و حرف زدنهای زیادی میکنند. در روایات هست اگر کسی بخواهد به حقیقت ایمان برسد باید سکوت را برنامهی زندگی خود قرار دهد. حرفی که لازم نیست نزند. وقتی انسان این زبان را راه میاندازد، این موتور راه میافتد اول میگوید صحبتهای خودمانی میکنیم، آرام آرام سراغ دیگران میرود، اول میگوید خوبیهای دیگران را میگوئیم بعد هم چند تا بدیهایش را میگوید و دیگر چیزی باقی نمیگذارد. گاهی اوقات با یک کلمه آبروی یک انسان را میبریم، یک انسان مؤمن را که حرمت او به اندازهی حرمت کعبه است از چشم مردم ساقط میکنیم، آن وقت میخواهیم خدا به ما نظر کند؟
امام(رضوان الله تعالی علیه) میفرمایند: در این ضیافت الهی خداوند همهی دربهای لطف و رحمت و ابواب اسماء و صفاتش را بر روی بندگان خود گشوده است و فرموده بیائید بر سر این سفره بنشینید، حال اگر در این مهمانی کسی بخواهد حرمت بندهای را بشکند باز هم خدا با همان نظر لطف و رحمت به او نگاه میکند؟ ابدا. شما اگر خانهی کسی به مهمانی بروید و بدانید صاحب خانه نسبت به شخصی علاقمند و برای او احترام قائل است، آن وقت شما شروع به بدگویی از آن فرد کنید، صاحب خانه با شما چکار میکند؟ یک مقدار صبر میکند اگر دید شما از کار زشت خود دست برنمیدارید، از خانه بیرونتان میکند. عقل هم همین را میگوید و حق هم دارد! برای اینکه اهانت به کسی که محبوب اوست اهانت به صاحب خانه است.
خدا هم بندگانش را دوست دارد، اجازه نمیدهد آبروی حتّی یک بندهی گناهکار عاصی از بین برود، میگوید حساب و کتاب او با خودِ من است تو چه کارهای که آبروی او را ببری و او را مجازات کنی؟ جمله امام این است که میفرماید: «اگر کسی در ضیافت الهی زبانش را به غیبت، تهمت و دروغ رها کند خداوند نه تنها به ملائکه دستور میدهد او را از ضیافت خارج کنید، بلکه نظر لطفش را هم برای همیشه از او برمیدارد، خیلی مراقب باشید».
باز خدا رحمت کند امام را، کلمه به کلمه عباراتش را باید با آب طلا بنویسند، فرمود همه گرفتاریها و بدبختیهای ما این است که ما نه حقیقت نزول قرآن را میفهمیم، نه حقیقت نزول ملائکة الله را و نه حقیقت وحی را میفهمیم، اگر گوشهای از این حقایق را میفهمیدیم مشکلی نداشتیم، همهی آلودگیها و بدبختیهای انسان ناشی از جهل به این حقایق است.
میخواهم امشب در رابطه با سورهی قدر چند کلمهای صحبت کنم که خیلی نکات عجیبی در آن وجود دارد!
نخست پاسخ چند سؤال را باید بدانیم؛
سؤال اول: برخورد پیامبر(ص) با سوره قدر چه بود و پیامبر با این سوره در بین مردم چکار میکردند؟ بالأخره آیا ائمهی ما فقط سفارش به خواندن این سوره میکردند؟ امام صادق(ع) میفرماید «كَانَ عَلِيٌّ(ع) كَثِيراً مَا يَقُولُ مَا اجْتَمَعَ التَّيْمِيُّ وَ الْعَدَوِيُّ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ هُوَ يَقْرَأُ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ بِتَخَشُّعٍ وَ بُكَاءٍ فَيَقُولَانِ مَا أَشَدَّ رِقَّتَكَ لِهَذِهِ السُّورَةِ فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِمَا رَأَتْ عَيْنِي وَ وَعَى قَلْبِي وَ لِمَا يَرَى قَلْبُ هَذَا مِنْ بَعْدِي. فَيَقُولَانِ وَ مَا الَّذِي رَأَيْتَ وَ مَا الَّذِي يَرَى؟ قَالَ فَيَكْتُبُ لَهُمَا فِي التُّرَابِ تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ قَالَ ثُمَّ يَقُولُ هَلْ بَقِيَ شَيْءٌ بَعْدَ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ كُلِّ أَمْرٍ فَيَقُولَانِ لَا فَيَقُولُ هَلْ تَعْلَمَانِ مَنِ الْمُنْزَلُ إِلَيْهِ بِذَلِكَ فَيَقُولَانِ أَنْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَيَقُولُ نَعَمْ فَيَقُولُ هَلْ تَكُونُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ مِنْ بَعْدِي فَيَقُولَانِ نَعَمْ قَالَ فَيَقُولُ فَهَلْ يَنْزِلُ ذَلِكَ الْأَمْرُ فِيهَا فَيَقُولَانِ نَعَمْ قَالَ فَيَقُولُ إِلَى مَنْ فَيَقُولَانِ لَا نَدْرِي فَيَأْخُذُ بِرَأْسِي وَ يَقُولُ إِنْ لَمْ تَدْرِيَا فَادْرِيَا هُوَ هَذَا مِنْ بَعْدِي قَالَ فَإِنْ كَانَا لَيَعْرِفَانِ تِلْكَ اللَّيْلَةَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) مِنْ شِدَّةِ مَا يُدَاخِلُهُمَا مِنَ الرُّعْبِ»؛
یعنی این مطلب را امیرالمؤمنین(ع) زیاد میفرمود(نه یک بار و دو بار): که دو گروه از قریش(احتمال دارد اشاره به خلیفه اول و دوم هم باشد)، اینها پیش پیامبر(ص) نشسته بودند. پیامبر(ص) سوره «إنا أنزلناه» را با گریه و حزن و اندوه میخواند. این دو نفر به پیامبر(ص) عرض کردند: چرا این سوره را با حالت محزون و رقّت قلب میخوانی؟ پیامبر(ص) در حالی که امیرالمؤمنین کنار ایشان نشسته بودند، به آن دو نفر فرمودند «لِمَا رَأَتْ عَيْنِي وَ وَعَى قَلْبِي»؛ به خاطر آنچه که چشم من میبیند و قلب من آن را درک میکند «وَ لِمَا يَرَى قَلْبُ هَذَا مِنْ بَعْدِي»؛ سپس اشاره کردند به امیرالمؤمنین(ع) و فرمودند به خاطر آنچه که قلب وصیّ من بعد از من میبیند. آن دو نفر سؤال کردند یا رسول الله مگر شما چه میبینید؟ مگر این شخص، علی بن ابیطالب بعد از شما چه میبیند؟ پیامبر(ص) روی خاک نوشتند «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ».
چقدر عجیب است! اولاً: پیامبر سوره قدر را با خشوع و گریه میخواند، یعنی بقیه سورهها را اینطور نمیخواند. ثانیاً فرمود: من وقتی این سوره را میخوانم با قلبم چیزی را درک میکنم که شما متوجه نمیشوید. ثالثاً: در پاسخ به سؤال آنها پیامبر با اشاره به این آیه شریفه: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ»؛ فرمودند «هَلْ بَقِيَ شَيْءٌ بَعْدَ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ كُلِّ أَمْرٍ»؛ آیا بعد از اینکه خداوند میفرماید به اذن او ملائکه و روح در این شب «مِن کُلّ أمر» فرود میآیند، چیز دیگری باقی میماند؟ «مِن کُلِّ أمرٍ» یعنی چه؟
قبل از بیان ادامه روایت عرض کنم، گاهی اوقات بعضی سؤال میکنند مگر در ایام دیگر ملائکه نازل نمیشدند؟ بله در طول شبانه روز ملائکه مرتب نازل میشوند، در مورد نماز صبح قرآن میفرماید: «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً» خدا میفرماید نماز صبح مشهود است. یعنی چه؟ حسب روایات کسی که اول طلوع فجر نماز صبح خود را بخواند، دو گروه از ملائکه او را میبینند، یک گروه ملائکهی شب هستند که تا آن زمان پائین بودند و اعمال مردم را ثبت و ضبط میکردند و برای بندگان صالح دعا میکردند، اکنون بالا میروند و گروه دوم که ملائکهی روز هستند فرود میآیند و هر دو گروه نماز صبح این نمازگزار را میبینند و برای او دعا میکنند. آیا حیف نیست که نماز اول وقت صبح را از دست بدهیم؟
نماز اول وقت یک حقیقتی دارد که وقتی به آسمان میرود با یک صورت نورانی و زیبا به سوی نمازگزار برمیگردد و به او میگوید خدا تو را حفظ کند که مرا حفظ کردی، اما اگر آخر وقت خوانده شود هر چند تکلیف فرد ساقط شده و روز قیامت به او نمیگویند چرا نماز نخواندی، اما در آن روز همین نماز جلوی او میاید و میگوید «ضیّعتنی ضیّعک الله» تو مرا ضایع کردی، خدا تو را ضایع کند. حیف از من که در اختیار تو قرار گرفتم، مثل کسی که جواهر گران قیمتی در اختیارش باشد و بلد نباشد چکار کند، اما نسبت به آن کسی که خدای نکرده نماز نمیخواند اصلاً نمیشود حرف زد، او هست و آتش جهنم «خالدین فیها ابدا».
بنابراین در ایام دیگر هم ملائکه میآیند، در روایات داریم کسی که دنبال علم میرود، علمی که برای مردم و جامعه مفید باشد ملائکه میآیند بالهای خودشان را زیر پاهای او قرار میدهند و برای او استغفار میکنند. خب اگر ملائکه در سایر ایام هم به زمین نزول مینمایند پس چرا میگویند شب قدر، شب نزول ملائکه است؟ شب قدر چه خصوصیتی دارد؟
بنده دو جواب برای این سؤال دارم. یک جواب این است که در شب قدر خداوند همهی ملائکهاش را فرو میفرستد در حالی که در ایام دیگر تقسیمبندی شده است، گروه گروهی است. شب قدر شبی است که خدا همهی ملائکه را میفرستد، یعنی در آسمان دیگر ملکی باقی نمیماند. یکی از معانی کلمه قدر، معنای تنگی است، برای اینکه همه ملائکه وقتی به زمین میآیند آنقدر زیاد هستند که زمین برای آنها کوچک و تنگ میشود. چشم ما نمیبیند چون دلمان آلوده است و نمیگذارد چشم دل باز شود تا جان بینیم و آنچه نادیدنی است را بینیم.
ببینید خدا در شب قدر چه عنایتی میکند یک ملک و صد ملک و ده هزار ملک نفرستاده بلکه همه را فرستاده است. میپرسید اثر این کار چیست؟ اثرش این است که یک ملک یک دعا میکند، دو تا دو دعا میکند، سه تا سه تا میشود، اگر همهشان برای ما دعا کنند طبعاً اثرش بیشتر خواهد شد. افزون بر اینکه مأموریت دارند خدمت امام زمان(ع) برسند و پرونده اعمال ما را بر حضرت عرضه کنند.
اما جواب دوم؛ در همین آیه که پیامبر(ص) در حضور خلیفه اول و دوم روی خاک نوشتند «تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربهم من کل امر» خود پیامبر به این دو نفر فرمود «من کل امر» یعنی چه؟
در یک روایتی امام سجّاد(ع) میفرماید همهی حرفها در این «بإذن ربهم من کل امر» است، یعنی تمام ملائکه در این شب مأموریت ویژه دارند، بخلاف سایر ایام که ملائکه محدودند و به آنها گفته میشود میروید فلان کار را انجام میدهید و برمیگردید. مثلاً میروید کنار قبر ابی عبدالله الحسین(ع) نام زائرین را ثبت میکنید و برمیگردد، حق انجام کار دیگری را ندارند، اما خدا میفرماید شب قدر همهی ملائکه را که میفرستم هیچ، بلکه اجازه میدهم در همهی امور هر کاری میتوانند برای بندگانم بکنند. چقدر لطیف است! چقدر زیباست، چقدر شب قدر برای ما ارزش پیدا میکند. دیگر خدا برای ما چکار کند؟! خلقمان کرده، نعمت به ما داده، آبرو داده، سلامتی داده، زندگی داده، اعتبار داده، در عوض ما معصیتش کردیم، باز این همه فوج ملک را روی زمین میفرستد و میگوید به شما اجازهی عام میدهم در همهی امور «بإذن ربهم من کل امر» هر کاری میتوانید برای بندگانم انجام دهید.
شما راجع به همین آیه فکر کنید، پیامبر به آن دو نفر چه فرمود؟ شما هم اگر خواستید با کسی که ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) را قبول ندارد، مثل بعضی از افراد کوردل که میگویند این خصوصیات حرفهای غلوّی است که یک عده از روحانیون راجع به اولاد پیامبر مطرح کردهاند، نخیر ما غلو نمیکنیم، کلام رسول خدا و کلام قرآن را بیان میکنیم.
پیامبر به آن دو نفر فرمود که بعد از حیات من آیا شب قدر هست یا نیست؟ آنها عرض کردند بله یا رسول الله. فرمود: ملائکه بعد از من بر چه کسی نازل میشوند؟ گفتند نمیدانیم یا رسول الله! دستش را بر سر مبارک امیرالمؤمنین(ع) گذارد و فرمود «هذا من بعدی»؛ اگر نمیدانید بدانید که بعد از من ملائکه بر این فرد نازل میشوند. یعنی شب نزول ملائکه نزد ولیّ و حجت خدا است.
گاهی اوقات در ذهن عوامانه خود تصور فکر میکنیم نزول ملائکه بر امام یک مقامی برای اوست. أبدا! اساساً ملائکه به اذن اینها میآیند، ملائکه وقتی ولیّ خدا باشد میتوانند نزول کنند، اگر ولی خدا نباشد نمیتوانند و بلکه اصلاً امکان آن وجود ندارد. که این یک بحث عرفانی خیلی مهمی است.
یک عبارتی را امام(رضوان الله علیه) فرموده است که فقط آنرا میخوانم و آنها که اهلش هستند دقت کنند: فرمود میدانید چرا به ماه رمضان میگویند ماه مبارک؟ برای اینکه این ماه، ماهی است که ولیّ أعظم یعنی رسول خدا(ص) به محضر حق واصل شده است. ما در روایات داریم «أوّلُ مَا خَلَقَ اللهُ نُورِی»؛ پیغمبر فرمود اولین چیزی که خدا خلق کرد، حتی قبل از خلقت ملائکه، نور من بود، اول موجودی که با خدا ارتباط پیدا کرد و واصل شد پیامبر بود، بعد هم ائمه(ع). و بعد از آن وصول، ملائکه و قرآن را نازل کرد. بنابراین نزول ملائکه، به قدرت ولیّ اعظم یعنی رسول خداست. ولیّ اعظم در این ماه مبارک و شب قدر به حقیقت قرآن میرسد، و پس از آن به وسیلهی ملائکه که همه تابع او هستند، قرآن شریف را نازل میکند و آنرا تنزیل میدهد. تا حدی که برای مردم قابل بیان باشد. بعد میفرمایند قرآن سرّی است بین خدا و ولیّ خدا.
سوره قدر سورهای است که ما به راحتی میتوانیم با آن حقّانیت ولایت امیرالمؤمنین(ع) و اولادش را اثبات کنیم، الآن هم به اهل سنت میگوئیم ملائکه در شب قدر بر چه کسی نازل میشوند؟ آیا ملائکه بر این حکّام جائر که دستشان تا آستین در خون مردم مظلوم فرو رفته است نازل میشوند؟ بر حاکمان این کشورهای به اصطلاح اسلامی که امروز فجیعترین جنایات را در بحرین و کشورهای مختلف میکنند، بر اینها که نازل نمیشود؟ مسلم است که آنها بر انسان کامل که امام زمان(ع) است و حجت و ولی خداست نازل شوند.
این روایت هم از امام باقر(ع) است که فرمود «فَضْلُ إِيمَانِ الْمُؤْمِنِ بِجُمْلَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ بِتَفْسِيرِهَا عَلَى مَنْ لَيْسَ مِثْلَهُ فِي الْإِيمَانِ بِهَا كَفَضْلِ الْإِنْسَانِ عَلَى الْبَهَائِم»؛ معنای این جمله چیست؟ فرمود فضل آن فرد مؤمنی که به سوره قدر ایمان داشته و معنا و تفسیر این سوره را باور دارد، نسبت به کسی که آن را باور ندارد مثل فضل و برتری انسان بر حیوان است. حیف نیست ما خود را شیعه بنامیم ولی از حقیقت این سوره دور باشیم و درست آنطور که شایسته است این سوره را نفهمیم؟
این همه روایات زیبا در مورد این سوره داریم. باز امام(رضوان الله علیه) در کتاب آداب الصلاة از مرحوم سید بن طاووس -که امام از او تعبیر به «عارف بالله» میکند- نقل مینماید: حضرت موسی(ع) در مناجات با خدا عرض کرد: «إِلَهِي أُرِيدُ قُرْبَك» خدایا میخواهم به تو نزدیک شوم، از دنیا و حبّ به آن دور شوم. فرمود: موسی «قُرْبِي لِمَنْ يَسْتَيْقِظُ لَيْلَةَ الْقَدْر»؛ قرب من مربوط به کسی است که شب قدر را بیدار و با من در راز و نیاز و مناجات باشد، «إِلَهِي أُرِيدُ رَحْمَتَك»؛ خدایا رحمت خودت را میخواهم، فرمود رحمت من شامل کسی است که در شب قدر ترحّم بر فقرا کند، اگر امشب در میان فامیل و همسایگانتان فقیر سراغ دارید در حد توان به او کمک کنید. عرض کرد «إِلَهِي أُرِيدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاط»؛ میخواهم مجوز عبور از پل صراط را به من بدهی تا خیالم راحت باشد، چه چیزهایی موسی از خدا درخواست کرد؟ نگفت خانه بزرگ، ماشین، زن، بچه و یا حتّی سلامتی میخواهم، بلکه قرب خدا، رحمت خدا، عبور از صراط را درخواست نمود.
این دعای سحر -که به نظر من زمان بخش آن از صدا و سیما مناسب نیست چون درست در لحظاتی است که افراد در حال خوردن سحری میباشند و حضور قلب ندارند-، خدا میداند شاید در میان تمام دعاها، دعایی بالاتر از دعای سحر نداشته باشیم. آنها که اهل نماز شب هستند سعی کنند این دعا را در قنوت نماز شبشان بخوانند، ببینید در آن خدا را به چه چیز قسم میدهیم و از او چه درخواست میکنیم؟ «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ . . . اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَلَالِكَ كُلِّه . . .» ما نمیدانیم جمال و جلال و نور و عظمت و ... خدا چیست؟ ولی وقتی خدا را به جمال و اسماء و صفاتش قسم میدهیم از جمال و صفاتش نصیب ما میکند، انبیاء ما همینطور بودند، این دعای موسی است که میگوید خدایا میخواهم در قیامت وقتی مرا محشور کردی از پل صراط به راحتی عبور کنم.
به خدا عرض کرد خدایا من بهشت تو و نعمتهای آن را میخواهم، فرمود در لیلهی قدر یک سبحان الله بگو، «إِلَهِي أُرِيدُ النَّجَاةَ قَالَ النَّجَاةُ مِنَ النَّار» خدایا میخواهم از آتش جهنم نجات پیدا کنم. فرمود در شب قدر استغفار کن، ذکر «أستغفر الله و أتوب إلیه» را آنقدر با توجه بگوئید که همهی وجودتان به استغفار درآید. احساس کنید در و دیوار با شما استغفار میکنند. «إِلَهِي أُرِيدُ رِضَاك»؛ آخرین درخواست موسی این بود که گفت: خدایا رضایت و خشنودی تو را میخواهم. فرمود: دو رکعت نماز خالصانه در شب قدر بخوان.
خیلی شب عجیبی است. نمیدانیم چه خبر است و چه اتفاقاتی میافتد. چه چیز برای ما رقم زده میشود؟ نمیدانیم برای خودمان چه چیز رقم میزنیم؟ امشب ما به دست خودمان قدر خود را معیّن میکنیم. نگذاریم خواب سراغمان آید. در این دهه آخر ماه رمضان حضرت زهرا(سلام الله علیها) نمیگذاشت بچههایش بخوابند، به صورت بچه هایش آب میریخت که نخوابند و بیدار باشند، بیائید آیندهی خود و کشورمان را، آینده دین و نظاممان را که واقعاً امانتی از شهدا است که در اختیار ما قرار داده شده، همه را در نظر بگیریم با خدا مناجات کنیم و عرض کنیم خدایا در این شب قدر یکی از نعمتهایی که به ما عنایت میفرمایی شب زندهداری باشد. در روایات راجع به شب زندهداری مطالب فراوانی هست، آنها که در دل شب موفق به خواندن نماز میشوند.
خدا به پیامبر(ص) فرمود اگر میخواهی تو را به «مقام محمود» یعنی به «شفاعت» برسانیم، برخیز و نماز شب بخوان «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً». در ماه رمضان از خدا بخواهیم به ما عنایت کند و بعد از ماه رمضان توفیق نماز شب را از ما نگیرد، آنها که شب زندهدار هستند در دنیا و آخرت به مراتب و مقامات میرسند.
خدایا ما که از فهم لیلة القدر عاجز هستیم و قدرت درک حقایق لیلهی قدر را نداریم اما آنچه را که در این شب به بهترین بندگانت و اولیاء خودت میدهی نصیب ما بفرما.
خدایا آلودگیها وکدورتها را از ما دور کن. کسانی که عاق والدین هستند یا کینه مؤمنی در دلشان هست از فیوضات این شب بهرهای ندارند، ای کسانی که پدر یا مادرتان از شما ناراحت هستند، از این مجلس که رفتید با آنها تماس بگیرید دستشان را ببوسید و بخواهید از تقصیر شما بگذرند.
خدایا هر چه که مانع استجابت دعاست و نمیگذارد از این لیلهی قدر بهره ببریم برطرف بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته