سخنرانی حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در مراسم جشن سالگرد پیروزی انقلاب
۱۷ بهمن ۱۳۹۱
۱۷:۲۴
۳,۱۲۹
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم
« قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى»
« قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى»
فرا رسیدن دهه فجر انقلاب و آغاز سی و چهارمین سالگرد این انقلاب عزیز را به همهی دلدادگان و شیفتگان انقلاب، پیروان امام و رهبری و مردم عزیز قم تبریک عرض میکنم.
خدا را شکر میکنیم اکنون که سی و سه سال از انقلاب را پشت سر گذاشتیم روز به روز آثار این انقلاب و فراگیری آن را ملاحظه میکنیم. در دهه فجر آنها که دغدغهی استمرار انقلاب را دارند باید بررسی کنند تا بحال چه شد و چه گذشت؟در داخل و خارج چه اتفاقی افتاد؟ این نهضت چه آثاری داشت؟ اگر این نهضت نبود ایران در کجا قرار داشت؟ اگر این نهضت نبود اسلام در کجا قرار داشت؟ اگر این نهضت نبود قدرتهای چپاولگر دنیا الآن در چه حالی بودند؟ باید مقداری تعمّق کنیم و ابعاد انقلاب را بیشتر بررسی و یادآوری کنیم.
نخست باید از رهبری این نهضت، امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) آغاز کنیم. باید نگاه تازهای را در زندگی امام داشته باشیم. اعتراف کنیم ابعاد سیاسی، علمی، تقوایی امام هنوز برای جامعهی ما روشن نیست. حتی در حوزههای علمیه. امام در قلهی بسیار عظیم علمی قرار دارد.
ایشان یک فقیه و مرجع تقلید معمولی نبود، حقّاً در آینده آنها که تاریخ علم فقه را ورق میزنند امام را خورشید فقاهت در زمان خودش معرفی خواهند کرد، امام ابعاد جدیدی از فقه را برای حوزویان به ارمغان آورد، فقه را زنده کرد، و جان تازهای به آن بخشید، در همین رابطه هر چه معرفت ما به امام بیشتر شود اعتقاد ما به انقلاب عمیقتر میشود و این مسئلهی خیلی مهمی است.
امام اینطور نبود که نظام طاغوتی را ببیند، ظلمهای آن را مشاهده کنند و فقط فریاد برآورد، ما گاهی اوقات که میخواهیم حرکت امام را برای مردم توضیح بدهیم میگوئیم بعد از رحلت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، شاه مسئلهی انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید را مطرح کرد امام مقابله کردند. در حالی که امام در این حد خلاصه نمی شود، امام یک فهم بسیار عمیقی از دین دارد.
شما ببینید در سال 1340 که این مطلب را نوشتند و ظاهراً اولین سند تاریخی انقلاب است آن را با این آیه شریفه شروع میکنند« قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ» میفرمایند خدای تبارک و تعالی میفرماید: ای رسول من، میخواهم همه بشریت را یک موعظه کنم. پس واعظ خداست. چند تا موعظه میخواهد بکند؟ یک موعظه، چه کسی میخواهد این موعظه را به بشر برساند؟ اشرف مخلوقات رسول خدا(ص).
آن موعظه چیست؟ «أَنْ تَقُومُوا للَّهِِ مَثْنَى وَفُرَادَى» امام میفرماید این آیه اختصاص به روحانیون ندارد، اختصاص به یک قشری از جامعه ندارد، خدا به همهی انسانها موعظه میکند میگوید برای خدا قیام کنید «مثنی و فرادی» اگر شد دوتا دو تا و اگر نشد تنها! آن وقت ببینید کلمات امام را که میفرماید موسی علی نبینا و آله و علیه السلام یک نفر بود از طرف خدا مأمور شد در مقابل فرعون بایستد و پیام خدا را به او برساند، فرعون کجا و حکومت پهلوی کجا! قدرتی که فرعون داشت حکومت پهلوی در بعضی از امور قابل مقایسه با آن نبود، فرعون ادعای الوهیّت داشت گفت «أنا ربکم الأعلی» نظام پهلوی جرأت نکرده بود تا این حد برسد، بلکه خود را تا حد سایهی خدا رسانده بود، بله اگر میماند به همان جا هم میرسید، میفرماید باید در مقابل فرعون با آن عظمت و قدرت یک نفر قیام کند.
این مسئلهی مهمی است که یک روحانی، یک فقیه، یک عارف، یک مفسر، وقتی به او میگویند یک نصیحتی کنید یک مطلبی را برای ما بنویسید این آیه شریفه را مینویسد «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للَّهِِ مَثْنَى وَفُرَادَى» میفرمایند اگر انسان قیام برای خدا کرد این قیام برای او معرفة الله و قرب به خدا میآورد، این قیام انسان را فدایی دین خدا میکند، تمام شهدای این انقلاب قیام لله کردند، تمام مردم ایران به تبع امام قیام لله کردند، قیام لله اثرش همین است.
نسبت به بعضی از آیات دیگر چقدر امام تأکید بر استقلال و عزّت مسلمانها دارد، با بیان آیه «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً» میفرمایند برای چه حکومت پهلوی ایران را تحت سلطهی کفر بُرده؟ برای چه حکومت پهلوی تمام امکانات این کشور و عزّت این کشور را به باد حراج داده است.
شاید در ذهن خیلیها این سؤال بیاید؛ آیا امام میتوانست قیام نکند؟ هرگز، ایشان به عنوان یک وظیفهی شرعی اقدام فرمودند و در کلمات امام به این تصریح شده و میفرمایند برای حفظ دین فقها باید حکومت تشکیل بدهند و این وظیفه به عنوان یک واجب مطلق است نه یک واجب مشروط! یعنی باید تلاششان را بکنند نباید حتّی منتظر بنشینند که مردم به آنها بگویند بیائید حکومت تشکیل بدهید، باید خودش سراغ جامعه برود، میفرمایند یک عالم دینی اگر در انزوا باشد، در گوشهی خانهی خودش بنشیند، یا مشغول درس و بحث خودش باشد، به فکر این نباشد که در اجتماع چه میگذرد؟ نمیتوان گفت این عالم حصن اسلام است.
خدا را شکر میکنیم اکنون که سی و سه سال از انقلاب را پشت سر گذاشتیم روز به روز آثار این انقلاب و فراگیری آن را ملاحظه میکنیم. در دهه فجر آنها که دغدغهی استمرار انقلاب را دارند باید بررسی کنند تا بحال چه شد و چه گذشت؟در داخل و خارج چه اتفاقی افتاد؟ این نهضت چه آثاری داشت؟ اگر این نهضت نبود ایران در کجا قرار داشت؟ اگر این نهضت نبود اسلام در کجا قرار داشت؟ اگر این نهضت نبود قدرتهای چپاولگر دنیا الآن در چه حالی بودند؟ باید مقداری تعمّق کنیم و ابعاد انقلاب را بیشتر بررسی و یادآوری کنیم.
نخست باید از رهبری این نهضت، امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) آغاز کنیم. باید نگاه تازهای را در زندگی امام داشته باشیم. اعتراف کنیم ابعاد سیاسی، علمی، تقوایی امام هنوز برای جامعهی ما روشن نیست. حتی در حوزههای علمیه. امام در قلهی بسیار عظیم علمی قرار دارد.
ایشان یک فقیه و مرجع تقلید معمولی نبود، حقّاً در آینده آنها که تاریخ علم فقه را ورق میزنند امام را خورشید فقاهت در زمان خودش معرفی خواهند کرد، امام ابعاد جدیدی از فقه را برای حوزویان به ارمغان آورد، فقه را زنده کرد، و جان تازهای به آن بخشید، در همین رابطه هر چه معرفت ما به امام بیشتر شود اعتقاد ما به انقلاب عمیقتر میشود و این مسئلهی خیلی مهمی است.
امام اینطور نبود که نظام طاغوتی را ببیند، ظلمهای آن را مشاهده کنند و فقط فریاد برآورد، ما گاهی اوقات که میخواهیم حرکت امام را برای مردم توضیح بدهیم میگوئیم بعد از رحلت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، شاه مسئلهی انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید را مطرح کرد امام مقابله کردند. در حالی که امام در این حد خلاصه نمی شود، امام یک فهم بسیار عمیقی از دین دارد.
شما ببینید در سال 1340 که این مطلب را نوشتند و ظاهراً اولین سند تاریخی انقلاب است آن را با این آیه شریفه شروع میکنند« قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ» میفرمایند خدای تبارک و تعالی میفرماید: ای رسول من، میخواهم همه بشریت را یک موعظه کنم. پس واعظ خداست. چند تا موعظه میخواهد بکند؟ یک موعظه، چه کسی میخواهد این موعظه را به بشر برساند؟ اشرف مخلوقات رسول خدا(ص).
آن موعظه چیست؟ «أَنْ تَقُومُوا للَّهِِ مَثْنَى وَفُرَادَى» امام میفرماید این آیه اختصاص به روحانیون ندارد، اختصاص به یک قشری از جامعه ندارد، خدا به همهی انسانها موعظه میکند میگوید برای خدا قیام کنید «مثنی و فرادی» اگر شد دوتا دو تا و اگر نشد تنها! آن وقت ببینید کلمات امام را که میفرماید موسی علی نبینا و آله و علیه السلام یک نفر بود از طرف خدا مأمور شد در مقابل فرعون بایستد و پیام خدا را به او برساند، فرعون کجا و حکومت پهلوی کجا! قدرتی که فرعون داشت حکومت پهلوی در بعضی از امور قابل مقایسه با آن نبود، فرعون ادعای الوهیّت داشت گفت «أنا ربکم الأعلی» نظام پهلوی جرأت نکرده بود تا این حد برسد، بلکه خود را تا حد سایهی خدا رسانده بود، بله اگر میماند به همان جا هم میرسید، میفرماید باید در مقابل فرعون با آن عظمت و قدرت یک نفر قیام کند.
این مسئلهی مهمی است که یک روحانی، یک فقیه، یک عارف، یک مفسر، وقتی به او میگویند یک نصیحتی کنید یک مطلبی را برای ما بنویسید این آیه شریفه را مینویسد «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للَّهِِ مَثْنَى وَفُرَادَى» میفرمایند اگر انسان قیام برای خدا کرد این قیام برای او معرفة الله و قرب به خدا میآورد، این قیام انسان را فدایی دین خدا میکند، تمام شهدای این انقلاب قیام لله کردند، تمام مردم ایران به تبع امام قیام لله کردند، قیام لله اثرش همین است.
نسبت به بعضی از آیات دیگر چقدر امام تأکید بر استقلال و عزّت مسلمانها دارد، با بیان آیه «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً» میفرمایند برای چه حکومت پهلوی ایران را تحت سلطهی کفر بُرده؟ برای چه حکومت پهلوی تمام امکانات این کشور و عزّت این کشور را به باد حراج داده است.
شاید در ذهن خیلیها این سؤال بیاید؛ آیا امام میتوانست قیام نکند؟ هرگز، ایشان به عنوان یک وظیفهی شرعی اقدام فرمودند و در کلمات امام به این تصریح شده و میفرمایند برای حفظ دین فقها باید حکومت تشکیل بدهند و این وظیفه به عنوان یک واجب مطلق است نه یک واجب مشروط! یعنی باید تلاششان را بکنند نباید حتّی منتظر بنشینند که مردم به آنها بگویند بیائید حکومت تشکیل بدهید، باید خودش سراغ جامعه برود، میفرمایند یک عالم دینی اگر در انزوا باشد، در گوشهی خانهی خودش بنشیند، یا مشغول درس و بحث خودش باشد، به فکر این نباشد که در اجتماع چه میگذرد؟ نمیتوان گفت این عالم حصن اسلام است.
آن روایاتی که میگوید فقها حصون اسلاماند، کدام فقیه را میگوید؟ آن فقیهی که نگران دین مردم باشد، مراقب افراد و گروهها، راهزنهای دینی باشد که هر روزی به یک رنگ و وجهی میخواهند دین مردم را بگیرند فریاد برآرند، مخالفت کند، مراقب مسائل اجتماعی باشد، در فکر مسائل اقتصادی مردم باشد، اصلاً فقیه که حِصن اسلام است وظیفهاش این است که همهی جهات جامعه را مراقبت کند.
اینکه امام کار خود را چنین ریشهدار شروع کرد، محصول آن دریافت دقیقی بود که از اسلام داشت، اسلام را خوب فهمید، قرآن را خوب فهمید، دستورات خدا را خوب فهمید و با اخلاص به میدان آمد، این شخصیتی است که این انقلاب را به وجود آورد. در تاریخ گاهی اوقات بعضی از علما در بعضی از حرکتها پیشقدم میشدند اما پیشقدم شدن آنها به اقتضای شرایطی بود که به وجود میآمد، ولی امام خودش شرایط را ایجاد و مردم را آگاه کرد.
امام دید اسلام در حال دفع شدن است در کلماتش تصریح مینماید که از اسلام جز اسمی باقی نمانده، آن زمان که تاریخ هجری را به تاریخ شاهنشاهی تغییر دادند، امام فریاد زدند و فرمودند: اگر تمام ظلم و جورهای پهلوی را در یک کفهی ترازو قرار بدهند و این ظلم و خیانت که تاریخ اسلام را عوض کرده در کفهی دیگر قرار بدهند این سنگینتر است، چون آینده را میدید مییافت که اگر امروز تاریخ اسلام را عوض کنند فردا قرآن را کنار میگذارند، زیرا اصل اسلام را میخواهند از بین ببرند، تمام نقشهها را به خوبی تشخیص میداد.
اگر کسی بخواهد واقعاً انقلابی باشد و انقلابی بماند راهی ندارد جز اینکه امام را بیشتر بشناسد، نمیشود امروز کسی بگوید من پیامهای امام را ندیدم، دستورات امام را نشنیدم، وصیتنامهی امام را نخواندم ولی انقلابیام، نه! چنین فردی را به عنوان یک انقلابی واقعی نمیتوانیم قبول کنیم. در دهه فجر جامعه ما، مردم ما، نسل جدید ما باید برود به این سمت و سو که امام که بود؟ بعضی از گروهها دنبال این هستند که نور امام را در جامعه خاموش کنند.
گاهی اوقات به زعم باطل خودشان میگویند تاریخ مصرف امام تمام شد، امام که برای ما ولایت فقیه آورد مربوط به 30 سال پیش بود حالا باید چکار کرد؟ اینها امام را نشناختند، امام ولایت فقیه را نیاورد، بلکه اسلام ولایت فقیه را آورده، امام از جانب خودش حکومت اسلامی را نیاورد، بلکه فریاد برآورد، ببینید دستورات اسلام را، حکومت اسلامی یکی از واجبات اولیهی اسلام است، از اوجب واجبات هم هست، از این امر دهها و صدها سال غفلت شده بود و دنیای کفر و استبداد مسلمانها را به یک اعمال ظاهری مشغول و از روح اسلام جدا کرده بودند.
شما ببینید امام در نامهای که به محمدرضای پهلوی مینویسند در همان سالهای 40 و 41 میفرمایند ما روایت معتبر داریم که وقتی یک بدعتی گذاشته شد عالم باید علمش را اظهار کند.
یک قانونی در همان انجمنهای ایالتی و ولایتی تصویب کرده بودند که لازم نیست فقط به قرآن به عنوان کتاب مقدّس قسم بخورند بلکه میتوان کتابهای دیگر مثل تورات، انجیل و اوستا و ... را هم کنارش قرار بدهیم و با این کار میخواستند ابهّت قرآن را بشکنند که یک بدعتی بود، امام فرمود بر اساس این روایت عمل میکنیم، وقتی عالم ببیند یک بدعتی در جامعه گذاشته میشود باید علم خودش را اظهار کند و در مقابل بدعت بایستد و اگر عالم ساکت بشود(فعلیه لعنة الله و لعنة الملائکة)، امام اینها را باور داشت، این چنین نبود که فقط یک فقیه عادی باشد، با تمام وجودش قرآن را پذیرفته بود و در حدّ خودش آنرا فهمیده بود و به میدان عمل آورد، ما باید امام را بیشتر بشناسیم.
نمیشود با یکی دو جلسه امام را معرفی کرد. هر کتابی، هر شأنی و هر علمی از علوم امام به تنهایی میدانی برای بحث است ولی میخواهم این را عرض کنم ما که پیرو امامیم، امام چه نکات کلیدی برای این انقلاب به ارمغان آوردند؟ دوستداران انقلاب باید بروند به این نکات کلیدی امام مراجعه کنند مبادا خدای نکرده برخی در آثار و در کلماتشان به دنبال تحریف این نکات کلیدی باشند که متأسفانه میبینیم بعضی به دنبال تحریف برخی از این نکات کلیدی هستند.
یکی از این نکات کلیدی که شاید در همهی سخنرانیهای امام بوده مسئلهی اسلام است؛ روح این انقلاب اسلام است و امام روی این مسئله خیلی تکیه داشتند میفرمودند اسلام است که ما را به این مرحله رسانده، اسلام است که به ما عزت داده، اسلام است که امروز به ما استقلال داده اما گاهی اوقات متأسفانه آنچه که در کلام برخی از مسئولین هم مشاهده میکنیم (که باید آنرا حمل بر صحّت کنیم و بگوئیم شاید توجه ندارند)، این است که اسلام را مطرح نمیکنند، صلح، محبت، مهرورزی و عدالت را مطرح میکنند اما اسلام را نه. چرا از اسلام غفلت میکنید؟ وقتی شما شعارهای اساسی و محوری را میخواهید برای سال نو به جامعه و نسل جوان منتقل کنید نیائید بگوئید صلح و محبّت و عدالت! صلح و محبت و عدالت اگر رنگ اسلام نداشته باشد هیچ ارزشی ندارد.
عدالتی که رنگ اسلام را نداشته باشد چه ارزشی برای ما دارد؟ حب و بغضها باید برای خدا باشد، اما اگر بخواهیم آن را در حب و بغض انسانی خلاصه کنیم؛ (من نمیگویم در این مطلب تعمّدی هست ان شاء الله تعمد نیست) ولی این گونه صحبت کردنها در جامعه ما تبعات دارد.
آن جوانی که تازه با مفاهیم انقلاب و نظام آشنا شده، میگوید این حرفها چیست؟ عدالت، صلح و محبت، پس اسلام کو؟ در حالی که در هیچ سخنرانی و جلسهای نبود که امام نسبت به اسلام حرفی نگوید ما همه مدیون اسلامیم، ما همه موظف و مکلّفیم، خدای تبارک و تعالی ما را موظف کرده، این میشود قیام لله، امام وقتی در اوج رهبری است خودش را واقعاً به اندازهی یک طلبهی معمولی میداند نه فقط تظاهر به این معنا کند! این قیام لله است.
نکتهی دوم مسئلهی وحدت بین اقشار جامعه است؛ آنها که از اول انقلاب پای صحبتهای امام بودند به خوبی یادشان هست که صحبت و سخنرانیای نیست که امام بیان کرده باشند و مسئلهی وحدت بین اقشار مردم و گروهها را مطرح نکرده باشند. آن وحدتی که امام میفرمود کدام وحدت بود؟ امام میفرمود هر کسی که مسلمان است یا بالاتر هر کسی که ایرانی است و این انقلاب و قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول دارد در این دایره باید قرار بگیرد.
حال ما بیائیم برای وحدت یک تفسیر جدید کنیم، این بسیار امر خطرناکی است، بگوئیم وحدت با کسانی است که همفکر من هستند، اما آن عالم و آن کسی که پنجاه سال برای انقلاب زحمت کشیده، در همهی بحرانهای انقلاب بوده را طردش کنیم و بگوئیم او اسلام را نمیفهمد! نه اینکه او، بلکه عدهی دیگری را هم خارج کنیم. خیلی روشن بگویم امروز آسیب بزرگی که ما گرفتارش هستیم این است که عدهای به ادعای اینکه فهم دقیق از امام دارند، خودشان را میداندار انقلاب کردند، عدهای که قبل از انقلاب، تشکیل حکومت اسلامی را باطل و حرام میدانستند و به روایاتی که گروههایی مثل انجمن حجّتیه تمسّک میکردند پایبند بودند.
امروز دلسوز انقلاب شده و میخواهند موتور انقلاب را به دست بگیرند و حرکت انقلاب به دست اینها باشد، این خیلی مسئلهی عجیبی است. امام فرمود وحدت ملّت را بهم نزنید، چقدر به وحدت بین مسئولین سفارش میکردند؟! رهبری معظم انقلاب چقدر در این یک سال اخیر تصریح کردند نصیحت کردند وحدت را به هم نزنید، تنش در جامعه ایجاد نکنید، عزّت کشور را حفظ کنید، مسائلی که دارید با خودتان مطرح کنید، آیا ما ولایت فقیه را قبول داریم که میآئیم یک حرکتی نظیر همین حرکت اخیر ایجاد کرده و حیثیت کشور را بر باد میدهیم، چرا به فرمان رهبری توجه نمیکنید؟ چرا آن وحدتی که امام گفته دنبال نمیکنید؟ چرا میگوئید فقط انقلاب و اسلام را من میفهمم و تو نمیفهمی! به کسانی که سالها در میدان جنگ بودند، افرادی که از ریشههای انقلاب هستند قبل و بعد از انقلاب در همهی صحنههای انقلاب حضور داشتهاند بگوئیم شما انقلاب را نمیفهمید بفرمایید کنار، ما میخواهیم انقلاب را اداره کنیم، آیا «أن تقوموا لله» این است؟
اینکه امام کار خود را چنین ریشهدار شروع کرد، محصول آن دریافت دقیقی بود که از اسلام داشت، اسلام را خوب فهمید، قرآن را خوب فهمید، دستورات خدا را خوب فهمید و با اخلاص به میدان آمد، این شخصیتی است که این انقلاب را به وجود آورد. در تاریخ گاهی اوقات بعضی از علما در بعضی از حرکتها پیشقدم میشدند اما پیشقدم شدن آنها به اقتضای شرایطی بود که به وجود میآمد، ولی امام خودش شرایط را ایجاد و مردم را آگاه کرد.
امام دید اسلام در حال دفع شدن است در کلماتش تصریح مینماید که از اسلام جز اسمی باقی نمانده، آن زمان که تاریخ هجری را به تاریخ شاهنشاهی تغییر دادند، امام فریاد زدند و فرمودند: اگر تمام ظلم و جورهای پهلوی را در یک کفهی ترازو قرار بدهند و این ظلم و خیانت که تاریخ اسلام را عوض کرده در کفهی دیگر قرار بدهند این سنگینتر است، چون آینده را میدید مییافت که اگر امروز تاریخ اسلام را عوض کنند فردا قرآن را کنار میگذارند، زیرا اصل اسلام را میخواهند از بین ببرند، تمام نقشهها را به خوبی تشخیص میداد.
اگر کسی بخواهد واقعاً انقلابی باشد و انقلابی بماند راهی ندارد جز اینکه امام را بیشتر بشناسد، نمیشود امروز کسی بگوید من پیامهای امام را ندیدم، دستورات امام را نشنیدم، وصیتنامهی امام را نخواندم ولی انقلابیام، نه! چنین فردی را به عنوان یک انقلابی واقعی نمیتوانیم قبول کنیم. در دهه فجر جامعه ما، مردم ما، نسل جدید ما باید برود به این سمت و سو که امام که بود؟ بعضی از گروهها دنبال این هستند که نور امام را در جامعه خاموش کنند.
گاهی اوقات به زعم باطل خودشان میگویند تاریخ مصرف امام تمام شد، امام که برای ما ولایت فقیه آورد مربوط به 30 سال پیش بود حالا باید چکار کرد؟ اینها امام را نشناختند، امام ولایت فقیه را نیاورد، بلکه اسلام ولایت فقیه را آورده، امام از جانب خودش حکومت اسلامی را نیاورد، بلکه فریاد برآورد، ببینید دستورات اسلام را، حکومت اسلامی یکی از واجبات اولیهی اسلام است، از اوجب واجبات هم هست، از این امر دهها و صدها سال غفلت شده بود و دنیای کفر و استبداد مسلمانها را به یک اعمال ظاهری مشغول و از روح اسلام جدا کرده بودند.
شما ببینید امام در نامهای که به محمدرضای پهلوی مینویسند در همان سالهای 40 و 41 میفرمایند ما روایت معتبر داریم که وقتی یک بدعتی گذاشته شد عالم باید علمش را اظهار کند.
یک قانونی در همان انجمنهای ایالتی و ولایتی تصویب کرده بودند که لازم نیست فقط به قرآن به عنوان کتاب مقدّس قسم بخورند بلکه میتوان کتابهای دیگر مثل تورات، انجیل و اوستا و ... را هم کنارش قرار بدهیم و با این کار میخواستند ابهّت قرآن را بشکنند که یک بدعتی بود، امام فرمود بر اساس این روایت عمل میکنیم، وقتی عالم ببیند یک بدعتی در جامعه گذاشته میشود باید علم خودش را اظهار کند و در مقابل بدعت بایستد و اگر عالم ساکت بشود(فعلیه لعنة الله و لعنة الملائکة)، امام اینها را باور داشت، این چنین نبود که فقط یک فقیه عادی باشد، با تمام وجودش قرآن را پذیرفته بود و در حدّ خودش آنرا فهمیده بود و به میدان عمل آورد، ما باید امام را بیشتر بشناسیم.
نمیشود با یکی دو جلسه امام را معرفی کرد. هر کتابی، هر شأنی و هر علمی از علوم امام به تنهایی میدانی برای بحث است ولی میخواهم این را عرض کنم ما که پیرو امامیم، امام چه نکات کلیدی برای این انقلاب به ارمغان آوردند؟ دوستداران انقلاب باید بروند به این نکات کلیدی امام مراجعه کنند مبادا خدای نکرده برخی در آثار و در کلماتشان به دنبال تحریف این نکات کلیدی باشند که متأسفانه میبینیم بعضی به دنبال تحریف برخی از این نکات کلیدی هستند.
یکی از این نکات کلیدی که شاید در همهی سخنرانیهای امام بوده مسئلهی اسلام است؛ روح این انقلاب اسلام است و امام روی این مسئله خیلی تکیه داشتند میفرمودند اسلام است که ما را به این مرحله رسانده، اسلام است که به ما عزت داده، اسلام است که امروز به ما استقلال داده اما گاهی اوقات متأسفانه آنچه که در کلام برخی از مسئولین هم مشاهده میکنیم (که باید آنرا حمل بر صحّت کنیم و بگوئیم شاید توجه ندارند)، این است که اسلام را مطرح نمیکنند، صلح، محبت، مهرورزی و عدالت را مطرح میکنند اما اسلام را نه. چرا از اسلام غفلت میکنید؟ وقتی شما شعارهای اساسی و محوری را میخواهید برای سال نو به جامعه و نسل جوان منتقل کنید نیائید بگوئید صلح و محبّت و عدالت! صلح و محبت و عدالت اگر رنگ اسلام نداشته باشد هیچ ارزشی ندارد.
عدالتی که رنگ اسلام را نداشته باشد چه ارزشی برای ما دارد؟ حب و بغضها باید برای خدا باشد، اما اگر بخواهیم آن را در حب و بغض انسانی خلاصه کنیم؛ (من نمیگویم در این مطلب تعمّدی هست ان شاء الله تعمد نیست) ولی این گونه صحبت کردنها در جامعه ما تبعات دارد.
آن جوانی که تازه با مفاهیم انقلاب و نظام آشنا شده، میگوید این حرفها چیست؟ عدالت، صلح و محبت، پس اسلام کو؟ در حالی که در هیچ سخنرانی و جلسهای نبود که امام نسبت به اسلام حرفی نگوید ما همه مدیون اسلامیم، ما همه موظف و مکلّفیم، خدای تبارک و تعالی ما را موظف کرده، این میشود قیام لله، امام وقتی در اوج رهبری است خودش را واقعاً به اندازهی یک طلبهی معمولی میداند نه فقط تظاهر به این معنا کند! این قیام لله است.
نکتهی دوم مسئلهی وحدت بین اقشار جامعه است؛ آنها که از اول انقلاب پای صحبتهای امام بودند به خوبی یادشان هست که صحبت و سخنرانیای نیست که امام بیان کرده باشند و مسئلهی وحدت بین اقشار مردم و گروهها را مطرح نکرده باشند. آن وحدتی که امام میفرمود کدام وحدت بود؟ امام میفرمود هر کسی که مسلمان است یا بالاتر هر کسی که ایرانی است و این انقلاب و قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول دارد در این دایره باید قرار بگیرد.
حال ما بیائیم برای وحدت یک تفسیر جدید کنیم، این بسیار امر خطرناکی است، بگوئیم وحدت با کسانی است که همفکر من هستند، اما آن عالم و آن کسی که پنجاه سال برای انقلاب زحمت کشیده، در همهی بحرانهای انقلاب بوده را طردش کنیم و بگوئیم او اسلام را نمیفهمد! نه اینکه او، بلکه عدهی دیگری را هم خارج کنیم. خیلی روشن بگویم امروز آسیب بزرگی که ما گرفتارش هستیم این است که عدهای به ادعای اینکه فهم دقیق از امام دارند، خودشان را میداندار انقلاب کردند، عدهای که قبل از انقلاب، تشکیل حکومت اسلامی را باطل و حرام میدانستند و به روایاتی که گروههایی مثل انجمن حجّتیه تمسّک میکردند پایبند بودند.
امروز دلسوز انقلاب شده و میخواهند موتور انقلاب را به دست بگیرند و حرکت انقلاب به دست اینها باشد، این خیلی مسئلهی عجیبی است. امام فرمود وحدت ملّت را بهم نزنید، چقدر به وحدت بین مسئولین سفارش میکردند؟! رهبری معظم انقلاب چقدر در این یک سال اخیر تصریح کردند نصیحت کردند وحدت را به هم نزنید، تنش در جامعه ایجاد نکنید، عزّت کشور را حفظ کنید، مسائلی که دارید با خودتان مطرح کنید، آیا ما ولایت فقیه را قبول داریم که میآئیم یک حرکتی نظیر همین حرکت اخیر ایجاد کرده و حیثیت کشور را بر باد میدهیم، چرا به فرمان رهبری توجه نمیکنید؟ چرا آن وحدتی که امام گفته دنبال نمیکنید؟ چرا میگوئید فقط انقلاب و اسلام را من میفهمم و تو نمیفهمی! به کسانی که سالها در میدان جنگ بودند، افرادی که از ریشههای انقلاب هستند قبل و بعد از انقلاب در همهی صحنههای انقلاب حضور داشتهاند بگوئیم شما انقلاب را نمیفهمید بفرمایید کنار، ما میخواهیم انقلاب را اداره کنیم، آیا «أن تقوموا لله» این است؟
خیلی روشن عرض کنم؛ آن وحدتی که امام گفت وحدتی است که کثیری از ملّت ایران در دایره آن هستند و امام بر آن اصرار داشت و اگر این از بین برود نمیدانیم آینده چه خواهد شد؟ تضمینی بر آینده انقلاب نخواهد بود. باید بر اساس همان وحدتی که امام و خلف صالح او (رهبری معظم) ترسیم میکنند حرکت کنیم.
خودمان را مبعوث از ناحیه امام زمان ندانیم و بعد بیائیم کارهای دیگران را تخطئه کنیم و بگوئیم من یقین دارم کاری که این آدم میکند حتماً مورد نظر امام زمان است؟ تو از کجا میدانی؟ چرا تو میدانی اما آن مرجع تقلیدی که در قم نشسته نمیداند؟! متأسفانه در این دهه اخیر مطالب نادرستی به جامعه تزریق شد، یک وقتی آمدند مسئلهی مدیریت امام زمان را مطرح کردند، چرا؟ حالا در کاری که میکنید اخلاص داشته باشید، دعای حضرت هم ان شاء الله بدرقهی راه همه باشد ولی چرا این را پای حساب حضرت بگذاریم؟ ما نباید کاری کنیم که جامعهی ما بگوید گرانی را امام زمان آورده، فساد را که یک بخشش البته معلول عملکردهای برخی افراد است پای حساب امام زمان بگذارند!
این همه امام زحمت کشید و کار کرد، فقط فرمود ما امیدمان به این است که دعای حضرت بدرقهی ما باشد ولی هیچ وقت نفرموده آنچه من میگویم همان است که حضرت فرموده، میخواهند یک کسی را به مجلس بفرستند و یا در مسند ریاست جمهوری قرار بدهند میگویند ایشان مورد تأیید امام زمان است، تو از کجا این را میدانی و چرا این نسبت را میدهی؟ با یک خواب که نمیشود این نسبت را داد؟ چرا ذهن متدیّنین را خراب میکنید؟ چه جوابی به خدا و امام زمان خواهید داد؟ بیائید بگوئید ما تشخیص دادیم آن معیارها و آنچه که قانون و دین میگوید بر این فرد منطبق است بیائید تشخیصتان را بگوئید و بدانید کسی با این مخالف نیست! اما نیائیم آن را به حساب این ذوات مقدسه قرار بدهیم.
یکی دیگر از محورهایی که امام خیلی روی آن تکیه داشت مسئلهی اجرای قانون بود، چقدر امام نسبت به مسئلهی قانون و اجرای آن تکیه داشت؟ من جملات زیادی را یادداشت کردم ولی وقت اجازه نمیدهد یکی یکی بخوانم و تحلیل کنم، امام میفرماید خود رسول خدا(ص) مجاز به تخلف از قانون الهی نبوده، این خیلی جملهی عجیبی است، فرمود رسول خدا باید در دایرهی قانون الهی حرکت میکرد، فرمود منِ طلبه باید بر طبق قانون عمل کنم، حق تخطی از قانون را ندارم.
آیا اگر امروز تشخیص شخصی من این بود که این قانون باطل است، من باید قانون را اجرا کنم یا تشخیص خودم را؟ به کلمات امام که رجوع کنیم، اتفاقاً بر این مطلب تصریح دارد و میگوید حتّی اگر مثل من، یعنی اشاره دارد مثل منی که مبانی علمی و فقهی دستم هست، اگر تشخیص دادم یک قانونی درست نیست حق ندارم تخطی از قانون کنم! باید بر طبق آن قانون عمل کنم، این کلمات در صحیفه امام موجود است.
متأسفانه باز یکی از چیزهایی که اکنون جامعهی ما گرفتار آن است؛ با اینکه بحمدالله همهی جهات روشن است، رهبری در رأس نظام قرار دارد و مراکز قانونی تماماً وظایفشان مشخص است، ولی من بگویم این قانون را ولو شورای نگهبان هم گفته قبول ندارم و آنرا زیر پا میگذارم، همین میشود که هرج و مرج به وجود میآید، همین میشود که مشکلات جامعه به وجود میآورد، حدودها رعایت نمیشود، همه باید به قانون عمل کنیم.
یکی از نکات و مفاهیم کلیدی در کلمات امام، تکیه بر مسائل اخلاقی است. امام خمینی یکی از مبرزترین اساتید اخلاقی بودند و افراد زیادی را در این زمینه تربیت نمودند، باید ملاحظه کنیم که در طول مبارزه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب هیچ گاه امام از مسیر اخلاق خارج نشدند، حتی در مقابل بنیصدر ایشان بعد از عزل و فرار او فرمودند من میل نداشتم چنین عاقبتی برای ایشان رقم خورد، مسئولین ما باید این جهت را مورد توجه قرار دهند و باید الگوی اخلاقی برای جامعه باشند و متأسفانه مشاهده میکنیم که برخی الگوی بیاخلاقی و بداخلاقی شدهاند.
آخرین نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که واقعاً ما نسبت به حفظ انقلاب و استمرار آن وظیفه داریم، حق نداریم نسبت به آن بیتفاوت باشیم، حق نداریم بگوئیم حالا که مشکلاتی در جامعه ما وجود دارد مثلاً ما دیگر وظیفهای نداریم، خدا میداند گاهی انسان آدم از برخی ولو به صورت مزاح میشنود که میگویند مشکلات حکومت گذشته کمتر از حکومت ما بود، خدا نکند کسی این مطلب را جدی بگوید! امام در بعضی از مطالبشان میفرمایند کسانی که نسبت به انقلاب یک چنین مطلبی را داشته باشند، اگر بعداً توبه هم بکنند توبهشان مورد قبول نیست، اگر کسی امروز ارزشها و برکات انقلاب را بخواهد یا نادیده بگیرد و یا خیلی سُست و ضعیف جلوه بدهد، این کار از آن گناهان نابخشودنی و ذنب لا یغفر است.
انقلاب ارزشهای فراوانی داشته، اصلاً امروز جامعهی ما، جوانان ما اگر توجه به عمق دین دارند به خاطر این انقلاب است،البته در کنارش مشکلات هست ولی همان طور که اول عرایضم عرض کردم باید دید اگر انقلاب نبود ایران در چه نقطهای بود؟ مهم این است؛ آیا از مساجد و نماز و قرآن اثری باقی مانده بود؟ هرگز، مگر در شوروی و در کشورهایی که ظواهر اسلامی را معدوم کردند این کار نشد.
حکومت پهلوی به همین سبک داشت پیش میرفت، اگر این انقلاب نبود از این حوزهی علمیه بابرکت و عظیم هم خبری نبود. جوانهای ما، بازار، جامعه و کشاورزان به کدام سمت و سو رفته بودند؟ امروز انسان هر گاه تلویزیون را باز میکند از افتخارات علمی جوانها، گزارش میدهد، این خیلی ارزش است که گزارش دهند 36 هزار اختراع در این ده سال داشتیم، بحمدالله از جهت علمی کشور در حال پیشرفت است، عزّت داریم، استقلال داریم، حالا یک مشکلاتی هم هست که باید با همفکری و همکاری حل شود.
اگر این انقلاب نبود امریکا و شوروی و ابرقدرتها امروز در چه نقطهای بودند؟ آنچه امام فرمود که امریکا را زیر پا میگذاریم له میکنیم، آمریکا امروز له شده و در دنیا پر و بالی ندارد، قُلدُر هست ولی خیلی از آن توانش کم شده، یک وقتی حاضر نبودند اسم ایران را بشنوند اما امروز ایران تأثیرگذار در مسائل منطقه است، یک سوریهی کوچک را میخواهند از بین ببرند؟ نتوانستند. چه کسی از سوریه حمایت میکند؟ ایران، با فریاد بلند حمایت میکند. قطر را آوردند، عربستان، ترکیه، ناتو را آوردند نتوانستند کاری بکنند.
این عنایتی است که خدا به این کشور و انقلاب کرده، مبادا غافل از این مسائل باشیم و مبادا مغرور به این مسائل بشویم! اینها لطف و عنایت خداست و قطره قطرهی خون شهدایی است که امروز به بار مینشیند، این بیداریهای اسلامی به جهت آن است که اینها فریاد امام به گوششان خورده نیایند بگویند این بیداریهای اسلامی ربطی به اسلام ندارد! مردم این کشورها را ببینید، فریاد اسلام به گوش اینها خورده که بیدار شدهاند، اینها ارزشهایی است که این نظام داشته و باید مردم، علما، بزرگان همیشه در صحنه باشند.
یکی از سفارشات امام این بود که همیشه در صحنه باشیم، در صحنهی آیندهی انتخابات با چشم باز، با توکل بر خدا، با احساس تکلیف، بدون اینکه فریب عناوین احزاب را بخوریم، در خط امام و رهبری ببینیم آن کسی که میتواند سکان این کشور را به عهده بگیرد و به پیش ببرد و اهداف امام را محقق کند کیست؟ از خدا بخواهیم کمکمان کند که بفهمیم کیست و او به میدان این نظام بیاید.
ان شاء الله در راهپیمایی 22 بهمن هم حضور بسیار جدّی خواهیم داشت که این حضورها واقعاً دشمن را متوقف و نقشههای دشمن را مضمحل میکند و تغییر میدهد. مرحوم والد ما رضوان الله تعالی علیه یکی از راهپیماییهایی که مقیّد بودند با همان حال کسالت و مریضیشان حضور پیدا کنند راهپیمایی 22 بهمن بود که هویّت انقلاب هست.
خداوند ما را قدردان نظام و رهنمودهای امام و رهبری قرار بدهد ان شاء الله.
خودمان را مبعوث از ناحیه امام زمان ندانیم و بعد بیائیم کارهای دیگران را تخطئه کنیم و بگوئیم من یقین دارم کاری که این آدم میکند حتماً مورد نظر امام زمان است؟ تو از کجا میدانی؟ چرا تو میدانی اما آن مرجع تقلیدی که در قم نشسته نمیداند؟! متأسفانه در این دهه اخیر مطالب نادرستی به جامعه تزریق شد، یک وقتی آمدند مسئلهی مدیریت امام زمان را مطرح کردند، چرا؟ حالا در کاری که میکنید اخلاص داشته باشید، دعای حضرت هم ان شاء الله بدرقهی راه همه باشد ولی چرا این را پای حساب حضرت بگذاریم؟ ما نباید کاری کنیم که جامعهی ما بگوید گرانی را امام زمان آورده، فساد را که یک بخشش البته معلول عملکردهای برخی افراد است پای حساب امام زمان بگذارند!
این همه امام زحمت کشید و کار کرد، فقط فرمود ما امیدمان به این است که دعای حضرت بدرقهی ما باشد ولی هیچ وقت نفرموده آنچه من میگویم همان است که حضرت فرموده، میخواهند یک کسی را به مجلس بفرستند و یا در مسند ریاست جمهوری قرار بدهند میگویند ایشان مورد تأیید امام زمان است، تو از کجا این را میدانی و چرا این نسبت را میدهی؟ با یک خواب که نمیشود این نسبت را داد؟ چرا ذهن متدیّنین را خراب میکنید؟ چه جوابی به خدا و امام زمان خواهید داد؟ بیائید بگوئید ما تشخیص دادیم آن معیارها و آنچه که قانون و دین میگوید بر این فرد منطبق است بیائید تشخیصتان را بگوئید و بدانید کسی با این مخالف نیست! اما نیائیم آن را به حساب این ذوات مقدسه قرار بدهیم.
یکی دیگر از محورهایی که امام خیلی روی آن تکیه داشت مسئلهی اجرای قانون بود، چقدر امام نسبت به مسئلهی قانون و اجرای آن تکیه داشت؟ من جملات زیادی را یادداشت کردم ولی وقت اجازه نمیدهد یکی یکی بخوانم و تحلیل کنم، امام میفرماید خود رسول خدا(ص) مجاز به تخلف از قانون الهی نبوده، این خیلی جملهی عجیبی است، فرمود رسول خدا باید در دایرهی قانون الهی حرکت میکرد، فرمود منِ طلبه باید بر طبق قانون عمل کنم، حق تخطی از قانون را ندارم.
آیا اگر امروز تشخیص شخصی من این بود که این قانون باطل است، من باید قانون را اجرا کنم یا تشخیص خودم را؟ به کلمات امام که رجوع کنیم، اتفاقاً بر این مطلب تصریح دارد و میگوید حتّی اگر مثل من، یعنی اشاره دارد مثل منی که مبانی علمی و فقهی دستم هست، اگر تشخیص دادم یک قانونی درست نیست حق ندارم تخطی از قانون کنم! باید بر طبق آن قانون عمل کنم، این کلمات در صحیفه امام موجود است.
متأسفانه باز یکی از چیزهایی که اکنون جامعهی ما گرفتار آن است؛ با اینکه بحمدالله همهی جهات روشن است، رهبری در رأس نظام قرار دارد و مراکز قانونی تماماً وظایفشان مشخص است، ولی من بگویم این قانون را ولو شورای نگهبان هم گفته قبول ندارم و آنرا زیر پا میگذارم، همین میشود که هرج و مرج به وجود میآید، همین میشود که مشکلات جامعه به وجود میآورد، حدودها رعایت نمیشود، همه باید به قانون عمل کنیم.
یکی از نکات و مفاهیم کلیدی در کلمات امام، تکیه بر مسائل اخلاقی است. امام خمینی یکی از مبرزترین اساتید اخلاقی بودند و افراد زیادی را در این زمینه تربیت نمودند، باید ملاحظه کنیم که در طول مبارزه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب هیچ گاه امام از مسیر اخلاق خارج نشدند، حتی در مقابل بنیصدر ایشان بعد از عزل و فرار او فرمودند من میل نداشتم چنین عاقبتی برای ایشان رقم خورد، مسئولین ما باید این جهت را مورد توجه قرار دهند و باید الگوی اخلاقی برای جامعه باشند و متأسفانه مشاهده میکنیم که برخی الگوی بیاخلاقی و بداخلاقی شدهاند.
آخرین نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که واقعاً ما نسبت به حفظ انقلاب و استمرار آن وظیفه داریم، حق نداریم نسبت به آن بیتفاوت باشیم، حق نداریم بگوئیم حالا که مشکلاتی در جامعه ما وجود دارد مثلاً ما دیگر وظیفهای نداریم، خدا میداند گاهی انسان آدم از برخی ولو به صورت مزاح میشنود که میگویند مشکلات حکومت گذشته کمتر از حکومت ما بود، خدا نکند کسی این مطلب را جدی بگوید! امام در بعضی از مطالبشان میفرمایند کسانی که نسبت به انقلاب یک چنین مطلبی را داشته باشند، اگر بعداً توبه هم بکنند توبهشان مورد قبول نیست، اگر کسی امروز ارزشها و برکات انقلاب را بخواهد یا نادیده بگیرد و یا خیلی سُست و ضعیف جلوه بدهد، این کار از آن گناهان نابخشودنی و ذنب لا یغفر است.
انقلاب ارزشهای فراوانی داشته، اصلاً امروز جامعهی ما، جوانان ما اگر توجه به عمق دین دارند به خاطر این انقلاب است،البته در کنارش مشکلات هست ولی همان طور که اول عرایضم عرض کردم باید دید اگر انقلاب نبود ایران در چه نقطهای بود؟ مهم این است؛ آیا از مساجد و نماز و قرآن اثری باقی مانده بود؟ هرگز، مگر در شوروی و در کشورهایی که ظواهر اسلامی را معدوم کردند این کار نشد.
حکومت پهلوی به همین سبک داشت پیش میرفت، اگر این انقلاب نبود از این حوزهی علمیه بابرکت و عظیم هم خبری نبود. جوانهای ما، بازار، جامعه و کشاورزان به کدام سمت و سو رفته بودند؟ امروز انسان هر گاه تلویزیون را باز میکند از افتخارات علمی جوانها، گزارش میدهد، این خیلی ارزش است که گزارش دهند 36 هزار اختراع در این ده سال داشتیم، بحمدالله از جهت علمی کشور در حال پیشرفت است، عزّت داریم، استقلال داریم، حالا یک مشکلاتی هم هست که باید با همفکری و همکاری حل شود.
اگر این انقلاب نبود امریکا و شوروی و ابرقدرتها امروز در چه نقطهای بودند؟ آنچه امام فرمود که امریکا را زیر پا میگذاریم له میکنیم، آمریکا امروز له شده و در دنیا پر و بالی ندارد، قُلدُر هست ولی خیلی از آن توانش کم شده، یک وقتی حاضر نبودند اسم ایران را بشنوند اما امروز ایران تأثیرگذار در مسائل منطقه است، یک سوریهی کوچک را میخواهند از بین ببرند؟ نتوانستند. چه کسی از سوریه حمایت میکند؟ ایران، با فریاد بلند حمایت میکند. قطر را آوردند، عربستان، ترکیه، ناتو را آوردند نتوانستند کاری بکنند.
این عنایتی است که خدا به این کشور و انقلاب کرده، مبادا غافل از این مسائل باشیم و مبادا مغرور به این مسائل بشویم! اینها لطف و عنایت خداست و قطره قطرهی خون شهدایی است که امروز به بار مینشیند، این بیداریهای اسلامی به جهت آن است که اینها فریاد امام به گوششان خورده نیایند بگویند این بیداریهای اسلامی ربطی به اسلام ندارد! مردم این کشورها را ببینید، فریاد اسلام به گوش اینها خورده که بیدار شدهاند، اینها ارزشهایی است که این نظام داشته و باید مردم، علما، بزرگان همیشه در صحنه باشند.
یکی از سفارشات امام این بود که همیشه در صحنه باشیم، در صحنهی آیندهی انتخابات با چشم باز، با توکل بر خدا، با احساس تکلیف، بدون اینکه فریب عناوین احزاب را بخوریم، در خط امام و رهبری ببینیم آن کسی که میتواند سکان این کشور را به عهده بگیرد و به پیش ببرد و اهداف امام را محقق کند کیست؟ از خدا بخواهیم کمکمان کند که بفهمیم کیست و او به میدان این نظام بیاید.
ان شاء الله در راهپیمایی 22 بهمن هم حضور بسیار جدّی خواهیم داشت که این حضورها واقعاً دشمن را متوقف و نقشههای دشمن را مضمحل میکند و تغییر میدهد. مرحوم والد ما رضوان الله تعالی علیه یکی از راهپیماییهایی که مقیّد بودند با همان حال کسالت و مریضیشان حضور پیدا کنند راهپیمایی 22 بهمن بود که هویّت انقلاب هست.
خداوند ما را قدردان نظام و رهنمودهای امام و رهبری قرار بدهد ان شاء الله.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته