سخنرانی حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) روز شهادت حضرت امام صادق (عليه السلام) ـ در جمع مردم عزادار پاکدشت 11 / 6 / 92
۱۴ شهریور ۱۳۹۲
۱۸:۴۱
۶,۶۵۲
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
سخنرانی حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته)
در روز شهادت حضرت امام صادق(عليه السلام)
در جمع مردم عزادار پاکدشت 11 / 6 / 92
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله رب العالمین
قال الله تبارک و تعالی فی کتابه العزیز «ثم أورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا».
روز شهادت ششمین پیشوای عالم تشیّع امام صادق(عليه السلام) به عنوان رئیس مذهب جعفری است، مذهبی که رسول خدا فرمود بعد از من امت اسلامی به هفتاد و چند فرقه منشعب میشوند و فقط یکی از آنها ناجیه است که همین مذهب جعفری است. مذهبی که در رأس آن امام صادق(عليه السلام) است.
شهادت امام صادق را به محضر مقدس و نورانی حجت خدا ولی الله الاعظم امام زمان (عج)، همهی مسلمانان و شیعیان و بالخصوص شما مردم عزادار پاکدشت، این شهر ولایتمدار و شهید پرور تسلیت عرض میکنم و امیدوارم همهی ما و شما مورد عنایت خاص امام صادق(عليه السلام) قرار بگیریم و نام ما جزء افرادی باشد که ان شاء الله مورد شفاعت آن حضرت در قیامت قرار میگیرند.
عرایض خود را در دو قسمت خدمتتان تقدیم میکنم؛ قسمت اول توفیقی است که امروز برای من حاصل شد، برادر بزرگوار و فاضل ارجمند حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای لزومی امام جمعه محترم، که یکی از افراد اهل فضل و چهرههای شناخته شده در حوزهی علمیه قم هستند و مرحوم والد ما نیز عنایت خاصی به ایشان داشتند. ایشان از جانب خودشان و از جانب شما مردم دعوت فرمودند و من این توفیق را پیدا کردم که در این مدرسهای که به نام مبارک امام صادق(عليه السلام) است حضور پیدا کنم و علاوه بر زیارت شما این مدرسه را هم ببینیم که کار بسیار عظیم، ماندگار و پرفایدهای برای این شهر است. شاید در خود تهران و اطراف آن یک ساختمانی با این شرایط الآن نباشد یا خیلی کم باشد!
مطمئن باشید وجود حوزهی علمیهای با این عظمت برکات بسیار فراوانی برای اسلام و شیعه دارد، هر طلبهای که در اینجا تربیت شود، به هر نقطهای که برود، در هر جایی که حضور پیدا کند برای شما مردم افتخار است، و در نامهی اعمال شما ثبت میشود، هر کسی، هر همّتی در اینجا صرف کند مطمئن باشد که از بهترین باقیات الصالحات است و من امیدوارم با این همّت بلندی که امام جمعهی محترم به همراه متدیّنین و خیّرین دارند این مدرسه تکمیل شود و هر چه زودتر طلاب و فضلا در اینجا حضور پیدا کنند.
شما ببینید وقتی امیرالمؤمنین (عليه السلام) به یمن تشریف بردند و برگشتند، پیامبر به امیرالمؤمنین فرمود اگر یک نفر به دست تو در این سفر هدایت شده باشد «خیرٌ مما طلعت علیه الشمس»، یعنی اگر تمام آنچه را که خورشید بر آن میتابد یک طرف و کار تو که یک نفر را در این سفر هدایت کردی و دل او را متوجه اسلام و قرآن کردی در طرف دیگر قرار بدهیم، ارزش این کار تو از آن بیشتر است. مطمئن باشید این مدرسه آثار فراوانی برای این شهر دارد، اساساً در هر شهری که یک مدرسه با اساتید و طلاب قوی باشند معنویّت آن شهر چهرهی دیگری پیدا میکند، مردم آن شهر از معارف دین بیشتر اطلاع پیدا میکنند، ارتباط آنها با دین بیشتر میشود و یقیناً امام صادق (عليه السلام) نه تنها راضی است بلکه از آن کسی که پیرو مذهب او است توقع دارد اهتمام نسبت به این امور داشته باشد.
من به سهم خودم تشکر میکنم واقعاً میدانم، چون خود ما هم در قم و جاهای دیگر در قضیهی مدرسه سازی و مدارس حوزه علمیه هستیم، بسیار کار مشکلی است، همت و توکّل بسیار میخواهد، خدا این عنایت را مبذول کرده، دعا میکنم که ان شاء الله نواقص این مدرسه برطرف شود و قرضهایش ان شاء الله ادا شود و فضلا و بزرگان خوبی از این مدرسه بیرون بیایند و به اسلام و مسلمین خدمت کنند.
اما مبحث اصلی که مربوط به امام صادق(عليه السلام) است؛
امام صادق(عليه السلام) کیست؟ چه کرد؟ در چه شرایطی زندگی کرد؟ و چه آثاری از خود به یادگار گذاشت؟ ما باید امام صادق را بیشتر بشناسیم، امروز کتابهای دینی ما اعم از حدیث، احکام، فقه، اخلاق، تفسیر و ... مملو از کلمات امام صادق است. اولین سؤال این است ما که شیعهی علی بن ابیطالب هستیم، چرا اسم مذهب ما جعفری است؟
جواب این است که تا زمان امام باقر و امام صادق (عليهم السلام) آنچنان بنی امیه و حکومتهای غاصب و ظالم جو خفقان و ظلم ایجاد کرده بودند که ائمهی قبل مجالی پیدا نکرده بودند تا علوم شیعه، فقه شیعه و تفسیر شیعه را برای مردم بیان کنند. بسیاری از این احکامی که در نماز، روزه، حج، جهاد، زکات و تا آخر فقه داریم، تا زمان باقرین اصلاً بیان نشده بوده! ما از امام حسین(عليه السلام) بیشتر از چند روایت در مسائل فقهی نداریم، از امیرالمؤمنین(عليه السلام) هم همین طور، ولو اینکه امروز کتابی در حوزهی علمیه قم در همین مرکز فقهی ائمه اطهار(عليهم السلام) چاپ شده به نام المروی من علیٍ(عليه السلام) که روایات آن حضرت را آورده است. چون ما معتقدیم با ادلهی خیلی روشن وقتی که قرآن بر رسول خدا نازل میشد، رسول خدا توضیحات، خصوصیات و شأن نزول هر آیه را به امیرالمؤمنین میفرمود یا علی بنویس، فقط کاتب این خصوصیات امیرالمؤمنین بوده.
بعد از اینکه رسول خدا رحلت فرمودند، امیرالمؤمنین فرمود صبر کنید آنچه که رسول خدا در توضیح آیات قرآن بیان کرده را برای مسلمین آماده کنم، بعد از مدتی امیرالمؤمنین خواست آن قرآن را بیاورد، اما حکام وقت ممانعت کردند! و این کتاب به نام مصحف علی در اختیار امام حسن و امام حسین و دیگر ائمه بوده و الآن هم در اختیار امام زمان(عج) است. امام باقر، امام صادق، ائمهی دیگر گاه و بیگاه از همین کتاب علی مطالبی را نقل میکردند، در بعضی از روایات نقل شده گاهی اوقات یک مسئلهای را امام باقر میفرمود، اصحابشان میگفتند ما چطور این مسئله را قبول کنیم، امام باقر به غلامش میفرمود برو کتاب جدّ من علی را بیاور و نشان میداد، آن مسئله در کتاب علی وجود دارد.
پس علّت اینکه این مذهب، مذهب جعفری است چون احکام واقعی اسلام به دست امام صادق و امام باقر انتشار یافت. قبل از آنها تمام این مسائلی که شما در رسالههای عملیه در باب نماز میبینید نبوده و یا خیلی کم بوده!
یکی از اصحاب امام باقر(عليه السلام) به نام زراره است، به امام باقر(عليه السلام) عرض میکند یابن رسول الله من 40 سال است که از شما در مورد مسائل حج سؤال میکنم ولی هنوز تمام نشده، مگر یک خانهی گلی، صفا و مروه و عرفات و مشعر و منی چقدر مسئله دارد؟ من 40 سال است که از شما سؤال میکنم، حضرت فرمود یا زراره تو چه توقعی داری؟ خانهای را که دو هزار سال قبل از حضرت آدم محل طواف بوده، میخواهی ظرف چهل سال مسائل آن را یاد بگیری؟ هرگز، به این زودی نمیتوانی یاد بگیری.
در زمان امام باقر و امام صادق(عليهم السلام) احکام شیعه شکوفا و بیان شد، نه فقط در مسائل فقهی بلکه در همهی ابعاد، در توحید، اعتقادات، در اخلاق و ... .
نسبت به زمان امام صادق(عليه السلام) دو مطلب را به اختصار عرض میکنم، یکی راجع به وضع سیاسی زمان امام صادق(عليه السلام) گاهی اوقات بعضی سؤال میکنند چرا امام صادق در مقابله با حکام بنی امیه جهاد و قیام نکرد؟ یا از همه مهمتر؛ در زمان امام صادق قیامی به نام قیام زید بن علی بن الحسین که عموی امام صادق(عليه السلام) بود، واقع شد.
امام صادق چه موضعی در مقابل قیام زید داشت؟ اولاً این مسئله باید روشن باشد، نه امام باقر و نه امام صادق و نه هیچ امامی از ائمهی ما حاکم زمان خود را تأیید نمیکردند، حتی نسبت به قضاتی که از طرف آنها قرار داده میشدند به شیعیان میفرمودند شما حق ندارید پیش این قضات بروید. حتی اگر از روی حق قضاوت کنند اینها قضات جور هستند. هیچ حاکمی از حکّام بنی امیه را تأیید نمیکردند، البته گاهی اوقات به خاطر اجبار و اضطرار، مجبور به حضور در جلسه آنها میشدند.
اما هیچ وقت در هیچ نقطهای از زندگی ائمهی ما وجود ندارد که حاکم ظالمی از حکام بنی امیه را تأیید کرده باشد! برخلاف افرادی که به عنوان فقهای مذاهب دیگر معروف بودند، و این خود مسئله بسیار مهمی است، اساساً این را باید در بخش فکری زمان امام صادق بگوئیم، گروهی از اهلسنت به نام معتزله بودند، یکی از حرفهای معتزله این بود که تقدیم مفضول بر فاضل جایز است، میگفتند اگر یک کسی علم و تقوایش کمتر بود میتواند مقدم بر دیگری بشود، لازم نیست حاکم فردی باشد که علم او نسبت به دین از همه بیشتر باشد، اینها میدانستند امام صادق اعلم به کتاب الله است، خود حضرت فرموده بود «والله إنّی لأعلم بکتاب الله من اوّّله إلی آخره»؛ کدام عالمی از ادیان اسلام و مذاهب و فرق اسلامی است که بتواند چنین ادعایی کند، بگوید من اعلم به قرآنم، از اول قرآن تا آخر آن. اما امام صادق قسم میخورد، محکم در حضور محکم مردم میفرمود «والله إنی لأعلم بکتاب الله من اوله إلی آخره»، باز برای اینکه برای مردم روشنتر کند میفرمود «کأنّی فی کفّی»، خیلی حرف است! میفرمود جزئیات قرآن، بطون قرآن، تفسیر قرآن، گویا در کفّ من است.
«فیه خبر السماء و الأرض»، نه فقط مسائل مربوط به بشر، نه فقط مسائل مربوط به زمین، نه! خبر آسمان و زمین در کف دست من است. یک چنین شخصیتی در میان جامعهی مسلمین بود اما حکومت در اختیار هشام بن عبدالملک یا ولید بود، چرا؟ برای اینکه عدهای در میان مذاهب دیگر راه را برای آنها باز کرده بودند، اینها گفتند تقدیم یک آدم بیسواد بر یک آدم باسواد جایز است، تقدیم یک آدم کمسواد بر پرسواد جایز است! اینها به قرآن هم توجه نکردند که میفرماید «هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون» قرآن میگوید مگر میشود آدم عالم با جاهل یکی باشد؟
وضع سیاسی در زمان امام باقر و امام صادق(عليهم السلام) این چنین بود که اینها حکومت ظالم بنی امیه و بنی العباس را تأیید نمیکردند، هیچ وقت تأیید نکردند. زید بن علی بن الحسین که میخواست قیام کند، زید عموی امام صادق(عليه السلام) و برادر امام باقر(عليه السلام) است. شنید که زید میخواهد قیام کند، خبر داد گفت کشته خواهی شد، امام صادق(عليه السلام) میفرماید زید با من مشورت کرد، در تاریخ ندارد که امام منعش کرد، میگوید من به او گفتم که تو کشته خواهی شد، جنازهات را در کدام محله آویزان خواهند کرد، بعدش چه خواهد شد، همه را به او گفتم، اما ببینید اهلبیت چه شخصیتهایی داشتند. زید به یکی از اصحاب امام صادق(عليه السلام) که به او گفته بود برای چه میخواهی در مقابل هشام قیام کنی؟ گفت من در کنار هشام نشسته بودم یک مردی آنجا سبّ رسول خدا کرد، چطور انسان مسلمان بتواند ملاحظه کند در کنار کسی که خودش را خلیفهی رسول خدا قرار داده، یک نفر بنشیند و سبّ رسول خدا کند، گفت من به هیچ وجهی تحمّل ندارم.
ببینید زید چه شخصیتی است؛ میگوید اگر میدانستم رضای خدا در این است که هیزمی جمع کنم آتشی بیفروزم و خودم را در آن بیندازم والله این کار را میکردم! اما امروز میبینم رضای خدا در مقابله با ظلم است، در جهاد با ظالمین است، در مخالفت با بنی امیه است، وقتی خبر شهادت زید را به امام صادق (عليه السلام) دادند، حضرت بلند گریه کرد طوری که صدا به قسمت دیگر خانه رسید، بانوان خانه هم گریستند و امام صادق(عليه السلام) این دعا را کرد «أشرکنی الله فی هذه الشهادة، فی هذه الدماء» فرمود خدا ما را هم در این شهادت شریک قرار بدهد، نگوئیم امام صادق کاری به جهاد، سیاست و حکّام وقت نداشت، فقط روی منبر نشست و حدیث خواند و شاگرد تربیت کرد، کما اینکه در بعضی از نوشتهها آنها که زندگی امام صادق را درست نشناختند، نوشتهاند.
امام صادق و امام باقر(عليهم السلام) وظیفهی جهادی خود را انجام دادند چرا که بهترین فرصت برای این دو امام فراهم شد که بنشینند در مسجد احکام را، عقاید را، طب را، فلسفه را، هندسه را، فیزیک را، شیمی را، تاریخ را بیان فرمایند. شما مردم الحمدلله آگاه هستید، بنیانگذار علم شیمی امام صادق و یکی از شاگردان حضرت به نام جابر بن حیان است.
امام صادق(عليه السلام) به دنبال این بود که هویّت دینی و علمی شیعه را محکم کند، امروز اگر شیعه باقی مانده به برکات آن کلمات امام صادق است، به برکت این است که بعد از امام صادق شاگردان حضرت هر کدام در هر شهری رفتند مدرسهای بنا کردند، آن موقع مدرسه به این عظمت نبوده! یا میرفتند در مسجد و یا در منزلی کلمات امام باقر و امام صادق را میگفتند، امروز حوزه علمیه نجف، حوزه علمیه با عظمت قم، استمرار خط علمی امام صادق و امام باقر است. اگر امام صادق و یا دیگر ائمه (عليهم السلام) میخواست یک جهاد آشکار مثل جدّش ابیعبدالله الحسین(عليه السلام) کند، پس چه زمانی باید پایههای فقهی، علمی و اعتقادی شیعه بیان شود؟
برادران، بانوان، هیچ مذهبی را پیدا نمیکنید که پیشوایان آن این مقدار برنامه برای پیروان آن مذهب داشته باشند. برنامههایی که امام صادق، امام باقر و دیگر ائمه (عليهم السلام) برای شیعه ذکر کردند یک برنامههای اساسی محکم و مؤثر است و ما میبینیم امروز شیعه در دنیا رشد پیدا میکند، انقلاب ما با شاگرد امام صادق(عليه السلام)، امام خمینی (ره) آغاز شد، اگر امام سلام الله علیه آمد در این کشور فریاد زد مردم این کشور فریاد او را شنیدند و لبیک گفتند، جوانان غیور شما و این کشور به میدان جنگ رفته و به شهادت رسیدند چون امام در حوزههای امام صادق تربیت شده بود.
امام مثل بقیهی سیاستمداران دنیا نبود که ببیند در جایی ظلمی میشود اگر عدهای دور او جمع میشوند او فریاد بزند، یکی از نقاط افتراق نهضت ما از سایر نهضتها این است که در هر نهضتی عدهای دور کسی جمع میشوند یا برای اقتصاد، یا برای سیاست، یا برای قدرتطلبی، یکی را عَلَم میکنند اتفاقاً این جریانات زمان خود امام صادق(عليه السلام) هم زیاد بوده، لکن امام رضوان الله تعالی علیه وقتی شروع کرد تنها بود، وقتی فریاد زد تنها بود، اما متکی به مذهب امام صادق(عليه السلام) بود، وقتی در وصیتنامه به آن حدیث مشهور و متواتر رسول خدا، حدیث ثقلین اشاره میکند، میخواهد بگوید همهی هویّت من از قرآن و عترت است، من حقیقتی، هویّتی، ارزشی، غیر از اینها ندارم، اگر هست مال اینهاست.
این مدارس و این حوزههای علمیه مرهون تلاشهای علمی امام صادق و امام باقر (عليهم السلام) است. منصور دوانیقی بعد از آنکه حضرت را به شهادت رساند میگوید: واقعاً جعفر بن محمد مصداق این آیهی شریفه است «ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا» وارث حقیقی قرآن امام صادق بود نه منِ منصور که این مسند را غصب کردم. در زمان امام صادق فرقههای باطل در جامعهی مسلمین بروز کرد، فرقهی جبریّه، غُلاة، معتزله، زنادقه، افراد مسلمانی بودند در همان زمان از اسلام برمیگشتند، انسان وقتی این بُعد از تاریخ امام صادق را میخواند، میبیند چقدر شبیه زمان ماست! هر روز در دنیا یک فرقهی جدیدی بروز میکند، هر روزی در گوشه و کنار این کشور یا کشورهای اسلامی از طریق سازمانهای امنیّتی استکبار یک فرقهی باطلی بروز میکند، اینکه میگویند شیطان پرستی 400 گروه هستند، این 400 گروه کجا درست شده؟ در کشورهای خارجی سالها افرادی را تربیت کردند و به کشورهای اسلامی فرستادند تا به مردم بگویند شما معنویّت میخواهید نماز را رها کنید، ما چیزی جای آن به شما میدهیم! دعا میخواهید به نحو دیگری دعا برایتان درست میکنیم.
برادران، اگر ما بخواهیم با این فرقههایی که به صورت قارچ در دنیا ایجاد میشود، حالا قضیهی وهابیت و بهائیت و این فرقههای سابقهدار استعماری جای خودش. اما فرقههای جدیدی دارد تولید میشود، باید مکتب امام صادق(عليه السلام) را احیاء کنیم، امام صادق در زمان خودش تلاش کرد برای اینکه ابعاد دین را برای مردم بیان کند، کشور ما امروز برای مقابلهی با این فرقهها نیاز به احیاء مجدد مذهب امام صادق دارد. ما شیعیان باید بفهمیم امام صادق(عليه السلام) در ابعاد مختلف چه فرموده است؟ بروید دنبال اینکه امام صادق در بُعد جهاد چه فرموده؟ شما که الحمدلله همه اهل روضه و اهل عزا هستید، این جمعیت عظیم که انسان را واقعاً یاد عاشورا میاندازد! به یاد فاطمیه میاندازد و واقعاً باید تقدیر کرد از شما مردم و روحانیّت عزیز این شهر و امام جمعهی محترم، یکی از امامهایی که روایات زیادی از او در ثواب گریهی بر امام حسین رسیده امام صادق است. مردم را دائماً با عاشورا مرتبط میکرد، میفرمود هر کسی زیارت جدّم برود ثوابش چقدر است، هر کسی تمام عمرش را حج برود، روزه بگیرد، نماز بخواند، اما زیارت جدّ من حسین بن علی(عليه السلام) نرود حقّ امام حسین را ادا نکرده!
این مطالب و این معارف را چه کسی در جامعه پخش کرد؟ نهضت امام حسین را چه کسی زنده کرد؟ امام صادق(عليه السلام). مردم را آگاه کرد و فرمود هر چه میخواهید در باب حسین است، دنیا میخواهی، آخرت میخواهی، سعادت میخواهی، باید ارتباط با قبهی سید الشهدا داشته باشید. باید تقدیر کرد از این جلسهی با عظمت و این عزاداریای که شما برپا نمودید، شما مردم امروز قلب نازنین رسول خدا را شاد کردید، قلب امیرالمؤمنین و حسین بن علی را راضی کردید که برای فرزندش امام صادق(عليه السلام) این چنین مجلس عزا برگزار نمودید. قطعاً برای شما دعا میکنند و این جلسه جزء بهترین صفحهی نامهی اعمال شما در روز قیامت خواهد بود.
امام صادق را زیاد مورد اذیت و آزار قرار دادند، یک وقتی امام صادق در مکه خطبهای راجع به امامت و کسی که صلاحیّت خلافت را دارد بیان نمود. هشام هم امام باقر و هم امام صادق را از مدینه به شام برود، جلسهای تشکیل داد و علمای نصارا و مسیحیت را دعوت کرد بلکه بتوانند در مباحث علمی بر این دو امام غلبه کنند اما نتوانستند! هشام دید کاری نمیتواند بکند، نقشهای کشید به این دو امام عرض کرد بفرمایید به مدینه برگردید من با شما کاری ندارم! وقتی این دو امام بزرگوار به سمت مدینه حرکت کردند، این ملعون نامهای به حاکم مدیَن که محلی بین مدینه و شام است، نوشت که این دو فرزند علی آمدند اینجا با مسیحیها بحث کردند نتوانستند جواب اینها را بدهند و از اسلام برگشتند، وای! یعنی انسان اینجا میخواهد واقعاً گریه کند. به حاکم مدین گفت به مردم بگو دیگر به اینها سلام نکنند و مصافحه نکنند و اینها مرتد شدند! ببینید حکام ظلم با پیشوایان ما چه میکردند؟ این مسئلهی اتهام و تهمت افکنی و ترور شخصیت سابقه دارد در طول تاریخ اسلام، این ظلمها بر ائمه ما میشد ولی همهشان فرمودند لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلّت بفنائک، علیک منی سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار؛
پروردگارا این عزاداریها را به لطف و کرمت خودت قبول بفرما، وجود ما، زندگی ما، مرگ ما را در راه اسلام قرار بده، خدایا انقلاب ما را حفظ بفرما.
مسئولین خدمتگزار به این انقلاب، رهبر معظم انقلاب را حفظ بفرما.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته