بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) پيرامون شخصيت امام محمد باقر(ع) در درس خارج اصول 93/7/9
۰۹ مهر ۱۳۹۳
۱۹:۴۶
۲,۹۰۴
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
ايام شهادت امام باقر (ع) است؛ هريک از امامان به سهم خود یک نحوه تأثیرگذاری خاص راجع به اسلام، تشيع و جامعه بشری داشتهاند.
جهت معرفت بيشتر و شناخت عظمت امام باقر(ع)، به اين نکته ميپردازيم که تأثیرگذاری آن حضرت در دوران امامتشان چه بوده است؟
به اجمال ميتوان گفت: اولاً در عظمت امام باقر(ع) همین بس، که رسول خدا(ص) در زمان حیات شريفشان به جابر بن عبدالله انصاری بشارت ملاقات امام باقر(ع) را دادند و به جابر فرمودند: «تَلْقَى رَجُلًا مِنْ وُلْدِي يُقَالُ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْن ِ يَهَبُ اللهُ لَهُ النُّورَ وَ الْحِكْمَةَ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَام»، تو با مردي از ذريهي من ملاقات ميکني که نامش محمد بن علی بن الحسین است، که خداي تبارک و تعالي نور و حکمت را به او عنايت فرموده است، سلام مرا به او برسان.
آن وقت خود امام باقر(ع) جریان اين ملاقات را چنين نقل میفرماید: در مجلسي همراه پدرم امام سجاد(ع) بودم در آن مجلس جابر دست مرا بوسید در حالی که سنّ کمی داشتم.-گاهی اوقات بعضی سؤال میکنند آيا تقبیل ید و دستبوسي مشروعیّت دارد یا نه؟ از این روایت استفاده ميشود که مانعی ندارد.- حضرت میفرماید: «فقبّل یدی ثم أهوى الى رجلی فاجتذبتها منه»؛ جابر خواست روی پاهای من بيفتد من مانع شدم و نگذاشتم و خودم را از این کار دور کردم.
همچنين قتاده که از فقهای بصره بوده و در زمان خودش عظمتي داشته، روزي خدمت امام باقر(ع) ميرسد، حضرت از او سؤال میکنند که تو فقیه بصره هستی؟ عرض میکند بله. من فقیه بصره هستم. بعد حضرت میفرماید: «وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ إِنَّ اللهَ جَلَّ وَ عَزَّ خَلَقَ خَلْقاً مِنْ خَلْقِهِ فَجَعَلَهُمْ حُجَجاً عَلَى خَلْقِهِ»؛واي بر تو، برای چه عنوان فقیه را بر خودت اطلاق میکنی؟ فقهاء (منظور ائمه طاهرين عليهم السلام است) گروه خاصی از بندگان خدا هستند که حجّت خدا بر سایر مردم هستند. اینها عنوان فقیه را دارند، تو چطور جرأت میکنی براي خود عنوان فقیه قرار دهی. فقیه یعنی کسی که آشنای به دین است، کسی که آشنای به کتاب خداست.
در روایت دیگری ذکر شده که امام باقر(ع) از او سؤال کردند بر چه اساس فتوا میدهی؟ گفت از کتاب خدا. امام باقر(ع) به او فرمود: «مَا وَرَّثَكَ اللّهُ مِنْ كِتَابِهِ حَرْفاً»-تعبیر خيلي عجیبی است!- فرمود تو از کتاب خدا یک حرف نمیفهمی. فرمودند فقیهان گروه خاصی هستند که حجّت خدا بر سایر مردم هستند.
ملاحظه بفرماييد امام باقر(ع) از امامان معصوم(ع)، که فقیه واقعی هستند، با چه تعابيري ياد ميکنند، «أَوْتَادٌ فِي أَرْضِهِ قُوَّامٌ بِأَمْرِهِ نُجَبَاءُ فِي عِلْمِهِ اصْطَفَاهُمْ قَبْلَ خَلْقِهِ أَظِلَّةً عَنْ يَمِينِ عَرْشِه»؛ امام باقر(ع) چيزي فرمود که اصلاً قتاده قدرت تکلّم پیدا نکرد. بر حسب نقل، آن روز قتاده چهل مسئله را آماده کرده بود که از امام باقر(ع) سؤال کند. وقتی که با اين سؤال و جواب مواجه شد که حضرت فرمود مگر تو فقیهی؟ و آن عبارات را راجع به فقهای واقعی فرمودند، قتاده خاموش شد.
بعد قتاده این جمله را گفت «وَ اللهِ لَقَدْ جَلَسْتُ بَيْنَ يَدَيِ الْفُقَهَاءِ وَ قُدَّامَ ابْنِ عَبَّاسٍ فَمَا اضْطَرَبَ قَلْبِي قُدَّامَ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مَا اضْطَرَبَ قُدَّامَك»؛ به امام باقر(ع) عرض کرد: من تا حالا با فقهای زیادی مثل ابن عباس نشست و برخاست داشتم، در برابر هيچيک از آنان قلبم اين چنين مضطرب نگرديد که الآن در محضر شما مضطرب هستم. فهمید که یک نورانیّت خاص، یک عنایت و ویژگی خاصی در امام باقر(ع) هست.
در مورد امام باقر(ع) چند نکته را به نحو اجمال عرض میکنم؛
یک نکته؛ مقابلهی امام باقر(ع) با انحرافات است که البته این در زمان هر امامی کم و بیش بوده و اساساً یکی از فلسفههای عمیق امامت، به عنوان حجّت خدا بر خلق و به عنوان حافظ دین خدا، این است که در هر زمانی مراقب افکار امت باشند و با انحرافات مقابله کنند. یکی از تفاوتهاي بارز بین امام و غیر امام همین است. حکّام جور که برای قدرت طلبی و مطامع دنیوی و حیوانی سراغ حکومت میآیند، دنبال این مسائل نیستند.
حتي بسياري از کساني هم که مدعی دینداریاند اصلاً خودشان انحراف ایجاد میکنند. حال در طول زمانها چه کسی باید باشد که بتواند تشخیص دهد انحراف چیست و جلوی انحرافات را بگیرد؟ اين وظيفه امامان معصوم(ع) در زمان حضور و نائبان آنها در زمان غيبت است. این نکتهی خيلي مهمی است.
در ميان ائمهی سایر مذاهب، کدام یک از آنها را سراغ دارید که در زمان خودشان یک فتنه يا انحراف عقیدتی و بدعتی را تشخیص داده و با آن مقابله کرده باشند؟ البته آن بدعتی که بر اساس مبانی دینی بدعت باشد، نه آنکه روی کجفکریها و جهالتهای خودشان، خیلی از مسلمات ديني را بدعت بنامند. همچنانکه ابن تیمیه کارش به جایی رسید که رفتنِ زیارت قبر رسول خدا(ص) را بدعت دانست. این روی کج فکری است.
اما آن کسی که شاخص دقیق تشخیص بدعت از غیر بدعت، فتنه از غیر فتنه است، فقط امام معصوم(ع) است.
این تشخيص و مقابله در زندگی امام باقر(ع) وجود داشته است. افرادی در زمان امام باقر(ع) ادعای علم غیب میکردند، مثل مغیرة بن سعید عجلی، کسی که در حضور امام باقر(ع) با گستاخي و بيحيايي فراوان به ایشان عرض میکرده «إنی أعلم الغیب»، شايد منظورش این بوده که اتفاقاتی که طي چند روز آینده میافتد، تا یک حدّی خبر دارم.
حال برخورد امام باقر(ع) چگونه بوده است؟ حضرت نسبت به اين فرد که ادعاي علم غيب کرد، با لحني تند او را از آن مجلس بیرون کردند و در میان مردم مورد لعن قرار دادند.
در زمان ما هم افرادي وجود دارند که مدعی هستند. ادعاها و پیشگوییهایی میکنند، کِی فلان قضیه اتفاق میافتد؟ این کار با سیرهی ائمه طاهرین(ع) و سیرهی امام باقر(ع) سازگاری ندارد و ما طلبهها باید با این مسائل مقابله کنیم.
اکنون در جامعهی ما چه بسيار کتابهایی پر از قضایایی است که هیچ اساس ندارد و یک عدهای که فقط به فکر منافع مادی و اقتصادی خود هستند، این کتب را در تیراژ وسیعی منتشر کرده و به أنحاء و أقسام روشهای موجود برای فروش آن متوسل ميشوند. برای ترويج یک قضیه دروغ و بی اساس، ادعاهایی که هیچ اساسی ندارد. اما برخورد امام باقر(ع) با مغیره که فقط ادعای علم غیب میکرد و میگفت من میدانم فلان آدم چه روزی خواهد مُرد، و از این قبیل ادعاها، آنچنان بود.
حضرت با يک تعبیر خیلی جامع میفرماید: «يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ شِيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ كُونُوا النُّمْرُقَةَ الْوُسْطَى يَرْجِعُ إِلَيْكُمُ الْغَالِي وَ يَلْحَقُ بِكُمُ التَّالِي»؛ شما شيعيان آل محمد(ص) نمرقهی وسطی باشد-نمرقه، تکیهگاه میانی است-، آن کسی که جلو رفته محلق به شما شود و آن کسی که غلو میکند، به سوي شما بازگردد.
یکی از اساسیترین کارهایی که امام باقر(ع) و سایر ائمه ما میکردند مبارزهی با غلو است. در زمان امام باقر(ع) افرادی نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) غلو ميکردند، حضرت تصریح فرموده است که «لا تضع عليا دون ما وضعه الله، و لا ترفع عليّا فوق ما رفعه الله» امیرالمؤمنین را کمتر از آنچه خدا قرار داده قرار ندهید، خدا او را حجت خودش و وصیّ بلا فصل رسول خدا(ص) قرار داده با آن مقاماتی که در جای خودش مشخص است، از طرف ديگر او را بالاتر از آنچه که خدا بالا برده شما بالا نبرید. یعنی آن حدّ واقعیاش را بیان کنید. نمرقهی وسطی باشيد. یعنی تجاوز از حدّ و غلو نکنيد.
مثلا در مورد ائمهی معصومین(علیهم السلام) هیچ کس نباید بگوید مستقلاً در عالم تکوین دخالت میکنند، ما ولایت تکوینی ائمه(ع) را قبول داریم، اما ولايت آنها به اذن الله تبارک و تعالی است. هیچ فقیه و عالمی از علمای شیعه نداریم که بگوید ما ولایت تکوینی ائمه(ع) را بالاستقلال قبول داریم.
اهلسنت یا وهابیها روی جهالت يا عناد و دشمنی که با شیعه دارند این نسبتهاي ناروا را به شيعه میزنند، در حاليکه ما نسبت به ائمه اطهار(ع) ولایت تکوینی آنها، علم آنها به ماکان و مايکون و... را قبول داریم، منتها به اذن الله. این وُسطَی بودن، همان اعتدال و روش معتدلانهای است که در سیرهی ائمه معصومین(ع) نسبت به آن خیلی تأکيد شده است. در اعتقادات ما اعتدال داشته باشیم نه غلو کنیم و نه کمتر، در اخلاقیّات اعتدال داشته باشیم، در اقتصاد اعتدال داشته باشیم، در همه امور ما باید نمرقهی وسطی باشیم.
پس امام به عنوان یک ذرهبین مراقب انحرافات و بدعتها است و این نمونهاي از سيره امام باقر(ع) در مخالفت با اهل غلوّ و بدعت است.
در این آیه شریفهی «هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِاْلأَخْسَرينَ أَعْمالاً الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» در روایتی امام باقر(ع) در مورد آنها که خسارتبارترین عمل را دارند میفرماید «هم النصاری و القصیصون و الرهبان و اهل الشبهات و الاهوی من اهل القبلة» زيانکارترين افراد علمای مسیحیّت هستند که نگذاشتند جمع زیادی از مردم سراغ حق بیایند و کتمان کردند آنچه در انجیل بود و نگذاشتند مسيحيان اسلام را بپذیرند.
نکتهی دوم این است سعد اسکافي به امام باقر(ع) عرض کرد «إِنِّي أَجْلِسُ فَأَقُصُّ وَ أَذْكُرُ حَقَّكُمْ وَ فَضْلَكُمْ»، من در مجلسي مينشينم و راجع به فضل شما و حقّ شما حرف میزنم. حالا این درسهای ما، مجالس روضه ما و هر جایی که راجع به حقّ اهلبیت علیهم السلام صحبت شود، از مصاديق اين روايت است. حضرت فرمود «قَالَ وَدِدْتُ أَنَّ عَلَى كُلِّ ثَلَاثِينَ ذِرَاعاً قَاصّاً مِثْلَكَ» میفرماید من دوست دارم در فاصله هر سی ذراع کسی نشسته باشد و مثل تو مشغول تکلّم باشد.
امروز حل همهی مشکلات بر حول محور امامت است که واقعاً برای مشکلات جهان امروز و دنیای اسلام هیچ راه حل دیگری غیر از این وجود ندارد و بايد همه مذاهب اسلامي بر حول محور امامت گردآيند.
آقاي تاج الدین هلالی و آقاي کریمه که از علمای الازهر هستند و به قم آمده بودند در هر دو دیدار از ایشان پرسيدم براي حل مشکل این تکفیریها و داعشیها، این قضایایی که امروز بلاي جان مسلمین شده چه راه حلّی داريد؟ بعد از جوابي که دادند من گفتم راه حلّش فقط این است که اهلبیت(علیهم السلام) را محور قرار بدهیم. گفتم البته تکفيريها این حرفها را از علماي سلف شما ياد گرفتهاند، هر روزی یک چیزی را مصداق کفر قرار میدهند و یک بخشی از مسلمین را از دایرهی اسلام خارج میکنند و کافر مینامند در حالی که ضابطهی کفر در اختیار من و شما نیست، ضابطهی کفر را باید خود شارع و مبیّن دین بیان کرده باشد.
امروز میگویند اگر در تلفن همراه قرآن خوانده شود کفر است، تو که جاهل به دین هستي چه حقی داری که بگوئی این کفر است. از خواب برمیخیزند میگویند امروز نگاه کردن به فلان دیوار، کفر است، امروز زدن فلان حرف، کفر است. خوشبختانه مردم و مسلمین فهمیدهاند که اینها روی هوا و هوس این فتاوا را صادر میکنند.
امروزه روشن شده از زماني که وهابیت به وجود آمد و به مثل ابن تیمیهها پر و بال دادند برای این بود که در دین بدعت به وجود آورند، ضابطههای جعلی درست کنند و هر روز یک کسی را به اسم دین به راحتی به قتل رسانند.
بنابراين باید به اهلبیت توجه داشته باشیم، باید مقامات واقعی اهلبیت را برای مردم بیان کنیم، باید کلمات و حقایق آنها را بیان کنیم، البته نباید بگذاریم اختلاف ایجاد شود ما اینقدر مطالب از ائمهی طاهرین داریم که یک روایتش ممکن است یک کشوری را مستبصر کند و به هدایت برساند.
مناظرههایی که امام باقر(ع) با مسيحيان، با هشام بن عبد الملک، حتّی با رئیس خوارج زمان خودش داشته، ما را موظف میکند که در زمان خودمان هر طلبه و هر گروهی با سایر مذاهب بنشینیم و مناظره کنیم، هر کدام از اینها را که بیان کنیم بیان مقامات آنهاست.
راجع به صیحهای که آن قصیص از کثرت علم امام باقر(ع) زد شنيدهايد. آن قصیص که در شام خیلی هم محترم بود، چند سؤال از امام باقر کرد. امام آن چنان به او جواب دادند که رو کرد به مسیحیها و گفت «لا تسألونی»، دیگر از من سؤال نکنید، هر چه میخواهید از این آقا سؤال کنید و عدهی زیادی در همان مجلس از مسیحیت به اسلام گرويدند.
ما بايد اینها را ذکر کنیم. امروز یکی از وظایف اصلی ما این است که حقیقت امامت، فضایل ائمه معصومین(ع)، کلمات و حقايق آنها را هر چه بیشتر برای نسل امروز بیان کنيم.
رشد جامعه در گرو این هست، امیدوارم که ان شاء الله خدای تبارک و تعالی کشور و نظام مقدس ما را، مسئولین ما را، حوزههای علمیه ما را، مراجع معظم، رهبری معظم انقلاب(دامت برکاتهم) را و همهی خدمتگزاران به اسلام را در این کشور و غیر این کشور به برکت ائمه طاهرین(ع) خصوصاً امام باقر(ع) مؤید و موفق بفرماید.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین