بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته)بمناسبت عید غدیر خم در درس خارج فقه93/7/20
۲۰ مهر ۱۳۹۳
۱۵:۲۴
۳,۸۰۱
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در رابطه با غدیر چند نکته را عرض کنم که توجه به این نکات برای ما خیلی لازم است؛ نکتهی اول این است که مهمترین مسئلهی دینی و واقعهی تاریخی ما غدیر است، اگر ما در منابع دینی از قرآن گرفته تا سنت رسول خدا و ائمهی طاهرین(علیهم السلام) تتبع کنیم، چیزی مهمتر از ولایت نداریم.
این ولایتی که میگوئیم، نه مجرد اینکه ما یک اعتقاد قلبی داشته باشیم که امیرالمؤمنین(ع) حجت خدا و جانشین بلافصل رسول خدا(ص) بوده، که این باید هم باشد، اما یک نکتهای در کلمات امام خمینی(رضوان الله علیه) هست که میفرمودند مسئلهی ولایت تجلّی اصلیاش در مسئلهی حکومت است. یعنی ما که میگوئیم ولایت خیلی مهم است «ولم یناد بشیءٍ مثل ما نودی بالولایة» این فقط یک امر قلبی نیست که بگوئیم ما را به این ذوات مقدسه متصل میکند، باید معتقد باشیم آنهایی که صلاحیّت حکومت دارند، فقط و فقط اینها هستند، اصلاً هیچ کسی حق حکومت بر بشر ندارد الا خدا، رسول و اولوالامر.
از آیه اولوالامر و آیه ولایت «إنما ولیّکم و رسوله والذین آمنوا» به خوبی این مطلب استفاده میشود که مقصود اصلی خدای تبارک و تعالی این است که ولایت و سرپرستی و ادارهی جامعه باید تحت عنوان خدا، رسول و اولوالامر باشد.
این مسئله خیلی مهم است. ما در هیچ شریعتی از شرایع سابقه مسئلهی حکومت نداشتیم، یک وقتی در این روایت امام باقر(ع) دقّت میکردم که چرا حضرت میفرماید «بُنی الاسلام علی خمس» که یکی از آنها و مهمترینشان ولایت است؟ وقتی میگویند «بنی الاسلام»؛ یعنی اسلام بر مبنای اینهاست. ممکن است خیلی از اینها در شرایع سابقه نبوده باشد و همین طور هم هست. در هیچ شریعتی، رسول یا وصیّ رسول موظف به تشکیل حکومت نبوده است.
این مطلب خیلی مهمی است که اسلام، مهمترین مسئلهی دینی و معرفتیاش؛ ولایت است و اوج تجلی ولایت هم در مسئله حکومت است.
مسئلهی بیان و تبیین احکام را ائمه(علیهم السلام) انجام دادند و بحمدالله آن مقداری که برای بشر لازم است از خودشان به یادگار گذاشتند، اما در هیچ زمانی نگذاشتند ائمه ما آن حکومتی را که خدای تبارک و تعالی برای آنها قرار داده بود تشکیل دهند. اگر از اول اسلام آن حکومت تشکیل شده بود امروز یک غیر مسلمان در دنیا نداشتیم!
تمام وزر و وبالهای مسیحیّت، یهودیت و مذاهب و اقوام و گروهها بر گردن آن کسانی است که اسلام را در صدر منحرف کردند و الا اگر بعد از رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و دیگر ائمه اطهار(علیهم السلام) حکومت تشکیل داده بودند، امروز یا غیر مسلمان نداشتیم و یا خیلی کم داشتیم!
اینکه ما میگوئیم ریشه قضیهی کربلا و عاشورا در «سقیفه» است، حرف کاملاً دقیق و صحیحی است. تمام انحرافهای بعدی و پیدایش مذاهب جعلی هم ریشهاش در سقیفه است. اکنون نیز به ريشه وجود آمدن داعش در آنجاست و إلا اگر از اول میگذاشتند آنچه که خدای تبارک و تعالی فرموده محقق میشد، وضع اینطور نمیشد.
خداوند در سوره مبارکه مائده یک جا میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ»، یهود و نصاری را ولیّ خودتان قرار ندهید، اگر کسی از مسلمین آنها را ولیّ خود قرار دهد، از اسلام خارج و داخل در آنها میشود. بعد میفرماید: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»، ولیّ شما فقط خدا، رسول و والذین آمنوا است.
در آیه بعد میفرماید کسی که ولایت اینها را قبول کند در حزب خدا قرار میگیرد.
این آیات را که کنار هم بگذاریم از آن چه فهمیده میشود؟ آیا ولایت به معنای نصرت و یاری کردن میشود که بعضی از اهلسنت توهم کردند و میگویند: «ولیّکم الله» یعنی یاور شما خداست.
در آیه شریفه «لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء»، اگر اولیاء را بخواهیم به معنای نصرت بیان کنیم، هیچ فقیهی نگفته است نصرت خواستن از کافر حرام است، یا اگر فرد کافر مسلمانی را یاری کرد این حرام است! اما اگر یک لحظه کسی تحت ولایت کافر قرار گیرد، این از اشدّ ذنوب است به طوری که انسان از دین خارج میشود.
آیات قرآن به خوبی گواه این مطلب است. ما باید نسبت به مفهوم حکومت و ولایت که امروز حکومت اسلامی ما هم واقعاً یک رشحهای از آن ولایت است، و مشروعیّت و اساسش، همه بر همان پایه است دقت و تأمل داشته باشیم.
ما معتقدیم اولوالامر دستور دادهاند که در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام) حاکم مسلمین ولیّ فقیه باشند، لذا نیائیم مسئلهی ولایت را فقط به یک امر اعتقادی، یک امر قلبی و معنوی صرف معنا کنیم. نه، اصلاً قدرت سیاسی اسلام در همین است.
در پرتو حکومت انسان چقدر میتواند کار کند؟ چقدر مسلمین میتوانند عزّت پیدا کنند، اما اگر یک حکومتی غیراسلامی شد، روز به روز اسلام و مسلمین در آن ضعیف میشود.
این یک نکته که بحث از ولایت یعنی حکومت، یعنی سرپرستی، یعنی همان ولایت در تصرّف، همان که رسول خدا در غدیر فرمود «ألست أولی بکم من أنفسکم»، این مگر غیر از تصرف چیز دیگری است؟ یعنی در باب تصرّف من اولای از شما هستم در تصرف اموال شما و نفوس شما، همه هم عرض کردند بلی.
روی این بُعد خیلی فکر کنید متأسفانه سی و چند سال از انقلاب گذشته هنوز گاهی در حوزههای علمیه ما در گوشه و کنار این سؤال مطرح است که آیا اسلام حکومت دارد یا ندارد؟ زیرا در حقیقت ولایت و غدیر دقت نکردهاند.
حقیقت غدیر غیر از مسئلهی ولایت، حکومت، سرپرستی، چیز دیگری در آن معنا ندارد. لذا روی این جهت باید تکیه کنیم و آن را خیلی عمیقتر بررسی کرده و تثبیت کنیم.
نکتهی دوم این است که بعضی توهم میکنند که ذکر حقایق غدیر یا پرداختن به جزئیات غدیر؛ ممکن است منافات با وحدت داشته باشد و متأسفانه گاهی اوقات میگویند قضیهی غدیر یک قضیهی تاریخی بوده و تمام شده است، امروز این را رها کنیم.
این از اشتباهات بسیار بزرگ و غیر قابل بخشش است. ما اگر غدیر را فراموش کنیم دین به طور کلی فراموش شده و چیزی از آن باقی نمیماند. این برهان و استدلال دارد، صدها دلیل، پشتوانهی این حرف و این ادعاست.
غدیر یک مسئلهی تاریخی محض نیست، بلکه یک مسئلهی سیاسی و اعتقادی است و قدرت سیاسی اسلام، در غدیر تجلّی دارد. لذا نه تنها نباید غدیر را فراموش کرد، بلکه باید سال به سال زندهتر از گذشته مطرح باشد.
ما معتقدیم اصلاً غدیر نقطهی وحدت است. ما اگر بخواهیم با اهل سنت وحدت داشته باشیم باید آنها را بنشانیم بگوئیم شبهاتی که در مورد غدیر دارید چیست؟ اینها را عالمانه و منصفانه مطرح کنند و بدون هیچ تعصبی آن را جواب بدهیم، ما نباید به بهانه وحدت بگوئیم غدیر را مطرح نکنیم. واقعهي غدير؛ قضیهای است که بیش از صد صحابی آن را روایت کردهاند. حدیثی متواترتر از غدیر نداریم.
یکی از علمای اهلسنت میگوید اگر کسی بخواهد در غدیر خدشه کند دیگر هیچ حدیث قطعی نمیتواند پیدا کند، یک حدیثی که بیش از صد صحابی آن را نقل کردند، در اعلی درجهی تواتر است، پشتوانهی قطعی روایی و قرآنی دارد، حالا وقت نیست که جزئیات آیات را بخواهم مطرح کنم، غدیر باید به محور و نقطهی وحدت مسلمین تبدیل شود، منتهی بدون هیچ تعصبی.
آیا بگوئیم رسول خدا در حجة الوداع در آن سرزمین داغ که اگر گوشت را روی سنگ میگذاشتند پخته میشد مردم را نگه داشتند بگویند من علی را دوست دارم شما هم دوست داشته باشید! این را که قبلاً صدها بار فرموده بود، جزئیاتی که در آیه وجود دارد اصلاً به خوبی گواه این مطلب است.
اینکه من عرض کردم اگر ولایت را از دین بگیریم دین چیزی ندارد! چون خود خدا به رسولش فرمود «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته» خدا به پیامبر در آخرین سال حیاتش فرمود اگر مسئلهی ولایت امیرالمؤمنین را به مردم نگویی، رسالتت را انجام ندادهای و زحمات بیست و سه سالهات از بین میرود. غدیر هم اختصاص به ولایت امیرالمؤمنین ندارد چون در خطبه غدیریه رسول خدا نام تمام اوصیاء خودش را تا حضرت حجّت (عج) ذکر کردند.
پس معلوم میشود ما چیزی مهمتر از ولایت نداریم، با ولایت توحید محقق است، با ولایت رسالت محقق است، با ولایت قرآن محقق، ثابت و محفوظ است. ولایت که نباشد تمام اینها مسیر دیگری را طی میکند. بنابراین ما باید این را به عنوان نقطهی وحدت و محور وحدت قرار بدهیم، سعی کنید از نظر اعتقادی اعتقادمان را به امامت کامل کنیم، امروز درست نیست به یک طلبهای بگویند که چه دلیلی بر امامت دارید؟ نتواند جوابی بدهد.
قبلاً شرح تجرید را میخواندند بلافاصله با پنج آیه و چند حدیث میتوانست جواب بگوید. اعتقاد خودتان و خانوادهتان را نسبت به امامت هر چه بیشتر مستحکم کنید. فردا که روز عید غدیر است فقط به یک عیدی بسنده نکنید، بچههایتان را بنشانید و برایشان توضیح دهید که: امروز چه روزی است؟ ولایت یعنی چه؟ خدا چه فرمود؟ پیغمبر چه فرمود تا این حقایق در ذهنشان بماند إن شاء الله.
امیدوارم که خدای تبارک و تعالی ما را از برکات روز غدیر بهرهمند بفرماید.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین