بيانات حضرت آيت الله فاضل لنکراني(مد ظله) در درس خارج فقه، به مناسبت دهه مبارک فجر
۱۴ بهمن ۱۳۹۳
۱۴:۵۱
۳,۱۹۹
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرّحمن الرّحيم الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيّدنا محمد و آله الطّاهرين
در ايام الله دهه فجر و در آستانهي سي و ششمين سال پيروزي انقلاب بزرگ اسلامي هستيم. بايد در اين ايام هم به اسلام و قوت اسلام و هم به قوت مکتب اهلبيت(عليهم السلام) بيشتر توجه کنيم، بايد معرفت و آگاهي ما از دين عميقتر شود و شخصيت امام خميني(رضوان الله تعالي عليه) را حوزههاي علميه و مردم عزيز، بيش از گذشته بشناسند و به عمق کار امام و ريشهاي بودن آن پي ببرند. همچنين اين حماسه و ايثار و فداکاريي که خود مردم انجام دادند بيشتر مورد توجه قرار بگيرد.
اين سه ضلع يک مثلث است: اسلام، رهبري و مردم.
در اين ايام دهه فجر، بايد آثار و برکات انقلاب بيان شود، اما به نظر من به اين سه رکن بايد بيشتر توجه کنيم. اسلام را بيشتر بشناسيم و بدانيم چه شد که در ميان اين همه فقهايي که همهي آنها از فقها و مجتهدين بزرگ بودند، امام موفق به تشکيل نظام اسلامي شد. آيا فقط و فقط مسئلهي شجاعت امام بود، که امام اين فرياد را برآوردند و مخالفت خودشان را با حکومت پهلوي اعلام کردند. آيا فقط همين بود؟ که البته اين وصف شجاعت در امام، خود يک مسئلهي بسيار حيرتانگيزي است.
به نظر ميرسد در اين امر، قبل از شجاعت، فهم عميق امام از دين تأثير داشت. دين که مجموعهاي از اعتقادات، اخلاق و احکام است. امام ملاحظه کرد که تمام اين سه بُعد دين در حال اضمحلال و از بين رفتن است، در کشور ما در زمان طاغوت ديگر نه از اعتقادات درست خبري بود، چون شاه را به عنوان سايهي خدا معرفي کرده بودند، عکسهايي از او چاپ کرده و با کمال وقاحت مينوشتند سايهي خدا. اصلاً اين تعبير داشت تبديل به يک فرهنگ ميشد.
اخلاقيات مخدوش شده بود، به هيچ وجهي اثري از عفت و حيا در جامعه وجود نداشت. حالا مسئلهي دزدي، خيانتها، جنايتها، قتل و ... که غوغا بود. مرحوم والد ما(رضوان الله تعالي عليه) ميفرمودند آنها که نسبت به انقلاب آگاهي درست ندارند يا گاهي اوقات انتقاد غير صحيح دارند، معلول اين است که اينها دوران طاغوت را درست نشناختند، اگر بدانند که در طاغوت چه خبر بود و چه بر سر اسلام و مردم آمد، يک مقدار منصفانهتر حرف ميزدند و قضاوت ميکردند.
نسبت به احکام و فروع هم که ملاحظه فرموديد حجاب رخت بربست، حلال و حرام معنا نداشت، در اين کشور به فرمايش خود امام مشروبفروشي از کتابفروشي بيشتر شده بود! امام ديد همهي ابعاد دين مخدوش شده و متوجه بود دين چه مسئوليتي بر عهدهي انسان قرار داده، ميدانست هر انساني مکلّف به قيام لله است، آيهي شريفهي «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا» محور حرکت امام بود، لذا براي خدا قيام کرد. اگر ما ريشهاي کار امام را ببينيم، امام به دنبال انجام يک تکليف الهي بود گاهي اوقات تعبير ميشود که امام دنبال نتيجه نبود. آن نتيجهاي که او ميخواست قيام لله بود، يعني خود تکليف. اينکه خداي تبارک و تعالي نتيجهي کار او را در دنيا و آخرت به او خواهد داد، برايش روشن بود، بله آن نتيجهي ظاهري معلوم نبود چه خواهد شد؟ اما ريشهي کار امام اين بود که براي خدا قيام کرد.
مرحوم آيتالله حاج آقا مرتضي حائري(رضوان الله تعالي عليه) که از اعاظم فقهاي حوزه و فرزند مؤسس بزرگ حوزه مرحوم آيتالله العظمي حائري بود، ميگفت وقتي امام درس اخلاق در مدرسهي فيضيه ميفرمودند اين آيه شريفهي آخر سوره کهف را قرائت ميکردند «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً». امام اين آيه را که ميخواند، به قدري تحت تأثير آن قرار ميگرفت که بر انگشتان دستش روي زمين يا آن مکاني که قرار داشتند، اينقدر فشار ميداد که گاهي اوقات ما ميديديم که اثر اين فشار تا مدتي بر انگشت امام باقي مانده.
آيات قرآن با همهي وجودش عجين شده بود، اسلام را خيلي عميق فهميده بود، بزرگترين عمل صالح را قيام لله ميدانست، هنگامي که ديد عزّت مردم، اسلام و استقلال کشور در حال از بين رفتن است، فرياد برآورد. عجيب اين است يک روحاني آن زمان که وسائل رسانهاي امروز که در اختيار من و شماست وجود نداشت، وقتي قرارداد کاپيتولاسيون را در مجلس تصويب ميکنند از چند طريق مصوبهي مجلس را به دست ميآورد، با دقت ميبيند و آن سخنراني تاريخي را ايراد ميفرمايند که امروز عزّت ايران و عزت اسلام بر باد رفت.
کسي که ميخواهد قيام لله کند بايد درست فکر کند، راه را پيدا کند ببيند از چه طريقي بايد کار خودش را انجام بدهد، بنا بر اين، اسلام را عميق شناخت، ديد اصلاً حکومت سلطنتي با روح اسلام سازگاري ندارد، هر چه رفتند خدمت امام اصرار کردند که شما قبول کنيد همهي اختيارات با شما اما سلطنت باشد، زير بار نرفت و فرمود اين نه قانوني است و نه با روح اسلام سازگاري دارد. فقط به اين فکر ميکرد که اسلام در اين مملکت حاکم بشود، حتّي دنبال اينکه خودش هم قدرتمند شود نبود.
ما شاهد بوديم بعد از اينکه انقلاب پيروز شد ايشان تهران را ترک کرده و به قم آمدند و الا کسي که به دنبال قدرت باشد نبايد از پايتخت خارج شود! بناي ايشان بر اين بود که همان کارهاي معمولي خود را ادامه بدهد و مردم خودشان حکومت اسلامي تشکيل بدهند و کشور را اداره کنند. به دنبال اين نبود که خودش يا يک عدهاي بر سر کار بيايند و فقط يک جابجايي قدرت صورت بگيرد، افرادي بروند و افراد ديگري بيايند، بلکه به دنبال حاکم کردن اسلام بود.
حالا حاکم شدن اسلام به چه چيز نياز دارد؟ نياز به اين دارد که هرچه بيشتر حوزهها و اهل فکر نسبت به اسلام بيشتر و عميقتر تحقيق کرده و ابعاد اسلام را در صحنهي جامعه بياوريم. به نظر من يکي از مهمترين برکات انقلاب این است که آن زواياي پنهان دين را آشکار کرد.
ميتوان گفت تا قبل از پيروزي انقلاب 99 درصد آن زير خروارها کتاب و کتابخانه مدفون بود و با آن يک درصد هم داشتند بازي ميکردند، نه از اعتقادات اسلام، نه از اخلاق، نه از احکام، هيچ چيز مطرح نميشد. و اين از برکات انقلاب بود که آمد تمام اين سرمايههاي اصلي، تمام اين صدفها و دُرها را از دل دين بيرون آورده و در معرض قرار داده.
علت اينکه امروز دشمني دشمنان با اسلام زياد است چيست؟ آيا فقط صرف این است که ايران از جهت نظامي و ماهوارهاي پيشرفت کرده و ميخواهد کمکم به آنها برسد، فوقش این است که ما به آنها ميرسيم و إن شاء الله جلوتر هم خواهيم رفت، اما آيا علّت خوف آنها و وحشت و نگراني آنها همين است؟ به نظر من اين نيست. علّت اصلي این است که اگر دنيا، حقيقت اسلام و مکتب اهلبيت را لمس کند، ديگر مجالي براي اين همه استعمارگري و قدرتطلبي و اين همه چپاول منافع مردم در دنيا باقي نميماند.
شما ببينيد اينها طالبان و داعش را به وجود آوردند فقط براي اينکه اسلام هراسي کنند و چيز ديگري نيست! چون هر راهي را که رفتند، ديدند اسلام باز رشد ميکند، آمار دادند در چند سال آينده ثلث اروپا مسلمان خواهند شد، امروز معارف اسلام در دنيا گسترش پيدا ميکند.
گاهي اوقات بعضي ميگويند مردم زمان ما متدينترند يا زمان طاغوت؟ گاهي نيز ميگويند در زمان طاغوت افراد متدين از غير متدين جدا و روشن بود ولي حالا مخلوط شده و آن تدينهاي عميق در کار نيست. اين مطلب خودش نياز به بررسي و تحقيق دارد ولي من ميخواهم عرض کنم سلّمنا همينطور بود. اما ما نبايد آن ارزش اصلي که انتشار اسلام در دنيا به برکت انقلاب است را ناديده بگيريم. آن کجا و اين کجا؟ حالا يک عدهاي از مردم يا جوانها بر اثر ضعف عقيده يا نفسانيات خودشان نميتوانند خيلي رعايت ظواهر ديني را کنند اما با همين وجود، ما کدام را بايد ترجيح بدهيم؟
اينکه امروز دايرهي معارف انقلاب و اسلام اين همه در دنيا گسترده شده، اين بيداريهاي اسلامي که در کشورهاي مختلف ايجاد شده و اين همه مکتب اهلبيت در دنيا طرفدار پيدا کرده است، بسيار ارزشمند است، هرچند در بعضي از جاها هم مخالفتهايي با ظواهر شرع ممکن است بشود. امروز به شکل کلان اسلام در دنيا گسترش پيدا ميکند، ما نبايد نگاه کنيم به افراد، اشخاص، مردم اين شهر و اين کشور، گرچه باز هم در مقياس دينداري، دينداري ملّت ايران قابل مقايسه با ملل ديگر نيست.
شما ايثارگريهاي مردم و اين خانوادههاي شهدا را ببينيد، الآن کدام فاميلي را در کشور سراغ داريد که در اقرباء نزديکش شهيد نباشد؟! اين حضور در صحنههاي مختلف انقلاب، اين حمايت از روحانيت و رهبري آيا غير از اسلام چيز ديگري است؟ با اين همه مشکلاتي که مردم دارند! با اين همه نمک نشناسيهايي که بعضي افراد نسبت به اين مردم روا داشتند اما مردم فهيم ما نيامدند اينها را به پاي اسلام بگذارند، براي اسلام در صحنه هستند و خواهند ماند. عظمت مردم ايران مطلبي است که امام به آن اعتراف داشت و حالا خواهيد ديد إن شاء الله در 22 بهمن چه حضور گستردهاي، قويتر از گذشته خواهند داشت، اين غير از اسلام چيزي نيست.
غير از اسلام يعني آن بُعد معرفتي اسلام، اگر قبل از پيروزي انقلاب معرفتي مردم ما نسبت به اسلام با بُعد احساسي همراه بود، اما امروز تماماً بُعد عقلاني و معرفتي حاکم شده است. آن درکي که مردم از حقيقت اسلام دارند و ميدانند اين دين موجب سعادت آنها و نسل آنها خواهد بود، لذا احساس تکليف کرده و در صحنههاي دفاع از اسلام و انقلاب حضور پيدا ميکنند و اين مسئلهي کمي نيست.
امروز نبايد مسئلهي گسترش اسلام در دنيا و نيز اين مقابلهها و توطئههاي دشمنان اسلام را ناديده بگيريم. امروز چقدر ماهواره عليه اصل اسلام براي ايجاد اسلامهراسي فعاليت ميکند؟ شايد صدها ماهواره باشد، لذا بايد امروز روحانيت بيدارتر از گذشته باشد.
من همين جا بايد به سهم خودم به عنوان يک طلبهي ناچيز از اين حرکت کاملاً بجا و عميق و تأثيرگذار رهبري معظم نسبت به نامهاي که براي جوانان اروپا و آمريکا در اين لحظات حساس نوشتند، تقدير نمايم. اين فکر جز اينکه يک الهام الهي بود توجيه ديگري ندارد! يعني خدا بر دست و قلم ايشان اين نامه را جاري کرد، ببينيد چقدر آنها را منفعل کرده. يک نامه تمام رسانههاي بين المللي را منفعل کرده، شبانهروز دارند برنامهريزي ميکنند اعتقادات اسلام و اخلاق، دين و احکام را ...، با نمايشها و فيلمها مسخره ميکنند.
يک فيلم در هاليوود درست ميکنند بيش از صد ميليون دلار فقط براي اينکه به اسلام ضربه بزنند! اما وقتي خدا ميخواهد مدد کند و از دين خود دفاع کند، اينگونه با يک نامه چنين موج عجيبي را در دنياي غرب ايجاد کرده که آنها با وجود غولهاي رسانهاي خود نميتوانند جلويش را بگيرند. چون اين کلام کاملاً بر اساس فطرت و منطقي که اسلام دارد، منطبق است. «ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَن»، حکمت همين است، موعظهي حسنه همين بود که به اين جوانها توصيه شود که اسلام را خودتان ببينيد نه آنچه از اين رسانهها به شما نشان ميدهند، خودتان قضاوت کنيد اسلام دين رحماني هست يا نيست؟ حالا هزاران داعش هم درست کنند و به اسم اسلام سرها را ببرند و جنايتهاي وحشيانه مرتکب شوند. ولي اين حرکت واقعاً يک حرکت کوبنده عليه آنها بود، اين هم عنايت خداست که خداوند دائماً با اين مددهاي خيلي آشکار، انقلاب و اسلام را ياري ميفرمايد.
ما اين دهه مبارکه فجر را گرامي ميداريم، اسلام را بايد بيشتر بشناسيم، امروز دين به صحنه آمده، امروز در حوزههاي علميه اين تحقيقات فراوان و عظيم سابقه ندارد. قبل از انقلاب کِي ما چيزي به نام فقه پزشکي، فقه سياسي، فقه کودک، فقه بين الملل، فقه اجتماعي داشتيم؟ امروز به برکت انقلاب اينها از دل فقه بيرون آمده و خود فقه در حال گسترش است. فقه ما فقه پاسخگو و فعّال است.
افرادي که خودشان از حقيقت فقه هيچ بهرهاي نبردهاند، ولو ده سال هم در اين حوزه پاي درسهاي خارج نشسته باشند، اين اتهام را به فقها نزنند که حوزهي قم و حوزههاي علميه و فقها منفعلاند و فعال نيستند، اگر شما خودت منفعل هستي، چرا فقها را به انفعال متهم ميکني؟ اين همه فروعي که در کتاب عروه مرحوم سيد يزدي هست ملاحظه کنيد. آن زماني که دنياي غرب از مسئلهي حقّ معنوي و شخصيت حقوقي درکي نداشت، مرحوم سيد يزدي در عروة الوثقي مسئلهي مالکيت شخصيت حقوقي را مطرح کرده، اين فقه منفعل است؟
مرحوم سيد در بحث زکات ميگويد خود زکات (نه متولّي زکات نه مصرفکننده زکات که فقرا هستند) ميتواند مقرض و مقترض واقع شود، يعني همانطوري که يک فرد حقيقي ميتواند چيزي را قرض بدهد و قرض بگيرد، يعني من ميتوانم بگويم اين يک ميليون را ميخواهم به زکات قرض بدهم، ايشان اين را تصوير ميکند! چرا بيائيم فقه را ... فقهي که امام به برکت همين فقه انقلاب را آغاز کرد، بگوئيم اين فقه منفعل است، کجاي اين فقه منفعل است؟
فروعي را هزار سال پيش فقهاي ما در کتبشان مطرح کردند که آن زمان تحقق خارجي نداشت. يک وقتي به فقها اشکال ميکردند که فروعي را مطرح کردهايد که در خارج واقع نشده، اتفاقاً حالا معلوم شده که اين هنر فقهاي ما بوده، يعني حتّي منتظر اين نبودند در عالم خارج يک مسئلهاي واقع شود و بعد حکم آن را بيان کنند. بلکه وجودش را فرض کرده و حکمش را ذکر ميکردند، به اين احتمال که شايد در يک زماني مورد نياز واقع شود.
انصاف نيست اين گونه حمله کردن به فقه و اينکه در قالب الفاظ بخواهند اشکالي را مطرح کنند، اگر شما واقعاً مطلب علمي داريد بيائيد آن را با فقها مطرح کنيد، چرا در دانشگاه و جمع چند تا دانشجو به فقه حمله ميکنيد؟ مثل این است که من در جمع شما حوزويان بخواهم به علم پزشکي حمله کنم! اين القاء کلام به جهلاء ميشود، بايد به برکت دهه فجر ما ارزش فقه و فقاهت را و ارزش ولايت فقيه را بشناسانيم. همهي اين آوازهها و اين برکتها و بر پايهي ولايت فقيه است که امام آورد و الآن هم که بعد از ارتحال امام، ميبينيد اين انقلاب با قوّت و عظمت ايستاده و زنده است و حرکت ميکند و اين همه آثار فراوان داشته است، همهاش بر محور همين ولايت فقيه است.
آيا اگر فقه فعال نباشد، ولايت فقيه ميتواند اثر داشته باشد؟ در اين ايام، اسلام و فقه و امام را بهتر بشناسيم. از رسانههاي جمعي نيز در اين دهه فجر بايد تقدير کنم، انصافش اين است که برنامههاي مختلف صدا و سيما نسبت به امام خوب بحث ميکنند، ولي باز بايد ابعاد بيشتري از زندگي و عظمت امام بيان شود. امامي که در همين مدرسهي فيضيه تدريس ميکرده و قبل از پيروزي انقلاب يک مدرس قوي حوزه بوده است.
من خاطرات مرحوم دکتر عباس زرياب خوئي را راجع به امام ميخواندم، خاطرات افرادي که سنشان قريب به امام بوده و شاگرد امام هم بودند، خواندني است. ميگويد در سال 1316 من در مدرسهي فيضيهي قم ميديدم عصرها مرحوم امام و مرحوم جدّ ما آيت الله فاضل لنکراني و مرحوم آيت الله محقق داماد(رضوان الله تعالي عليهم) و مرحوم حاج شيخ حسن نويسي مينشستند روي يکي از سکوهاي مدرسهي فيضيه و بحث ميکردند. گاهي اوقات سر و صدايشان فيضيه را پر ميکرد، امام روحانيي بود که دوران علمي خيلي درخشاني داشته است. امام کسي نبود که با علم به عنوان يک کار جنبي در زندگياش برخورد کرده باشد. او در نهايت علاقه و اشتياق علم و فقه و عرفان بود و در تمام اينها به مرحلهي اعلا رسيد، نميگويم به مرحلهي عالي! اين هم با دقت ميگويم، رسانهها بايد امام را بيشتر به مردم و حوزهها معرفي کنند، حوزهي ما هنوز آنطور که بايد و شايد امام را نشناخته، تحقيقات فقهي و اصولي امام هنوز براي خود حوزه روشن نيست گر چه قدمهايي برداشته شده اما واقعاً امام تحقيقات بسيار عميقي در کتابهاي فقهي و اصوليشان دارند.
من قبلاً گفتهام و نسبت به اين جمله پايبندم و در جاي خودش ميتوانم به خوبي اثبات کنم در اين صد سال اخير پرابتکارترين فقيه در ميان فقها هم در اصول و هم در فقه امام بوده، بايد اينها براي حوزهها روشن شود.
اميدوارم خداي تبارک و تعالي همانطوري که تا کنون با دست عنايت و مدد غيبي خودش اين انقلاب را حفظ و حمايت کرده است، إن شاء الله در آينده هم اين انقلاب را حفظ کند و همهي ما را قدردان اين نعمت بزرگ قرار بدهد إن شاء الله.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته