بيانات حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت بركاته) پیرامون روز عرفه و دعاي عرفه
۳۱ شهریور ۱۳۹۴
۱۹:۲۰
۲,۸۲۵
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
يكي از ويژگيهاي روز عرفه اين است كه خود از اعياد بزرگ است، علاوه بر اينكه عيد قربان بعد از آن است، از اين جهت كه خداي تبارك و تعالي بر بندگان خود در شب و روز عرفه توجه خاصي ميكند و رحمتش را سرازير ميكند به آنها كه مشغول دعا و مناجات باشند.
اساساً بسياري از مستحباتي كه براي اين شب ذكر شده كشف از اين ميكند كه بسيار شب بزرگي است و مطلوب خداي تبارك و تعالي مناجات و دعا كردن و استغفار است.
بنابراين ما بايد به آداب اين شب و روز و اعمال و مستحبّاتي كه وارد شده، توجه داشته باشيم. حتّي يكي از مستحبات بسيار مهمش صوم روز عرفه است البته منوط به اينكه موجب ضعف در دعا نشود.
دو مطلب را ميخواهم راجع به دعاي عرفه عرض كنم.
يك مطلب راجع به آن ذيلي است كه در دعاي عرفه آمده و بعضي به اين ذيل گاهي اوقات اهتمام بيشتري دارند.
يك بحثي واقع شده كه اين ذيل آيا مربوط به امام(ع) است و جزء دعاست يا ربطي به امام(ع) ندارد؟!
كفعمي در كتاب بلد الأمين و مجلسي در زادالمعاد كه در گذشته به جاي مفاتيح در اختيار مردم بود و كتاب دعاي بسيار خوبي است، اين ذيل را نياوردهاند.
خود مرحوم مجلسي در جلد 98 بحار اين عبارت را دارد «قد أورد الكفعمي أيضاً هذا الدعا في البلد الأمين و إبن طاووس في مصباح الزائر» «كما سبق ذكرهما ولكن ليس في آخره فيهما بقدر ورقٍ تقريباً»، مجلسي ميگويد از اين عبارت «إلهي أنا الفقير في غناي فكيف لا أكون فقيراً في فقري» نه در مصباح الزائر سيد ابن طاووس آمده و نه در بلد الأمين كفعمي آمده است.
در بعضي از نسخ اقبال سيد آمده «وكذا لم يوجد هذه الورقة في بعضٍ نسخ العتيقة من الإقبال» ـ در بعضي از نسخ اقبال هم نيامده! سپس مرحوم مجلسي ميفرمايد اين الفاظ و تعابيري كه در اين اضافه آمده با سياق تعابيري كه در دعاي معصومين(ع) در كتب ادعيه آمده سازگاري ندارد «و إنما هي علي وفق مذاق الصوفية» اين با مذاق صوفيه سازگاري دارد «ولذلك قال بعض الأفاضل أنّ كون هذه الورقة» يا «ذهب بعض الأفاضل إلي كون هذه الورقة من مزيدات بعض مشايخ الصوفية و من إلحاقاته و إدخالاته» بعضي از مشايخ صوفي آمدند اين را اضافه كردند.
انسان وقتي اين عبارات را ميبيند، در مييابد واقعاً حق با مرحوم مجلسي است، عباراتي است كه به سبك و سياق ائمه(ع) نميخورد. شما اگر صحيفهي سجاديه را از اول تا آخر ببينيد، من يادم نميآيد چنين تعبيري آمده باشد، يا عبارت «الهي طهّرني من شكّي و شركي قبل حلول رمصي» من هر چه در ذهن خودم مرور كردم، (البته تتبّع كامل نكردم)، ببينم آيا در دعاي ابوحمزه، در صحيفه سجاديه، در دعاهاي ديگر يك جا آمده كه امام معصوم بفرمايد «الهي طهّرني من شكّي و شركي»، ممكن است يك وقتي تعبير اين باشد «أعوذ بك من الشكّ و الشرك» يعني به تو پناه ميبرم تا شك و شرك در وجود ما هيچ وقت نيايد، اما تعبير «الهي طهّرني من شكّي و شركي قبل حلول رمصي» قبل از اينكه مرگ من و زمان وارد شدن به گور فرا برسد من را تطهير كن، نيست.
يا يك تعبير ديگر «الهي حقّقني بحقايق أهل القرب واسلك بي مسلك أهل الجذب» تعبير به اهل جذب و اهل قرب از اصطلاحات عرفا و صوفيه است، مقرّبين در قرآن آمده، «السّابقون السّابقون اولئك المقرّبون» اما اهل قرب نه.
يا عبارت «الهي علمت باختلاف الآثار و تنقّلات الأطوار أنّ مرادك منّي عن تتعرف إليّ في كلّ شيءٍ حتّي لا أجهلك في شيء» اينها تعابيري است كه واقعاً مناسب با امام معصوم(ع) و سياق ادعيه نيست و از اين جهت انسان ظنّ قوي پيدا ميكند كه اين ذيل دعاي عرفه از امام(ع) نيست، حالا اگر كسي خواست اين را به عنوان رجا بخواند و يا به عنوان احتمال مانعي ندارد، ولي نميتوانيم بگوئيم اين كلامي است كه امام حسين(ع) فرموده، مخصوصاً وقتي آن «يارب، يارب» كه در قسمت انتهايي قبل هست در نقلها دارد كه اينقدر امام و اهلبيت و يارانش گريه كردند و اين يارب را گفتند تا غروب شد و بعدش هم آمين گفتند، دعا تمام شد و به طرف مشعر حركت كردند.
بعضيها نقل كردند كتابي هست به نام «الحكم العطائية» متعلق به يكي از عرفا و صوفيهاي قرن هشتم، يا اواخر قرن هفتم، كه داراي مقامات عرفاني بوده به نام ابن عطاي اسكندراني، بعد يك كسي گفته من اصلاً تمام اين مضامين را در آن كتاب ديدم، بعيد نيست كه بعداً ارام آرام به اين دعا ملحق شده و در ذيل اين دعا آورده شده، اين مطلب اول.
مطلب دوم توجه به مضاميني است كه در دعاي عرفه وجود دارد، يعني اين دعاي عرفه مضاميني دارد كه به سرعت انسان را به خدا متّصل ميكند، هر چند مضامين دعاها همهاش براي اتّصال و تقرّب به خداست و اينكه انسان از دنيا و تعلّقات دنيوي كَنده شود، اما تعابيري، در قسمتهاي مختلف دعاي عرفه وجود دارد كه بسيار تعابير مهمي است.
قبل از اينكه اين تعابير دعاي عرفه را عرض كنم؛ در خود روز عرفه از چيزهايي كه بسيار سفارش شده تسبيح خداست، مستحب است كه اين تسبيحات عشري كه سيّد در اقبال ذكر كرده، هر مقدار ميتواند تكرار كند، «سبحان الذي في السماء عرشه» اين تسبيحات براي این است كه ذهن ناقص و ضعيف ما گاهي اوقات نسبت به خداي تبارك و تعالي توجه ندارد، خدا كه در واقع منزّه هست اما ما بايد به خودمان اين منزّه بودن خدا از نقايص را تلقين كنيم.
اين تسبيحات ذهن را پاك، نفس را روشن، قلب را نوراني و روح را به خدا نزديك ميكند، و لذا هر چه بيشتر انسان اين تسبيحات را بگويد جا دارد. اين تسبيحات براي این است كه انسان آلودگيها را از ذهنش بيرون كند، اگر سماء است عرش خداست، اگر أرض است حكم خداست، اگر قبر است قضاء خداست، اگر نار است سلطان خداست، اگر جنّت است رحمت خداست، اگر قيامت است عدل خداست، همه چيز مربوط به خداست، دنيا و آخرت و سماء و أرض، دريا و خشكي و همه چيز مربوط به خداست.
پس اين تسبيحات را بايد داشته باشيم و سفارش هم شده، اذكاري هم هست كه برخي از آن را تا صد بار انسان در روز عرفه بايد بخواند، آن وقت ببينيد اين قسمت دعاي عرفه را اشاره كنم كه حضرت به خدا عرض ميكند «و إن اعدّ نعمك و مننك و كرامك و منحك لا احصيها يا مولاي» انسان ياد نعمتهايي كه خدا به او داده بيفتد، قبل از آن اعتراف كنيم كه ما نميتوانيم اين نعمتها را بشماريم، خدايا اگر بخواهم نعمتهاي تو را بشمارم، نميتوانم.
بعد حضرت عرض ميكند «أنت الذي مننت» انسان دائماً اينها را بخواند، اختصاص به روز عرفه هم ندارد، انسان وقتي كه خلوتي دارد، نماز شب دارد، تنهاست، اين اذكار را بگويد و اين اذكار را حفظ كند، تو بر من منّت گذاشتي «انت الذي انعمت» تو نعمت به من دادي «أنت الذي أحسنت» تو به من نيكي كردي، «أنت الذي أجملت، أنت الذي أفضلت، أنت الذي أكملت، أنت الذي رزقت» اگر جمالي در من هست، اگر زيبايي ظاهري و معنوي در من هست، اگر علمي در من هست، همه را تو دادي و من از خودم چيزي ندارم، اگر رزقي هست تو دادي، «أنت الذي اعطيت أنت الذي اغنيت» من بينيازم، الآن اگر دست من به طرف ديگران دراز نميشود تو مرا بينياز كردي، تو پناهم دادي، تو من را كافي هستي، تو هدايتم كردي، تو مرا از لغزشها نگه داشتي.
گاهي اوقات انسان به خودش مغرور ميشود ميگويد من يك نگاه به خودم ميكنم گناه كبيرهاي نكردم، اين خودش گناه است كه انسان اين فكر را بكند، او ما را حفظ كرده و نگه داشته، «أنت الذي سترت أنت الذي غفرت أنت الذي أعنت» مخصوصاً ما طلبهها وقتي متوجه اين نعمتها، اعم از مادي، معنوي، علمي و غيرعلمي ميشويم، برخاسته، دو ركعت نماز ميخوانيم ميگوئيم خدايا تو ما را ياري كردي كه دو ركعت نماز خوانديم، قرآن ميخوانيم بگوئيم تو ما را موفق كردي، زيارت ائمهي معصومين ميرويم بگوئيم تو ما را موفق كردي، و اگر اين توفيق تو نبود نميتوانستيم اين كار را انجام بدهيم.
اگر اينها را بگوئيم و واقعاً باورمان بشود اين نعمتها همه و همه هر چه داريم از خداي تبارك و تعالي است، در قبالش حضرت اباعبدالله(ع) ميفرمايد «ثم أنا يا الهي المعترف بذنوبي فاغفر حالي» من اول اعتراف به ذنوب ميكنم، گناهان من را ببخش، «أنا الذي عصيت أنا الذي الذي أخطأت أنا الذي جَهِلتُ» خدايا من بد كردم، من خطا كردم، من جهالت و ناداني كردم، «أنا الذي غفلت» غفلت مربوط به خود من است، اشتباه مربوط به من است .
بعد عرض ميكند «فبأي شيءٍ أستقبلك يا مولاي أبسمعي» خيلي عبارت عجيبي است! بعد از اين اعترافها كه من چه كسي هستم، من جهالت ورزيدم، من اشتباه كردم، من خطا كردم، به خدا عرض ميكند كه خدايا با چه چيزي به درگاه تو بيايم؟ با چه چيزي استقبلك يا مولاي، أبسمعي؟ با گوشم؟ «أم ببصري، أم بلساني، أم بيدي، أم برجلي، أليس كلّها نعمك عندي» تمام اينها نعمت هاي تو در نزد من بوده «و بكلّها عصيتُك» با تمام نعمتهايي كه به من دادي عصيان ترا كردم «فلك الحجّة و السبيل عليّ» تو حجّت بر من داري، يعني هر چه راجع به من حكم كني، هر چه راجع به من بگوئي، همان درست است.
امام(ع) با اين عبارات خودش را اينطوري معرفي ميكند. واقعاً در دعاي عرفه، كه عرض كردم مجالي نيست كه ما بخواهيم اجمالي هم از دعاي عرفه را ذكر كنيم، اما اين مضاميني كه بسيار مهم است و در زندگي ما بسيار تأثير دارد، اين دعاها را بخوانيم و به يادمان بسپاريم، مخصوصاً در قنوت نماز اين دعاها را بخوانيم، خوشا به حال آن كسي كه بتواند در قنوتش اين دعا را بخواند و خداي تبارك و تعالي چه بهرههايي را نصيب او ميكند.
خداوند در روز عرفه وعده كرده كه اگر كسي در ماه رمضان بخشيده نشود، اميد به روز عرفه داشته باشد، ما عرض ميكنيم خدايا اميدواريم رحمت وسيع و كبيري را ان شاء الله نصيب همه ما بفرمايي.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته