بيانات آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در همايش «نظام اربعین در حرکت به سوی جامعه آرمانی»
۱۴ آبان ۱۳۹۴
۱۳:۳۳
۳,۱۹۹
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بيانات آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته)
در همايش «نظام اربعین در حرکت به سوی جامعه آرمانی»
مسجد مقدس جمکران ـ 13 / 8 / 94
در همايش «نظام اربعین در حرکت به سوی جامعه آرمانی»
مسجد مقدس جمکران ـ 13 / 8 / 94
بسم الله الرّحمن الرّحیم
محور عرایضم را روی آنچه که متن دین هست قرار ميدهم. بايد سراغ متن دین رفت و ديد از نظر متن دین، اکنون دین در چه برههای از تاریخ قرار دارد و وظیفهی دینداران چیست؟
در دین ما هیچ اصلی، بزرگتر و هیچ حقیقتی، محکمتر و ریشهدارتر از حقیقت امامت وجود ندارد. خدای تبارک و تعالی به پیامبر خاتم(ص) فرمود «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» تا اینکه «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون»؛ یعنی آنچه که باید به آن برسیم به وسیلهی امامت است، آنچه که بشر باید برای رشد خودش به آن برسد، حقیقت امامت است، هر کسی هر گروهی، هر جامعهای، هر امّتی با این حقیقت ارتباط برقرار کند، حیات طیبه پیدا میکند و هرچه اين ارتباط بيشتر شود راه سعادت برای او بیشتر هموار میشود و هر چه هم از این فاصله بگیرد گرفتاریها، نابسامانیها، مشکلات، جهالتها، آلودگیها بیشتر خواهد شد.
تمام بحث ما اين است الآن دین در دورهای قرار گرفته که به برکت نظام جمهوری اسلامی و مسئلهی ولایت فقیه ما میخواهیم امامت را به بشریت معرفی کنیم، انقلاب ما فقط یک انقلاب سیاسی نبود که نظام سياسي را تبدیل به نظام سياسي ديگر کند. بلکه یک انقلاب معنوی و الهی است که وجههی معنویتش هم در این است که امامت را به برکت این انقلاب به دنیا معرفی کنیم.
مرحوم والدمان(رضوان الله تعالی علیه) میفرمود: اگر از من سؤال کنند که مهمترین دستآورد انقلاب چیست؟ این حرف را 20 سال پیش ایشان میفرمودند که این جریانهایی که امروز هست نبود، میفرمود به نظر من مهمترین دستآورد انقلاب؛ معرفی شیعه به دنیا بود. وجههی دیگر اين کلام یعنی معرفی امامت، که ما بايد درصدد معرفي امامت به جهانيان باشيم.
حتي این بحث هم که ما دنبال حکومت جهانی حضرت حجت(عج) هستیم نه فقط برای این است که طواغیت از بین بروند و ظلم ظلمه پايان يابد، اين یک طرف سکه است، اما جهت عمدهاش تجلی حقیقت امامت است.
به اعتقاد ما به برکت امامت همه چیز آسمان، زمین، انسان و همه موجودات تحول پيدا ميکند، این جزء عقاید ماست که تکامل علم به برکت امامت است، تکامل عقل به برکت امامت است، اینکه آسمان و زمین برکات خودش را در حدّ نهایت خود ارائه بدهد به برکت امامت است.
ميبايست اربعین را ظرف معرفی امامت به دنیا قرار دهیم و روی این برنامهریزی، فکر و کار شود. الحمدلله تحوّل عظیمی اتفاق میافتد که هر سال گستردهتر از سال گذشته است. عدهای این راه طولانی را پیاده میروند تا روز اربعین به زیارت امام حسین(ع) برسند، آیا اين حرکت بدين جهت است که در روایت امام حسن عسگري(عليه السلام) آمده «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ . . . وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِين»، اين هست و درست هم است، اما این جریان که در اربعین سیلی از انسانها به سوی امام حسین(ع) حرکت میکند قطعاً این پیام را دارد که زیارت امام(علیه السلام) محور است، محور قرار گرفتن اصل امامت، که در برگيرنده هم خودِ امام حسین(ع) است و هم آن کسی که میخواهد منتقم خون حضرت باشد.
بنابراين قضیه عاشورا با قضیه مهدویت کاملاً مرتبط است؛ منتقم خون امام حسین(ع) حضرت حجت(عج) است. بايد این روشن شود. پس نگوئیم از نجف تا کربلا چقدر راه است؟ هر یک متر چند قدم است، بر هر قدم چند حج و عمره مترتب است، آنگاه با وسائل امروزی حساب کنیم که ثواب چند حج و عمره بر زائر مترتب است. این بُعد خیلی کم این قضیه است، اگر ما مسئلهی امامت را، تبيين کنيم و موفق شویم بشريت را یک قدم به امامت نزدیک کنیم، توفیق بسيار بزرگی است.
قضیهای را مرحوم مجلسی در بحار الانوار، جلد54، صفحه344 نقل ميکند که میثم تمار میگوید همراه عدهای از شیعیان، خدمت امیرالمؤمنین(ع) نشسته بوديم. سربازی از طرف معاویه آمد در همان جمع شروع کرد به تعریف کردن از معاویه، سپس خطاب به امیرالمؤمنین(ع) کرد و گفت: «يَا أَبَا تُرَابٍ أَنَا إِلَيْكَ رَسُولٌ جِئْتُكَ بِرِسَالَةٍ تُزَعْزِعُ لَهَا الْجِبَالُ مِنْ رَجُلٍ حَفِظَ كِتَابَ اللهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ وَ عَلِمَ عِلْمَ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَامَ وَ هُوَ أَبْلَغُ مِنْكَ فِي الْكَلَامِ وَ أَحَقُّ مِنْكَ بِهَذَا الْمَقَامِ فَاسْتَعِدَّ لِلْجَوَابِ وَ لَا تُزَخْرِفِ الْمَقَال»؛ من نامهای از طرف مردی برای تو آوردم که کوهها را تکان میدهد و او مردی است که کتاب خدا را از اول تا آخر حفظ کرده، علمش هم علم وسیعی است و در صحبت کردن هم از شما أبلغ و برای خلافت هم أحق از شماست. بعد به حضرت گفت جواب من را بده و یک حرف غیر واقعی اما با ظاهر آراسته هم به من نگو! حرف حسابی به من بزن.
حضرت ناراحت شدند، به عمار فرمودند: «إرْكَبْ جَمَلَكَ وَ طُفْ فِي قَبَائِلِ الْكُوفَةِ وَ قُلْ لَهُمْ أَجِيبُوا عَلِيّاً لِيَعْرِفُوا الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِل وَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ».
انسان وقتی با دقت اين روايت را میبیند در مييابد چقدر مسئله مهم است. حضرت به او جواب ندادند، بلکه به عمار خطاب کردند و فرمودند سوار شتر شو و در میان قبائل کوفه بگو بياييد که علی میخواهد با شما حرف بزند و حق را از باطل و حلال را از حرام روشن نمايد. عمار هم رفت و طوری مردم را دعوت کرد که قیامتی از جمعیت بر پا شد و جمعیت زیادی مثل مور و ملخ آمدند. چون عمار به صورتی به مردم خبرداد که مردم گفتند چه خبر شده؟!
امیرالمؤمنین بالای منبر رفتند و فرمودند «رَحِمَ اللهُ مَنْ سَمِعَ فَوَعَى»، اول دعا کردند خداوند مورد رحمت قرار دهد هر کسی که این حرف را گوش بدهد و آنرا حفظ کند و در فکر و ذهنش قرار بدهد. یعنی مطلب اینقدر مهم است. سپس فرمود: «اَيُّهَا النَّاسُ مَنْ يَزْعُمُ أَنَّهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ اللهِ لَا يَكُونُ الْإِمَامُ إِمَاماً حَتَّى يُحْيِيَ الْمَوْتَى أَوْ يُنْزِلَ مِنَ السَّمَاءِ مَطَراً أَوْ يَأْتِيَ بِمَا يُشَاكِلُ ذَلِكَ مِمَّا يَعْجِزُ عَنْهُ غَيْرُهُ»، در بین شما چه کسی فکر میکند معاویه امیرالمؤمنین است؟ معاویه میگوید من امیرالمؤمنینام و حجّت خدا هستم.
امام کسی است که از قدرت الهي برخوردار باشد، بتواند مُرده را زنده کند. وقتی ما میگوئیم أئمه معصومين(ع) کلمهی تام خدا هستند؛ یعنی تمام آن حقایقی که همهی انبیاء داشتند در امام معصوم وجود دارد.
حضرت عیسی اگر میتوانست مُرده را زنده کند، ائمه ما به راحتی میتوانند. امام کسي است که بتواند از آسمان باران ببارد، چیزی که دیگران از انجام آن عاجز هستند او بتواند انجام بدهد.
بعد فرمود «وَ فِيكُمْ مَنْ يَعْلَمُ أَنِّي الْآيَةُ الْبَاقِيَةُ وَ الْكَلِمَةُ التَّامَّةُ وَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ»؛ شما میدانید من آیهی باقیه و کلمهی تامه و حجّت بالغهی خدا هستم که هر يک از اين عبارات بحث مفصل لازم دارد.
باید عرض کنم ما با آنکه سی و اندی سال از انقلابمان گذشته و همهی انقلابمان پرتویی از امامت است، اما راجع به امامت کار نکردهایم. حوزهها هم آنطور که باید و شاید کار نکردهاند. البته در متون ما مطالب خیلی زیاد است، لکن نه در رسانهها، نه در حوزهها و نه مراکز فرهنگی مطرح نشده است.
سال گذشته یکی از علمای الازهر مصر ملاقاتی با من داشت گفت به نظر شما در مورد قضیهی تکفیریها در این شرایط راهحل چیست؟ گفتم برگشت به قضیهی امامت. تنها راه حل این است که محور را اهلبیت و امامت قرار دهیم تا همهی مشکلات حل شود. شما از این محور جدا شدید و امروز این شاخ و برگها از شما به وجود میآید و اینها از شیعه به وجود نیامده؟!
به هرحال اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «وَ اللهِ لَوْ شِئْتُ لَمَدَدْتُ يَدِي هَذِهِ الْقَصِيرَةَ فِي أَرْضِكُمْ هَذِهِ الطَّوِيلَةِ وَ ضَرَبْتُ بِهَا صَدْرَ مُعَاوِيَةَ بِالشَّامِ» من اگر بخواهم این دست کوچکم را در این زمین طولانی کوفه تا شام که معاویه آنجا نشسته امتداد میدهم و به سینهی معاویه میزنم «وَ أَجْذِبُ بِهَا مِنْ شَارِبِهِ»؛ از لحیهی معاویه میتوانم بکشم و بیاورم، «مَدَّ يَدَهُ وَ رَدَّهَا وَ فِيهَا شَعَرَاتٌ كَثِيرَةٌ فَتَعَجَّبُوا مِنْ ذَلِكَ ثُمَّ وَصَلَ الْخَبَرُ بَعْدَ مُدَّةٍ أَنَّ مُعَاوِيَةَ سَقَطَ مِنْ سَرِيرِهِ فِي الْيَوْمِ الَّذِي كَانَ(ع) مَدَّ يَدَهُ وَ غُشِيَ عَلَيْهِ ثُمَّ أَفَاقَ وَ افْتُقِدَ مِنْ شَارِبِهِ وَ لِحْيَتِهِ شَعَرَاتٌ»؛ اتفاقاً در روایت دارد که حضرت این کار را کرد.
یک مرد شامي میآید حرفی میزند امیرالمؤمنین دستور میدهد مردم را جمع کنید و مهمترین مسئله را همین قرار میدهد که امام کیست؟
ما اگر بخواهیم مشکلات جامعه خود و بشریت را حل کنیم، اگر بخواهیم واقعاً پيشرفت کرده و به سمتی برویم که وعدههای الهی تحقق يابد و مؤمنين خلافت در زمين پيدا کنند، تا «امامت» به دنیا معرفی نشود، نمیشود.
من گاهی اوقات به بعضی از این آقایانی که میگویند ظهور نزدیک است، الآن علائم ظهور فراوان شده میگویم این سؤال را جواب بده، خود مردم شیعهی ایران چقدر از امامت میدانند؟ نمیتوانیم جواب دقیقی بدهیم. نباید خودمان را در عوالمی ببریم و بگوئیم قضیه سوریه این میشود و قضیه یمن اینطور است و عالم به سمت ظهور حرکت میکند. إن شاء الله که چنين است، اما مهمتر از همه آن است که بدانيم ريشه ظهور؛ در «معرفت امام» است.
اگر ما در مسألهي امامت کار کردیم و یک بخش مهمی از دنیا با آن آشنا شدند، آن موقع شرایط ظهور فراهم ميشود و الا اگر امامت حل نشود اصلاً زمینهای وجود ندارد.
نکته دیگر اینکه در يکي از فرازهاي زیارت اربعین، بحث رجعت مطرح است. ميگوييم «وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِن»، چه مقدار مسئلهی رجعت جزء امور اعتقادی و ایمانی مردم ما هست؟ اصلاً روی آن کار نشده. در روایات دیگر ميفرمايند «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا»، کسی که ایمان به رجعت ما ندارد اصلاً شیعه نیست.
روی این موضوع کار نشده. الآن یک استقرائی شود، از خود شیعيان سؤال کنید که چقدر از شما به رجعت اعتقاد دارید؟ ما در زیارت اربعین این را میخوانیم، اما اینها همه لقلقهی لسان است. بیائیم در قضيه اربعین، زیارت اربعین را تبيين کنیم، «لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة» به مردم بگوئیم که پیادهروی برای این است که جهل ما کنار برود. ائمهی ما برای همین آمده بودند.
علي أیّ حال به نظرم میرسد ما باید روی بحث امامت خیلی جدّي کار کنیم. این بنای عظیم مسجد جمکران با این عظمت و شکوهی که امروز پیدا کرده باید طوری باشد که افرادی که اینجا میآیند معرفتشان نسبت به امامت بیشتر شود. دیگر دوران بني اميه و بني عباس گذشت که هر کسی میخواست راجع به ائمه صحبت کند میگفتند غلو میکند، اینها غلو نیست بلکه واقعیتهايي است که در متون دين ما و آيات قرآن وجود دارد.
از اشتباهات بسیار بزرگی که در ذهن ما کردهاند این است که «امامت» از فروع دین است، در حالی که امامت از اصول دین است. ما معتقدیم وقتی خدا میفرماید «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»؛ یعنی تمام توحید، نبوت، معاد و احکام همه مرهون امامت است. چون پیامبر راجع به توحید و نبوت و معاد و فروع فرموده بود، اما خدا میفرماید اگر امامت نباشد همه اینها کالعدم است. لذا امامت بهعنوان يک اصل از اصول دین ماست. اصلاً این تقسیم اصول دین و اصول مذهب یک تقسیم غلطی است، امامت از اصول ماست. علت اينکه شیعه میگوید نماز بدون ولایت، قبول نیست، ریشهاش در همین آیه است، نه اینکه بگوئیم در روایت کافی آمده که «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ تُنَادَ بِشَيْءٍ مَا نُودِيَ بِالْوَلَايَة»، آن روايت سر جای خودش هست، اما ریشهی قرآني این مطلب که نماز بدون ولایت قبول نیست، اين آيه تبليغ است.
هر مقدار درجهی ولایت انسان بالاتر باشد، نماز انسان مقبول تر است، جهاد، روزه، و همه واجبات هم همینطور. جوهرهی همه آنها به «امامت» گره خورده، پس بیائیم روی موضوع امامت کار کنیم.
در این جلسات که دور هم مينشينيم صحبت شود و راهکار ارائه دهیم که چه کنیم جامعهمان را با امامت آشناتر کنیم. إن شاء الله.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین