بيانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی پیرامون فضیلت زیارت حضرت معصومه(س) در جلسه درس
۲۹ دی ۱۳۹۴
۰۹:۴۸
۳,۶۷۰
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
در ميان امامزادههايي که داريم ميتوانيم بگوئيم امامزادهاي به عظمت حضرت معصومه(س) نداريم. شخصيتي که مورد توجه خاص ائمهي معصومين(ع) بوده است.
قبل از آنکه امام کاظم(ع) به دنيا بيايد، روايتي از امام صادق(ع) در مورد زيارت قبر بيبي وارد شده است به اين مضمون که هر کس صاحب اين قبر را زيارت کند، اهل بهشت خواهد شد.
قبل از آنکه امام کاظم(ع) به دنيا بيايد، روايتي از امام صادق(ع) در مورد زيارت قبر بيبي وارد شده است به اين مضمون که هر کس صاحب اين قبر را زيارت کند، اهل بهشت خواهد شد.
از امام هشتم(ع) نيز نظير اين تعبير وارد شده است. «عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن سعد بن سعد قال: سالت ابا الحسن الرضا(علیه السلام) عن زیاره فاطمه بنت موسی بن جعفر بقم فقال من زارها فله الجنه».
از امام جواد (ع) نيز وارد شده که «من زار عمّتي بقم فله الجنّة».
اينها روشن است و در اين معنا ترديدي وجود ندارد که زيارت اين قبر، يکي از توفيقات بزرگي است که هر روز براي ما حاصل است، و آثار فراوان دنيوي و اخروي دارد. حتي اين تعبير از امام هشتم (ع) وارد شده که «من زارها کمن زارني» کسي که اين بيبي را زيارت کند، مثل اين است که مرا زيارت کرده است.
از امام جواد (ع) نيز وارد شده که «من زار عمّتي بقم فله الجنّة».
اينها روشن است و در اين معنا ترديدي وجود ندارد که زيارت اين قبر، يکي از توفيقات بزرگي است که هر روز براي ما حاصل است، و آثار فراوان دنيوي و اخروي دارد. حتي اين تعبير از امام هشتم (ع) وارد شده که «من زارها کمن زارني» کسي که اين بيبي را زيارت کند، مثل اين است که مرا زيارت کرده است.
اگر بخواهيم مقداري بر روي تعبير «کمن زارني» دقت کنيم، بايد اين را بگوييم که تمام روايات بسيار عجيب و بسيار مهمي که در ثواب زيارت حضرت رضا(ع) وارد شده است، همگی بر زيارت بيبي مترتب است؛ و در جاي خود روشن است که ائمه ما(صلوات الله عليهم اجمعين) هيچ گاه در مقام مبالغه و زيادهگويي نبودند.
گاه بعضي از افرادي که يک مقدار نقصان معنوي دارند، ميگويند اين همه ثوابي که براي زيارت امام حسين(ع) در کتب ذکر شده، به خاطر شرايط حکّام آن زمان بوده است که آنها اجازه زيارت نميدادند و به دنبال از بين بردن اين مسأله بودند.اين کاملاً اشتباه است؛ زيارت اباعبدالله الحسين(صلوات الله عليه و رزقنا الله إن شاء الله) چنين نيست که در يک زماني ثواب فراواني داشته باشد و در زمانهاي عادي و متعارف بگوئيم اين ثوابها را ندارد.
گاه بعضي از افرادي که يک مقدار نقصان معنوي دارند، ميگويند اين همه ثوابي که براي زيارت امام حسين(ع) در کتب ذکر شده، به خاطر شرايط حکّام آن زمان بوده است که آنها اجازه زيارت نميدادند و به دنبال از بين بردن اين مسأله بودند.اين کاملاً اشتباه است؛ زيارت اباعبدالله الحسين(صلوات الله عليه و رزقنا الله إن شاء الله) چنين نيست که در يک زماني ثواب فراواني داشته باشد و در زمانهاي عادي و متعارف بگوئيم اين ثوابها را ندارد.
در مورد خود امام هشتم(ع) نيز ظاهراً بزنطي نقل ميکند و در وسائل الشيعة آمده که حضرت فرمود: «أبلغ شيعتي أنّ زيارتي تعدل عند الله ألف حجّة» به شيعه من برسان که زيارت من نزد خدا، ثواب هزار حج را دارد. بزنطي اين مطلب را براي امام جواد (ع) نقل کرد، و گويا مقداري استبعاد ميکرد که امام جواد فرمود: قسم به خدا همينطور است «وألف ألف حجّة» بلکه به اندازه يک ميليون حج ثواب دارد؛ منتهي حضرت اين قيد را اضافه کردند که: «لمن زاره عارفاً بحقّه». که شايد بشود استفاده کرد اگر کسي عارف به حق هم نباشد، اما در حرم حضور پيدا کند و سلام بدهد، باز هم ثواب دارد.
امام هشتم در مورد حضرت فاطمه معصومه (س) بر حسب روايت معتبر فرمودند «من زارها کمن زارني»؛ اگر ما باشيم و اين تعبير، ميگوئيم تمام آثاري که بر زيارت امام هشتم مترتب است، بر زيارت اين بانو نيز مترتب ميشود. اين نکته را هم ميدانيد که زيارت حضرت معصومه (س) از زيارات مأثورهاي است که از امام هشتم (ع) رسيده است، و تعابير بسيار بالايي در اين زيارت معتبر وارد شده است. اين عبارت را هميشه ميخوانيم که «فإنّ لک عند الله شأناً من الشأن»، اين تعبير عظمت زيادي را براي حضرت معصومه بيان ميکند؛ و اصلاً از جاهايي است که انسان با ارتباط با آن ميتواند عاقبت به خيري خودش را تضمين کند.
بر حسب اين تعبيري که وارد شده «اللّهم إنّي أسئلک أن تختم لي بالسعادة» معلوم ميشود که اين مکان براي استجابت اين دعا، خصوصيت دارد. دعاها به اختلاف امکنه، از حيث استجابت مختلف هستند؛ و هر دعايي در هر جا مستجاب نيست. اگر انسان کنار قبر عالمي از خدا طلب علم کند، دعايش مستجاب ميشود. اما اگر برود کنار قبر جاهلي از خدا طلب علم کند، این مکان مناسبی براي اين دعا نيست؛ و لذا، در استجابتش اثر ميگذارد.
بر حسب اين تعبيري که وارد شده «اللّهم إنّي أسئلک أن تختم لي بالسعادة» معلوم ميشود که اين مکان براي استجابت اين دعا، خصوصيت دارد. دعاها به اختلاف امکنه، از حيث استجابت مختلف هستند؛ و هر دعايي در هر جا مستجاب نيست. اگر انسان کنار قبر عالمي از خدا طلب علم کند، دعايش مستجاب ميشود. اما اگر برود کنار قبر جاهلي از خدا طلب علم کند، این مکان مناسبی براي اين دعا نيست؛ و لذا، در استجابتش اثر ميگذارد.
مرحوم لاهيجي در کتاب محبوب القلوب دارد که وقتي ارسطو از دنيا رفت، بعد از اينکه بدنش پوسيده شد و استخوانش مکشوف شد، مردم استخوانهايش را جمع کردند و بردند در جاي معيّني دفن کردند؛ بزرگان و حکماي يونان در آن زمان وقتي مشکل علمي داشتند، ميآمدند کنار قبر ارسطو مينشستند و از همان استخوانها استمداد ميکردند و نتايجي نيز ميگرفتند.
اينکه ملاصدرا از کهک برميخيزد و ميآيد کنار قبر حضرت معصومه(س) و مشکلات غامض فلسفي را از حضرت استمداد ميکند تا حلّ شود، يک امر خيلي روشني است.
از اينجا ميتوان گفت: وهابيت که با اساس اسلام و عقل مخالف هستند، بايد بفهمند توسل و استمداد از قبور ائمه طاهرين و قبور علما، مطلبي نيست که با آمدن شيعه به وجود آمده باشد، بلکه اين قضيهاي است که در تاريخ نسبت به ارسطو نقل شده است.
والد راحل ما(رضوان الله تعالي عليه) مکرّر ميفرمودند: آيهي شريفه تطهير براي ما ابهاماتي داشت، به همين جهت، زماني به حرم مشرّف شدم و به حضرت عرض کردم: در اين تشرّف هيچ حاجتي ندارم جز اين که کمک کنيد تا اين آيه شريفه را بفهميم و سؤالات ما در رابطه با اين آيه جواب داده شود. فرمودند: بعد از اينکه به منزل آمدم، از همان لحظه بعد از تشرّف، نکات بسيار خوبي براي حل آن سؤالات در ذهنم خطور کرد؛ و مجموعهي آن کتابي شد به اسم آية التطهير.
اينکه ملاصدرا از کهک برميخيزد و ميآيد کنار قبر حضرت معصومه(س) و مشکلات غامض فلسفي را از حضرت استمداد ميکند تا حلّ شود، يک امر خيلي روشني است.
از اينجا ميتوان گفت: وهابيت که با اساس اسلام و عقل مخالف هستند، بايد بفهمند توسل و استمداد از قبور ائمه طاهرين و قبور علما، مطلبي نيست که با آمدن شيعه به وجود آمده باشد، بلکه اين قضيهاي است که در تاريخ نسبت به ارسطو نقل شده است.
والد راحل ما(رضوان الله تعالي عليه) مکرّر ميفرمودند: آيهي شريفه تطهير براي ما ابهاماتي داشت، به همين جهت، زماني به حرم مشرّف شدم و به حضرت عرض کردم: در اين تشرّف هيچ حاجتي ندارم جز اين که کمک کنيد تا اين آيه شريفه را بفهميم و سؤالات ما در رابطه با اين آيه جواب داده شود. فرمودند: بعد از اينکه به منزل آمدم، از همان لحظه بعد از تشرّف، نکات بسيار خوبي براي حل آن سؤالات در ذهنم خطور کرد؛ و مجموعهي آن کتابي شد به اسم آية التطهير.
نسبت به اين بانوي بزرگ، اين نکته را هم عرض کنم که براي خانمها و دختران خودتان نقل کنيد که حضرت معصومه(س) هنوز به ده سالگي نرسيده بودند که عدهاي از شيعيان خدمت امام کاظم(ع) آمدند تا سؤالاتي را که در اوراقي نوشته بودند جواب دهند. وقتی به درب منزل آن حضرت رسیدند، معلوم شد که ايشان تشريف ندارند، حضرت معصومه(س) که در منزل بودند، فرمودند اوراقتان را بدهيد تا جواب داده شود. اوراق را گرفتند و به خط خودشان تمام سؤالات را جواب دادند. شيعيان پاسخ سؤالات را گرفتند، و هنگامی که برميگشتند در راه به امام کاظم (ع) برخورد کردند و قضيه را نقل نمودند. حضرت جوابها را ملاحظه کرده و فرمودند:
تمام اينها صحيح است؛ و همان تعبيري که پيامبر راجع به فاطمه زهرا (س) داشت را فرمودند: «فداها أبوها». اين جمله، جمله خيلي بزرگي است. امام معصوم (ع) از جانب خود اختيار ندارد که چنين تعبيري را راجع به يک فرد عادي داشته باشد؛ از اينجا معلوم ميشود که عظمت حضرت معصومه نزد خداوند تبارک و تعالي و پيامبر و ائمه(عليهمالسلام) به حدّي بالا بوده که تعبير «فداها أبوها» را بيان فرمودند.
اين خاطره را عرض کنم و يادي از مرحوم آيت الله احمدي ميانجي کنیم که از برجستگان علمي و اخلاقي حوزه بودند. ايشان مي فرمودند: يکي از طلاب مدتي در قم بود و خانه هم نداشت، مجبور شد برود بيرون از قم زندگي کند. روزي به حرم مشرّف شد و به حضرت عرض کرد: بيبي جان ما به عنوان سرباز امام زمان (علیه السلام) در قم حضور پيدا کرده ايم؛ من ميخواهم خانهام کنار شما و نزديک شما باشد نه بيرون از قم و خارج از قم! و به حضرت متوسّل شد. ايشان ميگفت: اين طلبه وقتي از حرم بيرون آمد، آقايي به او رسيد و پنج تومان به او داد و گفت اين پنج تومان را بگير، برو به فلان خانه در فلان محله و آن خانه را بخر. او هم پول را گرفت و پيش خود حساب کرد که با پنج تومان شايد ده تا نان هم ندهند، چطور ميشود خانه خريد؟!
می گوید با اين حال، به آن محله رفتم و درب همان خانه را زدم که خانه بزرگي بود. تعجب کردم؛ به آن حاجي گفتم: من ميخواهم خانه تو را بخرم. آن حاجي بدون اينکه از من سؤال کند، گفت: قيمت خانه من 45 هزار تومان است. گفت: من رويم نشد که مطرح کنم با چقدر آمدم اين خانه را بخرم. از منزل بيرون آمدم. آن حاجي آمد دنبال من و گفت: به همان پنج توماني که ديروز به تو دادند، به تو ميفروشم. اينها واقعيّت است و چيزي نيست که بگوئيم تخيّلي باشد. چيزهايي است که زياد اتفاق افتاده است، براي افرادي که اهلش باشند.