درس بعد

صلاة المسافر

درس قبل

صلاة المسافر

درس بعد

درس قبل

موضوع: صلاة المسافر (5)


تاریخ جلسه : ۱۳۹۷/۳/۸


شماره جلسه : ۸۹

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • خلاصه مباحث گذشته

  • کلام مرحوم خوئی

  • بررسی کلام مرحوم خوئی

  • شرط پنجم (أن یكون السفر سائغا)

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين


خلاصه مباحث گذشته
بحث در این فرع بود كه كسی در عزم اول نیت اقامه عشرة ایام و مرور بر وطن ندارد بلکه نیتش این است كه ثمانیة فراسخ را برود. در عزم دوم و در اثناء طریق نیت اقامه‌ی عشرة ایام یا مرور بر وطن را می‌كند. عزم سوم این است كه می‌گوید لزومی بر اقامه عشرة ایام یا مرور بر وطن نیست همان راه را ادامه بدهیم. در این فرض اگر در عزم سوم به میزان هشت فرسخ بود بحثی وجود ندارد و نماز قصر است اما در جایی که در عزم سوم به میزان هشت فرسخ نرود سوال این بود که آیا می‌توان مقدار مسافت طی شده در عزم اول را به مقدار مسافت طی شده در عزم سوم ضمیمه کرد تا اگر به اندازه هشت فرسخ شد بگوییم نماز قصر است؟

کلام مرحوم خوئی
مرحوم آقای خوئی (قدس سره) می‌فرمایند «الصحیح هو العدم» یعنی عدم الضمیمه «فیجب البناء على التمام» واجب است بناء بر تمام گذاشته شود «إذ بمجرّد البداء و البناء على المرور على الوطن ینقطع سفره» به مجرد بداء و بناء بر مرور بر وطن سفرش قطع می‌شود «و یكون حكمه التمام واقعاً، لفقد استمرار القصد» استمرار قصد در اینجا مفقود است. یعنی یكی از شرایط قصر نماز این است كه قصد ثمانیة فراسخ استمرار داشته باشد. در مانحن فیه و با عزم دوم، استمرار القصد از بین رفته. لذا ایشان می‌فرمایند مطلقا نباید ضمیمه بشود و فرقی هم بین تخلل و عدم تخلل نمی‌گذارند[1]. البته عرض كردیم اختلاف عمدتاً در صورت تخلل است که عبارت مرحوم نائینی را در اینجا ذکر کردیم.

بررسی کلام مرحوم خوئی
در اینجا باید به نكته‌ای توجه كرد. هر چند اولا در باب ثمانیة فراسخ می‌گوییم كسی كه بخواهد نمازش را قصر بخواند باید از اول قصد طی ثمانیة فراسخ داشته باشد و ثانیا این قصد باید استمرار داشته باشد، اما استمرار قصد در اینجا مثل استمرار قصد قربت در باب نماز و یا روزه -علی قولٍ- نیست. در باب نماز، قصد قربت باید از اول تا آخر نماز وجود داشته باشد حتی اگر مشغول به ذکر واجب هم نباشد یعنی در نماز اگر عمداً قصد قربت به هم خورد باطل می‌شود. البته مقصود اخلاص نیست بلکه مراد اطاعت الهی است که از اول تا آخر نماز باید باشد پس مثلاً اگر نماز به قصد ورزش باشد نماز باطل است.

در مانحن فیه قصد استمرار به این معنا نیست كه كسی سر سه فرسخی یا دو فرسخی رسید و گفت فكر كنم نروم پس نیتش قطع شد و بعد یك مقدار با همین حالت برود یا نرود و دو مرتبه تصمیم گرفت برود. این فرد از اول قصد استمرار هشت فرسخ را داشته و لذا دو فرسخ یا سه فرسخ را به نیت ثمانیة فراسخ آمده. حالا عزم دوم برایش پیدا شد گفت بروم اینجا اقامه‌ی عشرة ایام كنم ولی نرفت اقامه كند، یا گفت بروم مرور بر وطن كنم و نرفت مرور كند، نیت كرد اما بعداً از همین نیت برگشت و بعد كه برگشت بقیه‌ی راه به ضمیمه آن اول هشت فرسخ می‌شود. آیا اینجا صدق نمی‌كند كه در تمام این هشت فرسخ قصد ثمانیة فراسخ استمرار داشته؟ اتصال و استمرار در هشت فرسخ به این معناست که در مسافت طی شده به عنوان هشت فرسخ باید نیت اتصال داشته باشد که این نیت در مقدار طی شده در عزم اول و سوم وجود دارد پس وقتی اینها به یکدیگر ضمیمه شوند نیت هشت فرسخ هم محقق می‌شود.

در این بحث مرحوم نائینی و بسیاری از بزرگان بین تخلل و عدم تخلل فرق گذاشتند و معلوم می‌شود در ذهنشان این بود که بین نیة القطع در اینجا با نیة القطع در نماز تفاوت وجود دارد. مرحوم سید هم هر چند بین تخلل و عدم تخلل فرق نگذاشتند و گفتند اشکال وجود دارد ولی بنابر احتیاط گفتند جمع بخواند. مرحوم آقای خوئی در صورت تخلل و عدم تخلل احتیاط نمی‌کنند و می‌گویند در هر دو صورت استمرار القصد از بین رفته است. ما اول این مسئله اشكال كردیم كه چرا شما مسئله را روی استمرار القصد نبردید؟ بلکه بحث را روی این بردید که روایات می‌گوید اقامه‌ی عشرة ایام یا مرور بر وطن مخل است. ما هم روی مسئله‌ی استمرار القصد معتقدیم اگر از اول كسی نیت اقامه عشرة ایام دارد این قطع موضوعی می‌كند ولی اینجا چنین نیست. مشکل دیگری که وجود دارد این است که آقای خوئی قطع موضوعی را قبول نكردند و فرمودند اقامه‌ی عشرة ایام قاطعٌ للسفر حكماً.

شرط پنجم (أن یكون السفر سائغا)
یكی دیگر از شرایط قصر نماز این است كه سفر، سفرِ جایزی باشد. البته تعابیر فقها یك مقدار مختلف است. مرحوم امام در تحریر می‌فرمایند «فلو كان معصیة لم یقصّر» اگر این سفر، سفرِ معصیت باشد نباید نمازش را قصر كند. بعد می‌فرمایند این اطلاق دارد «سواء كان بنفسه معصیة كالفرار من الزحف و نحوه» خود این سفر معصیت باشد مثل كسی كه از جهاد فرار كند[2]. امام اینجا مثال‌های دیگری را ذكر نمی‌كنند و در حاشیه عروه می‌فرمایند در برخی مثال‌هایی که سید ذکر کرده اشکال وجود دارد[3].

مرحوم سید در عروه می‌فرماید نماز در این موارد تمام است «سواء كان نفسه حراما كالفرار من الزحف» فرار از جنگ «و إباق العبد» عبدی كه از خانه مولایش فرار كند «و سفر الزوجة بدون إذن الزوج» اگر زن بدون اذن شوهرش به سفر مستحبی می‌رود که سفر واجب كه نیاز به اذن شوهر ندارد[4].

مصداق دوم این است که غایت سفر معصیت باشد یعنی سفر معصیت نیست اما به هدف انجام یك معصیتی می‌رود «لقطع الطریق» نعوذ بالله راه مردم را ببندد «و نیل المظالم من السلطان» می‌خواهد سلطان جائر را زیارت كند. روایت خیلی جالبی هست كه دو نفر آمدند خراسان خدمت امام هشتم (علیه السلام)، حضرت به یكی‌شان فرمود تو نمازت را قصر بخوان ولی تو نمازت را تمام بخوان، سؤال كردند چرا؟ فرمود تو كه می‌گویم نمازت را قصر بخوانی چون به قصد زیارت من آمدی، دیگری كه نمازش را تمام بخواند چون به قصد زیارت سلطان جائر آمده. همه اینها را بحث می‌كنیم. پس در شرط پنجم ادعای اطلاق شده اعم از اینكه خود سفر معصیت باشد یا غایت سفر معصیت باشد.

در ادامه می‌فرمایند «نعم لیس منه ما وقع المحرم فی أثنائه» مثلا اگر كسی می‌داند به این سفر برود ممكن است گناه هم بشود «مثل الغیبة و نحوها مما لیس غایة لسفره» اینجا مخل نیست. در سفر ممكن است غیبت کنند یا خدایی نكرده شرب خمر هم بكنند ولی برای شرب خمر نمی‌رود. بعض نادری از تجار می‌گویند برویم سفر تجاری اگر شرب خمری هم اتفاق افتاد انجام می‌دهیم. این مضر نیست! «بل لیس منه ما لو ركب دابة مغصوبة» اگر با یك دابه‌ی مغصوبه برود اشكالی ندارد.

اینجا فروعی وجود دارد مخصوصاً این فرعی كه اگر سفر زیارتی منجر به ترك تعلّم بشود. منِ طلبه باید درس خواندن یا درس دادنم را ترك كنم كه هر دویش یا واجب عینی است یا كفایی. آیا اگر سفری منجر به ترك یك واجبی شد این از فروع بسیار مهم است و مبتلا به هم هست. مخصوصاً در سفر اربعین این مسئله زیاد سؤال شد كه باید درس را تعطیل كنیم، این مستلزم ترك یك واجب است. یك وقتی برای تبلیغ می‌روند که تبلیغ یك واجب دیگر است و آنجا ممكن است بحث تزاحم پیش بیاید. این مسئله را برای فردا پیش مطالعه كنید.


و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین


[1] ـ موسوعة الإمام الخوئی، ج‌20، ص: 93 و 94: استشكل (قدس سره) فی الضمیمة، و لكن الصحیح هو العدم كما ظهر ممّا تقدّم، فیجب البناء على التمام، إذ بمجرّد البداء و البناء على المرور على الوطن ینقطع سفره و یكون حكمه التمام واقعاً، لفقد استمرار القصد.
[2] ـ تحریر الوسیلة، ج‌1، ص: 252‌: خامسها- أن یكون السفر سائغا، فلو كان معصیة لم یقصّر سواء كان بنفسه معصیة كالفرار من الزحف و نحوه...
[3] ـ العروة الوثقى (المحشى)، ج‌3، ص: 436‌: فی بعض ما ذكره مثالًا لكون نفسه حراماً مناقشة و إن لا یبعد أن یكون الحكم كما ذكره.
[4] ـ العروة الوثقى (للسید الیزدی)، ج‌2، ص: 121‌: أن لا یكون السفر حراما و إلا لم یقصر‌سواء كان نفسه حراما كالفرار من الزحف و إباق العبد و سفر الزوجة بدون إذن الزوج فی غیر الواجب.

برچسب ها :

نماز مسافر شروط قصر در نماز مسافر فروعات مساله شرط بودن عدم قصد قطع سفر حکم عدول از قصد قطع سفر در مسیر نظر مرحوم خویی بر لزوم استمرار در قصد مسافت شرعی اقوال در حکم تخلل مکانی بین دو قصد مسافت احتمال الحاق مسافت قبل و بعد عدول از قصد قطع مسافت شرط جایز بودن سفر برای شکسته شدن نماز تمام بودن نماز در صورت معصیت بودن سفر یا هدف از سفر قصر نماز مسافر حتی با انجام گناه در سفر

نظری ثبت نشده است .