بيانات استاد معظم حضرت آيت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکراني (مدظله العالی)در جمع اعضاي جبهه پيروان خط امام و رهبري
۲۵ مرداد ۱۳۹۰
۱۱:۳۹
۲,۳۳۳
خلاصه خبر :
-
انتصاب ناشایست هم شعبهای از شعوب جور و خیانت است
-
شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع واگذاری مسئولیتها را ساماندهی کند
-
علم اصول، منطق فهم دین
-
جشن میلاد حضرت زهرا(س) و آئین عمامهگذاری در حسینیه دفتر آیت الله فاضل لنکرانی
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
به مناسبت اينكه حقّي از شهيد بزرگوار مرحوم مطهري رضوان الله تعالي عليه ادا شده باشد كه او به مجموعهي حوزهها و دانشگاهها حقّ بسيار عظيمي دارد، چند جمله عرض ميكنم. در طول تاريخ مراجع بزرگوار، جزء افتخارات درجهي اول روحانيّت هستند و در زمان خود ما يكي از افرادي كه جزء همين افتخارات درجه اول روحانيت است مرحوم شهيد مطهري رضوان الله تعالي عليه است. با يك نظر به دوران علميِ اين شخصيت و نظاير ايشان مييابيم كه چه سختيها و ناملايماتي را در آن اختناق رضاخاني و آن اختناق محمدرضا پهلوي تحمل كردند، در آن زمان روحانيّت نميتوانست نفس بكشد، نميتوانست اظهار وجود كند. قطع نظر از اينكه شايعات، تهمتها و افتراهاي فراوان مطرح ميكردند، اما وجود همه مشكلات اين بزرگان استقامت كردند، علم را در سراسر وجود خود قرار دادند و از آن جدا نشدند، مسير علم و مسائل علمي را دنبال كردند و به اين فعليّت و اين نتيجه رسيدند.
به نظر من هر طلبهاي بايد هميشه فكر كند كه اين بزرگان چطور شد به اين مرحله رسيدند و آيا ما هم ميخواهيم به اين مرحله برسيم يا نه؟ به بحث عنوان و اعتبارات ظاهري و دنيوي كار ندارم، در آن اوايل شهادت مرحوم مطهري يك عدهاي آمدند در حوزههاي علميه ديدند كه ايشان چه اعتبار كشوري و جهاني پيدا كرد، من كاري به اين اعتبار ظاهريِ دنيوي ندارم گر چه اين هم براي اسلام مفيد است، آنچه كه ميخواهم توجه خود و شما را به آن معطوف كنم این است كه اين وجودي كه مرحوم مطهّري براي خود ايجاد كرد خيلي مهم است. يك وجودي را خدا براي انسان ايجاد ميكند كه مثل بقيهي موجودات متولد ميشود، اما يك وجود بلكه وجودهاي متعددي را خود انسان به واسطه اينكه خدا به او قدرت داده كه در خودش ايجاد كند به وجود ميآورد و اين خيلي مهم است مرحوم مطهري خودش را به مرحله آگاهي جامع نسبت به اسلام رساند، به طوري كه ميتوانست بگويد من احكام خدا و قرآن و سنّت را ميفهمم، اين خودش يك مرحلهي مهمي از وجود است. ديگر آنكه مرحوم مطهري يك روحانياي بود كه نياز زمان را كاملاً تشخيص ميداد. آن زمان، زماني بود كه به واسطه كمونيستها و ماركسيستها، مكاتب فلسفيِ انحرافي فراوان در جامعه بوجود آمده بود، همچنانكه الآن در زمان ما افكار باطل و پوچ، حتي افكار فلسفيِ باطل فراواني مطرح ميشود كه اصلاً با آن زمان قابل مقايسه نيست.
امروز حوادث مسلّم تاريخي را ميآيند كتاب مينويسند و انكار ميكنند! ديروز يك كسي ميگفت يك گروهي از اين وهابيها اصل اينكه اميرالمؤمنين7 در غدير بوده را انكار كرده و گفتهاند اصلاً اميرالمؤمنين7 در غدير نبوده؛ آيا ما نبايد نگاهي به اطرافمان كنيم ببينيم چه افكار انحرافي و پوچ، چه افكار باطلي اساس اسلام و مكتب تشيّع را مورد هجوم قرار داده و ما بايد چكار كنيم؟ اين هم جهت دوم در مرحوم مطهري است، از خود وجودي زمان شناس ساخت كه، نياز زمان را درك كند و بداند چه پاسخي را بايد آماده كند، انسان اگر به اين مرحله برسد كه تكليف خودش در اين شرايط را بتواند خودش تعيين كند، اين خيلي ارزش دارد. چون بعضيها ميفهمند كه مشكلي هست، اما نميدانند چكار بايد كنند؟ مرحوم مطهري در زمان خودش تكليف خودش را خودش معيّن كرد و ديگران هم شايد تا يك حدّي آن كارها را قبول نداشتند اما خود ايشان تكليف خودش را شناخت، به تكليفش هم عمل كرد، خيلي خوب هم عمل كرد. جهت سوم اخلاص و تقوا و آن ايماني بود كه همهي وجود اين مرد را فرا گرفته بود.
اين قضيه را همين اواخر به يك واسطه از فرزند ايشان شنيدم؛ گفتند وقتي امام رضوان الله عليه ميخواستند وارد كشور ايران بشوند، يك عدهاي برنامهريزي كرده بودند كه در فرودگاه مهرآباد پدر بعضي از اين شهدايي كه قبل از انقلاب جزء گروه مجاهدين بودند بيايد يك متني را بخواند و به امام خيرمقدم بگويد، وقتي اين قضيه را به مرحوم مطهري ميگويند كه فلان شخص كه ارتباط با منافقين و مجاهدين داشت قرار است خيرمقدم بگويد (آن روزها هنوز افتضاح اعتقادي منافقين براي مردم ما روشن نشده بود)، آقاي مطهري به امام پيغام دادند كه اگر اين شخص بيايد در فرودگاه خيرمقدم بگويد من از همين الآن مسيرم از شما جدا خواهد شد، اين خيلي مهم است، يك كسي تا اين اندازه صلابت در ايمان و اعتقاد دارد كه اگر ببيند يك انحراف ولو در حواشيِ يك مرد بزرگ مثل امام ميخواهد ايجاد شود خودش را از او دور ميكند. و بدين وسيله نگذاشتند كه آن شخص بيايد و خيرمقدم بگويد. واقعاً جاي مرحوم مطهري در زمان ما خالي است كه افكار شركآلودي كه به عنوان مكتب ايراني امروز در جامعه مطرح ميشود. ببينيد اگر كسي واقعاً با انديشهي مرحوم مطهري مأنوس و آن را فراگرفته باشد ميداند كه اساس اسلام بر اين است، اگر انسان كنار مكتب اسلام چيز ديگري را بخواهد اضافه كند شرك ميشود، حتي اگر كنار مكتب اسلام بگوئيم مكتب آخوندي، اين هم باز درست نيست.
آن مرحوم يكي از اشكالات اعتقادي كه به سازمان منافقين داشت اين بود كه اينها در شروع مطالبشان مينوشتند به نام خدا و خلق قهرمان ايران، ايشان فريادش بلند شد كه اين شرك است، به نام خدا و خلق قهرمان يعني چه؟ ما در كنار خدا هيچ چيز نبايد قرار بدهيم، كنار اسلام هيچ چيز نبايد قرار بدهيم!
اين حرف كه حالا متأسفانه از سوي افرادي كه منصب و مسئوليتي هم دارند مطرح ميشود و شيوع پيدا ميكند، حرف غلطي است يك موقع انسان ميگويد ساختماني را روي الگوي ايراني درست كنيم عيبي ندارد و خوب هم هست، يا ميگويد كه ايران داراي ارزشهايي است عيبي ندارد، اما اينكه كنار اسلام ما يك مكتب قرار دهيم كه به قول يكي از آقايان گفته بود اين افراد معناي مكتب را هم نميفهمد، مكتب يعني آن كه هويّـت عقيدتي دارد. حالا ما بيائيم كنار مكتب اسلام بگوئيم ايران، مكتب ايران. اين شرك است و واقعاً جاي مرحوم مطهري در زمان ما خالي است كه اين افكار شرك آلود را كه برخي دارند مفتضح كند، طبيعي است كه آنها ممكن است خودشان را هم موحّد به تمام معنا بدانند، سازمان منافقين هم خودش را اسلام شناس ميدانست، امام رضوان الله عليه فرموده بودند كه بعضي از سران منافقين در نجف خدمت ايشان رفته بودند، اينقدر اينها پيش من آيه و كلمات اميرالمؤمنين در نهج البلاغه را خواندند كه من در مسلمان بودن خود شك كردم! منافاتي ندارد اينها آيات را ميخوانند. كما اينكه در طول اين 50 سالهي اخير قبل و بعد از انقلاب گروههاي مختلفي پيدا شدند، كه ظواهرشان ظواهر اسلامي است، قرآن را تفسير مادي ميكردند، قرآن را به يك نحو ديگري تفسير ميكردند، نماز را به عنوان يك ورزش بدني مطرح ميكردند، احكام را اين چنين توجيه ميكردند، انهايي هم كه مطابق ميلشان نبود تخطئه ميكردند، اينها را ما مشاهده كردهايم.
ميخواهم اين نكته را عرض كنم كه واقعاً براي خودمان اين سؤال را مطرح كنيم كه چه كنيم كه مرز دقيق دين از غير دين را بتوانيم تشخيص بدهيم، مرز دقيق ايمان از عدم ايمان را بتوانيم تشخيص بدهيم، مرز دقيق حق از باطل را بتوانيم تشخيص بدهيم، تنها راهش این است كه انسان با اخلاق، با ايمان، وارد اين ميدان شود، از خودش نخواهد چيزي اضافه يا كم كند، مرحوم اقاي مطهري دنبال اين نبود كه خودش يك چيزي را اضافه يا كم كند، اسلام را درست فهميد و درست هم به جامعه منتقل كرد و در انتقالش هم وحشتي از ديگران و از افرادي كه مخالفت ميكردند نداشت، اينها نكاتي است كه ما بايد در سالگرد اين مرد بدان بزرگ توجّه كنيم و براي ما درس باشد، ما بايد واقعاً دنبال اين باشيم كه حوزهي علميه مطهريها را به جامعهي علمي تحويل بدهد، لااقل در هر 50 سال دو سه تا مطهري تحويل بدهد، من شنيدهام كه امام فرمودند سعي كنيد لااقل يك مطهري تحويل بدهيد، حرف خيلي بزرگي است! حوزهي علميهي ما بايد با افكار اين مرد بيشتر آشنا شود، بايد در حوزه نسبت به افكار اين مرد بيشتر توجه شود و يكي از نواقصي كه امروز در حوزهي ما وجود دارد اين است كه در مراكز ديگر همايشها و بزرگداشتها از ايشان ميگذارند، اما در اين 32 سالهي بعد از شهادت اين مرد، در حوزهي ما چند تا همايش علميِ قوي كه واقعاً فضلا و طلاب سوق پيدا كنند، مخصوصاً طلبههاي جديدي كه وارد حوزه ميشوند با افكار مرحوم مطهري آشنا شوند، برگزار شده است من اطلاعي ندارم و از مسئولين حوزه انتظار ميرود كه به اين امر توجه كنند و ان شاء الله جامهي عمل پوشيده شود.
در خاتمه ياد مرجع بزرگوار مرحوم والدمان رضوان الله تعالي عليه را گرامي مي داريم كه اين ايام مصادف با چهارمين سالگرد ارتحال ايشان است و اين نكته را هم عرض كنم كه واقعاً در اين چهار پنج سالهي آخر عمرشان شايد بتوانم بگويم جلسهاي نبود كه ايشان نسبت به احياي فاطميه و بيان مظلوميتهاي حضرت زهرا سلام الله عليها و تأكيد نداشته باشند نسبت به اينكه ما اگر حضرت زهرا را بزرگ بشماريم، شيعه براي هميشه بيمه خواهد شد و نسلهاي آيندهي ما در همين مسير قرار خواهند گرفت. ميفرمودند اكنون راجع به حضرت زهرا نبايد به يك كتاب و يك منبر اكتفا كرد، هر كسي در هر روستا و محلي، در هر شهري از مسجد و حسينيههايي كه وجود دارد بايد دستهجات عزاداري راه بيندازند، ميفرمودند ما اگر بخواهيم دِين خودمان را به حضرت زهرا ادا كنيم راهش همين است، راه انداختن دستهجات و عزاداري براي آن حضرت، تا مردم و نسلهاي آينده و ديگراني هم كه هستند بدانند چه خبر است؟ من يادم نميرود كه اساس قضيه پيامهاي ايشان از آنجا شروع شد كه يك كسي در سيستان و بلوچستان در مجلهي اهل سنت نوشته بود فاطمهي زهرا از ولادت تا افسانهي شهادت، اين مجله را وقتي ايشان نگاه كرد ديدم كه رنگ چهرهشان تغيير پيدا كرد، اشك در چشم شان جمع شد، به ايشان عرض كردم چي شده؟ فرمودند براي من روشن است كه اين را آغاز كردند تا تمام افتخارات شيعه را از بين ببرند، نه فقط حضرت زهرا، اينها از حضرت زهرا شروع كردند بعد ميخواهند راجع به اميرالمؤمنين، بعد راجع به امام حسين. راجع به امام حسين را اين روزها ميبينيد كه در كتابهايشان يزيد را تطهير ميكنند! در كتابهايشان ميگويند لعن بر يزيد جايز نيست، فرمودند اگر ما محكم نايستيم اينها ميخواهند همه را از بين ببرند، لذا خود ايشان خيلي همّت داشتند همان زمان دستور دادند دستهجات در قم و در جاهاي ديگر راهاندازي شد و خوشبختانه اين مراسم سال به سال شكوه بيشتري پيدا كرد و ميفرمودند بايد يك كاري كنيم كه فاطميه به عاشوراي دوم تبديل شود و ميگفتند اگر اين كار انجام شود شهادت حضرت فاطمه در طول تاريخ تثبيت ميشود و نميتوانند آن را از بين ببرند.
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين