تکامل فقه و پويايي اجتهاد شيعه در همین است که به مسائل مستحدثه در ابواب مختلف پزشکی، اقتصادی، قضائی و سیاسی پاسخ ميدهد
۰۵ دی ۱۳۹۵
۱۸:۳۰
۲,۲۹۶
خلاصه خبر :
سؤال: نحوه پاسخگويي فقهاء شيعه به مسائلي که در عصر حاضر مطرح ميشود چگونه است؟
جواب: بخشي در فقه ما به نام مسائل جدید یا مستحدث وجود دارد که تکامل فقه و پويايي اجتهاد شيعه در همین است که به این مسائل مستحدثه در ابواب مختلف پزشکی، اقتصادی، قضائی و سیاسی پاسخ ميدهد.
مثلاً در این دو دههی گذشته، بیش از هزار سؤال جدید پزشکی مطرح شده است که آنها نيز با اولویتبندی همراه است مثلاً بحث تلقیح مصنوعی، تغيير جنسيت، شبیهسازی که همان استنساخ است يا پیوند اعضا، از مباحث بسیار مهم پزشکی است که نوعاً مراجع زمان ما به آن پاسخ دادهاند.
این سؤالها ابتدا از ناحیهی مردم یا مراکز علمی، خدمت مراجع تقليد ارسال میشود، در مرحلهی بعد آن مرجع تقلید با تحقيق و پژوهش موضوعشناسی میکند مثلاً 30 سال پیش در مورد تفاوتهاي شیمیایی مواد الکل صنعتی با الکل طبی از مراکز علمي و آزمايشگاهها سؤال کردیم، در موارد جدید هم ما موضوع شناسی میکنیم.
درباره همین تلقیح مصنوعی، صورتهای مختلف آن را که بیش از 15 مورد است، از خود مراکزی که این کار را انجام میدهند مثل مؤسسه رویان، به صورت تفصیلی میپرسیم، حتی خود من به مرکز آنها رفتم و از نزدیک روش کارشان را مشاهده کردم. بعد از اینکه موضوع براي ما روشن میشود آن را در چارچوب ادلهی اجتهادی مورد بحث قرار میدهیم.
در بعضی از مسائل هم که نیازي به موضوعشناسی نيست به یک عنوان کلی اکتفا ميکنیم، مثلاً در مسئله محصولات تراریخته که یکی از بحثهای مهم روز است، ما عنوان میکنیم اگر موجب ضرر برای انسان باشد جایز نیست اما اگر موجب ضرر نباشد جایز است، اما تشخيص وجود ضرر يا عدم ضرر بر عهده کارشناسها است.
يکي ديگر از بحثهای خیلی مفصل که فقها و مراجع شیعه به آن پرداختهاند موضوع شخصیت حقوقی است، امروز همایشهای فراوانی راجع به حق ابتکار، حق تألیف و ديگر امتیازات برگزار میشود. خود من هم در اين مورد بحث مفصلی کرده و رسالهای با عنوان حق تأليف در این زمینه منتشر نمودهام. بالأخره پویایی فقه شیعه به همین است مسائل جدیدی که پیدا ميشود اگر نیاز به موضوع شناسی داشته باشد موضوع شناسی کرده و حکم آن را بيان ميکند و اگر موضوع مشخص باشد حکم کلیاش را بیان میکند.
سؤال: آيا فقها در اجتهاد خويش بهنظر علماء و مذاهب ديگر توجه ميکنند؟
جواب: فقها و مراجع ما طبعاً در سیر اجتهادی و استدلالی خود به قرارات و آراء مجامع دیگر توجه نموده و مورد مطالعه قرار ميدهند اما به آن استناد نمیکنند. استناد آنها به ضوابط خاصی است که فقط در فقه شیعه آمده.
مثلاً در بحث تلقیح مصنوعی هرچند در مقام نتيجه و حکم بین بسیاری از مراجع ما و فقهاء اهلسنت اشتراکنظر وجود دارد ولی در استدلال و بيان ادله تفاوت خیلی زیاد است، ما از ادلهی بسیار قوی برخوردار هستيم که در فقه آنها وجود ندارد.
سؤال: در اسلوب اجتهاد چه تفاوتي بين شيعه و اهل سنت وجود دارد؟
پاسخ به این سؤال خود یک رسالهی مفصلی میخواهد، تفاوت روشهاي اجتهاد در فقه شیعه با فقه اهلسنت بسيار است. مثلا يکي از منابع استدلالي ما قرآن است. هرچند اين کتاب آسماني مشترک بين ما و آنها است و قرآنی که آنها به آن استدلال میکنند ما نيز به همان استدلال میکنیم و یک نقطه کم و زیاد وجود ندارد ولی آنها نسبت به آیات زیادی قائل به نسخ هستند ولی ما نسخ را در بسیاری از آن موارد قبول نداریم.
دوم اينکه آنها فهم قرآن را برای هر فردي از علمای خودشان میسر میدانند ولي ما معتقدیم هرچند ظاهر قرآن برای عموم قابل فهم است ولی قرآن داراي دقایق و حقایقی است که این حقایق را فقط اهلبیت علیهم السلام میتوانند تشخیص دهند و لذا مواردی در جمع بین آیات وجود دارد که فقط اهلبیت توانستهاند تشخیص بدهند که این دو آیه چطور با هم جمع ميشوند. ولی فقه اهلسنت از چنین نعمتي محروم است.
نکته دیگر اینکه بعد از قرآن دومين منبع مهم فقه ما اهلبيت(عليهم السلام) است که کاملاً متصل به پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) هستند. اما فقه اهلسنت به دليل ممانعت از کتابت ساليان متمادي انقطاع از پيامبر داشته و بعد از دو قرن فقهشان آغاز شد. اين از فرقهاي اساسي ما است که اهلبيت پيامبر آنچه که گفتهاند از پيامبر گرفته و براي ما بيان کردهاند. لذا از اين جهت فقه آنها قابل مقايسه با فقه شيعه نيست.
چون فقه ما متخذ از اهلبیت(علیهم السلام) است روش استنباط احکام را هم اهلبیت در اختیار ما قرار دادهاند یعنی ما با مراجعهی به روایات حتی کیفیت استدلال به قرآن را از اهلبیت یاد میگیریم، قواعد کلی فقه را اهلبیت در اختیار ما قرار دادهاند، در مسیر استنباط نياز به يکسري قواعد اصولي هم هست که فقها، با توجه به نکات اساسی کلمات اهلبیت آن را تنظيم نمودهاند. روی این مبنا هیچ مسئلهای که ما را از ضوابط اصلی اجتهاد خارج کند هیچگاه پیدا نشده و نمیشود، یعنی طبق ضوابطی که فقهاء شيعه در اجتهاد دارند اولاً هیچ مسئلهای برای آنها بدون پاسخ نمیماند و ثانياً هیچ وقت محتاج به اخذ آراء و احکام ديگران نميشوند.
البته در مقام تشخيص موضوع بايد به اهل خبره مراجعه کنیم، چنانچه از قول اهل خبره اطمینان پیدا کردیم از جمله ضوابط اجتهادی ما این است که این اطمینان که همان علم عرفی است برای ما حجیت دارد و معتبر است.
در مسائلی که نیاز به تخصص و اطلاع از علم خاصي باشد از قدیم الایام مراجع به تنهايي در تعيين موضوع اظهار نظر نمیکردند، البته الآن دایرهی نیاز به رجوع متخصص قابل مقایسه با گذشته نیست چون امروز موضوعات بسيار جدیدی به وجود آمده، اما اصل این مبنا يعني رجوع به متخصص از قديم در فقه ما بوده است. اصلاً یکی از ادلهای که فقها در مسئلهی لزوم تقلید از مراجع شيعه مطرح میکنند بر همين مبنا استوار است. افرادي که قدرت تشخيص احکام دين را ندارند بايد رجوع به اهل خبره کنند.
البته در طريق استنباط احکام مواردي همچون رجوع به اهل خبره، سيرهي عقلاييه و رجوع به عرف وجود دارد که هر يک تفاوتهاي علمي و آثار فراواني در مباحث اجتهادی ما دارند. مثلاً در فهم الفاظی که در قرآن و سنت آمده، ما عرف زمان صدور را معتبر میدانیم. البته در مورد عرف هم عرف دقيق معتبر است. بهطوري که در مواردي شارع حدي را معين کرده، مثلاً گفته در هشت فرسخ، نماز شکسته میشود، اینجا اگر عرف مسامحه کند و کمتر از هشت فرسخ را هم هشت فرسخ بداند اینجا باز قانونی داریم که ميگويد در اينگونه موارد مسامحات عرفیه به درد نمیخورد. باز بین همین عرف دقیق و ملاکات عقلی هم فرق است. براي روشن شدن موضوع فرق بین رجوع به اهل خبره، سیرهی عقلا، عرف و عقل، شرکت در چند سال مباحث اصولی لازم است.
با اينکه اجتهاد شيعه برای عقل یک ارزش و اهتمام خاصی قائل است بر خلاف اجتهاد اهل سنت، ولی در عین حال در خیلی از موارد نظر عرف هم متّبع است مثلاً در خوردن شیر براساس دقتنظر عقلی، در شیر ذرات ریزي از خون وجود دارد ولی اینجا اجتهاد میگوید باید ديد آيا عرف هم به این خون میگوید یا نه؟ یا اگر لباسی آلوده به خون باشد اگر این خون را پاک کنیم، ولي رنگ آن خون باقی بماند، عرف میگوید خون وجود ندارد ولی عقل میگوید این رنگ کاشف از وجود اجزایی از خون است. در این موارد نظر عرف معتبر است.
براي آشنايي بيشتر با اين بحث من در درس خارج اصول شاید دو سه ماه راجع به نقش عرف در اجتهاد بحث کردهام ميتوانيد از آن استفاده کنيد.
سؤال: جايگاه احتياط در فقه شيعه چيست؟
جواب: احتیاط از جهت عقلی یک امر حسن و خوبی است، در کتب روايي نيز اخباري مربوط به احتياط ذکر شده است منتها مختص به مواردي است که نتوانيم حکم واقعي را تشخيص دهيم اما توان عمل به احتياط را داشته باشيم.
منتهی از ابتداي طرح مسئلهی احتیاط نزد علماء شيعه اين قيد هم ذکر شده است که احتياط در صورتي است که مستلزم حرج نباشد، ممکن است در زمان گذشته این قید خيلي مصداق نداشته است ولی امروز بخاطر شرایط جدیدي که پيش آمده برخی از آن احتیاطها حرجی شده باشد.
قبلاً گستره روابط بينالمللي و ارتباطات بین مردم کشورها خیلی کم بود، انسانها اینچنين ارتباط گسترده و فراگير با يکديگر نداشتند، لذا عملاً احتیاط آسانتر و ممکن بود، در خوراکیها، پوشيدنيها و قراردادهاي اقتصادي ـ حقوقي ـ سياسي و... ارتباط مردم در سراسر دنيا بسيار گسترده شده است.
حتي در قراردادها و معاملات جاري در کشور، فرض کنيد اگر بخواهیم از روش بانک که براساس مبانی ما برخلاف احتیاط است، استفاده نکنیم موجب حرج گرديده و به اقتصاد کشور لطمه ميخورد.
همينطور اگر در تعيين روز عید قربان بین شیعه و اهل سنت اختلاف افتد در قديم شايد احتیاط ممکن بود که کسی بتواند در هر دو روز اعمال خود را انجام بدهد ولی الآن نمیتواند.
مثال دیگرش در معالجه است؛ در مواردی که انسان بتواند سراغ پزشک همجنس برود، احتياط در همين است. البته اگر منحصر باشد هم زن میتواند مرد را جراحی کند هم بالعکس. حال در مواردی که غیر همجنس آگاهياش بيشتر و یک مقدار اولویت داشته باشد احتیاط در مراجعه به هم جنس است ولی در زمان معاصر بخاطر کثرت امراض و بيماران و مرضهای جدیدی که به وجود آمده امکان اين احتياطات از بين رفته و انجام آن موجب عسر و حرج ميباشد.
بالأخره تشخيص احکام پشتوانههای علمی ميخواهد و کسي که سراغ اين رشتهها ميآيد اگر از فقه اهلبیت خبر نداشته باشد از ده درصد آن اطلاع مييابد ولي از نود درصد احکام بيخبر ميماند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته