عبادت، بنده را آماده دريافت انوار الهی میکند
۲۳ خرداد ۱۳۹۶
۱۶:۲۴
۳,۶۱۳
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
حقيقت عبادت
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، شب ضربت خوردن مولای متقیان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه افضل صلوات المصلین) و به یک احتمال؛ لیلهی قدر است. به مناسبت اینکه این ماه، ماه عبادت و بندگی خداست، مقداري پيرامون موضوع بندگی و عبادت صحبت ميکنم.
ادعاي ما اين است انسان اگر نداند عبادت خدا چیست و از حقیقت عبادت آگاه نباشد، نمیتواند زندگی درستی داشته باشد. این حرف دین است که انسان اگر بخواهد زندگی درستی داشته باشد چه در داخل خانواده چه در اجتماع و محیط کار، چه در امور سیاسی، اقتصادی و هر امری از امور زندگیاش، این امر به مسئلهی عبادت و بندگی خدا گره خورده است.
شما زندگی علما بزرگ را ببینید، چرا یک زندگی آرام و موفق داشتند؟ علت اصلیاش مسئلهی عبادت خداست خیلی روشن عرض کنم متأسفانه با این همه نماز و روزه و با گذشت این همه از ماههاي رمضان هنوز این معنا برای بسياري از ما روشن نیست، ما عبادت خدا را در کنار ديگر امور زندگی خود قرار داده به آن به عنوان یک تکلیف از سوي خدا نگاه ميکنيم که حالا دو رکعت نماز خوانده و روزهای گرفته و اسمش را عبادت بگذاریم و خیال خود را راحت کنیم. در حالي که مشکل اصلي همین جاست که ما بايد بدانيم عبادت خدا چیست و چه انواعی دارد.
یکی از سؤالهاي مطرح در ذهن برخي از جوانان اين است که چه میشد خدا در هفته يا ماه، یک روز را براي عبادت قرار داده و ميگفت بندههایم در اين روز بیایند من را عبادت کنند و بعد دنبال کارشان بروند. چرا هر روز صبح، ظهر، عصر، شب، نیمه شب، عبادتهای واجب و مستحب برای ما قرار داده؟
سؤال دیگر اين است که ما باید خدا را بپرستیم درست، امّا این کیفیتهای مختلف عبادت برای چیست؟ نماز با انواع و اقسام، روزه، حج، خلاصه صدها نوع عبادت داریم، دليل تنوع و تعدد این عبادتها چيست؟ آيا نمیشد بگوید بندهی من همین مقدار که تو در عمرت یک بار سر به سجده گذاشتی و من را عبادت کردی کافي است، سرّ مسئله چیست؟ آیا خدا دنبال این است بندهی خودش را به زحمت و مشقّت بیندازد؟ هدف خدا از مسئلهی عبادت بندگی و اطاعت انسان چيست؟
اگر ما مقداری به قرآن و روایات در اين مورد توجه کنیم جواب این سؤالها براي ما روشن و زندگي ما متحول خواهد شد آنگاه انتظار نیمهی شب را میکشیم تا برخیزیم دو رکعت نماز بخوانیم و با خدا ارتباط برقرار کنیم.
علت اینکه اهل نماز شب نیستیم این است که هنوز نفهمیدیم عبادت خدا یعنی چه؟ اینکه در زندگی اضطراب داریم و در برابر مشکلات احساس ضعف و ناتواني ميکنيم برای این است که این مسئله را حل نکردهایم، اگر این مسئله برای ما حل شود به نظر من همه امور انسان آسان میشود.
اگر در این شبهاي قدر تنها دعای ما این باشد که خدایا ما در اين ماه به میهمانی تو آمده و یک چیز میخواهیم و آن اینکه راه و رسم عبادت و بندگی را به ما یاد بدهی، اگر خدا این دعا را مستجاب کند همه چیز به ما داده است لذا باید در رأس دعاهای ما باشد.
عبادت، مهمترين دستور خدا به پيامبران
در مراجعه به قرآن کريم ميبينيم اولین و مهمترین دستور خدا به هر يک از پیامبران خود مسئله عبادت است. پیامبرش را برگزيده و میخواهد او را بین مردم بفرستد نمیگوید اول برو مسائل فقر و مشکلات و دعواهای مردم را حل کن، خير آنها در مراحل بعد قرار دارد. میگوید اول خودت اهل عبادت شو «قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللهَ».
دوم آنکه به بندگان من بگو مهمترين دستور خدا همین عبادت است یعنی خودِ پیامبر که فرستادهی خداست با وجود مقام بالایی که نزد خدا دارد اما باید عبادت خدا کند، بندگان خدا هم همینطور بايد باشند «إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ» و «إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللهَ» پیامبر به مردم میفرماید خدا امر کرده فقط او را عبادت کنید و عهد گرفته است که شيطان را عبادت نکنيد «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ» حال کجا عهد کرده؟ در عهد ألست و عالم ذر يا در فطرت انسان، به هر حال خدا میگوید من با شما عهد کردم که شیطان را عبادت نکنید و فقط خدا را عبادت کنید.
خداوند شايسته عبادت است چون پروردگار آسمان و زمين است
سوم: بعضی از آیات قرآن ميفرمايد چون خدا رب آسمانها و زمین است، ما باید او را عبادت کنیم. از کوچکی به ما ياد دادهاند عبادت شکر نعمتهايي است که خدا به ما داده، این از یک جهت درست است ولی منحصر به این نیست، قرآن میفرماید «رَبُّ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا» ؛ خدا آن است که ربوبيت، يعني اداره و تدبیر تمام امور آسمانها و زمین در دست اوست؛ در عبادت ما با یک چنین موجودی ارتباط برقرار میکنیم.
وقتی میخواهیم به نماز بایستیم بايد چنين خدايي را مقابل خود ببينيم، چرا چهره پیامبر و ائمه هنگام نماز دگرگون میشد و خوف همه وجودشان را میگرفت چون میخواستند با رب و مالک تمام آسمانها و زمین حرف بزنند؛ لذا قرآن میفرماید «فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ» برای عبادت هم صبر کن.
سرانجام همه با خداست
چهارم: قرآن میگوید میدانی چرا باید عبادت کنی؟ برای اینکه یک روزی سرانجام همهی امور به خدا برمیگردد، همه موجودات آسمان و زمین، ملائکه، همه و همه یک روزی به خدا برمیگردند، «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» ؛ پس آدمی که سر و کارش هميشه با خداست و در نهايت يک روزي هم به خدا برميگردد باید در دنیا با او ارتباط داشته باشد، «وَ لِلّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ اْلأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ» ؛ همه چیز به خدا برمیگردد، «فَاعْبُدْهُ». مثال خیلی سادهاش این است گاهي کسی را ميبينيم که به فردي بسيار احترام ميگذارد. علتش را که جويا ميشويم ميگويد ممکن است یک روزی کاری با او داشته باشم! یکی از جهات این است.
ما در دنیا خدا را عبادت کنیم تا در قیامت نگوید تو در دنيا یک بار مرا صدا نزدی حالا میخواهی من را صدا بزنی؟ ملائکه نگویند تو در دنیا هیچ وقت ارتباط با خدا نداشتی حالا که قیامت شده با این همه گناه و سیّئه و استحقاق عذابي که پيدا کردهاي و باید به جهنم بروی، میگویی خدای من! در دنیا خدای تو کجا بود؟ پس بايد بدانيم سر و کار همهی ما یک وقت با خداست.
عبادت؛ اولين دعوت انبياء
پنجم: اولين دعوت تمام پیامبران از مردم عبادت خداست «وَ قالَ الْمَسيحُ يا بَني إِسْرائيلَ اعْبُدُوا اللهَ رَبّي وَ رَبَّكُمْ» يا «وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُودًا قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ»؛ در آیات فراوانی خدا به پيامبران خود ميفرمايد به مردم و امتتان بگويید خدا را عبادت کنید، همین جا به پدرها و مادرها عرض ميکنم در زندگی شخصی اولین حرفتان به فرزندان خود عبادت خدا باشد، نگويید وقتي بزرگ شد و به جايي رسيد خودش میفهمد. اسلام میگوید به فرزندان خود قبل از اینکه به تکلیف برسند نماز و روزه و قرائت قرآن را یاد دهيد و او را اهل عبادت کنيد.
امروز یکی از راههایی که دنياي غرب برای مقابله با دین دنبال ميکند این است که إلقاء کنند برای چه به کودکان عبادت خدا را میگويید؟ بچه چه ميفهمد عبادت خدا چيست؟ درست بر عکس اسلام که میگوید: فرزندانتان را قبل از اینکه به بلوغ برسند با عبادات آشنا کنيد. وقتی هم به سني رسيد که خوب و بد را تشخیص میدهد به نماز وادارش کنید، بعضي سؤال ميکنند آيا بچه را میشود برای نماز صبح از خواب بیدار کرد؟ بله چون پدر ولایت بر فرزند دارد و باید بچه را بیدار کند البته حق ندارد اذیتش کند، چنانچه یک بار صدا زد و بیدار نشد و دید اذیت میشود باید رهایش کند ولی این نکتهی مهمی است که خدا به هر پیامبری میگوید به امت خود بگو عبادت کنند، لذا بر پدر، مادر، بزرگ فامیل، لازم است که از فرزندانشان در مورد نماز و عباداتشان سؤال کنند.
عبادت بنده را آماده دريافت انوار الهي ميکند
ششم: خدا میفرماید وقتی یک انسان به مقام عبادت و بندگی میرسد قضیه تمام نمیشود. تازه این فرد خودش را برای دریافت الهامات الهی آماده کرده است، «الحمدلله الذی أنزل علی عبده الکتاب»، در ماه رمضان که ماه نزول قرآن است، اين سؤال مطرح ميشود چطور شد پیامبر اين قابلیت را پیدا کرد که خدا قرآن را بر قلب او نازل کند.
خدا که مثل من و شما نیست که بگوید از اين انسان خوشم آمد و میخواهم قرآن را به او بدهم که به میان مردم برود، نه! پیامبر براي ساختن خود اینقدر سختي کشید و در کوههای اطراف مکه و این طرف و آن طرف با خدا نجوا کرد تا به مقام بندگی رسید خودش را عبد خدا کرد که ظرف نزول قرآن قرار گرفت.
«تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيرًا» ؛ این نکتهی بسيار مهمی است که انسان تا به مقام بندگي خدا نرسد انوار الهي به قلبش نميتابد. «فأوحی إلی عبده ما أوحی»، به عبدش وحی کرد، عبدش را به معراج برد «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» ؛ پیامبر وقتی به مقام عبودیت رسید خدا او را به معراج برد. اين آيات دو مطلب مهم در بر دارند؛ اول اینکه عبادت انسان را به مقامی میرساند که دل و قلب او، قابل دریافت عنایات خدا میشود.
البته ما دلیل داریم نبي اکرم(صلّي الله عليه وآله) پيامبر خاتم است و بعد از ايشان دیگر پیامبري نیست؛ همچنان که بعد از قرآن دیگر کتابی از ناحیه خدا نازل نميشود ولی از این آیات استفاده میشود که اگر انسان با عبادت، خودش را به مقام عبودیت برساند آمادگي پيدا ميکند خدا ابواب علم را بر روی او باز کند، الهامات معنوی به او شود و نزول ملائکهی الهی در شب قدر را ببیند، این انسان میتواند با آسمان و زمین ارتباط برقرار کند، بدون اینکه مسئلهی مقام عصمت و مقام نبوت و امامت در کار باشد.
اگر قدر همین نماز را بدانید که یکی از عبادات خداست، توفيقات بزرگي نصيب انسان خواهد کرد. اگر انسان خودش را موفق کند که اهل عبادت و بندگی بشود و قلب او ظرف الهامات الهي شود آيا چنين فردي در دنیا بدبخت می شود و در زندگی شکست میخورد؟ هرگز. خدا دائماً دست اين افراد را میگیرد! عبادات ما خراب است که گرفتار بحران در زندگي ميشويم. این نزاعهاي فراوان برای چیست؟
سری به این دادگاههاي کیفری و حقوقی بزنيد، این نزاعها برای این است که خدا را کنار میگذاریم اگر انسان اهل عبادت و اطاعت باشد آيا حاضر است مال دیگری را بخورد؟
متأسفانه زمانهی ما یک زمانی شده که به فرد حرامخوار میگوئیم این پولی که میخوری حرام است؟ میگوید چارهای ندارم، گاهی اوقات هم توجیه میکند که دیگران انجام میدهند من هم انجام میدهم، چقدر انسان سقوط کرده و شيطان تسلط کامل بر او پيدا کرده که میگوییم چرا خیانت میکنی و مال مردم را میخوری؟ چرا ظلم میکنی؟ میگوید دیگران میکنند ما هم انجام میدهیم. الآن هم که مرسوم شده ميگويند دیگران این همه اختلاس کردند ما هم در مرتبهی پائینتر انجام میدهیم.
این نشانهی تسلط کامل شیطان بر انسان است و الا براي کسي که اهل عبادت باشد فرق نمیکند چه یک ریال مال مردم را بخورد و چه هزار میلیارد، چون میداند در قیامت باید جواب هر دو را بدهد و هر دو زندگی او را خراب میکند، یک وقتی این روایت را مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه و حشره الله فی هذه اللیلة مع النببین) در درسش بيان میفرمود، اگر یک روز ديديد يک ساختمان مرتفع بدون اینکه زلزله و سیلی بیاید یک دفعه فرو ریخت و ویران شد تعجب نکنید ممکن است یک آجر این خانه غصبی بوده! همین آجر غصبی در یک زمانی اين خانه را ویران خواهد کرد. در اين نتيجه هم فرقی نمیکند یک آجرش غصبی باشد یا همهاش.
بنابراين عبادت خدا یعنی انسان همه زندگیاش را براساس دستورات الهی قرار بدهد. عبادت خدا یعنی ببینیم خدا از ما چه میخواهد، واجبات را انجام بدهیم و محرمات را ترک کنیم.
من به چند نکته که در بعضی از روایات وارد شده اشاره کنم؛ اولاً در دین ما عبادت فقط منحصر به نماز،روزه و ... نیست. یکی از مصادیق عبادت تفکر در خداست، چیزی که در ما کم وجود دارد «لیس العباده کثرة الصلاة و الصوم إنما العباده التفکر فی امر الله» البته در برخي از روايات آمده خیلی در ذات خدا فکر نکنید، ذات خدا وجودي است که هر چه آدم فکر کند فکرش به جایی نمیرسد و به بنبست میرسد اما در امر خدا فکر کنید.
خدايا اين آسمان را با اين شکوه و عظمت و این موجودات را تو آفریدی، تو از اين آفرینش هدف داری. از این مراحلی که در عمر انسان قرار دادهاي، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری، مرحله به مرحله یک هدفی داری و من از هر کدام باید یک استفاده و بهرهبرداری کنم. شدت خوف از خدا عبادت است، خوف از خدا به اين است اگر انسان نامحرم دید از خوف خدا به او نگاه نکند، خیلی روشن عرض کنم اگر انسان به راحتی به نامحرم نگاه کرد معلوم ميشود از خدا نمیترسد، فرقی هم نمیکند از تلویزیون باشد يا بازار.
گاهی اوقات خود را فریب میدهیم میگويیم تلویزیون است و برنامهاش مستقیم نیست، اینها جایز نیست. صحبت با نامحرم از چیزهایی است که در زندگی امروزه ما متأسفانه رعایت نمیشود، در صدا و سیما زن و مرد نامحرم خنده میکنند، شنيدن این خندهها جایز نیست. ما مخالف با شادی نيستيم. اسلام شادی را قبول دارد ولی اين برنامههاي شاد به دنبال خود حواشي و تبعاتي دارد که اسلام آنها را جایز نمیداند، خوف از خدا لااقلش این است که اگر دیدیم نفس ما از صدای یک نامحرم، از خنده یک نامحرم لذت میبرد و خوشش میآید ـ ما معصوم که نیستیم، بالأخره این طبیعت آدم است ـ بلافاصله خودمان را از آن محل جدا کرده و به کار دیگری مشغول کنیم.
گاهی اوقات ثواب نگاه نکردن به یک نامحرم از صدها نماز بیشتر است. از جمله موارد عبادت خدا؛ عفّت بطن و فرج است، انسان مال حلال بخورد. از نکاتی که در عبادت وجود دارد عشق به عبادت است که در روایات مورد تأکید قرار گرفته.
پیامبر(ص) فرمود: «أفضل الناس من عشق العبادة فعانقها»؛ جوانهای عزیز شما این روایت را به ذهن بسپارید، برترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد، بپرسد وقت نماز شد؟ چقدر به وقت نماز مانده؟ هر چه به وقت نماز نزدیک شود بگوید الآن وقت صحبت با خداست همه کارهايم را کنار میگذارم، «فعانقها» مثل کسی که انسان او را دوست دارد و در آغوشش میگیرد، با عبادت هم عاشقانه برخورد کرده و آن را از عمق قلبش دوست داشته و فارغ البال و با تمام وجود به آن ميپردازد «احبها بقلبه باشرها بجسده و تفرغ لها»، خودش باشد و خودش، چطور اگر انسان بخواهد با محبوبش خلوت کند سعي ميکند تمام مدت در خدمت محبوب باشد و نمیخواهد چيز ديگري او را مشغول کند، عبادت هم باید همینطور باشد «لا یبالی علی ما اصبح من الدنیا علی عسر أم علی یسر».
یکی از امور ديگر که در روایات مورد توجه قرار گرفته مراتب عبادت است، گروهی خدا را عبادت میکنند برای ترس از جهنم، گروه ديگري خدا را عبادت میکنند به شوق رفتن بهشت، اما امیرالمؤمنین(ع) فرمود أفضل عبادت آن است که انسان بخاطر عشق به خدا، خدا را عبادت کند بگوید خدایا فقط تو لياقت داري که در برابر تو سر به سجده بگذارم، این میشود عبادت احرار و آزادگان. البته ما غالباً برای خوف از جهنم و اگر یک مقدار قویتر باشیم و فکر کنیم اهل گناه نیستیم میگويیم برای رفتن به بهشت عبادت میکنیم و این مطلب را میگويیم و گفتنش آسان است ولی عمل و تحققش بسیار مشکل است.
این نکته خيلي خوب و مهم را از روایات عرض کنم. خداوند بین عبادت و خوش اخلاقی ارتباط عميقي قرار داده است. «إن العبد یکون فیه بعض التقصیر من العباده ویکون له حسن خلق فیبلغه الله بحسن خلقه درجة الصائم القائم»، اگر کسي در نماز و روزهاش ضعفی داشته باشد اما خوش اخلاق باشد، به برکت این حسن خلق خدا نقص عبادتش را جبران ميکند.
عبادت چه ارتباطی با حسن خلق دارد؟ خدا ميخواهد بندهاش خوش اخلاق باشد، انسان نبايد در زندگی شخصی و اجتماعیاش بداخلاقی کند و دلش را خوش کند که عبادت ميکند. نماز باید انسان را خوش اخلاق و مهربان بار بیاورد.
از نکات عجيب ديگري که در روایات به آن برخورد کردم اين است که امام هشتم(ع) میفرمايد: «کان رجل من بنی اسرائیل إذا أراد العبادة صمت قبل ذلک عشر سنین»، وقتی یک نفر از قوم بنی اسرائیل میخواست خدا را عبادت کند ابتداء ده سال سکوت کرده و زبانش را به تکلم با دیگری مشغول نمیکرد.
آيا ما حاضریم قبل از نماز دو دقیقه ساکت باشيم. عدهاي حتي هنگام بالا بردن دستها براي تکبيرة الاحرام نماز هم حرف ميزنند. از آداب نماز اين است مقداري قبل از وقت نماز در سجاده بنشينيم و مشغول فکر درباره خدا باشيم.
نکته بسیار مهم ديگر در مورد عبادت در اسلام اين است، عبادت نبايد انسان را از جامعه منزوی کند، اگر کسی در خانهاش بنشیند بگوید من میخواهم اهل عبادت بشوم، از صبح تا شب نماز بخواند و روزه بگیرد ولی کاری نداشته باشد در جامعه چه میگذرد؟ این عبادت مورد قبول نیست، در روایات وارد شده «إن عابد من بنی اسرائیل کان إذا بلغ الغایه فی العباده سار مشاءً فی حوائج الناس» انسان عابد کسي است که بعد از فراغ از نماز و عبادت برای حل گرفتاریهای مردم اقدام کند.
وقتی خدا را عبادت میکند باورش شود که خلق عیال خداست «الخلق عيال الله» و ببيند چه گرهاي از کار مردم گرسنه و فقیر میتواند باز کند چنين عبادتي نتيجه خواهد داشت. در اسلام عبادت فقط و فقط براي اتصال انسان به خدا و اينکه فقط خودش را تطهير و نوراني کند نيست.
بلکه يک جهت مهم عبادت آن است اگر ديديم اهل کمک به مردم هستيم اگر ديديم دغدغهی بیچارگان و مستضعفان و محتاجین را داریم، آنگاه باورمان شود که نماز ما بیاثر نیست. اما اگر نماز ما تمام شود و بگويند همسايهتان مشکل دارد بگويم به من چه، خودم هزار مشکل دارم معلوم ميشود اين نماز اثري نداشته است.
روايات برآورده کردن حاجات مؤمن خيلي عجيب است. مثل اين روايت که امام صادق(ع) از قول پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً نَفَّسَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ ثَلَاثاً وَ سَبْعِينَ كُرْبَة»، اگر کسی گره از کار مؤمنی بگشايد و دست گرفتاري را بگيرد؛ خدا 73 مشکل او را حل ميکند که يکي از آنها در دنيا است و 72 مشکل در روز قيامت.
عبادت بايد انسان را به اينجا برساند که به فکر حل مشکلات مردم باشد. اصلاً عبادتی که در اسلام هست انسان را با خدا، با بندگان خدا، با آسمان و زمین، با ملائکه، با علم و قدرت و اسماء و صفات خدا مرتبط میکند. متأسفانه ما هنوز قدر این نمازها و عبادات خود را نمیدانیم.
امّا جواب سؤال اول که چرا خدا اینقدر عبادات را متعدد و متنوع قرار داده است؟ يک نماز را در طول سال واجب کرده و ميگفت صبح تا غروب بخوانيد همين اندازه که من را به خدايي قبول داريد بس است، اين همه عبادت و نماز براي چه؟ چرا هر سال در ماه رمضان بايد سي روز روزه بگيريم؟
جواب این است که خدای تبارک و تعالی صفات و اسمائی دارد «و لله الاسماء الحسنی»، هر عبادتی متناسب با یکی از اسماء الهی است، نماز انسان را به یک اسمی از اسماء خدا میرساند که روزه نمیرساند! روزه به یک اسم دیگری میرساند که نماز نمیرساند، نه نماز جای روزه را میگیرد و نه روزه جای نماز را. همينطور حج و جهاد و ديگر عبادات.
کسی که در دنیا شنا میکند با هر حرکت دستش جلوتر میرود و مکانش با مکان قبل فرق ميکند. طبق اين بيان در هیچ عبادتی تکرار نیست. خدا ميداند با هر الله اکبر انسان چقدر صعود میکند!
اینها را از دست ندهیم، با هر روزهای، با هر ذکری، انسان بالاتر ميرود. خصوصاً ذکر لا إله إلا الله که در روایات آمده خیر العبادة است و استغفار که يکي از چیزهایی است که در شب قدر وارد شده است. قدر و ارزش عبادت را بدانيم و خود را از اين فيض بزرگ محروم نسازيم.
خدایا در اين شب قدر ما را موفق به عبادت و بندگی خود بفرما و آنچه که مانع عبادت و بندگی است از ما دور کن.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین