ضرورت معرفت نسبت به اميرالمؤمنين(عليه السلام)
۲۵ خرداد ۱۳۹۶
۱۶:۵۰
۴,۳۶۵
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله ربّ العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان و مصادف با شهادت امیرالمؤمنین مولای متقیان علی بن ابیطالب(ع) است و ليلة القدر بودن به یک احتمال قویتر از شب نوزدهم است. ما اگر در این شبها که از عنوان لیلة القدر برخوردار است بتوانیم شخصيت امیرالمؤمنین(ع) را يک مقدر بیشتر بشناسیم و بفهميم ولایت آن حضرت چیست میتوانیم بگوئیم تا اندازهای لیلة القدر را درک کردهایم. قطعاً برای ما با هزار و یک دلیل، روشن است اگر کسی ولایت امیرالمؤمنین(ع) را قبول نداشته باشد امکان درک شب قدر را ندارد، متقابلاً کسی که ولایت امیرالمؤمنین را قبول داشته باشد به هر مقدار که معرفتش به این ولایت بیشتر باشد در شب قدر به او توجه و عنایت بیشتری میشود.
ما یک سرمایه بزرگ به نام ولایت امیرالمؤمنین(ع) در اختیار داریم که به خاطر آن خدا را باید هر آن شکر کنیم اما عيبمان اين است از آن زمانی که با این ولایت آشنا شديم گاهی اوقات عمر انسان به پایان میرسد ولي ميزان معرفت و محبت ما فرقی نکرده و به همان اندازه دوران کودکي باقي مانده است در حالي که شیعه باید هر سال معرفتش به امیرالمؤمنین بیشتر بشود.
امشب چند عنوان را در مورد امیرالمؤمنین(ع) عرض میکنم و هدفم این است که از این جلسه که خارج میشویم ولایت ما قویتر، ریشهدارتر و معرفت ما نسبت به امیرالمؤمنین بیشتر بشود، فکر نکنیم آن حضرت شخصی بوده که پیامبر خدا(ص) بعد از خودش به عنوان وصي و خليفه قرار داد و درجه اختلاف او با بقیهی اصحاب رسول خدا مثلاً ده درجه و حتي صد درجه بوده است. اصلاً ايشان با هیچ یک از اصحاب رسول خدا در هیچ بُعدی از ابعاد قابل مقایسه نیست.
اولاً لقب امیرالمؤمنین را چه کسی بر حضرت نهاد؟ عنوان «امير همهي مؤمنان» عنوان خیلی عجیبی است.
ابن شاذان در کتاب مائة منقبة، صد منقبت از مناقب امیرالمؤمنین(ع) را نقل کرده و در روايتي از ابن عباس میگوید خدمت رسول خدا(ص) نشسته بودیم علی بن ابیطالب وارد شد عرض کرد «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ الله». پیامبر در جواب فرمود «وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ».
حضرت علي(ع) عرض کرد این چه عنوانی است که به من میدهید؟ در حالی که شما در قيد حيات و امیر مؤمنین هستید!
پیامبر فرمود درست است اما یک روزی تو از کنار من و جبرئیل که در حال صحبت بودیم عبور کردي و بر من سلام نکردی. جبرئیل پرسيد «مَا بَالُ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ مَرَّ بِنَا وَ لَمْ يُسَلِّمْ»؛ چه شده امیرالمؤمنین از کنار ما عبور کرد و به ما سلام نکرد، خوشحال میشدیم اگر سلام میکرد و ما جواب سلام او را ميداديم.
علی بن ابیطالب عرض کرد یا رسول الله من دیدم شما و دحیه کلبی در حال صحبت هستيد، به خودم گفتم صحبت شما را قطع نکنم! پیامبر(ص) فرمود او دحیه نبود بلکه جبرئیل بود.
آيا میدانی صحبت من با جبرئیل به کجا رسيد؟ وقتي جبرئیل گفت چرا امیرالمؤمنین از کنار ما گذشت و بر ما سلام نکرد، از او پرسيدم چطور اسم علی بن ابیطالب را امیرالمؤمنین گذاشتی؟
جبرئیل پاسخ داد «كَانَ اللهُ تَعَالَى أَوْحَى إِلَيَّ فِي غَزْوَةِ بَدْرٍ أَنِ اهْبِطْ إِلَى مُحَمَّدٍ(ص) وَ مُرْهُ أَنْ يَأْمُرَ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(ع) أَنْ يَجُولَ بَيْنَ الصَّفَّيْنِ فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ يُحِبُّونَ أَنْ يَنْظُرُوا إِلَيْهِ»؛ جبرئیل عرض کرد یا رسول الله این اسم را من نگذاشتم. در جنگ بدر خدا به من فرمود در زمین فرود آي و به پیامبر بگو به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب امر کند بین دو صف اسلام و کفر راه برود، ملائکه دوست دارند علي بن ابيطالب را در اين حالت ببينند. «فَسَمَّاهُ اللهُ تَعَالَى مِنَ السَّمَاءِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِين»؛ این لقب را خدا از آسمان بر علی بن ابیطالب قرار داده است.
سپس پيامبر فرمود: «فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَمِيرُ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ أَمِيرُ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ أَمِيرُ مَنْ مَضَى وَ أَمِيرُ مَنْ بَقِيَ فَلَا أَمِيرَ قَبْلَكَ وَ لَا أَمِيرَ بَعْدَك»؛ یا علی تو هم در آسمان امیر همهی موجودات سماوی و ملائکه اعم از جبرائیل، میکائیل، اسرافیل هستی و هم امير همه در زمين چه گذشتگان و چه آيندگان هستي. تعابير را ببينيد. پيامبر فرمود يا علي تو امير همهي پيشينيان و همهي انبياء گذشتهاي، تو امير همهي آيندگاني، نه اميري قبل از تو بوده و نه بعد از تو خواهد آمد. لذا اين عنوان از مختصات اميرالمؤمنين است، در این روایت آمده «لَا يَجُوزُ أَنْ يُسَمَّى بِهَذَا الِاسْمِ مَنْ لَمْ يُسَمِّه اللهُ تَعَالَى بِه»؛ فقط به کسي ميتوان اميرالمؤمنين گفت که خدا او را به اين نام نهاده باشد.
يکي از انحرافات صدر اسلام اين بود که اين عنوان را بر بعضي از خلفاي بني اميه قرار دادند و فکر کردند با گفتن يک عده نادان و منحرف اين عنوان بر فرد ديگري اطلاق پيدا ميکند؟ اين عنوان فقط مختص علي بن ابيطالب(عليه أفضل صلوات المصلین) است.
ما بايد افتخار کنيم شیعهی کسی هستیم که امیر همهی آسمانیان و زمینیان است، امیر همهی گذشتگان و آیندگان است پس لازم است حضرت را بيشتر بشناسیم.
عنوان ديگر علی بن ابیطالب در روايات؛ «باب الله» است، «باب الله الذی یؤتی منها و حسنه»، ميپرسند مگر خدا باب دارد؟ بله، این خدایی که همه جا هست «أقرب إلیکم من حبل الورید» و از رگ گردن به انسان نزدیکتر است، اگر از بابش وارد نشویم نمیتوانیم به خدا نزدیک شویم، ما شیعهی کسی هستیم که باب خداست.
صدوق در کتاب امالی و در عیون اخبار الرضا این حديث قدسي را از امام هشتم از پدرانش از وجود مبارک پيامبر اسلام و آن حضرت هم از جبرئيل، از ميکائيل، از اسرافيل، عن الله جلّ جلاله نقل ميکند. حدیث قدسی است یعنی حدیثی که خدا فرموده است. کلام خدا اگر به صورت وحی نازل گردد میشود قرآن، والاّ از آن تعبیر به حدیث قدسی ميشود.
امام هشتم(ع) با این سلسله سند از خدا نقل میکند که فرمود «أَنَا اللهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِي»، با قدرت خودم مردم را خلق کردم بعد در میان شما انبیایی را برگزیدم، و از میان انبیاء وجود مبارک محمد(ص) را به عنوان حبیب، خلیل و صفیّ خود قرار دادم و بعد میفرماید «وَ اصْطَفَيْتُ لَهُ عَلِيّاً فَجَعَلْتُهُ لَهُ أَخاً وَ وَصِيّاً وَ وَزِيراً وَ مُؤَدِّياً عَنْهُ مِنْ بَعْدِهِ إِلَى خَلْقِي وَ خَلِيفَتِي عَلَى عِبَادِي لِيُبَيِّنَ لَهُمْ كِتَابِي وَ يَسِيرَ فِيهِمْ بِحُكْمِي وَ جَعَلْتُهُ الْعَلَمَ الْهَادِيَ مِنَ الضَّلَالَةِ» من علی را اختیار کردم. پس انتخاب امیرالمؤمنین به اراده رسول خدا نبود، اینطور نبود که رسول خدا بتواند علی بن ابیطالب را جانشین خودش قرار بده.
بعد از قضیه غدیر خم يک اعرابي خدمت رسول خدا رسيد و عرض کرد یا رسول الله شنیدم در غدیر خم داماد خودت را به عنوان وصی خود قرار دادهای، آیا به خاطر این بوده که ابن عمّ و داماد تو است؟ پیامبر فرمود نه، این وظیفهای بود که خدا بر من قرار داد، و فرمود «بلغ ما انزل إلیک من قبلک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته»، این انتخابی بود که خدا کرد، علی بن ابیطالب را برگزید.
لذا اين سؤال اشتباه است که چرا پيامبر، علي را قرار داد؟ در این حدیث قدسی هم خدا میفرماید «واصطفیت علیاً وصياً»؛ علی را برادر، وصی، وزیر نبیام قرار دادم. هر کس بخواهد هدایت شود باید زیر علم امیرالمؤمنین قرار گيرد.
هدایت در غیر امیرالمؤمنین نیست، از راه امیرالمؤمنین به هر راه دیگری برویم ضلالت است. «وَ بَابِيَ الَّذِي أُوتِيَ مِنْهُ وَ بَيْتِيَ الَّذِي مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً مِنْ نَارِي» اگر انسان از باب امیرالمؤمنین(ع) وارد شود به خدا میرسد.
این زیارتها برای چیست؟ زیارت امام حسین، زیارت امام هشتم، زیارت امیرالمؤمنین و ائمه بقيع. یک وقتی من به مشهد ميرفتم يک آقايي پرسيد شما که به مشهد ميرويد هدفتان از زيارت چيست؟ به او گفتم اعتقاد ما بر اين است که راه شناخت توحيد خدا، همين ائمه هستند، اصلاً بدون اعتقاد به ولایت امیرالمؤمنین و اولاد او(عليهمالسلام) تقرب به خدا حاصل نميشود. هدف ما تقرب به خداست، منتهی اين بزرگواران وسیله و ابواب تقرب الهی هستند.
مسئله ولایت یک امر تشریفاتی نیست، اینطور نیست که بگويیم چون به امیرالمؤمنین(ع) خیلی ظلم شد و ما هم عاشق مظلومیم، پس به ايشان علاقهمنديم اینها سر جای خودش درست است ولی مقام امیرالمؤمنین بالاتر از اینهاست. اگر کسی علی بن ابیطالب را نشناسد نمیتواند خداشناس بشود، اگر کسی مراتب امیرالمؤمنین را نداند نمیتواند تقرب به خدا پیدا کند.
امشب که شب بیست و یکم ماه رمضان و شب قدر است ما آمدهايم با خدا مناجات کنیم، راهش این است که اول امیرالمؤمنین را واسطه قرار دهيم. شما ببینید این مراسم را اهلسنت ندارند چون از روی ناداني فکر ميکنند اين کار شرک است! در حاليکه ما که در دل شب ميگويیم الهی بعلیٍ، بفاطمه، بالحسن و الحسین همه ائمه معصومین را واسطه قرار میدهیم چون باب خدا هستند. اگر ما متوسل به اینها شويم راه شناخت خدا برای ما باز میشود، چرا میگوئیم نماز و روزه بدون ولایت امیرالمؤمنین باطل است؟ برای اینکه بدون ولایت امیرالمؤمنین شناخت خدا امکان ندارد، وقتی شناخت خدا امکان نداشت برای چه کسی نماز میخواند؟
در این حدیث قدسی خدا میگوید علی بن ابیطالب باب من است، هر کسی از این باب وارد شود از عذاب من در قیامت ايمن ميشود. ولی جملهی عجيبش اين است «وَ حِصْنِيَ الَّذِي مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ حَصَّنَهُ مِنْ مَكْرُوهِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»، این جمله را بنویسید در خانهی خود يا روی میز کار خود قرار دهيد. علی بن ابیطالب حصن خداست، خدا میفرماید این حصنی است که هر کسی پناه به این حصن ببرد او را از همهی بدیهای دنیا و آخرت حفظ ميکنم. چه جملهی عجیبی است. نمیگذارم در دنیا بدی به او برسد.
البته مریض شدن و فقير شدن بدي نیست، اینها روی یک جهتی امتحان الهی است ولی میفرماید نمیگذارم بدیِ دنیا و آخرت به سراغ او بیاید! الله اکبر از اين تعبیر. دعاي ما در شب قدر اين باشد که خدايا اين مطالبت را به ما ياد بده، عمر ما از دست رفت و گذشت، چيزي به پايان عمر ما باقي نمانده، اما هنوز نمیدانیم باب خدا چه کسی است؟ و وجه خدا کيست؟ این جمله زیاد شنیده شده که خدا روز قیامت نظر خودش را از یک عده برمیگرداند، اين عده چند گروهند که در روایات نامشان آمده است.
اما اگر کسی متمسک به امیرالمؤمنین(ع) شود که وجه الله است، خدا از او رویگردان نمی شود. چون در اين حديث قدرسي ميفرمايد «وَ وَجْهِيَ الَّذِي مَنْ تَوَجَّهَ إِلَيْهِ لَمْ أَصْرِفْ وَجْهِي عَنْهُ». آيا همین برای آدم بس نیست که در قیامت خدا به او نظر داشته باشد؟ شما به حج که میروید در آن صحنه عظیم حج دنبال این هستید که یک همراه پیدا کنید تا قوت قلبی برايتان شود. حال اگر بخواهيد در قیامت خدا نظرش را در آن شرايط سخت از آدم برنگرداند بابش امیرالمؤمنین است.
اخيراً کتابي به نام «کنز المطالب و بحر المناقب فی فضائل علی بن ابیطالب» اثر يکي از علمای قرن دهم به اسم سید نعمت الله حسینی به دست من رسيد. در اين کتاب این روایات به زيبايي عنوان بندی شده، اگر این کتاب به فارسی ترجمه شود براي علاقمندان بسيار قابل استفاده خواهد بود و شاید هم شده باشد من خبر نداشته باشم!
در همین کتاب نقل میکند انس بن مالک میگوید پرندهای را ذبح کرده و به پيامبر تقديم کردند که آن را میل کنند، پیامبر دستهایش را بالا آورد و به خدا عرض کرد «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ وَ إِلَيَّ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ» خدایا محبوبترین بندگانت را بفرست تا در صرف این غذا کنار من باشد، انس میگوید من گفتم خدایا این فرد را از انصار قرار بده تا مايه اعتبار ما شود، امیرالمؤمنین در زد انس رفت به او گفت پیامبر الآن مشغول کاری هست بعداً بیا، دوباره آمد گفت پیامبر مشغول کاری هست بعد بیا، براي مرتبه سوم آمد پیامبر(ص) فرمود «إفتح له الباب»، انس درب خانه را باز کن.
در را باز کرد و حضرت داخل شد پیامبر فرمود یا علی چرا با تأخیر آمدی؟ عرض کرد آقا سه بار آمدم انس گفت شما مشغول کاری هستید من مزاحم نشدم، پیامبر یک تشری به انس زدند و انس هم گفت شما یک دعایی کردید من دلم خواست آن کسی که مشمول این دعا بشود از عشیرهی من باشد!
در روایت دیگری دارد پنج جا پیامبر سجده کرده بدون اینکه قیام و رکوعی باشد، سؤال کردند یا رسول الله چرا پنج بار سجده کردید؟ فرمود جبرئیل آمد و عرض کرد «قَالَ أَتَانِي جَبْرَئِيلُ فَقَالَ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ عَلِيّاً فَسَجَدْتُ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَقَالَ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْحَسَنَ فَسَجَدْتُ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَقَالَ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْحُسَيْنَ فَسَجَدْتُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ فَاطِمَةَ فَسَجَدْتُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ مَنْ أَحَبَّهُمْ فَسَجَدْتُ»؛ خدا علی را دوست دارد، من سجده شکر کردم، دوباره آمد عرض کرد خدا حسن را دوست دارد، من سجده شکر کردم، بار سوم گفت خدا حسين را دوست دارد، سجده کردم، بار چهارم گفت: خدا فاطمه را دوست دارد، سجده کردم. این جمله آخر مربوط به من و شماست إن شاء الله، به شرطی که قدرش را بدانیم و در این مسیر باشیم، بار پنجم جبرئیل گفت هر کس که اینها را دوست بدارد، خدا هم او را دوست دارد.
کسی که در قلبش محبت اهلبيت باشد گناه نمیکند، خودمان را بازی ندهیم، نگويیم من محب امیرالمؤمنین هستم ولی دنبال گناه باشم، دنبال خوردن مال مردم و ظلم به دیگران و ريختن آبروي مردم باشم.
کسی که حب علی در قلبش وجود دارد مثل یک نوری قلب او را نورانی میکند لذا همه حرکاتش، خوردن و نگاه کردن، راه رفتن و حرف زدن و حتی فکر کردنش نوراني ميشود.
چرا گاهی اوقات وساوس شیطانی به ذهن ما میآید؟ برای اینکه محبت امیرالمؤمنین آن طوری که باید و شاید در قلب ما نیست، محبت امیرالمؤمنین حصن است، خدا فرمود اگر کسی محبت علي در قلب او باشد من او را از بدیهای دنیا و آخرت حفظ میکنم، یکی از بدیهای دنیا وساوس شیطان است شیطان آدم را وسوسه میکند برای مقام، برای مال، برای دنیا طلبی، برای ظلم کردن به دیگران، امشب که شب قدر است از خدا این سرمایه اصلی را مسألت کنيم.
روایت دیگری را در همین کتاب از ابن شاذان نقل میکند، پیامبر یک روزی از عبدالله بن عمر سؤال کرد راجع به علی چه فکر میکنید؟ او جملاتی را گفت که در شأن امیرالمؤمنین نبود، پیامبر غضب کرد و فرمود: «سَأَلْنَا رَسُولَ اللهِ(ص) عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَغَضِبَ وَ قَالَ مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَذْكُرُونَ مَنْ لَهُ مَنْزِلَةٌ عِنْدَ اللهِ كَمَنْزِلَتِي وَ مَقَامٌ كَمَقَامِي»، چرا راجع به علی بن ابیطالب اينطور سخن ميگوييد در حالي که منزلت او نزد خدا، مثل منزلت من است، الا اینکه مقام نبوت را ندارد.
سپس 21 جمله با «ألا» گفته، «ألا»؛ یعنی همه بدانید و به گوش همه برسانید. « أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَحَبَّنِي رَضِيَ اللهُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ كَافَأَهُ بِالْجَنَّةِ»؛ هر کس علی را دوست داشته باشد من را دوست دارد، هر کس من را دوست داشته باشد خدا را راضی کرده. دوستیِ علي مثل دوستي رفیق و بچه یا پدر و مادر نيست. دوستی علی یعنی معتقد باشیم همهی آسمانها و زمین و انسانها تحت ولایت امیرالمؤمنین هستند.
«أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً اسْتَغْفَرَتْ لَهُ الْمَلَائِكَةُ وَ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ يَدْخُلُ مِنْ أَيِّ بَابٍ شَاءَ بِغَيْرِ حِسَابِ»؛ چقدر این جمله عجیب است گويا اصلاً پیامبر(ص) که از عبدالله بن عمر سؤال کرده دنبال بهانه بوده تا اين حرفها را راجع به امیرالمؤمنین بزند. میفرماید هر کس علی را دوست داشته باشد ملائکه برایش استغفار میکنند و درهاي بهشت بر او باز میشود بدون حساب از هر دری بخواهد وارد بهشت میشود، البته در روایات دیگر میگوید ولایت ما حاصل نمیشود مگر به ورع، تقوا، خویشتن داری، انجام واجبات و ترک محرمات.
امشب که شب قدر است پیش خود یک مقدار فکر کنیم که در سال گذشته چه گناهانی از ما سر زده و چه غفلتهایی کردهایم و نفس خود را چه مقدار سياه و گرفتار ظلمتها، آلودگيها کردهايم، آيا خدا به ما ملهت ميدهد که اينها را درست کنيم؟ امشب شب تطهير قلبها است. شبي عجيب است، هر کسي مناجات کند و خالصانه يک يا الله بگويد خط بطلان بر گناهان عمر او ميکشد. اين را باور کنيم.
«أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً أَعْطَاهُ اللهُ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ وَ حَاسَبَهُ حِسَابَ الْأَنْبِيَاءِ» کسي که علي را دوست بدارد روز قیامت نامه اعمالش را به دست راستش میدهند. حساب او را همچون حساب انبياء محاسبه ميکنند.
«أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَشْرَبَ مِنْ الْكَوْثَرِ وَ يَأْكُلَ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَى وَ يَرَى مَكَانَهُ مِنَ الْجَنَّة» مؤمنين ولایت مدار وقتی از دنیا خارج میشوند خداوند مکانشان را در بهشت به آنها نشان میدهد این روایت مفصل است و انسان حيفش ميآيد که از اين روايات اطلاع ندارد.
از خدا بخواهیم که در این لیله قدر معرفت امیرالمؤمنین، ولایت و محبت آن حضرت را در ما و نسل ما قرار بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته