دين اسلام جامعیت دارد و برای هر زمانی حرف دارد، دین راه حل همهی مشکلات را در خود دارد
۱۴ آذر ۱۳۹۶
۱۹:۱۱
۳,۰۹۵
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ
لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ
در اینگونه جلسات طلبگی بحثهای مختلفی قابل طرح است.
اولین نکته اینکه اگر بگوييم هويّت و جوهره روحانیت در دورهی معاصر نسبت به قبل از انقلاب تفاوت فراوانی کرده حرف گزافی نزدهایم. يکي از خدمات بزرگ امام خميني(رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع أجداده الطاهرین) به روحانیت این بود که افق فکری روحانیت را عوض کرد و به آن توسعه بخشيد.
قبل از انقلاب مسئولیت روحانیت در یک امور محدود خلاصه میشد و همان امور محدود هم از درون حجره مدرسهها و کتابخانهها بیرون نمیرفت اما امروز این چنین نیست. امروز این فکر در ذهن ما بر اساس استدلال و برهان حاکم شده که دين اسلام جامعیت دارد و برای هر زمانی حرف دارد، دین راه حل همهی مشکلات را در خود دارد، این یک ادعای خیلی بزرگ است، چون هر زمانی مطالبات خاص خودش را دارد، حوادث واقعه در هر زمانی تغییر میکند و دین از عهدهی حل همهی اینها برمیآید، دین امروز به متن جامعهی بشری آمده است و در مقابل قدرتهای بزرگ ادعا که نه، بلکه بالاتر از ادعا، با قامت بلند ایستاده است.
حال چه کسی باید دين را بفهمد و آموزهها و دستورات آن را دنبال کند؟ اگر امروز یک روحانی و طلبه فکر کند مسئولیت او این است که یک نماز جماعتی اقامه کند یا یک منبري برود، بسیار در اشتباه است و اگر از منِ طلبه بپرسید ميگويم این در پیشگاه خدای تبارک و تعالی هیچ جوابی ندارد بدهد، مگر آنکه بیش از این توان نداشته باشد که در اين صورت معذور است.
اما چهرههایی مثل شما که بزرگان حوزه اراک فرمودند در میان فضلای اين شهر طلبههای با استعداد زیاد هستند نباید خود را قانع به یک منبر و نماز جماعت کنند. حتّي نبايد خود را قانع به دروس مدرسه نمايند باید فراتر از اینها حرکت کنيد. يکي از رموز موفقيّت علمای بزرگ، مراجع، فقها، مفسران و فلاسفه این بوده که خود را محصور در امور محدود نکرده و دنبال امور وسیعتر و فراتر بودند.
امروز دین در همه ابعادش از متن کتب علمای ما بیرون میآید. در فقه، اعتقادات، اخلاق، سیاست و... چه کسی باید در اين متون و منابع غني شيعه درست تحقیق کند و آنرا درست بفهمد و براي مردم بيان کند؟
در آيه سيزدهم سوره مبارکه شورا؛ «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصّى بِهِ نُوحًا وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى وَ عيسى أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللهُ يَجْتَبي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ»؛ خداي تبارک و تعالي وظيفه پيامبران را اقامهی دین مطرح میکند نه بیان دین. البته در کتب فقهی در نماز اين بحث مطرح است که آیا بین «أقیموا الصلاة» و «صلّوا» فرق هست يا نه؟
بعضی از آقایان اهل منبر هم اشتباه معنا میکنند میگویند «أقیموا» نماز را دسته جمعی و گروهی بخوانيد اما محققين ميگويند اقيموا به این معناست که نماز را درست با شرایط و خصوصیات آن به جا آوريد. ولی مراد از «أقیموا» در اين آيه اجرای دین است، انبیاء باید دین را در متن جامعه اجرا کنند. حال اگر اين مطلب درست فهميده شود و باور ما گردد ما که مدعي هستيم روحانیت مسیر انبیاء را طی میکند، «العلماء ورثة الأنبیاء» این وراثت فقط وراثت در تبیین دین نیست، بالاتر از اینهاست. در زمان غيبت ما باید دين را در جامعه اجرا کنیم.
اين اقامه دين که یکی از واجبات است، متوقف بر اين است که ما دین را بفهمیم، متوقف بر این است که ما دقیقاً درس بخوانیم، متوقف بر اين است که ما بر این کتبی که بزرگان ما نوشتهاند مسلط شويم الآن نسبت به ادبیات چند دهه است که متأسفانه هم در حوزهی قم، هم در سایر حوزهها بهای آن چنانی داده نميشود، در حالی که کارآيي ادبیات در اجتهاد بسيار زياد است. مثلاً در بحث استثنا میگويید ما یک استنثنای متصل و یک استثنای منقطع داریم، حال فقهای ما به آیه «لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِل إِلاّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ» ميرسند. اين بحث مطرح ميشود که این استثنا متصل است یا منقطع، برخی از بزرگان مثل مرحوم محقق خوئی اعلی الله مقامه میگویند اصلاً در قرآن ما استثناء منقطع نداریم، استثنای منقطع قبیح است، لذا آیه را طور دیگری معنا میکنند.
امام خميني(رضوان الله تعالی علیه) در کتاب البيع میفرماید استثنای منقطع صحیح که هست هیچ، در قرآن هم آمده و در مواردی هم حکمت استثنای منقطع را بیان میکند. حال اگر طلبهای ادبیات را قوی خوانده باشد در اين موارد میتواند آيه را بفهمد و اظهار نظر کند.
ادبیات درست خوانده نمیشود، آنگاه طلبهاي پيدا ميشود و حرفهای واهی میزند. هر چه فرد ادبیاتش را قویتر کند در فقاهت و اجتهاد موفقتر است، بحث تفسیر قرآن هم که خود وادی به مراتب وسیعتر از فقه دارد و متضمن آیات الاحکام و غیر آن است! در مورد رسائل و مکاسب و کفایه هم بايد گفت. واقعاً این کتابها روش اجتهادی را به طلبهها یاد میدهد. اگر استادی که این کتابها را تدریس میکند دقایق این کتابها را خوب بیان کند طلاب میفهمند روش اجتهاد چگونه است و چطور باید اجتهاد کرد؟
زمزمههایی این روزها مطرح شده که این کتابها قدیمی و مربوط به 150 سال پیش است و به درد امروز نمیخورد موضوعات روز ما در کجای مکاسب آمده؟ اين حرف برای این است که درست اين کتابها را نخوانده و نفهميدهاند. همین مکاسب محرمه را اگر یک طلبهای دقیق بخواند بسیاری از سؤالاتی را که در زمان ما مطرح میشود میتواند جواب بدهد.
مثلاً در مکاسب محرمه بحث بیع منی که مطرح ميشود. این طلبه به آن نگاه میکند و به استاد نگاه میکند که این چه دردی را دوا میکند، در حالی که امروز در دنيا بحث تلقیح مصنوعی مطرح و یکی از معاملات بسیار مهم اقتصادی همین بحث فروش نطفه است، در مورد همين مسئله تلقیح مصنوعی که از مسائل روز دنیاست، قویترین و بهترين بحثهای فقهی و حقوقی را محققین ما در حوزههاي شیعه ارائه دادهاند که آن هم به برکت این کتابهای عمیق مثل مکاسب و رسائل و کفایه بوده است.
چرا باور ما به این کتابها باید سست باشد، مراقب باشید این توهمات و وسوسهها یک وقت مانع دقّت ما نشود، گاهی اوقات میگویند برخي از این مباحثی که در اصول وجود دارد، به چه دردی میخورد؟ اگر اين سبک اجتهادی که امروز به برکت بزرگانی مثل شیخ انصاری و آخوند خراسانی و نائيني و امام خميني و این طبقهها، در حوزه رواج دارد در دوران قبل، در زمان شيخ صدوق و مفید و سید مرتضی بود بعضی از مباحث آنها قطعاً طور دیگری میشد.
مثلاً مرحوم صدوق قائل به سهو النبی است. براساس موازین اجتهادی ما با ادله فراوان جواب این مسئله بسيار روشن است و نمیتوانیم قائل به سهو النبی بشویم، حالا اگر در یک روایتی آمده باشد در موردی پیامبر سهو کرده آن را بايد حل کرد. يک راوي فقيه از امام صادق(علیه السلام) سؤال کرد که آیا رسول خدا(ص) هیچگاه در نماز خود سجدة سهو انجام دادند سؤال قشنگی هم هست حضرت فرمود نه هیچ وقت نشد!
اين روايت هم که نباشد، بر اساس موازین اجتهادی ما مسئله حل شده است. اجتهاد فقط کلید برای فروع دين نیست، ما هزاران روایت اعتقادی داریم که فقیه باید در مورد اینها نظر بدهد یعنی کسی که موازین اصولی دارد، با مسلک اجتهادی خود میتواند اینها را معنا کند و جمع بین این روایات نمايد. در مباحث مهدویت اینقدر روایات هست که اگر انسان با قوهی اجتهاد وارد نشود سر از بدعت و انحرافات در میآورد، طلبهی سادهای که تا شرح لمعه درس خوانده حق ندارد در مسائل مهدویت دخالت کند او مسائل مهدویت را نمی فهمد لذا هر روز یکی از علائم ظهور را از جیب خودش در میآورد و به جامعه تلقین میکند.
اجتهاد بسیار مهم است این کتبی که امروز در حوزهها رواج دارد مثل رسائل و مکاسب و کفایه را با دقت و حوصله بخوانید، اينطور نبوده که بزرگان ما نظير مرحوم سيد بيکار بودند و نشستند اين کتابها را حاشيه زدهاند. از دل حاشیهی سيد بر مکاسب بسياري از نکات عمیق اجتهادی بیرون میآید.
در همین مسئله که آیا انسان بالغ براي انجام حج مستحبی نیاز به اذن پدر و مادر دارد یا نه؟ در حج واجب کسی نمیگوید اجازه نیاز است. امّا در بحث حج مستحبي مرحوم آقای حکیم(قدس سره) در کتاب مستمسک میگوید ما قاعدهای به نام سلطنت بر نفس داريم غير از قاعده «الناس مسلطون علي اموالهم». از همين بحث راهها و قاعدههاي جديدي استفاده ميشود.
مثلاً در مورد آدمي که ميخواهد براي بعد از مرگش نسبت به اهداء اعضا و جوارح خود وصيت کند به درد ميخورد. همچنين نسبت به فردي که در زمان حياتش ميخواهد عضوي از بدن مثل کليهاش را بفروشد. البته مادامي که مستلزم ضرر نباشد. شايد در صدها مسئلهي پزشکی این قاعدهی «الناس مسلطون علی انفسهم» راهگشا باشد.
ما که میخواهیم اقامهی دین کنیم، باید دین را خوب بشناسیم، روايات مربوط به فضيلت شناخت دین فراوان است. براي انسان هیچ توفیقی بالاتر از طلبگی تصور نمیشود! علم فقه با هیچ علمی قابل مقایسه نیست با وجود همهی ارزشهایی که سایر علوم دارند.
از آیات قرآن و روایات به خوبی مسئله استفاده میشود اين يک توفیق الهی است که انسان دین را یاد بگیرد، شما به آیهی نفر عمل میکنید و تفقه در دین مينماييد «إذا أرَادَ اللهُ بِعَبدٍ خَیراً فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ» این خیر سعادت دنیا و آخرت است این خیر به این معنا نیست خداوند بخواهد یک هدیه مختصر و رزق معمولي را که به همهی انسانها میدهد به اين فرد بدهد. این خیر یعنی تضمین سعادت دنیا و آخرت که او را فقیه در دین میکند.
پس راهی که در آن قرار دارید یک توفیق الهی است آن را مغتنم شمرده و به خوبی از اوقات خود استفاده کنید. یک طلبهی جوان از 24 ساعتی که خدا برایش قرار داده لااقل بین 16 تا 18 ساعت باید کار کند، اگر کسی بخواهد به چهار ساعت صبح و دو ساعت بعد از ظهر اکتفا کند امیدی نداشته باشد به جایی برسد، باید کار کرد و زحمت کشید، زندگینامهی علما و بزرگان را بخوانید. انسان در این مسیر اگر کارش برای خدا باشد، «مَن عَلِمَ لله وَ عَلَّمَ لله وَ تَعَلَّمَ لله دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاءِ عَظِیماً» مقام و مرتبتی عظيم در نزد خدا پیدا میکند.
«دعی فی ملکوت السماء عظیما» یعنی چه؟ اينکه ملائکه اين فرد را در آسمانها عظیم می شمارند، آیا فقط یک امر تشریفاتی و احترام است يا نه. اين فرد عظمت نزد خدا پیدا میکند و کسی که عظمت عند الله پیدا کند ملائکه او را عظیم میشمارند.
در کنار این مسائل بسياري از شما امروز با فضای مجازی آشنا هستید. به نظرم یک طلبه حتماً باید به فضای مجازی احاطه داشته، شبهات را رصد کرده و بررسی کند و جواب دهد. توطئههايي که در قالب اشکالات هر روز به فقه، اخلاق و اعتقادات وارد میکنند باید رصد شود و ما وظیفه داریم آنرا پاسخ دهیم.
راهحل صحيح هم به این است که ما از جهت علمی قوی شویم، شما ببینید خدمت مراجع بزرگوار در هر روز صدها سؤال ارسال میشود، اگر انسان زحمت نکشیده و مراتب علمیاش قوی نباشد نمیتواند از عهدهی پاسخ به آنها برآيد. انقلاب ما امروز متوقف بر اين است که روحانیت هر چه بیشتر خودش را از جهت علمی قوی کند، اگر خود را از نظر علمی قوی نکنیم از حمایت انقلاب عاجز ميمانيم.
طلبهی انقلابی که رهبری معظم انقلاب مکرر فرمودهاند و این را به عنوان یک مطالبهی جدی از حوزههای علمیه نمودهاند کیست؟ کسی است که برای حفاظت از این انقلاب و نظام خوب درس بخواند. طلبهای که سواد ندارد یا از جهت علمی ضعیف است به انقلاب لطمه میزند اما طلبهای که از نظر علمی خودش را مجهز کرده و بار علمیاش را بیشتر نموده باشد قدرتش برای دفاع از انقلاب بیشتر است.
امروز در فضاهای مجازی حجاب را شدیداً مورد استهزاء و مسخره قرار میدهند. اگر از یک طلبه بپرسند به چه دلیل حجاب واجب است؟ باید آیات قرآن و رواياتش را بداند، و بداند حجاب از ضروریات دین است یا نه؟ اگر در جمع دانشگاهی دعوتش کردند و صد سؤال درباره حجاب از او کردند باید بتواند جواب دهد، وقتی از او سؤال شود آيا حکومت میتواند در مسئله حجاب دخالت کند، يا اگر زنی گفت حجاب یک امر شخصی است با من چکار دارید؟ آیا حکومت اسلامی در مقابل بیبند و باری و بی حجابی زنها وظیفه دارد؟ یک طلبه باید با استدلال و دلیل جوابش را بدهد.
امروز حتي امر به معروف و نهی از منکر را هم استهزاء میکنند. مراکز متعددی که بعضی از آنها در خود اسرائیل است القاء ميکنند قرآن از جهت ادبیات اشکال دارد! قرآنی که در اوج فصاحت و بلاغت است، چه کسی باید دفاع کند؟ چه کسی باید اثبات کند که قویترین متن ادبی روی زمین قرآن ماست؟
وظیفه خیلی سنگین است، باید دعای ما بعد از هر نماز این باشد که «اللهم عرفنی نفسک»، «عرفنی رسولک»، «عرفنی حجّتک»، «عرفنی کتابک»، «عرفنی دینک»، ما بايد با اخلاص به میدان آمده و دنبال فهم دین خدا باشیم، دنبال این نباشیم که با علم خود به دیگران مباهات کنیم. درس بخوانیم برای خدا آن طوری که علمای گذشته ما عمل ميکردند.
یک سری به کتابخانههای قدیمی اینجا و مخطوطاتی که در قم وجود دارد بزنيد. ببينيد علمای بزرگ قدیم شاید ده جلد کتابهای بسیار مفصل در مباحث دینی نوشتهاند آنها این کتابها را برای خدا نوشتند ، حالا یا چاپ میشود یا نمیشود، باید اینطور باشد که بگوييم من یک وظیفه الهی دارم، اگر پُست و مسئوليتي بردوشم قرار دادند که دادند اگر هم ندادند خدا را شکر، دنبال این نباشیم که مدرک سطح سه و چهار را بگیریم و بعد هم یک پستی پیدا کنیم که این ظلم و جفای بزرگی بر حوزه و بر خود ما است.
حیف نیست این توفيقي را که الآن خدا به ما داده بخواهیم برای کسب یک مقام ظاهری دنیوی صرف کنيم. بايد باور داشته باشيم که خدا رزق میدهد، اعتبار و آبرو میدهد، «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ» است. بنابراين قوی درس بخوانیم تا بتوانيم از دین و انقلاب حمایت کنیم.
برای علمای بزرگی که بر همهی ما حق دارند از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری که زمانی قبل از حضور در قم در اين شهر بودند و علمای بزرگی مثل مرحوم سلطان العلماي اراکي که صاحب یکی از حواشی دقیق بر کفايه هستند و بسياري از معضلات کفایه به برکت این کتاب حل میشود، و نيز کسانی که این مدرسههاي علميه را ساختند و مراجع گذشته طلب رحمت و علوّ درجات نموده و یاد امام راحل و شهدای انقلاب و روحانیت را گرامی میداریم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
1ـ يکي از خدمات بزرگ امام خميني(ره) به روحانیت این بود که افق فکری روحانیت را عوض کرد و به آن توسعه بخشيد.
2ـ امروز این فکر در ذهن ما بر اساس استدلال و برهان حاکم شده که دين اسلام جامعیت دارد و برای هر زمانی حرف دارد، دین راه حل همهی مشکلات را در خود دارد.
3ـ در آيه سيزدهم سوره مبارکه شورا، خداي تبارک و تعالي وظيفه پيامبران را اقامهی دین مطرح میکند نه بیان دین.
4ـ روحانیت مسیر انبیاء را طی میکند، «العلماء ورثة الانبیاء» این وراثت فقط وراثت در تبیین دین نیست، بالاتر از اینهاست. در زمان غيبت ما باید دين را در جامعه اجرا کنیم.
5ـ در مورد همين مسئله تلقیح مصنوعی که از مسائل روز دنیاست، قویترین و بهترين بحثهای فقهی و حقوقی را محققین ما در حوزههاي شیعه ارائه دادهاند که آن هم به برکت این کتابهای عمیق مثل مکاسب و رسائل و کفایه بوده است.
6ـ اجتهاد فقط کلید برای فروع دين نیست، ما هزاران روایت اعتقادی داریم که فقیه باید در مورد اینها نظر بدهد.
7ـ در مباحث مهدویت اینقدر روایات هست که اگر انسان با قوهی اجتهاد وارد نشود، سر از بدعت و انحرافات در میآورد، لذا هر روز یکی از علائم ظهور را از جیب خودش در میآورد و به جامعه تلقین میکند.
8 ـ یک طلبه حتماً باید به فضای مجازی احاطه داشته، شبهات را رصد کرده و بررسی کند و جواب دهد.