انقلاب؛ حلقه وصل عاشورا و مهدویت
۲۱ بهمن ۱۳۹۶
۰۱:۵۴
۱,۳۵۵
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
«انقلاب؛ حلقه وصل عاشورا و مهدویت»
بسم الله الرحمن الرحيم
اولاً مناسبت مهم اين ايام را كه شهادت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) است. خدمت حضرت حجت(عج) كه بزرگترين مصيبت ديده اين حادثه است تسليت عرض ميكنم. ثانياً ايام مبارك دهه فجر انقلاب اسلامي و سي و نهمين سالگرد پيروزي انقلاب را گرامي ميداريم و خداي تبارك و تعالي را نسبت به اين موهبت بزرگ شکرگزار هستيم، اميدواريم قدردان اين نعمت بزرگ، قدردان رهبريهاي امام خميني(رضوان الله تعالي عليه) و مقام معظم رهبري باشيم و بتوانيم بر حسب آنچه كه وظيفهي ما اقتضا ميكند مسير انقلاب را دنبال كنيم.
خدمت شما برادران بزرگوار و خواهران مكرمه خير مقدم ميگويم كه در دانشگاههاي كشور پيگير مسائل مربوط به مهدويت هستيد.
اين موضوع در جمع شما مطالب زيادي را ميطلبد که انسان بايد مطرح كند.
اولاً از بركات نظام جمهوري اسلامي اين بود كه همان طوري كه پيروزي و استقرار نظام جمهوري اسلامي ما به عاشوراي امام حسين(عليه السلام) گره خورده و ريشه در محرم و صفر دارد، هدف غايي آن هم حكومت حضرت حجت (عج) است، ريشه و غايت اين نظام ماست.
امام(رضوان الله تعالي عليه) كه بنيانگذار اين موهبت بزرگ الهي در زمان ما بود اين انقلاب را، هم با حقيقت عاشورا پيوند عميق داد و هم آن را با حقيقت حكومت جهاني آن حجت الهي مرتبط کرد، که روزي ظهور ميكند و اسلام را به نحو كامل بر بشر عرضه نمايد.
انقلاب ما يك حلقهي وصل قوي بين عاشورا و مهدويت است و شايد مهمتر از اين حلقه نداشته باشيم. اگر ما بخواهيم در مسير درست حركت كنيم بايد آن باطن ما، جان و نفس ما با اين دو گره بخورد. نسبت به مسئلهي عاشورا بايد در ايام خودش نكاتش را برجسته كرد اما اکنون به موضوع مهدويت اشاره مختصري ميكنم.
بعد از انقلاب مسئله انتظار موعود يك تحول مفهومي پيدا كرد، از انتظار منفي، سرد و بيخاصيت، انتظاري كه انسان را منزوي و عزلت نشين كند خارج شد و انسان منتظر را تبديل به انساني کرد که با ظلم مقابله کند، به ميدان آيد، عَلَم و پرچم دين را به دست گيرد و دنبال اجراي دين باشد. ما معتقديم آن حكومت حقّه جهاني، فقط به دست امام زمان(عليه السلام) بر پا ميشود و غير از آن حضرت، هر کسي داعيه حكومت جهاني نمايد حرفش باطل است، تنها كسي كه ميتواند ادعاي حكومت جهاني كند فقط و فقط امام زمان(عليه السلام) است.
شما كه مسئوليت پيگيري امور مربوط به مهدويت را برعهده داريد بايد در اين رواياتي كه ميفرمايد هر پرچم و عَلَمي كه قبل از قيام حضرت حجّت بر پا بشود باطل و حرام است بسيار دقّت کنيد.
معناي اين روايات آن نيست كه بعضيها قبل از انقلاب به نسل آن روز ميگفتند دست روي دست بگذاريد و كاري نداشته باشيد چه كسي ظلم و فساد ميكند، گاهي اوقات هم آن «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما» را هم كنارش اضافه كرده و ميگفتند بلكه انسان كمك كند فساد زياد شود تا حضرت ظهور كند. با اين حرف انقلابيون و مبارزين عليه رژيم پهلوي و قيام امام خميني (ره) را تخطئه ميکردند.
اين طرز تفکر گروههايي مثل انجمن حجتيه بود که به عنوان مدافعين مهدويت فعاليت ميکردند و حکومت طاغوت پهلوي هم آنها را تأييد ميکرد و کاري به آنها نداشت، براي اينكه اينطور فكر ميكردند كه انسان در مقابل ظلم و چپاول و غارتگري و فساد نبايد حرفي بزند بلكه بايد آنها را در هدف باطلشان كمك هم بکند.
اما به بركت انقلاب، معناي واقعي اين مفاهيم روشن شد و مشخص گرديد قبل از ظهور، برپايي پرچم قيام عليه حکومتهاي ظالم و ستمگر باطل نيست، بلکه آن قيامي باطل است که ادعاي جهاني بودن كند و بگويد من ميخواهم آن حكومت جهاني و آن عدالت كُل را پياده كنم، بله اين قيام باطل و کمک به آن حرام هم هست. چون اين فقط مختص آن زمان خاص ظهور حضرت است كه ارادهي الهي بدان تعلق پيدا کرده است و زمان آن را هم غير از خدا، احدي نميداند، حتي خودِ حضرت(عليه السلام).
ما گر چه معتقديم پيامبر اكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) داراي علمي هستند كه با علوم بشر قابل مقايسه نيست و آگاه بر همه چيز ميباشد، اميرالمؤمنين(ع) ميفرمود «سلوني قبل أن تفقدوني» قبل از اينکه مرا از دست بدهيد از من بپرسيد که به راههاي آسمان بيشتر از راههاي زمين آگاه هستم، اما بر حسب آيات قرآن و روايات، يك سري از علوم، مختص خداي تبارك و تعالي است، مثل زمان قيامت، «يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي» ميپرسند چه زماني قيامت برپا ميشود، بگو اين مربوط به خداست.
روز قيامت را احدي غير از خدا نميداند حتي نبي اكرم(ص).
يكي ديگر از اموري كه مختص به خداست، زمان ظهور است. زمان ظهور را احدي نميداند حتي خود حضرت حجت (عج).
اين سؤال مطرح ميشود كه چرا هیچکس نمیداند؟
ممکن است يك جهتش اين باشد که براي مجموعه بشريت نه فقط مسلمانها، بايد قابليت اجراء و پيادهسازي آن حكومت جهاني و آن عدل مطلق پيدا شود و فقط خداي تبارك و تعالي است که ميتواند آن زمان را تشخيص بدهد.
باري اين رواياتي كه ميفرمايد برافراشته شدن هر عَلَمي قبل از ظهور حضرت باطل است، يعني عَلَم جهاني. داعيهي حكومت جهاني را فقط معصوم(عليه السلام) ميتواند ادعا كند و لذا شما ببينيد امام خميني(رضوان الله تعالي عليه) هيچگاه ادعاي حكومت جهاني نكرد، فرمود مردم ايران قيام کنند تا حكومت طاغوت را كنار گذارده و حكومت اسلامي برپا کنيم. فرمود اين انقلاب را هم صادر ميكنيم، امّا هيچگاه نفرمود من دنبال تشكيل حكومت جهاني اسلامي هستم. چرا؟ چون اين امر مختص به حضرت ولي عصر(عج) و مختص آن زمان خاصي است که با ارادهي حق تبارك و تعالي محقق ميشود.
بعد از انقلاب نه تنها مفهوم انتظار تحول پيدا كرد، بلکه اصل مقولهي مهدويت حيات جديدي پيدا نمود.
اگر با ديد اجتهادي بخواهيم آيات و روايات مربوط به مهدويت را بررسي كنيم متجاوز از صد جلد كتاب خواهد شد.
اساساً خود دين در عصر ظهور متحول خواهد شد. اين رواياتي كه ميفرمايد حضرت دين جديد ميآورد «يأتي بدينٍ جديد» به چه معناست؟ اين را هر كسي نميتواند معنا كند، واقعاً نياز به قوهي اجتهاد و نيروي اجتهادي دارد. يك وقت در ذهن شريفتان نيايد يك روايت را ميتوانيد به راحتي معنا كنيد، نه، اين نياز به يك مايههاي علمي و اجتهادي قوي دارد و من توصيه ميكنم در اين موضوع خيلي با احتياط كار كنيد، هر چه را كه ميخواهيد مربوط به حضرت مطرح كنيد ابتداء مطالعه فراوان کرده بعد با احتياط بيان و دنبال كنيد.
قضيهي مهدويت بحثهاي فقهي عميقي دارد كه متأسفانه هنوز انجام نشده، مثل همين عبارت «يأتي بدينٍ جديد» که مراد چيست؟ آيا مراد اين است كه آن حضرت احكام جديدي ميآورد كه در كلمات پيامبر و ائمه قبل نبوده؟ يا احكامي كه قبلاً درست در جامعه بيان نشده، حضرت آنها را اصلاح ميكند، احتمالات زيادي وجود دارد.
حدود بيست سال پيش در مقالهاي که تحت عنوان دين در عصر ظهور براي يکي از همايشهاي مربوط به مهدويت ارائه نمودم نوشتم: بعد از انقلاب مقولهي مهدويت نه فقط در مسئله انتظار بلکه در همه ابعاد تحول پيدا كرد و اميد بخش بشريت و مسلمانها شد. ما اگر مقولهي مهدويت را از دين حذف كنيم يا آن را با معاني ضعيف و غير صحيح قبل از انقلاب بخواهيم تعريف کنيم دين ما دين جامعي نخواهد بود.
يكي از بحثهاي مربوط به مهدويت که شايد در محيط دانشگاه هم زياد با آن برخورد داشته باشيد اين است كه ميگويند دين به چه دليل بايد حكومت كند؟ يكي از حرفهاي امام رضوان الله تعالي عليه اين بود كه دين فقط نماز و روزه و حج نيست، يكي از اموري كه در دل دين وجود دارد و به بركت اين انقلاب واضح و روشن شد مسئله حكومت است امام فرمود حكومت اسلامي از احكام اوليهي دين ماست همانطوري كه ما امر به معروف و نهي از منكر و جهاد في سبيل الله داريم، مسئلهاي هم بهعنوان لزوم تشکيل حکومت داريم.
به اين نکته خوب دقّت شود بعضيها ميگويند دين يك امر عبادي و فردي است. دين يك ارتباط خاص بين انسان و خداست، كاري به جامعه، اجتماع و حكومت ندارد! بعد هم براي اينكه اين مسئله را محكم كنند، چنين استدلال ميکنند؛ همانطوري كه دين در طبابت نميتواند دخالت كند، دين در مهندسي، رياضي، علوم شيمي و فيزيك نميتواند دخالت كند، در سياست هم نميتواند دخالت كند و حکومت تشکيل دهد.
وقتي نگاه ما به مسئلهي مهدويت عميق باشد ميگوئيم مگر در زمان ظهور چه ميشود؟ «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَر»؛ در زمان ظهور مگر غير از اين است كه جمعي تحت رهبري حضرت حجت(عج) حكومت تشكيل ميدهند؟
آيا آن حكومت از دل دين بيرون نميآيد؟ آيا همهي ارسال رسل و انزال كتب در طول تاريخ براي رسيدن به آن حكومت جهاني نيست؟! اگر گفته شود دين حكومت ندارد، حكومت اميرالمؤمنين(عليه السلام) و حكومت نبي اكرم(ص) در مدينه هم زير سؤال ميرود، حتي حكومت حضرت حجت(ع) هم زير سؤال ميرود، وقتي دين حكومت نداشته باشد همهي اينها را بايد كنار بگذاريم.
اساساً استكبار، بخوبی به عمق معارف ما رسيدهاند، اينكه امروز ادعاي دهكدهي جهاني، حكومت جهاني، بانك جهاني، سازمانهاي جهاني مينمايند براي چيست؟
ميگويند بشر خودش ميتواند حكومت جهاني تشكيل دهد، چه كسي گفته يك نفر بايد از طرف خدا به عنوان حجت خدا حكومت جهاني تشكيل بدهد؟ ولي ما معتقديم غير از امام معصوم، احدي نميتواند حكومت جهاني تشكيل بدهد.
از برکت اين انقلاب نگاه ما به دين يک نگاه عميقي شد، دين از يک حصار محدود خارج شد و توسعه پيدا کرد. الآن مجال نيست ابعاد جامعيّت دين را بيان کنم. بايد اين ابعاد را مطرح و سپس ريشهيابي کنيم که هر يک از اين ابعاد از کدام متون ديني ما در ميآيد؟ اين يک ادعا و شعار نيست همه اينها در متون ديني ما وجود دارد.
نسبت به قضيهي مهدويت مطالعهي خودتان را زياد كنيد، مبادا از خودمان حرفي را كم يا زياد كنيم، مثلاً بعضي از علائم ظهور در روايات آمده و تقسيم به علائم قطعي علائم غير قطعي شده است. در كنارش مسئله بداء هم قرار گرفته و ميگوئيم در علائم ظهور ممكن است بداء هم واقع شود، يعني يك چيزي که تا حالا فكر ميكرديم علامت ظهور است بعد معلوم ميشود ارادهي خدا از اول تعلق گرفته بود كه اين علامت ظهور نباشد، براساس مصالحي تا حالا به عنوان علامت ظهور مطرح شده، غير از مواردي که در روايات آمده ما ديگر حق نداريم از پيش خود چيزي را بهعنوان علائم ظهور مطرح کنيم.
اگر كسي شش قلو زائيد بگوئيم از علائم ظهور است! اگر حرکت مقدسي از سوي مردم انجام شد يا جنگي در يک منطقه درگرفت، بگوييم از علائم ظهور است! بايد خيلي مراقبت كنيم.
من به شما برادران و خواهران كه در دانشگاه حضور داريد عرض كنم اين مسئلهي مهمي است. اينکه امروز نسل دانشجوي ما ارتباط عميقي با قضيهي مهدويت ندارد براي اين است که از برخي تريبونها ادعاها و حرفهاي نابجايي مطرح شد. يک وقت گفتند اين کشور با مديريت امام زمان(ع) اداره ميشود، بعد هم مردم اين همه اشکالات و نابسامانيها و مصائب را ميبينند. چرا يک فکر غلطي را مطرح کنيم که اذهان مردم و جوانان منحرف شود؟!
متون به اين خوبي در قضيه مهدويت وجود دارد. ما كتاب كم نداريم، مخصوصا در اين دو دهه که در حوزهي علميه قم از جاهايي كه ميشود گفت تحول در آن به وجود آمده اين مراکز تخصصي است كه متخصصين بسيار قوي خصوصاً در مسئلهي مهدويت تربيت شدهاند. اين مراکز در دو دهه قبل نبود و چه موضوعات خوبي را اکنون مطرح ميكنند با اين مراکز مرتبط باشيد و از اينها كمك علمي و فكري بخواهيد و الا قطعاً نميتوانيد بدون ارتباط با مراكز قوي حوزوي در مسائل تخصصي مهدويت پيش برويد! اگر ميخواهيد در اين مسير صحيح و مستقيم و آنطوري كه واقعاً نظر خود حضرت حجت(عج) هست پيش برويد، مطالعهتان را بايد گسترده كنيد، ارتباطتان با متخصّصان فن زياد باشد، دامنه مسئله مهدويت، واقعاً خيلي وسيع است.
روز به روز هم محققين ما نسبت به اين موضوع بيشتر كار ميكنند، مخصوصاً با اين مدعياني كه امروز بيشتر از هر زمان ديگر پيدا ميشوند. ما مدعي مهدويت در طول تاريخ حتي در زمان خود ائمه زياد داشتيم، مذاهب باطله و فرقههاي انحرافي زياد بوده، الآن هم ميبينيد افرادي هستند كه ادعا ميكنند فرزند يا همسر حضرت حجت(عج) هستند يا ادعا ميكنند ميخواهند مقدمات ظهور را تشكيل بدهند. اگر ما با چشم بيدار و با ذهن عالمانه در اين مسير حركت نكنيم، نه تنها به نتيجه نميرسيم بلکه ممكن است خداي نكرده به نتايج غير صحيح برسيم.
اميدوارم در اين سفري كه در قم حضور داريد بتوانيد از معارف حقيقي مهدوي، از مسائل علمي و معرفتي و تربيتي و اعتقادي و اخلاقي مهدوي إن شاء الله به نحو كامل بهرهمند بشويد و خداي تبارك و تعالي انقلاب ما را حفظ كند تا مقدمهاي براي ظهور آن حضرت باشد. إن شاء الله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
۱ـ همان طوري كه پيروزي و استقرار نظام جمهوري اسلامي ما به عاشوراي امام حسين(عليه السلام) گره خورده و ريشه در محرم و صفر دارد، هدف غايي آن هم حكومت حضرت حجت(عج) است.
۲ـ انقلاب ما يك حلقهي وصل قوي بين عاشورا و مهدويت است.
۳ـ بعد از انقلاب مسئله انتظار موعود يك تحول مفهومي پيدا كرد، از انتظار منفي، سرد و بيخاصيت، انتظاري كه انسان را منزوي و عزلت نشين كند خارج شد و انسان منتظر را تبديل به انساني کرد که با ظلم مقابله کند، به ميدان آيد، عَلَم و پرچم دين را به دست گيرد و دنبال اجراي دين باشد.
4ـ به بركت انقلاب معناي واقعي اين مفاهيم روشن شد و مشخص گرديد قبل از ظهور برپايي پرچم قيام عليه حکومتهاي ظالم و ستمگر باطل نيست بلکه آن قيامي باطل است که ادعاي جهاني بودن كند و بگويد من ميخواهم آن حكومت جهاني و آن عدالت كُل را پياده كنم.
5ـ بعد از انقلاب مقولهي مهدويت نه فقط در مسئله انتظار بلکه در همه ابعاد تحول پيدا كرد و اميد بخش بشريت و مسلمانها شد.
6ـ ما اگر مقولهي مهدويت را از دين حذف كنيم يا آن را با معاني ضعيف و غير صحيح قبل از انقلاب بخواهيم تعريف کنيم دين ما دين جامعي نخواهد بود.
7ـ اگر گفته شود دين حكومت ندارد، حكومت اميرالمؤمين(عليه السلام) و حكومت نبي اكرم(ص) در مدينه هم زير سؤال ميرود، حتي حكومت حضرت حجت هم زير سؤال ميرود.
8ـ غير از مواردي که در روايات آمده ما ديگر حق نداريم از پيش خود چيزي را بهعنوان علائم ظهور مطرح کنيم.
9ـ اينکه امروز نسل دانشجوي ما ارتباط عميقي با قضيهي مهدويت ندارد براي اين است که از برخي تريبونها ادعاها و حرفهاي نابجايي مطرح شد. يک وقت گفتند اين کشور با مديريت امام زمان اداره ميشود، بعد هم مردم اين همه اشکالات و نابسامانيها و مصائب را ميبينند. چرا يک فکر غلطي را مطرح کنيم که اذهان مردم و جوانان منحرف شود؟!