لياقت شهادت؛ حاصل تعليم و تربيت شايسته معلمان است
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
۱۲:۳۵
۱,۴۶۳
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بيانات حجة الاسلام و المسلمين آقای حسينی خواه
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام علي اشرف الانبياء والمرسلين حبيب اله العالمين سيدنا و نبينا محمد و آله الطاهرين المعصومين لاسيما بقية الله في الأرضين واللعن علي أعدائهم أجمعين
قال الله تبارک وتعالي: «يَرْفَعْ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»
عن ابي الحسن الرضا عليه آلاف التحيّة و الثناء: «مُعَلِّمُ الْخَيْرِ وَ الدِّينِ يَقُومُ مَقَامَ الْأَبِ وَ يَجِبُ مِثْلُ الَّذِي يَجِبُ لَهُ فَاعْرِفُوا حَقَّه»
معلمي در قرآن مجيد؛ به عنوان جلوهاي از قدرت لايزال الهي، نخست ويژهي ذات مقدس خداوند تبارک و تعالي است.
در نخستين آيات قرآن کريم که بر قلب مقدس و مبارک پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) نازل شد نيز به اين هنر خداوند متعال اشاره شده است.
به همين جهت است که امام راحل عظيم الشأن ميفرمود: معلم اول، خداوند تبارک و تعالي است. به وسيله وحي، مردم را دعوت ميکند به نورانيت، دعوت ميکند به محبت، دعوت ميکند به مراتب کمالي که از براي انسان است. نقش معلم در جامعه، نقش انبياست. انبياء هم معلم بشر هستند.
وجود نازنين امام صادق(عليه السلام) ميفرمايند: هنگامي که روز قيامت شود، خداوند تمام انسانها را جمع ميکند و چون ترازوي اعمال نهاده شد و خون شهيدان را با مرکّب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهيدان فزوني خواهد داشت.
اين ارزش بدان جهت است که شهيدان در سايهي علم و تربيت معلمان و تعليم شايستهي آنان به خدا راه يافته و لياقت شهادت نصيبشان شده است.
استاد شهيد آيت الله حاج شيخ مرتضي مطهري(رحمة الله تعالي عليه) از همين طايفه مقدس است که در سنگر تعليم و تعلم، به قلههاي رفيعي دست يافت تا آنجا که معمار کبير انقلاب اسلامي ـ که خود معلمي بزرگ است ـ آثار آن شهيد سعيد را مفيد دانسته و بهرهبرداري از آنها را سفارش ميکند، لذاست که شهيد مطهري يکي از آن معلمان راستين است که تمامي تلاشهاي علمي و عملي را مقدمهاي براي عبادت ميداند و در اين راه به مرحلهي دينداري و عبوديت راه مييابد و با شهادت، عبادت عملي و علمي خود را کامل ميسازد.
شايد به همين جهت خواست خداوند متعال بر آن قرار گرفت که شهادت اين بزرگمردِ فرزانه، روز پاسداشت مقام معلّم و استاد گردد.
خلاصه اينکه تعليم و تعلّم از شئون الهي است و خداوند اين موهبت الهي را به پيامبران و اولياي پاک خويش ارزاني کرده است تا مسير هدايت را به بشر بياموزند و چنين شد که تعليم و تعلّم به صورت سنت حسنهي آفرينش درآمد.
انسان نيز با پذيرش اين مسئوليت، نام خويش را در اين گروه و در قالب واژه مقدس معلم و استاد ثبت کرد. معلم، ايمان را بر لوح جان و ضميرهاي پاک حک کرده، نداي فطرت را به گوش همه ميرساند؛ سياهي جهل را از دلها زدوده، زلال دانايي را در روان بشر جاري ميسازد.
دغدغهي معلم هميشه اين است که حيات بشر، بر مدار ارزشها و کرامت انساني بچرخد و شناخت خداوند و مکتب دين، همت اساسي آدمي باشد و هيچ بيگانهاي را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشي دين و ميهن فراهم نيايد. از اين رو شرافت و مرتبت معلم زماني اهميت دارد که بتواند شأن خداوند و پيامبران را در وجود خود محقق سازد و پيوند انسان با هدف متعالي خلقت يعني عبادت را برقرار سازد.
در اين مسير خطير، بزرگاني گام نهادهاند که نامشان بر تارک زمان ميدرخشد.
شيخنا الاستاذ معلم الخير و الدين؛ حضرت آيت الله آقاي حاج شيخ محمدجواد فاضل لنکراني(دامت برکاته العالية) به تأسي از اولياء، اوصياء و بزرگاني چون استاد فقيدمان مرجع راحل شيعه آيت الله العظمي فاضل لنکراني(رحمة الله تعالي عليه)، به اين عنوان مقدّس مزيّن هستند.
اين روز ارزشمند و پربرکت، که مقارن با ميلاد قطب عالم امکان، عصاره خلقت، منجي بشريت، موعود منتظر امتها، صاحب العصر و الزمان، بقيّة الله الأعظم، حجّة بن الحسن(أرواحنا لتراب مقدمه الفداء و عجّل الله تعالي فرجه الشريف و سهّل الله مخرجه) است را به معظم له که آموزگار کمال و عشق و ادب است، تبريک عرض مينمايم.
بزرگي که مرا اصولِ فقه گفت تا اصول زندگي بياموزم.
معلمي که در جوشش استدلالش پخته شدم و با نرمش گفتارش آرامش يافتم.
علاّمهاي که از نگاه سبزش، رشد و بالندگي آموختم و با خندهي وزينش غم دل به فراموشي سپردم.
فهّامهاي که از چهره مهجبينش سختکوشي را فراگرفتم و با هر قلمي که بر صفحه لغزاند، بابي از ابواب علم برايم گشوده شد.
فاضلي که با هر نشستوبرخاستش چون شمعي فروزان قطرهقطره آب ميشد تا نوشکفتگان اصول با نورش براي آيندگان ثمر دهند.
استاد محقّقم! در بحث مطلق و مقيد به ما آموختي که مطلق زندگي کنيم و مقيد به شرايط و محيط نباشيم؛ خوبيها را استصحاب کرده و از بديها برائت جوييم؛ در شبهات احتياط کنيم و آنگاه که بين ظلمت و نور مخير شديم، نور را برگزينيم.
در راه دفاع از ولايت و امامت، اين تو بودي که اقتدا به زهراي خلقت را به من آموختي؛ شناختِ امامتم را با «مهدويت» به پايان رسانيدي و فرمودي: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية»، و اين است که مرا ندبه خوان جمعهها بارآوردي.
شيخنا الاستاذ! شما به ما ياد دادي در تعارض بين تنبلي و فقيهِ اصولي شدن، مرجحات را جاري کرده و فقيه شويم. ليکن ، آن هنگام که مشتق بودي از علم و حوصله و دلسوزي، ما اعم بوديم از خفتن و بيتوجّهي و حواس پرتي. اي کاش از امرت، تکرار و فور را برداشت ميکرديم نه مرّه و تراخي را، شرمندهايم که نهيت را دالّ بر فساد عمل ندانستيم.
استاد عزيز! در هفت روز هفته، مرا به هروله بين دو کوه تزکيه و تعليم سفارش ميفرمودي و جانِ کلامت اين بود که عالم عادل گردم و يا عالم عامل. من نيز با تأسّي به فرمايشاتتان که برگرفته از کتاب و سنت بود، سعي را از تعليم شروع کرده، به تزکيه ـ ان شاء الله ـ ختم خواهم داد.
و در آخر؛ صد افسوس که در سايهسار صبرت با چُرت و خستگي کوفته بوديم و طعم اقيانوس علمت را فقط مزمزه کرديم.
در مواجهه با شما بود که آموختيم معلم بزرگ است، بي نياز از اينکه تنديسش را بسازند و يا تصويرش را بيآويزند.
استاد خوب و عزيزتر از جانم! تنها، روز گراميداشت مقام معلم، روز شما نيست، بلکه روز و ماه و سال از آنِ شماست؛ چون هميشه بزرگيد.
اي استاد عزيز! در خاتمه به حکم قاعده لاضرر وقتتان را هدر نميدهم و طول عمر پربرکتتان را از خداوند متعال و منّان آرزومندم و به نمايندگي از تمامي شاگردانتان، در محضرتان و در جايگاه تتلمذ و فرزندي، زانوي ادب زده، دستان مبارک را ميبوسم.
و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته
بيانات حجة الاسلام و المسلمين آقای ربانینيا
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علَی رسول الله و علی آله آل الله وَ لا سیّما بقیة الله(روحی و أروحنا له الفداء)
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه، السّلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکّده
همچنین بزرگداشت روز معلم را خدمت همه اساتید بالاخص استاد معزز، عالمی محقق، پر تلاش، با اخلاق، متواضع و دلسوز که انصافاً یکی از افتخارات دوران طلبگی خود را شاگردی چنین استاد فرهیختهای میدانم، تبريک عرض میکنم.
با کسب اجازه از محضر ایشان به نیابت از طلاب محترم، دقایقی چند مصدّع اوقات خواهم بود، مطالبی که بر گرفته از فرمایشات شهید مطهری(ره) و امام(قده)، در راستای حوزهی انقلابی به عرض خواهم رساند.
هدف از ارسال انبیاء و اوصیاء، اصلاح جامعه انسانی از عادات و اخلاق زشت و اجرای احکام الهی در جامعه بوده است، چنانکه حضرت شعیب نبی(علی نبینا و آله و علیه السلام) هدف از نبوت خود را این چنین بیان فرمودند: «إِنْ أُريدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفيقي إِلاَّ بِاللهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيب»(هود:88)، هدف خود را اصلاح جامعه میداند.
همچنین مولایمان امیرالمؤمنین هدف خود را از حکومت، چنین فرمودند: «لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِك»(نهج البلاغه، خطبه 129).
شهید مطهری وقتی حرکت علما و حوزههای علمیه را برای بر قراری مشروطیت و محدود کردن استبداد پادشاهان بررسی میکنند، انتقادی که به علمای مشروطه وارد میکنند این است که چرا بعد از آن همه زحمت برای برقراری مجلس، علما بعد از پیروزی نهضت برای نوشتن قانون اساسی که بر مبنای اسلام پایه گذاری شود، عقب نشینی کردند و نهضت را تکمیل نکردند. نتیجه این عقب نشینی این شد که نوشتن قانون اساسی به دست افرادی غیر از علمای دین افتاد، و افرادی از دربار شاه اقدام به نوشتن قانون اساسی نمودن که نتیجهی آن پیاده شدن افکار شاه و خواستههای او در قانون بود.
و بعد از تشکیل مجلس به خاطر خلأ قانونی، نمایندهها قانون اساسی فرانسه و بلژیک را محور برای نگارش قانون اساسی قرار دادند و این نهضت در عمل نتوانست کمکی برای اسلام و اجرای احکام اسلام باشد.
اما در عصر حاضر، امام(رحمة الله علیه) با حرکت انقلابی، هدفشان را از بین بردن موانع اصلاح جامعه(که بزرگترین مانع، اصلاح حکومت طاغوت بود) در راستای اجرای احکام اسلام قرار دادند با ترسیم و چشم انداز نظام ولایت فقیه.
یکی از موانع بسیار سنگین در مسير انقلاب و نهضت امام(ره)، وجود تفکر جدایی دین از سیاست در بین علما و حوزههای علمیه بود و در مبارزه با چنین تفکری، ایشان مرارتهای بسیاری را متحمل شدند. در یکی از سخنرانیهایشان در نجف اشرف در جمع طلاب فرمودند: آنقدر این تفکر انگلیسی(جدایی دین از سیاست) در حوزهها و در برخی از علما رسوخ نموده که حتی اگر یک طلبهای برای مبارزه با استعمارگران لباس رزم بپوشد، پوشیدن این لباس را، لباس شهرت میدانند و میگویند روحانیت را با این کارها چکار؟
برخی دیگر که میگفتند اگر روحانیت وارد سیاست شود تقدّسش از بین میرود، ایشان در جواب این تفکر، میفرماید: مگر قرار است روحانیت تقدس خود را به رخ مردم بکشاند؟ و یا باید وظیفه و تکلیف خود را انجام دهد؟
حال سؤال این است آیا ولی فقیه به تنهایی میتواند اسلام را در جامعه پیاده کند؟
تجربه نشان داده که اگر معصوم در رأس امور باشد، اما عالمانی با بصیرت، شجاع، مطیع و خستگی ناپذیر، در رکاب او نباشند، حتی امام معصوم نیز نمیتواند وظایفش را انجام دهد، چنانکه در حکومت امیرالمؤمنین و امام حسین(علیهماالسلام) مشاهده شده است.
جواب این سؤال در فرمایشات امام راحل ذکر شده، ایشان فرمودهاند که اگر روحانیت و حوزههای علمیه وارد صحنه نشوند و وظیفهی خود را نسبت به انقلاب انجام ندهند، همان اتفاقی که بر سر مشروطیت افتاد بر این انقلاب نیز خواهد افتاد.
لذا میطلبد که حوزهی انقلابی با برنامهریزی دقیق در راستای برنامههای اسلامی أعمّ از اقتصاد، فرهنگ، مسائل اجتماعی، سیاسی داخلی و خارجی و پرورش قانونگذارانی اسلامی و حتی مجریانی که با تمام وجود معتقد به اجرای احکام اسلام باشند، نقش و وظیفهی خود را نسبت به انقلاب ایفا نمایند.
در خلأ و نبود چنین برنامهای از طرف حوزه، امروز مواجه شدهایم با مدیرانی که در صدد اجرای اقتصاد لیبرالیستی(سرمایه داری) و مدیرانی که مدعی جدایی دین از سیاست هستند و تا حدودی نیز موفق بودهاند و عملکرد ایشان نیز به پای انقلاب نوشته میشود.
به فرموده رهبر معظم انقلاب، هدفی که برای این انقلاب ترسیم شده است رسیدن به یک جامعه متمدن اسلامی که اقتصاد، فرهنگ، مسائل اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی او برگرفته از اسلام باشد، که میتواند بهترین روش برای تبلیغ شیعه و معارف اهل بیت، تشکیل چنین جامعهی است. لذا برای بدست آوردن چنین هدفی، حوزهی انقلابی باید با تمام تلاش وارد میدان شود که امام راحل فرمودند: بهتر از این زمان، فرصتی برای اجرای اسلام بدست نخواهد آمد.
شاکلهی نظام با تلاش عالمان مجاهدی همچون بهشتی و ایجاد قانون اساسی اسلامی به خوبی بنا شده و در ادامه با زحمات عالمان مجاهدی و نگارش و تحقیق و به ثمر رساندن دورههای فقه مدوّن همچون عالم مجاهد حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(رحمة الله علیه) زمینه برای اجرای احکام اسلام در همهی ابواب در جامعه محیا شده است و امروز دست حوزههای علمیه خالی نیست امروز مشکلات عدیدهای وجود دارد مسائل بانکی، معاملات و مسائل اجتماعی که حوزه باید برای همهی مسائل برنامه ریزی داشته باشد.
یکی از شاخصهای حوزههای انقلابی، شجاعت و نترسیدن در ادامهی راه انقلاب است. نه خود نا امید شود و نه جامعه را نا امید کند. در فتح لانهی جاسوسی بعد از آنکه آمریکا اعلام کرد ایران را تحریم میکند، امام راحل در یک سخنرانی با اقتدار فرمودند: ما را تحریم کنید، بزرگترین خدمت شما به ما این است که ما را تحریم کنید، اگر ما را تحریم نکنید، ما خودمان، خودمان را تحریم میکنیم.
این فرمایش ایشان برای بالا بردن اعتماد به نفس مردم ایراد شد.
لذا حوزهی انقلابی باید اینگونه باشد، در پایان از خداوند متعال میخواهیم که ما را در این مسیر موفق بدارد.
و از او درخواست میکنیم: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ».
از اینکه این فرصت را در خدمت این کمترین قرار دادید از استاد معظم و همهی سروران تشکر میکنم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته