دو ويژگی آموزنده در وجود حضرت آيت الله العظمی فاضل لنکراني(قدس سرّه)
۲۷ خرداد ۱۳۹۸
۲۱:۱۷
۳,۳۱۵
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
چون بیست و ششم خرداد، مصادف است با سالگرد ارتحال مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه)، من در این زمان مختصر، چند نکته عرض کنم به عنوان اينکه یک درسی از ایشان و امثال ایشان از مراجع بزرگی که به رحمت خدا رفتهاند گرفته باشيم تا بتوانيم مسير آن بزرگواران را به خوبي ادامه دهيم.
اولاً عشق به فقه و احکام، در وجود ایشان موج میزد.
اساساً بدانيد کسی تا عاشق احکام نباشد فقیه نمیشود. دو دفتر از ایشان در کتاب الاجاره در اختيار ما هست. یک دفتر مربوط به قبل از سال 40 است که با مرحوم شهید حاج آقا مصطفی خمینی(رضوان الله تعالی علیه) که (واقعاً حوزهها قدر ایشان را نشناختند، حوزههای ما نه قدر امام را شناختند و نه قدر شاگردان امام را) در مدرسه فیضیه بحث کردند و نوشتند. بعضی از بزرگان برای من نقل میکنند که ما وارد مدرسه فیضیه که میشدیم، داد و قال این دو نفر فضای فیضیه را گرفته بود. معروف بود که میگفتند حاج آقا مصطفی و آقای فاضل بحث میکنند.
قبل از پیروزی انقلاب ایشان از سال 52 تا 55، سه سال در تبعید بود، چهار ماه و نیم آن را در گرماي مردادماه بندر لنگه بودند که بر اثر آن مریضیهای فراوان به سراغشان آمد، بعد هم به یزد منتقل شدند. ایشان در یزد شروع به تدریس کرد، امّا ساواک ممانعت نمود.
یک روز فرمودند خدا به فکرم انداخت شرح تحریر امام را بنويسم. اینکه میگویم عشق به علم و فقه، اين است که به مدت دو سال و نیم، ساعت هشت صبح، به اتاقی ميرفتند که مرحوم آقای وزیری در کتابخانه وزیری یزد که مهمترین کتابخانه یزد هست در اختیارشان قرار داده بود. آن کتابخانه هم سه اتاق و یک سالن بیشتر نداشت.
مرحوم وزيري کلید آن اتاق را به ایشان داد و تا وقتی به قم برگشتیم هيچکس نميدانست ایشان در آن کتابخانه چه میکرد؟ سه چهار جلد از شرح تحریر امام را آنجا نوشت.
ايشان میفرمودند من آنجا فکر کردم امام که به نجف تبعید شده، در حوزه قم هم الآن یادی از امام نیست. (رژيم پهلوي و برخي از آقايان نميخواستند در حوزه از امام ياد شود. یک وقتی فرمودند در سه سال بعد از تبعيد امام، من و آیت الله منتظری و دو سه نفر از شاگردان امام با هم صحبت کردیم، که هیچ اسمی از امام در حوزه نیست، گفتیم نزد مراجع برويم و بگويیم ما میخواهیم یک روز حوزه را برای احترام به آقای خمینی تعطیل کنیم. رفتیم و همه موافقت کردند. ولی یکی از آقایان گفت این کارها چی هست و حوزه را با اين کار به هم میزنید و قضایای دیگري که مجال طرحش نیست).
تأليف این کتاب اولاً خدمت به فقه اهلبیت است. ثانياً خدمت به امام است و نام این مرد را باید زنده نگه داشت. از اينرو بدون آنکه به کسي حرفي بزند، شرح تحریر امام را شروع کردند.
یک وقتی خدمت استاد بزرگوارمان آیت الله العظمی وحید(دام ظله العالی) رسیدم. ایشان فرمود از شانسهای بزرگ آقای خمینی این است که پدر شما شرح کتابش را نوشته و این از عنایات خدا به ایشان است.
بحمدالله موفق شدند شرح اکثر تحریر را نوشته، فقط بیع، خیارات و یک مقدار از صلاة مسافر باقی مانده که حسب وصيت ایشان انجام خواهم داد. چون چهار پنج ماه قبل از فوتشان یک روز به من فرمود «محمدجواد رزق من از تألیف تمام شد، این جمله برای من خیلی عجیب بود. به ضرس قاطع فرمود من دیگر موفق به نوشتن یک کلمه هم نخواهم شد! عرض کردم شما بارها مریض شده بعد هم خوب شدید و نوشتهجات خود را دنبال کردید. فرمودند من خیلی میل داشتم شرح کتاب امام را تمام کنم، نشد. اما وصیت میکنم شما این شرح را دنبال کنی. عرض کردم نوشتهی من کجا و نوشته شما کجا؟ فرمودند من از شما میخواهم که این کار را انجام دهید».
اکنون من صلاة مسافر را تا اين قسمت از بحث نوشتم و بعد از فوت ایشان نُه سال بحث بیع را مطرح کردم و بحمدالله عمدهاش نوشته شده و نیاز به تکمیل دارد. دعا بفرمائید إن شاء الله بتوانیم انجام دهیم.
این مسئله عشق به فقه و فقاهت باید برای ما درس باشد. اینکه امروز یک افراد نادان، اینکه میگویم نادان نه اینکه جاهل محض باشند نه بعضی از عبارات را ديدهاند و پای این درسها نشستهاند ولی به حقیقت اين علوم نرسیدهاند، از اينرو جواهر را تخطئه میکنند، شیخ انصاری و آخوند را تخطئه میکنند، اگر کسی جواهر و شیخ و آخوند را تخطئه کرد، میتواند امام و دیگران را تخطئه نکند؟ مسلّم اینها به طریق اولی تخطئه ميشوند، چون زیربنای فقهی اینها افکار آن بزرگان است، میآیند ذهن طلاب را مشوه میکنند.
عزيزان بدانيد اگر کسی بخواهد به فقه اهلبیت برسد غیر از این راهی ندارد. راه همین است که بزرگان ما هزار و چند صد سال طی کردهاند و این میراث بزرگی است که دست ما رسیده است.
اگر این ضوابط اجتهادی را کنار بگذاریم با چه چیزی ميخواهيم فقه را درست کنیم؟ فقه همین است. البته نه اینکه متوقف بر همین باشد و اینجا بایستد، خير فقه دائماً در حال رشد و فزایندگی است، مسائل جدید و نیازهای بشر را جواب میدهد.
پس نکته اول اينکه تا کسی این راهی را که بزرگان ما برای ما قرار دادهاند طی نکند قدرت بر اینکه عالم به زمانه بشود نخواهد داشت.
نکته دوم ولایی بودن مرحوم والد ماست، که این هم باید برای ما الگو باشد. نزدیک 90 سال است که در اين حسينيه مراسم روضهخوانی برگزار شده است. شاگردان پدرم نقل میکنند ایشان زیر گنبد مسجد اعظم درس مکاسب میگفت و مسجد پر از جمعیت میشد، ولی هنگام مراسم روضه، همین جا خود ایشان چای درست میکرد، و با دست خودش به حاضرين چای میداد. حتی برخی از شاگردان میگفتند بگذارید ما چای بدهیم؟ میفرمود این افتخاری است که باید برای خود من باشد. اینها شوخی نیست، اینها کشف از یک حقیقتی میکند.
چطور میشود ما ولایی شویم؟ حقیقتاً باید ببینیم که ولایت چیست؟ چطور میتوانیم به امام زمان(اروحنا فداه) و امیرالمؤمنین و امام حسین(عليهم السلام) نزدیک شویم؟ بازیگری هم نباید داشته باشیم.
بعضیها متأسفانه -(البته نادر هست) ولو تظاهر به این امور خوب است ولي-، میخواهند این را راهی برای بروز خودشان قرار دهند. مثل آنجا که مداحي مرثيه ميخواند و کسي فريادهاي غير متعارف و تصنعي سر ميدهد. اما والد ما هنگامي که منبری روضه میخواند، تمام بدنش بیاختیار شروع به لرزیدن میکرد.
در باب مصیبت، ضجه زدن و نوحه و سینهزدني داريم که منتهي همه باید از عمق جان باشد.
اگر کسی اهلبیت را وسیله دنیای خودش قرار دهد بدبخت میشود. اهلبیت خودشان را در راه خدا فدا کردند، ما نبايد خدای ناکرده اهلبیت را وسیله دنیای خود قرار دهیم.
ویژگی دوم ایشان، افزون بر قوتهای اصولی، فقهی، تفسیری و زکاوتهای عجیب در مسائل سیاسی وانقلابی، ولایی بودنش بود که ما نور ولایت را در ایشان میدیدیم. ايام فاطمیه که فرا ميرسيد از همان روز اول فاطمیه حتی در همین سالهایی که مرجع هم شده بود، یک ربع، بیست دقیقه قبل از شروع جلسه که هنوز کسی نیامده بود ميآمدند، به ایشان عرض میکردم شما الآن که مناسب نیست آمدهايد؟ میفرمود این چه حرفی است که میزنید؟ ما روضه تشکیل دادیم و به حسب ظاهر صاحب مجلس هستيم و باید زودتر از همه بیائیم. اصلاً در فکر اين حرفها نبود که چون مرجع تقليد هستند یک مقدار دیرتر بیایند تا جمعیت جمع شوند.
امیدواریم خداوند ایشان را غریق رحمت بيانتهاي خود کرده و با اولیای خودش و با امیرالمؤمنین(عليه السلام) و اولاد طاهرينش(عليهم السلام) محشور فرمايد إن شاء الله.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین