حضرات معصومين(سلام الله عليهم اجمعين) در درجه اعلای از وسیله هستند
۰۳ تیر ۱۳۹۹
۱۲:۳۲
۲,۶۲۶
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله
رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی آله
الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
امروز اول ماه ذیقعدة الحرام و مصادف با ولادت با سعادت حضرت معصومه(سلام الله علیها) است.
هرچند اين تاریخ به صورت دقیق مستند نيست اما مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) در بیان جالبی میفرمودند بالأخره این بانو یک روز به دنیا آمده و یک روز هم رحلت فرموده و مبدأ این همه برکات براي شيعه شدند، خصوصاً در قم که به عنوان حوزه علمیه منشأ اين انقلاب بزرگ شدند. این همه کتابهایی که در این شهر توسط علما و بزرگان نوشته شده، تمام به برکت این بانوی مکرمه است. لذا باید یک روز از ايشان به عنوان سالروز ولادت و يا ارتحال تکریم کنیم ولو از جهت تاریخی دلیل محکمی هم نداشته باشد.
البته برخی انتقاد میکنند که این گونه امور سبب میشود که در موارد دیگر هم تردید ايجاد شود.
جواب این است که خیر، نسبت به موارد دیگر ادلهی روشن وجود دارد و اگر هم دليل روشني نباشد همین جواب داده میشود. ولی در آن موارد فریقین اتفاق نظر دارند یا اختلاف کمی وجود دارد. بنابراین ما امروز را گرامی میداریم و امیدواریم که عنایت این بانو بر همه ما بیش از گذشته باشد.
ما اين سرمایهی بسیار بزرگ را در اختیار داریم اما متأسفانه قدردان آن نیستیم و آنطوری که شايسته است از آن استفاده نمیکنیم. ما هر روز باید توجه به این بیبی داشته ولو از منزل خود سلامی به حضرت داده و حال که به خاطر اين ويروس كرونا موفق به تشرف خدمتش نیستیم، از دور عرض ادب کرده و یک ارتباط قلبی و باطنی بین خود و ايشان ایجاد کنیم.
بزرگان فقهای ما خاطرهها و کرامتهای فراواني از این بانوی بزرگ نقل کردهاند که قاعدتاً در کتابها ملاحظه فرمودید. این حضرت يادگاري از امامت است که خدای تبارک و تعالی در قم به ذخيره نهاده و این شهر را عُش آل محمد(ص) قرار داده که توفیق بسیار بزرگی برای قمیها خصوصاً برای حوزه و حوزویان است و ما باید از این بانو برای تحکیم مبانی مکتب اهلبیت(ع) و دفاع از اسلام راستين استفاده كنيم ان شاء الله.
من این خاطره را بارها گفتهام؛ مرحوم والد ما(رضوان الله علیه) میفرمودند من راجع به آیه تطهیر «إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا» سؤالات بسیار زیاد و بدون جوابي داشتم.
یک بار خدمت بيبي مشرف شدم و چون از طرف مادری منتسب به حضرت معصومه(سلام الله علیها) بودند به حضرت خطاب کردند عمهجان این بار از شما هيچ چيزي از امور دنيا نمیخواهم، فقط عنايت فرمائيد راهي براي پاسخ به این سؤالاتی که در مورد این آیه شريفه در ذهنم هست قرار بدهید.
از حرم که بیرون آمدم تا رسيدن به منزل، همینطور جواب پرسشها برای من روشن میشد.
سفارش میکنم کتاب «چهره درخشان اهلبيت(ع)» را بخوانید، شاید قویترین کتابی باشد که در آن زمان پيرامون آیه تطهیر نوشته شده است، هرچند ممکن است بعد از آن کتب مفصلتری تأليف شده باشد.
حال کسی که میتواند نسبت به آیات کتاب الهی یک چنین تصرفی را انجام بدهد آيا نسبت به رفع یک مرض ظاهری توانايي ندارد؟ البته همه به اذن خداست، ائمه ما هم که انجام میدهند به اذن خداست، وهابیت نادان هستند كه فکر میکنند شیعه خود پیامبر یا اهلبيتش را مؤثر و علت تامه در شفا دادن ميداند، به هیچ وجه اینطور نیست.
ما اين بزرگواران را واسطه تقرب الی الله میدانیم، به واسطه اینها نزد خدا اعتبار پیدا میکنیم، اعتبار که پیدا کردیم خدا حاجات ما را میدهد.
حضرات معصومين(سلام الله عليهم اجمعين) در درجه اعلای از وسیله هستند و در درجات پائینتر، حضرت معصومه(س)، زینب کبری(س)، حضرت عباس(ع) و پائینتر از آنها شهداء، اولیاء، علماء، صلحاء، همه میتوانند وسیله تقرب انسان به خدای تبارک و تعالی باشند.
خاطره ديگر آنكه یک روزي در زمان مرحوم والد ساعت یک و نیم ظهر از دفتر بیرون آمدم. به آقایی برخوردم که یک ساک کوچک در دستش بود. من را که دید گفت با شما کاری دارم، گفتم من از صبح تا به حال در دفتر بودم و الان خیلی خسته هستم پیداست شما مسافر هستید، بروید داخل دفتر استراحت کنید و ناهار ميل كنيد من هم عصر خدمتتان ميرسم. گفت: نه. اگر لطف کنید چند دقیقه یک کار خیلی ضروری دارم. گفتم بفرمائید. برگشتم داخل دفتر و در قسمت ورودی دفتر نشستم.
گفت من مسیحی هستم و تکنسین موتور چاههای عمیق. الآن هم قرارداد 15 حلقه چاه در کرج بسته و آنجا هستم.
در سه شب گذشته من این خواب را مکرر دیدهام:
شب اول یک بانوی خیلی مجلله و نورانی را عالم رؤیا ديدم به من گفت صلوات بفرستید. عرض کردم خانم من مسیحی هستم و صلوات شعار مسلمانهاست. تا این را گفتم ایشان از نظرم محو شد و رفت.
فردا شب دوباره عین همین قضیه تکرار شد من هم همین جواب را دادم، منتهي در این شب فهميدم ايشان بانويي است كه در قم مدفون هستند.
شب سوم امام خمینی(رضوان الله علیه) به خوابم آمد با تشر به من فرمود میخواهند هدایتت کنند نمیفهمی؟ عرض کردم چکار باید کنم؟ فرمود حضرت میخواهد تو را هدایت کند، وقتی میگويد صلوات بفرست، يعني به راه اسلام و مسلمین بیا. پرسيدم چکار کنم؟ فرمود برو پیش یکی از علمای قم و اسلام بیاور.
در همان عالم رؤیا آمدم قم و پیش شما شهادتین را گفتم. حالا هم پرسان پرسان آمدهام خدمت شما که شهادتین را بگویم. وضع مالیام خوب است، همه خانوادهام مسیحی هستند و ميدانم من را ترک خواهند کرد ولی من به آنها کار ندارم و خودم این مسیر را انتخاب کردهام. شهادتین را گفت و چند روز هم در قم ماند و خدا رحمت کند آقای موسیانی را که از اعضای دفتر بود، احکام اولیه را به او یاد داد.
من آن روز به آن آقا گفتم تو یک کار خیری انجام دادهای که خدا این عنایت را بر تو کرده چکار کردهای؟ گفت: من کاری به کسی ندارم، اهل حرف زدن پشت سر افراد نیستم و دائماً در چاههای عمیق سرگرم کار خود هستم و روی زمین نیستم که بخواهم با کسی حرف بزنم. فقط شبهای شنبه عقب ماشینم را پر از مواد غذایی میکنم از چای و برنج و روغن و... سراغ حلبینشینها و فقرایی که اطراف تهران هستند میروم و این بستههای غذایی را در خانههایشان میگذارم و برمیگردم.
من به او گفتم سرّ هدایت شما همین است، تو از خلق خدا دستگیری کردی، خدا هم از تو دستگیری کرده است.
این کرامتی است از حضرت معصومه که موجب هدایت یک غیرمسلمان شده است، حال چطور میشود که به شیعیان خود نظر نفرمایند؟
در مورد زیارت حضرت معصومه(س)؛ اینکه امام هشتم(ع) میفرماید: کسی که حضرت معصومه(س) را زیارت کند، همانند کسی است که مرا زیارت کرده است «من زارها کمن زارنی»، نمیخواهیم بگوئیم این تنزیل از جمیع جهات است، ولی از همین عبارت، زیارت از راه دور هم استفاده میشود. جمله «من زارها وجبت له الجنة» از سه امام رسیده، یکی از امام صادق(ع) است قبل از به دنیا آمدن امام موسی بن جعفر(ع) و حضرت معصومه(س)، که معلوم میکند این بانو دارای عظمت و اعتبار ویژهای است.
از جهت علمی هم عدهای از قم برای سؤال از امام کاظم(ع) به مدینه رفتند. حضرت در منزل نبود. حضرت معصومه(س) در خانه را باز کرده سؤالات را گرفتند و گفتند صبر کنید تا من جواب را بیاورم، خود حضرت معصومه(س) همه جوابها را نوشتند و تحویل آنها دادند. در بین راه امام را دیدند. امام که جوابها را دید فرمود: «فداها أبوها».
این تعبیر از ناحیه امام معصوم(ع) یک تعبیر مبالغهای نیست، ارتباط پدر و دختری نیست.این عبارت شاهد مقام والای حضرت است.
لذا از این شبهاتی که القاء میکنند و میگویند زیارت از راه دور فقط مختص چهارده معصوم است و بس تردید پیدا نکنید، دقتهای این چنینی در امر زیارت لازم نیست.
و ادله هم کاملاً روشن است یک وقت من به ذهنم رسید باید یک فقه الزیاره تألیف کنیم، در یک سفری که به عتبات مشرف شدم سؤالات زیادی از جهت فقهی برای خودم مطرح شد؛ مثل آنکه آیا اذن دخول یا آدابی که در تشرف خدمت معصومین(ع) وارد شده، بر غیر معصومین هم مستحب است یا نه؟
شنیدم از یکی از مراجعی که به رحمت خدا رفته سؤال شده که زیارت جامعه را هم اینجا بخوانیم؟ ایشان فرمودند: بخوانید.
با اینکه زیارت جامعه منحصر به ائمه معصومین(ع) است، شاید ایشان خواستهاند مفهوم اهلالبیت را توسعه بدهند که بسیار مشکل است و یا از عنوان عشّ آل محمد و اینکه در زیارتنامه حضرت، چهارده معصوم(ع) را مخاطب خود در سلام قرار میدهیم استفاده کردهاند. البته برخی اعمال مختص به مکانهای خاص است مثل نماز در مسجد جامع یا نماز در مسجد الحرام یا مسجد النبی که دلیلی بر مساوی بودن ثواب آنها با نماز در حرم حضرت معصومه و حتی حرم امامان معصوم(ع) نداریم.
مرحوم والد ما راجع به وعدهای که خدای تبارک و تعالی بر اجابت دعا تحت قبة الحسین فرموده سخنی دارد و قبة الحسین را منحصر به گنبد حرم امام حسین(ع) نمیداند، بلکه میفرماید از قبة الحسین میتوان استفاده کرد، هر جا که خیمهای زده شد و به عنوان امام حسین(ع) مجلسی برپا شد ولو در یک طبقه از آپارتمان باشد، اطلاق دعا تحت قبة الحسین همه را شامل می شود. اوایل فکر میکردم ایشان اول کسی است که این نظر را داده اما در کامل الزیارات و خصائص الحسینیه مرحوم شوشتری هم دیدم که این نظر را فرمودهاند.
شما که با فقه مأنوس هستید دقت کنید؛ فقه و اجتهاد به ما تنزیل را یاد داده یعنی شارع در شریعت یک اموری را نازل منزلهی امور دیگر قرار میدهد. حال چه استبعادی دارد که بگوئیم قبهی اصلی همان مرقد مطهر اباعبدالله الحسین(ع) است اما هر جا که به نام امام حسین(ع) خیمهای برپا شد این هم نازل منزلهی آن است. شما وقتی مذاق شارع را به دست آوردید با آن میشود چنین عناوینی را مطرح کرد.
یکی از خصوصیات فقه جواهری تکیه بر مذاق شرع و شریعت است، این فقیه است که میتواند مذاق شریعت را به دست بیاورد نه محدّث و مفسر و فیسلوف و عارف، هرچند مقام و منزلت همه آنها محفوظ است.
یکی از آقایان بزرگوار در یکی از برنامههای تلویزیونی فرموده بود که ماه ذیالقعده و دهه اول ذیحجه سفارش مخصوص به چلهنشینی است. از من سؤال کردند، گفتم: چنین مطلبی ثابت نیست.
یکشنبه اول ماه ذیقعده؛ نماز خاصی دارد، یازدهم ماه؛ ولادت امام هشتم(ع) است، بیست و پنجم ماه؛ دحو الارض است، بیست و سوم ماه شهادت امام رضا(ع) است، اما عنوان خاصی به عنوان چلهنشینی در ایام ذی قعده نداریم.
ایشان گفته بود چون حضرت موسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) اول ذی قعده برای مناجات با خدا به کوه طور رفت و بعد هم خدا فرمود «أتممناها بعشر» و ده روز بر آن افزود، ما از این چلهنشینی را درآورده و سفارش میکنیم به مردم برای مراقبت در این چهل روز.
من با ایشان تماس گرفتم، ایشان این مطلب را به یکی از علمای اخلاق اسناد داد.
گفتم این مطلب که در این ایام حضرت موسی به کوه طور رفته دلیل نمیشود که شارع بگوید تو از اول ذی قعده تا آخر دهم ماه ذیحجه بنشین و ذکر بگو. دلیل دیگری هم که وجود ندارد. حتی از عبارت «من أخلص لله اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه إلی لسانه» هم نمیشود چلهنشینی را استفاده کرد، «من اخلص لله اربعین صباحاً» نمیگوید تو از خانهات بیرون نرو، چهل روز در زیرزمین یا پستوی خانهات عبادت کن. نخیر، تو همان زندگیات را بکن، منتها با مراقبت و اگر توانستید در تمام لحظات این چهل روز در همه حرکات خود؛ حرف زدن، خوردن و خوابیدن، نگاه کردن و... اخلاص داشته باشید آنگاه خدای تبارک و تعالی چشمههای حکمت را از قلب شما بر زبانتان جاری میسازد.
این معنا چه ربطی به چلهنشینی دارد؟ ما در منابع دینی چیزی به نام چلهنشینی نداریم! این حرف عرفا و صوفیان است، اما در دین چنین چیزی نیست.
این فقیه است که میتواند بفهمد آیا این امور در دین وجود دارد یا نه؟ مذاق شریعت را هیچ کس غیر از فقیه نمیتواند بفهمد آن هم کدام فقیه؟ فقیهی که با قرآن اُنس دارد، بر روایات احاطه دارد، اقوال قدما را میداند، وقتی احاطه بر همه اینها داشته باشد میتواند مذاق شریعت را استنباط و استخراج کند، نه هر فردی که مدتی درس خارج خوانده یا تدریس کرده باشد.
مذاق شریعت مسلم حجیت دارد، چون اقوای از ظواهر و خبر واحد و ادلهای است که حجیتش برای ما مسلم است. الآن میگویند مذاق شریعت بر این است که زن عهدهدار منصب امامت و ریاست معنوی مثل مرجعیت نشود. وقتی میبینیم خدای تبارک و تعالی در میان همه انبیاء یک زن را به عنوان نبی یا امام قرار نداده، میفهمیم مذاق شارع این است که در منصبهای بسیار خطیر معنوی باید مرد به میان بیاید، البته این دلیل بر مرجوح بودن زن نیست، بلکه شارع میخواهد زن مصون از بسیاری از مشکلات و حوادث باشد. شما ببینید این همه پیامبر ما را شکنجه کردند، بسیاری از پیامبران گذشته را به قتل رساندند و در یک روز از طلوع فجر تا طلوع آفتاب بر حسب نقل بنیاسرائیل 70 پیغمبر را کشتند.
میگویند زن اگر امام یا مرجع نشود بدین معناست که زن قابلیت ندارد! نه به این معنا نیست، چون مجرد قابلیت فقط مطرح نیست باید زنان را مصون نگه داشت از حوادث و مسائلی که میخواهد اتفاق بیفتد.
مرحوم آقای خوئی(قدس سره) در بحث اجتهاد و تقلید میفرماید ما از مذاق شریعت استفاده میکنیم که زن نمیتواند مرجع تقلید باشد و ما هم فرمایش ایشان را قبول کردهایم، مذاق شریعت را هر کسی نمیتواند ادعا کند اما اگر برای کسی روشن شد به عنوان یک دلیل قوی قرار میگیرد.
در بحث زیارت، دانستن این نکته لازم است که آیا زیارت اهل قبور یا زیارت معصومین(ع) محتاج به دلیل است یا اینکه عملی بر طبق قاعده است؟ یعنی اگر بر فرض ما این همه روایت برای زیارت معصومین(ع) را نداشته باشیم، قاعده چه اقتضا میکند؟ این بحث هم اختصاص به معصومین ندارد در مورد همه اموات میآید؛ مؤمن و غیرمؤمن.
با تأمل درمییابیم قاعده چنین اقتضا میکند. چون کسی که از دنیا میرود روح او باقی است بقاء روح مستلزم بقاء قوای روح از قبیل شنیدن، دیدن و حتی گفتن است. منتها نه با این ابزار ظاهری دنیوی. بالاخره روح میشنود، میبیند، سخن میگوید، میخندد، ناراحت میشود و مسئله جهنم و جنّت برزخی هم روی همین پایه استوار است.
بنابراین زیارت یک امر مطابق قاعده است، مخاطب قرار دادن روح یک امر قابل قبول است حالا این مطلب که اثر دارد یا ندارد یک بحث دیگری است، ارواح خصوصاً ارواح مؤمنین اطلاع دارند بر آنچه که در این دنیا میگذرد که بعضی از روایات به روشنی میگوید روح هر مؤمنی از خانوادهی خودش در هر هفته اطلاع پیدا میکند همهاش روی قاعده است، قاعده این است که روح مُدرِک است، درک میکند، میفهمد، وقتی انسان کنار قبری حضور پیدا میکند متوجه میشود حتی بدون حضور در کنار قبر باز همینطور است.
بر این اساس، در اصل زیارت، دوری و نزدیکی فرقی نمیکند، ولو از نظر لغوی بگوییم در زیارت حضور زائر نزد مزور شرط باشد، چون ملاک که توجه زیارتشونده باشد وجود دارد. منتها مزور اگر زنده باشد بخاطر محدودیت حواسهای او زیارت باید از نزدیک باشد، اما وقتی مزور میّت است از نظر ملاک و واقع، بین اینکه انسان کنار قبر او باشد یا 500 متر اینطرفتر باشد فرقی وجود ندارد؛ چون قوای روح محدود نیست. دلیلی هم وجود ندارد که جایگاه روح فقط در این قبر ظاهری باشد. بله در آثار و خصوصیات ممکن است فرق کند اما در اصل امکان و تحقق زیارت فرقی نمیکند.
مرحوم صاحب الوسائل در کتاب هدایة الامة إلی احکام الائمة(ع) روایاتی در مورد زیارت اموات آورده است. مثل «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْمَوْتَى نَزُورُهُمْ»، به امام صادق(ع) عرض شد شما به زیارت قبور اموات میروید؟ فرمودند: «نَعَمْ». «قُلْتُ فَيَعْلَمُونَ بِنَا إِذَا أَتَيْنَاهُمْ؟» پرسیدند: وقتی کنار قبرشان میرویم آنها توجه پیدا میکنند و آگاهند، «فَقَالَ إِي وَ اللهِ إِنَّهُمْ لَيَعْلَمُونَ بِكُمْ وَ يَفْرَحُونَ بِكُمْ وَ يَسْتَأْنِسُونَ إِلَيْكُمْ»؛ سؤال کننده میپرسد آیا آنها متوجه حضور ما میشوند؟ اما جوابی که امام میدهند این است که هم حضور شما را میفهمند و هم در آن عالم با حرکات و افعال و گفتار ما، فرح و انس پیدا میکنند.
جواب امام مطلق است بدون قید کنار قبر بودن. البته ممکن است انس میت با زیارتکننده در کنار قبر قویتر باشد ولی اصل زیارت روی قاعده است. اینجا امام یک حقیقتی را بیان میکنند به عنوان آگاهی اموات از زندگان و انس آنها با کسانی که به یادشان هستند.
در روایتی امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «زُورُوا مَوتاكُم؛ فإنّهُم يَفرَحُونَ بِزِيارَتِكُم ولْيَطلُبِ الرَّجُلُ حاجَتَهُ عِندَ قَبرِ أبيهِ واُمِّهِ بعدَما يَدعُو لَهُما»، پدر و مادر این ویژگی را دارند که اگر از دنیا رفتند چنانچه انسان حاجتی داشته باشد، سفارش شده که بروید کنار قبر آنها بنشینید و حاجات خود را از خدا بخواهید.
بنابراین زیارت حضرت هم از راه دور فضیلت دارد و هم از راه نزدیک، هرچند فضیلت زیارت از نزدیک بسیار بیشتر است.
ان شاء الله حضرت معصومه(سلام الله علیها) ما را در راه علم و تقوا و بصیرت و خدمت به دین و انقلاب و مردم کمک کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته