ضابطه بیان و فهم دین
۱۱ تیر ۱۳۹۹
۱۴:۴۷
۲,۲۳۹
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
از حضور اساتید بزرگوار که در این شرایط کرونا در این جلسه حضور پیدا کردید تشکر میکنم.
فرمایشات آقایان بسیار مایه خوشحالی و نمایانگر سطح فکر و بینش اساتید مجموعه گسترده مرکز فقهی است اینطور نیست که شما به عنوان یک استاد بخواهید اینجا تدریسی کنید و کاری به چشم انداز آینده آن نداشته باشید.
از چیزهایی که همیشه دنبالش بودم حتی در بخش فقهی، چه در قسمت آموزش و چه پژوهش این است که خود طلاب، فضلا و اساتید نسبت به آینده دغدغه داشته و چشمانداز آن را ترسیم و تبیین کنند.
امروز در فرمایشات آقایان این را به خوبی دیدم و خدا را از این جهت شاکر هستم. از زحمات برادران عزیز و اساتید برجستهای که از اول با اخلاص، جدیت، تدبیر و هماهنگی کامل این مجموعه را به اینجا رساندهاند، تشکر میکنم. دعا بفرمائید در آینده شعبههای این مرکز زیادتر بشود چون وجود شعبهای از این مجموعه در حوزههای علمیه هر شهری بسیار ضرورت دارد. اکنون برادر عزیزی که در مشهد شعبهای از این مرکز را دائر کردهاند، یکی از خروجیهای همین مجموعه است و به اعتراف شورای مدیریت حوزه خراسان آن مجموعه بسیار موفق بوده و واقعاً تحولی را در حوزه خراسان ایجاد کردهاند.
در سوره شوری آیه شریفه «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ» خدای تبارک و تعالی فلسفه تشریع دین را بیان فرموده، و اینکه انبیا بهعنوان آورندهی این شریعتها باید چه هدف و غایتی را دنبال کنند. قرآن میفرماید «ان اقیموا الدین» وظیفهی انبیاء نه فقط بیان و ابلاغ دین بلکه اقامه دین است، دین باید در جامعه پیاده و اجرا شود، اینطور نیست که بگوئیم وظیفه انبیاء بیان خوبیها، بدیها، محاسن، فضایل و رذائل است و این بشر است که مختار است آنها را انجام بدهد یا ندهد، ایمان بیاورد و یا کفر بورزد چه بسا افرادی برای اثبات این سخن به بعضی از ظواهر آیات هم تمسک کنند.
اینطور نیست که خدای تبارک و تعالی دین را با این همه مقدمات و شکنجههایی که انبیا و در رأس آنها خود نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) متحمل شدند بر مردم بفرستد آنگاه بفرماید هر کسی خواست بپذیرد و اگر نخواست نپذیرد.
اراده انسان در پذیرش ایمان یا کفر جزء اخیر علت تامه است به جهت آنکه جبری در کار نیست! نمیشود با جبر کسی را مسلمان یا مؤمن کرد. ولی آیا خدای تبارک و تعالی اصرار بر پیاده شدن دین در جامعه ندارد؟ آیا خود دین برای اجرای دین برنامه ندارد؟ آیا ما میتوانیم به نسل امروز بگوئیم خداوند دین را بیان فرموده اما برای اجرای دین کسی حق دخالت ندارد. بطلان این حرف واضح است. مسلم است که دین باید اجرا بشود.
فرمایشات آقایان بسیار مایه خوشحالی و نمایانگر سطح فکر و بینش اساتید مجموعه گسترده مرکز فقهی است اینطور نیست که شما به عنوان یک استاد بخواهید اینجا تدریسی کنید و کاری به چشم انداز آینده آن نداشته باشید.
از چیزهایی که همیشه دنبالش بودم حتی در بخش فقهی، چه در قسمت آموزش و چه پژوهش این است که خود طلاب، فضلا و اساتید نسبت به آینده دغدغه داشته و چشمانداز آن را ترسیم و تبیین کنند.
امروز در فرمایشات آقایان این را به خوبی دیدم و خدا را از این جهت شاکر هستم. از زحمات برادران عزیز و اساتید برجستهای که از اول با اخلاص، جدیت، تدبیر و هماهنگی کامل این مجموعه را به اینجا رساندهاند، تشکر میکنم. دعا بفرمائید در آینده شعبههای این مرکز زیادتر بشود چون وجود شعبهای از این مجموعه در حوزههای علمیه هر شهری بسیار ضرورت دارد. اکنون برادر عزیزی که در مشهد شعبهای از این مرکز را دائر کردهاند، یکی از خروجیهای همین مجموعه است و به اعتراف شورای مدیریت حوزه خراسان آن مجموعه بسیار موفق بوده و واقعاً تحولی را در حوزه خراسان ایجاد کردهاند.
در سوره شوری آیه شریفه «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ» خدای تبارک و تعالی فلسفه تشریع دین را بیان فرموده، و اینکه انبیا بهعنوان آورندهی این شریعتها باید چه هدف و غایتی را دنبال کنند. قرآن میفرماید «ان اقیموا الدین» وظیفهی انبیاء نه فقط بیان و ابلاغ دین بلکه اقامه دین است، دین باید در جامعه پیاده و اجرا شود، اینطور نیست که بگوئیم وظیفه انبیاء بیان خوبیها، بدیها، محاسن، فضایل و رذائل است و این بشر است که مختار است آنها را انجام بدهد یا ندهد، ایمان بیاورد و یا کفر بورزد چه بسا افرادی برای اثبات این سخن به بعضی از ظواهر آیات هم تمسک کنند.
اینطور نیست که خدای تبارک و تعالی دین را با این همه مقدمات و شکنجههایی که انبیا و در رأس آنها خود نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) متحمل شدند بر مردم بفرستد آنگاه بفرماید هر کسی خواست بپذیرد و اگر نخواست نپذیرد.
اراده انسان در پذیرش ایمان یا کفر جزء اخیر علت تامه است به جهت آنکه جبری در کار نیست! نمیشود با جبر کسی را مسلمان یا مؤمن کرد. ولی آیا خدای تبارک و تعالی اصرار بر پیاده شدن دین در جامعه ندارد؟ آیا خود دین برای اجرای دین برنامه ندارد؟ آیا ما میتوانیم به نسل امروز بگوئیم خداوند دین را بیان فرموده اما برای اجرای دین کسی حق دخالت ندارد. بطلان این حرف واضح است. مسلم است که دین باید اجرا بشود.
ما اگر به عقل هم مراجعه کنیم عقل میگوید نمیشود گفت حکیمی یک امر حکیمانه به نام تشریع فرستاده اما نظری در اجرای آن ندارد، میخواهد اجرا بشود یا نشود. نه، شارع میخواهد دین اجرا بشود و همه بشر در مسیر هدایت قرار گرفته و به سعادت برسند.
این اقتضای فعل حکیم است و افزون بر برهان عقلی موجود در این آیه شریفه است که میفرماید: «أن اقیموا الدین»، انبیاء و آنها که جای انبیاء نشستهاند اعم از اوصیاء و علما باید دنبال اقامه دین باشند، باید در جامعه دین در همه ابعادش حاکم باشد نه فقط در بعد سیاسی. یکی از آسیبهای فعلی این است که بُعد سیاسی دین را در ذهن مردم پررنگ جلوه میدهیم و از سایر ابعاد غفلت میورزیم! در عین اینکه بُعد سیاسی دین بسیار مهم است بهطوری که اگر بعد سیاسی و اجتماعی را از دین بگیریم دین تهی میشود، اما این نباید سبب شود که راجع به سایر امور دین مثل حجاب و حلال و حرام و اخلاق و فضائل و رذائل و کرامت انسانی ساکت باشیم اینها را هم باید مطرح کنیم تا در جامعه تحقق پیدا کند.
اقامهی دین، یعنی اقامه همه ابعاد دین، اعم از احکام و اعتقادات و اخلاق نه فقط فقه و احکام. سپس میفرماید «و لا تتفرقوا فیه» در دین تفرق پیدا نکنید. در مورد این قسمت از ایه احتمالات زیادی وجود دارد ولی قدر متیقن این است که دین را در جامعه مختلف جلوه ندهید همان چه که آمده را برای مردم بگوئید، اگر بنا باشد هر کسی دین را با برداشت و فکر خودش به جامعه تحویل بدهد چنین دینی دیگر قابل اقامه نیست، باید همان چیزی را که پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و ائمه معصومین(علیهمالسلام)، قرآن، سنت و منابع ما بیان میکند همان را برای مردم بگوئیم و تفرق در دین ممنوع است.
یکی از مغالطههایی که امروز بیان میشود و مغالطهگران نیز کاملاً به نتیجه آن توجه دارند و میخواهند به وسیله آن از جامعه دینزدایی کنند، این است که میگویند ما یک دین داریم و یک برداشت از دین. قرآن دین است، سنت پیامبر دین است، اما این حرفی که شما فقها، متکلمین، فلاسفه و علما مطرح میکنید برداشت از دین است. آنگاه میگویند شما یک برداشت دارید و من یک برداشت دارم، نفر سوم و چهارم هر کدام یک برداشت دارند و هر کسی میتواند یک برداشتی از دین داشته باشد، این یک مغالطه بسیار خطرناک است که متأسفانه دامن بعضی از عمامه بهسرهای کمسواد حوزه را گرفته و حرفهای کهنه غربیها را که مربوط به 100 سال پیش است بر زبان خود جاری کرده و فکر میکنند حرف جدیدی میزنند.
بیان دین ضابطه دارد، ضابطه بیان دین آن است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهمالسلام) آن را بیان کرده باشند. برای فهم دین هم ضابطه وجود دارد. هر کسی نمیتواند بدون ضابطه دین را بفهمد. مگر چنین چیزی ممکن است؟
این اقتضای فعل حکیم است و افزون بر برهان عقلی موجود در این آیه شریفه است که میفرماید: «أن اقیموا الدین»، انبیاء و آنها که جای انبیاء نشستهاند اعم از اوصیاء و علما باید دنبال اقامه دین باشند، باید در جامعه دین در همه ابعادش حاکم باشد نه فقط در بعد سیاسی. یکی از آسیبهای فعلی این است که بُعد سیاسی دین را در ذهن مردم پررنگ جلوه میدهیم و از سایر ابعاد غفلت میورزیم! در عین اینکه بُعد سیاسی دین بسیار مهم است بهطوری که اگر بعد سیاسی و اجتماعی را از دین بگیریم دین تهی میشود، اما این نباید سبب شود که راجع به سایر امور دین مثل حجاب و حلال و حرام و اخلاق و فضائل و رذائل و کرامت انسانی ساکت باشیم اینها را هم باید مطرح کنیم تا در جامعه تحقق پیدا کند.
اقامهی دین، یعنی اقامه همه ابعاد دین، اعم از احکام و اعتقادات و اخلاق نه فقط فقه و احکام. سپس میفرماید «و لا تتفرقوا فیه» در دین تفرق پیدا نکنید. در مورد این قسمت از ایه احتمالات زیادی وجود دارد ولی قدر متیقن این است که دین را در جامعه مختلف جلوه ندهید همان چه که آمده را برای مردم بگوئید، اگر بنا باشد هر کسی دین را با برداشت و فکر خودش به جامعه تحویل بدهد چنین دینی دیگر قابل اقامه نیست، باید همان چیزی را که پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و ائمه معصومین(علیهمالسلام)، قرآن، سنت و منابع ما بیان میکند همان را برای مردم بگوئیم و تفرق در دین ممنوع است.
یکی از مغالطههایی که امروز بیان میشود و مغالطهگران نیز کاملاً به نتیجه آن توجه دارند و میخواهند به وسیله آن از جامعه دینزدایی کنند، این است که میگویند ما یک دین داریم و یک برداشت از دین. قرآن دین است، سنت پیامبر دین است، اما این حرفی که شما فقها، متکلمین، فلاسفه و علما مطرح میکنید برداشت از دین است. آنگاه میگویند شما یک برداشت دارید و من یک برداشت دارم، نفر سوم و چهارم هر کدام یک برداشت دارند و هر کسی میتواند یک برداشتی از دین داشته باشد، این یک مغالطه بسیار خطرناک است که متأسفانه دامن بعضی از عمامه بهسرهای کمسواد حوزه را گرفته و حرفهای کهنه غربیها را که مربوط به 100 سال پیش است بر زبان خود جاری کرده و فکر میکنند حرف جدیدی میزنند.
بیان دین ضابطه دارد، ضابطه بیان دین آن است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهمالسلام) آن را بیان کرده باشند. برای فهم دین هم ضابطه وجود دارد. هر کسی نمیتواند بدون ضابطه دین را بفهمد. مگر چنین چیزی ممکن است؟
ضابطه فهم دین علم اصول است. علم اصول تنها کلید فهم فقه نیست، بلکه کلید فهم دین است، تا کسی عالم به علم اصول نباشد حق برداشت از دین را ندارد، آن آقای خارج نشین که ادعای تفسیر قرآن را دارد و گاه و بیگاه در فضای مجازی نسبتهایی هم به اسلام میدهد چقدر علم اصول خوانده و چه مقدار از مبانی اصولی آگاه است؟ برای فهم قرآن و سنت تا عالم به علم اصول نباشیم به هیچ وجه نمیتوانیم و حق نداریم برداشت داشته باشیم.
به این مثال روشن توجّه فرمایید میگویند کجای قرآن آمده که حکم مرتد قتل است؟ این حکم در روایات آمده و روایات هم خبر واحد است و خبر واحد هم در امور مهم اعتبار ندارد. پس مرتد را نباید کشت. والسلام.
ما میگوئیم؛ اولا: مگر شما نمیگوئید قرآن مصدق کتب سابقه و مصدق تورات و انجیل است. مصدق یعنی قرآن آنچه را که در تورات، انجیل و شرایع سابق از زمان حضرت نوح تا عیسی ذکر شده تصدیق میکند.
ثانیاً: مگر قرآن نمیفرماید مؤمن و مسلمان کسی است که به آنچه بر پیامبر و انبیاء سابق نازل شده ایمان بیاورد، یعنی در صورتی مؤمن و مسلمان واقعی هستیم که به آنچه در شریعت حضرت موسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) آمده مؤمن باشیم و إلا اگر کسی بگوید آنها را قبول ندارم معنایش آن است که ایمانش ناقص است.
ثالثاً: تنها چیزی که مانع توجّه به احکام ادیان گذشته میشود نسخ آنهاست باید فقیه دلیلی پیدا کند که حکم حضرت موسی در اسلام نسخ شده است.
اینها را که کنار هم بگذاریم پاسخ مسأله روشن میشود قرآن میفرماید حضرت موسی در بازگشت از کوه طور متوجه شد قوم او گوسالهپرست شدهاند و آنها را مواخذه کرد. وقتی آنها فهمیدند اشتباه کردهاند به حضرت موسی عرض کردند وظیفه ما چیست؟ آیه نازل شد «تُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» به درگاه پروردگار توبه کنید و حدّ شما قتل است. عدهای یک تفسیر عرفانی برای فاقتلوا انفسکم بیان میکنند که مجازات شما این است که با ریاضت نفسانی نفس خود را بکشید. این که مجازات نشد! آیه در مقام جعل مجازات برای مرتدین گوسالهپرست است.
روایات هم میگوید پس از بیان این حکم عدهای همدیگر را کشتند. حال فرض کنید برای حد مرتد در روایات ما چیزی نیامده باشد آیا این حکم در شریعت حضرت موسی بوده یا نه؟ اولاً در علم اصول بحث استصحاب شرایع سابقه مطرح است. ثانیاً این حکم در اسلام نسخ نشده و ثالثاً مصدق بودن قرآن به این حکم اعتبار میبخشد.
آیا با وجود این ضوابط کسی میتواند ادعا کند قرآن در این آیه صرفاً یک داستانی را نقل میکند؟ نه! این حکم شریعت حضرت موسی برای ما هم ثابت است بنابراین نه فقط در اسلام بلکه در همه شرایع حکم مرتد قتل است.
در درس و بحثها، مصاحبهها و نوشتارهایتان نگذارید این مغالطه در ذهن جوانان و طلبهها رشد پیدا کند که یک دین داریم و یک برداشت از دین. آیا برای برداشت از دین ضابطه نداریم؟ خدا میفرماید ضابط بیان دین قرآن است و سنت رسول من.
نتیجه برداشت افراد از دین همین میشود که یک آقایی میگوید ما اکنون دارای اسلام تاریخی هستیم و چون خجالت میکشد بگوید تمام عقاید، میگوید تمام احکام مربوط به عصر نزول قرآن است و ما الآن خود باید احکام دیگری را مطرح کنیم از قرآن چیزی غیر از ایمان برای ما ثابت نیست، این چه حرف بیپایهای است، شما که اسلام را تاریخی میدانید بگویید ناسخ این احکام چیست؟ ناسخ حکم قصاص «و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب» چیست؟ حالا غیر از ضوابط اصولی دیگر مثل قضایای حقیقیه و خطابات قانونیه و ضرورت اشتراک در تکلیف و بحثهایی که در اصول وجود دارد.
بنابراین به تصریح «و لا تتفرّقوا فیه»، نمیشود در دین برداشتهای مختلف وجود داشته باشد، دین یک حقیقتی است و ما برای رسیدن به این حقیقت ضابطه داریم. البته ممکن است در فروع یک اختلافهای محدود به وجود بیاید ولی این چنین نیست که کسی بگوید اساس یک حکم مثل قصاص وارث مال آن زمان بوده. اینگونه حرفها از مصادیق تفرق در دین است.
در قسمت سوم آیه میفرماید «كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ» این هم یک قانون است تا روز قیامت، بدانید که مشرکین و کفار دین را بر نمیتابند و نمیپذیرند.
همانطور که در فرمایشات بعضی از اساتید بزرگوار هم بود دین هنوز پژوهشهای بسیار زیادی در پیش دارد، در فقه، کلام، حدیث، تاریخ، اخلاق و ...، باید شکرگزار خداوند باشیم که نظام جمهوری اسلامی تحولی را در حوزههای علمیه به وجود آورد.
امروز گامهای بسیار بلندی برای پژوهش در دین برداشته میشود، وظیفه حوزه استخراج حقایق دین از متون و منابع دینی و ارائه به جامعه اسلامی است و هنوز در اول راه هستیم، آنقدر موضوعات بکر پژوهشی وجود دارد که برخی از آنها دهها سال نیاز به پژوهش دارد، تقاضای اولیه بنده این است که شما اساتید خودتان را هر چه بیشتر قوی کنید، الآن وقت این است که خیلی قویتر مبانی را به دست آورید و در اختیار دیگران قرار دهید.
از استفاده فضای مجازی غافل نشویم، از فرصتی که ویروس کرونا برای ما در ورود به فضای مجازی ایجاد کرده استفاده کنیم. الآن از درسهایی که برای 20 ـ 30 نفر برگزار میشد در فضای مجازی دویست هزار نفر استفاده میکنند. همه سعی کنید در فضای مجازی به عنوان یک استاد برجسته خود را معرفی کنید بگوئید من در علم کلام کار کردم، هر کسی یا هر نهادی سؤال دارد بپرسد تا در حد بضاعت خود جواب دهم.
امروز در فضای مجازی هجمه بر دین و القاء شبهات بسیار زیاد است، متأسفانه بخشی از آن در قم و بخشی هم در تهران است. بخشی در میان روحانیون و بخشی هم در غیر روحانیون و بسیاری از آنها نتیجه شبهاتی است که 50 یا 100 سال پیش دنیای غرب ایجاد کرده و امروز محصول کار خود را میچیند. همین روزها شاهد هستیم طراحان اصلی کنترل جمعیت میگویند ما بعد از 30 سال در ایران به نتیجه رسیدیم و این کشور به مقام اول کنترل جمعیت دست یافته و بعد از 30 سال جزء پیرترین جمعیتهای دنیا خواهد شد.
آنها دائماً برای ما توطئهچینی میکنند. شبهه افکنی یکی از کارهای اصلی دشمن است، اینطور نیست که شبهه فقط از ذهن یک کسی که دنبال پژوهش هست بیرون آید. شبهه را یک عده ایجاد میکنند، عدهای هم آن را دنبال و تحکیم کرده و به نتیجه میرسانند. نتیجه این میشود که یک آخوند عمامه به سر ادعا میکند من در نجف و قم درس خواندهام و دهها کتاب هم برای خودش ردیف میکند در حالی که قدرت پاسخ به سادهترین مسائل را ندارد.
بنابراین مسئله شبهات برای پاسخگویی باید رصد بشود، موضوعات پژوهشی را اولویتبندی کرده و در اختیار اساتید و فضلا قرار بدهید تا در سال آینده مورد پژوهش قرار گیرد.
اما توجّه به تعمق و ژرفاندیشی در آموزش و پژوهش مطلب بسیار درستی است. متأسفانه حوزه از آن عمقی که در سابق داشت فاصله میگیرد و این خطر بزرگی است که حوزه را تهدید میکند، مسئولین و مدیران حوزه، بگویند برای ژرفاندیشی در علوم حوزه چه طرحهایی را ارائه دادهاند، چون ما خیلی نگران این مسئله هستیم. اصلاً اساس تاسیس این مرکز فقهی در آموزش تخصصی فقه و کلام و تفسیر، این بود که مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) احساس خطر کرد که حوزه در حال فاصله گرفتن از تعمق و ژرفنگری است.
بحمدالله همه ما در این مجموعه به سهم خود تلاش کرده و به لطف خدا در این جهت موفق بودهایم ولی این انتظار را از مسئولین حوزه داریم که بفرمایند لااقل در این دههی اخیر برای ژرفاندیشی حوزه چه تلاشهایی نمودهاند؟
اشکالی هم که بر کتاب سال حوزه در طول این چند سال گذشته وارد است این است که در کتابهای تألیف شده معیار انتخابشان امور سطحی و ظاهری در رعایت استانداردهای تایپی و ویرایشی است نه تعمق و ژرفنگری. در نظر نمیگیرند که این کتاب چه نظریه جدیدی را ارائه کرده است. ما تحقیقات فراوان و عمیقی داشتیم که برای کتاب سال حوزه ارسال کردیم اما گفتند چون اینجا با استاندارد سازگاری ندارد یا چون بحث اقتصادی است و نام دکترهای اقتصادی در آن وجود ندارد، مورد توجّه قرار نگرفت.
من اینها را مستند عرض میکنم و به خود اقایان هم پیغام دادهام. در طول این ده سال گذشته در هر سال در این مرکز فقهی نظریات جدید و قویای در فقه و اصول و کلام منتشر گردید اما هیچ کسی از مسئولین حوزه بر این مسئله اطلاع پیدا نکرد. ارزیابها کتاب را دیدند و گفتند حروفچینیاش ضعیف است یا فهرست ندارد.
یکی از قویترین نقدها بر کتاب اصول الشیعه غفاری در این مرکز نوشته شده، امیدوارم این گلایه ما حتما به گوش مسئولین برسد ما به همه این عزیزان ارادت داریم و میدانیم که خیلی زحمت میکشند من از نزدیک شاهد هستم که چقدر تلاش میکنند، اما توجّه به ژرفاندیشی و ارائه نظریات جدید موضوع بسیار مهمی است که اتفاقا کتاب سال حوزه هم برای تشویق محققین و بسترسازی جهت طرح نظریههای جدید و عمیق برگزار میگردد. کتاب سال حوزه باید تابلوی ارائه بحثهای عمیق و نظریات جدید و نوآوری حوزویان باشد که متأسفانه تاکنون چنین نبوده است.
من به همین مقدار اکتفا میکنم، حرف خیلی زیاد است. این مجموعه امانتی در دست من و شماست، نگاه من به این مجموعه به عنوان یک امانت الهی است و از خدا میخواهم حال که این امانت را دادهای، راهکار هم بده، فکر و ذهن ما و دوستان ما را در مسیر تقویت اسلام قرار بده. هدفمان فقط و فقط دفاع از دین است.
بحمدالله این مجموعه جناحی نبوده و نیست، مجموعهای انقلابی بوده و هست و خواهد بود، هیچ ردیف بودجه دولتی هم ندارد. تمام هزینههایش از وجوهات شرعیه و تبرعات مردم متدین ماست. حال عدهای روی جهاتی (که امیدوارم جوابی برای قیامت داشته باشند) چون نمیتوانند از جهت علمی بر این مجموعه خدشه وارد کنند شایعهسازی میکنند که اینها با انقلاب همراهی ندارند! بیایند تا ما روشن کنیم در این مجموعه نسبت به کل حوزه، حرکتهایی که نسبت به انقلاب شده اگر بیشتر از کل حوزه نباشد کمتر نیست، و اصلاً ما نیاز به اثبات این هم نداریم، چون این جزء اعتقادات ماست، ما اصول انقلاب، امام و رهبری و تلاش برای رفع نیازهای فکری نظام اسلامی را با فکر و اعتقاد پذیرفتهایم و تا آخر هم پای آن ایستادهایم.
همه زحمات ما برای این است، امروز که اسلام به برکت نظام اسلامی به میدان آمده ما هم بتوانیم چهره اسلام را روشنتر و دقیقتر و عمیقتر به جامعه امروزی ارائه بدهیم ان شاء الله.
امیدواریم امام زمان (عج) از همه اعمال ما، از همه حرکتهای ما و شما در این مجموعه راضی باشد و دعای خیر آن حضرت همیشه شامل حال ما باشد.
به این مثال روشن توجّه فرمایید میگویند کجای قرآن آمده که حکم مرتد قتل است؟ این حکم در روایات آمده و روایات هم خبر واحد است و خبر واحد هم در امور مهم اعتبار ندارد. پس مرتد را نباید کشت. والسلام.
ما میگوئیم؛ اولا: مگر شما نمیگوئید قرآن مصدق کتب سابقه و مصدق تورات و انجیل است. مصدق یعنی قرآن آنچه را که در تورات، انجیل و شرایع سابق از زمان حضرت نوح تا عیسی ذکر شده تصدیق میکند.
ثانیاً: مگر قرآن نمیفرماید مؤمن و مسلمان کسی است که به آنچه بر پیامبر و انبیاء سابق نازل شده ایمان بیاورد، یعنی در صورتی مؤمن و مسلمان واقعی هستیم که به آنچه در شریعت حضرت موسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) آمده مؤمن باشیم و إلا اگر کسی بگوید آنها را قبول ندارم معنایش آن است که ایمانش ناقص است.
ثالثاً: تنها چیزی که مانع توجّه به احکام ادیان گذشته میشود نسخ آنهاست باید فقیه دلیلی پیدا کند که حکم حضرت موسی در اسلام نسخ شده است.
اینها را که کنار هم بگذاریم پاسخ مسأله روشن میشود قرآن میفرماید حضرت موسی در بازگشت از کوه طور متوجه شد قوم او گوسالهپرست شدهاند و آنها را مواخذه کرد. وقتی آنها فهمیدند اشتباه کردهاند به حضرت موسی عرض کردند وظیفه ما چیست؟ آیه نازل شد «تُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» به درگاه پروردگار توبه کنید و حدّ شما قتل است. عدهای یک تفسیر عرفانی برای فاقتلوا انفسکم بیان میکنند که مجازات شما این است که با ریاضت نفسانی نفس خود را بکشید. این که مجازات نشد! آیه در مقام جعل مجازات برای مرتدین گوسالهپرست است.
روایات هم میگوید پس از بیان این حکم عدهای همدیگر را کشتند. حال فرض کنید برای حد مرتد در روایات ما چیزی نیامده باشد آیا این حکم در شریعت حضرت موسی بوده یا نه؟ اولاً در علم اصول بحث استصحاب شرایع سابقه مطرح است. ثانیاً این حکم در اسلام نسخ نشده و ثالثاً مصدق بودن قرآن به این حکم اعتبار میبخشد.
آیا با وجود این ضوابط کسی میتواند ادعا کند قرآن در این آیه صرفاً یک داستانی را نقل میکند؟ نه! این حکم شریعت حضرت موسی برای ما هم ثابت است بنابراین نه فقط در اسلام بلکه در همه شرایع حکم مرتد قتل است.
در درس و بحثها، مصاحبهها و نوشتارهایتان نگذارید این مغالطه در ذهن جوانان و طلبهها رشد پیدا کند که یک دین داریم و یک برداشت از دین. آیا برای برداشت از دین ضابطه نداریم؟ خدا میفرماید ضابط بیان دین قرآن است و سنت رسول من.
نتیجه برداشت افراد از دین همین میشود که یک آقایی میگوید ما اکنون دارای اسلام تاریخی هستیم و چون خجالت میکشد بگوید تمام عقاید، میگوید تمام احکام مربوط به عصر نزول قرآن است و ما الآن خود باید احکام دیگری را مطرح کنیم از قرآن چیزی غیر از ایمان برای ما ثابت نیست، این چه حرف بیپایهای است، شما که اسلام را تاریخی میدانید بگویید ناسخ این احکام چیست؟ ناسخ حکم قصاص «و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب» چیست؟ حالا غیر از ضوابط اصولی دیگر مثل قضایای حقیقیه و خطابات قانونیه و ضرورت اشتراک در تکلیف و بحثهایی که در اصول وجود دارد.
بنابراین به تصریح «و لا تتفرّقوا فیه»، نمیشود در دین برداشتهای مختلف وجود داشته باشد، دین یک حقیقتی است و ما برای رسیدن به این حقیقت ضابطه داریم. البته ممکن است در فروع یک اختلافهای محدود به وجود بیاید ولی این چنین نیست که کسی بگوید اساس یک حکم مثل قصاص وارث مال آن زمان بوده. اینگونه حرفها از مصادیق تفرق در دین است.
در قسمت سوم آیه میفرماید «كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ» این هم یک قانون است تا روز قیامت، بدانید که مشرکین و کفار دین را بر نمیتابند و نمیپذیرند.
همانطور که در فرمایشات بعضی از اساتید بزرگوار هم بود دین هنوز پژوهشهای بسیار زیادی در پیش دارد، در فقه، کلام، حدیث، تاریخ، اخلاق و ...، باید شکرگزار خداوند باشیم که نظام جمهوری اسلامی تحولی را در حوزههای علمیه به وجود آورد.
امروز گامهای بسیار بلندی برای پژوهش در دین برداشته میشود، وظیفه حوزه استخراج حقایق دین از متون و منابع دینی و ارائه به جامعه اسلامی است و هنوز در اول راه هستیم، آنقدر موضوعات بکر پژوهشی وجود دارد که برخی از آنها دهها سال نیاز به پژوهش دارد، تقاضای اولیه بنده این است که شما اساتید خودتان را هر چه بیشتر قوی کنید، الآن وقت این است که خیلی قویتر مبانی را به دست آورید و در اختیار دیگران قرار دهید.
از استفاده فضای مجازی غافل نشویم، از فرصتی که ویروس کرونا برای ما در ورود به فضای مجازی ایجاد کرده استفاده کنیم. الآن از درسهایی که برای 20 ـ 30 نفر برگزار میشد در فضای مجازی دویست هزار نفر استفاده میکنند. همه سعی کنید در فضای مجازی به عنوان یک استاد برجسته خود را معرفی کنید بگوئید من در علم کلام کار کردم، هر کسی یا هر نهادی سؤال دارد بپرسد تا در حد بضاعت خود جواب دهم.
امروز در فضای مجازی هجمه بر دین و القاء شبهات بسیار زیاد است، متأسفانه بخشی از آن در قم و بخشی هم در تهران است. بخشی در میان روحانیون و بخشی هم در غیر روحانیون و بسیاری از آنها نتیجه شبهاتی است که 50 یا 100 سال پیش دنیای غرب ایجاد کرده و امروز محصول کار خود را میچیند. همین روزها شاهد هستیم طراحان اصلی کنترل جمعیت میگویند ما بعد از 30 سال در ایران به نتیجه رسیدیم و این کشور به مقام اول کنترل جمعیت دست یافته و بعد از 30 سال جزء پیرترین جمعیتهای دنیا خواهد شد.
آنها دائماً برای ما توطئهچینی میکنند. شبهه افکنی یکی از کارهای اصلی دشمن است، اینطور نیست که شبهه فقط از ذهن یک کسی که دنبال پژوهش هست بیرون آید. شبهه را یک عده ایجاد میکنند، عدهای هم آن را دنبال و تحکیم کرده و به نتیجه میرسانند. نتیجه این میشود که یک آخوند عمامه به سر ادعا میکند من در نجف و قم درس خواندهام و دهها کتاب هم برای خودش ردیف میکند در حالی که قدرت پاسخ به سادهترین مسائل را ندارد.
بنابراین مسئله شبهات برای پاسخگویی باید رصد بشود، موضوعات پژوهشی را اولویتبندی کرده و در اختیار اساتید و فضلا قرار بدهید تا در سال آینده مورد پژوهش قرار گیرد.
اما توجّه به تعمق و ژرفاندیشی در آموزش و پژوهش مطلب بسیار درستی است. متأسفانه حوزه از آن عمقی که در سابق داشت فاصله میگیرد و این خطر بزرگی است که حوزه را تهدید میکند، مسئولین و مدیران حوزه، بگویند برای ژرفاندیشی در علوم حوزه چه طرحهایی را ارائه دادهاند، چون ما خیلی نگران این مسئله هستیم. اصلاً اساس تاسیس این مرکز فقهی در آموزش تخصصی فقه و کلام و تفسیر، این بود که مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) احساس خطر کرد که حوزه در حال فاصله گرفتن از تعمق و ژرفنگری است.
بحمدالله همه ما در این مجموعه به سهم خود تلاش کرده و به لطف خدا در این جهت موفق بودهایم ولی این انتظار را از مسئولین حوزه داریم که بفرمایند لااقل در این دههی اخیر برای ژرفاندیشی حوزه چه تلاشهایی نمودهاند؟
اشکالی هم که بر کتاب سال حوزه در طول این چند سال گذشته وارد است این است که در کتابهای تألیف شده معیار انتخابشان امور سطحی و ظاهری در رعایت استانداردهای تایپی و ویرایشی است نه تعمق و ژرفنگری. در نظر نمیگیرند که این کتاب چه نظریه جدیدی را ارائه کرده است. ما تحقیقات فراوان و عمیقی داشتیم که برای کتاب سال حوزه ارسال کردیم اما گفتند چون اینجا با استاندارد سازگاری ندارد یا چون بحث اقتصادی است و نام دکترهای اقتصادی در آن وجود ندارد، مورد توجّه قرار نگرفت.
من اینها را مستند عرض میکنم و به خود اقایان هم پیغام دادهام. در طول این ده سال گذشته در هر سال در این مرکز فقهی نظریات جدید و قویای در فقه و اصول و کلام منتشر گردید اما هیچ کسی از مسئولین حوزه بر این مسئله اطلاع پیدا نکرد. ارزیابها کتاب را دیدند و گفتند حروفچینیاش ضعیف است یا فهرست ندارد.
یکی از قویترین نقدها بر کتاب اصول الشیعه غفاری در این مرکز نوشته شده، امیدوارم این گلایه ما حتما به گوش مسئولین برسد ما به همه این عزیزان ارادت داریم و میدانیم که خیلی زحمت میکشند من از نزدیک شاهد هستم که چقدر تلاش میکنند، اما توجّه به ژرفاندیشی و ارائه نظریات جدید موضوع بسیار مهمی است که اتفاقا کتاب سال حوزه هم برای تشویق محققین و بسترسازی جهت طرح نظریههای جدید و عمیق برگزار میگردد. کتاب سال حوزه باید تابلوی ارائه بحثهای عمیق و نظریات جدید و نوآوری حوزویان باشد که متأسفانه تاکنون چنین نبوده است.
من به همین مقدار اکتفا میکنم، حرف خیلی زیاد است. این مجموعه امانتی در دست من و شماست، نگاه من به این مجموعه به عنوان یک امانت الهی است و از خدا میخواهم حال که این امانت را دادهای، راهکار هم بده، فکر و ذهن ما و دوستان ما را در مسیر تقویت اسلام قرار بده. هدفمان فقط و فقط دفاع از دین است.
بحمدالله این مجموعه جناحی نبوده و نیست، مجموعهای انقلابی بوده و هست و خواهد بود، هیچ ردیف بودجه دولتی هم ندارد. تمام هزینههایش از وجوهات شرعیه و تبرعات مردم متدین ماست. حال عدهای روی جهاتی (که امیدوارم جوابی برای قیامت داشته باشند) چون نمیتوانند از جهت علمی بر این مجموعه خدشه وارد کنند شایعهسازی میکنند که اینها با انقلاب همراهی ندارند! بیایند تا ما روشن کنیم در این مجموعه نسبت به کل حوزه، حرکتهایی که نسبت به انقلاب شده اگر بیشتر از کل حوزه نباشد کمتر نیست، و اصلاً ما نیاز به اثبات این هم نداریم، چون این جزء اعتقادات ماست، ما اصول انقلاب، امام و رهبری و تلاش برای رفع نیازهای فکری نظام اسلامی را با فکر و اعتقاد پذیرفتهایم و تا آخر هم پای آن ایستادهایم.
همه زحمات ما برای این است، امروز که اسلام به برکت نظام اسلامی به میدان آمده ما هم بتوانیم چهره اسلام را روشنتر و دقیقتر و عمیقتر به جامعه امروزی ارائه بدهیم ان شاء الله.
امیدواریم امام زمان (عج) از همه اعمال ما، از همه حرکتهای ما و شما در این مجموعه راضی باشد و دعای خیر آن حضرت همیشه شامل حال ما باشد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته