ضرورت پاسخگويی به شبهات مربوط به اصل دين
۱۸ تیر ۱۳۹۹
۱۳:۵۱
۱,۶۶۴
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
در ابتدای این دیدار صمیمی که در تاریخ 18 تیرماه 99 در سالن جلسات مرکز فقهی برگزار شد،حجتالاسلام والمسلمین نواب از جایگاه والای علمی آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی(قدس سره) و خدمات بیشائبه وی به حوزه تجلیل به عمل آورد و از آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی به عنوان ادامه دهنده راه پدر یاد کرد.
ایشان ابراز داشت: این دانشگاه به دنبال گفتوگوی بین ادیان و مذاهب و کاهش تنشها و نزاعهای دینی و غیردینی در سطح جهان است.
ایشان ابراز داشت: این دانشگاه به دنبال گفتوگوی بین ادیان و مذاهب و کاهش تنشها و نزاعهای دینی و غیردینی در سطح جهان است.
در ادامه این دیدار؛ حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) ضمن خیر مقدم خدمت مهمانان گرامی و تمجید از شخصیت تأثیرگذار رئیس محترم دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، آمادگی خود را جهت مناظره با مدعیان بحث عقلانی کردن دین اعلام کرده و فرمودند بحث عقلانی کردن دین را قبول نداریم و میتوانیم با ادله محکم و قوی به آنها جواب بدهیم تا فکر جوانان به راههای غیرصحیح کشیده نشود.
معظم له همچنین تاکید کردند: حکومت واقعی الهی، فقط در مذهب شیعه وجود دارد.
مشروح بیانات معظم له به شرح ذیل است:
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
پيرامون تقویت دین، مذهب و مکتب اهلبیت(علیهم السلام) مطالب زیاد است و در اين جلسه فاخر، فقط به نکاتی اشاره میکنم؛
اولین نکته این که ما امروز در جامعه انقلابي خود بعد از 40 سال فقط با شبهات فقهی یا فلسفي و کلامی محض مواجه نیستیم، شبهات بسیار عمیقتری راجع به اصل مجموعهی دین و ادیان سماوی در دانشگاهها و حوزههای ما مطرح شده كه نتیجه شبهات چند دهه گذشته است متأسفانه اكنون به بار نشسته و بعضی از حوزویان را هم گرفتار کرده است.
نميدانم آيا دانشگاه ادیان رشته یا گرایشی در مورد بررسي و پاسخگويي به شبهاتی که درباره دین القاء ميشود دارد يا نه؟ يكي از شبهاتي كه خیلی از افرادی را که سطح علمیشان ضعیف است متزلزل میکند این است که میگویند دین را باید عقلانی کنیم. بیان ديگرشان اين است كه دین را باید اخلاقی کنیم. اگر دین را اخلاقی نکنیم احکام فقهیاش هم به درد نمیخورد از احکام فقهی آنچه كه با معیارهای اخلاقی تناسب دارد برای ما قابل قبول است. یا ميگويند دین را بايد عرفی کنیم هر چه که عرف میپسندد ملاك قبول ماست.
واقع مسئله این است وقتی چنین شبهاتي در ذهن جوانان جا پيدا كند دیگر جايگاهي برای مقارنه بین قرآن و سایر کتب مقدس آسمانی باقی نمیماند. بايد ديد چقدر این شبهات ریشهای است و چه پیامدهایی دارد؟
وقتی خاتمیت را معنا به عقلانی بودن كرده و میگويند عقل بشر به جایی رسیده که میتواند مصالح و مفاسد خود را تشخیص بدهد، يعني ديگر بشر نيازي به کتب آسمانی و همه این ادیان ندارد و بايد آنها را کنار گذاشت. اینکه امروز بعضی در محيط دانشگاههای ما روی به اعلامیه جهانی حقوق بشر آوردهاند و اهلسنت هم چندين دهه است که در این دام افتاده و سراغ بحث مقاصد شریعت رفته و از متون دینی فاصله گرفته است، به علت آن است كه تحت تأثير اين شبهات قرار گرفتهاند. حال ما براي پاسخگويي به اين شبهات چه کار کردهایم؟
دانشگاه ادیان راجع به این شبهات کلانی که پيرامون اصل دین است و چند استاد معروف دانشگاه هم مروج این هستند و تحت عنوان تاريخي بودن دين يا عقلانی کردن دین و معنویت و يا عقلانیت نیاز امروز جامعه ما، فراوان قلم ميزنند، چه برنامهاي دارد؟ نفوذ اين شبهات جا برای مقارنه بين اديان نمیگذارد، جا برای شیعهشناسی و اسلامشناسی و مسیحیتشناسی نمیگذارد.
بايد براي جلوگيري از نفوذ چنين شبهاتي در ذهن طلاب و دانشجويان دست به دست هم دهيم و در هر سالی دانشگاه ادیان در كنار موضوعاتي كه در دست انجام دارد، لااقل ده نمونه از آثارش در مورد پاسخ به شبهات مربوط به اصل دین باشد. الآن وقتي با طرح شبهه تاریخی بودن دین میگویند ادیان تاریخی است و مخاطبش همان مردم زمان حضرت موسي يا عيسي يا صدر اسلام بوده و الآن ما به قرآن نه برای شریعت میتوانیم استدلال کنیم و نه برای طریقت، چه برسد به ائمه معصومین(علیهم السلام). حتی تصریح ميكنند اصلاً به آیات قرآن نمیشود استدلال کرد، درمييابيم كه چه اندازه در تلاش هستند تا فکر باطل خود را با القاء اين مطالب ریشهدار کنند.
اين شبهات در مقابل نسل امروز ما اعم از حوزوی و دانشگاهی قرار دارد. به نظر من هیچ وظیفهای بزرگتر از این نیست که این شبهات را رصد كرده و با همکاری یکدیگر در هر سال پنج، شش شبهه را مطرح و براي هر شبههای ده بیست جواب ارائه دهيم.
بيشتر فعاليت ما در اين مرکز فقهی پيرامون پاسخ به شبهات فقهی است كه اين شبهات هم یک داستان عریض و طویل دارد، گاهي بحث ناكارآمدي فقه را مطرح كرده و ميگويند فقه کارآمد نیست. مهمترين دليلهايي كه ذكر كردهاند دو حرف است البته من همهاش را دستهبندی کردهام.
1) احکام براي جامعهی اعراب نازل شده، حتي قصاص و جزائیات و عبادیات. و تا آنجا پيش رفتهاند كه بعضی از اینها میگویند ديگر نیازی به خواندن نماز نیست.
2) احکام با موضوعات جدید قابل تطبیق نیست، چون فرصت بحث علمی نیست اجازه بدهید همه ادله آنها را مطرح نکنم. غرض اين است كه ما نسبت به اصل این مطلب که جمعی دنبال اثبات ضعف فقه هستند، خیلی کار کردهایم و در پاسخ به این شبهات نشستهاي علمي برگزار و تأليفاتي متشر كردهايم. ولی امروز مواجه با این هستيم كه در مورد اصل دين و دینداری، شبهه علمي به زعم خودشان القاء میکنند.
قبل از انقلاب تودهایها میگفتند دین افیون تودههاست و شعارشان اين بود که دین جلوی رشد جامعه را میگیرد، اما نسل امروز با این شبهاتي كه از سوي روشنفكران ديني و دانشگاهي و حوزوي به نام اسلام القاء ميشود چکار کند؟
يك شبهه دیگر اين است كه بین دین و برداشت از دین تفكيك نموده و میگویند دین یک چیز است؛ اما برداشت از دین چیز دیگری است. از اين رو فقها یک جور برداشت میکنند و فلاسفه جور ديگر.
در ميان فقها هم هر فقيهي یک جور برداشت میکند بنابراين نمیتوانیم بگوئیم این برداشتها دین است، نتيجه اين شبهه خيلي روشن است يعني ما هیچوقت نمیتوانیم دین را معرفی کنیم، دینی که خدای تبارک و تعالی فرستاده اصلاً قابل اثبات و قابل معرفی نیست، چون فهم بشر چاشني آن شده و فهم بشر هم خطاپذير است.
در این شبهه یک مغالطهی بسیار روشن و خطرناک وجود دارد. مگر هر كسي قدرت برداشت از دين دارد؟ شارع ما اجتهاد را کلید فهم دین قرار داده است. یعنی تا کسی مجتهد نباشد دینشناس نیست، و اين خیلی روشن است. نمیتوان دینشناسی را جدای از اجتهاد مطرح نمود. آن کسی که میخواهد شیعهشناسی را تدریس يا تأليف کند حتماً باید مجتهد باشد مثل علامه طباطبائی که شیعهشناسی را نوشت، اما یک طلبهای که درس خارج هم نخوانده با تتبع در 50 کتاب و ضمیمه كردن مطالب آن با هم، بخواهد چیزی را به عنوان شیعهشناسی مطرح کند قطعاً نمیتواند معرف شیعه باشد!
متأسفانه در همین حوزه قم كسي كه ادعا دارد در نجف و قم درس خوانده و به اعلی درجه اجتهاد رسیده نمیتواند این مغالطه را تشخيص دهد و بفهمد که یعنی چه بین دین و دین شناسی فرق است؟ دین یک حقیقتی است و برای رسیدن به این حقیقت يك راه وجود دارد و آن راه هم غیر از اجتهاد نیست.
اكنون ما نیاز به انجام کارهای عمیق پژوهشي داريم كه نیاز اصلی حوزه و اين دانشگاههاي برآمده از حوزه علميه است. آنهایی که میگویند در حوزه کاری نشده! بیایند ببینند این همه کار شده، نمونهاش تأسيس همين دانشگاه كه فرموديد از سال 73 شروع به کار کرده و تاكنون، 400 اثر منتشر كرده و ارتباطات فراواني با مجامع علمي خارج از کشور برقرار كرده است. امروز يكي از راههاي مهم دستیابی ما به جوانان خارج از کشور از طريق اينگونه دانشگاهها است، حوزه اگر بخواهد در آنجا شعبه بزند با استقبال مواجه نمیشود.
بالأخره بايد ديد نیروی قوی و عميق در این مجموعه تربیت میشود یا نه؟ نیرویی که بتوانیم بگوئیم دینشناس هستند. چه راهکارهایی برای تربیت اینها وجود دارد؟ صرف تأسيس بیست دانشکده با سرفصلها و گرایشهاي گوناگون هرچند کار خوبی است ولی آنچه ما دنبالش هستیم اين نیست!
خیلی روشن عرض کنم بالأخره ما و شما هر دو زیر چتر اسلام هستیم و باید به دنبال تحکیم اسلام و مذهب اهلبیت(علیهم السلام) باشیم، افزون بر اینکه خود خدای تبارک و تعالی فرموده كه پذيرفته نيست کسی غیر از اسلام دینی را قبول کند، اعتقاد ما اين است كه اصلاً اسلام با سایر مذاهب قابل مقایسه نیست.
به یکی از روحانیون کلیسا كه سال گذشته به قم آمده بود و فرد بسيار مسلط و با اطلاعي بود گفتم ما در اسلام موضوعي به نام ولایت داريم که از خدا شروع میشود به عنوان ولایت الله، بعد به ولایت پیامبر و ائمه معصومین(علیهم السلام) رسيده و در درجات بعد به ولایت فقیه و ولایت عدول مؤمنین ميرسد آيا شما هم چنینچیزی دارید؟ گفت نه. آنها چيزي ندارند كه شما بخواهید اسلام را با آن مقایسه کنید.
یک وقتی به ذهنم رسید از ویژگیهای دین اسلام این است که به برکت این دین خاتم مسئله حکومت مطرح شد، والّا در شرايع گذشته مثل شریعت حضرت موسی و عیسی حکومت مطرح نبود، در آنها فقط یک سري دستورات آمده. ولی اسلام آمد و مسئله حكومت را مطرح نمود. امام خميني(رضوان الله تعالی علیه) به برکت همین حکومت و موضوع ولایت فقیه، این نظام مقدس جمهوري اسلامي را تأسیس کرد، ما امروز باید با تبيين ابعاد مختلف دين، جامعیت و عظمت آن را که همهاش در پرتو مکتب اهلبیت است، معرفي كرده و با صدای بلند بگوييم حکومت واقعی الهی فقط در مذهب شیعه معنا پيدا ميكند.
گروهي از اهلسنت به صراحت ميگويند «الحق لمن غلب» حكومت براي كسي است كه غلبه پيدا كند، آنها دنبال تحقق ولايت الله نبودند و نیستند و نمیتوانند طبق مبانی خودشان وارد اين مقوله شوند. این شیعه است که تکلیف بشر را تا ظهور حضرت حجت (عج) معین کرده و بعد هم حکومت جهانی آن حضرت در پرتو سنت اهلبیت(علیهم السلام) معنا پیدا میکند. ما باید دنبال تحکیم این مباحث باشیم.
صرف ارتباط با مجامع دانشگاهي در كشورهاي ديگر فی نفسه موضوعیت ندارد، آنچه موضوعیت دارد این است که ما فکر عمیق دینی اجتهادی صحیح را در داخل و خارج کشور تحکیم كرده و بگوئیم امروز تنها دینی که میتواند بشر را به سعادت برساند اسلام است.
همین آقایان دانشگاهی که متأسفانه یک زمانی هم در حوزه بودهاند هنگام طرح بحث عقلانیت تصریح میکنند که ما نمیتوانیم بگوئیم این دین بر آن دین برتری دارد! بر مبناي حرف خودشان راست هم میگویند، چون وقتي فکر باطل عقلاني بودن زیر بنای این حرف باشد اصلاً نمیشود گفت اسلام بر سایر ادیان برتری دارد یا آن دین بر اسلام برتری دارد، چنين حرفي غلط است. زيرا معناي عقلانی بودن است كه هر چه با این معیار تطبیق کند درست است و اگر تطبیق نکرد درست نیست، خواه اسلام باشد یا غیر اسلام.
اینها به این نتایج خطرناک رسیدهاند و با آن فاتحه دین را براي نسل جوان میخوانند و ميگويند امروز ديگر چیزی به نام دین و ادیان، معنا ندارد، ما در مقابل این افكار باطل چه وظیفهای داریم؟ اینها مسائل اساسی و کلیدی هستند که ما بايد وارد آن بشویم. بحمدالله در این مجموعه مركز فقهي، اساتيد قوي در بخش کلام و فقه و اصول و تفسير حضور دارند كه ميتوانند با اساتید دانشگاه ادیان جلساتی برگزار كنند و پاسخگوي شبهات باشند.
بايد براي يك شبهه، دهها پاسخ از سوي حوزه علميه ارائه شود نه اينكه يك جوابي داده شود و در گوشه حوزه علميه باقي بماند و اصلاً به دانشگاههاي قم و تهران هم نرسد! چه رسد به خارج كشور. شما که الآن بحمدالله صاحب نفوذ در وزارت علوم هستيد تلاش كنيد دانشگاههای علوم انسانی را با حوزه بیشتر مرتبط کنید، ما به سهم خود آمادگی پاسخگويي به شبهات فقهی، کلامی، اعتقادی و تفسیری را داريم و ان شاء الله نتایج اين همكاري، بسيار خوب خواهد بود.
امیدوارم خدای تبارک و تعالی فکر ما را روشن کند و راه صحيح دفاع از اسلام و مکتب اهلبيت(علیهم السلام)، دفاع از فقه و اعتقادات و اخلاق شیعه را بيشتر به ما نشان دهد. ما آمادگی داریم با كساني كه شبهه عقلانيت و تاريخي بودن دين و تفكيك دين از برداشت دين را مطرح ميكنند مناظره كنيم تا نتوانند با بزککردن يكسري از حرفهاي كهنه كه ديگران زدهاند، ذهن جوانان ما را منعطف به مسيرهاي غیر صحیح كنند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته