تجليل از شخصيت مرحوم علامه طباطبايي(رحمة الله علیه)
۲۵ آبان ۱۴۰۱
۱۳:۱۶
۱,۱۷۲
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
بیست و چهارم آبان مصادف با سالروز ارتحال مرحوم علامه طباطبائی(رضوان الله تعالی علیه) است كه انصافاً یکی از شخصیتهای کمنظیر در عالم شیعه و بلکه در جهان اسلام بود.
در مورد جهات علمی این مرد بزرگ نمیشود در یک یا چند جلسه سخن گفت، باید برای مباحث فلسفی و تعلیقات ایشان بر اسفار یک بحث مستقل و برای حاشیهی مهم و خوبی که بر کفایه دارند یک بحث دیگری داشت.
همينطور برای تسلط و انسی که این مرد بزرگ با روایات داشت. که به نظر میرسد قبل از آنکه با قرآن انس داشته باشد با روایات مأنوس بوده، چون قبل از تفسیر المیزان، تفسير ديگري نوشته بودند تحت عنوان تفسیر روایی. آن مرحوم با روایات بسیار مأنوس بود. حواشی وی در بحارالانوار بر آنچه که مرحوم مجلسی به عنوان بیان در ذیل احادیث آورده، خود داراي نکات بسیار علمی، دقیق و جدید است و واقعاً جاي تأسف دارد از اینکه اين كار ناتمام و ناقص ماند.
در باب تفسیر هم که اظهر من الشمس است، انس با آیات قرآن و تسلطی که بر مضامین قرآن داشت واقعاً كمنظیر است. نسبت به روش تفسیري ايشان معروف است که روش تفسير قرآن به قرآن را يعني «القرآن یفسر بعضه بعضا» را پیش گرفت، در حالی که این شيوه به عنوان یک روش تفسیری که بگوئیم ایشان از بين روشهاي ديگر اختیار کرده باشد نیست، چون خودش طبق مطالبی که در بحث محکم و متشابه و تأویل دارند اثبات میکند که ساختار قرآن به نحوی است که این روش مما لابدّ منه است و براي يك مفسر گريز و چارهاي از آن نيست. اگر کسی به این روش توجه نکند نمیتواند به آن مقدار فهم از قرآن که خدای تبارک و تعالی در اختیار بشر قرار داده دسترسی پیدا کند.
برخی میگویند «القرآن یفسر بعضه بعضا» به نحو موجبه جزئیه است كه در بعضی از موارد مطرح ميشود، در حالی که طبق برهانی که ایشان در بحث مقدمات خمسه در ذیل آیه هفتم سوره آل عمران ذكر كرده همه قرآن این چنین است. هر چند بشر به یک مقدار آن میتواند دسترسی پیدا کند و شايد به بسیاری از آن هم دسترسی پیدا نکند.
بالأخره همین که متشابهات باید به محکمات ارجاع داده شود يا این کتاب یک امّالکتاب دارد به همین معناست که بايد با این ام الکتاب بقیهی آیات قرآن را تفسیر و تبیین کنیم، لذا توجه به این نکته خیلی مهم است چون در ذهن بسياري از آقايان اين است كه ایشان این روش را برگزید، به این معنا که میتوانست این روش را هم نداشته باشد! در حالی که ایشان میگوید غیر از این روش، شيوه دیگری نیست در درجه اول باید قرآن را با خود قرآن تفسیر کرد.
نکته مهم ديگر این است که ايشان ولو از نظر مبنای اصولی معتقدند در تفسير قرآن خبر واحد حجیت ندارد و به همين علت در تفسیر المیزان بحث روایی را در آخرین مرحله بيان میکنند.
اما باید توجه نمود نتیجهای که ايشان معمولاً از آیات قرآن با روش القرآن «یفسر بعضه بعضا» به دست ميآورند همان نتیجهای است که در روایات آمده است، یعنی اینطور نیست که به روایات اهتمام نداشته باشد هر چند میگوید روایات فقط در بحث احکام حجیت دارند نه تفسير قرآن، اما در بيان تفسير آيات به روایات فریقین اعتنا كرده و یک تنسیق و ارتباط خاص و یک نتیجهی خیلی خوبی را از روایات استخراج میکند و بعد آن نتیجه را با نتیجهای که در القرآن یفسر بعضه بعضا هست منطبق میکند، این نکته خیلی حائز اهمیت است که ولو آن مبنای اصولی را دارد ولی سبب نشده که ایشان اهتمام به سنّت و روایات نداشته باشد.
در هر صورت بادقت در این شخصیت ميبينيم، ایشان تربیت شده مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانی است كه سطر به سطر نهایة الدرایهاش در حاشیه کفایه و مكاسب عن فکرٍ و عن تفکرٍ از روی فکر و اندیشه است، گاهی به این نتیجه میرسم که اصلاً لحظهای نبوده که این مرد در حال فکر نباشد، همين خصوصيت محقق اصفهاني(قدس سره) در مرحوم آقای طباطبائی در تفسیر قرآن به خوبی مشهود است كه دائم الفکر بودند، من قبلاً هم گفتهام به جای اینکه ما دائم الذکر به ذکر لسانی و زباني باشیم بايد دائم الفکر باشیم، خود این فکر از مصادیق ذکر است آيا تا حالا در زندگی علمی خود فکر کردید چقدر قدرت فکر کردن دارید؟ این مطلب بسيار مهمي است كه من درباره یک موضوع علمی چند دقيقه ميتوانم اندیشه کنم، آيا مختصر تأملی میکنم و بلافاصله تمام میشود؟
موضوع فکر و تفكر در انسان خیلی مهم است یعنی این قدرت فکری که خدا به بشر عنایت کرده كه در روایات فرمودهاند: زنده بودن قلب به تفكر است «حیات القلب التفکر» انسان را تشويق ميكند كه در همه مراحل زندگي باید علاوه بر مسائل علمی، تفسیر قرآن، فقه، اصول، حدیث، فلسفه، روی مسائل سیاسی، اخلاقی، اجتماعی، حتی در مسائل زندگیاش فكر كند و در هر بعدي از ابعاد حيات با فکر به نتيجه برسد، مرحوم علامه هم مثل استادش موفق به تفکر بوده، انسان حس میکند که غالب اوقاتش اگر نگوئیم همه اوقات مقرون به فکر و تفکر بوده و این باید برای همه ما حوزویان الگو باشد.
من معتقدم هنوز قدر تفسیر المیزان در حوزههای علمیه شناخته نشده، هنوز روی ابتکارات و نکات بدیع و جدیدی که مرحوم آقای طباطبائی در این تفسیر آوردهاند کار اساسی و علمی نشده، آنهایی که واقعاً دستی بر تفسیر و فلسفه دارند باید این ابتکارات را استخراج کنند، بسیاری از اشکالات منتقدين به مرحوم علامه در کلمات ایشان و با مقدمات استدلالی که ذکر میکند قابل حل و پاسخ است. البته نمیگوئیم هر نظری هم که ایشان داده صحیح است.
مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) كه سالها در خدمت مرحوم علامه هم اسفار و هم تفسیر خواندند، گاهی در بعضی از آیات، اشکالات اساسی بر مرحوم علامه داشتند، نظير موارد نقدي كه در آیه تطهیر بر مرحوم علامه بيان مينمايند، بالاخره باب نقد را که نمیشود بست، نميتوان گفت آنچه ایشان فرموده همهی مطلب همین است و غیر از این مطلبی نیست. نه، ولی فهم آنچه که ایشان به میدان آورده اولين مسئله است و باید روی این کار بشود و من هنوز یک کار جدی و اساسی ندیدهام، گرچه بعضی از اساتید بزرگ تفسیر مبانی ایشان را به میدان آوردهاند اما باز باید حوزههای علمیه تلاش بیشتری را داشته باشند انشاءالله.
رضوان خدا بر ایشان. برای شادی روح ایشان و همه علمایی که در این 100 سال اخير که سال 1401 یکصدمین سال شكوفايي حوزه علمیه قم از زمان مرحوم آقای حائری تا کنون ميباشد، برای همهی علمای شیعه تا زمان حضور معصومین و همه اصحاب ائمه(علیهم السلام) كه ما بر سر سفره احسان علمي آنها نشستهايم فاتحهای را قرائت بفرمائید.