عالمان مبیّن و تبیین‌کنندگان قرآن کریم فقط پیامبر(ص) و اهل‌بیت او(ع) هستند

۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲

۱۴:۱۷

۷۴۷

خلاصه خبر :
بیانات آیت الله فاضل لنکرانی در جمع مبلّغین قرآن کریم اهل‌سنّت بورکینافاسو
آخرین رویداد ها

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ

خدمت شما اساتید و مبلغان و پژوهشگران قرآن کریم که از کشور بورکینافاسو مهمان جمهوری اسلامی ایران هستید خیرمقدم عرض می‌کنم.

باید این توفیق حضور در حوزه علمیه قم را بسیار مغتنم بشمارید که خدای تبارک و تعالی برای شما ایجاد کرده است‌.

چون کار شما مرتبط با قرآن است چند نکته قرآنی را خدمت‌تان تقدیم می‌کنم؛ اولین نکته این است دین اسلام که کتابش قرآن است توجهش به دستورات اجتماعی به مراتب بیش از دستورات فردی است. این موضوع بسیار مهمی است‌. ما بر حسب دستور خداوند موظف به تدبر در قرآن هستیم و مهم‌ترین تدبر هم این است که آیا خدا با این کتاب و با این قانون فقط می‌خواهد خود افراد رشد کنند و مسلمان باشند؟‌ یا اینکه هدف اصلی خدا این است که جامعه جامعه‌ی اسلامی باشد، در جامعه صلاح حاکم باشد نه ظلم و فساد.

در قرآن کریم آیات اجتماعی فراوانی داریم که هر کدام برای حیات و زندگی مجموعه بشر بسیار مهم است. آیاتی که جامعه مسلمان را به وحدت دعوت می‌کند «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»، یا آیاتی که مؤمنین را امر به صلح و آرامش می‌کند «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» این آیه یکی از آیات اجتماعی بسیار مهم است، هدف اصلی خدای تبارک و تعالی این است که مسلمان‌ها در سلم، صلح و آرامش، بدون اختلاف، نزاع و جنگ زندگی کنند.

یا این آیه شریفه «‌وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» که باز از آیات بسیار مهم اجتماعی قرآن است و جامعه مسلمین را از ضعف و سستی نشان دادن در مقابل کفار نهی می‌کند و گویای آن است که خواست خدا از مسلمان‌ها این است که در بین جامعه بشری همیشه از یک رتبه‌ برتر و عالی‌تر برخوردار باشند. ان‌شاء‌الله.

نکته دوم که شاید مناسب بود این را مقدم بر نکته اول مطرح می‌کردیم این است که در میان کتب آسمانی هیچ کتابی غیر از قرآن «تِبْيانًا لِكُلِّ شَيءٍ‌« نیست. تورات و انجیل تبیاناً لکل شیء نبود، با آنکه حسب روایات و نیز برخی آیات قرآن خداوند بعضی از امور را در تورات و انجیل برای حضرت موسی و عیسی بیان فرموده اما تنها کتابی که «تِبْيانًا لِكُلِّ شَيءٍ» می‌باشد قرآن کریم است.

خدای تبارک و تعالی در سوره مبارکه نحل می‌فرماید «وَيوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ» این مطلب خیلی مهم است که در روز قیامت هر امتی را با پیامبرش می‌آورند و آن پیامبر گواه و شاهد براعمال آنان است. آنگاه می‌فرماید ما تو را هم که آخرین پیامبر هستی در روز قیامت به عنوان شاهد بر امت خودت به صحرای محشر می‌آوریم.

عمده مطلب در آیه بعد است که می‌فرماید «‌وَنَزَّلْنَا عَلَيكَ الْكِتَابَ تِبْيانًا لِكُلِّ شَيءٍ» چه ارتباطی بین این آیه و آیه قبل وجود دارد؟ خداوند نخست می‌فرماید تو پیامبر آخر الزمان را به عنوان شاهد بر این امت می‌آوریم اما در آیه بعد گویا می‌خواهد این سؤال را که پیامبر از چه طریقی می‌تواند شاهد بر همه اعمال باشد؟ ‌پاسخ دهد که از طریق قرآن که تبیاناً لکل شیء است همه چیز را برای شما بیان می‌کند.

این «تِبْيانًا لِكُلِّ شَيءٍ» یعنی معیار حق و باطل‌، معیار صلاح و فساد‌، معیار خیر و شر‌، معیار کفر و اسلام و معیار تمام آن امور مهمی که بشر مرتبط با آن است را از می‌توان در قرآن پیدا کرد و این معیار را خداوند در اختیار انبیاء ‌و پیامبر اکرم قرار داده است و با این معیار خاص پیامبر می‌تواند شهادت بدهد که عمل این مسلمان طبق حق بوده یا نه؟

در روایاتی که از ائمه معصومین(علیهم‌‌السلام) به ما رسیده می‌فرمایند هر چه از ما می‌شنوی اگر بپرسید در کدام آیه از آیات قرآن هست آن را به شما می‌گوئیم. یعنی در احکام، اخلاق، امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و به‌طور کلی در همه امور ما هر چه می‌گوئیم از قرآن است و اگر از ما بخواهید که در کجای قرآن وجود دارد، آن را به شما نشان خواهیم داد.

در روایتی امام صادق(علیه‌‌السلام) فرمود «إنی اعلم ما مضی و ما یأتی» مخاطب خیلی متعجب شد چطور امام صادق چنین چیزی را بیان می‌کند؟ حضرت فرمود همه این امور را من از قرآن به دست می‌آورم.

نتیجه‌ اینکه وقتی قرآن تبیان کل شیء‌ است در عصر حاضر هر کسی در قرآن بیشتر تدبر کند، هر کسی که بتواند از طریق ائمه معصومین(علیهم‌‌السلام) با قرآن ارتباط بیشتر داشته باشد این فرد بیشتر می‌تواند دین را بفهمد و بیشتر به آن خدمت کند.


پرسش و پاسخ:
فقه شیعه از چه زمانی آغاز شد؟
فقه آل محمد(علیهم‌‌السلام) از زمانی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به علی بن ابیطالب(علیه‌‌السلام) فرمود «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»[1]پایه‌گذاری گردید. علی علیه الصلوة و‌السلام باب علم نبی است و شیعه امامیة نیز عقاید واحکام و اخلاق و تفسیر قرآن را از علی(علیه‌‌السلام) فرا گرفته‌اند.

ما معتقدیم هنگامی که آیات قرآن کریم نازل می‌شد حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) خصوصیات آن آیه را از شأن نزول و تخصیص و تقیید و جمیع خصوصیاتش برای علی(علیه‌‌السلام) بیان می‌فرمود و آن حضرت هم تمام آن خصوصیات را یادداشت می‌کردند، بین جمیع فرقه‌های مسلمان مشهور است که حضرت علی(علیه‌‌السلام) دارای کتاب خاصی بنام مصحف علی بودند و بسیاری از  مسائل فقهی که امامان شیعه بعدها ذکر فرمودند از همین مصحف اقتباس گردیده است.[2]

بنابراین فقه امامیه از زمان پیامبر تأسیس و توسط امیرالمؤمنین و ائمه اطهار(علیهم‌‌السلام) تاکنون توسعه یافته است. دلیل این مطلب هم فراوان است‌. به همین جهت خلیفه اول و دوم اعتراف می‌کردند که هیچ فردی از جهت علمی به پای علی نمی‌رسد‌. همه مردم آن زمان و همه اصحاب رسول الله(صلی الله علیه و آله) بدون هیچ‌گونه شک و تردیدی به أفضلیت علی(علیه‌‌السلام) از نظر علمی اقرار داشتند‌. چه کسی توانایی بیان این حرف را داشت که خطاب به همه مردم بگوید «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي‏»؟[3]چه کسی قدرت بیان این کلام را داشت که بگوید من به راه‌های آسمان آشناتر از راه‌های زمین هستم؟ درحالی‌که زمین نسبت به آسمان همچون قطره‌ای از دریاست.

 در هر حال مصدر جمیع امور شیعه امامیه علی بن ابیطالب است نه از آن جهت که ایشان مستقل از نبی هستند بلکه به این اعتبار که باب علم نبی و باب القرآن و باب فهم قرآن می‌باشد. ما معتقدیم بعد از پیامبر در جهان بشریت هیچ‌کس آگاه‌تر از علی و اولاد طاهرینش(علیهم‌‌السلام) به حقیقت قرآن نیست.

 فرق شیعه باسایر مذاهب چیست؟

تفاوت شیعه با دیگر مذاهب اسلامی بسیار است. اولین فرق در احکام است. احکام موجود در فقه امامیه  مستند به نص است. نص موجود در قرآن یا نص موجود از نبی یا اهل‌بیت نبی. اما  فقه در مذاهب دیگر برحسب رأی و اجتهاد‌ات شخصی یا بر پایه قیاس و استحسان و در این اواخر از زمان شاطبی و حتی ابوالمعالی الجوینی تاکنون بر اساس مقاصد الشریعه استنباط می‌شود که همه اینها در  فقه امامیه مردود است.

بر مبنای روایات اهل‌بیت در مذهب ما قیاس باطل است‌. شما خود می‌دانید قیاس عمل ابلیس است که در مسئله خلقت خود را با آدم قیاس نمود. همین‌طور در دیگرمسائل اصلی، منابع شیعه یا قرآن است یا فرمایش پیامبر و اهل‌بیت او که متخذ از قرآن است لذا از هر یک از ائمه ما اگر سؤال می‌شد این حکمی که بیان فرمودید در کجای قرآن است؟ آیه مربوط به آن حکم را ذکر می‌فرمودند.

دومین تفاوت در تفسیر و برداشت از آیات قرآن است‌. ما شیعیان اولاً به حسب روایات و ثانیاً به حسب واقع معتقدیم تبیین قرآن کریم در هرعصری نیاز به مبیّن دارد. دلیل‌مان نیز این آیه شریفه است «أَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ»[4]براساس این آیه شریفه که با صراحت به پیامبرمی‌فرماید ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا آن را برای مردم تبیین نمایی نتیجه چنین می‌شود که قرآن در هر زمانی نیاز به تبیین دارد و مبیّن آن هم در عصر نزول باید پیامبر باشد و در زمان‌های بعد اشخاصی که خداوند معین فرموده و احاطه کامل به قرآن دارند و معصوم از خطا هستند که ما از آنها تعبیر به امام معصوم می‌کنیم و آن علی بن ابیطالب و اولاد طاهرینش می‌باشند.

حال ما از سایر مذاهب سؤال می‌کنیم نزد آنها مبیّن قرآن کیست؟ شرط اصلی مبیّن بودن فهم و احاطه کامل به قرآن، از اول تا آخر قرآن است. باید ناسخ و منسوخ، عام وخاص، محکم و متشابه قرآن را به‌خوبی بشناسد. چه کسی قادر است چنین ادعایی نماید که علم به جمیع قرآن دارد؟ در طول تاریخ تنها ائمه معصومین شیعه هستند که این کلام را بر زبان جاری ساخته و به اثبات رسانده‌اند.

اگر بگویید قرآن احتیاج به تبیین ندارد، که این حرف برخلاف تصریح قرآن است و اگر بگویید نیاز به تبیین دارد پس مبیّن آن چه کسی است؟ کسی که عالم به جمیع قرآن باشد‌. بعد از پیامبر فقط ائمه معصومین(علیهم‌‌السلام) هستند که قدرت پاسخ به جمیع احکام و آیات قرآن را دارند و سائر مذاهب همگی اعتراف به عجز و جهل و عدم علم خود به فهم کامل آیات کرده‌اند.

مطلب سوم این است که امامان شیعه از علم الهی برخوردار بوده و نیازی به شاگردی محضر استاد نداشته‌اند بر خلاف امامان دیگر مذاهب. آیا ابوحنیفه که رییس مذهب حنفی است شاگردی امام جعفر صادق(علیه‌‌السلام) را نکرده است؟ این جمله از ابو حنیفه مشهور است که می‌گفت «‌لو لا السنتان لهلک النعمان»[5] اگر آن دو سال (که شاگردی جعفر بن محمد را کردم) نمی‌بود هر آینه نعمان هلاک می‌شد.

سؤال ما این است: جعفر بن محمد شاگرد که بود؟ تاریخ هیچ استادی برای جعفر بن محمد الصادق ذکر نکرده است. همین‌طور برای دیگر امامان شیعه‌. لکن همه ائمه اهل سنت شاگردی امامان ما را کرده‌اند و این امر بسیار مهمی است. هر‌چند مشترکات بین شیعه و اهل سنت فراوان است اما موجب نمی‌شود که بگوییم غیر از اهل‌بیت نبي(علیهم‌‌السلام) دیگری هم شایستگی و صلاحیت فتوا را دارد.

امام باقر(علیه‌‌السلام) به قتاده که از فقهاء اهل عراق فرمود «بَلَغَنِي أَنَّكَ تُفَسِّرُ الْقُرْآن‏» شنیدم که تفسیرقرآن می‌کنی؟ گفت آری. حضرت فرمود «إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْت‏. وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه‏».[6] اگر از پیش خود تفسیر قرآن می‌کنی که هم خود و هم دیگران را به هلاکت می‌افکنی. و اگر از جانب دیگران تفسیر می‌کنی باز هم خود و دیگران را به هلاکت می‌اندازی‌. وای بر تو ای قتاده همانا قرآن را کسی می‌فهمد که مخاطب اوست.

امام صادق(علیه‌‌السلام) نیز به ابوحنیفه که مدعی مقام افتاء و علم به قرآن بود فرمود: «لَقَدِ ادَّعَيْتَ عِلْماً وَيْلَكَ مَا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا عِنْدَ أَهْلِ الْكِتَابِ الَّذِينَ أُنْزِلَ عَلَيْهِمْ وَيْلَكَ وَ لَا هُوَ إِلَّا عِنْدَ الْخَاصِّ مِنْ ذُرِّيَّةِ نَبِيِّنَا ص مَا وَرَّثَكَ اللَّهُ مِنْ كِتَابِهِ حَرْفا»[7] ادعای علم می‌کنی‌؟ وای برتو خدا علم به قرآن را فقط نزد اهل آنکه افراد خاصی از ذریه نبی هستند و قرآن بر آنها نازل شده قرار داده است‌. به خدا سوگند علم یک حرف از کتابش را به تو نداده است.

بنابراین عالمان مبیّن و تبیین‌کنندگان قرآن کریم فقط پیامبر و اهل‌بیت او(صلوات الله علیهم اجمعین) هستند و غفلت از این امر صحیح نمی‌باشد.

ما و اهل سنت گرچه در اصل توحید، نبوت نبیّ مکرم، قبله، نماز، روزه و در بسیاری از امور مشترک هستیم اما نباید این مسئله موجب غفلت از این امر مهم گردد که بر اساس فرمایش پروردگار بیان دین و تبیین قرآن و صدور فتوا بر عهده کسانی است که علم به کتاب نزد آنهاست. «كَفى‏ بِاللهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب‏»[8].


------------------
[1]. المستدرک علی الصحیحین، ج‌3، ص‌138، ح‌4639؛ اسدالغابه، ج4، ص‌95، ح3789.
[2]. محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص328.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 189.
[4]. نحل: 44.
[5]. مختصر تحفه الاثناعشریه، آلوسی، ص8؛ مطبعه سلفیه، قاهره، سنه1387ه ق.
[6]. وسائل الشیعه، ج18، ص136.
[7]. همان، ص30.
[8]. رعد: 43.

برچسب ها :

فاضل لنکرانی اهل سنت قرآن کریم مبلّغین قرآن کریم اهل‌سنّت بورکینافاسو تفسیر قرآن کریم تبلیغ قرآن اهل سنت و قرآن شیعه و قرآن