حضور در انتخابات، تکلیف الهی و حق قانونی
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
۱۶:۴۶
۲۳۳
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
«إِنَّ
اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا
حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللهَ
نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللهَ كَانَ سَمِيعاً بَصِيراً»
این روزها یاد و خاطره امام بزرگوار و شهدای پانزده خرداد با حضور یکپارچه مردم بخوبی گرامی داشته شد. باید از مردم عزیز و وفادار نهایت تقدیر را کرد که بعد از گذشتن 35 سال همچنان علاقمند به انقلاب اسلامی و عاشق امام هستند. جا دارد از حضور گسترده مردم انقلابی و ولایتمدار گیلان در مصلای رشت تشکر کنیم.
اما آنچه که بسیار مهم است و در فرمایشات رهبری معظم بر آن تأکید گردیده حضور پر شور مردم در انتخابات ریاست جمهوری است که مکمل حضور تاریخی آنان در تشییع شهدای خدمت خواهد بود که امیدواریم بخوبی تحقق پیدا کند.
چون در آستانه انتخابات و برگزاری این امتحان بسیار بزرگ برای مردم شریف ایران هستیم به این بحث مهم که در چند سال اخیر تحت عنوان «فقه انتخابات» مطرح شده اشاره می کنم. انتخابات در قاموس سیاسی دین و در فقه سیاسی ما چه جایگاهی دارد؟ برخی میگویند انتخابات یک حق است نه تکلیف.
به این معنا که مثل بسیاری از حقوقی است که انسان برای منافع خود دارد و در اختیار اوست و میتواند از آن استفاده کند یا نکند. نظیرحق خیاری که در معامله دارد. روی این حساب انتخابات را هم از مصادیق همین حق قرار میدهند و میگویند اگر کسی شرکت کرد که کرد اما اگر شرکت هم نکرد خطا و اشتباه و معصیتی مرتکب نشده.
قبل از پرداختن به مبانی فقهی انتخابات، اولین مطلب به عنوان مقدمه این است که اگر یک نگاهی به حرکت انقلاب از سال 42 تا به حال داشته باشیم یا بلکه از 1323 که امام راحل آن نامه تاریخی را در کتابخانه مرحوم وزیری نوشته و همگان را توصیه به قیام لله فرمودند، بحسب شواهد و قرائن انقلاب اسلامی یک واقعه معمولی در کنار سایر وقایع خارجی نیست که یک روزی به تاریخ بپیوندد و از بین برود، این انقلاب عنایت ویژه خدا بر بشر بود که در منطقه ایران واقع شد.
در این دوران ظلمانی مادیگرایی عجیب و غریب که از یک طرف علم به سرعت پیشرفت کرده و از طرف دیگرحقایق انسانی تنزل پیدا میکند! این انقلاب بفرموده امام عزیز ما انفجار نور بود در جهان بشریت منتها حدوثش در جغرافیای ایران اتفاق افتاد و بحمدالله به خاطر آرمانهای متعالی که دارد در سطح جهان هم حرکت میکند و پیش میرود، اولاً با این انقلاب دست اجانب از این کشور قطع گردید، هیچ کسی نمیتواند این امر مسلم را انکار کند که چهل و اندی سال است دست بیگانگان و ابرقدرتها از این کشور قطع شده واستقلال سیاسی کامل یافته، این مردم هستند که برای تعیین سرنوشت خود تصمیم میگیرند چه تصمیم درست و چه نادرست، نمایندگان مجلس را خودشان روی کار میآورند و بر مسند قرار میدهند، دیگر یک سفارتخانه و یک کارمند جزء آن به اول شخص کشور ما دستور نمیدهد که چه کسی باید روی کار بیاید! این یک جهت.
جهت دیگر، این بیداری عمومی است که در کل دنیا به وجود آمده، امروز افول اسرائیل و ابرقدرتی آمریکا، چیز کمی نیست که کسی بتواند چشمخود را ببندد و بگوید اتفاقی نیفتاده! و این نیست جز عنایت خاص خداوند، نیست جز درایتها و هدایتهای امام راحل و رهبری معظم، نیست جز فداکاری مجاهدان و شهادت شهدا و قطرات خون این بزرگواران، نیست جز حضور مردم در صحنه، اینها ارکان این حادثه است، نیست جز اینکه مردم دنبال اسلام و برقراری حکومت حق هستند، حتی آنها که یک دین ثابت و روشنی ندارند نمیخواهند زیر بار ظلم بروند، میگویند میخواهیم یک حکومت حق و عدل باشد.
حال در این حادثهی بزرگ تاریخ، جای من و شما و فرد فرد انسانها کجاست؟ این یک سؤالی است که باید برای هر ایرانی و غیر ایرانی مطرح باشد و البته جایگاهش در ایران بیشتر و ملموستر است که از خودش بپرسد من چه سهمی در این حرکت جهانی دارم؟
در کتاب غیبت نعمانی و بحار و کتب دیگر، چند روایت نقل شده که ائمه ما بشارت دادهاند قومی از مشرق (خروج) قیام ومجاهده میکنند «قتلاهم شهداء» کشتهشدگان اینها در جنگها و ترورها و حوادث به تصریح خود ائمه شهید هستند، «فیوطئون للمهدی» زمینه را برای آن حرکت عظیم جهانی آماده میکنند، البته این آماده کردن زمینه به این معنا نیست که بگوئیم ظهور همین روزها و همین سالهاست، تعیین زمان برای ظهور یک برداشت غلط است، اما این انقلاب در این فراز از تاریخ، این تأثیرگذاری را در بعد بین الملل دارد که امروز میبینیم روز به روز آثارش بیشتر میشود.
چنانچه فردی درانتخابات که از ارکان این انقلاب است حضور نداشته باشد از این حادثه عظیم تاریخی عقب میماند و این خسارت خیلی بزرگی برای اوست، چیز کمی نیست مثل یک مال که کسی بگوید بدست آوردم که آوردم و اگر هم نیاوردم که هیچ!
ما باید بدانیم کجای تاریخ میخواهیم قرار بگیریم و چه سهمی میخواهیم در تحکیم دین خود داشته باشیم؟ همهی اینها پیوند به دین دارد، از حضرت آدم(علی نبینا وآله و علیه السلام) وهمه پیامبران اولوالعزم تا پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) تا ائمه معصومین(علیهم السلام) وحتی قضیه عاشورا، همه حرکت واحد دین است. یعنی خدا دین را قرار داده که بشر به تکامل برسد، هر پیغمبری، هر امامی، هر عالم و فقیه و مجتهدی، سهم بزرگی در بقا و تقویت دین داشته است.
ما نیزاگر میخواهیم امروز دین در دنیا مطرح گردیده و گسترش پیدا کند باید با تمام وجود این انقلاب را حفظ کنیم تا خدای ناکرده صدمهای به این انقلاب وارد نشود و جلوی حرکت دین گرفته نشود. اراده خدا بر این است که آرام آرام دین الهی به پیش رود و توجه مردم دنیا به توحید و قرآن بیشتر بشود.
یکی از برجستگیهای شهید رئیسی(رضوان الله علیه) این بود که در زمانهای که در اروپا قرآن را آتش میزدند، این سید با اعتقاد تمام قرآن کریم را در سازمان ملل قرآن بر سر دست بالا آورد و گفت این کتاب سوختنی نیست! این اقدامات ما را مکلفتر میکند، او سهم خودش را ادا کرد و مزد خدمتش را گرفت، ما میخواهیم چکار کنیم؟ ما برای حفظ این انقلاب و تقویت دین خدا باید چکار کنیم؟ آیا میتوانیم به یک امام جمعه و جماعت بودن بسنده کنیم؟ اگر قیامت از ما بپرسند برای دین خدا چه کردی؟ بگویم من امام جمعه یا مدرس حوزه بودم و درس میخواندم اما کاری نداشتم در اطراف من چه میگذرد؟ آیا این جواب قابل قبول است؟
نخبگان، دانشمندان، فرزانگان، علماء، طلاب، دانشجویان، بیشتر باید به حضور در این صحنههای مؤثر در مراکز بین الملل توجه داشته باشد، این مقدمهای است که نتیجهاش روشن است و نمیتوان گفت انتخابات فقط یک حق است و اگر از آن استفاده نکردم تکلیفی ندارم. تو اگر یک فرد اصلح انتخاب کنی که سکان نظام اسلامی را در دست گیرد و از قرآن در سازمان ملل دفاع کند در این حرکت تاریخی دین مؤثر خواهی بود.
اما اگر کسی را انتخاب کنی که دو ساعت راجع به حجاب با او صحبت کنند اما گویا اصلاً خدا حکمی در مورد حجاب نگفته! و این اتفاقی است که در یکی از دولتهای سابق افتاد، فرق میان حضور و عدم حضور، انتخاب اصلح و عدم انتخاب اصلح این است. ما نباید اصلح را فقط تفسیر به کسی کنیم که مشکلات را بشناسد و راه حل برای مشکلات داشته باشد که البته این هم یکی از ملاکات تشخیص اصلح است، ولی رکن اصلی انتخاب اصلح این است که دغدغه دین داشته باشد و بخواهد خدمتگزار دین و مردم باشد.
ادبیات امام درباره حکومت، کاملاً با دیگران فرق میکند، می فرماید حکومت یعنی خدمتگزاری، مسئولیت در این نظام، یعنی خدمتگزار بودن، از رهبر گرفته و رئیس جمهور تا یک مسئول بسیار پائین. این فکر و اندیشه را امام آورد و باید به این جهت توجه کنیم که خیلی مهم است. ارزش انسان در اینگونه حوادث روشن میشود که بداند سهمی در آن دارد یا نه؟ آیا آنچه من باید و میتوانستم و در توانم بود را به میدان آوردم یا نه؟ اینها همه در پیشگاه الهی مورد حساب قرار میگیرد.
حال قطع نظر از این مقدمه، اگر کسی نخواهد این تحلیلهای کلان و کلی را قبول کند و ما بخواهیم با ادبیات فقهی محض با او صحبت کنیم، چنانچه از منِ طلبه بپرسد حضور در انتخابات غیر از حق بودن آیا یک تکلیف شرعی و امر واجب هم هست یا نه؟ پاسخ اینست که قطعاً واجب و یک تکلیف است،حال به چه دلیل؟ و به قول مردم کجای قرآن آمده؟
بهترین آیه همین آیه 58 سوره مبارکه نساء است که میفرماید «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» یک قانون کلی و مهم که میگوید همه مردم مکلف هستند و نمیگوید هم یک امانت معینی را به اهلش دادیم، میگوید هر چیزی را که عنوان امانت دارد باید به اهلش واگذار کنید.
مسئله رهبری، مسئله ریاست جمهوری، همچنین سایرمسئولیتهای پائینترهمگی امانت هستند. کسی را که میخواهیم رئیس جمهور قرار بدهیم، ثروتهای کلانی از مملکت در اختیارش قرار میگیرد، درست است قانون هست و باید بر اساس قانون عمل کند اما به هر حال این اموال در اختیار اوست. به یک معنا دین و دنیای مردم میخواهد در اختیار او قرار بگیرد، اگر میگوئیم دغدغه دین، دغدغه ارزشهای دینی و انسانی را داشته باشد چون مردم هم در پرتو او ارزشها را إحیا میکنند، اگر نداشته باشد غالب مردم هم بیتفاوت میشوند، «الناس علی دین ملوکهم» یک سنت طبیعی است.
مردم وقتی ببینند رئیس جمهورشان فریاد اسلام سر میدهد، آنها هم بیشتر اسلامخواه میشوند، اگر فریاد دفاع از فقرا و محرومین را سردهد، مردم هم همین مسیر را طی خواهند کرد.
در بعضی از روایات ائمه(ع) میفرمایند «إیانا عنی»، خدا از امانات ما را قصد کرده است، یعنی ولایت و امامت بالاترین مصداق امانت است. هیچ امانتی در عالم سنگینتر از ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و اولاد او نیست، مصداق بارز این امانت، ولایت امیرالمؤمنین و حضرات معصومین(علیهم السلام) است. در بعضی از روایات نیز فرمودهاند اگر کسی وصیتی کرده وصی او باید درست طبق وصیت او عمل کند، عمل به یک وصیت، از جمله مصادیق امانات بیان شده.
اصل مسئله این است که امانات عام است، هر چیزی که عنوان امانت را دارد باید به اهل و صاحبش تحویل گردد، حتی در بعضی از روایات دارد که «أن یؤدی الامام الاول إلی الامام الثانی الکتب و العلم و الصلاح»، در بین ائمه معصومین هم هر امامی باید امانات را به امام بعدی تحویل بدهد، به نظرم این آیه شریفه یک دلیل فقهی خیلی روشن است. آیا کسی را میتوان یافت که بگوید این آیه دلالت بر این معنا ندارد؟، آیا انتخاب رئیس جمهور امانت نیست؟ وقتی مسئله وصیت مصداق امانت ذکر شده، تعیین رئیس جمهور برای کشوری شیعه و مسلمان که این انقلاب در آن واقع شده، مسلم است که از امانتهای بزرگ الهی است، بنابراین حضور در انتخابات یک تکلیف و واجب الهی است.
البته این نفی حق بودن را نمیکند، میگوئیم اصل حضور در این میدان بر همه افراد واجد شرایط واجب است، و انتخاب این فرد یا آن فرد هم عنوان حق را پیدا میکند.
لین مسئله بسیار مهم است، در همین حوزه علمیه چند سال قبل بعضی اصرار داشتند که حضور در انتخابات یک حق است نه تکلیف شرعی اگر کسی خواست حضور می یابد و اگر هم نیافت مرتکب خلاف شرع نشده، می خواستند حضور مردم را سست و کمرنگ کنند که همان زمان من این بحث را روشن نمودم.
در آیه دیگری قرآن میفرماید «وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِيامًا»، اموالتان را در اختیار سفهاء قرارندهید، چرا؟ برای اینکه اموال رکن و ستون خانواده و جامعه است و باید حفظ شود، اگر دست سفیه بدهید آن را از بین میبرد.
دو استفاده از این آیه می کنیم؛ اگر خدا
میفرماید اموالتان را به سفهاء ندهید آیا می توان امر حکومت را به کسی
واگذار کرد که در فکر ودین و امور دیگر ضعیف است؟ دوم اینکه « الَّتِي
جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيامًا»، مسئله ریاست جمهوری یک رکن مهم نظام و
کشور است، اگر خدا در مورد اموال این حکم را میفرماید، به طریق اولی در
مسئله ریاست جمهوری و مجلس این حکم جاری خواهد بود.
باز آیه دیگر میفرماید «إِنَّ اللهَ لَا يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»، یکی از سنتهای الهی اینست که تغییر سرنوشت اجتماعی بشر، به دست خود اوست، بشر اگر دنبال حکومت صالح باشد خدا حکومت صالح نصیبش میکند، اگر دنبال حکومت غیر صالح رود همان حکومت غیر صالح نصیبش میشود، این آیات به خوبی روشن میسازد که ما باید به مسئله انتخابات خیلی توجه کنیم.
من تقاضا میکنم برای آگاهی مردم از وظیفه شرعی، انقلابی و انسانیشان، ائمه محترم جمعه مبانی فقهی انتخابات را در خطبهها برای مردم توضیح دهند، چون فضای مجازی پر است از القاء شبهات تا ذهن مردم و جوانان را خراب کنند، متدینها دنبال این هستند که مستمسک فقهی، قرآنی و شرعی داشته باشند. البته آیات دیگری هم هست که بایدبرای مردم و نخبگان مطرح شود.
مردم وقتی بدانند حضور درپای صندوق رای یک تکلیف است دیگر نگاه به جناح بندیها نمیکنند، نگاه به سوء استفاده افراد در این میدان نمیکنند. میبینند وظیفه شان چیست؟ معیارهایی که امام ورهبری معظم بیان کردهاند بر چه کسی تطبیق میکند، طبق همان معیارها انتخابشان را میکنند.
إن شاء الله خداوند همه ما را موفق به انجام وظیفه خود کند و این انقلاب را که یک امانت است با همه خصوصیات واقعیاش به نسلهای آینده منتقل کنیم.
باز آیه دیگر میفرماید «إِنَّ اللهَ لَا يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»، یکی از سنتهای الهی اینست که تغییر سرنوشت اجتماعی بشر، به دست خود اوست، بشر اگر دنبال حکومت صالح باشد خدا حکومت صالح نصیبش میکند، اگر دنبال حکومت غیر صالح رود همان حکومت غیر صالح نصیبش میشود، این آیات به خوبی روشن میسازد که ما باید به مسئله انتخابات خیلی توجه کنیم.
من تقاضا میکنم برای آگاهی مردم از وظیفه شرعی، انقلابی و انسانیشان، ائمه محترم جمعه مبانی فقهی انتخابات را در خطبهها برای مردم توضیح دهند، چون فضای مجازی پر است از القاء شبهات تا ذهن مردم و جوانان را خراب کنند، متدینها دنبال این هستند که مستمسک فقهی، قرآنی و شرعی داشته باشند. البته آیات دیگری هم هست که بایدبرای مردم و نخبگان مطرح شود.
مردم وقتی بدانند حضور درپای صندوق رای یک تکلیف است دیگر نگاه به جناح بندیها نمیکنند، نگاه به سوء استفاده افراد در این میدان نمیکنند. میبینند وظیفه شان چیست؟ معیارهایی که امام ورهبری معظم بیان کردهاند بر چه کسی تطبیق میکند، طبق همان معیارها انتخابشان را میکنند.
إن شاء الله خداوند همه ما را موفق به انجام وظیفه خود کند و این انقلاب را که یک امانت است با همه خصوصیات واقعیاش به نسلهای آینده منتقل کنیم.