در نظام اسلامی کسانی که مودت و تبعیت عملی از اهل بیت(ع) ندارند صلاحیت تصدی امور را ندارند / مودّت فی القربی معیار قبولی اعمال است

۰۱ مرداد ۱۴۰۳

۲۱:۴۳

۲۷۴

خلاصه خبر :
بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی در جمع عزاداران امام حسین(علیه‌السلام) در هیئت بوی سیب شهر قم
آخرین رویداد ها

بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


 مطالبی که می‌خواهم تقدیم کنم اشاره‌ای به دو آیه از قرآن کریم و یک روایت است.

آیه اول آیه 96 سوره مبارکه مریم است: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»، بیان‌های مختلفی در کتب تفاسیر برای این آیه ذکر شده، بعضی‌ مثل مرحوم شیخ طوسی(رضوان الله علیه) در تفسیر تبیان می‌فرمایند همین که خدا بین مؤمنین محبت و دوستی قرار می‌دهد یک مؤمنی مؤمن دیگر را دوست دارد، این خودش من أعظم السرور و أکبر النعم و نعمت بزرگی است.

در این آیه خداوند به آنها که ایمان آورده و عمل صالح انجام میدهند با دادن یک وعده‌، سنتی از خودش را مطرح کرده و می‌فرماید «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»، در قلوب مؤمنین «وُدّ» قرار می‌دهد.

برخی از مفسرین گفته‌اند این آیه مخصوص امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و در شأن نزول آیه هم گفته‌اند یک وقتی رسول اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود که این دو دعا را بخوان «اللهم اجعلنی عندک عهداً واجعل لی عندک وُدّا»،خدایا برای من در پیش خودت یک عهدی قرار بده، ونیز برای من در نزد خودت وُد قرار بده و تو به من مودّت داشته باش، در بعضی نقلها دعای سومی نیز بیان شده «واجعلنی فی صدور المؤمنین مودة»، در قلوب مؤمنین مودّت مرا قرار بده.

 بعد ازآنکه امیرالمؤمنین(ع) این دعاها را بیان کرد، این آیه نازل شد، «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا». «وُدّ» غایت حبّ است یعنی محبت و علاقه، وقتی به اعلی درجه‌ی خود رسد می‌شود «وُد»، به حدی که قابل از بین رفتن و کمرنگ شدن هم نیست. این محبت‌هایی که پدر نسبت به فرزند دارد یا پسر نسبت به پدر دارد، با تلاطم امور کم و زیاد می‌شود، اما «وُد» آن غایت و آن نهایت محبت است.

خدا فرمود سنّت من این است که در قلب کسانی که ایمان می‌آورند و عمل صالح انجام می‌دهند، یک ودّی قرار می دهم که فراتر از علاقه یک مؤمن به مؤمن دیگر است.

آنچه که مرحوم شیخ طوسی در تبیان فرموده قبل از نزول این آیه هم بوده، مؤمن مؤمن دیگر را دوست دارد، «المؤمن مرآة المؤمن»، ولی خدا می‌خواهد یک عنایتی کند به آن دسته از بندگانی که ایمان به او دارند و عمل صالح انجام می‌دهند، یک ارتباط عاطفی عمیق از یک طرف بین خدا و اینها، و از یک طرف میان هر کدام از آنها نسبت به دیگری ایجاد می‌کند، و چه بسا از بعضی از تعابیر استفاده می‌شود که حتی ملائکه الهی هم نسبت به اینها وُد پیدا می‌کنند.

در یک روایت که در بعضی از کتب روایی اهل‌سنت نقل شده آمده که خدا به جبرئیل می‌فرماید یا جبرائیل من فلان شخص را دوست دارم، «إنی أحبّ فلاناً»، تو هم دوستش داشته باش، به جبرئیل دستور می‌دهد که تو هم او را دوست داشته باش. جبرئیل هم می‌گوید من هم او را دوست دارم، وقتی جبرئیل اعلام دوستی و مودّت با او می‌کند ندا می‌آید که همه ملائکه الهی و همه اهل آسمان‌ها و همه اهل زمین او را دوست دارند. این یک چنین سنتی از خدای تبارک و تعالی است.

ما گاهی فکر می‌کنیم مسئله «ایمان و عمل صالح» معلوم نیست ارتباطی با جامعه و دیگران داشته باشد، یک امری است بین بنده و خدا، آن کسی که ایمان دارد و عمل صالح انجام می‌دهد. ولی بر اساس این آیه، خدای تبارک و تعالی می‌فرماید از جمله آثار ایمان و عمل صالح آن است که بین مؤمنین نیز مودت ایجاد می‌کند «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا».

حال سؤال این است آیا زیر این آسمان، روی این کره زمین، عمل صالحی را از عمل امام حسین(علیه السلام) بالاتر سراغ دارید؟ همه عبادات خلق را که جمع کنند از اول عالم تا آخر عالم به اندازه آن نیم روز کربلا نمی‌شود.

این حرف‌هایی که می‌زنیم شعار نیست، وقتی امیرالمؤمنین(ع) در مقابل عمرو بن عبدود قرارگرفت، پیغمبر خدا فرمود تمام اسلام در مقابل تمام کفر قرارگرفته «و ضربة علی یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین»، ثقلین جن و انس از اول تا آخر عالم است، نه فقط ثقلین در آن زمان، بلکه تا آخر، اما حادثه کربلا که از ضربت امیرالمؤمنین(ع) خیلی بالاتربود، با ادله‌ی متعدد بالاتر از آنست.

ما هیچ عمل صالحی را بالاتر از عمل امام حسین و اصحاب حضرت نمی‌توانیم پیدا کنیم.

این روایتی که «إن لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد أبدا»، ریشه در همین آیه دارد که می‌گوید خدا در ازای شهادت امام حسین(علیه السلام) عشق و علاقه‌ای را در قلوب مؤمنین قرار داده که هیچ گاه سرد و کمرنگ نمی‌شود.

شهدای گرانقدر ما نیز مصداق این آیه هستند. البته این «وُد»، مراتب و درجات دارد، تا می‌رسد به کسی که خدمت به امام حسین(ع) می‌کند، کسی که اشکی برای امام حسین(ع) می‌ریزد، اساساً اگر ما قضیه امام حسین(ع) را با برخی از این آیات محوری قرآن تطبیق ندهیم، خیلی از سؤالات و شبهات برای مابدون پاسخ می‌ماند.

می‌گوئیم چطور می‌شود یک قطره اشک گناه 70 سال (حق الله) را از بین می‌برد؟

این سنت خداست، اشک بر اباعبدالله(ع) بالاترین درجه‌ی توبه است. برخی بی‌خبران می‌گویند دو تا روایت دارد و خبر واحد است، خبر واحد هم که مفید ظن است و اعتبار آنچنانی ندارد. چطور می‌شود اگر کسی یک قطره اشک برامام حسین(ع) بریزد ولو به اندازه همه آسمان و زمین گناه کرده باشد بخشیده شود؟ وجهش این است که خود این اشک، اشک ندامت و توبه است، مگر قرآن این همه آیه راجع به توبه ندارد؟ مگر اصل توبه را کسی می‌تواند انکار کند؟ توبه‌های معمولی یک ندامت است و یک استغفار.

خدا می‌فرماید این اشکی را که برای عشق به امام حسین(ع) و اظهار ارادت به حضرت جاری می‌شود، به منزله توبه نصوح می‌دانم.

آیه دوم «قلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى»؛ پیامبر اکرم(ص) که این همه زحمت کشید و آن همه ملالت‌ تحمل نمود، به دستور خدا فرمود تنها اجری که می‌خواهم مودّت فی القربی است.

مودّت با محبت فرق دارد، برخی می‌گویند محبت جنبه غریزی دارد و مودت جنبه عقلانی است، برخی می‌گویند محبت شدید است، وقتی حب به درجه بالا و شدید برسد می‌شود مودّت.

راغب اصفهانی می‌گوید مودت از «ودّ» و «ودَّ» است، «ودَّ» در لغت عرب از «وَدَدَ» است، «وَدَدَ» به اصطلاح اهل عرب اشتقاق کبیر دارد یعنی اصلش «وَتَدَ» بوده، «وَتَدَ» تبدیل به وَدَدَ شده، وَتَد و اوتاد یعنی چه؟ «وَتَد» یعنی میخ.

مودّت یعنی آن حب راسخ، اگر دو تا چوب را به هم میخ بزنند اینها از هم جدا نمی‌شوند، «إن ربی رحیمٌ ودودٌ»، از اوصاف خدا مودّت است، وقتی بین ما و خدا مودّت باشد، بین ما و اهل‌بیت مودّت باشد یعنی تبعیت کرده‌ایم از آن دستوری که خدا توسط پیغمبر از مردم خواسته، مودت آن محبت شدید نسبت به اهل‌بیت است که هیچ گاه کمرنگ نمی‌شود. گاهی بعضی‌می‌گویند مودّت جنبه‌ی عملی دارد و محبت جنبه قلبی، محبت یک چیزی در قلب انسان است اما مودّت تبعیت می‌آورد، همینطور هم هست.

وقتی پیوند قوی شود فرد جویا می‌شود امام من چه کرده و از ما در زندگی شخصی و اجتماعی، در زندگی سیاسی و اقتصادی،چه خواسته؟ من هم همان کار را انجام می‌دهم، این می‌شود مودّت. اگر یک جا با اینها بودیم و یک جا نبودیم مودّت نیست، اگر زمینه گناه فراهم شد و از خدا غافل شدیم و خدای ناکرده تن به گناه داریم به این معناست که بین ما و ائمه مودّت نیست، مودّت انسان را به اوج توحید و تقوا رسانده و او را از گناه حفظ می‌کند.

نمی‌خواهم این مثال را عرض کنم، شما ببینید کسی که به دیگری علاقه دارد، مردی که به زنش علاقه دارد یا زنی که به شوهرش علاقه دارد در نبود او سعی می‌کند کاری که او را ناراحت کند انجام ندهد، پس این مسئله مودّت بین ما و اهل‌بیت باید در این شعاع و در این حد باشد، باید در آن تبعیت در همه امور باشد.

بعضی از اساتید و بزرگان ما در تفسیر این آیه می‌فرمایند کلمه «فی القربی» در این آیه متعلق به مودت نیست بلکه آیه را باید اینطور معنا کنیم «لا أسئلکم علیه أجراً إلا المودة المستقرة فی القربی»، کلمه «مستقر» در تقدیر است، یعنی مودت پایدار. ولی با توجه به معنای لغوی خود مودّت، استقرار به قول ما طلبه‌ها در درون کلمه مودّت إشراب شده ومعنایش محبت دائمی است.

درآن آیه اول خدا می‌فرماید «إن الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودّا»، این آیه هم می‌فرماید اجری که می‌خواهید به من بدهید مودّت فی القربی است، این مودت ها شاخصی برای ایمان انسان است.

روایات لزوم حب به اهلبیت(علیهم السلام) را باید از دل این آیات درآورد.

روایتی که می‌گوید «حبّ علیٍ عبادة و بغضه کفر»، «حبّ علیٍ ایمان و بغضه کفر»، ریشه در همین آیات دارد.

نمی‌شود انسان حبّ امیرالمؤمنین را نداشته باشد و مؤمن باشد، نمی‌شود کسی بغض امیرالمؤمنین را داشته باشد و مؤمن باشد! با این توضیح اجمالی بر اساس این دو آیه معلوم می‌گردد چرا أمیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه می‌فرماید »لو ضربت خیشوم المؤمن بسیفی هذا ما أبغضنی؛ خیشوم، ریشه‌ی بینی است یعنی اگر انتهای بینی یک مؤمن را با همین شمشیر بزنم برای اینکه بغض من را پیدا کند، هرگز با من دشمن نخواهد شد.

در مقابل اگر تمام دنیا را به منافق بدهیم برای اینکه علی را دوست داشته باشد، دوست نخواهد داشت «ما أحبّنی»، برای اینکه ود جعل میخواهد، «سیجعل لهم الرحمن ودّا»، «وُد» جاعلی لازم دارد که خداست، اگر یک مؤمن را تکه تکه‌اش کنند دست از محبت امیرالمؤمنین برنمی‌دارد، چون خدا این «ود» را در قلب او قرار داده، این روایت رسول خدا(ص) که «حبّ علیٍ ایمان و بغضه کفر» ریشه در آیات قرآن دارد.

نتیجه ‌اینکه ما به لطف خدا در مسیر ایمان و عمل صالح با اختلاف درجه قرار داریم، اولاً به همان اندازه‌ای که خداوند حبّ امیرالمؤمنین و ولایتش را در ما و آباء و اولاد ما قرار داده باید خیلی شکرگزار باشیم که مشمول این سنّت الهی قرارگرفته‌ایم. نمی‌شود کسی عزادار امام حسین(علیه السلام) باشد و از این قاعده خارج باشد.

اصلاً عزاداری یکی از علائم ایمان است، مودّت فی القربی یک امری است که ما مکلف به آن هستیم. من همین جا عرض می‌کنم مودت فی القربی ریشه‌ی قرآنی دارد و دستور خداست و ما باید در نظام اسلامی یکی از شاخص‌های اصلی مسئولین را «مودت فی القربی» قرار دهیم.

بحث شیعه و سنی نیست، بحث این است که این مطلب به عنوان یک تکلیف واضح در قرآن آمده و همه‌ کسانی که قرآن را قبول دارند باید تحت این عنوان باشند.

اگر کسی بخواهد کارگزار این نظام اسلامی باشد باید مودّت فی القربی یکی از معیارهای انتخاب او در کنار کارایی و تدینش باشد.

آیه وجوب مودت مربوط به افراد و فقط یک حکم شخصی نیست بلکه از آن استفاده می‌شود که مودت اهل بیت بر همگان واجب است. پس در نظام اسلامی مسولان باید این امر را مورد توجه قرار دهند و بدانند کسانی که مودت و تبعیت عملی از اهل بیت(علیهم السلام) ندارند صلاحیت تصدی امور را ندارند.

این آیه هم دستور فردی و هم دستور اجتماعی دارد.

اینکه رهبری معظم انقلاب می‌فرمایند باید افرادی مسئولیت امور را به عهده بگیرند که از بُن دندان معتقد به جمهوری اسلامی باشند یکی از معیارهایش همین است.

چطور یک مسئولی به خودش اجازه می‌دهد این مسئله و این شاخص بسیار مهم را نادیده بگیرد؟

این برخلاف قرآن است. مودّت فی القربی همیشه باید مورد توجه ما باشد. این محرمی که آمد هر کدام در خلوت خود بنشینیم بگوئیم ما چند درجه از مودّت فی القربی داریم؟‌ آن آدمی که چندین ساعت درگرمای شدید می‌ایستد و عرض ارادت به امام حسین(ع) می‌کند، با کسی که در خانه زیر کولر نشسته و اشک می‌ریزد خیلی تفاوت دارد. و لو هر دو مودت فی القربی دارند. مودّت فی القربی معیار قبولی اعمال است اگر نباشد اعمال مورد قبول قرار نمی‌گیرد، ولو بخواهند در دستگاه امام حسین(علیه السلام) خودنمایی کنند، چون اگر مودّت فی القربی نداشته باشد فایده ندارد.

امروزه متأسفانه بعضی‌ها برای ترویج منکَر زیر خیمه امام حسین(ع) می‌آیند، کسی که منکَررا ترویج می‌کند اصلاً مگر مودّت فی القربی دارد؟ مودّت یعنی تبعیت عملی از امام و ائمه معصومین(ع) در همه امور. عده‌ای به عنوان اینکه ما عزادار امام حسین(ع) هستیم دسته‌ی بی‌حجاب درخیابان راه می‌اندازند و حتی زنجیر هم می‌زنند، چطور بگوئیم اینها عزادار امام حسین(ع) هستند درحالی که ترویج منکر می‌کنند؟

امام حسین(ع) که آمد کربلا شهید شد، فرمود «إنی أرید ان آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر»، آیا می‌توانیم بگوئیم این افراد عزادار امام حسین(ع) هستند؟

البته باب الحسین باب نجات امت است، یعنی آن کسی که تا حالا مست دنیا و شیطان و هوا و هوس بوده، در مجلس امام حسین(ع) خطایش راکنار می‌گذارد.

قدم این عزیزان روی چشم همه، زیرا امروز اهل این خیمه شده، اما کسی که می‌خواهد زیر این خیمه ترویج منکر کند، اصلاً عزادار نیست و خودش را فریب می‌دهد.

باید مراقب این انحرافات و آسیب‌ها و بدعت‌ها بود.

این روایت هم در کامل الزیارات آمده، «إن الله إذا أراد بعبدٍ خیرا قذف فی قلبه حبّ الحسین(علیه السلام) و حبّ زیارته»، این هم یکی از فروعات آیه‌ی «سیجعل لهم الرحمن ودّا» است.

در مورد روایاتی که مطابق با قرآن هست، دیگر کسی نباید سؤال کند سندش کجاست؟ این روایت مطابق با همین آیه است، امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید خدا وقتی اراده کند بنده‌اش را بالا آورد و مقامی به او دهد، خدا که خیر مطلق است، مگر می‌شود خیر بنده را نخواهد. 

فلاسفه و عرفا می‌گویند او خیر محض است، او وجود محض است، همینطور هم هست، اما خیر دراین روایت یک خیر محسوس است، وقتی که می‌خواهد او را درزمره اولیای خودش قرار دهد و نسبت به مردم معمولی او را در درجات بالاتری قرار دهد، «قذف فی قلبه حب الحسین علیه السلام»، محبت حسین(ع) را در قلب او میخکوب می‌کند. «قذف» به معنای پرتاب کردن با سرعت هم هست، یعنی نتیجه‌اش وُد است، مودّت امام حسین(ع) را در قلب او قرار می‌دهد، نه فقط مودت امام حسین(ع) را، بلکه مودّت زیارت امام حسین(ع) را.

امیدوارم خدای تبارک و تعالی به حرمت این ماه محرم و صاحب این ماه که أبا عبدالله الحسین(علیه السلام) است، در همه ما و اولاد و نسل ما، حب امام حسین(ع) و اولادش را هر چه بیشتر قرار بدهد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



برچسب ها :

فاضل لنکرانی بوی سیب هیئت بوی سیب مودت امام حسین محبت امام حسین فرق مودت با محبت مسئولان ولایی